از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263648MB31 دقیقه
سلام
گفت آسان گیر بر خود کارها مز روی طبع
سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش«سخت گیر »
چقدر فایل زیبایی بود چه بچه زیبایی خدای من ,عجب زیبایی خلق کردی. چه خالق زیبا آفرینی داریم
یاد بارداری خودم افتادم و الگوهایی که از اطرافیانم دیده بودم یادمه تو بارداری خیلی سعی میکردم آروم باشم مدام قرآن میخوندم ، یه کمربند به نام« لای لای فرشته » خریده بودم که آهنگهای بیکلام مورتزارت و قرآن رو تو حافظه اش ریختم و تو خواب پخش میکردم با یه صدای بسیار بسیار آروم ، یه جایی خونده بودم اگه سوره والعصر رو مدام بخونی بچه آرومی خواهی داشت،دستم رو شکمم میذاشتم مدام این سوره رو میخوندم و چقدر پسر من آروم بود اطرافیانم بهم میگن اگه بچه داری، بچه داری توئه ما 9 تا بچه میآوردیم
به قدری که پسر من فهمیده و آرومه از سه سالگی خونه تنهاش گذاشتم و سر کار رفتم
از سر کار که میومدم میدیدم یه قاب عکس سه نفره داشتیم ورداشته و کنار خودش گذاشته می گفت: مامان دلم براتون تنگ شده بود اینو و داشتم نگاه کردم تا بیایی
اطرافیانمم خیلی منو شماتت میکردند که چطور دلت میاد اگه بلایی سر خودش بیاره چی ،اگه به گاز دست بزنه چی و ..
من همه این آموزشها رو به بچهام دادم البته در کنار اینکه یدونستم بچه محتاط و آرومی دارم
الان پسرم 11 سالشه و چند وقته که درگیر این هستم که بچه دیگهای داشته باشم خیلی در موردش فکر کردم چند ساله دارم فکر میکنم و واقعاً از فکر کردن خسته شدم ،دیشب رفتم تو باغچه و تو تاریکی نشستم کلی با خدا حرف زدم که: لطفاً نشانههاتو کاملاً واضح برای من بفرست, برابر درک و فهم من, خواهشاً نشانهها و الهامات و هدایتهات رو در لفافه نپیچ که درک من هنوز خیلی پایینه وسایتو باز کردم و این فایل بسیار زیبا با این بک گراند فوق العاده رو دیدم
دقیقاً درسته من یادم رفته بود که بچه اول من چطور بزرگ شد ،چرا برای بچه دوم این همه فکر میکنم محدود خواهم شد، دیگه باشگاه نخواهم رفت، کارمو چیکار کنم ، اندامم به هم میریزه ،وای جواب همه این سوالاتمو دادی خانم شایسته عزیز
و خیلی چیزها برای من یادآوری شد که از خاطرم رفته بود انگار باز یادم رفته خدا کپنی کار نمیکنه و کپن سوال پرسیدم تموم نمیشه ،که فقط در مورد کارم در مورد پول در مورد روابط به من الهام نمیکنه در مورد تربیت فرزند هم به من الهام خواهد کرد، راههای ساده رو به من میگه، اصلاً چرا من رو پسرم حساب نمیکنم برای نگهداری از برادر یا خواهرش،چرا فکر میکنم اصلاً نمیتونه کمکم کنه ، بچه ای که از سه سالگی تنها خودش مراقب خودشه. آشپزی میکنه ، از تنهایی ، تاریکی ، رعد و برق که هنوز خودم از صداش وحشت دارم و..اصلا خاطرم نمیاد بگه از فلان چیز ترسیدم ، چرا رو این شخصیت حساب نمیکنم ، چون تو باور من پسره ، دختر که نیست ، پسرا مسئولیت پذیر نیستند
همین دیروز ظهر موقع چای خوردن از شوهرم پرسیدم میشه اگه باردار باشی باشگاهم بری و گفت نه خیلی خطرناکه ،گفتم تو اینترنت خوندم که اصلاً تا سه ماه اول هیچ مشکلی نداره ،گفت اینترنتو ولش کن، مگه میشه تو بارداری روتین زندگی با غیر بارداری یکی باشه ..
چقدر این طرز فکر اصلاً تمام طرز فکرای منفی در ذهن ما خونه کرده، چرا جاش فکرای مثبت نداریم ؟
چ طور این خانم میتونه اینجوری فکر کنه؟ اینجوری زندگی کنه ؟به همه چیز برسه حتی به خودش به ورزشش به مراقبه اش
به این چیزا که فکر میکنم حساس میکنم هیچی از این قوانین نمیدونم تازه اول اول راهم با این همه مدت که عضوم این همه فایلی که گوش میکنم ,وای خدای من احساس درماندگی میکنم کمکم کن .
خلاصه که دم خدا گرم که به صورت خیلی واضح به تمام سوالهای ذهنی من که چندین ماه در موردشون فکر میکنم پاسخ داد
و اما زندگی در سفر یکی از رویاهایی که چند ساله در من شکل گرفته , خب چون نمیتونم فعلاً بهش دسترسی داشته باشم خودم رو سپردم به کوهنوردی و پیادهروی در طبیعت
اینستاگرام من پر شده از پیج هایی که در سفر زندگی میکنند ،کمپهای کوهنوردی ،پیجهای فروش وسایل کوهنوردی که چقدر از دیدنشون لذت میبرم .
امیدوارم واقعاً انقدری عمر کنم که بتونم به این خواسته جامعه عمل بپوشونم
خانم شایسته عزیز بسیار سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاشتن این زیباییها و صحبتهای فوقالعادهتون که روی این فایل گذاشتید، نمیدونید که چقدر من این روزها به شنیدن این صحبتها احتیاج داشتم واضح دقیق و کامل همون چیزی که لازمه من بود.
بسیار سپاسگزارم