از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263648MB31 دقیقه
سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم جان نازنین
خیلی خیلی تشکر میکنم به خاطر قرار دادن یه قسمت دیگه از سریال زندگی در بهشت روی سایت
دیشب موقع خواب داشتم فکر میکردم که چرا دیگه نمی تونم مثل اوایل دوره قانون سلامتی سفت و سخت به این شیوه پایبند باشم و چرا دیگه به طور کامل به روش قانون سلامتی تغذیه نمیکنم البته بیشتر روز رو رعایت میکنم ولی شبهایی که از سر کار برمیگردم و خیلی خسته هستم دیگه نمی تونم خودمو کنترل کنم و یه چیزی می خورم که نباید می خوردم. تو افکار خودم به یه سری نتایج رسیدم و چند تا از دلایلش رو فهمیدم یکیش این بود که وقتی بعد از چند ماه زندگی به شیوه قانون سلامتی به وزن ایده آلم یعنی 60 کیلو رسیدم دیگه انگار ذهنم نمی خواست همراهیم کنه و هی مدام میگفت خیلی داری لاغر میشی بسه دیگه البته حرفهای اطرافیان هم بی تاثیر نبود که چقدر لاغر شدی اون شکلی بهتر بودی تو که خیلی چاق نبودی و … البته استاد نازنین بارها و بارها در این مورد توضیح دادن که نباید اصلا در مورد شیوه تعذیه مون با دیگران صحبت کنیم یا اینکه اینقدر باید عزت نفس و احساس لیاقت و ایمان به مسیرمون قوی باشه که تحت تاثیر حرفهای دیگران قرار نگیریم من هم در ظاهر و درحالت خوداگاه تمام این حرفها رو با خودم تکرار میکنم که من مسیرم درسته و دیگران نظر خودشونو دارن و من کاری به حرف بقیه ندارم اما انگار این حرفها و دیدگاهها و ترس از زیادی لاغر شدن و به زعم دیگران زشت شدن به صورت ناخودآگاه روی من و رفتارهای من تاثیر گذار بود و همینه که استاد همیشه میگن ورودیهاتونو کنترل کنید و من خودم میدونم که تو این زمینه ورودیهامو کنترل نکردم و باعث سست شدن من تو مسیرم شده . خلاصه اینکه وقتی این قسمت جدید از سریال رو دیدم انگار مخاطب تک تک حرفهای مریم جان من بودم و وقتی ایشون گفتن که بعد از شش ماه زندگی به شیوه قانون سلامتی نه تنها دچار کاهش وزن نشدن بلکه وزنشون افزایش پیدا کرد و دور شکم و پهلوهاشون ثابت موند انگار خدا داشت جواب افکار دیشبم رو میداد و میگفت ببین اگه درست و با استمرار به قانون عمل کنی نتیجه دلخواهت رو میگیری و اون فقط ذهنته که با فراموشی عمدی قانون تو رو گمراه میکنه. و یه مشکل دیگه از خودم که دیشب بهش رسیدم این بود که من بعد از ورود به دوره قانون سلامتی ( من فکر کنم جز اولین نفراتی بودم که این دوره رو خریدم یعنی به محض اینکه وارد سایت شدم و دیدم دوره جدید روی سایت قرار گرفته و استاد فایل معرفی دوره رو گذاشتند سریع رفتم و دوره رو خریداری کردم و بعد از گوش کردن به چند جلسه اول همزمان با دوره زندگی به شیوه قانون سلامتی رو به همراه همسرم آغاز کردیم) وقتی تمام دوره رو گوش کردم و دقیقا قانون رو فهمیدم و شروع کردم به اون شیوه زندگی کنم دیگه سراغ اون دوره نرفتم و این تنها دوره ای بوده که من فقط یکبار اون رو گوش کردم و دیشب به خودم میگفتم باید دوباره از اول شروع کنی به گوش کردن به قانون سلامتی تا راحت تر بتونی ذهنتو کنترل کنی که این نکته رو هم مربم جان تو این فایل بهش اشاره کردند و من چقدر ذوق میکردم که خدا دقیقا از طریق این فایل داره با من حرف میزنه. راستش من دو تا فروشگاه سیسمونی فروشی و پوشاک کودک و نوجوان دارم و عاشق بچه ها هستم . حدود ده سال پیش بود که من به این شغل توسط پروردگار هدایتگرم هدایت شدم من فوق لیسانس زبان فرانسه از یه دانشگاه دولتی مطرح تو ایران داشتم و چون بدلیل بچه دار شدن و باورهای محدودکننده زیاد نتونستم تو رشته خودم مشغول به کار بشم تصمیم گرفتم که یه کسب و کار شخصی برای خودم راه اندازی کنم و چون به مطالعه و کتاب خیلی علاقه داشتم می خواستم یه مغازه کتابفروشی بزنم اما به صورت کاملا هدایتی وارد شغل فروش لباس کودک شدم و بعد از یه مدت دیدم که من عاشق بچه ها هستم و واز دیدنشون حالم خیلی خوب میشه و وقتی باهاشون حرف میزنم و اونها می خندن انگار تمام دنیا رو به من میدن و چقدر از نگاهشون انرژی میگیرم و آرامش عجیبی رو بهم منتقل میکنن و این موضوع رو انگار خودم نمی دونستم و بعد تو مسیر کارم فهمیدم و چون خدا منو می شناخته و به علایق من آگاه بوده و نیازهای حال و آینده من رو میدونسته منو به این مسیر هدایت کرده و چقدر این شغل برای من خیر و برکت داشت و چقدر باعث تغییر در شخصیت من شد که وقتی فاطمه اون سالها رو با الانم مقایسه میکنم از زمین تا آسمون با هم تفاوت دارن چقدر من با این کسب و کار رشد کردم چقدر تغییر کردم چقدر بزرگتر و پخته ترشدم و هر چه من رشد کردم و بزرگتر شدم کسب و کارم هم بزرگتر شد و درآمدم بیشتر شد . شروع کسب و کار من همزمان بود با آشنایی من با قانون جدب و کتاب معجزه شکرگزاری و بعد از انجام تمرینات این کتاب بود که به این کار هدایت شدم و بعد از یکسال خداوند مهربانم من رو با استاد عباسمنش عزیز و سایت آشنا کرد . یادمه وقتی که وارد سایت شدم و قیمت دوره ها رو دیدم گفتم اینا چقدر گرونن و من فکر نکنم هیچوقت بتونم دوره بخرم و شروع کردم به دانلود و گوش کردن به فایلهای رایگان و بعد از گذشت چند ماه تونستم از درآمد خودم دوره عزت نفس رو بخرم و بعد خرید بقیه دوره ها برام آسون و بدیهی شد و یه مغازه کوچیک توی شهرک خلوت تبدیل شد به دو تا فروشگاه بزرگ تو مرکز بازار یه شهر شلوغ و پرجمعیت و کلی نتیجه دیگه که همه اش به لطف خدای مهربونم بود و من هیچ کاری به جز کار کردن روی خودم انجام ندادم و این خدا بود که همه کارها رو برام ردیف میکرد.
من با اینکه خودم دو تا بچه نازنین دارم که بزرگترین دلیل سپاسگزاری هر روزه من هستند و یه عالمه فیلم و عکس از بچگیهاشون دارم که خیلی از شبها می شینیم و اون فیلمها رو نگاه میکنیم و کیف میکنیم باز هم کلیپهای زیبا از خنده ها و کارهای بچه ها از یوتیوب دانلود میکنم و شبها تو جمع خونواده چهار نفره پر از عشقمون اون کلیپها رو از تلویزین پخش میکنم و همه با هم می خندیم و لذت میبریم . همین دیشب بود که پسرم بعد از دیدن بچههای دوست داشتنی و با نمک به من گفت مامان من دلم یه آبجی کوچولوی دیگه می خواد لطفا یه بچه دیگه بیارید و همین حرفش کلی باعث شوخی و خنده مون شد و من گفتم اصلا من دیگه بچه نمی خوام و کلی برای خودم برنامه و هدف دارم تازه می خوام یه ماشین کمپر فوق العاده بخرم و باهاش برم کل ایران و دنیا رو بگردم و انگار خدا با نشون دادن این خانواده دوست داشتنی می خواست به من بگه تویی که زندگی رو سخت میگیری و منتظری تا بچه هات بزرگ شن و تو با فراغ بال به بزرگترین رویای زندگیت یعنی سفر به کل دنیا و دیدن تمام زیباییهای اون برسی وگرنه در هر شرایطی ادم میتونه به خواستهها و رویاهاش برسه نگاه کن این خانم در هنگام بارداری در سفر بوده و یک ماه بعد از زایمان هم مسافرت رو دوباره شروع کرده و چقدر آسون و راحت و لذتبخش داره زندگی میکنه و بچه هاشون که از این شیوه زندگی راضی هستند و خودشون به پدر و مادرشون پیشنهاد مسافرت میدن و چقدر این خانم و خانواده شون برای من تحسین بر انگیز بودن و شیوه زندگی و رفتارشون با نوزاد شون چقدر آموزنده و قابل تامل بود و جالب بود که گفتین به بچه فقط شیر میدن و اصلا غذا یا غذای کمکی نمیدن و بچه چقدر سالم و طبیعی رشد کرده و اینکه هیچ وسیله و اسباب بازی برای بچه نمی خرن برام جالب بود چون ما توی فروشگاهمون انواع و اقسام وسیله های متنوع برای بچه داریم از اسباب بازی گرفته تا انواع دندانگیر و شیشه و پستونکهای گرانقیمت و وسیله برای داروخوری و غذا خوری و عصاره میوه خوری و سرلاک خوری و انواع و اقسام قاشقهای سیلیکونی و سرکج و مدلهای مختلف با قیمتهای زیاد که یکی از دلایلی که تو ایران خیلیها بچه دار نمیشن هزینه زیاد خرید وسایل و اصطلاحا سیسمونی و همچنین خرج بیمارستان هست که این خانم چقدر برای من جالب بود که توی خونه و توسط قابله واحتمالا با هزینه خیلی کم زایمان کردند و حتما تجربه لذتبخشی براشون بوده .
چقدر این بچه زیبا و دوستداشتنی بود چقدر چشمهای زیبا و خوشرنگی داشت من که از دیدنش سیر نمیشم و چقدر بچه آرومی بود و چقدر این خانواده با حوصله بودند و هر دفعه یکی از اعضای خانواده داشت با بچه بازی میکرد و این بچه اصلا گریه نمیکرد و چقدر این مادر آگاه بود که میدونست وقتی بچه گریه میکنه نباید بهش شیر داد من این مطلب رو قبلا مطالعه کرده بودم که یکی از دلایلی که ما وقتی ناراحت هستیم شروع به خوردن میکنیم این هست که وقتی نوزاد بودیم به محض گریه کردن به ما شیر یا غذا میدادند که آروم بشیم و همین باعث شده که در ناخودآگاه ما خوردن به عنوان روشی برای تسلی و آرامش شکل بگیره و این خانم این موضوع رو میدونست و آگاهانه با فرزندش رفتار میکرد نه بر اساس رفتارهای اشتباهی که در جامعه دیده و این کارش واقعا تحسین برانگیز و آموزنده بود .کلا این خانواده دارن رویای منو زندگی میکنن و این یه نشونه از سمت خدای مهربونم بود که فاطمه ببین یه سری آدم هستن که الآن به شیوه ای زندگی میکنن که تو آرزو داری پس از رویاهات کوتاه نیا و فقط به قانون عمل کن همونطور که استاد بهت یاد دادن از خودت بپرس من باید چه تغییری در شخصیتم و باورهام ایجاد کنم تا به این خواسته برسم . استاد جان ازتون تشکر میکنم به خاطر دوره جدید هم جهت با جزیان خداوند که پر از آگاهیهای ناب و الهی هست .
مریم جان نازنین از شما هم تشکر میکنم به خاطر این فایل زیبا و آموزنده که گذاشتین روی سایت و یه خواهشی ازتون دارم لطفا لطفا لطفا بیشتر از سریال زندگی در بهشت برامون فایل بذارید روی سایت من به شخصه خیلی از این سریال درس میگیرم دیدن زندگی شما به من کمک میکنه درک بهتری از دوره ها داشته باشم شما به شخصه برای من یه الگو هستید الگو در استمرار در کار کردن روی خودمون و همچنین یه الگوی خوب برای داشتن رابطه سالم با همسرم و سعی میکنم مثل شما آزاد و رها باشم و به طرف مقابلم وابسته نباشم . میدونم که این مدت در پارادایس تنها هستین ولی دیدن همین زندگی تنها در این جنگل بزرگ برای من خیلی درس داره و باورهامو تقویت میکنه
دوستتون دارم و براتون بهترینها رو آرزو میکنم