از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263648MB31 دقیقه
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام من فهیمه پژوهنده اعتراف میکنم که خداوند همه جوره پاسخ دهنده است، جوری به قلب ما آگاه هست، جوری به نیازهای ما آگاه هست، جوری روزی رسان هست، جوری به هزاران طریق همراه و هدایت گر ماست که من فقط دلم میخواد بــــگـــم خدای مهربانم عـــاشقــــتم، خدایا چه جوری آخه؟!
باور به حتمی بودنه رسیدنه به هر آنچه که نیاز داری و میخوای…
در حالی بنر سایت و این خبر خوب از اومدن قسمت 263 سریال زندگی در بهشت رو دیدم، که ساعت شش صبح گذشته بود و من تو مترو به سمت دانشگاه در حرکت بودم. فایل رو دانلود کردم گفتم یا برگشتم و رسیدم خونه سرفرصت مناسب این قسمت رو میبینم یا اگر شد تو تایم خالی چیزی توی دانشگاه یا مسیر… الان ساعت 11:11 است و من یک گوشه دنج کتابخانه دانشکده نشستم و بعد دیدن ویدئو کوتاهی که از برادرزاده ام دیدم (پارسا_که 24خرداد دوسالش تموم میشه) یکهو یادم اومد خب فایل جدید داشتیم و یک حسی هم داشتم اصلا دلم جزوه نوشتن و درس نمیخواست، گفتم خب بزار اینجوری از زمانم استفاده کنم، بیام توی کلاس درس و دانشگاه زندگی ساز خودم، بیام توی بهترین جای دنیام…
واووو ببین
مریم جان چطور هدایت شدی که این ایده رو اجرا کنی و این قسمت زندگی در بهشت رو در حالی بزاری که من چند روزه دارم خودمو سعی میکنم آماده کنم، هماهنگ کنم با دوره قانون سلامتی اونم اساسی و از نـــو، چند وقته یکی از درخواست هام این بوده که خدا منو آسان کنه، اینکه باورهای محدود کننده ام رو بهم نشون بده.
اصلا یادم نبود، اصلا فکر نمیکردم اینم میتونست یکی از مقاومت های ریز در لایه های ذهنم برای کاملا مطابق با قانون سلامتی باشم. یک تضادی یک ناهماهنگی، یکسری باورهای خلاف جهتی رو در لایه های ذهنم حس میکردم اما نمیدونستم چیه، یادم نبود که شاید یکی از دغدغه های ته ذهن من، یکی از سوالات ذهن من این بوده اگر من قانون سلامتی رو با توکل بخدا استارت بزنم بــعــدش چی، بعدش شرایط بارداری چی میشه، بعدش بچه رو چطور تغذیه کنیم، و…. اینا سوال های ریز و در ظاهر کم اهمیت من بودن، شاید خیلی قبل این سوال ها رو پرسیده بودم شاید یکجایی ذهنم یک باور محدود کننده یا نگرانی و گیج بودن در این موضوع داشت و نمیدونستم و همین اطلاع نداشتن و علامت سوال در لایه های ذهنم، همین که الگویی ندیدم، همین که توی کامنت بچه های قانون سلامتی نخوندم ندیدم نشنیدم.(البته جدیدا نخوندم) که کسی با این سبک زندگی و تغذیه باردار شده چـــی شــــده، کسی بچه اش رو متفاوت از باورهای تغذیه ایی غالب و الگوها طبیعی داره بزرگ میکنه چــی شـده،… باورتون میشه خدا با زبان تصاویر، در پرادایس، با اون مهمان، با اون دوستی که یک روز در سفر به دور آمریکا باهاش آشنا میشیم و اصلا فکرش هم نمیکردیم یک روز اونا رو توی پرادایس ببینم و بشن پاسخ سوال های من، بشن الگو برای من… اصلا اشک تو چشمام هربار که مریم جان داشت این فرشته کوچولو رو نشون می داد و توضیح می داد جمع شد، چقدر دوستش داشتم چقدر این فرشته کوچولو با اون چشم های شفاف و قد گوگولی اش تحسین کردم، چقدر اون مامانش رو تحسین کردم، چقدر فوق العاده آخه…. اصلا فقط تنها میتونم بگم خدایا عاشقتم برای این همزمانی ها، برای هدایت بنده هات، خدایا شکرت برای این قوانین ثابت و بدون تغییرت.
قطعا هیچ کدوم از اتفاق های پرادایس اتفاقی نیست.
قطعا اینکه مریم جان یکجاهایی رو فیلم بگیره و بخواد که با ما بچه های سایت و زندگی در بهشت در میان بزاره اتفاقی الکی و شانسی نیست.
قطعا این آرامش و سکوت و اینجایی که در این مکان نشستم اتفاقی الکی و بی حساب کتاب نیست….
دلم میخواد برم بیرون و توی “بهشتــی” که هستم قدم بزنم و شکرگزاری کنم.
و بعد یک آلاچیق چیزی پیدا کنم تو محوطه دانشگاه و از غذای بهشتی و خوشمزه ایی که آوردم نوش جان کنم، چون واقعا از دیشب تا الان چیزی نخوردم (برای منی که ذهنم توی ترک قند و کربوهیدرات هست یکم فشار زیاده)
آره من لایق بهترین هام…
مهم نیست من در منطقه ولنجک باشم یا هر نقطه از ایران، میتونم الگوها و اتفاقاتی رو باهاش هم مدار بشم که منو به سمت خواسته هام آسان میکنه، منو به سمت خواسته هام هدایت میکنه و اینجوری با دیدن و شنیدن این صحنه ها اون سمت آب ها منو هم مدار و هم کـفو میکنه.
خدای مهربانم واقعا عاجزم که شکرگزاری کنم خودت یادم بده و خودت میدونی که عاشقتم….
سپاس سپاس سپاس