از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263648MB31 دقیقه
سلام
مریم نازنین
بی نهایت مممون که وقت گذاشتی و این فایل فوق العاده را برای ما به ثبت رسوندی
واااای خدای من معرکه است بسیار زیبا است
قشنگی این فایل و همزمانی دیدنش برای من اینجاست که من هم یک پسر یکساله دارم باچشمای رنگی موهای بور و پوست سفید البته با ورژن ایرانی
من از زمانی که بچه دار شدم و حس زیبای مادر شدن را تجربه میکنم که از دید من بهترین احساسی است که توی 32 سال عمرم تجربه کردم نگاه و دیدم به زندگی خیلی تغییر کرده و البته هزاران برابر زیباتر شده
همه این ها قطعا در سایه لطف پروردگار و آگاهی هایی است که توی چند سال اخیر توی این سایت در کنار شما بودم و دریافت کردم و تلاش کردم تا هر روز بیشتر درک کنم و زیباتر و بدون رنج زندگی کنم هر چند نمیتونم ادعا کنم بدون نقص پیش میرم ولی دلم قرص است که در مسیر مطمئنی هستم
گفتم بدون رنج چون بعد از هزاران بار شنیدن و تکرار کردن فهمیدم که رنج کشیدن و زندگی کردن برای زندگی جزئی اصلی از برنامه ی ذهنی من بوده
خداراشکر شکر میکنم که امروز این فایل زیبا و پر از نکته و آگاهی را دیدم پر از حس خوب زندگی
خوشحال شدم که خودم را دیدم که کمابیش کودکم را با چنین افکار و احساساتی پرورش دادم البته متاسفانه نه با این همه آزادی
که من هم بتونم راحت لذت ببرم از این روش
میدونید که فعلا فرهنگ اکثر قسمت های ایران مخصوصا شهرهای کوچک تر اینجور است که وقتی بچه اول داری قطعا همه ، همه چیز را بلدند به جز مادر چون بچه اولش
اونجایی که گفتید هیچ وسیله بازی خاصی نداره و توضیح دادید ما همه حتی اگر خونه کوچیک باشه ،کوهی از وسایل که برای سیسمونی تهیه میشه را شش ماه قبل تولد هم به دوش میکنیم چه برسه به بعدش،دیگه نگم از چشم وهم چشمی ها…
تازه وقتی بچه ام بزرگ تر شد دیدم ای وای چه وسایل اضافه و نا کارامدی تهیه کردیم البته من یعنی از اون هاش بودم که قانون شکنی کردم و خیلی چیز ها را نخریدم و چه مخالفت هایی با من شده
از جمله روروئک که واقعا یک وسیله جاگیر و بلا استفاده است و جالب اینجاست که کودک من هم ترجیح میده با وسایل خونه بازی کنه و جالب تر که بین وسایل اشپزخانه یک فرچه به همین شکل و رنگ قرمز که دست ثیونی عزیز (امیدوارم درست نوشته باشم اسمش را)
هست مورد علاقه پسر من بود و برام جالب بود که هیچ کدوم از دندونی های رنگ و وارنگی که براش تهیه شده بود را استفاده نمیکرد
حتی اکثرا اسرار دارند که کودک از پستونک استفاده کنه مخصوصا موقع خواب که خداراشکر توی این مورد هم موفق بودم برای عدم استفاده
نکته دیگه که مریم جون گفتن و برای من خیلی جالب بود و من هم ی مستند در موردش دیده بودم همین بود که بچه هنوز 9 ماهش هست و فقط شیر مادر میخوره
افراد اطراف ما چنان به این موضوع باور و اعتقاد دارند که نگفتنی است یعنی طوری بود که زمانی که پسر من پنج ماه و بیست روزش بود و به سمت خوراکی میومد همه چنان نفی میکردن که بیا و ببین ولی 10 روز بعد همون افراد اسرار داشتن بخوره
ی وقتایی میگفتم واقعا طی ده روز چه چیزی عوض میشه که به محض رفتن توی شش ماهگی همه قوانین عوض میشه برای خودمم جای سوال بود بارها و بارها
ولی خب الان میبینم هنوز اونقدر ذهن و باورم توی این موضوع قوی نبوده که با الهام شدن این احساس و حتی دیدن اون مستند که نشانه ی واضحی بوده بتونم عمل کنم به این موضوع ولی درسی که الان گرفتم احتمالا گوشزدی است برای الهامات و نشانه های بعدی ️ خداراشکر فرزند من بعد از دوره قانون سلامتی به دنیا اومد و من توی این مدت تلاش کردم تا اونجایی که میتونم این قانون را براش رعایت کنم یانی به این شکل که برای غذا به جای حبوبات و نان و برنج و.. از مغزی جات و گوشت و ابگوشت استفاده میکردم پیدا گرفته بودم برای کسی توضیح ندم چون مخالفت ها اینقدر شدید و خسته کننده بودند به قول معروف
اون هایی که بچه کوچیک دارند برنامه هرم غذایی که مراکز بهداشتی میدن را میدونن
نمیگم کاملا ولی تا اونجایی که خودمون دوتا هستیم رعایت میکنم یعنی به هیچ وجه قند و مصنوعی بهش نمیدم چیز های شیرینی که میخوره گوجه، خرما و انجیر است سبزیجات دلمه ای و بروکلی علاقه شدیدی به پیاز و پیازچه داره (میدونم دقیقا طبق قانون سلامتی نیست اما چون خیلی وقت ها توی کامنت ها نکاتی دیدم که زندگیم بهتر شد و یاد گرفتم نوشتم شاید دوستی بهش کمک بشه یا چیزی گفته بشه تا من متوجه نکات جدید بشم) و البته پشت همه این ها باور و احساس و فرکانسی است که آگاهانه میفرستم.و میدونید از باور فرهنگ نادرستی که هست به محض دیدن ی کودک ی شکلات یا شیرینی حتی ی حبه قند میدن دستش. قطعا نمیتونم ادعا کنم کار زیادی از دستم بر میاد چون تکرار این موضوع زیاد است و … بسی دست از تلاش بر نمیدارم
من هر روزی را که با کودکم زندگی کردم و میکنم میبینم چه قدر کامل ، آزاد ، رها و متصل به خداوند است و چه قدر همه چیز را بهتر از من میدونه, بعد همه بزرگتر ها با این تصور زندگی میکنند که بچه چیزی بلد نیست
خداراشکر میکنم که از ابتدا بسیار زیاد تلاش کردم که روی ذهن و افکارم کار کنم با آمادگی این مسئولیت را پذیرا شدم و هر لحظه تلاش میکنم که آگاهی های خودم را افزایش بدم ، همه تعصبات و شنیده ها را رها کنم زیبا بین و واقع بین باشم و به قول معروف هم یک بار دیگر زندگی کنم و هم به جای آموزش اجباری آرام بگیرم و یاد بگیرم از کودکم ، درخواست کردن را، شاد بودن را ، مهربان بودن را، ابراز احساسات کردن را، متصل بودن به خداوند را و…
همیشه فایل ها را که گوش میکردم میدیدم از اون آگاهی ها و شنیده مقدار کمی را من درست انجام میدم و زندگی میکنم و بعد تلاش میکردم برای درست کردن و ساختن و شکستن مقاومت های ذهنیم در برابر قسمت هایی که باید اصلاح بشن و ساخته بشن
این فایل خیلی حس زیبا و سبکی بهم داد که دیدم با این که مواقع زیادی مورد انتقاد قرار میگرفتم ولی توی ناخودآگاهم تلاش میکردم که شبیه این دوست عزیز پسرم را پرورش بدم
یک مورد دیگه ای که خیلی دیدم و خودم هم ازش دور نبودم این آویزون کردن مهره چشم و چشم زخم به کودک و تک تک وسایلش و .. تازه بهای زیادی که برای تهیه اون پرداخت میشه یعنی برای پسر خودم بعد از دعواهای فراوان که من مقاومت داشتم دردم برای یک مهره پلاستیکی بی ارزش چه بهایی دادند که این واقعیت زیبا را هم از استاد آموزش دیدم و دید زیبایی در این مورد در زندگی برامون ایجاد کردند و اتفاقا توی دوره جدید هم جهت با جریان خداوند هم دوباره در موردش صحبت کردند واقعا ممنونم استاد عزیز.
واما ی زیبایی دیگر این که مادر خانواده ضمن اون همه توانمندی برای خودش هم وقت میذاره و ورزش میکنهاین خیلی عالی و ی چیزی توی ذهنم گفت ببین زهره خانوم حالا امروز وفردا کن برای توجه به خودت وارامش جسمت
ویک تشکر ویژه از مریم جون که لحظه به لحظه بیان میکردو یادآوری میکرد که شاید من اگر جای ایشون بودم نمیتونستم اینطور باشم با این که عمیقا تشویق میکرد دوست عزیز را
ممنون مریم جان از این همه تسلط بر روی زندگی و آگاهی ها که هر جمله ای که بیان میکنی کلی درس زندگی برای من داره این که مغرور نشم ،
قضاوت نکنم،
تازمانی که خودم توی اون جایگاه قرار نگرفتم و عمل نکردم ادعایی نکنم
با آرامش ببینم و یاد بگیرم
لذت ببرم
این ها را من توی این فایل مجددا در رفتار و گفتار شما دیدم و دوباره یاد گرفتم
خیلی دوستان دارم و از خدا ممنونم که بعد از دیدن این فایل شرایط را طوری مهیا کرد (پسرم با پدربزرگش برای مدتی رفته)که با آرامش این کامنت را بنویسم و احساسم را بیان کنم
سپاسگذارم