سریال زندگی در بهشت | قسمت 263

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263
    648MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «معصومه حقانی» در این صفحه: 1
  1. -
    معصومه حقانی گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    باعرض سلام وادب واحترام خدمت استاد عزیز مریم جان شایسته وسایر دوستان.

    خدا را هزاران بار شکر بابت این طبیعت زیبا که روحم را جلا داد.

    خدا را هزاران بار شکر بابت این باران نعمت الهی که جوری بر دریاچه می بارید انگار صورت مرا نوازش میداد.

    خدا را هزاران بار شکر بابت وجود براونی زیبا. وبر زیباتر

    خدا را شکر بابت این همه طبیعی بودن وزنده بودن.

    چیزی که در این فایل برام خیلی جالب بود این بود که زندگی به سادگی جریان داشت. چیزی که استاد در فایل مراقبه میگه.

    بدون هر گونه سرو صدای اضافه. تکنولوژی ویا حتی وسایل اضافه که. باعث سنگینی بار بشن.

    در این فایل سبک بالی را با سبک بازی تجریه کردم. زندگی در کمال راحتی وبدون سختی ووارد شدن در مدار آسانی را تجربه کردم.

    واز همه زیباتر این نوزاد نه ماهه که پر از عشق بود.

    چشمان آبی آسمان اش یه آسمان عشق وسپاسگزاری در خودش داشت.

    گردی چشمانش پر از علامت سؤال بود برای اینکه امروز را چگونه بگذرانم؟ چه بازی انجام دهم؟ چه چیزی را تجربه کنم؟

    آبی چشمانش دریای بیکران از فراوانی را به یادم آورد.

    خدا را هزاران بار شکر که این کوچولوی 9 ماهه چقدر زندگی جدیدی را با خودش به پارادایس آورده بود.

    چیزی که برام جالب بود رها بودن ودر لحظه بودن کودک بود. کسی مانعش نمیشد برای حرکت کردن. کسی مانعش نمی شد برای تجربه کردن هر چیزی. از مزه کردن شنهای زمین تا راه رفتن روی اونها.

    زندگی این خانواده پر از باور فراوانی بود. پر از سفر وکسب تجربه وآگاهی.

    چیزی که درک کردم این بود که به بچه عشق می دادند ولی بوسیدنی ندیدم.

    شادی بچه رو دیدم ولی گریه ای ندیدم.

    پای مادر برای خواباندن بچه با یک بالشت دیدم ولی گهواره ای ندیدم.

    خدایا شکرت بابت این همه راحتی وآسانی

    در مورد تغذیه ی نوزاد خیلی برام جالب بود که فقط شیر می‌خورد واین آیه قرآن را به یادم آورد.

    البقره

    وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَهَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَهٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِکَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَکُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَیْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ

    ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﻛﺎﻣﻞ ﺷﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ . ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﻴﺮﺧﻮﺍﺭﮔﻲ ﺭﺍ ﺗﻜﻤﻴﻞ ﻛﻨﺪ . ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺧﻮﺭﺍﻙ ﻭ ﭘﻮﺷﺎﻙ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺷﻴﺮﺩﻫﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﺘﻌﺎﺭﻑ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﺳﺖ . ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ . ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺯﻳﺎﻥ ﺑﻴﻨﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﭘﺪﺭﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﭼﺎﺭ ﺿﺮﺭ ﺷﻮﺩ . ﻭ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻛﻮﺩﻙ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺘﻌﺎﺭﻑ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻭﺍﺭﺙ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻭ ﻣﺸﻮﺭﺗﺸﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻛﻮﺩﻙ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻴﺮ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ، ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ . ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺘﺎﻥ ﺩﺍﻳﻪ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ، ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺖ ، ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﻣﺰﺩﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪﻫﻴﺪ ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﺘﻌﺎﺭﻑ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻳﺪ .ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ .(٢٣٣)

    حتما در این آیه قانونی نهفته است که ما هنوز بهش آگاه نشدیم. واین حد از سلامتی این بچه ماشاءالله گویای درستی این موضوع است.

    وقتی باور فراوانی باشد نوزاد شیر خوار می شود ومادر در کنارش وشیر هم در نزدیکترین جا ودر آغوش مادر.

    چقدر زیبا بود این نوزاد. چقدر بوسیدنی وبوییدنی بود. چقدر با خودش در صلح بود چقدر از تجربه کردن نمی ترسید. چقدر آرامش داشت. شکر خدای مهربان.

    چند وقت پیش در ذهنم این موضوع پیش اومد که چرا مریم جان نمیخواد بچه دار شدن را هم تجریه کنه. ذهنم پاسخ داد اگر بچه بیاره کی کارهای سایت رو انجام بده. کی فیلم بگیره..؟ کی کمک استاد باشه؟ شاید اصلا بچه دوست نداره؟

    وسؤال وسؤال وسؤال.

    دوست داشتم مریم جان را ببینم وقتی مادر شده. واین فایل نشانه ای بود از آسان بودن رسیدن به خواسته.

    وقتی باور خوبی در مورد بچه دار ‌شدن باشه زندگی آسون تر از قبل وفان تر میشه.

    تمام لحظات بچه تحت مراقبت وامنیت بود. هر بار توسط دستی از دستان خدا.

    همه ی خانواده بای خودشان نقطه ی امنی داشتندو لحظات آرامشی.

    چقدر آرامش مادر خانه روی صندلی ماساژ رو دوست داشتم وچقدر هماهنگی ذهن وروحش را تحسین کردم. وبه یاد آوردم چه بارداری سختی را با هر بار دکتر رفتن وچکاب کردن وقرص تقویتی بزرگ خوردن و آمپول زدن تجربه کرده بودم. چه شب بیداری ها که با بچه کشیدم. چه تنهایی ها که در مراقبت از بچه به دوش کشیدم. وچه لذت ها که میتونستم از بچه ببرم وخستگی امانم نداد.

    خدایا چقدر دلم خواست همچین زندگی کردن با بچه.

    چقدر دوست داشتم این گونه زندگی کنم ولز بچه داری لذت ببرم.

    وقتی این صحنه ها را می دیدم لذت می بردم وبا خود میگفتم این خانم همش نشسته ودر حال استراحت یا بازی با بچه. یا ورزش یا ماساژو مراقبه.

    ولی ما چه کردیم. شب بیداری با بچه. روز نگهداری از بچه. پخت وپز وشست ورفت. چقدر به خودمان سخت گرفتیم وچقدر به خودمان ظلم کردیم.

    تازه فاصله از احترام این بچه ها تا بچه هایی که ما با سختی بزرگ کردیم در معرفت از زمین تا آسمان است.

    خدا را شکر که اگر اجازه بدهیم هر چیزی سیر تکاملش اش را طی کند زندگی گلستان می شود.

    باور های کمبود باعث می شودهنوز بچه نیامده یه کوه سیسمونی. از لباس هایی که معلوم نیست بچه بتواند بپوشد یا نه. وسایلی که استفاده بشود یا نه. فقط خرج های اضافه ونگرانی های اضافه تر. ترس از بچه دار شدن واینکه وسایلش را چه کنم. همش نگرانی ونگرانی

    در حالی که بچه ای که میخواد یه این دنیا بیاد با هزار آرزو وامید برای تجریه کردن میاد ولی با ور های کمبود از طرف خانواده رویه رو میشه وکلا از یاد میبره که برای چی اومده بود.

    چقدر زیبا بود بارداری این خانم بدون محدودیت. بدون سختی وممنوعیت. چقدر لذت بردم.

    به امید روزی که نینی خوشگل مریم جان را در سایت ببینم که چقدر دوست داشتنی خواهد بود قطعا بسیاری از بچه های آسمان دوست دارند توسط این پدر ومادر پا به این جهان بگذارند وجهان قانونمند را تجربه کنند.

    خدایا شکرت بابت این همه فراوانی وزیبایی ونعمت وبرکت.

    خدایا شکرت که روزم را معجزه وار ساختی با دیدن این کودک زیبا که دیوانه وار دوستش داشتم وعاشق به آغوش کشیدنش بودم.

    خدایا شکرت که آموختم می شود عشق داشت ولی دست وبال کسی رو نبست و نچسبید.

    خدایا شکرت بابت این هماهنگی در نسل های مختلف.

    خدایا شکرت بابت این فایل زندگی در بهشت.

    مریم جان دستت طلا. مثل همیشه عالی بودی.

    در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 147 رای: