سریال زندگی در بهشت | قسمت 263

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263
    648MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رویا محمدیان» در این صفحه: 3
  1. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1119 روز

    سلام استاد و دوستان و خانم شایسته عزیزم

    رفتار این مادرو تا جایی نزدیک به خودم دیدم تا جایی هم خیلی دور بودم ازش

    مثلا من از اول به بچهای دوقلوم که الان دوستاشونه ازادی کامل دادم و همیشه اینو با خودم که میگفتم که والله خیر حافظا

    مثلا واسه بقیه عجیب بود بچهای من که کوچیکتر بودم میرفتن بالای مبل و میپریدن پایین یا میرفتن بالای میز ناهارخوری اونجا بازی میکردن یا مثلا میرفتن رو دسته مبل میخواستن خودشونو به باند برسونن من کاریشون نداشتم میدونستم خودشون خطر حس میکنن یه حس اعتمادی داشتم بهشون که خودشون حواسشون هست یا مثلا الان میرن پشت پنجره که البته نرده داره بقیه میگن مواظب باش نرن از نرده بالا ولی من میدونم خودشون حواسشون هست و کار خطرناک نمیکنن یا وقتاییم که خطری بوده خدا خودش منو اگاه کرده یا حواسش به بچها بوده مثلا اگر میخواستن بیفتن یکی از کنارشون رد شده و نزاشته و گرفتشون درکل تاحالا هیچ خطری تهدیدشون نکرده یا من خیاطی میکنم گاهی سوزن های خیاطی میفته رو زمین من حواسم نیست پسرم که یه سال و نیمش بود خودش میومد سوزن بهم میداد یا اگر یه سوزنی بدجور روزمین بود من خودم میدیدمش و برمیداشتم اعتقادم اینه باید به بچه ازدادی عمل بدی تا تجربه کنه مثلا وقتی رفته بودیم روستا بچهای من توخاک بازی میکردن و خاک و شن میزاشتن تو دهنشون یا تو خونه عادت داشتن اشغال بردارن بزارن تو دهنشون من اصلا کاری نداشتم و همه هم تعجب میکردن و…

    جایی که من از این مادر دورم بحث تغذیه بچه است همیشه فکر میکردم بچه ای که غذا میخوره سالم تره بخاطر همین از کوچیکی با شیر و غذا دنبالشون بودم هم شیر خودمو خوردن هم شیر خشک و کلی اعصاب خودمو خرد کردم سر غذای بچه یکیشون که اصلا بنظر من خوب غذا نمیخوره و من هنوزم گاهی حرص میخورم اما امروز اصلا گیر ندادم بهش و گفتم اگر گشنه باشه میخوره دخترمم تو راهه از قبل این فایل تصمیم گرفته بودم فقط وقتی خودش خواست بهش شیر بدم نه به حرف دکترا که وای قندش میفته و این چیزا گوش ندم وخودمو نکشم که حتما شبا شیر بخوره و اگر خواست بهش شیر بدم و الان با دیدن این فایل مطمئن تر شدم و دوست دارم منم غذای کمکی ندم بجاش شیر بدم فکر کنم اینطوری بهتر باشه

    من نه واسه پسرهام که دوقلو بودن سیسمونی خریدم نه واسه این که که توراهه لباس فقط در حد ماه های اول میگفتم هر چی لازم باشه بعدش دوباره میخرم تازه میفهمم چی بهش میاد یا نمیاد الانم ترجیح دادم چند دست بیشتر نخرم ولی با کیفیت باشه و لباس های پسرهام که کلی هست رو چند ماه اول تنش کنم و برای پسرهامم لباس و وسایل اضافه نمیخرم بچهای منم از اول با ظرفهای تو کابینت بازی میکردن با سیب زمین پیازها با اینجور چیزا بازی میکنن چون چند بار اسباب بازی خریدم دیدم فقط یه ساعت براشون جذابه و بعد تصمیم گرفتم دیگه نخرم

    من اوایل که بچهام بدنبا اومده بودن چون خونمون یه خوابه بود احساس بدی داشتم که بچهام اتاق خواب ندارن و تخت ندارن یا الانم گاهی حس بد میاد سراغم ولی الان میبینم این خانواده با سه تا بچه تو اتوبوس زندگی میکنن و چقدر خوشحالن با خودشون در صلحن خداروشکر بخاطر این فایل که مناسب حال من بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 96 رای:
  2. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1119 روز

    سلام زهره ی عزیزم

    وقتی دیدم نوشتی بیمارستان مفرح دیگه بقیه رو نتونستم بخونم منم برای ویزیت دکترم بیمارستان مفرح میرم که نزدیک خونمونه واقعا مثل بهشته و من مردد بودم برای زایمان برم اونجا یا بیمارستان خصوصی که دکترم اونجا هم هست همش میگفتم خداهدایت میکنه اخه هدایت ازین واضح تر؟؟؟؟ منم با دوره سلامتی باردار شدم خیلی غیرمنتظره چون ما دوقلوهامون رو ای وی اف کردیم و الان دوماه اخر تصمیم گرفتم دوباره شیوه قانون سلامتی رو اجرا کنم دکترم برای دوهفته دیگه برام سونو و ویزیت نوشته اما من نمیرم چون میدونم با این دوره هیچ مشکلی نخواهم داشت

    ممنون زهره ی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1119 روز

    سلام نگین عزیزم

    به دنیا اوردن یک اشرف مخلوقات

    واقعا از این زاویه نگاه نکرده بودم و خیلی این نگاه شما حالمو خوب کرد و احساس ارزشمندی داد بهم

    حقیقتا من به لطف خدا و قانون سلامتی باردار شدم انشاالله هر کس بچه میخواد اما هنوز نداره از قانون سلامتی استفاده کنه راستش من یه زمانی قبل اشنایی با استاد عزیزممممم فکر نمیکردم حتی یدونه بچه بتونم داشته باشم یعنی میگفتم نمیشه باید تا اخر عمر حسرت بخورم ولی الان سه تا خوشگلشو دارم خخخخ هر وقت یه خواسته ای از خدا دارم و برام باورپذیریش سخته میگم رویا از این خواسته برات نشدنی تر نبود که خدا سه تاشو داد بهت پس هر چی که بخوای رو بهت میده به راحتی اب خوردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: