سریال زندگی در بهشت | قسمت 263

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263
    648MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مینا ابراهیمی» در این صفحه: 1
  1. -
    مینا ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1085 روز

    سلام خانم شایسته عزیز چقدر دلتنگ تون بودم ممنونم که این فایل پرمحتوا و زیبا رو اماده کردین چقدددر لذت بردم از دیدنش چقدر لذت بردم از نگاه مثبت اندیش و ریزبین شما که انقدر خوب زیبایی های خانواده رو به تصویر کشیدید

    مخصوصا که من خودم یه پسر بچه یکسال و نیمه شیطوون دوست داشتنی باهوش و سلامت دارم،

    چقدر توضیحاتتون درمورد قانون سلامتی به من انگیزه دوباره داد تا جدی تر بگیرم این لایف استایل رو.من و همسرم هم یکسال قبل بچه دار شدن قانون سلامتی رو شروع کردیم و با بدنی سالم و پاک باردار شدم ،تا جاییکه تونستم توی دوران بارداری روی قانون‌یلامتی لوپم نمیگم 100 درصد ،و 20 روز بعد از زایمان طبیعیم قانون سلامتی رو جدی و مطلق شروع کردم،توی یکی دوماه بدنم به استایل مورد نظرم برگشت،البته اینم بگم که با زایمان طبیعی واقعا اون چاقی و بزرگی شکم باقی نمیمونه و بقیش تغذیه سالمه.خداروصدهزارمرتبه شکر،با اینکه نوزاد 20 روزه داشتم و همه میگفتن تو‌شیر میدی این بچه شیر میخواد فستینگ نگیر یا غذای کربوهیدراتی و شیرین بخور که شیرت زیاد شه،من چوون معجزات و نتایج قانون سلامتی رو‌ تجربه کرده بودم و از وزن85 کیلو به 68 کیلو رسیده بودم،با عشق و ارداه و با تمرکز بر اهرم رنج و‌لذت از همون 20 روز بهد از زایمان برگشتم به طور حدی فستینگ هامو شروع کردم و کلا کربوهیدرات و شیرینی رو حذف کردم( چون توی بارداری یکمی رها کرده‌بودم ) و سختیش فقط دو سه رپز بود که ضعف میکردم موقع شیر دادن بعد از اون سریع بدنم اداپته شد و هر رپز حداقل 14 -15 ساعتشو توی فستینگ بودم و همین روند سالم روی رشد پسرم ذو بدن سالم و قویش روند مستقیم داشت،دقیقا اینکه میگین وزن عضلانی خوبی داشت رو درک میکنم چون آرتیمان پسرم هم همینطوره ،تپلی انچنانی نیست ولی بدن پر و واقعاااا قوی ای داره خداروشکر،از اول سر سفره ما فقط پروتئین دیده و همبنه که الانم اگه جایی مهمون باشیم و اگه خیلی ام گرسنه باشه اصصلا علاقه ای به برنج نداره و نهایت شاید 3 قاشق کوچیک بخوره.ولی عاشق مرغ و گوشته .واقعا خداروصدهزارمرتبه شکر.درمورد تمیزی و حساسی هم من و همسرم از اول سخت گیری های عموم‌حامعه رو‌نداشتیم،بقیه هر وقت پستونک یا قاشق یا خوراکی بچه زمین میفته سریع میرن میشورنش،ولی من پستونک ارتیمان که تا9ماهگب میخورد رو هر وقت زمین میفتاد نمیشستم ،برخللللاف نظرات کوبنده‌ی بقیه ،ولی ارام‌و رها بودم و ایمان داشتم سیستم ایمنی بدن ما خیلی قوی هست،همونطور که خودمون خداروشکرر سالم هستیم و‌مریض نکیشیم و اهل دارو‌نیستیم ،آرتیمان پسرمون هم همینطوره و‌جالبه که چقدر خدا خوب هدایت مون کرد ،یکی دوبار که ارتیمان کمی حالت مریضی داشت ما دقیقااااا به دکتر متخصصی هدایت شدیم که اصصصصلا اهل دارو‌دادن نیست و انگار کاملا با این اگاهی ها هم جهته،فقط بهمون چندتوصیه برای کنترل تبش کرد و یک داروی تقویتی،واقعا خداروشکر میکنم که به این اعتقاد درمورد سلامتی رسیدیم ،البته که همسرم سالیان زیادی هست که هیچ دارویی نمیخوره واز قبل از ازدواجمون میگفت معتقده بیماری از ذهن میاد ،و همین تاثیر مثبت هم روی من داشت و منم 7 سالی هست داروی انچنانی یادم نمیاد خورده باشم،و اصلا اهل قرص مسکن خوردن نیستم برخلاف اطرافیانم

    خداروصد هزار مرتبه شکر خیلی خییلی تحسین میکنم این خانواده‌ی محترم و شما رو ،واقعا از علاقه ها و ارزوهای من اینه که توی سفر باشم و‌دنیارو بیبینم،و اونم از همین سن کم آرتیمان نه وقتی بزرگ شد،همیشه با همسرم دوست داشتیم یه خیاط بزرگ داشته باشیم تا آرتیمان برای خودش بازی کنه و‌خودمون هم غرق لذت باشیم،و خدا مهجزه وار این‌خومه رو‌بهمون داد با حیاط150 متری( که توی دوره هم‌جهت با جریان خداوندد داستانشو‌نوشتم)

    و حالا که توی خونه جدید مشغول بازسازی هستیم هر رروز آرتیمان توی گچ و خاک و رنگ و‌شلوغی بازی میکنه و کیف میکنه و‌من و همسرمم هم مدام نگران کثیفی دست و پاشو صورتش نیستیم،و همین چند روز پیش که مشغول رنگ کردن قسمتی از خونه بودیم گفتم چقدر ما خوشبختیم که تو این صحنه هارو ،لمس این ابزار رو ،تجربه دیدن کارهای مختلف ساختمونی رو‌داری از نزدیک‌میبینی و حس میکنم تجربه کردن هر لحظه ادم رو‌بزرگتر میکنه .خداروصدهزار مرتبه شکر ممنونم ازتون که این فایل رو‌تهییه کردین و خوشحالم که این شور و سپاسگزاری در من هم زنده شد و اومدم این کامنت رو‌نوشتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: