سریال زندگی در بهشت | قسمت 263

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263
    648MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد حسین گنجی» در این صفحه: 2
  1. -
    محمد حسین گنجی گفته:
    مدت عضویت: 896 روز

    سلام استاد عزیزم.

    سلام به هم خانواده های خوبم.

    یاد این جمله استاد افتادم و انگار باید بنویسمش.

    تفاوت در رسیدن و نرسیدن به خواسته ها.

    تفاوت در نوع نگاه ما به خواسته هاست.

    نگاه حسرت بار یا نگاه امیدوار.

    هر وقت نگاهم به خواسته ای که تو فکرمه تجسمش میکنم یا بهش نزدیکم و برای رسیدن بهش تلاش می‌کنم آمیخته به حسرت باشه من دارم از اون خواسته دور میشم …

    نگاه حسرت بار فرکانسی به جهان میفرسته که منو از خواستم دور میکنه و نگاه امیدوار منو هر لحظه به خواستم نزدیک میکنه.

    هر آن چیزی که میبینم و برام جدیده و دوست دارم تجربه کنم کاملا امکان پذیره به شرطی که من با چجوریش کاری نداشته باشم چون اون با خداست.

    و اگر بتونم امیدوارانه به خواستم نگاه کنم و اون امید رو در ذهنم زنده نگه دارم اون خواسته قطعا به وقوع خواهد پیوست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  2. -
    محمد حسین گنجی گفته:
    مدت عضویت: 896 روز

    سلام.

    ابراهیم جان.

    سلام به استاد عزیزم.

    استادی که چند وقت پیش خواب دیدم در کنار شما نشسته بودم داخل تله کابین و داشتیم تو بین درختان سر سبز میرفتیم بالا.

    خانم شایسته هم بود.

    استاد جان چند وقتیه احساس میکنم مدارم تغییر کرده و بیشتر دارم درک میکنم .

    بارها به خودم میگم که وقتی داری رو خودت کار میکنی که نشونش اینه که … که نشونش اینه که احساست احساسستتت خوبه. هر اتفاقی هر اتفاقی هر اتفاقی که میوفته یعنی اون اتفاق میخواد منو به خواستم برسونه .

    این جمله مدار منو تغییر داد‌.

    هر اتفاقی افتاد گفتم این در راستای رسیدن من به خواستمه.

    بچم بی قراری کرد داشتم عصبی میشدم گفتم این هم جزو یکی از اتفاقاتیه که میخواد منو به خواستم برسونه.

    برنامه ریزی کرده بودیم بریم مسافرت به یه دلیل شغلی مرخصیم کنسل شد و هتل رو کنسل کردم و گفتم این همون اتفاقیه که در مسیر رسیدن به خواسته هام باید بیوفته. اتفاقات زیبا و همزمانی ها رخ داد بخاطر اونا هم سپاسگذار شدم و گفتم اینا همشون اتفاقایی هستن که میخوان منو به خواسته هام برسونن.

    و بعد به درک جدیدی رسیدم که تضاد و تغییر مسیر رسیدن به خواسته هاست.

    اما … اما…

    نباید بزارم تضاد از یک تلنگر کوچیک به پس گردنی و سیلی و چک و لگد تبدیل بشه … باید با همون تلنگر کوچیک به تغییر فکر کنم.

    تغییر شخصیت.. تغییر زاویه دید.. تغییر روند سلامتی.. تغییر افکار برای افزایش ورودی مالی…

    فهمیدم اگر نتیجه میخوام باید استمرار داشته باشم استمرار.. استمرار..

    جدا شدن از مسیر و تفکر نکردن یعنی توقف.

    به چی فکر کنم ؟

    به ارتباط اتفاقات زندگیم و قوانین جهان هستی..

    چطور به این ارتباط فکر کنم؟

    اگر الگوی تکرار شونده ای هست که مرتب احساس منو بد میکنه ریسه یابی کنم ببینم هر وقت اون اتفاق میوفته هر بار روزهای قبل اون اتفاق من چه مدلی فکر میکردم و بیام درستش کنم.

    اما اگر اتفاقی الگوی تکرار شونده نبود دیگه کاری به علتش نداشته باشم و فقط به این فکر کنم حالا که این اتفاق افتاد حالا که این لیوان شکست حالا که این بحث پیش اومد الان الان چجوری باید فکر کنم که از این لحظه به بعد به احساس بهتری برسم…

    اون آدمایی که تو صف شیر خشک وامیستن یا خودشون یا بچشون مریضن در مدار خودشونن و جاشون درسته..

    مهم اینه که من به چه چیزی توجه میکنم.

    چون قراره از همون جنس اتفاقی که کانون توجهم روش بوده بیشتر وارد زندگیم بشه.

    وطیفه من وظیفه من اینه که به چیزی توجه کنم که منو به احساس بهتری میرسونه…

    اگر بتونم در این حالت یعنی کنترل ورودی ذهن . تغییر زاویه دید به سمتی که منو به احساس بهتری میرسونه بیشتر و بیشتر بمونم و جهان برای رسوندن من به خواسته هام کرنش میکنه و اتفاقات هم سو با خواسته های من تو زندگیم رقم میخوره و من میبینم اتفاقات و انسان های اطرافم هم جهت با خوشبختی و رسیدن من به خواسته هام قرار می‌گیرن چون من هم جهت با جریان خداوندم.

    الله صمد ..

    او بی نیاز است…

    و من وقتی توحیدی تر شوم..

    از همه چیز بی نیاز می شوم …

    مثل او …

    و تنهایی و سکوتم بزرگ ترین دارایی من می شود…

    استاد عزیزم من الان در قدم 8 دوره 12 قدم هستم و تغییرات و اتفاقات بزرگ را بیشتر و بزرگ تر از همیشه میبینم…

    به گفته خودتان آن چیزی که شما را استاد عباسمنش کرد…

    بی توجهی به تمام آن حجمه ها و تهمت هایی بود که به شما زده شد و در عین حال که سراپا پاسخ بودید .. پاسخ ندادن و سکوت و توجه نکردن و در واقع عمل به قوانین کاری بود که انجام دادید…

    و ِآن حرف هایی که فرزند شما مایک در یوتیوپ بر زد شما زد نیز یکی از همین اتفاقات بود که شما ابراهیم وار از آن گذر کردید و از آزمونی دیگر سربلند بیرون آمدید…

    گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش…

    تاریخ نشان داده گوش فرزند پیامبری چون نوح می توانست گوش نامحرم باشد…

    موفق باشید ..

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: