سریال زندگی در بهشت | قسمت 263

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263
    648MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سهیلا راد» در این صفحه: 1
  1. -
    سهیلا راد گفته:
    مدت عضویت: 895 روز

    وای باورم نمیشه!! چه سبک قشنگی دارن، من یه پسر 3سال ونیمه دارم. چنان به این بچه سخت گرفتم که قابل بیان نیست،

    اونجایی که مامانش اجازه داد بچه از کف زمین توی دهنش برد یاد خودم افتادم زمانی که پسرم تازه یاد گرفته بود دستشو توی دهنش کنه انقد دستاش رو میشستم و نگران بودم اتفاقی براش نیوفته که چندین بار آبسه زد. همش درگیر این بودم چه شوینده ای برای دستاش بخرم که مناسب باشه و واقعا تمیز کنه یا اگه پستونک رو زمین میوفتاد همیییشه گوش ذهنم استرس داشتم نکنه تمیز نشسته باشمش!

    اما درباره شیر دادن منم تقریبا همین کار رو کردم. هروقت گرسنه میشد شیر میدادم. هروقت میخواست نه اینکه تایم بگیرم و بهش بدم یا موقع گریه و بهانه گیری. واقعا هم موفق بودم توی این مورد. هرچند همه اطرافیان هم اونو زمان و هم الان به من میگن اشتباه میکردی بهش تند تند شیر نمیدادی و به قولشون ظالم بودم!

    اما توی اینکه کجا برو چیکار بکن هنووووزمم محدودش میکنم. چندروزیه که با دوره 12 قدم کار میکنم چون خودم آروم شدم به لطف خدا رفتارم خیلی بهتر شده خیلی باهاش مناسب سنش رفتار میکنم یعنی تلاش میکنم اینطور باشه

    چقد درس گرفتم و چقد حالم خوب شد با این فایل. چقد تحسین کردم اینکه فقط شیر مادر میدادن به اون بچه. خیلی سعی کردم زود غذای کمکی پسرم رو شروع نکنم اما دکتر و اطرافیان اجازه ندادن و نزدیک 6ماه شروع کردم.

    از این خانم من درس آرامش، در صلح بودن با خودش، آسان گیری رو گرفتم. اینکه کاری براشون سخت نیست مثلا همین تدریس بچه هاش واااااقعا تحسین داره. اینکه مدام در سفره حتی سبک ساده پوشش و ظاهرش، قشنگ مشخصه چقدر در آرامش و وصل هستن به خالق. حتی اونجایی که برای زایمان انقد ایمان دارن که توی خونه میمونن و اجازه میدن بدن کار خودش رو انجام بده من واقعا خدا رو میبینم. منم طبیعی زایمان کردم اونم با عشق خالص، اون لحظه هیچوقت یادم نمیره خدا رو با تمام وجودم حس کردم. وقتی زایمان داشت انجام می‌شد قشنگ شنیدم که می‌گفت چیکار کنم و واقعا ازش خواستم درد رو برام راحت کنه و بخدا که همینکار رو کرد. احساس کردم بازهام رو توی آغوشش گرفت و دردم رو تحمل کرد و از درد من کم شد و خیلی راحت زایمانم اتفاق افتاد‌. انقد پر از عشق بود که اگر بچه دومی بخواهم هم انتخابم همین روشه. خدایا عاشقتم ازت سپاسگزارم برای یادآوری اون احساس زیبای حضورت کنارم.

    خدایا ازت میخوام منو هدایت کنی به داشتن آرامشی از این نوع و دوست داشتن خودم و در صلح بودن با خودم

    خانم شایسته دمتون گرم بابت این فایل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: