از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263648MB31 دقیقه
بنام خداوند بخشنده بنام خدایی که اجابت میکنه درخاست هر درخاست کننده ای را
سلام به استاد عباس منش عزیزو خانوم شایسته نازنین راستی صداتون خیلی ارامش بخشو دلنشینه
سلام به دوستای گلم
منم اومدم تجربم که مشابه این خانوم زیبا هستو بگم
اول از همه بگم این خانوم چقدر عزت نفس داره
چقدر توحیدیه و چقدر باخودش در صلحه حتی نگاه کردن به چهرشونم ارامش بخشه و حس خوبیو میده
خدایا عاشقتم بابت نشانه ها کاملا واضح بهم گفتی این روش تو شیردهی هم عالیه البته که خودم تجربه کردم و ابن روشو با هیچی عوض نمیکنم
من ماه دوم بارداریم ماشینمونو هنوز خدا نداده بود
با همسرم و فرزند اولم با اتوبوس با تور رفتیم سمت شمال و سرعین
یک هفته سفر شیرین با اتوبوس
معرکه بود گرده حیران رفتیم
قلعه رود خان و کلی جاهای زیبا که از زیباییش اشکم در میومد ادمهای اتوبوس بشدت شادو عالی بودن کلی میزدیم و میرقصیدیم
یک خانوم دیگه هم بود پنج ماهه حامله بود
و دخترخوده لیدر هم مثل من دوماهه بوده ولی خودش نمیدونسته حامله بود و اون چندهزار پله قله رودخانو رو رفت بالا و اومد پایین خخخخخخ پسرش بدنیا اومده خداحفظش کنه
تا ماه چهارمو پنجم من بشدت حالت تهوع داشتم
هرچی میخوردم حالم بد میشد باورم این بود هیچی نباید سخت بگذره بارداری باید راحت باشه ولی من چرا حالم بده
همه هم میگفتن طبیعیه فکر کردی مادرشدن راحته
خلاصه که من قانون سلامتیو خریدم و ترک اعتیاد سخت بود من بخاطر یک پفک ساعتها گریه میکردم اولش خخخ
نصف شب میرفتم از نرم افزار کلی کیکو آبمیوه و چیپس سفارش میدادم بعد کنسل میکردم و زار زار گریه میکردم خخخخ
ولی حالم خوب شد و کم کم طبیعی شد
دیگه خوراکی های سوپر مارکتیو حذف کردم دستو پا شکسته نون و برنج میخوردم گهگداری ولی خوراک اصلیم گوشت بود و فست میرفتم
مدام درحال رقص بودم. ارامش شدید داشتم . ماه نه با خانوادم همه رفتیم بیرون شهر
و اهنگ کردی گذاشتن و ما پاشدیم با شوهرم کرمانجی رقصیدیم خخخخ خالم اومد منو نشوند گفت اگه همینجا زاییدی چی گفتم اشکال نداره چادر مسافرتی اوردم همون تو میزام دیگه خخخ
من عاشق رقصیدن و کل بارداریمو رقصیدم و حالمم عالی و پیاده روی های طولانی داشتم
انرژی داشتم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم
برای زایمان طبیعی رفتم بیمارستان و بعد نینیم نیومدو سزارین شدم
تو بیمارستان گفتن بعد عمل نسکافه و فلانو فلان بخورم
من نه چای نبات خوردم نه کاچی نه نسکافه و اینا
فقط گوشت و ابغلم و چیزهای مجاز
کلی حالم خوب بود و درد نداشتم انقدر انرژی داشتم نمیتونستم استراحت کنم تا بخیه هام خوب بشه
توی همون ده روز اول با ماشینو شوهرم میرفتیم دور دور و میومدم خونم مادرم هی میگفت استراحت کن و من گوش نمیدادم خلاصه که همین استراحت نکردم باعث شد بخبه هام عفونت کنه پسرم بیستو یک روزه بود و ما رفتیم یک سفر کوچولو و خیلیییی خوش گذشت خخخخخخ حتی این خانوم یک ماه بعد زایمان استراحت کرد من انقدررر انرژی داشتم که هیچی استراحت نکردم خخخ
بلطف قانون سلامتی عجیب ارامش دارم و روحو جسمم بهم نزدیکه بعد پونزده روز از زایمانم
یک کار توپ از روسیه بهم خورد با قیمت عالی و من قبول کردم ( کارم طراحی معماریه ) خلاصه بچه میخابید من میرفتم پای سیستم و کارو عالی پیش بردم یعنی خدا پیش برد عجیب و ساده و راحت
همه چی عالی بود و مدام درحال تحرک بودم خوابم بشدت کم بود
ولی بعد دیدم دارم بخودم اسیب میزنم و عفونتم خیلییی شده و گفتم یکم استراحت کنم و بخودم انقدر سخت نگیرم و رها باشم
که الان چندروزه من عالیم و رو ابرام
پسر من بشدت عضله داره
بشدت زیباست تو بیمارستان همه میگفتن چقدر بچت خشگله حتی دکتر میگفت
میرم جایی از فرزندم عکس میگیرن هیچی پف و ورم نداره همش عضلس
خب من شیر خودمو میدادم و در روز یکبار گوشت میخوردم و شامم توت فرنگی و پسته و سرشیر و فرزندم عالی بود و شیرم سیرش میکرد
خودمم پوست صورتمو عالی و ازم میپرسیدن بوتاکس کردی خخخخ شکمم که جمع شد خیلی زود و دکترم گفت سزارین چقدررر زود جمع شدی
خلاصه
من وقتی قانون سلامتیو خریدم دیدم از گذشتگانم هرچی بهم گفته شده اشتباس
دینی که بهم گفته شده اشتباس
غذایی که گفته شده خوبه؛ اشتباس
همه چی اشتباس و هرچی بزرگان فامیل میگن من برعکس عمل میکنم چون اگر درست بود خودشون سالم بودنو درد روحیو جسمی نداشتن خخخ
من برعکس عمل میکنم و نتیجه عکس اونارو میگیرم نتیجه عکس نود درصد جامعه حال جسمیو روحیم عااالییییییییییییی
به بچم نه ترنجبین دادم نه شیرخشت و نه هیچی زردیش خودش خوب شد
خودمم نه کاچی خوردم نه خرما نه چیزایی که میگن زاچی بخور من فقط گوشت خوردم و عجیب جون میده بهم و معرکس گوشت ماهیچه
من شونزده فروردین زایمان کردم الان پسرم سیوهشت روزس و من بخاطر آمپول هایی که خشک کن قوی بود زدم شیرم کم شد و مجبور به خرید شیرخشک شدم .. از وقتی شیرخشک میدم ادرار و مدفوعش بو میده بصورتی که انسانی که غذای سالم میخوره نباید دسشوییش بو داشته باشه
و من از خدا میخام شیرمو زیاده زیاد کنه
.یک شب با مادرم امتحانی طبق گذشتگانمون به بچه ابجوش نبات دادیم ( باوری که همه فکر میکنن باعث میشه نفخ از بین بره و حتی دکترم میگفت به بچت بده نبات داغ خخخ) خلاصه همیشه به نوزادامون میدادیم و بچه گریه میکرد ماها نمیدونستیم از نبات داغه….
من کنجکاو بودمو نبات داغ دادیم اقاااا طفل معصوم از شب تا صبح جیغ میزد از دلدرد
دیگههه کاملن متوجه شدم فقط سبک قانون سلامتی درسته خداروشکر من وارد مسیر قانون سلامتی شدم
منی که از بیستو چهار ساعت پانزده ساعت میخابیدم
انرژی نداشتم
پرش هواس داشتم
دمدمی مزاج بودم
همشش با تغزیه درست درمان شد
ارتروز گردنم و کرفتگی بدنم همش درمان شد و بدنم سفیده شده و موهام وحشتناک پرپشت شده آقا هرچی بگم کم گفتم
خلاصه یکم مدت گفتم کم کم از چیزهای غیر مجاز بخورم ببینم شیرم زیاد میشه یا نه
برنجو نون اضافه کردم شیرم بیشتر شد ولی خودم پف کردم و حالت تهوع کرفتم و خابم زیاد شد و احساس سنگینی میکردم و بچم گریه هاش بیشتر شد
برنحو نون حذف شد
هندوانه اضافه کردم باعث شد مفصل درد بشم نمیتونستم تکون بخورم
اب هویچ اضافه کردم گلوم شروع به سوزش کرد
من فهمیدم بدنم کاملا ارگانیک شده خداروشکر
و از خدا خاستم هدایتم کنه راهنماییم کنه چکار کنم که خانوم شایسته نازنین این فایلو برام گذاشت بوس بهت خانوم شایسته گل آی دورت بگردم
خلاصه من با فرزندانم و همسرم عشق میکنیم
بخاطر کارهای زیاد خونه و پشت سیستم نشستن و بچه داری با وجود بخیه هام خیلی بخودم سخت گرفته بودم بخاطر کمالکرایی بالا باعث شده بود مدارم بیاد پایین و یکم سمت افسردگی برم
ولی خدا دستمو گرفت و پیشتر از قبل حالم عالیه
خدایا شکرت بابت فرشته کوچولوم
خدایا شکرت بابت فرزند بزرگم بابت همسرم بابت اینکه توی مسیر درست هستم بابت ارامشم
بابت ثروت و نعمت بابت قانون سلامتی
خدایا ممنون
حالا یکم از نتیجه مامانو بابام بگم .
پدرمادرمم سبک قانون سلامتی زندگی میکنن
دوتاییشون نزدیک بیستوپنج کیلو وزن کم کردن
از لحاظ سلامتی و ظاهری کلن دوتا انسان متفاوت شدن
پدرم مدام درحال ورزشه و سیکس پک و عضله هاش همه در اومده و هر دفعه هرکی میبینتض بیشتر تعجب میکنه ک پدرم جوانتر شده
پنجاهو خورده ای سالشه ولی میگه انرژیش از جوون بیست ساله پیشتر اصلن من تاحالا این ورژن بابامو ندیده بودم پدرم همیشه خسته و خواب بود ولی الان کلن یکی دیگه شده وقتی وزنش کم شد و خوشتیپ شد انقدررر عزت نفس گرفت که از اون موقع درامدش فکر کنم حتی بیست برابرم شده
بعد بیستوچهار سال مستاجری پدرم تونست یک خونه شیک بخره
ماشینش عوض که و عجیب داره ثروت خلق میکنه مادرم پر طلا شده و هرروز بازارن خخخخ
مادرمم که همه فکر میکنن خواهر منه
تو بیمارستان یا هرکی میبینه میگه خاهرته میگم نه مامانمه میگن الحق مامان خوبی داری خخخخخ
انقدر جوون و شاداب و پر انرژی و پر عزت نفس شده و قرصای قلبشم دیگه نمیخوره
از همه لحاظ ما زیبا و سالم شدیم
همسرمم خیلی نتیجه گرفته خیلییییییییییییی زیاد که شارژ گوشیم داره خاموش میشه نمیتونم بنویسم دیگه خخخخ
خدایا عاشقتم خدایاشکرت