سریال زندگی در بهشت | قسمت 263

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263
    648MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعیده» در این صفحه: 4
  1. -
    سعیده گفته:
    مدت عضویت: 439 روز

    سلام بر همه اهالی بهشت.

    منم توی این یکسالی که با استاد عزیز و سایت اشنا شدم به صورت تکاملی و یواش یواش دارم به ارزش خودم پی میبرم و این مسیر همچنان ادامه داره.

    بله.

    من مادر 2 فرزند هستم ولی تا زنده ام باید برای بهبود خودم قدم بردارم.

    تا زنده هستم یعنی هنوز فرصت هست.

    بله من خودم رو کلاس شنا ثبت نام کردم حتی وقتی که پسرم هنوز ثبت نام نکرده.

    من امروز صبح زود از ساعت5:20 دقیقه نیم ساعت دوچرخه سواری کردم فقط برای دل خودم و سلامتیم.

    چون خودم رو ارزشمند میدونم.

    من پیاده رویم رو از روزی یک ساعت رسوندم به روزی 2 ساعت چون من هم به عنوان یک مادر ارزشمندم.

    من هم شروع کردم به اهمیت دادن به خودم.

    شروع کردم به ارزش قائل شدن برای خودم.

    تصمیم دارم که باشگاه بدنسازی و کلاس اسب سواری هم شرکت کنم با هدایت خداوند مهربان.

    بله من شروع کردم که صبح ها ساعت 5 از خواب بیدار شم،برم پیاده روی و دوچرخه سواری و بعدش دوش و انجام تمرین ستاره قطبی و خوندن قران و خوردن چایی تازه دم!

    چون من ارزشمند هستم.

    چون من ارزشمند هستم،اینستاگرام و فیلتر شکن و تلگرام ندارم.

    هیچگونه سریالی نمیبینم.

    مطلقا اخبار گوش نمیدم و نمیذارم افکار منفی توی ذهنم ادامه دار بشه چون من ارزشمندم!

    وقتی من احساس ارزشمندی کنم لاجرم،جهان هم در مقابل من کرنش میکنه.

    خدایا شکرت به خاطر حضورم در این بهشت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
  2. -
    سعیده گفته:
    مدت عضویت: 439 روز

    سلام بر همه عاشقانِ اللهِ مهربان.

    من وقتی این مادر دوست داشتنی رو دیدم،خودم رو خیییلی بهش نزدیک دیدم.

    خیلی از خصوصیات اخلاقی منم در رابطه با فرزندانم شبیه ایشونه.

    پسر کوچکم که چندماه دیگه میشه 6 سالش،عاشق گِل بازیه.

    هر جا بریم که کوپه ماسه یا شن ببینه میپره داخلش.

    و من به راحتی اجازه میدم این کار رو بکنه و از لذت بردنش،لذت میبرم.

    برام مهم نیست کثیف شدن و خاکی شدن لباسش.

    دیدگاهم این هست که چیزهایی که قابل جبرانه،نباید براش نگران بود.

    تنها چیزی که غیرقابل جبرانه،اسیب روحی و روانی به خودمون و بچست.

    نهایتش اینه که موها و لباساش خاکی میشه و با یه حمام و یه لباس شستن جبران میشه.

    سر کوچمون یه زمین خاکی هست.

    پسرم یه فرغون و بیل و چنگک اسباب بازی داره.

    هروقت پسرم بخواد بره خاک بازی من مانعش نمیشم.

    و برای اینکه مواظبش باشم،خودم هم میرم سر کوچه مینشینم تا با خیال راحت هرچی خواست بازی کنه.خخخ

    بعضی وقتا هم میگه مامان بشین همینجا تا من برم از خونه اب هم بیارم و بیام.

    و منم میگم باشه مادر برو.

    حالا تصور کنید مخلوط اب و خاک!

    یه بار هم با کمک دوستش یه گودال درست کرد.دورتا دورش رو با گل اورد بالا.

    بعد توش پراز اب کرد و کلی ذوق کردن که دریا ساختیم!

    بعضیا هم با تعجب نگاهم میکنن ولی واسم شادی بچم مهمتره.

    چندبار هم زن همسایه بهم گفت بچت مریض میشه ولی من توجهی نکردم.

    اتفاقا خودم هم بسیار لذت میبرم و همزمان با نشستن سرکوچه،اموزش های استاد هم گوش میدم.

    خلاصه تو این موارد خیلی سهل گیر هستم.

    یادمه زمستون بارون شدید هم میومد هوا هم داشت تاریک میشد ولی بچه هام زیر بارون داشتن با دوستاشون بازی میکردن.و کیفِ دنیا رو میکردن.

    از اون بازیها که چندتا سنگ میذارن روی هم بعد با فاصله میایستن با یه سنگ دیگه میزنن سنگها تا بریزه!

    به شدت خیس شده بودن و هرچی گفتم بیاین خونه نیومدن و نهایتش من خودمم یه چتری برداشتم رفتم سرکوچه پیششون ایستادم!

    بچه ها میگفتن اتفاقا زیر بارون خیلی بازی کیف میده.

    و اصلا سرما هم نخوردن.

    خلاصه چقدر حس خوبیه یاداوری این خاطرات.

    پسر کوچکم عاشق درست کردن خمیر با آرده.

    منم یه سینی معدنی بزرگ دارم.

    هر وقت بخواد،ارد و اب میذارم توی سینی میذارم تو اشپزخونه تا برای خودش خمیر درست کنه.

    چون اشپزخونه سرامیکه تمیز کردنش راحت تره.

    یا هر وقت میریم نونوایی پسرم میگه مامان برام از نانوایی خمیر بگیر.

    منم همیشه یه چونه خمیر براش میگیرم و کلللللی با همون چونه ی خمیر سرگرم میشه.

    حتی اگر بخواد با گواش بازی کنه،چندتا کاغذ اچار و یه لیوان اب و چند تا گواش میذارم جلوش تو اشپزخونه،پیرهنش رو بیرون میارم تا راحت هرکار خواست کنه.

    اخرش هم اشپزخونه رو میشورم.

    حتی بچم از پسرخالش هم که همسن خودشه کتک بخوره یا بخوره زمین و گریه کنه،بازهم حسم انچنان بد نمیشه.

    تا این حد من و همسرم نگران نیستیم که پسرم که هنوز 6 سالش هم نشده،دو سه بار به درخواست و اصرار خودش با دوچرخش برای صبحونه رفته سر کوچه برامون اش خریده اومده!

    و وقتی هم با اش برمیگشت، خیلی احساس غرور میکرد و ماهم خیلی ازش تشکر میکردیم و میگفتیم نمیدونیم چرا این اش اینقدرررر خوشمزه هست؟؟؟اونم میگفت چون من خریدم!وچشاش از ذوق برق میزد.

    خلاصه خیلی ارامش ذهنی دارم و نگرانی الکی به خودم راه نمیدم.

    یه بار هم رفت سر کوچه برام پیاز خرید.

    و چند بار هم از سوپری محله که تو کوچه هست،تخم مرغ و لوبیا و عدس و پنیر و ماست و…خرید کرد!

    وقتی از این ماشین های تره بار فروشی میان تو کوچه،اگر چیزی بخوام که کم باشه پسرم با این سن کمش میره برام میخره.

    مثلا یک کیلو پیاز،یا کاهو،

    و اینجوری هم اعتماد به نفسش بالا میره هم با بزرگتر از خودش هم صحبت میشه و هم کلی چیز یاد میگیره.

    یه بادکنک های کوچولویی هست که بهش میگن بادکنک ابی.

    خیلی ارزونه.

    هر 4 تاش هزارتومن.

    بچه ها از این بادکنکا میخرن میارن خونه پر از اب میکنن،میبرن تو کوچه میزنن به همدیگه.و بادکنکه با برخورد به دوستاشون میترکه!

    و با لباس خیس بر میگردن.

    خیلی وقتها خودم یا همسرم این بادکنها رو برای بچه ها پر اب میکنیم و گره میزنیم!

    واقعا برامون مهم نیست که بچه ها خیس بشن.

    و فقط از دیدن خنده و شادی و لذت بردنشون لذت میبریم و از ته قلبمون شکرگزار گزار وجود بچه ها هستیم.

    اخ که چقدر کامنت نوشتن خوبه.

    چقدر قلب ادم رو باز میکنه.

    چقدر حین نوشتن کامنت خاطرات زیبای بچه ها برام مرور شد!

    همین الان یادم اومد که بعضی وقت ها جاهایی که خلوته،همینطور که داریم میریم با بچه ها مسابقه دو میدم.

    و همیشه بچه ها برنده میشن.

    خدایا شکرت برای این فایل پربرکت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    سعیده گفته:
    مدت عضویت: 439 روز

    سلام مجدد به همه دوستان گلم.

    من باز هم اومدم.

    اومدم بقیه نتایجم از عمل به دوره قانون سلامتی رو مکتوب کنم..تا هیچ وقت یادم نره چی بودم‌ و چی شدم!

    البته چون نتایج خیلی خیلی زیادن من به صورت خلاصه مینویسم.

    یکی از ارزوهای من این بود که ظهر خوابم نگیره.

    الان به صورت طبیعی ظهرها بعد از غذا پر انرژی ام.

    اصلا یادم نمیاد خواب ظهر چطوری بوده.

    محال بود که‌من بین 1 ظهر تا 5 عصر ظرف بشورم یا کار دیگه ای کنم.

    اما الان ساعت 2 ظهر با 10 صبح،برای من فرقی نداره از لحاظ داشتن انرژی.

    خدااااای منننننن!

    من در تمام طول عمر 32 ساله ام ساعت 5 صبح بیدار نشده بودم.

    چه برسه بخوام پیاده روی هم برم.

    الان با عشق 5 بیدار میشم میرم پیاده روی و توی مسیر دیدن طلوع زیبای خورشید هم روزیم میشه!!!

    سعیده قبل رو چه به دیدن طلوع و غروب خورشید؟

    الان علاوه بر اون یک ساعت پیاده روی صبح،یک ساعت هم غروب میرم پیاده روی به عشق دیدن غروب خورشید.

    تازه همزمان با دیدن غروب خورشید،سوره ضحی و لیل هم گوش میدم.

    دیگه از درد مفصل و درد پاشنه پا خبری نیست.

    دیگه از کمر درد خبری نیست.

    دیگه از شوره سر خبری نیست.

    دیگه از چربی شکم و پهلو خبری نیست.

    انرژیم چندبرابر شده.

    قوزک و کف پام نرمتر شده.

    اعصابم ارومتره.کمتر عصبانی میشم.

    چقدر روابطم با همسرم بهتر شده.

    چقدر ارامشم بیشتر شده.

    تازه جهان هم که تغییراتم رو دید منو با حضور در دوره هم جهت با جریان خداوند هم مدار کرد.

    منو با اموزش دیدن شنا هم مدار کرد!!!

    جهان هم در مقابل تغییرات ما که بیکار نمیمونه.

    بهمون هدیه میده.

    خلاصه نتایج خیلی بیشتر از اینهاست.

    استاد عزیزم ازت ممنونم که منو از قعر چاه گمراهی و ضلالت نجات دادی.

    خیر دنیا و اخرت نصیبتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    سعیده گفته:
    مدت عضویت: 439 روز

    سلااااام‌ استاد عزیزم.

    سلااااااام بر استااااااد شایسته جانِ عزیزم.

    سلام بر همه رفقای ناب بهشتی.

    ازت ممنونم خانم شایسته عزیز که اینقدر عاشق ما بچه های سایت هستی.

    این قسمت هم شد بهترین هدیه ای که صبح توی ستاره قطبی از خدا خواسته بودم.

    خدااااای من چقدر این قسمت سراسر نور بود.

    در تک تک لحظاتش میشد خدا رو حس کنی.

    چقدررررر این بچه زیبا بود.

    اصلا غیر قابل تصوره.

    اخ که چقدرررر این فایل با احوالات این روزهای من هماهنگ بود!

    یعنی دقیقا پاسخی بود به سوالات این روزهای من!

    من دو تا فرزند دارم.

    12 ساله و 6 ساله.

    بسیار مشتاق بودم برای داشتن فرزند سوم.

    اتفاقا چند روز پیش هم دوتا بچه تقریبا همین سنی در یک روز توی دوجای متفاوت دیدم و فقط قدرت خدا رو به یاد اوردم.

    و 4 ماه و نیم هست که در دوره قانون سلامتی هستم.

    اتفاقا منم تازه برای تجدید میثاق شروع کردم از اول جلسات رو میبینم و الان جلسه سوم هستم.

    و در ادامه حتما نتایجم رو میگم.

    الان اگر کربوهیدرات یا قند مصرف کنم،

    بدنم،

    یا همون شب یا فرداش واکنش بدی نشون میده و منو به غلط کردن میندازه.

    حتی یه شب که کربوهیدرات زیاد مصرف کردم،دقیقا دو ساعت بعدش حالم بد شد.

    یعنی اصلا دیگه تحمل غذاهای غیر مجاز رو ندارم.

    خلاصه همش توی این فکر بودم که اگر باردار بشم،چکار باید بکنم؟

    اگر بخوام دوباره برگردم به شیوه قبلی که همش زجره.اونم توی دوران بارداری!

    که با این فایل قشششنگ پاسخ سوالم رو گرفتم.و مطمئن شدم که اتفاقا با ادامه دادن به شیوه دوره قانون سلامتی،قطعا بارداری و زایمان راحت تری خواهم داشت.

    خدارو واقعا شکر.

    حالا میخوام از نتایجم بگم.

    قبل از شروع دوره‌،به شدت،به شدت!همییییشه بوی بد عرق میدادم.

    واااای تابستونها که وارد شدن به یه اداره ای یا خونه کسی برام کابوس بود‌.

    اینقدرررر خجالت میکشیدم.

    یعنی حمام میرفتم،در حال خشک کردن خودم بودم،زیر بغلم بو میکردم میدیدم بو میده.

    یا دوباره یک ساعت بعد از بیرون اومدن از حمام،میدیدم لباسم بو گرفتهههههه.

    دلم میخواست سر به کوه و بیابون بگذارم.

    اصلا نمیتونستم از بوی بد به کسی نزدیک بشم.

    همش استرس داشتم که نکنه بفهمه.

    نمیتونستم‌ کسی رو بدون استرس در اغوش بگیرم.

    وقتی جایی وارد میشدم‌ بوی بدم جلوتر از خودم حرکت میکرد!

    اما حالااااااااااا……

    این روزها دیگه اثری از بوی نامطبوع بدن نیییییییییییستتتتتتتت!

    دلم‌میخواد فریااااااد بزنممممممم از خوشحالی.

    واقعا مثل معجزه میمونه برام.

    10 روز هم حمام نرم هیییییچ بویی احساس نمیکنم!

    چقدررررر با اعتماد به نفس وارد اداره و اتاق کارمندا میشم.

    بوی خوب عطرم جلوتر از خودم حرکت میکنه.

    چقدر با خیال راحت دوستامو بغل میکنم.

    مطمئنم به غیر از بوی عطر دیگه چیزی استشمام نمیکنن!

    چقدر با احساس عالی سوار تاکسی میشم.

    چه با ارامش میرم خونه خواهرم.

    چقدر وقتی کسی وارد دفترم میشه ارامش دارم که مطمئنم بوی بدی حس نمیکنه.

    خلاصه قبلا از روی بوی لباسهام میفهمیدم که استفاده شدن یا نه.

    ولی الان میخوام لباس بشورم،بو میکنم میگم خدایا اینا که اصلا بو نمیدن.

    اصلا تشخیص نمیدم کدومش نیاز به شستن داره کدومش نداره.

    خلاصه ارامش نصییم شد.

    دیگه نیاز نیست هرررر روز مانتو شلوار بشورم.

    چیزی که سالها باهاش درگیر بودم بلاخره کااااملا حل شد.

    اون هم با دوره قانون سلامتی و فقط در عرض 2 ماه.

    بوی بد پا هم که اصلا فکر‌میکردم‌طبیعیه، کاملا رفع شد.

    الان‌ به خدا چند بار یه جوراب اسپورت بدون شستن بپوشم برم‌ پیاده روی،اصلا بو نمیگیره.

    یعنی‌یه چیزی میگم‌ یه چیزی میشنوید!

    حتی شلوارهام هم با یکبار پوشیدن بو میگرفت که اینم فکر میکردم طبیعیه!

    اما الان 10 بار هم‌ یه شلوار رو ببوشم‌بو نمیگیره.

    این فقطططططط یک دونه از نتایجی بود که من گرفتم از دوره.

    بماند که چقدر از لحاظ ظاهری تغییر کردم و کلیه چربیهام اب شد و از وزن 78 کیلو شروع دوره در عرض 3 ماه رسیدم به 54 کیلو!

    و در کامنت بعدی بقیه نتایجم رو عنوان میکنم

    چون این اواخر هم چند باری غذای غیر مجاز خوردم و نتیجه اش رو دیدم تسلیم خدا شدم.از خودش کمک گرفتم.

    گفتم خدایا از خودت کمک میخوام که ثابت قدم باشم.

    چند روز پیش‌بهم گفت دوره رو از اول شروع کن.

    و شروع کردم.

    و این فایل هم هدیه ای از طرف خدا بود به من.

    که سعیده فراموشت نکردیم.

    ما ودعک ربک و ما قلی.

    اینم جواب تمام سوالاتی که داشتی.

    این هم‌برای تقویت ایمانت و ادامه دادن مسیر با تعهد بیشتر.

    استاد شایسته جانم کلمات ناتوان اند برای تشکر کردن از عشق بی نهایت شما به ما.

    فقط از خدا بهترین ها رو براتون میخوام.

    در پناه خداوند سالم و خوشبخت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: