سریال زندگی در بهشت | قسمت 263

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263
    648MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمانه بابایی» در این صفحه: 1
  1. -
    سمانه بابایی گفته:
    مدت عضویت: 227 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی

    از صبح تا الان چندبار این فیلم رو دیدم و خیلی ذهنم درگیر شد که چی باعث میشه که یک نفر اون هم یک خانم چنین سبک زندگی رو انتخاب کنه و این روش رو ادامه بده، و اینکه انقدر باورهای قدرتمند درباره ی شیوه سلامتی و سبک زندگی و فرزندپروری داشته باشه؟

    به این نتیجه رسیدم که در صلح بودن با خود و داشتن آرامش درونی به انسان این توانایی رو میده که فارغ از حرف و نگاه اطرافیان، اعم از اطرافیان خودش و اطرافیان همسرش، یک نوع سبک زندگی رو انتخاب کنه و به آن ادامه بده و نظر و دیدگاه دیگران براش مهم نباشه.

    این صلح درونی جهان اطرافش رو تحت الشعاع قرار میده و آدم هایی رو سر راهش قرار میده که با او هم عقیده هستند و مثل او از این سبک و شیوه زندگی لذت میبرند.

    این صلح درونیست که باعث میشود که همه چیز و همه کس باب میل تو رفتار کند و نظر هیچ کس برات مهم نباشه. این خانم چون این ویژگی شخصیتی رو داشت، نظر هیچ کس براش مهم نبود و هر کاری میکرد از روی رضایت درونش بود و دنبال تأیید شدن و تأییدیه گرفتن از دیگران نبود.

    و به خاطر این صلح درونی و باورهای قدرتمندی که داشت فرزندانش گوش به حرفش بودند و توی نگه داری بچه کوچیک خانواده کمکش میکردند.

    به خاطر همین صلح درونی بود که این خانم به استراحت و ورزش خود اهمیت میداد و خودش رو تماما وقف بچه داری نمیکرد.

    اون احساس خودارزشمندی میکرد و به خودش اهمیت میداد.

    اون دیدگاه بسیار متفاوتی با دیگر مادران داشت و به خاطر مدرسه رفتن بچه هاش و درس خواندنشون اونهارو محدود نکرد به ماندن در یک جای ثابت، بلکه تصمیم بسیار جسورانه ای گرفت و ترجیح داد که به فرزندانش خودش تعلیم دهد و اونها رو سالیان طولانی محدود به مدرسه نکنه ولی در عوض اونها رو از نزدیک با فرهنگ ها و تمدن های متفاوت و مردمان و رسم و رسوم مختلف و با شهرها و کشورهای متفاوت و زبان های مختلف آشنا کند.

    نکته جالب دیگه اینکه، این خانم وقتی بچه 9ماهشو آزاد میذاشت که هرچیزی رو تجربه کنه یا سنگ و چوب رو به دهانش بگیره یا اینکه مستقیم با خاک و زمین در ارتباط باشه و بشینه یا با پای برهنه روی زمین راه بره، اصلا براش مهم نبود که دیگران و یا خانم شایسته عزیز در موردش چی فکر میکنن یا اینکه اونو یک زن و مادر بی تفاوت بی خیال نسبت به بهداشت بچه بدونند. خیلی از این ویژگی شخصیتیش خوشم اومد و واقعا الهام بخش بود برام. چون خودم هم در دوران کودکی دخترم همین جور فرزندم رو آزاد میذاشتم اما چون نظر دیگران برام مهم بود جلوی دیگران اینکار رو نمیکردم و سفت و سخت میگرفتم اما الان که مقایسه میکنم فرزندم رو با بچه های اطرافیانم که با دخترم هم دوره ای بودن، میبینم که اونا همیشه بچه هاشون مریض بودند و دوا دکتر میکردن با اینکه خیلی روی بهداشت کودک حساسیت نشون میدادند.

    _

    نکته مهم دیگه اینکه برای اولین بار بود که دیدم یک خانم باردار میتونه با اون شکم بزرگ و سنگینی که داره خیلی راحت توی آب شنا کنه اون هم توی دریاچه آب سرد. یاد این خاطره افتادم که توی بارداری خودم مادرم بهم میگفت که پهلوهات خوب بپوشون که سرما بهش نرسه چون بچه توی شکمت سرما میخوره. مادرم باید ببینه که این خانم با شکمی کاملا لخت توی دریاچه آب سرد داره شنا میکنه و خدارو شکر هم هیچ اتفاقی نه برای خودش و نه برای پسر نازش نیفتاد.

    _

    نکته جالب دیگه اینکه خیلی منو متحیر کرد و همین نکته باعث شد که چندین بار فیلم رو به عقب برگردونم و دوباره ببینم، این باور بسیار قدرتمند این خانم بود در مورد تغذیه فرزندش.

    من هنوز نتونستم دوره قانون سلامتی رو خریداری کنم و اجازه دادم که هروقت که هدایت شدم بخرمش. و نمیدونم که باورها و ذهنیت این خانم چقدر شبیه به دوره قانون سلامتی هست ولی برای من بسیار سازنده و حیاتی بود که میگفت غذاخوردن برای رفع نیاز بدن هست و نباید تبدیل به عادت رفتاری بشه و نباید برای ایجاد آرامش باشه. یعنی بدن ما نباید عادت کنه که آرامش رو از غذاخوردن بدست بیاره، بلکه آرامش با بازی کردن و تفریح و سرگرمی و راه های درست و مناسب دیگه بدست میاد و نه با غذا خوردن. آرامش از مناجات با خداوند و سپاسگزاری و هم صحبتی با فردی ایده آل و کلی راه های مناسب دیگه بدست میاد. خلاصه اینکه نباید بدن رو از همون دوران بچگی عادت بدیم که برای اینکه حالمون خوب بشه بریم سراغ غذا و وقتی اعصابمون خورده و مودی هستیم و یا بی حوصله هستیم و استرس داریم، بخواییم با غذاخوردن آروم بشیم، چون این عادت رفتاری باهامون میمونه و بسیار آسیب زننده هست.

    دلیل اینکه این باور درست و قدرتمند این خانم بسیار منو تحت تاثیر قرار داد این بود که خودم هم سبک غذاخوردنم هم به این صورت اشتباه هست که هروقت خستگی زیادی دارم و خوابم ناکافی هست سعی میکنم با غذاخوردن آروم بشم به خصوص شیرینی جات، و یک عادت بد رفتاری دیگه ای که دارم اینه که هروقت میخوام بخوابم باید معده ام رو پرکنم بعد برم بخوابم که اخیرا خودم متوجه شدم که این از وسوسه های ذهنمه و مثل عادت شده به خاطر همین هربار که تلاش میکنم این عادت بد رفتاری رو کنار بزارم دوباره تکرارش میکنم. که تازه متوجه شدم که این عادت بد رفتاری از دوران بچگی برام ایجاد شده بود توسط مادرم که بچه رو باید خوب شیر بدی سیرش کنی و بعد خوابش کنی یعنی شکم بچه رو اول پر کن تا بخوابه.

    _

    اینو بگم که از دیدن بهشت زیباتون بسیار لذت میبرم چون یکی از بزرگترین و مهم ترین و لذت دار ترین خواسته من زندگی در همچین مکانیست.

    زندگی در یک باغی پر از انواع و اقسام درختان میوه از تمام فصول سال و در بخشی از این باغ باغچه ی سبزیجات و صیفی جات دارم. و در اطراف این باغ شالیزارهای سرسبز قرار دارد و در کنار این باغ رودخونه ای زلال و پرآب در جریان است. خلاصه اینکه آب و سرسبزی رو باهم در کنار هم دارم و صبح ها از صدای چهچه پرندگان و گنجشکان بلند میشم و غروب که میشه صدای قورقور قورباغه ها از همه جای شالیزارهای اطراف به گوش میرسه.

    انقدر که در تجسم این خواسته با جزئیات و وضوح فراوان عالی عمل کردم، که حدودا 2هفته ای هست که در همین روستای خودمون که محل زندگیم هست، به یک جایی به صورت خیلی اتفاقی هدایت شدم که دقیقا همین شرایط و ویژگی هارو داره و من آخر هفته ها میرم اونجا و خودم رو به صورت واقعی در آن مکان تجسم میکنم و حتی کدوم زمین باشه و در کدوم قسمت اون زمین درختان باشه و در کدوم قسمت زمین باغچه سبزیجات و باغچه صیفی جات باشه و خونه در قسمت جلوی باغ باشه و رو به رودخانه باشه.

    خلاصه اینکه تمام شرایط رو به وضوح تجسم میکنم تا به وقتش هدایت بشم به خریدنش.

    از خانم شایسته بسیار سپاس گزارم برای تدوین این سریال بسیار زیبا و کارا و نکات مهمی که در آن ذکر کردید تا تلنگری باشه برای من و دیگر دوستان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: