سریال زندگی در بهشت | قسمت 263

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 263
    648MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یاسمن دال» در این صفحه: 1
  1. -
    یاسمن دال گفته:
    مدت عضویت: 3733 روز

    سلام به همگی

    یاسمن هستم، با افتخار دانشجوی استاد عباسمنش

    بدون مقدمه دوست دارم تمام چیزهایی ک به ذهنم میرسه رو بنویسم، متوجه شدم یکی از مهمترین دلایل کم کامنت نوشتنم کمالگراییه چون میخوام حجم بالایی از تجربیات و احساساتم رو یک جا توی یک کامنت جا بدم و نوشتارم بصورت وسواس گونه ای مرتب باشه… خیلی وقت پیش به این نتیجه رسیدم اما بازم حریفش نشدم و کامنتی ننوشتم. توی این قسمت از سریال زندگی در بهشت یهو خواستم اینکارو انجام بدم و گفتم هرچی اومدم مینویسم.

    من دانشجوی دوره «هم جهت با جریان خداوند» هستم از این بابت خیلی خوشبختم، زندگی واسم خیلی روون و شیرین شده، تمام روونی که انتظار داشتم توی زندگیم محقق بشه دیدم داره اتفاق میوفته، اوایل خیلی امید نداشتم اما هردفعه امید و باورم بعد ازین دوره بیشتر شده، فکرمیکردم من آخرش نمیتونم اونجوری که همه بچه ها از فایلها و دوره های استاد نتیجه میگیرن نتیجه ی توی دست و چشم گیری داشته باشم… هنوز توی مسیرم اما خیلی نزدیک تر از قبل خیلی امیدوارتر از قبل و از اون حجم ندونم بکاری ک داشتم و واقعا اراده ای توی خودم نمیدیدم خیلی کم شده، این اراده و قدرتی ک الان بیشتر از قبل احساسش میکنم به یکباره و توی این دوره ایجاد نشد اما این دوره خیلی بیشتر از همیشه تقویتش کرد.

    من کنترل ورودی ها رو جدی نمیگرفتم، میگفتم خب حالا چیز خاصی نیست ک یه فیلم ترکیه ایه دیگه همه آدما میبینن تازه اخبار و گشت و گذار توی شبکه های اجتماعی رو هم دارن من دیگه انقدر به خودم سخت نگیرم، نهایتا سعی میکنم نکات مثبتش رو ببینم یا فقط یه فیلم رو انتخاب کنم و به حسهای مثبتش توجه کنم اما این یه تله بود واسم چون آروم آروم به گردابش میوفتادم و فیلم های دیگه هم بهش اضافه میشدن شبکه های اجتماعی هم اضافه میشدن آدمهای نامناسب و حرفهای نامناسب و… هم میومدن. اینبار اونم بخاطر هم جهتی بیشتر با خداوند خود خدا خیلی نرم و راحت هدایت کرد حتی دقیق یادم نمیاد چه زمانی بوده آخر سال 1403 یا اولیل و یا اواسط فروردین1404 اما کانالهایی که فیلم داشتن رو حذف کردم، اولش گفتم از اینترنت میبینم که انقدر لفتش ندن و بعد هم کم کم کششم نسبت بهش کمتر شد، بازم یادم نمیاد دقیقا چه اتفاقی افتاد که دوباره هدایت شدم به «قانون سلامتی» اما ترس از بیماری و نداشتن حال خوب و تجربه های قبلی حال خوب از قانون سلامتی بوده که منو هل داده بدون هیچ فکر و این دست اون دست کردنی استارت بزنم و گزارش روزانه توی دفترم داشته باشم، الان یک ماه و 6روزه که تمام سعیم رو کردم دقیق بهش عمل کنم البته بصورت تکاملی، خیلی زود و لگاریتمی در کنار«هم جهت با خداوند» حالم رو خوب کرده. قبلا طعم زندگی به سبک قانون سلامتی رو چشیده بودم و انگار هیچوقت نمیتونستم اون شیرینی و حال خوب این سبک رو با چیز دیگه ای ایجاد کنم، فکر میکنم اینبار دفعه ی چهارمی هست که استارت زدم، یکبارش گزارش روزانه نوشتم و همین باعث شده بود متعهدانه تر 7ماه پیش برم و دوبار دیگه رو حدود یکی دوماه انجام دادم. با بررسی اون گزارش روزانه قبلی متوجه شدم که باگم عدم عضله سازی و بیش از حد گرسنه نگه داشتن خودم بوده که باعث بیش از حد لاغری بوده، خیلی دوست دارم به خودم قول بدم که تا آخر عمر همین روند رو ادامه میدم اما گوشه ی ذهنم این باور رو دارم که وقتی قول میدم جهان شروع میکنه به سخت گرفتن و به چالش کشیدن و من اصلا خوشم نمیاد سربه سرم بذاره، وقتی بررسی میکنم که چه دلایلی باعث شد بجای اصلاح مسیر روندم از این سبک خارج بشم میبینم حرف مردم تشدیدش کرده و به دنبالش ترس از به خطر افتادن سلامتی! پزشکایی که از ناآگاهی منو ترسوندن، اصرار مامانم و کسایی که واقعا خیر منو میخواستن اما از ناآگاهی میخواستن بهم ثابت کنن که تو به اندازه ای که باید هیکل مند نیستی باید یچیزی بخوری که گوشت بگیری، تلاش من برای راضی نگه داشتن اونها از خوراک خودم و…

    همین امروز بخاطر اینکه عادت ماهیانه م عقب افتاده دلشوره گرفتم که چرا اینجور شد من حتی با تغذیه قبلی بااینکه با بدنم سازگار نبود پریود منظمی داشتم، نکنه دوباره توی تله بیوفتم و از قانون سلامتی خارج شم، از خدا کمک خواستم بعد یه مدیتیشن انجام دادم تا آروم شم و بعد این قسمت از سریال زندگی در بهشت رو دیدم. من کلا عاشق بچه هام دیدنشون معمولا واسم شروع احساس خوب بوده، اولش بخاطر دیدن این کوچولو خیلی ذوق زده فایلو پلی کردم و بعد دیدم WOW عجب همزمانی فوق العاده ای… بلافاصله بعد از اتمامش نوشتن توی وورد رو شروع کردم، به خودم گفتم حتی نمیخوام اهمیت بدم نگارشم چطوری باشه و خیلی گیر ندادم تا بتونم این کامنت رو بنویسم.

    خلاصه ی مسیرو میگم تا برای خودم خط مشی باشه.

    اول دوره ی «هم جهت با خداوند» منو انداخت توی مسیر، بعد هدایت شدم به کنترل بیشتر ورودی، بعد از اون خدا بهم گفت برو سراغ سبک زندگی «قانون سلامتی» که بدون ایجاد اون سبک بقیه ی مسیر سخت و سعب العبوره، بعد از اون روانی توی زندگیم ایجاد شده که داره منو بازم هدایتی به سمت «احساس لیاقت» میبره، دوره ای که انقدر بهش مقاومت داشتم که حتی گوش دادن بهش احساس بدی بهم میداد و نمیخواستم ببینم چی هست، البته قبل از اینها باز مسیرهای دیگه ای از اساتید دیگه رفتم تا بتونم برای این مسیر آماده بشم و فقط میتونم بگم الهی شکرت

    خانم شایسته ی عزیز سپاسگزارم که این قسمت فوق العاده رو هم به سریال زندگی در بهشت اضافه کردید.

    عشق بهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: