سریال زندگی در بهشت | قسمت 263 - صفحه 17

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر اخوان سيگاري گفته:
    مدت عضویت: 2215 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و دوستان همراه

    درود بر خانم شایسته گرامی و ارجمند

    ممنونم بخاطر این فایل بی نظیر چقدر آموزنده و دلچسب بود

    به خودم که نگاه میکنم میبینم چقدر به بچه هام گیر میدم چقدر میگم بهشون این کار را بکن و اون کار را نکن در صورتی که

    وقتی اونها را به خدا بسپاری و نگران نباشی خدا خودش مواظبشونه

    چقدر دوران بارداری و زایمان اون خانم برام نکته داشت چقدر جذابه

    خدایا شکرت بابت این آگاهی ها و این آموزشها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    احمدرضا هنرور گفته:
    مدت عضویت: 2260 روز

    سلام استاد عباس منش عزیز سلام خانم شایسته مهربان ️ سلام همراهان مسیر الهی،خانم شایسته سپاسگزارم برای به اشتراک گذاری این زیبایی ها،چقدر در عمل دیدم و یاد گرفتم ،آسان گیر بر کارها،دیدن رفتار این مادر بافرزندش چقدر راحت و شاد هست ،توکل و سپردن فرزندش رو به خدا میشه کاملا در رفتارش دید،چقدر خوبه این نوع رفتار ،حتی در مورد این که خاک تو دهنش بگزاره یا هویج رو که رو که رو زمین افتاده بگزاره تو دهنش هیچ حساسیتی نداره،آفرین به این مادر نمونه که به معنای واقعی فرزندش رو به دست خداسپرده تا کاملاطبیعی بزرگ بشه،این بچه چقدر آرام و زیباست با چشمان آبی خوشرنگ و درشت،خدا زیبا آفرین سپاسگزارم برای خلق زیباییهات،چقدر این نوع زندگی آسان گیر رو دوست دارم ،انشاالله هدایت بشم به سمت باورهایی که زندگیمو آسان گیر تر آسان تر و لذت بخش تر بکنه،الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهدی قوقه ای گفته:
    مدت عضویت: 267 روز

    به نام خداوندعشق ومحبت

    سلام به استادعزیزومریم جان

    چقدرفوق العاده بوداین فایل چقدرحس خوب ومثبت توش جریان داشت چقدرزیبایی های خداوندتوش موج میزداصلا نمیدونم حس وحالم روچطوربیان کنم چقدراین مادرآرامش داشت چقدرزیبا مدیریت میکردبدون اینکه خودش یافرزندش اذیت بشه چقدرخوب تونسته مسئولیت پذیری روبه فرزندانش آموزش بده درکناراینهامهم تراینکه برای خودش ارزش قائله وبرای خودش تایم ورزش واستراحت معین کرده وجالبی ماجرااینجا بودکه همش تومسافرتن واصن هیچ محدودیتی برای خودشون ایجادنکردن واقعا فوق العاده بودودرس ها وآگاهی های بزرگی برای من داشت چقدرمن برای رفتن به مسافرت به خاطربچه ها بهانه میاوردم ولی الان بادیدن این فایل مات ومبهوت شدم من که کلی لذت بردم وآگاهی کسب کردم واقعا ممنونم ازمریم جان که این آگاهی هاولحظات عالی وزیباروبامابه اشتراک میزارن تاماهم بتونم خودمون ودیدگاهمون وافکارمون روتغییربدیم واقعا خدابه شما واستادعزیز خیروبرکت وسلامتی روزافزون بدهدسپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    محدثه رستگار گفته:
    مدت عضویت: 363 روز

    این فایل رو دیروز دیدم و نتونستم نظرمو بفرستم

    الان دوباره مینویسم

    سلام خدمت خانم شایسته گل و استاد عباسمنش

    من تا چشمم به این کودک زیبا افتاد این فایل رو زدم

    چون بچه هارو خیلی دوس دارم

    مخصوصا چشم رنگی خیلی برام جذابه

    چقدر عالیه که اینطور خانواده‌ خوبی و جذب کردین که به اصلشون نزدیک ترند..به طبیعت نزدیک ترند..

    چه مامان اسون گیری که بارداری و سخت نگرفته و همینطور سفر کرده و از زیبایی ها لذت برده

    و بعدم اینقدر مراقب کوچولوش هست ولی نگرانش نیست و میزاره از همین کودکی چیزای جدید و قشنگی و تجربه کنه

    قدم برداره روی خاک و سبزه ها

    اون سنگا و چوبا رو لمس کنه

    هر روز طبیعتو بیینه

    و اینجور مامان گلی داره که همش باهاش بازی میکنه

    و بهش جز شیر غذای دیگه ای نمیده تا خوب ماهیچه هاش قوی بشن و رشد کنه

    و بهتر از همسن هاش نیرو بدنی داشته باشه

    واقعا این خانوم نمونه هستن

    اینکه خودشون توی این سفر های طولانی مدت به 2 فرزند نوجوونشون آموزش درسی میدن

    و البته اونام بچه های خوبی هستن و وقتی مادرشون ورزش میکنه اون کوچولو رو نگه میدارن

    تحرک زیادی دارن و بازی میکنن هر روز

    و این مادر هر روز ورزش میکنه

    با همسرش هم فکر میکنم رابطه خیلی خوبه دارن

    و قطعا همین اسون گیری و حس خوب داشتن عامل موفقیت هاشون هست

    در کل یه خانواده فوق العاده هستن

    دو تا فرزند بزرگشون دوس دارن اون کوچولو هم طبیعت و جهان رو ببینه و هنوزم سفر های خارجی جدید و برن تا اونم عین اونا با این جهان بی نهایت زیبا اشنا بشن

    مودبن و رفتار خوبی با پدر مادرشون و بقیه دارن

    ماهم از این فایل یاد بگیرم زیاد زندگی و سخت نگیریم و حس مثبت داشته باشیم

    با هم دیگه رفتار خوبی داشته باشیم

    بزاریم کوچولو ها هم چیزای جدید و تجربه کنن مراقبشون باشیم ولی نگران نه

    سفر کنیم و این جهان زیبا رو از نزدیک ببینیم

    اولین بارم بود کامنت میزاشتم🫠

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    فاطمه رئیسی گفته:
    مدت عضویت: 3137 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم بویژه مریم جان نازنینم.

    چقدر دلم واستون تنگ شده بود.

    سپاسگزارم که بازم یه فایل جذاب و پر از اگاهی واسموم گذاشتی عزیزم.

    اخیش دلم حال اومد…

    چقدر لذت بردم از این فایل

    چقدر فضای پرادایش فوق العاده و پر از انرژی مثبت بود

    چقدر این خانواده بی نظیر بودن.

    خدایا مگه داریم…

    همه باورای من در مورد امریکا و خانواده های امریکایی زیر و رو شده.

    واقعا غبطه میخورم به حالشون که چقدر اکثریتشون با ابورای درست ، و هماهنگ تر از ماها زندگی می کنن.

    سفر زندگی در بهشت الگوسازترین برنامه هست برای ما که توی زندگی روزمرگیمون میتونیم به راحتی مثلشو انجام بدیم.

    چقدر باورای قشنگی داشت این مادر زیبا و زن سالم و خواستنی خونواده….

    جالبه که تازه اینجا توی ایران و شههرایی که ماها هستیم هر کسی میخواد تظارهر به با کلاسی و بهتر شدن بکنه فقط داره هماهنگیشو از دست میده، آرایش های غلیظ و انچنانی، مدل لباس های عجیب و برهنه… چیزی کهه خیلی جلب توجه میکنه اینجاها…و…

    و آرمیکایی که ما میگیم کافر و …. چقدر دارن ساده و بی الایش و توحیدی تر و با ایمان تر زندگی میکنن.

    سبک زایمانش نوع تغذیش و سبک فرزند پروریش برای من الگو شد. خیلی به دلم نشست خیلی کیف کردم خیلی حالم خوب شد با دیدین این فایل.

    امیدوارم بتونم مثل اینا زندگی کنم…

    در پناه خدای مهربان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    الهام بقائی گفته:
    مدت عضویت: 1351 روز

    سلام به استاد عباسمنش و مریم جان عزیزم و تمامی دوستانم در این سایت الهی

    این دومین کامنتی هست که مینویسم…

    همیشه همزمانی ها رو دیدم ولی اینبار با دیدن این فایل اینقدر شگفت زده شدم که از دیروز قلبم بهم میگه بنویس بنویس و منم گفتم چشم

    من و همسرم تقریبا یک هفته است که تصمیم گرفتیم خانواده ی زیبای دونفره مون رو تبدیل کنیم به یه خانواده ی سه نفره و این تصمیممون رو هم از دوره ی هم جهت با جریان خداوند داریم چون ما الان دوساله ازدواج کردیم دوست داشتیم بچه دار شیم ولی به بعدش فکر میکردیم… اینکه بچه بیاد یه سری از آزادی هامون گرفته میشه… تو شهر غریب هستم و خانوادم کنارم نیست و…. و میخواستیم خودمون برنامه ریزی کنیم. بچه دار شدن رو دوست داریم ولی از بعدش میترسیدیم… ما با اومدن تو این دوره فهمیدیم که ما نباید به بعدش فکر کنیم ، خدا خودش ما رو هدایت میکنه… خودش راه ها رو برای ما باز میکنه

    و امااااااا این فایل زیباااااا …

    دیروز اومدم تو سایت و گفتم برم نشانه ی امروزم رو ببینم که دیدم فایل جدید اومده رو سایت… مریم جان فایل جدید گذاشته اونم با چه تصویری… یه کودک زیبا و دوست داشتنی… انگاری این فایل برای من بود…‌ برای آماده سازی من… برای توحیدی تر شدن من…

    شروع کردم به دیدن فایل که دیدم وااااااای خدای من دقیقا داره به تمامی سوالات من جواب میده… همیشه دوست داشتم که بارداریم مثل خانم هایی باشه که ورزش میکنن و فعالیت دارن نه اینکه مثل باورهایی که یه عمر کردن تو سر ما اینکه به محض اینکه باردار میشیم هیچکاری نکنیم و استراحت کنیم ، مواظب باشیم ، مسافرت نریم و…….

    کلی لذت بردم از دوران بارداری این خانم ، از سبک غذاییشون ، از آزاد گذاشتن بچه شون در طبیعت و…. این فایل رو دانلود کردم تا هرروز ببینم ، تا هرروز ببینم و بتونم باورهای درست رو بسازم…

    ممنونم مریم جان … و سپاسگزار خدایی هستم که به شما الهام کرد تا این کلیپ رو اماده کنید تا بشه جواب تمام سوالای من…

    خدایا شکرررررررررررررررررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    علی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1616 روز

    به نام خدایی که مرا انسان آفرید سلام بر استاد عباسمنش عزیز،زندگی را عاشقانه زندگی کن ،

    نه هراسان

    اگر زندگی را عاشقانه زندگی کنی ..

    جاودانگی را در لحظه های گذرا تجربه خواهی کرد

    اگر زندگی را عاشقانه سپری کنی

    دلت بستر رودخانه ی تمامی شعرهای جهان خواهد شد

    لطیف خواهی شد

    شفیق خواهی بود

    آنگاه نه تنها خود سعادتمند خواهی زیست

    بلکه وجودت برای دیگران سعادتی خواهد بود

    به یاد داشته باش:

    اگر در رنج هستی، خودت تمام آن را خلق کرده‌ای

    بگذار این نکته عمیقاً در قلبت بنشیند که، خودت رنج را ، برای خودت خلق کرده‌ای

    این یک نکته کلیدی خواهد بود

    اگر تو رنج‌هایت را خلق کرده باشی، آنگاه فقط خودت می‌توانی آن را دگرگونش کنی

    اگر بواسطه ناآگاهی ، توسط عادت‌ها و نگرش‌های غلط، و خواسته‌هایت رنج‌ها را خلق کرده‌ای؛ این الگوها را رها کن

    همین زندگی در اینک و اینجا ، بالاترین پتانسیل برای ، تحول در آگاهی و هوشیاری ، و دگرگونی زندگی به شادمانی را دارد.

    اگر دست از سرزنش خود برداری:

    می بینی که چه انرژی عظیمی از درون تو آزاد می شود.

    خود را عالی بدان ، 

    خود را موهبتی از طرف خدا تلقی کن، خود را دوست بدار ،

    خود را دوست داشتنی ببین.

    همه احترامات را نثار خود کن،

    آن گاه در کمال شگفتی می بینی که:

    هنگامی که انسانیت خود را می ستایی، برای انسانیت همه آدم ها ارزش قائلی، آنگاه زندگی را تقدیس می کنی و ظلم نمی کنی.

     اگر خود را دوست بداری ،

    از هیچ کس متنفر نخواهی بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    زینب کریمی گفته:
    مدت عضویت: 572 روز

    بنام خدای بخشنده و‌مهربان…

    سلام خدمت مریم عزیزم،استادجانم، و همه دوستان هم مدارم.

    مریم جان خدارو خیلی سپاسگزارم برای اینکه با فرشته ای مثل شما آشنا شدم ،خداروشکر میکنم بخاطر اینکه چشم هایی دارم که میتونم این صحنه های زیبا و‌اگاهی دهنده رو ببینم

    گوش هایی دارم که میتونم صدای زیبای شما و مطالب اگاهی دهندتونو بشنوم.

    چقدر این قسمت باورهای منو جابه جا کرد

    چقدر اگاهی های این قسمت متفاوت بود با چیزهایی که تاالان شنیدیم یا حتی دیدیم.

    چقدر این مادر با خودش در صلح بود

    چقدر شاد و بشاش بود

    چقدر هیکل قشنگی داشت

    چقدر همه چیزو ساده گرفته بود

    چقدر ساده اومده بود جلوی دوربین بدون اینکه بگه موهامو درست کنم،لباس فلان بپوشم ….

    وای خدای من

    باورش برام سخته و نیاز دارم چندبن بار دیگه این سریال رو‌ببینم

    چقدر اخرین هفته بارداری این خانم سرحال بود

    بدون ذره ای پف کردن الله اکبر

    تاالان هرچیزی که دیدم متفاوت از این خانم بود

    خانم های بارداری که پف میکنن، دیگه ماه های اخر انقدر سنگین میشن حال ندارن،یا استراحت مطلق

    ولی این خانم چقدر پرانرژی داشت شنا میکرد خدای من…..

    با یه بچه کوچیک‌مدام در سفر

    مستلزم بودن بچه ها به اینکه روزانه یک تا دوساعت با بچه در ارتباط باشن

    سرحال و ارام بودن ابم بچه ها در سن حساس نوجوانی

    این سریال انگار یافته های علمی رو‌هم زیرو رو کرد

    خدایا

    ورزش کردن این خانم چقدر قشنگ بود

    چقدر نظم برای اینکار

    افرین

    تحسین میکنم این خانم و خانواده ی عزیزش رو

    مریم جان بینهایت ازتون سپاسگزارم

    مرسی که این سریال رو برامون اپلود کردید و این حد اکاهی های ناب رو در اختیارمون قرار دادید

    سپاسگزارم از استاد عزیزم

    برای دوره قانون سلامتی

    البته من هنوز ندارم اما از خداوند میخوام هدایتم کنه به این سمت

    الهی شکر برای اینهمه اگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 885 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته عزیز

    خدای من، وقتی که بنر سایت رو دیدم نمیدونستم از خوشحالی چی کار کنم.

    کلا دیروز در مورد بچه ها صحبت میکردیم و میگفتم چقدر بچه کوچیک و دوست دارم، خیلی ناز و با مزه هستند.

    دیروز تولد برادر زاده‌ی عزیزم بود، ولی شهرمون از هم خیلی فاصله داره و من پیشش نبودم. اتفاقا خیلی هم دلم براش تنگ شده بود چون همیشه تلفنی بد جوری واسه عمش دلبری میکنه و شیرین زبونی میکنه.

    دیشب تو برنامه هزار ویک که پخش میشد، در همین حد شنیدم که قهرمان های خانم پارا المپیک مهمون برنامه هستند.

    یه دفعه صدام زدند مامان بیا یه نی‌نی خوشگل اومده.

    هزار ماشاالله، خدا حفظش کنه پسر یکی از خانم‌ها ی قهرمان بود. چقدر زیبا آروم و ساکت بود. من و همسرم و دخترم، کُلللللی واسش کیف کردیم و احساساتی شدیم.

    شب قبل از خواب اومدم توی سایت، دیدم به به فایل جدید داریم، اونم چه فایلی، چه فرشته ی زیبایی، الله اکبر

    یعنی کلا دیروزِ من، همش توجه به بچه‌ی کوچیک بود و تا موقع خوابیدن همش فیلم و عکس بچه ها رو دیدم. الله اکبر

    واقعا ایمان آوردم به حرف استاد که میگه: به هر چیزی توجه کنید، وارد زندگیتون میشه. من کلا تمرکزم روی بچه بود که چقدر دوست داشتنی و ناز هستند و همش کل دیروز ، دیدن بچه بود و لذت بردم.

    مثل همیشه خانم شایسته‌ی مهربون، بهترین درس ها رو به ساده ترین روش و به زبان تصویر به ما آموزش میدن

    سبک زندگی این خانواده دوست داشتنی رو تا حدودی با فیلم و توضیحاتی که دادن، به ما نشون دادند.

    لذت بردم از دیدن این مادر موفق، چقدر با خودش در صلحه، چه آرامشی داره. موقع بازی کردن با بچه کوچیکش، چقدررررر خندون و ریلکس بود و بچه رو محدود نمی‌کرد. در حالیکه مراقبش بود تا آسیبی نبینه، آزادش میزاشت تا همه چیز رو تجربه کنه، اگه من بودم نمیذاشتم پا برهنه بچم راه بره یا بشینه رو زمین، حتما یه پارچه یا زیر انداز، توی پارک یا حیاط خونه، زیرش پهن میکردم. و هیچ وقت نزاشتم بچه‌هام این چیزا رو تجربه کنند.

    ولی خوشم اومد از این خانم، واسه سلامتی و استراحت خودش ارزش قائل هست، به هیچ عنوان خودش رو محدود نکرده، حتی توی دوران بارداری، همش در سفر بوده، شنا میکرده، کار می‌کرده بدون محدودیتی. نه مثل من که وقتی بار دار می‌شیم نه مسافرت میرم نه تفریح آنچنانی، خودم رو خیلی محدود میکنم.

    چه خوبه با وجود بچه ی 9 ماهه و دختر و پسر بزرگ و نوجوان همش در سفر هستند و تجربیات جدیدی رو به دست میارند.

    بچه‌ها یاد گرفتند که هر کدوم روزی دو ساعت با برادر کوچیک وقت بگذرونن تا مادر استراحت کنه و به کارهای شخصی خودش برسه.

    تحسین میکنم تقسیم کار این خونواده و سبک زندگی شون رو، خصوصا مادر خانواده که همچین بچه هایی تربیت کرده، که ایراد نمی‌گیرند همیشه در سفر هستند، و خیلی راحت به این سبک زندگی عادت کردند تازه دختر خانواده به خانم شایسته گفته که دوست داره برادرش هم همه جا سفر کنه و مثل اون‌ها دنیا رو تجربه کنه.

    خیلی خیلی زیبا بود فایلتون خانم شایسته‌ی مهربون

    مخصوصا اول فایل که پرادایس زیبا و اون دریاچه که نم نم بارون میومد رو نشونمون دادی و اون طراوت و سرسبزی و اون فضای زیبای بهشتی رو با ما به اشتراک گذاشتید.

    این بهشت و این زیبایی ها پاداش بندگان توحیدی خداوند هست.

    عشقتون پایدار و سایتون مستدااااااااااام

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3365 روز

    نمیدونم این قسمت از سریال زندگی در بهشت برای بقیه ی بچه های همفرکانسی های که دارن مشاهده اش میکنن همزمانی داشته یا خیر اما این فایل برای من سرشار از همزمانی بود و انگار خداوند این فایل رو به طور ویژه و خاص برای هدایت من تهیه کرده بود، خداوند از طریق این فایل کلی از هدایت هاش رو و باورهایی که لازمه داشته باشم رو برام فرستاد و تصمیم دارم تمام کامنت های این فایل رو بخونم و خود فایل رو هم بارها و بارها نگاه کنم چون دقیقا برای من پاسخ سوال های این روزهام و هدایت های خداوند مهربان هست، مریم جان عزیز بی نهایت ازت ممنون و سپاسگزارم که به الهام قلبی ات مبنی بر تهیه ی این فایل عمل کردی و دستی عزیز از طرف خدای مهربان برای من شدی، همان خدای اجابت گری که به محض اینکه سوال میکنیم به سرعت اجابت میکنه و همه ی ما رو اون داره مدیریت میکنه و قلب های ما اینقدر به هم نزدیک هست و هممون به لطف الله در یک مدار فرکانسی هستیم و این برای من پربرکت ترین نعمت زندگیمه که با انسان های توحیدی ای چون شما هممدار هستم و از شما درس های زندگی و خیلی از هدایت هام رو دریافت میکنم.

    اولین همزمانی: من مدت زمان زیادی هست که استارت دیدن مجدد سریال سفر به دور آمریکا رو زدم و هر روز یک فایل رو نگاه میکنم و پریروز نوبت دیدن قسمت 178 سریال بود و من وقتی سریال رو نگاه میکردم با خودم گفتم حتما وقتی چهار پنج ساعت با افرادی دور آتیش گفتگوی صمیمی داشته باشی این دوستی ادامه دار خواهد بود و بسبار مشتاق بودم از این خانواده خبردار باشم و بیشتر در موردشون بدونم چون شیوه ی زندگی اونا بسیار برام جالب اومد و امروز بسیار هیجان زده شدم وقتی مریم جان به محض پلی شدن فایل اشاره به فایلی کردن که من تازه برای بار چندم قسمت شد ببینم و در طول روز در موردش داشتم فکر میکردم.

    همزمانی 2: دیروز داشتم کامنتای جلسه ی اول احساس لیاقت رو میخوندم و در پاسخ به یکی از دوستان همفرکانسی که نوشته بود من الان خودم رو که باردار هستم و شرایطم عوض شده با قبل از بارداری که در دوره قانون سلامتی بودم و خیلی پیاده روی میکردم مقایسه میکردم و احساسم بد میشد نوشتم و سوال پرسیدم که آیا در دوره ی بارداری به شیوه ی قانون سلامتی پیش رفته؟براش نوشتم پاسخ شما برام اهمیت داره از این جهت که من شش ماه هست در دوره ی قانون سلامتی هستم و به توصیه هاش عمل میکنم و بسیار از نتیجه راضی هستم و میخوام تا آخر عمر این سبک رو ادامه بدم اما میخوام باردار بشم و با اینکه میدونم کار درست چیه اما میخوام با دیدن الگوهایی که در دوران بارداری هم به شیوه ی طبیعی زندگی و تغذیه داشتن و بارداری و زایمان موفقی داشتن باورهای محدود کننده ام رو بشکنم و بعدش که پاسخی از دوستمون دریافت نکردم از خداوند درخواست کردم که خودش هدایتگر من باشه و این قسمت سریال دقیقا هدایت خداوند و پاسخ سوالم بود، من اینقدر باورهای محدودکننده از همون سنین کودکی در مغزم فرو رفته که بارداری و زایمان و داشتن فرزند سالم برام تقریبا تبدیل به رویا شده و متاسفانه این باورهای محدود کننده باعث شد تنها فرزندم مشکل پیدا کنه و من سال هاست دارم روی باورهام کار میکنم تا این تضاد در زندگیم برطرف بشه (البته تضادی که برای من کلی درس و برکت داشت و خدا رو به خاطرش سپاسگزارم).

    همزمانی 3: چند روز پیش به عیادت یکی از فامیلامون رفتم که این زن تقریبا هم سن و سال خودم هست و دچار بیماری لیکی گاد شده و به من گفت دکتر تقریبا تمام خوراکی ها رو برام منع کرده و الان من توی سبک تغذیه هیچ تفاوتی با تو ندارم جز اینکه تو به میل و اختیار خودت انتخاب کردی و من مجبورم چون التهاب روده ام اینقدر گسترده شده که اگر عمل نکنم از پا درم میاره و لازمه که اشاره کنم این فرد به شدت آدم استرسی ای هست و خودشم اینو اذعان داره و گفت دکترهم گفته که بیماری من دلیلش استرس هست همونجا بود که ایمانم به حرف هایی که استاد در دوره میزنه بیشتر شد و تعهدم چندین برابر برای اینکه تا آخر عمرم میخوام به این شیوه زندگی کنم.

    همزمانی 4: یکی از نزدیک ترین افراد زندگی ام باردار هست و ماه های آخر بارداری رو داره طی میکنه و مشاهده ی رفتارها و تغذیه ی اون و مشکلاتی که در بارداری داره بیشتر باورهای جمعی و چیزی که به عنوان روش صحیح بارداری و تغذیه رو به من القا کردن رو زیر سوال برد و بیشتر شک کردم که اکثریت جامعه مسیر رو دارن اشتباه میرن و ما خیلی از طبیعت خودمون فاصله گرفتیم.

    همزمانی آخر که بیشتر برام جنبه ی فان و باحال داشت اینه که من دخترم روی روی پام میزارم و چون زبانم خوبه و خیلی از شعرهای انگلیسی رو حفظم براش میخونم و جالبه که دخترم عاشق این آهنگی هست که این خانوم داشت زمزمه میکرد وقتی براش میخونم row row row your boat gently down to stream merrily merrily merrily merrily life is but a dream بهم زل میزنه و با دقت گوش میده وقتی مصرع دوم رو میخونم و میگم row row row your boat gently down to stream if you see krokodil dont forget to scream قاه قاه میخنده و غش میکنه از خنده و برام جالب بود که این خانوم داشت آهنگ‌ مورد علاقه ی دختر منو زمزمه میکرد برای بچه اش.

    مریم جان عزیز توضیحاتی که شما در فایل ارائه دادید باورهای من رو جابجا کرد تمام باورهای محدود کننده ای که من داشتم.

    من از طرفی یه پام روی گاز بود و دوست داشتم فرزندان سالم زیادی رو تجربه کنم و از طرفی یه پام روی ترمز بود و کلی باور محدود کننده داشتم و فکر میکردم با داشتن بچه و طی کردن دوران طولانی بارداری کلی از آزادی ها‌م گرفته میشه و کلی محدود میشم.

    بعد از مشاهده ی این فایل باور کردم که میشه به شکلی طبیعی زندگی کرد و فعالیت داشت و بارداری و زایمان و داشتن بچه من رو از زندگی و فعالیت های اجتماعی و تفریحی ام محروم نمیکنه، چون الگو دیدن باور کردم اینه قدرت دیدن و مشاهده و تحسین کردن الگوها.

    باور کردم که میشه زایمانی طبیعی و آسان داشت بدون سختی یا فضای بیمارستان و غیره، به شیوه ای کاملا طبیعی، مطابق با زندگی اجدادمون.

    باور کردم میشه یه بچه که فقط تغذیه اش شیر هست اینقدر سالم و قوی و باهوش باشه .

    باور کردم که بدن ما و سیستم هوشمندی که خدا خلق کرده و تکامل چندین میلیون ساله اش برش عبور کرده بسیار قابل اعتماد هست و باید به حرف اون گوش بدم و به سیستم اون عمل کنم و طبق باورای محدوده کننده باهاش رفتار نکنم اون هدایت گر من باشه که چه زمانی وقت تغذیه هست و هر وقت اون طلب کرد پاسخ بدم نه طبق عادت.

    فهمیدم که برای داشتن آرامش دنبال عوامل بیرونی نگردم مثل خیلی از خانوما که با خرید کردن میخوان آروم کنن خودشون رو یا با خوردن آرامش میگیرن یا با هر عمل بیرونی، یاد گرفتم که آرامش باید از درون من بیاد نه با یک عامل بیرونی.

    یاد گرفتم که با طبیعت بیشتر دوست باشم بیشتر بهش اعتماد کنم و اینجوری بیشتر با خودم و طبیعتم در صلح قرار بگیرم.

    یادگرفتم که من هم میتونم مثل این خانم وصل باشم به درونم و درون من هدایتم کنه به شیوه ی طبیعی زندگی کردن و نیازی نیست کلی اطلاعات و کتاب و آگاهی از جامعه دریافت کنم برای اینکه زن خوب یا مادر خوب یا همسر خوبی باشم ما همگی به آگاهی کل دسترسی داریم راه دریافتش فقط صلح درونی و اعتماد به قلبمون هست.

    باور کردم میشه این قدر عشق و مودت بین خواهر و برادرا و اعضای یک خانواده باشه و یک خانواده بدون داشتن تجهیزات مادی یا زندگی لاکچری بلکه سبک و روان و ساده زندگی کنن و خوشبختی واقعی رو تجربه کنن.

    مریم جان من شما رو تحسین میکنم که اینقدر نگاه تحسین گری دارید و اینقدر تیزبین هستید در دیدن زیبایی ها و پیدا کردن باورهای درست و توجه کردن به موارد زندگی ساز و بیرون کشیدن قانون از دل زندگی روزمره.

    در اینجا میخوام به رسم سپاسگزاری به خاطر دوره ی بی نظیر قانون سلامتی بخش کوچکی از نتایجم در عمل به قانون سلامتی رو بنویسم اما در فرصتی جداگانه ان شا الله در دوره ی قانون سلامتی هم ثبتش خواهم‌ کرد:

    _ اول اینکه بگم من با قد 150 پانزده کیلو وزن کم کردم و از وزن 65 کیلو رسیدم به وزن پنجاه کیلو و دور کمر از صد رسیده به هشتاد، سبکی بدنم با قبل دوره سلامتی قابل قیاس نیست من کسی بودم که با دسته بیل باید بلندم میکردن همیشه با همسرم یکی به دو داشتم سر بلند شدن که اون سفره رو جمع کنه یا من، اینقدر بعد غذا سنگین میشدم که عمرا میتونستم بلند شم اما الان به محض غذا خوردن همون لحظه پا میشم سفره رو میبرم، چیزی به نام سنگینی اصلا تو بدنم نیست خیلی خیلی چابک شدم خیلی خیلی فرز شدم چقدر موقع کار کردن حالم خوبه چند وقت پیش توی یه شب هفت تا شنیون زدم اگر قبلا بود حتما غش میکردم و عمرا توان سه تا به بالا میداشتم اما این سری شنیون آخر به همون کیفیتی انجام دادم که اولی انجام دادم، نزدیک به هشت ساعت سر پا بودم اما دریغ از خستگی یا کوفتگی بدنی، ذهن آرام موقع کار فیزیکی یکی دیگه از معجزات این دوره اس، ضمن اینکه به خاطر بی چربی شدن اندامم و صاف شدن شکمم و شبیه گلدان شدن دور کمرم بسیار اعتماد به نفس دارم، قبلا خیلی فراموشکار بودم الان حواسم جمع تره خیلی کم پیش بیاد چیزی یادم بره، حواسم خیلی کم پرت میشه خصوصا که موقع خوندن کامنتا خیلی خوب این حواس جمعی و تمرکز خودشو نشون میده، توی این چند ماه هیچ بیماری ای تجربه نکردم خدا رو شکر، پوستم هم شفاف شده و خیلی کمتر نسبت به قبل خشک میشه، بدنم رو ژیلت میکشم اصلا جوش نمیزنه محکم هم ژیلت بکشم جوش نمیزنه، صورتم که این اواخر جوش میزد و اطراف چونه ام مشکل تجمع چربی داشتم و دو تا لک از دستکاری جوشا داشتم کلا رفع شد، کمتر حالت گس و خشکی و تلخی در دهان دارم، غبغب کامل از بین رفته، گردنم روشن تر شده جاهای تیره ی بدنم کمتر شده، بوی بد عرق از بین رفته، این اواخر قبل از شروع دوره ی قانون سلامتی موقع پیاده روی یا ایستادن های طولانی کف پام درد میکرد جوری که پا گذاشتن روی زمین و راه رفتن برام دشوارو عذاب آور شده بود، روی صندلی که مینشستم زانوی پای چپم یه درد خیلی بد داخلش بود که باید به آرامی پامو خم و راست میکردم تا دردش کمتر بشه خیلی وقت ها دردش حتی موقع خواب و بیدار شدن از خواب هم باهام بود، توی خواب اینقدر عرق میکردم و کل بدنم خیس میشد که صبح حتما باید میرفتم حمام، شب ها چهار پنج بار باید میرفتم سرویس، چشمام موقع مطالعه اشک میزد و این اواخر قبل از شروع دوره حس میکردم نیاز به عینک پیدا کرده ام چون یه حس سوزش و خارش شدید خصوصا وقتی زیاد به صفحه ی موبایل زل میزدم میومد که اینقدر میخاروندم که چشمام قرمز میشد خارش چشمم من رو به حد و مرز دیوانگی‌ میرسوند و حالت تهوع و حال بدی داشتم بعد از چند ساعت تمرکز روی مونیتور گوشی، محال بود بعد از شستشوی صورت تا حتی چند ساعت بعدش چربی به پوستم برگرده یه کشش و سوزش خاصی رو پوستم بود و خشکی پوستم باعث شده بود که نسبت به کرم مرطوب کننده معتاد بشم، وای وای در مورد چربی کف سرم که دیگه نگم یعنی اگه دو روز حمام نمیرفتم و سه روز سرم رو نمیشستم دیگه اینقدر کل سرم میخارید که به مرز حال بدی و دیوانگی میرسیدم حتی این چربی به داخل گوشامم سرایت میکرد این اواخر‌ گوشام به هندزفری ام حساس شده بود و مدام زخم بود، همیشه هم وقتی آب میرسید به سرم قسمتایی شروع به سوزش میکردکه معلوم بود زخمی چیزی پیدا شده ضمن اینکه شوره ی خشک و تر هم داشتم، دردی رو توی شانه قسمت پشت گردن داشتم این درد موقع پیاده روی موقع کار فیزیکی و حتی در طولانی نشستن روی صندلی هم بود، نفخ شکم عذاب آور رو یادم رفت بگم جوری که عمرا میتونستم زیاد بشینم یه جایی، اغلب نفخ و ورم معده و ترش شدن معده رو داشتم، خستگی و بی حوصلگی و افسردگی و مودی بودن که کلا همیشه بود، اصلا خواب خوبی نداشتم، شب ها چندین بار از خواب بیدار میشدم وقتی ام صبح بیدار میشدم دلم میخواست بازم بخوابم و باز ساعت ده هم که به زور بیدار میشدم ناراضی بودم که هنوز خوابم میاد و ظهرم بعد ناهار دوباره میخواستم بخوابم اینقدر وقت کم میاوردم که نگو، به هیچ کاری نمیرسیدم نه کارای خودم نه کارای خونه، ظرف شستن که کلا عذاب بود برام همیشه ظرف تلنبار داشتم و همیشه موقع هر ظرف شستن باید با خودم کنجار میرفتم و کلی به خودم انگیزه میدادم و یا فحش میدادم تا ظرفا رو بشورم، میل جنسی پایین هم مزید بر علت بود جوری که فراری بودم از رابطه و هر بار باید کلنجار میرفتم با همسرم تا راضی بشه دست از سرم برداره، آخرشم به قهر و دلخوری و سردی در روابط ختم میشد، بالا اومدن از پله برام عذاب دنیا و آخرت بود الان وقتی خیلی فرز میام بالا و ران پاهام خسته نمیشه یا نفس نفسی یا دردی توی پا بعدش نیست تعجب میکنم، خیلی چیزا رو مطمئن هستم یادم رفته اما یادم بیاد میام مکتوب میکنم، اما تمام اینایی که نوشتم حل شده تمامشون، سلامتی ای که دارم تجربه میکنم برای نود و نه درصد اطرافیانم معجزه اس و ازش دور هستن، جدای از کلی بیماری که اگر به سبک نامناسب تغذیه ادامه میدادم گریبانگیرم میشد، این اواخر اصلا لذت نمیبردم از خوردن غذا و احساس رضایت و شکرگذاری و سیری نبود بعدش،، حتی اگر خوشمزه ترین غذای دنیا رو میخوردم، این‌ چابکی و فرزی و حوصله و شادابی و کم خواب شدن و فِرِش بیدار شدن و سیری بعد از غذا و احساس رضایتی که دارم از این سیری، مثل معجزه اس برام، این آزاد شدن وقتم و مهم تر از اون تمرکزم چون همش دیگه دنبال غذا نیستم معجزه اس معجزه، من تا آخر عمرم ادامه میدم و هرگز از این شیوه برنمیگردم و خیلی ام خوشحالم که هدایت شدم و روزی هزار بار شکر میکنم، در ضمن به دوستانی که این ترمز رو دارن که شاید هزینه ی تغذیه ی دوره ی سلامتی رو نتونم تهیه کنم میخوام این باور صحیح رو بدم که این دوره برخلاف تصورم هزینه بردار نیست کلا زندگی کردن به شکل نرمال و طبیعی هزینه اش به مراتب کمتره مثلا با قلم‌گاو که هشتاد هزار تومان بیشتر نیست تقریبا تغذیه ی سالم و پرانرژی برای چندین روز آدم فراهمه و این به نظرم عدل خداونده که شرایط بدن ما رو جوری قرار داده که با هر میزان درآمدی بتونیم از نعمت سلامتی بهره ببریم اینو گفتم چون خودم این ترمز رو داشتم که قیمت گوشت بالاست و شاید نتونم از عهده اش بر بیام در حالی که به لطف نتایج دوره درآمدم چندین برابر شده و هر روز میتونم خرید گوشت تازه انجام بدم (اینا رو به سبکی خودمونی نوشتم چون توی نوت گوشیم برای خودم نوشته بودم و اینجا فقط کپی پِست کردم).

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      آرزو کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 518 روز

      به نام آرام جانم

      سلام ندا جان

      بسیار خوشحال شدم از همزمانی هایی که براتون رخ داده

      قلبم باز شد و تحسین کردم نتایج بی نظیر تون از دوره قانون سلامتی

      و از همین جا به خدای خوبم اعلام می‌کنم ارباب من دوره قانون سلامتی رو ازت هدیه میخوام به آسونی در بهترین زمان و مکان

      من مطمئنم پای خدا تو جمله به جمله دوره قانون سلامتی هست ، خیر و برکت اولین دستاود من با استفاده از فقط فایلهای رایگان این دوره بود؛من در عرض 100 روز 25 کیلو وزن کم کردم به آسونی

      (اما مطمئنم باید دوره رو داشته باشم )چون اینجا هم خانم شایسته یه مطلبی رو گفتن که برام قابل تامل بود اینکه دوره قانون سلامتی فقط تغذیه نیست (من فقط یخش تغذیه ش رو سعی کردم رعایت کنم)امیدوارم خداوند من‌ رو هم در مدار دریافت دوره قرار بده تا به سلامتی کامل برسم به لطفش

      راستی ندای قشنگم “” عکس پروفایلتون رو دیدم و کلی تحسین کردم و همش به زبونم میومد فتبارک الله الاحسن الخالقین:)))

      برات دعا میکنم یه بارداری آسون و راحت داشته باشی که مثال عینی بشی تو سایت و بچه خوشگل موشگل خدا بهت بده طوری که هر وقت ببینیش قدرت خداوند یادت بیفته و عکسش رو بزاری ببینیم و به لطف خدا ایمانمون بیشتر و بیشتر بشه

      در حصار امن الهی آسوده خاطر باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: