سریال زندگی در بهشت | قسمت 28

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «الا»، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

به نام خدایی که اتصال به او کلید تمام خوشبختی هاست. به نام خدایی که هدایت میکند دردانه هایش را

سلام بر استادنارنینم سلام بر الگوی تمام عیارمن سلام بر بانوی زیبایی ها سلام بر بانوی عشق

خداوندم را سپاسگزارم برای اینکه امروز هم فرصتی داد که همسفر و هم مسیر این بهشت زیبامون بشیم. خدایا شکرت که امروزم فرصتی دادی که چشمان قشنگم ببینه این همه زیبایی و قشنگی رو بی نهایت سپاسگزارم که امروز هم لیافت لذت بردن از تک تک زندگی بهشتی ام و درک و دریافت اگاهی های کلاس عملی امروزمان را عنایتم کردی

خدایا شکرت برای کلاس امروزمان خدایا شکرت برای دریافت بی نهایت نکته ها و اگاهی ها و درس های کلاس بهشت امروزمان خدایاشکرت خدایاشکرت برای وجود این ۴ تا فرشته ی نازنینت که داری از طریق این فرشته ها درس های امروزمون رو تکرار میکنیم خدایاشکرت

مریم. نازنین من…بانوی زیبای من چقدر زیباست چقدر فوق العاده است که درست کلاس امروزمون با صدای زیبای شما شروع شده. خدای من صدای خود خداست عاشقق صدای زیبایتان هستم خدای من واقعا نمیدونم کدوم یک از درسای محشری رو بگم که از این خانواده ی توحیدی درک کردم که چقدر پر از اگاهی و پر از نکته و پر از درس بودن عاشقتونم مریم جان عزیزم و بی نهایت تحسینتون میکنم که اینقدر زیبا کل نکات مثبت اطرافتون رو تکرار میکنین بی نهایت تحسینتون میکنم برای دقت روی تک تک نکات مثبت بچه ها و عاشق اینم که میگین میخوام دونه دونه نکات مثبت و اون رفتارهایی که منو به تحسین وا داشت رو بگم عاشق تحسین کردن هاتونم من

میدونین چیه داشتم به این فکر میکردم که دونه دونه بچه ها رفتاراشون درکشون عملکردهاشون و در لحظه زندگی کردناشون خنده هاشون و شادی کردن هاشون بی نهایت بی نهایت. دونه دونه شخصیت هاشون برام درس بود. خیلی بیشتر از اونی که فکرشو بکنم برام درس بود. مثلا ادب و احترام بین این ۴ تا برادر. اون عشقی که به همدیگه و به تفاوت های همدیگه دارن برای اینکه مثلا یکیش عاشق بازی های کامیپوتری و فعالیت های ذهنیه مسخره نمیشه یا برای اینکه یکیشون پر از شادی و خنده و پر از انرژیه سرکوب نمیشه یا یکی به یکی نمیگه کارتو این غلطه کارمن درست تر…با تمام عشقشون تفاوت های همدیگه رو پذیرفته بودن و حتی با عشق بهش احترام میذاشتن..انگار هر کدومشون توی لذت بردن های خودش بود و با خودش و خدای درونش و اون کاری که باهاش عشق میکرد و لذت میبرد حال میکرد و حتی میان به همدیگه نیرو میدن چقدر عاشق این بودم که مثلا جوزف به بهترین شکل از وسایل استفاده میکرد و مواظب وسایل بود و مسئولیت پذیر بود نسبت به وسایل یا جیکوب اونقدر عاشق توضیح دادن و با شجاعت قدم گذاشتن توی دل ترساش یا برادر بزرگتر چقدر به بقیه در هر کاری نیرو میداد و عشق میورزید و یار همدیگه بودن در بهتر لذت بردن از لحظاتشون که هم به خودشون ارزش میدادن و خودشون و علایقشونو و به اون چیزی که عشق دارن رو فدای یه چیز دیگه یا یه برادر دیگه نمی‌کردن و به خودشونم به بهترین شکل ارزش میدادن این برای من بی نهایت درس محشری بود

واقعا تک به تکشونو تحسین میکنم به خاطر عزت نفس و اعتماد به نفس زیبایی که دارن. تحسین میکنم که اینقدر با همدیگه با احترام و عشق برخورد میکنن و عاشق همدیگه ان. تحسین میکنم که پدرخانواده اینقدر با عشق و با باورای خوب با امید با درک لذت بردن از لحظه تربیتشون کرده. تحسین میکنم که با وجود تفاوت های همدیگه عاشقانه عاشق هم هستن و به بهترین شکل همیار هم برای لدت بردن بیشتر هر لحظشون

خدای من خدای من واقعا چقدر میشه حتی از یه بچه کوچک اینقدر ادم درس بگیره. فقط ادم باید دیدِشو عوض کنه باید جور دیگه ببینه که میتونم از هر چیزی در اطرافم درس بگیرم طبیعتش باشه افراد مثبت و موفق باشه یه بچه ی کوچولو که شاید اصلا ندونه قانون و درونش و باطنش و خدای درونش هر لحظه بهش عمل میکنه و عالی ترین لذت میبره و خودشم به لذت های بیشتری هدایت میشه خود بچه…

خدای من هر جای جهان رو نگاه میکنیم داره بهمون درس میده داره اگاهی هامونو بیشتر وبیشتر میکنه فقط باید ما یه جور دیگه با یه زاویه دید دیگه نگاه کنیم خدای من دارم دیوانه میشم از این همه زیبایی و فراوانی و ثروت وشادی و لذت و عشق هر کدومشون انگار یه دوره ان پر از درس اونقدر که پدرخانواده به بهترین شکل باورای خوب و مثبت درونشون نهادینه کرده اونقد که اینا عاشق همدیگه و عاشق احترام گذاشتن به همدیگه ان و این عشق از درونشون جوشش میگیره اونقد که به بهترین شکل آزادانه دارن اون کاری یا چیزی که بهشون حس خوبی میده رو انجام میدن

من.عاشقتم مریم جان عزیزم که تمام بی نهایت نکات مثبت تک به تکشونو اون درسایی که میتونیم از دونه دونه حتی شخصیت هاشون حتی نحوه ی برخوردشون و احترام هاشون توی لحظه زندگی کردن هاشون جسور و شجاع بودناشون و نترس بودن و توی دل ترسا رفتن هاشونو ببینم و درک کنیم دارین بادخانوادتون به اشتراک میذارین بی نهایت از این بابت سپاسگزارم و بی نهایت تحسینتون میکنم که اونقد زیبا، ریزبینانه و دقیق تمرکزتونو گذاشتین روی تک تک بچه ها که متوجه شدین که کدومشون چه شخصیتی داره. بی نهایت تحسینتون میکنم برای این تمرکزتون بروی ذره ذره نکات مثبت و زیبایی های اطرافتون. هر چیزی که میخواد باشه

یعنی مننننن مردم واسه لیوای. عزیزم خدای من خدای من من مردم واسه اطلاعات محشری که در مورد ستاره ها و ستاره شناسی داشت. من عاشق با عشق توضیح دادنش شدم عاشق اینکه چقدر علاقه داره و چقدر عاشق اینکه از علایقش، از چیزایی که دوست داره توضیح بده

مطمئنم مریم جان عزیزم بیشتر از عشقی که لیوای موقع توضیح دادن داشت بیشتر عشق میکرد و دونه دونه داشتن شخصیت زیبا و نکات مثبتشو تحلیل میکردن خدای منننننن من عاشقق این عشقش شدم که کتابی به اون پر حجمی رو خونده بود و ببین چقدر مادر فوق العاده ایی دارن که میدونه فرزندش به چه چیزایی علاقه داره و قشنگ شخصیت فرزندشو با تمام وجود میشناسه که چه چیزایی بخره برای پیشرفتش در حوزه ای که بهش علاقه داره و من مادر بی نهایت فوق العاده و با درک و کمالاتشونو بی نهایت تحسین میکنم. دقیقا وقتی که پا در مسیری که بهش علاقه داری میذاری و با عشق کارتو انجام میدی و با عشق وارد اون کارت میشی حتی زمان برات بی معنی میشه…و این همون رمز ثروته و هر لحظه جاری تر و جاری تر میشه به زندگیت که عاشقانه دنبال کاری بریم که عاشقشیم که این عشقه که ثروت خلق میکنه این نیروی عشقه فرکانس عشقه که جریانی از نعمت و ثروتو وارد زندگیمون میکنه و این عشقِ به کارمونه که میتونیم حتی گسترش بدیم باهاش جهان پر از نعمت و ثروتو نه ساعات کاری اضافه و نه زحمت بی نهایت. عاشق اون نگاه پر از عشق لیوای شدم وقتی داشت دونه دونه از ویژگی های ستاره ها میگفت عاشققق این عشقی شدم که از نگاهش کاملا هویدا بود که مریم جانم بیشتر از خود اون اطلاعات به این عشقِ ..عشق میورزید

خدای من خدای من چقدر پر از توحید پر از باورای خوب پر از درس پر از نکته هستن این خانواده ی الهی و شگفت انگیزشون که از طریق اینا داری بهمون این درس های هیولا رو یادمون میدی خدای من شکر هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت حالا در ۱۱ سالگی اینقدر زیبا داره پیشرفت میکنه و توضیح میده من مردم براش ای خدای من چقدر عاشقشم من اخه خدای من عاشق تحسین کردن هاتونم مریم جان عزیزم که دونه دونه تمام عشق لیوای به کارش به علایقش رو تحسین میکنین دونه دونه شخصیت هاشونو تحلیل میکنین و این چقدر برای ما مفید بوده حتی بعضی وقتا من میبینم که ببین چقدر زاویه دید محشری داشته و مثبت نگاه میکرده واقعا ثانیه ثانیه برای من درس بوده خدای من خدای من چقدر عاشق لهجه ی زیبایش شدم من خدای من چقدر زیبا میشه تو رو همه جا دید حتی در نگاه پاک و معصوم نازنین لیوایمان یعنی منننن عاشقتونم وای وای وای عاشقشم

داریم میریم ماهی گیری با لیوای خدای من چقدر زیباست از این طرف که نگاه میکنیم به دریاچه ی بهشتمون چقدر عاشق اون هوای مطبوع بهشتمون با تمام وجود من حس میکنم اون هوای افتابی و عشق خداوند که داره با نورش با هواش با بادش بهتون عشق میورزه

خدای من شکرت، هزاران بار شکرت.

عاشق این نگاهم. از فراوانی‌تونم مریم نازنینم برای یه دریاچه پر از ماهی. خدای من شکرت برای این همه نعمت.

خدای من شکرت برای این همه ثروت، برای این عشقی که خودِ خودِ ثروته.

خدایا شکرت که چقدر بیشتر داری بهم یاد میدی، داری نهادینه می‌کنی، داری منطقی‌تر می‌کنی برای ذهنم که آره عزیزم، آره الهامم، ثروتمند شدن خودِ ثروته.

خودِ خودمم… خودِ خداست.

و چقدر این ثروتمند شدن منو به تو نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌کنه… توحیدی‌تر می‌کنه.

خدایا شکرت، هزاران بار شکرت.

چقدر عاشق اینم که مریم جان عزیزم داره این اشتیاق و این ارزشمندی و مهم شدنو به لیوای میده که بیشتر و بیشتر توضیح بده. خدای من، چقدر مریم جانم داره اشتیاقشو توی لیوای برای توضیح دادن بیشتر و بیشتر می‌کنه و اطلاعاتشو با ما درمیون میذاره و با عشق داره به حرفاش گوش میده. و ببین خدای من، الهامی که به لیوای شد که اون طرف ماهی خیلی خیلی زیاده.

خدای من، این بچه‌ها چقدر پر از توحیدن. چقدر پر از باورای خوبن.

چقدر با خودشون هماهنگن. چقدر متصلن. خدای من، ببین چقدر زیباست که ایده‌ها رو دارن انجام میدن برای رسیدن به خواسته.

وای خدای من، ببین مصمم بودن و ادامه دادن رو.

یعنی من عاشق این هماهنگ بودنتونم.

خدای من، عاشق اینم که استادمون توی ننو داره نظرات منتشر می‌کنه. عاشقتونم استاد قشنگم.

خدای من، ببین برونی زیبارو که یه پارچه آقاست.

خدای من، شکرت برای این همه فراوانی و لذت. خدای من، شکرت برای این ادامه دادن و مصمم بودن. خدای من، شکرت برای هر لحظه ایده‌هایی که بهمون می‌فرستی و هدایتمون می‌کنی.

ببین چقدر زیباست که آدم با یه تیر دو نشون می‌زنه. خدای من، شکرت که هم داره لذت می‌بره از ثانیه‌ثانیه‌ش و هم با این احساس خوبش، با این لذت بردنش داره خودشو با خواسته‌ش که گرفتن ماهیه، هماهنگ می‌کنه.

که این همون متصل بودنه.

و دونه‌دونه دارین هدایت می‌شین به سمت خواسته که همون ماهیه.

مثلاً لیوای غذا ریخت واسه‌شون. خدای من!

اینم یه ایده دیگه. چقدر زیبا لیوای به الهاماتش عمل می‌کنه.

چقدر من عشق می‌کنم و لذت می‌برم از عشق کردن مریم جان قشنگم.

کاملاً می‌تونم حس کنم که چقدر لذت می‌برن مریم جان عزیزم در کنار بودن با لیوای. خدای من، چقدر عمیق و پر از آگاهیه این پسر.

خدایا شکرت.

روحیه ادامه دادن و پا پس نکشیدن لیوای و فکر همه‌جاشو کردن، واقعاً تحسین‌برانگیز بود.

وای وای وای خدای من! چه ماهی بزرگی هم گرفتیم!

خدای من، چقدر هم زیبا بود اون ماهی.

خدایا شکرت که چقدر تجربه‌هامونو بیشتر و بیشتر می‌کنی با دیدن این همه زیبایی و این همه قشنگی.

خدای من، چقدر زیبا گفتین مریم نازنینم. چقدر فوق‌العاده گفتین که دونه‌دونه ایده‌ها رو اجرا کردین و چقدر امیدوارانه با عشق و لذت بردن تو همون لحظه ادامه دادین و چقدر بیشتر و بیشتر ذوق کردین.

آخ که من عاشق این تجربه‌ها و لذت‌های جدیدم.

خدای من، خدایا شکرت. چقدر چشمای بانمکی داشت ماهی وقتی تو دست مریم جانم بود.

خدای من، ببین تو تجربه جدید و خلق این تجربه چه کارایی که نمی‌کنی. ای وای خدای من، دقیقاً باید وارد اون تجربه آدم بشه.

خودش باید واردش بشه و با تمام وجودش لمسش کنه. همین که مریم نازنینم میگه که اگه کتاب می‌خوندم و اگه فیلمای مستند می‌دیدم، نمی‌ارزید به اینکه خودم باید تجربه‌ش می‌کردم. و لذتی که تو این تجربه کردن هست، اون شادی، اون ذوق کردن، با هیچی عوض نمی‌شه.

اون اعتماد به نفسی که این تجربه کردن به آدم میده، عمیق‌ترین درک و لذت رو تو وجود آدم نهادینه می‌کنه.

مهم‌تر از همه، که دیوونه این جمله خداوندم شدم: “توی دل اون ترسا رفتن و تجربه کردن، حتی اگه این تجربه کوچیک باشه و به نظر موضوع مهمی نیاد، اما وقتی تجربه می‌کنی و میری تو دل ترسات، تازه می‌فهمی که بخشایی از وجودتو پر می‌کنه و آماده‌ت می‌کنه تا قدمای بزرگ‌تری برداری.

من چی بگم به این درک زیبای قوانین و زیباترش، عمل کردن به این قوانین؟

مریم نازنینم، بی‌نهایت تحسینت می‌کنم برای رفتن تو دل ترسات. بی‌نهایت تحسینت می‌کنم برای این نگاه زیبای تجربه کسب کردن، دیدن و عشق ورزیدن حتی به ترسات.

دقیقاً این همون تکامله، حتی توی رفتن تو دل ترسا. و اون ظرفیت درونمونو بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌کنه، تا جایی که شاید اصلاً خودمون نفهمیم این شجاعتمون حاصل کدوم به دل ترس رفتن بوده. اما این شجاعت قطره‌قطره شده دریا و شده این شجاعت برای اقدام به یه قدم بزرگ‌تر.

این بی‌نظیر بود که گفتین مریم نازنینم. فوق‌العاده بود. بی‌نهایت تحسینتون می‌کنم و سپاسگزارم ازتون.

خدای من شکرت. هزاران بار شکرت.

چقدر زیبا بود این تجربه فوق‌العاده ماهی‌گیری. چقدر لذت‌بخش بود وقتی مریم نازنینم اون‌جوری ماهی رو سپرد به دل دریای زیبای بهشتمون.

خدای من، این بهشت. این زندگی بهشتی‌ام که هر روز، هر لحظه داره بهشتی‌تر می‌شه و تلاشم برای بهشتی‌تر شدن بیشتر. خدای من، چطور شکرتو به جا بیارم؟ خدایا شکرت. هزاران بار شکرت.

بی‌نهایت روزای فوق‌العاده و نتایج بی‌نظیر در انتظارمونه با ادامه دادن این زندگی بهشتی‌مون.

استاد عزیزم، عاشقتونم. بی‌نهایت عاشقتونم و بی‌نهایت سپاسگزارم برای منتشر کردن نظرات و بی‌نهایت سپاسگزارم برای به اشتراک گذاشتن این بهشت‌تر از بهشت.

سپاسگزارم که مثل همیشه حرف‌گوش‌کن بودین و الهامات رو درجا دریافت می‌کردین و اجرا می‌کردین. سپاسگزارم استاد نازنینم. یعنی من عاشق اون بزن قدش مریم عزیزم و لیوای جونم شدم. عاشقتونم.

خداوند هر لحظه هدایتمون کنه به سمت مسیرای پر از زیبایی‌های بیشتر و درک این زیبایی‌ها. استاد قشنگم، به شدت منتظر ادامه آگاهی‌ها و درس‌های کلاس بهشتمون هستیم.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    326MB
    22 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 28
    97MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

255 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علی فتحی» در این صفحه: 2
  1. -
    علی فتحی گفته:
    مدت عضویت: 2737 روز

    به نام خداوند یکتا وروزی دهنده

    سلامی گرم به خانواده خودم

    سلامی گرم به استاد عزیزم و خانوم شایسته بی نظیر

    خدارو سپاسگذارم به خاطر این خانواده شکر الله

    میخوام از تجربه ای امروزم و از هدایتم براتون بگم که چقدر قانون درسته و دقیق و چه قدر قانون تمرکز بر زیبایی ها دقیق و درسته

    من چند روزی میشد که بعد از دیدن فایل های زندگی در بهشت به خصوص فایل بازی تنیس استاد و خانوم شایسته یه خواسته ای در من شکل گرفت که یه فرصتی پیش بیاد منم یه تنیسی بزنم (اینم بگم که من خیلی تنیس دوست دارم خیلی ولی ۵یا ۶ سالی میشه بازی نکردم)

    خلاصه توی این مدت که سریال هارو میدیدم این خواسته در من شکل گرفته بود اونم عجیبا قریبا

    این بچه های بینظیرتو سریال رو هم دیدم دیگه هوایی هوایی شده بودم

    امروز از خواب که بلند شدم دیدم هوا عالی هستش و دیشبم بارون بارید و اصلا هوا خنک و عالی هستش برا تفریح

    یه حسی تو وجودم گفت برو بیرون منم گفتم الان دمه ظهر هواگرم کی میره بیرون آخه بابا وللش

    ولی گفتم من که میرم هر روز بیرون غروبا، حالاالان برم خلاصه راضی شدم برم بیرون

    رفتم موتور رو برداشم و رفتم بیرون حالا در ذهن من ظهره و هوا گرم

    تا موتور راه افتاد یک نسیم خنک به صورتم خورد که نگو نپرس دیگه مست این هواشدم و هر لحضه میگذشت داشتم بیشتر حال میکردم و شکر خدا رو به جا میاوردم (الان که دارم مینویسم انقدر حالم تغییر کرد خدایا شکرت)

    همین طوری رفتیم بدون برنامه با هدایتت رفتیم به سمت یک پارک ب نظیر گفتم بزار برم روی صندلی بشینم یکم از این طبیعت لذت ببرم

    رفتم یه چند دقیقه ای نشستم وداشتم خدارو شکر میکردم به خاطر این فضا که دیدم چند نفر دارن تنیس بازی میکنند

    مارو میگی خوشحال خندان رفتم جلو دیدم چند تا پسر دوست داشتنی دقیقا بعدا فهمیدم که اینا ۴نفر بودن دارن تنیس بازی میکنند

    منم خیلی قشنگ ازشون درخواست کردم که باهاشون بازی کنم خیلی هم خوشحال شدن و همون لحضه درخواست من پذیرفته شد خدایاشکرت

    بعد شروع کردم به بازی خیلی حال داد خیلی بچه های با ادب و بسیار مهربون بودن منم تو ذهنم از خدا به خاطر وجود این بچه ها تشکر کردم

    خلاصه چند تا بازی کردیم چند تا باختم و چند تا بردم و کلی هم انرژی گرفتم و واقعا با بچه ها بودن چه حس خوبی داره شادیاشون بازیاشون در لحضه لذت بردنشون واقعا بعد از چند دقیقه تا ثیرش رو در خودم داشتم میدیدم که چه انرژی دارم خدایا باز شکرت به خاطر این بچه ها و این هدایت

    اینجا میخوام به نکته اشاره کنم که شاید در ظاهر چیزی نیست ولی هست

    بعد از حرفهایی که استاد درمورد تنیس گفتن مثل تمرکز و شور وشوق انگیزه و تحسین من میخوام اینجا در مورد ذهن خودم توضیحی بدم که شاید خیلیا مثل من باشند

    امروز طبق عادتم که هرروز روی باورهام کار میکنم امروز نوبت موفقیت بود که کار کنم و به خودم با منطق بگم که واقعا انسان موفقی هستم صبح هم از خدا با ستاره قطبی درخواست داده بودم که کمکم کنه که خوب در موردا ین باور کار کنم و آگاهی به من بده

    و الان که فکرش رو میکنم دارم میفهمم که خداوند با این هدایت میخواسته به من چی بگه (شکرت خدا)

    بریم سر بازی آقا چند تا بازی کردیم و منم شاد و پر انرژی بودم در حین بازی من بچه ها رو تحسین میکردم میگفتم چه قدر خوب زدی یا چه خوب گرفتی ویا حرکتی هم میزدن که به نفع من نبود من باز تحسینشون میکردم

    کلا من شخصیتی دارم که به همه انرژی میدم

    ولی یه جای کار میلنگه تحسین خوبه و عالی هستش و اصلا بی نظیره ههمون میدنیم تاثیراتش رو

    ولی من فقط دیگران رو دارم تحسین میکنم و انرژ ی میدم ولی به خودم که میرسه نه اصلا اینو من چند مدتی هست که فهمیدم و دارم روش کار میکنم این یعنی قبلا ارزشمند نمیدونستم خودم رو و دیگران برام مهم بودن ولی الان دارم برعکسش رو انجام میدم خدارو هم شکر

    خلاصه اینو دنبال کردم به این رسیدم که برا خودم ارزش قائل نیستم و هم اینکه یه حس فداشدن توش دارم یه حس قربانی شدن برای دیگران …..

    و درحین بازی دیدم که من با اختلاف ۶ تا بالا بودم ولی یه دفعه همه چیز عوض میشد کنترل ذهن از دستم در میرفت ذهنم من روی چی بود ؟

    روی این که گناه داره بچه است کار بدی میکنی ببریش و همین…. یه دفعه میشد که بنده خدا بچه منو میبرد

    بعد دیدم که این حس تو زندگیم خیلی بوده من کلا آدم مهربونی هم هستم و دلم هم خیلی میسوزه برا خیلیا، دیدم این حس من، در ثروت هست در روابطم هست در کارم هست در سفارش گرفتن یه کار هست

    مثالش میشه من سفارش بگیرم پس اون چی

    خلاصه این ترمزهای ذهنی و این باورها محدود کننده زیاده

    در آخر هم به این نتیجه رسیدم که اصلا من از موفقیت لذت نمیبرم و این باعث شده که نه موفقیت هام روببینم و نه شکر گذار باشم و نه برسم به موفقیت

    حالا چرا دارم این حرف رو میزنم با دلیل چون وقتی یه نفر رو ببری بعدش حس بد حس دلسوزی حس گناه بیاد سراغت که دیگه از این موفقیت لذت نمیبری که بلکه بدت میاد و اصلا خوب نمیدونیش

    خوب مرد مومن تو که از موفقیت خودت که بدت میاد تازه ازش لذت هم که نمیبری بعدشم که ذوق شوقم که نداری میخوای موفقیت بیاد سراغت

    اینو من ارجاع میدم به بازی استاد که وقتی میبرد با چه ذوقی با چه عشقی و با چه حسی لذت میبرد

    حتی میگفت رحم اینا نداریم

    اصلا آدمهای موفق برا چی موفق میشن برا این که با تمام وجود میخوان اون حس رو تجربه کنند و لذت ببرن

    فکر میکنم باید این حس موفقیت رو در خودم به وجود بیارم نکشمش فداش نکنم نبخشم بره

    پس خودم چی ؟

    فکر میکنم موفقیت رو از نوع برا خودم تعریف کنم و سپاسگذار تر باشم

    اینم نوشتم به لطف آگاهی خداوند (اصلا نمیدونم چی نوشتم ولی باید مینوشتم)

    ان شاالله بتونم از این آگاهی استفاده کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    علی فتحی گفته:
    مدت عضویت: 2737 روز

    به نام خالق وهاب

    سلام به پادشاه مارکو عزیز

    سپاسگذارم دوست عزیز از پیام زیباتون

    ان شاالله خداوند کمک کند تا از این آگاهی هایی که به ما میدهد به درستی استفاده کنیم و در این مسیر زیبا ثابت قدم باشیم به لطف خودش

    در پناه حق شاد و موفق و ثرومند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: