سریال زندگی در بهشت | قسمت 28 - صفحه 6

255 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 2667 روز

    خداروشکرررر

    سلام یادم رفت

    سلام ب استاد عزیززز دوستان و خانم شایسته عزیز

    چقدر این خانواده عالین!!!!!

    باورهای پدر خانواده چقدر عالیه!!1 بیخودی ثروتمند نیس ک!

    و چقدر خوبه ک توی فایلها با زبان انگلیسی صحبت میکنین فک کنم از جذب های من بوده :D چون همیشه دوس داشتم باور ساز های خوب رو با زبان انگلیسی گوش کنم هم زبانم قوی شه هم باورهام! با یه تیر دو نشون!

    خلاصه که داریم لذت میبریم زیاااااااااااااد

    ممنونم ازتون که با عشق فایل میذارید

    و خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    باران نجاری گفته:
    مدت عضویت: 3936 روز

    سلام به خدای زیباییها

    که هر چقدر از زیباییهاش بگیم کم گفتیم

    هر چقدر از بهشتش بگیم کم گفتیم

    این بهشت فقط یه قطعه ی کوچیکی از پازل بهشت بزرگترشه که ما داریم میبینیم و خدا میدونه چه بهشتهای زیبای دیگه ای هست که انشاا… بزودی و راحتی هدایت بشیم به سمتشون و از نزدیک لمسشون کنیم

    سلام به استاد عزیزم و مریم خلاق

    سلام به دوستان بهشتیم

    یروز دیگه زندگی در بهشت الله شروع شد

    آفرین به مریم عزیز که ریزبینانه شخصیت این 4 برادر رو آنالیز کردن و فقط تمرکزشون رو بردن روی نکات مثبت این بچه ها

    آفرین به شما دونفر که اگاهانه سعی میکنید با صحبت کردن با بچه ها با سوال پرسیدن ازشون قوانین رو در صحبتهاشون پیدا کنید و در ذهنتون برای خودتون مرور کنید و سعی میکنید از دل صحبتهای بچه ها یه اگاهی یه درس رو پیدا کنید که براتون مفیده و قوانین الهی رو تایید کنه

    چقدر خوبه که با صحبت کردن و سوال کردن از بچه ها احساس مهم بودن بهشون میدید همین باعث میشه بهشون اعتماد بنفس بالایی بدیدچقدر این کار شما تحسین برانگیزه.اینکه نمیگید بابا اینا بچه ان چی میدونن اصلا؟خودتونو برتر یا عالم تر از بچه ها نمیدونید و این نهایت فروتنی شما دونفره

    من اصلا حس خجالتی بودن رو در این بچه ها نمیدیدم .چقدر با فرهنگ درستی بزرگ شدن اینا آخه بخدا…

    ای جانم به این پسر که چقدر با شوروشوق از علایقش حرف میزد.مطمئنا کسی که در راه و مسیر علایقش مطالعه کنه میتونه به این زیبایی از علایقش هم صحبت کنه(ستاره شناسی و نجوم)

    چقدر جالبه که توی تمام قسمتهای زندگی در بهشت خواسته های منم داره واضحتر میشه.راستش خیلی دلم میخواد از علم نحوم و ستاره شناسی بیشتر بدونم نه بخاطر بار علمیش.بخاطر حس نزدیکتر شدن بخدا.و سپاسگزاری بابت این نظمی که در هدایت کائنات هست.

    تحسین میکنم شما رو مریم عزیز که خودتون رو همسفر کردید توی دریاچه با یه پسر کلاس پنجمی که این برای خودتون درس بزرگی داره.که ما انسانها هممون ارزشمندیم فارغ از جنسیت و سن و……

    اینحا همونجاست که قسمت قبل استاد از شما با عشق فیلم میگرفت و از دور براتون انرژی عشق میفرستاد…

    آفرین که برای پیاده کردن ایدتون که ماهی گرفتنه ناامید نمیشید و هر راه منطقی و غیر منطقی رو امتحان میکنید نه با بدبختی و زجر بلکه با لذت بردن از فضایی که هستید

    چه حرفه ای ماهیگیری رو بلده این پسر آفرین و بالاخره این تلاش نتیجه داد.

    تحسین میکنم شما رو مریم عزیز که تونستید خودتون تجربه ماهیگیری رو لمس کنید.و چقدر تحسین برانگیزه که به جایی رسیدید که دیگه از حشراتی که ما خانوما از دیدنشون ترس و وحشت داریم شما بر ترسهاتون غلبه کردید و این باعث میشه اعتماد بنفستون بره بالا و توی صحبت کردنتون هم من این اعتماد بنفس رو کاملا حس کردم.آفرین

    و همین تجربه باعث میشه توی مراحل دیگه زندگی هم براتون مثمر ثمر باشه..شاید دیگه نترسیدن از حشرات وجانورا در ظاهر ربطی به مسائل دیگه زندگی نداشته باشه ولی در باطن داره بخدا داره…

    این اتفاقات در ناخوداگاه ما میفته که وقتی روی ترسمون قدم میذاریم ترسهای کوچیک و بظاهر مسخره. مثل نترسیدن از سوسک یا مارمولک یا چیزای دیگه ناخوداگاه و کم کم میتونیم پا بذاریم روی ترسهای بزرگتر …

    جالبه اصلا موضوع اصلی ترسه نه اون چیزی که ما ازش میترسیم …موضوع یک توهم بنام ترسه نه اون سوسک یا حشره یا حتی وارد شدن به خواسته ها یا قدم برداشتن براشون

    بازهم یکی دیگه از خواسته های من واضحتر شد برام.که میخوام ترس از حشرات و جانورا هم درون من از بین بره و خدا راهشو برام باز کنه البته براحتی و با لذت نه زجر

    مخصوصا سوسک که بهش فوبیا دارم

    البته اینم بگم یلار که توی خونه تنها بودم و هیچ حمایتگری کنارم نبود😃😃😃😃😃

    یه بچه مارمولک رو دیدم که فقط داد میزدم خدایا چکار کنم ولی وقتی دیدم کسی رو برای نجات ندارم نشستم و برای چند لحظه فقط منو مارمولک خیره شده بودیم بهم….بهش با صدای بلند گفتم آخه من با تو چکار کنم؟

    بعد به خودم گفتم من اگر تا فردا هم بشینم همینجا کسی نمیاد برام اینو بندازه بیرون

    چاره ای نداشتم جز اینکه یه شوالیه شدم و یهو پریدم مارمولک رو با دستم البته با دستمال توی دستم گرفتم انداختمش بیرون

    هنوزم لحظه ی پایین افتادنش توی ذهنمه

    بعد هم نشستمو کلی به خودم خندیدم

    اینم از تجربه من برای لمس یه جونور

    خداروشکر

    خداروشکر که هر روز که میگذره داریم به زیباییهای بیشتر و اکاهیها و درسهای بیشتر هدایت میشیم

    بقول استاد خدا میدونه چندوقت دیگه این زندگی کردن در بهشت برای ما چه نتایج فوق العاده ای ببار بیاره

    خدایا شکرت

    دوستتون دارم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    محمد رستگارراد گفته:
    مدت عضویت: 2679 روز

    سلام خدمت استاد باحال و مشتی مون سید حسین عباسمنش و خانوم شایسته عزیز من هم این فایل رو دیدم و نکاتی رو فهمیدم و نوت برداری کردمکه بعضی ازین نکات برام جالب بود

    ۱.به تفاوت های هم دیگه احترام بگذاریم نخوایم همدیگه رو عوض کنیم نخوایم همه یه جور باشن چون این بر خلاف قوانین جهان هستیه

    ۲.ذهنت را تغییر بده تا زندگی ات تغییر کند برای پیشرفت باید حتما ذهنت تغییر پیدا کند

    ۳. حتما حتما در زندگی کتاب بخوانیم

    ۴.تجربه کن،تجربه کن،تجربه کن ولذت ببر که هیچ چیز با تجربه برابر نیست(تجارب درست و لذت بخش)

    ۵.از تجربه های کوچک و در دسترس کنارت استفاده کن و لذت ببر

    ۵

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    شهاب عظیمی گفته:
    مدت عضویت: 1934 روز

    به نام خداوند مهربان ..❤❤

    سلام ..

    این قسمت هم عالی بود واین توجه واهمیتی که خانم شاییته به این پسر بچه میکنن جالب بود برام.

    خدای من چقدر اطلاعات داره چطور باشوق وهیجان توضیح میده این پسر عالیه..چقدرخون سرد،چقدراروم ،چقدرصبوروباحوصله..⚘⚘⚘

    همش اموزندس وکافیه زوم کنی تورفتار وگفتارشون میفهمی که چه خصوصیات جالبی دارن وتو لحظه زندگی کردن ولذت بردن از ان چه هست واقعآ فوق العادس.

    خداجون باقایق تواون دریاچه گشتن وچرخیدن عالیه ..خداروشکر.

    میدونید من میدونم که بچه ها خیلی چیزها دارن برای اراعه به ما کافیه فقط باهاشون همراه بشیم وقت بزاریم براشون ،ارزش واهمیت بدیم بهشون تا خودشون خیلی چیزها را در کنار ما تجربه کنن،

    من دوتا گل پسر دارم که خیلی کم براشون وقت وفرصت ایجاد میکنم تا یادبگیرن ،تجربه کنن،اخه تجربه کردن خودشون با دست خودشون طلایی میشه توذهنشون وکامل یاد میگیرن.ما فقط باید باشیم کنارشون..

    من پسررو یک بار برم ماهی گیری ،یعنی تور گذاشته بودیم رفتیم از اب بکشیم بیرون واون روز پسرم با دیدن ماهی ها کلی شوق وهیجان داشت وهمش سوال میپرسید وخیلی دوست داشت به ماهی ها دست بزنه وارتباط برقرار بکنه وبعد اون تا چند ماه همش در مورد ماهی گیری وروش هاش سوال میپرسد ..

    من خودم رو بگم که این طوری بار اومدیم که نه یادمون دادن نه فرصت واهمیت بهم دادن ونتونستم خیلی از چیزها رو تجربه کنم وهمین باور رو دارم به بچه هام انقال میدهم کاملا اشتباه

    خدارو شکر برای درس های این قسمت عالی بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2847 روز

    به نام الله مهربان،

    سلام

    چقدر دنیای قشنگی میشه وقتی تفاوتهای همدیگه روبپذیریم و راحت باشیم با علایق و سلایق هرکس ،خیلی ها در این جهان پهناور نمیتونن با تفاوتها اعتقادات و نظر دیگران راحت باشن و اعراض کنن و باخودشون بگن هرکسی هرجور راحته میتونه فکرکنه و درزندگیش تصمیم بگیره و نتیجه بگیره حتی اگه دشمن خداهم باشه فقط توی زندگی خودشه ربطی به من و بقیه ندارن اما میخواهن باهاش بجنگند که تو اشتباه میکنی مادرست میگیم،،،،

    . اما من الان دارم میبینم در یک خونه دو خانواده که چند نفر آدم با علایق های کاملا متفاوت اما چقدر دنیای زیبایی برا خودشون ساختن و دارن باهمدیگه مشورت و ایده به یکدیگر میدن،،

    فکرکنید یک جهان زیبا از تغییر تک تک خودمون ساخته میشه بعد خانواده و……

    جهانی زیبا از ذهنی زیبا بوجود میاد،،

    مریم عزیز چقدر دوستانه با این پسر بچه صحبت میکنی و از اهداف و دیدگاهش باهاش صحبت میکنی و من چقدر لذت بردم ازهمچین پسری که از این موقع دنبال پیشرفت و بزرگ اندیشی ست،،

    مثلا مریم و پسر بچه فقط چنددقیقه باهم حرف زدن این همه آگاهی و افکار و اهداف قشنگ استخراج شد حالا فکرکنید کسانی که بخصوص توی کشور ما من خودم زیاد میبینم اقوام ،دوستان،خانواده،و…کنار هم جمع میشن غیبت میکنن ،مشروب میخورن، بازیهایی میکنن که اصلا به فکرشون کمک کننده نیست،بقیه رو قضاوت میکنن،و……

    واقعا آدم میفهمه که چقدر الکی و بیهوده دارن عمرخودشونو تلف میکنن برا چیزهای بیهوده و بی ارزش ،،

    اما توی پرادایس الان همش داره درمورد ارزش ها و ساخت زیبایی ها و آینده ای درخشان صحبت میشه هرزمان تلویزیون هم که میخواهن نگاه کنن بجای نگاه کردن جعبه احمق ها میرن بیرون چندنفر میشن بازیگر روی آب بقیه هم بهشون نگاه میکنن و کلی لذت میبرن،،

    مریم جان چقدر درس ها ازت گرفتم که میخواهین ماهی بگیرید این همه تلاش فقط براچند ثانیه ماهی رو نگهدارید بعد رهاش کنید بره این کار داره خیلی چیزهارو بهمون گوشزد میکنه و بیاد میاره که آره حتی اگه من فلان وسیله یا ابزار رو الان نیاز ندارم اما هرجور شده برم بدستش بیارم که عقده ای و قدرتی بالفعل برا همیشه نمونه توی ذهنم و همین افکار و باورهای کوچک ،ساده و بظاهر بی اهمیت رو انجام بدم نذارم زنگ خوردگی های دیرینه در گوشه های وجودم بمونن بلکه برم اون کار هرقدر کوچک انجام بدم و ازش رها بشم که این ذهنم راحت و آزاد بشه و بهش بگم دیدی تونستم دیدی شد حالا ازش رها شدم و دیگه به این ابزار فعلا نیاز ندارم

    یه نفس راحت میکشی که 1عدد از 1000عدد انجام شد اما همین یکی چقدر تغییر داد شد999

    و بلکه باور رسیدن به چیزی مهم فقط احساس داشتن اون در وجودته حتی قبل ازاینکه وجودفیزیکیش در زندگیت حضورداشته باشه،،

    و خیلی بیشتر و باارزش تر از اون این حرفت مریم عزیز برام تلنگر،یادآوری و واقع بینی بود که اگه هزارتا فیلم ،و هزارتا کتاب در مورد این کار میخوندی این نتایجی که الان اومدی عملی انجام دادی نمیگرفتی اومدی باهر ترفند و ایده ای شد بالاخره ماهی رو گرفتید نذاشتین یه قفل کوچک در ذهنتون باقی باشه بلکه راحت شدین و باورپذیرتر برا موفقیتهای بعدی،،

    وقتی حرفتو شنیدم به خودم گفتم فقط مطلب و کتاب خوندن کافی نیست بلکه

    « علم و عمل» باید باهم باشن تا تاثیر گذار باشه و نه هیچکدوم به تنهایی،،

    خدایا شکرت ازاینکه هرچقدربیشتر پیش میرم کمتر مقاومت میکنم میپذیرم منم با شنیدن حرف مریم قاطعانه و بی تعاروف باخودم گفتم آره آدم باید حرکت کنه تا راهش ،ایده ها ،و مسیرهارو پیداکنه،،

    البته با باور و احساس خوب حرکت کنه،،

    اگه آدم در کارش عمق داشته باشه میتونه حتی ازهمین کارهای کوچک و تجربیات ساده یه عالمه مطالب و ایده ها بنویسه،،

    چقدر حتی دوستان بیشتر تشویق میشن و احساس ارزشمندی میکنن از اینکه میبینیم استاد توی ننو دراز کشیده و داره کامنتهارو میخونه،،

    این یعنی عشق به کار،عشق به پیشرفت، اهمیت و ارزش قائل بودن همیشه برا محصولت،یعنی اول هدفت بعد خوشگذرونی البته همه عشق و تفریحاتت از هدفت سرچشمه میگیره ،،

    راستی خیلی مشتاقم برم ترجمه صحبتهای مریم و پسربچه رو بخونم ببینم دیگه چه باورهای خوبی میتونه برام داشته باشه،،

    خب فعلا برم تا قسمت بعد خدانگهدارتون،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2173 روز

    *سلام یک سلامی با هیجان و پر انرژی از جنس ستاره ایی تازه متولدشده

    دیشب قبل خواب این قسمت رو مثل همیشه با همسرم دیدیم.

    وای چقدر عالی بود.

    چند قسمتی هست که متاسفانه کامنت نتونستم بذارم. و کلی چیز برای هر قسمت تو ذهنم اومده که سر فرصت اونا رو هم خواهم نوشت. ولی این قسمت دیگه نتونستم صبر کنم. دیگه شده سرکار هم بنویسم گفتم مینویسم ( دیشب قبل خواب گفتم فردا صبح اولین کارت همینه نوشتن احساس و نظرت….. الانم در محل کارم در حال تایپ کردن هستم)

    چند قسمته که با خودم میگم انگار این “زندگی در بهشت” مال منه. اصلا برای من هر فایلش میاد بالا… اینقدر هماهنگی اتفاقات و فکرهام با قسمت ها جوره…. ولی این قسمت که دیگه شاخ تر از همه بود برام و البته قسمتی که استاد داشت بایعقوب حرف میزد.

    راستش این پسر هم از اول ورودش برای من جالب بود و متوجه عمقی در رفتارش شدم و احساس کردم یک چیز شبیه به من داره( این قسمت متوجه شدم علاقه و هیجانش نسبت به علوم اونم ستاره شناسی و ستاره هاست و البته یک بعد درون گرای من…) وای چقدر برام جالب بود وقتی متوجه شدم.

    من هم درون گرا هستم هم برون گرا هم شبیه تیپ رفتاری استاد خودم رو دیدم هم مریم…بر اساس مدل رفتارشناسی بین المللی دیسک ICD هستم. یعنی سه میله ام بالاتر از 60درصد هست و یکم Sهم دارم. ( اونایی که DISC رو بلدن میدونن که خیلی تیپ رفتاری در تضادی میشه این الگو ……بگذریم)

    حالاا اصلا این مهم نیست مهم اون بچه های باحال و دوست داشتنی هستن که چند روزه مهمون پارادایس هستن و کلی باهاشون لذت بردم و کیف کردم.

    از اونجایی که منم با بچه های کودک و نوجوان کار کردم و یک داداش کلاس هفتمی دارم واقعا موافقم باهات مریم جان… عالی هستن برای وقت گذران با اونا و ایده های جالب میدن.

    چقدر ماهیگیری تون ماجرا جویانه و باحال بود.

    چقدر عکاسی و فیلمبرداری مریم و استاد در همزمانی های جالب افتاده بود و ادیت خوبی کرده بودین….واقعا ممنونم از تمام بودن ها و تلاش هاتون

    وای اونجا که با لیوری حرف زدین….شگفت زده شدم از مدل حرف زدن و اعتماد بنفس زیبایی که این بچه در کلامش داشت. متاسفانه زبان انگلیسی خوبی ندارم ولی چون موضوع مورد علاقه منو داشت میگفت تا حد زیادی متوجه شدم داره درباره چی حرف میزنه…. چقدر با هیجان این شگفتی خودش رو داشت میگفت. فکر کنم بیگ بنگ هم گفت…. از تحول ستاره ها و دما و رنگ شون. از رنگ خورشید منظومه شمسی خودمون…چقدر دوست داشتم وای چقدر ذوق کردم(شب از هیجان زیاد به سختی خوابم برد)

    وای خدای من شکرت بخاطر این نشونه ها….

    خداجون شکرت که قوانین ات چه در ابعاد بزرگ و چه در مقیاس کوچیک همیشه درست کار میکنن و هیچ خطایی توش نیست هیچ خطایی….

    خداجون شکرت که کاری نسبتا با آزادی دارم تا تونستم یک کامنت کوچولو بذارم.

    وای چقدر احساسم سرشار از تصدیق حضور خداوند در تک تک لحظه هاست.

    (جالب بود صدای قمری ها در شروع نوشتنم. من پشت سرم در محل کارم پنجره ایی رو به حیاط دارم. حیاطی که کلی گل یاس و انواع رز داره. پنجره رو گاهی باز میکنم و برای اولین بار یهو صدای قمری از پشت سرم شنیدم دوتا قمری لبه پنجره پشت سرم نشسته بودن. هر چی گفتن که زبونش رو نفهمیدم ولی حسش عالی بود و جالب… خداجون شکرت بخاطر تمام این اتفاقات)

    عالی بود عالی

    و باز هم از شما ممنونم. سپـــــــــــاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    اکرم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    سلام استاد و مریم جون

    دوباره عالی و ناب ،،،حس قشنگ موفقیت،تلاش برای،ورود بر ترس ها و کنار زدن ان به آسانی،خدا رو شکر که خانواده خوب و دوست داشتنی مثل شما دارم دوستون دارم و دارم در کنار شما از زندگی در بهشت لذت می برم ،واقعا دنیایی هستند بچه ها خیلی خیلی ناب و قشنگ و عالی،،پسر ۷ساله ی من امیر علی تمام این چند قسمت که مهمونای عالی خونه شما هستند را با عشق همراه من دید اینقد از دیدنش لذت برد و جالبه که پسرم با دیدن این مجموعه بر ترسش پیروز شد اون وقتی بچه در آب شنا می کردند می پرسید مامان ماهی ها اونا را نمی خورند اینجا که استخر نیست پر از ماهیه چند بار فیلم ها را دید تا اینکه دیروز رفته بود و با وسایل دور ریز خیلی قشنگ قلاب ماهی گیری درست کرده بود خیلی دلم می خواست می تونستم تصویرشا براتون بفرستم فوق العاده عالی ساخته بود توی شهر ما دو تا پارک فوق العاده زیبا هست و داخل برکه و استخرش ماهی داره شب طعمه برداشتیم و با پسرم رفتیم با قلاب ماهی گیری ،ماهی بگیریم جالب بود سرب و قلاب و همه چی اوکی بود نخ ماهیگیری هم بود ولی ایشون می گفت ضخیمه منم چیزی نگفتم اجازه دادم تجربه کنه نخ چرخه برداشته بود و رفتیم دفعه دومی که انداختیم جالبه که ماهی گرفتیم تا سطح آب اوردیمش ولی نخ پکید و ماهی رفت پسرم این قدر به وجد اومده بود و ذوق می کرد….اون می گفت ‌دیگه از ماهی نمی ترسم می خوام مثل این بچه ها برم جایی که ماهی هست و ماهی بگیرم اون عاشق شنا گردنه و بلدم هست انگیزه پیدا کرده با حرکات مختلف زدم بپره تو آب،،،مریم جون به این حرف تون ایمان دارم که دنیای ناب بچه ها مراقبه ای کامل برای روح ماست و لذت بخش برای آرامش روحمون و بسیار عالیه.امیدوارم همه مون در مسیر لذت و زندگی در لحظه باشیم و شاکر الطاف بی پایان خداوند یکتا.دوستون دارم حسابی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      شهاب عظیمی گفته:
      مدت عضویت: 1934 روز

      سلام خانم زمانی خیلی جالب بود واموزنده که پسرتون الگوبرداری کردن وقدرت یادگیریشون وشما که به خواسته وتصمیمشون احترام گذاشتین وهمین کاباهاشون همراه شدین تا تجربه زنده کسب کنن عالیه خداروشکر منم از شما یاد گرفتم که زمان وتایم بیشتری رو با گل پسر هام سپری کنم.تشکر⚘⚘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فريده گفته:
    مدت عضویت: 3878 روز

    سلام به استاد عزیز ومریم مهربان

    اعتراف می کنم صبح سر یک موضوعی نگران وپر استرس بودم ولی وقتی اومدم و سریال بسیار لذت بخش زندگی در بهشت رو نگاه کردم وصحبت های شما رو گوش کردم آگاهی های ناب کسب کردم این همه مهربانی آرامش وهمدلی وشادی رو دیدم حالم خیلی خیلی خوب شد واقعا نمی تونم عمق تشکرم رو بیان کنم. با تمام وجودم سپاسگزارم.

    خدایا صد هزار مرتبه شکر.در پناه الله یکتا محفوظ باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    لیلا بشارتی گفته:
    مدت عضویت: 2399 روز

    به نام خدا

    سلام

    اومدم بگم یه چند وقتیه با دیدن این زندگی زیبا در بهشت وبا تفکر وتعقل در تمام زوایای زندگی مریم واستاد عزیزم وزندگی خودم به یه آگاهی رسیدم که البته این آگاهی هرروز بهتر به تکامل بیشتری میرسه.

    آگاهی من!

    همه ی ما انسانها چه مسلمان وچه غیر مسلمان، چه فقیر چه غنی، همه وهمه از هر قشری که هستیم ودر هر سنی که هستیم چه مثل این 4 برادر، بچه باشیم، چه مثل استاد ومریم جان وپدر خانواده بزرگسال وحتی پیر باشیم همه وهمه در وجودمان نیرویی هست که ما بان زنده ایم، وزندگی میکنیم، آن نیرو برای من «نفس» و «خدا» معنی گرفته است، خدایی که مانند اقیانوس است ومنی که مانند قطره ای از اقیانوس واز اقیانوس ودر اقیانوس.

    نفس من وخدای من وهمان نیرو، به احساس من پاسخ می‌دهد، یعنی وقتی خوشحالم، اونیز خوشحال است وجهان را برای خوشحالی بیشتر من به خدمت من در می‌آورد، وقتی از دیدن زیباییها به وجد می آیم، اونیز به وجد می‌آید وزیبایی های بیشتری به من می‌رساند تا بیشتر به وجد بیایم، در واقع به احساس لذت من از زیبایی، پاداش می‌دهد، وقتی خودرا لایق ثروت وامکانات ورفاه می دانم، او نیز خودرا لایق می‌داند وبرای من تمام کاعنات را به صف می‌کند تا ثروت وامکانات ورفاه وارد زندگیه من شود، وقتی خودم را دوست دارم وعاشق خودم هستم وبه خودم عشق می‌ورزم، اونیز این عشق مرا دریافت می‌کند واز طریق تمام کاعنات برای من عشق به ارمغان می‌آورد، همه را عاشق وشیفته ی من می‌کند، «عزت نفس»، برای من معنای عزیز دانستن نفس است، یعنی عزیز کردن خدای درونم وهمین خدای درونم هر حسی از من دریافت کند، ارتعاش ویا فرمان همان حس را به جهان وبه تمام نیروی خود در خارج ازمن ودر اقیانوس می پراکند تا من به عنوان خلیفه ی خدا روی زمین هر آنچه خود فرستاده ام را دریافت کنم، حال خیر باشد یا شر، حال فقر باشد یا ثروت، حال عزت باشد یا خواری، حال کمبود باشد یا فراوانی، از وقتی خدارو درون خودم پیدا کردم وبهش وصل شدم اگه بهم میگه بچه شو دوست دارم الان بازی کنم بهش نمیگم نه! زشته مردم حرف درست میکنن! بهش میگم چشم خدای من بریم بازی! مثل استاد مثل مریم مثل پدر این چهارتا فرشته ی زیبا. من بازی نمیکنم برای اینکه به اون بچه ها خوش بگذره بازی می‌کنم برای اینکه به خدای درونم به نفس خودم خوش بگذره وبی خیال حرف مردم.

    وقتی بهم میگه تو الان از چیزی ناراحتی، براش بهونه نمیارم که آره حق دارم عصبانی باشم، حق دارم ناراحت باشم، میگم چشم عزیزم، تو خود مقدس منی، تو خود با شکوه منی، تو عزیز منی، تو خدای منی که توی وجودم از غم وناراحتی من، ناراحت شدی، واون موقع تموم خشم وغم وناراحتی هام از بین میره، چون نمیخوام خدای من از من ناراضی باشه، واون وقته که همین خدای درون من، در لحظه برام دنیایی می‌سازه پراز شادی واحساس خوب، اتفاقات کوچیک وبزرگی برام میافته که حالا خوب درک میکنم کی اونارو رقم زد برای بهتر کردن احساس من، به من پاداش داده شد،

    سعی میکنم با هر چیزی که میتونم در خودم وبرای نفس خودم وبرای خدای درون خودم، احساس لذت وآرامش ایجاد کنم، چون میدونم که این بهترین کاره وپاداش خوبی هم داره

    من جاه طلبانه ازش پاداش میخوام چون قدرتش رو باور دارم، می دونم هر چه قدر بیشتر وبزرگتر هم بخوام، اون قدرتش رو داره که بزرگتر وبیشترش رو بهم بده.

    لحظاتی که مریم ولیوار دوست داشتنی به دنبال ماهی بودند، مریم عزیز واون پسر ناز، نزاشتن خدای درونشون ناامید بشه، نزاشتن غمگین بشه، نیروی درونشون رو با توجه به زیبایی‌های اطرافشون، راضی وخوشنود کردند وخداوند درون اونها این احساس خوبه حاصل از تمرکز بر زیباییها رو دریافت کرد وفرکانس این احساس رو یا بهتر بگم فرمان رو به دریاچه، به ماهی داد حتی به پاهای مریم واون پسر داد که هدایت شدند به سمت یه ماهی زیبا، انقدر این آگاهی توی وجودم جون گرفته که حاضرم قسم بخورم که اگه مریم ولیوار ناامید می‌شدند وغرغر می‌کردند واحساس بدی پیدا می‌کردند هیچ وقت نمی‌توانستند ماهی بگیرند.

    من نمیدونم شاید داستان به این سادگی نباشه که من درک کردم ولی من همیشه دنبال ساده کردن وقابل فهم کردن موضوعات مختلف برای خودم هستم…

    من خداوند رو در وجود خودم مثل یه دوست عزیز وصمیمی میدونم اصلا راحت‌تر بگم من خدارو به چشم تنها عشق در وجود خودم میدونم که باید هر لحظه به هر سازش برقصم باید هر کاری دوست داره واونو راضی میکنه انجام بدم، دنبال شغلی باشم که علاقه ی اونه، زیبایی‌های زیادی رو ببینم وبیرون بکشم وتحسین وتایید کنم تا اون به احساس خوبی برسه وچون من وخدای من هر دو یکی هستیم من تکه ای از وجود خداوندم وخداوند از روح خود در جسم من دمیده پس آن روحی که در این جسم بی جان هست همان نیرو همان انرژی همان خداست، وگرنه ما همه جسم بی جان بودیم وچنان که وقتی روح از بدن ما جدا می‌شود، جسم ما فنا می‌شود.

    وحالا این سیستم که استاد بارها وبارها در دوره هاشون ازش صحبت میکنه، برای خودم این طور ساده کردم، خدای درون من، پادشاه درون من، هر حسی من بهش بدم اون رو از من دریافت میکنه ودستورش رو به شکل فرکانس به تمام جهان که اونها هم از خود اویند می‌فرسته واطاعت میشه واجابت میشه برای من، چون هر کدوم از ما خلیفه ی خدا روی زمین هستیم..

    این به این معنا نیست که من به زبان بگم من میخوام ثروت بی نهایت داشته باشم ولی در درونم به خدای درونم به نفسم بگم تو لایق نیستی، تو اگه ثروتمند بشی از خدا دور میشی وبگی ثروتمند شدن سخت‌ترین کار دنیاست، واین طوری به نیروی درونم به نفسم به خداوندم بگم که تو نمیتونی ثروتمند بشی وحس بدی رو بهش منتقل کنم! به کی؟! به خودم! بله وقتی خودم احساسم نسبت به ثروت بده یعنی این حس رو این پیام رو خدای درون من همون انرژی همون نیروی درون من دریافت کرده وحالا نوبت اونه که دست به کار بشه، به تمام کاعنات با فرکانس دستور بده، نه نمیخواد به این بنده ی من، به این ذره ای از وجودمن، ثروت برسونید، چون ثروتمند شدن اونو از من دور میکنه، چون اون برای ثروتمند شدن به سختی میافته، چون اون لایق ثروتمند شدن نییییییست! وجهان هم میگه فرمانبردارم! اوکی ثروت میخواد باشه ولی چون با ثروت مشکل داره، خودشو لایق نمیدونه، فکر میکنه سخته پس نمیدیم بهش، پس ایده ها رو بهش نمیدیم، پس آدمها رو به سمتش هدایت نمی‌کنیم، پس….

    وقتی از صبح تا شب داریم اخبار ناخوشایند گوش میکنیم، اخبار جنگ وناراحتی وبیماری واحتکار و…. فقرو بدبختی مردم رو دنبال می‌کنیم داریم هر لحظه باعث رنجش خدای درونمون میشیم وخدایی که ما ناراحتش کردیم میشه همون خدایی که توی صفاتش می‌شنویم قهاره، می‌شنویم غضب میکنه، اون خدایی که غضب میکنه وقهرش میگیره ماخودمون کردیم، خودمون ناراحت کردیم خودمون رو، مگه ما چیزی بیرون ز خداییم که همه خداییمو خداییم، لیلا جان عزیزم، بنده ی شکوهمند خدا، دردانه ی خدا، پادشاه خدا،

    عزیز خدا، خدا تو وجود خودته وچون خدا همه چیه وهمه جا هست، پس توهم که ذره ای از این جهانی، پس خدا تو وجود توهم هست، واین خداپاسخ میده، اگه خودتو دوست بداری برای خودت ارزش قاعلی، خدا هم دوستت داره وبرات ارزش قاعله، اگه از زندگیت لذت ببری با هر چی که داری، خداهم لذت میبره وبهت پاداش میده، یعنی اتفاقاتی که لذت بیشتر به همراه داره، اگه از دیدن فراوانی ووفور نعمت وثروت در جهان لذت ببری وتحسین وتایید کنی، خداوند هم به تو پاداش میده تا بیشتر تایید وتحسین کنی ولذت ببری، اگه دنبال علایقت باشی ودر راستای علایقت حرکت کنی ولذت ببری خداوند هم بهت پاداش میده تا بیشتر لذت ببری مثل لیوار که بهش از طریق مادرش کتاب 3 اینچی در مورد ستاره ها هدیه داد، بهش تلسکوپ داده، بهش مریم شایسته داده تا باهاش صحبت کنه وحرفهاشو بشنوه، خدا به احساس ما پاسخ میده واحساس ما از باورهامون بوجود میان وباورهامون از ورودیهامون تغذیه میشن، از الگوهامون تغذیه میشن، اگه باورم غلطه واحساس منو بد میکنه دیگه نمیام وقت وانرژی بزارم دنبال ریشش بگردم، میام باور خوبشو می کارم، میام با الگوها بهش اب ونور کافی میدم، میام هر لحظه با توجه وتمرکز به زیبایی‌های اطرافم، هر لحظه به این نهالم سر میزنم که باد واژگونش نکنه واینقدر این کارو ادامه میدم که این باور قوی وقویتر بشه، بشه درخت تنومند وبلند که زیرش هیچ درخت هرزی وهیچ باور غلطی مجال رشد پیدا نکنه واز بی نوری خشک بشه وبمیره…

    من هوای خدای درونم رو دارم وخدای درون من که تمام جهان تحت سلطه ی اونه، وتمام قدرت کهکشان‌ها وزمین واسمانها تحت سلطه ی اونه، چون خودش همه چیز رو به تسخیر من درآورده، همه وهمه وهمه چیز رو برای خدمت به من، در میاره تا باعشق با علاقه به مت در جهت رسیدن به اهدافم به علایقم به لذتهام وبه زیبایی‌های بیشتر خدمت کنند.

    خدای من، رب جهانه، تنها قدرت جهانه، بخشنده ومهربانه ومن فقط به این ایمان دارم که باید با خودم در صلح باشم، احساس خوب داشته باشم وعاشق خودم باشم وخودمو لایق بدونم وبه قدرت خداوند وفراوانیه نعمت‌ها وفرصتها وبرکت هاش باور داشته باشم تا خدای من هر چه در توان داره که توانش تمام توان جهان هستیه برای من بکار بگیره تازندگی به کام من باشه، تا سعادتمند وخوشبخت زندگی کنم ودارم به چشم خودم نتیجه ی این آگاهی واین نوع نگرش ودرک رو به وضوح در زندگیم میبینم، تمام احساسم هر لحظه تحت کنترل خودمه، اگه بد میشه میفهمم، اگه خوب میشه می‌فهمم، اگه خنثی است میفهمم، ومیدونم وبه این باور رسیدم که تمام جهان من در احساس من خلاصه میشه، والحق که استاد خوب عنوانی برای قانون گزاشتن، احساسات خوب =اتفاقات خوب

    خدای درونتون رو راضی وخوشنود وخوش حال وآرام نگه دارید وهمین برای شما کافیست، الله بکاف

    در پی دوست به کوی دگران میگردیم

    یار در خانه وما گرد جهان میگردیم.

    و جای دیگری از حافظ

    سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

    وآنچه خود داشت زبیگانه تمنا می‌کرد

    دوستان عزیز واستاد عزیزتر ازجانم ومریم مهربان، حس میکنم نتونستم اون طور که باید وشاید احساسمو از این آگاهی بیان کنم، ولی واقعیت این است که دنیای من رنگ وبوی دیگری گرفته، با خدا مانوس تر شدم، توحیدی تر شدم، نزدیکتر شدم خیلی خیلی نزدیک، حس میکنم من جسمم وهر چه در من می‌گذرد وبر من می‌گذرد خداست.

    عاشق تک تکتون هستم چون همتون ذراتی از وجود مقدس خداوندید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        لیلا بشارتی گفته:
        مدت عضویت: 2399 روز

        سپاسگزارم علی آقای گل.

        راحت باش عزیزم، هر چی میگه انجام بده، اون خدای درون توهست که بهت میگه گریه کن وفریاد بکش، وتو به‌ ظلم نکن، هر چی میگه بندگیشو کن وبعد پادشاه میشی روی زمین وهمه چیز به تسخیر تو درمیاد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مربی گفته:
      مدت عضویت: 1889 روز

      سلام به لیلای عزیزم

      وای که چقدر از خوندن کامنتت به خداوند متصل شدم و لذت بردم.

      خداروشکر خداروشکر که اینهمه بهمون نزدیکه و هدایتگر ماست، حامی ماست و به قلبمون الهام میکنه.

      چه احساس پاک و ساده و روونی رو میشه از نوشته ات پیدا کرد.

      من خودم خیلی با خدای درونم گفتگو میکنم و همیشه از الهامات رب یکتا برخوردارم و بسیار سپاسگذار خداوندم و این احساس عالی شما، این نگاه زیبای شما به خداوند درونت به رب عالمیان چقدر منو به خودم متصل تر کرد چقدر احساس شعف منو بیشتر کرد.

      من روی خود ارزشی کار میکنم و هدایت الله من به کامنت شما و با صحبتِ با من، با خوندن جمله به جمله ی نوشته شما، عاشقم تر کرد. خدایا عاشقتم.

      خیلی خداوند رو سپاسگذارم.

      خیلی گلی لیلا، خیلی دوستت دارم.

      بهترینها رو برات ارزو دارم.

      انشالاه هر روز ثروت بیشتری وارد زندگیت بشه، این اتصال و این هماهنگی شما با ثروتمند شدنت بیشتر و بیشتر میشه، ارزو میکنم هر روز ثروتمند و ثروتمند تر بشی و به خدای یکتا نزدیک تر و گفتگوهایی زیبا تر داشته باشی.

      خدایا شکرت.

      به خدا میسپارمت.💜

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        لیلا بشارتی گفته:
        مدت عضویت: 2399 روز

        سلام محمد جان، برادر هم فرکانس من!

        اشکم توی چشمام حلقه زد از خوندن تمام کامنت‌هایی که بچه ها زیر کامنتم، نوشتند، از اینکه دست خداوند شدم وحلقه ی زنجیر شدم تا عزیزانم رو به خدا وصل کنم، به وجود خودشون وصل کنم، باروح خوشون در آشتی وصلح بیشتری قرار بگیرند. خداوند رو از رگ گردن به خودشون نزدیکتر بدونن واین قانون رو درست درک کنند که علت تاکید بر عزت نفس وخودر ارزشمندی چیه، بخدا در پوست خودم نمیگنجم، خیلی از خدا سپاسگزارم، که گفت ومن نوشتم و خوشحالم که مثل همیشه نوشته های که با هدایت خداوند نوشته میشه، لایک تایید از خداوند میگیره ومورد استفاده وتاثیر دوستان عزیزم قرار میگیره، من عاشقتونم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      شهاب عظیمی گفته:
      مدت عضویت: 1934 روز

      خانم بشارتی واقعآ بهتون افتخار میکنم وتحسین میکنم این همه اگاهی وتجره

      خداشاهدا انگار یه کتاب خوندم چقدر زیبا،چقدرپرارژی ،وای خدای من این بچه ها عالین فوق العادن ،این جا دیگه کجاست ،چه سرزمینی ،چه نشانه هایی،از این واضحتر وروشن تر

      از کاش میشد با هاتوتون هم صحبت شدویا از نزدیک ملاقاتتون کرد..🙏🙏🙏⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

      میدونیددرونم یه شخم خورد حالیم شد یه جابه جایی یه چیزی رخ دا باخوندن تجربه تون ..عالی بود .عالی.۰🌷🌷

      خداروشکر برای بودن شما عزیزان توسایت ومیایدووبه رایگان وبی منت تجربه واین همه اگاهی که یاد ودرک کردین رو به من میدیدبه خدا شما ستودنی هستیید‌.

      سپاس گذارم🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        لیلا بشارتی گفته:
        مدت عضویت: 2399 روز

        شهاب جان، سلام

        خدارو شکر که تونستم سهم کوچکی در تحول شما داشته باشم، این راه رو فقط باید ادامه داد وهمه این تکان‌های وجودتون براتون یه نشونه از سمت خداونده که شهاب جان مسیرت درسته، باهمین فرمون برو جلو…. یکم جلوتر خواسته هات توی همین صراط مستقیم واست آماده شده، تواین مسیر فقط نعمت وبرکت وثروت وسلامتی وموفقیت وخوشبختیه پس ادامه بده، تو هدایت شدی عزیزم، به مسیر صراط المستقیم انعمت علیهم وهرچقدر این مسیرو ادامه بدی از غیر المغضوب دور میشی واز مسیر گمراهان وضالین.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      الهه رشیدی گفته:
      مدت عضویت: 2228 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام لیلای عزیزم ؛ سلام دوست بی نظیرم

      چقدر دید زیباتون رو نسبت به خدا و جهان و خواسته هامون دوست دارم

      چقدر تو خالص و ناب شده ای

      چقدر میشود خدا رو توی تک تک جملات و حس زیبات حس کرد

      چقدر تو زیبا بینی دوست عزیزم

      چقدر این نوشته ی زیبایت دلم را عشقم را ارامشم رو سلامتی م و تمام وجودم رو بیشتر خدایی کرد

      کامنتتون فوق العاده بود

      تحسین میکنم این همه زیبایی قلم و کلامت

      تحسین میکنم این همه زیبایی که در نگاهت داری به همه چیز

      و چقدر زیبا خدا رو توی درون خودت پیدا کردی

      و هزاران بار خدا رو شکر میکنم که من دوستان الهی و توحیدی چون شما رو دارم

      لیلای عزیزم منم مثل شما این روزها خدا رو بیشتر از هر لحظه ی دیگه دارم حس میکنم

      دارم باهاش عشق بازی میکنم

      ممنونم دوست بی نظیرم که این همه زیبا نوشتی و این دیدگاه زیبات رو برای ما به اشتراک گذاشتی .

      ارزوی بهترین ها رو براتون دارم

      در پناه خدای مهربان باشی دوست نازنینم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        لیلا بشارتی گفته:
        مدت عضویت: 2399 روز

        سلام الهه جانم

        عزییییییییزم چقدرررررر حس خوبی گرفتم، چقدر خدای درونم راضی‌تر شد با این کامنت پر از احساس خوب شما. ومن تبریک میگم این خدایی شدنمون رو… وامیدوارم این مسیر تداوم داشته باشه و بتونیم به آگاهی‌ها مون عمل کنیم واون وقته که نتایج به صورت کاملاً طبیعی وارد زندگیمون میشه، ثروت وخوشبختی ونعمتها راهی جز در هم مسیر شدن با ما نداره ویا بهتره بگم ما راهی جز قرار گرفتن در مسیر خوشبختی نداریم واین عدالت خداونده که با رحمانیت ورحیم بودنش وجودش رو در اختیار ما قرار داده وتنها وظیفه ی ما بندگی کردن وراضی نگهداشتن اونه وبعد ما دیگه فقط بنده نیستیم ومثل پادشاه خداوند هر آنچه بخواهیم به ما پاداش می‌دهد.

        عاشقتم دوست ارزشمند وباشکوهم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد مردانی گفته:
      مدت عضویت: 3106 روز

      سلام دوست خوبم فکر میکنم در زیباترین حالت و ساده ترین حالت خدا و قوانین جهان رو توصیف کردی و سازو کار جهان رو توضیح دادی هر لحظه که کامنتتون رو میخوندم یه احساس شور شعف یه احساسی که انگار یه خبر خیلی خوب بهم دادن بهم دست میداد و چقدر دوست دارم این احساس رو

      سپاسگزارم که با نوشتن این کامنت این احساس زیبارو به من هدیه دادین

      سپاسگزارم از خداوندم که من رو در مدار خواندن این کامنت قرار داد

      الهی شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: