نوشتهی زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «محمدعلی»، به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان سلام و یه تبریک به همه دوستان عزیز
امروز ۱ماه شد که همگی داریم در این بهشت زیبا زندگی میکنیم خدایا شکرت. شکرت برای ۳۰روز ارتعاش مثبت ،توجه بر نکات مثبت ،دیدن زیبایی ها ،تحسین فراوانی و نعمت ها، تعهد ،توکل ،ایمان ،حرکت کردن ،کمال گرا نبودن، غلبه بر ترس ها ،اعتماد بنفس ،عزت نفس ،دیدن ثروت و ثروتمندان ،ورزش ، و یادگیری خیلی از آداب و رسوم جوامع دیگه. آشنایی با ابزارهای جدید ،،و از همه مهمتر روش زندگی کردن در بهشت ❤️
قسمت ۳۰زندگی در بهشت ::
خدایا شکرت که امروز هم لیاقت زندگی کردن را دارم ،لیاقت سپاسگزاری کردن و بندگی کردن. خدایا شکرت برای این لحظه پایانی غروب. الله اکبر از این رنگ زیبای آسمان ،دریاچه زیبا و درختان و اون آتیشی که اون طرف دریاچه داره خودنمایی میکنه با اون دود زیبا و زغالهای روشن خدایا شکرت،خدایا شکرت از این زیبایی خدایا همین تصویر رو در واقعیت از خودت میخام الله اکبر از این زیبایی
چه زیبا پدر و پسر بزرگ برای خودشون دارن لذت میبرن ،،یه موزیک عالی ،یه اسپیکر کوچیک ،یه نوشیدنی عالی و یه ویو بهشتی ،خدایا شکرت برای این لحظه ,خدایا زیبایی همین لحظه را در زندگی همه عباس منشی ها حک کن. چقدر زیبا پدر داره با پسرش از این هوای عالی لذت میبرن ،انرژی و شادی میکنن،،و حالا میزبانِ مهربان هم داره با اجرای یه ایده دیگه ،هم یکی از برنامه هاشو جلو میبره ،،و هم یه فضای عالی دیگه خلق میکنه ،،خدایا شکرت برای این انرژی استاد ،برای این ثروت ،برای این همه فراوانی وسایل که استفاده از هر کدومشون کلی زیبایی داره. ای جانم بچه ها چه با اشتیاق دور استاد جمع شدن و دارن طرز آماده کردن این پروژکتور یاد میگیرن ،هم یعقوب و هم یوسف از همون اول مشتاقانه دارن پی گیری میکن
واقعا چقدر خوبه آدم بتونه خودش در آمادگی جسمانی قرار بده و همیشه قدرتمند و سلامت باشه. به نظر من سلامتی یکی از ارکان مهم زندگی عالی هست و استاد عزیز مهمترین تصمیم و برنامه امسالش الویت قوای جسمی بوده همیشه در حال بررسی خودش هست ،مثل همین بروز رسانی محصولات ،،همیشه از یک نقطه، خودشو چکاب میکنه ،کاهش وزن ،رژیم ساده و البته مقوی و رسیدن به تناسب اندام دلخواه خودش ،نه دیگران و تقویت قوای جسمی و نتیجه این عملکرد، پاکسازی و زیباسازی این بهشت بعد از چند سال هست کارهایی که واقعا با ۲نفر آدم تو این مدت کم خیلی سخت هست ولی استاد و عزیز دلش خیلی شیرین و روان انجام دادن البته استاد اول از اون شرایط لذت کافی برده و سیراب شده و حالا با برخورد به تضاد مثلا کم کردن ساعت خواب و زمان بیشتر برای دیدن زیباییها انگیزه لازم بدست آورده …یک سبک شخصی فوق العاده زیبا.
چقدر خوب استاد داره افراد تشویق میکنه به همکاری ،اینکه این خانواده میتونن اگه نظر و ایده ایی دارن بیان کنن، چه پدر چه پسرها استقبال میکنه از این شور اشتیاق و همین خودش بهترین احترام به میهمان هست ،ایجاد یک فضای دوستانه عالی ،که هدف فقط لذت و شادی هست. استاد چقدر ساده و روان از روند حرکت کردن و انجام کارهای این بهشت میگه ،،، میگه که من استاد هم نجواهای ذهنی دارم که نمیذارن حرکت کنم ،ولی من با استفاده از قانون و انجام آن ،قدم به قدم حرکت کردم و هی بهتر و بهتر شدم و کلی از کارهایی که فکر میکردم سخت هستن انجام دادم ،و همین باعث بالارفتن بیشتر اعتماد بنفس و انگیزه بیشتر میشه،البته خداوند و دستانش همیشه حمایت میکنن از کسی که میخاد حرکت کنه و ثابت نباشه
واقعا این پسرها عالی هستن ،،چقدر یعقوب ذهن باز و روشنی داره ،همش دنبال یادگیری زبان فارسی هست در هر لحظه تلاش میکنه تا کلمات بیشتری یاد بگیره با اون زبان شیرینش،یکم فارسی یکم انگلیسی خانم شایسته چقدر زیبا با بخش کردن کلمات داره بهش آموزش میده. چه خبر خوبی ایشالا برنامه جور بشه و این یعقوب باهوش بتونه ایران ببینه ،،ما هم براش دعا میکنیم..
درباره تلویزیون ،،این خانواده بازم شوکه شدن و اصلا نمیتونن باور کنن که همچین دستگاهی تو این همه وسایل نباشه ولی باید با آداب عباس منشی ها آشنا بشن ،،که اگه هم تلویزیون باشه خبری از فیلم ،آنتن و….نیست نهایتا برای بازی و دیدن فایلها هست الان شدید خمار یه تلویزیون دیدن هستن ،اونم آمریکاییها که همش سرگرم فیلم دیدن هستن…ولی در عوض اینقدر اینجا زیبایی دیدن که فکر کنم یواش یواش یادشون رفته ..زیبایی و سورپرایز مثل این ال ای دی های زیبا. چه هیجانی میکنن پدر و پسرها ای جان ،لیوا از داخل خونه اومد ببینه چه خبره خدایا شکرت برای این خوشحالی و شادی ،چه تشکری میکنه یعقوب و استاد هم مثل همیشه پیشتاز ،و خط شکن با یه شیرجه عالی ،خوشحالی خودش نشون میده ،، چه لذتی داره آب تنی تو شب ،استاد کمر همت بسته از این لحظه به لحظه زمان زندگی در بهشت لذت ببره ،شنا تو روز کافی نبود حالا یه ایده جدید شنا تو شب ،واقعا قدرت این نور هیولا همه جا را روشن و زیباتر کرده ،که مکمل زیبایی شده در کنار ال ای دی ها
چه لذتی میبره استاد حالا تو شب ساعتها با عزیز دلش اینجا میشینن ،و غذا نوش جان میکنن و کلی برنامه های جدید میریزن .الحق که شایسته این همه زیبایی هستید
چقدر این بچه ها به استاد وابسته و دلبسته شدن تا استاد میره تو آب ،،همگی میپرن تو آب. استاد چقدر انرژی مثبت داری که همه اینقدر عاشقت هستن. چه شروع خوبی یعقوب داشته ،اولین ویدیو ،از بازی استاد عزیزم و خانم شایسته درست شده. وقتی همچین آدمهای بزرگی تو این ویدیو هستن وبا این عشق علاقه خود یعقوب حتما خیلی سریع جواب عالی میگیره
خانم شایسته چقدر اون سویشرت قشنگه واقعا این یعقوب تو عملکرد عالی هست،،بعد از اینکه توضیحات استاد و پدرش را گوش داده،،قدم های اولیه را برداشته و شروع کرده دیگه زمانی برای گفتگوی نجواهای ذهنی ایجاد نکرده .دیگه فضایی برای ترسها ایجاد نشده ،،اینکه بشینه و فکر کنه اگه فلان نشه چی ،و هزاران اگه و اما را در نطفه خفه کرده و اقدام و عمل کرده و به دنبال حرکت ها و تلاشها و لحظات شیرین حالا نوبت پدر خانواده شده ،که با امکانات موجود یه سرگرمی عالی ایجاد کنه ،و البته آموزش یه بازی به استاد و خانم شایسته در جواب این همه لطف
چقدر زیبا از این میز پینگ پنگ به عنوان میز بازی استفاده شده یه ایده ساده و عالی با همین امکانات موجود واقعا در کمال سادگی.. یه بازی گروهی عالی و سرگرم کننده. یه بازی که همه جوره میشه بهش نگاه کرد حلال ..حرام. ولی نکته اصلی که اینکه یه بازی هست مثل تمام بازیها و بسته به نگرش انسانها میشه ازش کمال لذت و تفریح برد …استاد به اندازه تمام برگها تنوع بازی هست ،،خیلی شعبده بازی ،فال و ……
من عاشق این جمع پایه هستم که با عشق دارن گوش میدن و احترام میذارن و لذت میبرن و یه نکته جالب که خانم شایسته با اینکه داره فیلم میگیره ،،چقدر ذهنش متمرکز یادگیری کرده که استاد با افتخار میگه بیشتر بازی ها برنده خانم شایسته عزیز بوده ♦️♥️♠️♣️پس به افتخار خانم شایسته همیشه شایسته
استاد بعد از اون مسابقه پینک پنگ چند قسمت پیش من و همسرم با امکانات لازم بازی منچ و مار پله را انجام دادیم باور کنید اولین باری بود که تقلب نکردم چه برد شیرینی و چه لذتی داشت بازی مار پله،، استاد قشنگ افتادم رو پله و کلی بالا رفتم بعد دو سه تا حرکت چند تا ۶باحال و برنده شدم بعد گفتم ببین خدا اینجوری کمکت میکنه ،،تو حرکت کن ،،خدا مثل این پله ها و این ۶پشت سر هم میبردد بالا و به همه خواسته ها میرسی حالا هم امروز قراره یه بازی سخت داشته باشیم
استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان عزیزم تشکر برای این جو دوستانه و صمیمی
خدانگهدار
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD288MB20 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 3081MB20 دقیقه
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیزم
سلام خدمت بانو شایسته گرامی
خداروشکر که چقدر این جمعی که توش هستیم، خوبن و هر روز خوبتر هم میشن.
تجربه سفر به دور آمریکا، دید وسیعی به ما بخشید که با استفاده از اون، میتونیم خیلی راحت تر اتفاقات شیرین این زندگی بهشتی رو بچشیم.
چقدر بچه هایی که توی دوره سفر به دور آمریکا فعال بودند، الان تکاملشون بیشتر طی شده و به جرئت، ۱۰ برابر بهتر و بیشتر و کاملتر از قبل میتونن نکات مثبت فایلهارو پیدا کنن، هدایت الله رو بشنون، از هر فایل لذت بیشتری ببرن،
و خدا میداند که این جمع صمیمی، در سفر به دور آمریکا ۲ ، چه کولاکی در جهان موفقیت به پا کنند.
وقتی که استاد جون به سنجاب و پرنده ها غذا میداد و چند روز بعدش ماهم دقیقا توی فضای شبیه اون قرار میگرفتیم،
وقتی استاد رفتن آبشار نیاگارا و ما هم بعدش هدایت شدیم به آبشترهای خودمون،
وقتی استاد جون توی دل یوتا موتور سواری کردند و ما هم بعدش هدایت شدیم به اونجا،
اینها همه نشانه های قدرتمند کننده ای بود برای ما که ببینیم چقدر جالب !
اتفاقات زندگی ما هم داره روی همون فرکانسهای استاد میره جلو، ما خودمونو با شما تنظیم میکردیم.
اتفاقات شمارو ما هم تجربه میکردیم.
و این باعث شد که در شروع این زندگی مقدس و بهشتی، همه متفق القول بدونیم که باز هم قراره همونطور موازی با هم پیش بریم.
منتهی کسی نمیدونست چقدر قرا ه این زندگی شیرین و دلچسب، پر از تجربه جدید و راحتی و آگاهی باشه.
کی فکرشو میکرد که برسیم به روزی که این پدر مهربان خانواده رو ببینیم رو به ویوی پاکیزه و بدون آلایش پارادایس نشسته و با پسرش که چی بگم؟با رفیقش آهنگ لذت بخش گوش میده ، و اونقدر در عالم زیبایی غرق شده که بعضا فورانش رو بروز میده.
دوتا رفیق میزنن قدش.
هیییییییییههااااااااااا
ایول بابا تو دیگه کی هستی.
بعد از استاد عزیزم، آرام ترین و خونسرد ترین فردی که دیدم این پدر عزیز حانواده بوده.
با آگاهی. با فرکانس خوب. موفق.ثروتمند. با عزت نفس. با اعتماد به نفس.
با بچه هاش مثل دوستان صمیمیش برخورد میکنه.
هیچ وقت توی مسائل بینشون دخالت نمیکنه.
تشویق میکنه و حالش خوبه.
خدایاشکرت.
کی فکرشو میکرد که جیکوب بیاد جلوی چشمان این خانواده صمیمی و بگه”من صحبت انگلیسی، تشکور، سالام”
کی واقعا فکرشو میکرد به جایی برسیم که استاد تعریف کنه برامون از اینکه رژیم غذایی نامناسبش، باعث میشده که انرژی بدنش صرف هضم غذا بشه و زیاد میخوابیده( چیزی که من در گذشته ای بسیار نزدیک دچارش بودم)، و رژیمش رو تغییر داده و شده کوه انرژی.
واقعا از اون روزی که استاد در مورد رژیمشون صحبت کردند، من وعده غذاییم به یه دونه تغییر کرد، و همون یه دونه هم نصف شد.
جوری که به لطف الله میتونستم معنی انرژی رو بفهمم.
داشت دیگه به قول استادحالم از خودم به هم میخورد که فقط افتاده بودم یه گوشه و در و دیوارو نگاه میکردم.
!!!!دوستان فقط در و دیوارو نگاه میکردم. ولو شده روی تخت. !!!!هر روز!!! خیلی روزای عجیبی بود!!!
هیچ وقت تجربشون نکرده بودم.
گیر کرده بودم بین زمین و هوا.
نه میتونستم بیفتم پایین و نه بالا برم.
کسی باورش نمیشد منکه دو سال رنک اول نمرات و آزمونها بودم، بیام یه دفعه واسه یه نمره قبولی امتحان بدم.
نمیدونستم چیو میخوام.
اصلا نمیدونستم علاقه ام چیه.
فقط فایلهارو نگاه میکردم. فقط صحبتهای استادو گوش میدادم تا بالاخره بتونم اون ایمانی که عمل می آورد رو حداقل استارتشو تو وجودم بزنم.
گذشت تا به دور و برم یه نگاهی انداختم.
به خودم گفتم بابا لامصب، چیزی که میخوایی جلوی چشمته. مگه کوری؟؟؟
چرا نمیبینیش؟؟؟؟
بعد، یه طوری شد که خوابم کم شد، کمکم حس کردم که از حالت معلق، یه کوچولو رفتم بالاتر، انرژیم بیشتر شد. تعهد بستم که علاقمو پیدا کنم.
چقدر از خدا خواستم.
چقدر دعا کردم.
و اون لحظه ای که بهش اجازه دادم تا جوابمو به گوشم برسونه، گفتم ببین، این دیگه آخرشه، یا با شجاعت و ایمان، قبول میکنی که به علاقه ات بپردازی و دنیا رو قشنگتر کنی، یا اینکه بی تعارف داداش!!!
برو بمیر!!!!
یه دفعه ورقو برگردوندم.
زدم زیر همه چیز.
گفتم گور بابای اون همه بازی الکی که واسه بقیه اجرا کردم. خودمو عشقه!!!
به همه گفتم از این راهی که شماها هی گفتید کشیدم کنار.
آره.
کنار!!!!
به هیچ کدومتون هیچ ربطی نداره.
بدبخت میشم؟؟؟؟
اگه اسمش بدبختیه بذار بشم
محتاج میشم؟؟؟
اگه منظورتون محتاج خدائه(که فکر نکنم منظورشون این بوده) اصلا بذار بشم
آقا بزرگترین تهدیدتون واسم سربازیه؟؟؟؟؟؟
آقا اصلا حالا که اینطوریه، با اینکه منم مثل استاد جونم باور دارم که من سربازی نمیرم، اما آقا جهنم!!!
بزرگترین تهدیدتون اینه؟؟؟؟
میرم.
فحشم میدین؟؟؟؟
بدین
تحقیرم میکنین؟؟؟؟
بکنین
کل فامیلو جمع میکنید که منو منصرف کنید؟؟؟
بکنید
نفرینم میکنید؟؟؟؟؟؟
آقا هر کاری میخوایین بکنید
من راهی که واسم چند ماه معلق بودن رو هوا رو قبل خودش داشته،
با راه های چرت و پرت شما که همش از روی شرک و ترمزه عوض نمیکنم.
واستون ننگه که پسرتون مدرک تحصیلیش معادل شما نباشه؟؟؟
خب مشکلی نیست.
خداحافظ شما. دیگه وای نمیسم که شرمسار باشید.
توی مجالس و صحبتها و چشم و هم چشمی های دری وریتون نمیتونین پز بدید.؟؟؟؟
(با عرض پوزش، معذرت میخوام)
جهنم!!
زندگی منو شما نمیسازید.
شما واسه من تصمیم نمیگیرید.
من یک خالق بیشتر ندارم و اون هم قدرت خلق صد در صد زندگیمو به من داده.
همه قرار نیست راه یافته باشن.
همه قرار نیست زندگی راحتو تجربه کنن.
همه قرار نیست به عشقشون بپردازن در حالی که دارن بینهایت ثروت میسازن.
این یه لطف بی حسابه از طرف پروردگارم که البته.
خودم ازش خواستم.
خودم دریافتش کردم.
هر کسی که بخواد ازش میتونه الطاف بینهایتشو دریافت میکنه.
منتهی ۹۹ درصدتون ازش نمیخوایید. بعد هم تکذیبش میکنید.
دیگه کارشون به جایی رسیده که از دولت و مسئول و اینا رفتن بالاتر، خدارو مسخره میکنن. الله رو مقصر میدونن.
الگوهارو تکذیب میکنن.
شخصیت هارو تخریب میکنن.
یکی نیست بگه که آقا، مثلا فوت معاون شهردار کره جنوبی در اثر حادثه رانندگی به توچه آخه میشینی گوش میدی و اگه وسطش خدایی نکرده یه کلمه حرف بزنیم، سرمونو میبری.
چی بهت میرسه که خیلی هم با گستاخی میگی هرچی که تو زندگیم دارم از همین اخباره.
آخه تا کی میخوایی بگی اگه این اخبار نباشه دیگه منم زندگی ندارم.
تا کی شرک؟.
تا کی شرک؟
تا کی شرک؟
ببخشید واقعا، یه ذره تند رفتم. بیفتم رو دور دیگه میچرخماا!!!
آره خلاصه اینکه این تغییر اساسی که توی انتخابم دادم، باعث شد که واقعا الان انرژیم نسبت به اون مواقع بیشتر بشه.
وقتی هم استاد گفتند هدفشون افزایش انرژی بوده، یه دفعه به خودم گفتم ای!!!راست میگه ها !!
پس حالا که اینطوره از امروز منم هدفم میشه افزایش انرژی.
و باور کنید، درسته دو سه ماه بیشتر نگذشته، ولی طوری شدم که شب تا صبح، بعضا نزدیکای ظهر بیدارم، و اگر هم بخوابم دیگه تا ظهر بیشتر پیش نمیرم.
خیلی که بشه ۴_۵ ساعت.
قبلا به خدا اینطوری بود که اگه شب حتی یه ساعت هم کم میخوابیدم شب،(که البته هیچ وقت هم نفهمیدم کی بخوابم)، اونوقت اون روز به ازای اون یک ساعت، پنج ساعت خواب بودم.
عصر تا نصف شب خواب بودم.
از اونطرف تا صبح خوابم نمیبرد، بعد دوباره تکرار میشد و …
به لطف الله الان فقط دنبال یه فرصتی هستم که دور و برم خلوت بشه، یه فرصتی پیش بیاد، کسی نباشه تا به علاقه ام بپردازم.
تو خانواده من، علاقم چیزیه که چرت و پرت و به درد نخوره.
ولی خب این نظر اوناست و به من ربطی نداره چون منم که مهمم.
منم که دستم توی تمام موضوعات بازه.
منم که هدایتگر کشتیم.
منم که همه کاره ام.
و خداوند حمایت میکنه از من همه کاره.
یه وقتایی اینقدر اینا فرکانسشون بده، که دو دل میشم، بعد همون لحظه به خودم میگم که ببین بنده خدا، تو واسه قدمهایی که هنوز بهشون نرسیدی نگرانی؟؟؟
میخوایی مثل بقیه نتیجه بگیری؟؟؟
میخوایی هدایت رب رو انکار کنی؟؟
میخوایی ایمانت رو زیر پا بذاری؟؟
و بعد به قودم میگم که خداوندی که من تا بحال توسط دست ارزشمندش شناختم، هیچ وقت منو ول نمیکنه.
هیچ وقت منو بی پاسخ نمی ذاره.
هیچ وقت منو رها نمیکنه.
همیشه کنارمه و جواب سوالات بی پاسخم رو میده.
بعد آروم میشم و شروع میکنم فرکانسهای قویتری بفرستم تا حالم رو خوب نگه دارم.
اصلا نمیشنوم چیزایی که میگن رو.
راستش ما الان به لطف الله ، توی بهشت خودمون تو شمالیم ، مثل پارادایسه ولی تو مقیاس خیلی کوچیکتر.
خداروصد هزار مرتبه شکر.
این نشانه است.
و من واقعا امروز که حرکت کردیم، از اونجاییکه عشقم ماشین لوکسه، گفتم خدایا میدونم که خاص تریم ماشینای کشور رو امروز بهم نشون میدی،
بعد چی شد؟؟
بعد از کلی ماشین خوشگل، توی نزدیک محل ویلامون بودیم، که یکدفعه،
باورم نمیشد،
تنها مرسدس بنز GTS AMG کشور رو در کنار خودم دیدم.
هم جلو هم عقب.
ببین دیوانه شده بودم.
داد زدم MY GOD!!!!
آقا ناگهان من بودم و کوله باری از فحش و تحقیر که ریخت رو سرم،
ولی خداروشکر پوست کلفت دارم میشم دیگه.
اونا واسه خودشون داشتن توهین میکردن ولی من روحم، ذهنم، تجسم و نشانه ام رو توی اون GTS دیدم.
خداوند همیشه وقتی اینجوری بهش اعتماد میکنم، جوری جواب اعتمادمو میده، که زبونمو بند میاره.
نمیتونم شکرشو به جا بیارم.
کارایی واسم میکنه که اگه هزار سال هم خودم بدون نیروی هدایت میخواستم انجامش بدم، اگه جونم رو هم میذاشتم نمیتونستم بهش برسم.
خدایاشکرت.
نوش جونتون استاد عزیزم این آب پارادایس
این انرژی و نشاط و اعتماد به نفس حاصله از موفقیت های گوناگون.
و گوارای وجودتون این تغییرات کوچک ولی مستمر که بهشت رو هر روز واسمون بهشتی تر میکنه.
من خودم راستش اصلا حکم و اینا کلا بلد نیستم، علاقه ای هم ندارم یاد بگیرم، منتهی پیش دوستام میشینم و جک و خنده هایی که وسطش رد و بدل میشه رو دریافت میکنم و خلاصه اصلا شاد میشم.
یه جوری واسه برنده شدن رقابت میکنن که انگار پای جونشون در میونه.
خلاصه نوش جونتون.
ایشالا وقتی اومدیم پارادایس با بچه ها، میشینم یه گوشه و از بازی و خنده هاتون لذت میبرم.
ببخشید که یه ذره اون وسطا تندش کردم. وقتی بیاد تو ذهنم، فرقی نداره چجوری میاد، باید خالیش کنم.
خلاصه امیدوارم که تونسته باشم این تذکرهایی که به خودم دادم رو خوب بیان کنم.
دوستون دارم
دستتون توی دست الله یکتا