سریال زندگی در بهشت | قسمت 31

به نام خدااا سلامی دوباره به دوستانم و لستاد عزیزم و مریم زیباا

وای خدایی من ،من عاشق این سرسبزی و افتاب و کلا این فرکانس هستم واقعااا عاشق این فرکانسم این طلوع افتاب این افتاب زیباا در کلبه چوبییییی اصلا من اون گرما رو اون هوارو چقدر نزدیک حس میکنم چقدر مطمنم تر شدم که چی میخوامممم واییی خداا خیلی لذت انگیزه خداییی من ،من آگاهانه سپاسگزاری میکنم این همه نعمت رو تحسین میکنمم استاد واقعاا من دارم حسش میکنم انگار الان اونجا هستمم اون صبحانه دلپذیر وای خداجون واقعاا انگارددارم از اون فرکانس تکراری بودن میام بیرون دارم لذت میبرم تجسم و تصور موجب میشه جلوی اون نجواهاا که میگه کار تکراری وروز تکراری گرفته بشه وبگم تو که اونوو تجربه نکردی تصور کن اونجاا باشی چه جالیی میده مخصوصا ملک شخصیت باشه من از بچگی دوس داشتم یه ویلااا و ملک شخصی داشتیم همیشه سیزده بدر رفتن لنگ یه مکان بودیم چقدر دوست داشتم یه باغی برای خودمون داشتیم یه ویلایی همیشه هم من تو ذهنم یه باغ کوچیک نبودااا یه چیز باحال بود لاکچری بودد اونووبیشتر دوست داشتمم والان میبینم میشه داشتتت انگار داشتن این نعمتهاا داره طبیعی میشه عجیب نیس ققط باید تکاملم طی بشه این انتظار ووصبر گشیدن کجااا که همش لذت اینکه میبینم استاد عزیزم این همه ثروت داره و من خوشحالم فکر میکنم حودم دارم اون صبرو انتظار قدیم کجا که همش در حسرت و ناامیدی و حس حقارت و فکر یه شانس کجااا و دوست دارم از نزدیک منم مهمون شما باشم 😊شما رو مریم جونو بغل کنم و بگم چقدرر عاشقانه دوستون دارم استاد حتی این حس جدید در من هم تکاملشو طی کرده و میدونم بیشتر میشه و من به ربم بابت این حس خالص فقیرم و ازش اگاهانه نعمت افزون میخوام استاد خیلی پدر شدی برادر شدی و دوست شدی برای قاصدکی که روزی تنش از سرما از ترس یخ کرده بود قاصدکی که از مردااا میترسید ورسید روزی که خداوند با رسولانش منووبه سمت شما هدایت کرد استاد حرفهای شما فایلهای شما برام آغوش پدرانه و برادرانه ای بود که قلبم رو گرم کرد آغوشی مهربان و الهیی و محکم و مریم عزیزم بانویی که برام دوست و خواهر و مادر شد انگیزه شد و شناخت شد از مونث بودنم وای که جقدر مریم عزیز مثل عروسکهاا هستین مثل دختر بچهای ۳ساله اون سویشرت زیلاا و قدو اندام عالیتون خیلی بغلی هستین 😉😊 وای خدایااا چه رابطه عاشقانه زیبایی چقدر عشق که ادم صبحشو با دیدن عزیز دلش شروع کنه باهم صبحونه بخوره بره موتور سوارییی وانقدر این درک متقابل باشه که طرفین حتی درخواست نکرده همو اجابت کنن بهم عشق بدن واین عشق عین حقیقت و راستی و درستی باشه نه ادااا و تبل تو خالیی اینکه هم ثروتمنددباشی هم وقت ازاد که به راحتی مهمونی بری و بیان خونت روزها یی بمونی با عزیز دلت منم خیلی خوشم میاد که محبوبم همسر رویاهام وقتش ازاد باشه زمان بیشتری با هم باشیم ک لذت بببریم و از بچگی این خواسته رو داشتم برخلاف خانم های فامیل که همه میگفتن مرد باید بیرون از خونه باسه و خونه نمونه ولی نمیدونم جرااا من همیشه دوست داشتم پدرم خونه باشه و بررگتر که شدم دوست داشتم همسرایندم اینمدلی باشه البته ثروتمندو بااگیزع و تلاشگر ولی منظورم تایم دست خودش باشه بریم سفر به اختیار خودموننن خیلی عالیه و اینکه ادم مثل شما دو عزیر عاشق با عشقش بره مسافرتهاییی عالی تو یه کشورر عالییی و لذت ببره خدای من مثل یه رویاا میمونه مثل گشتن بهشت خدااا که نه ابتداش معلومه نه انتهاش منم این حرکت کردن رو خیلی دوست دارم استاد من تونستم بعد مدتهاا دیروز یه تجسم خیلی خوب داشته باشم تونستم کسی که عاشقش هستم را نزدیکتر حس کنم برام طبیعی تر شده حسم خیلی خوب بودد و میدونم اون فردی که دوسش دارم زندگی باهاش بینهایت زیبا و هیجان انگیر خواهد بود منم عشقم یه عشق الهیه محبوب منم خیلی زیباس هرچی که من میخواستم و از خدا در خواست کردم دیدم خدااا درراون فرد گذاشته من نمیدونستم ولی نشانهاا اونووتایید کردن و خبرشو برام اوردن من دیگه میدونم باید تکانلم طی بشه شاید خیلیی نزدیک باشه زمانشو نمیدونم ولی خدا میگه غمگین نباش تو جه میدانی شاید اونوروز نزدیک باشه من شادم چون اعتنادم به خدا اعتماد میکنم این حس خوبی میده استاد من دیشب خواب دیدم بهم گفتن تو تو گروه ولاخوف علیهم هستی خیلی خوب بود عده ای بهم تبریک گفتن و گفتن بهم الگوشون هستم میدونم که باید حرکت کنم تا به خددم ثابت کنم تااا شکرگزااین نعمت باشم با عمل میدونم تکاملم رو باید خیلی طی کنم و انقدر ادانه بدم تا این ایه را کانلتر کنم هربار بشم ولاخوف علیهم ولاهم یحزنون این برام نشانش که حرکت کن حرکتتت 😊خدایاا شکرت بابت تمام نعماتت بابت این مهمانی زیبااا این میزبانی زیباااا این بچهاو خانواده زیبااا و تحسین برانگیز منم برای این خانواده از خداا طلب خیر بینهایت دارم و دیدن دوباره این عزیزان اکتیو من عاشق اون دوقلوهااا هستم خیلییی خوشکل و نازن خداییی من وای دوس داشتم اونجا بودن بغلشون میکردم 😘😍

و استاد من تووقسمت ۳۰ ام یه کامت طولانی نوشتم ممنون بخونید خیلی دیر وقت فرستادم ۲ ساعت شاید بیشتر زمان گذاشتم تا ۶ صبح بیدار بودم ولی گفتم باید کار مو بکنم 😊😎 و الانم من تو تراس اتاقم که رو به حیاطه و صدای گنجشک و درختان باغچمون و افتاب حس خوبی داره ومناز خدا بازم اون فرکانس عالی پارادایس بهشت رو میخوام با اونوهنه عظمت و ثروتش با عشق و شورو شوق فراوانش و به امید خدا ایمان دارم روزی منم همچین ثروتی را خواهم داشت استاد خدا وند شمارو و تمام ثروتتونو مایک و خانوادتتوونو حفظ کنه در پناه امن خودش 😊😍

در پناه الله یکتا شاد باشیدو رستگار.