https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-26.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-23 09:40:182025-01-23 12:11:36سریال زندگی در بهشت | قسمت 31
295نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دوستان پرانرژی و بینظیرمون اماده سفرن و عجب صبحانه لذیذی مریم عزیزم براشون اماده کردن خدایاشکرت عاشق حرف زدن یعقوب نازشدم وچقدر این مدت چیزهای خوب ازشون یادگرفتیم عزت نفس بالا ورزش و هیجان و شادی و ازهرچیزی برای لذت بردن استفاده میکردن راحتی و خون گرمیشون و شناکردن وماهی گیری و ستاره شناسی ویدیو درست کردن باورهای قوی تونستن و رشد وطی کردن تکامل و روابط اجتماعی بینظیرو روابط عاشقانه و زندگی صلح امیز باانسانهای متفاوت خدایاشکرت چقدر بچه ها خوبنمن ب شخصه با نگاه کردن ب بچه ها خیلی لذت میبرم و مراقبه میکنم خدایاشکرت اقای براونی عزیزم کلاسش خیلی بالاست وغذاهای روغنی نمیخوره فقط سبزیجات میخوره و بفکر سلامتی و انرژی جسمانیش هس واقعا حیوانات هم خیلی قابل احترامن الهی عزیزم ماهی عزیزم دیگه اعتمادنمیکنن ازبس بچه ها گرفتنشون عزیزم ببین حتی ماهی ها هم باهوشن خدایاشکرت ببین استادعزیزم عجب چیزخفنی خریده چقدرثروت خوبه خدایاعاشقتم
سلااااام وای استاد نمیدونی چقد خوشحالم از قسمت دیروز لپی و بوقه پسرم با من فایلاتوتم میبینه امروز گفت مامان بریم عباسمنش ببینیم🤩منم زدم داخل هدایت و گفت مامان به خدا بگو یه قسمت حیوون دار بیاد که منم از خدا خواستم این قسمت اورد و باهم. دیدیم انقدر پایه شده که میپرسیدین کدوم موتور بلند بلند میکفت موتور ابیرو سوار شو خیلی حال کردم از این هم فرکانسی و گفتم با شما هم به اشتراک بزارم
جیکوپ قوی با اون لباسهای زیباش داره میره موتور سواری تا برای تعهد امروزش فیلم بگیره و لیوای ارام هم داره کمکش میکنه مثل استاد که موتور میرونه و خانمی که پشتش میشینه و فیلم میگیره ای جانم ،پدر فوق العاده با اون لباس خوشرنگش داره ماهی میگیره و لذت میبره و لوک خوش قدو بالا و ژوزف زیبارو هم کنارش وایستادن و لذت میبرن کلا همه دارن کیف میکنن تو این بهشت خدایاشکرت
بازم بچه ها این ور دارن ماهی میگیرن و به قول استاد ماهیها چقد باهوشن که دیگه طرفهای کلبه نمیان و گول ماهی فیکها رو نمیخورن،استاد داره به ماهیها غذا میده و واقعاهم خیلی خوبه که غذای اضافی نمیره سطل آشغال و به حیوانات میدید راستش منم دزدکی به گربه ها غذا میدم ولی پدرشوهرم و شوهرم خیلی بدشون میاد از این کار من ولی نمیدونم چرا دلم نمیاد اون غذا رو بریزم تو آشغالی!،ای جانم صبحونه ی مریم پز حرفه ای املت اواکادو نوش جونتون خدایاشکرت
عجب صبحانه ی شاهانه ای نونشونم گرم کرده من عاشق صبحانه ی گرمم یکی از دلایلی که خیلی دوست دارم خونه ی مستقل داشته باشم اینه که صبحونه بتونم غذای گرم بخورم ،چقد نعمتهای زیادی سر سفره ست که یکی ابمیوه میخوره یکی شیر میخوره یکی قهوه میخوره یکی اون طرفتر صبحونه ای جدا میخوره واقعا سفره ی پر برکتیه خدایاشکرت
اره واقعا استاد بهمون خوش گذشت واقعا از این پدر فوق العاده من درسها گرفتم واقعا از تربیت این بچه ها کیف کردم از اینکه اونقد رها هستند که هرکسی راه خودشو پیدا کرده در این سن کم و این فقط در یک خانواده ی ثروتمند و رها ممکنه و ثروت معنوی ترین کار دنیاست خدایاشکرت
چقد جالب اومدن سفر عین اینکه ادم بره کوه حتی رخت و خواب اوردن صندلی پنکه هرچی فکرشو بکنی و چقد این فرهنگ زیباست که صاحب خونه هم دلخور نمیشه بگه اینها فک میکنن ما نداریم یا کثیفیم که وسایل خودشونو اوردن نه اصلا هیچ قضاوتی در کار نیست هیچ و این شیوه برای فرهنگ متفاوت ما اولین بار در سایه ی کنترل ذهن رشد میکنه یعنی وقتی خودت میری مهمونی وسیله ی دلخواهتو ببری و ذهنتو کنترل کنی که میزبان الان چه فکری میکنه و برعکس وقتی مهمون وسایل خودشو اورد ذهنتو کنترل کنی که چه جوری راجب من فک کرده که اینها رو اورده و به مرور این عادت در ذهن و رفتارت نهادینه میشه و اطرافیانم باهاش کنار میان خدایاشکرت
گلدون رو جاکفشیه یا جا ابزاریه نمیدونم ولی خیلی ملایم و زیباست،ای جونم براونی اومده دم در مهمونها رو بدرقه کنه میگه حیف شد یه دور نیومدید اسب سواری، ای جوونم براونی اومده نزدیک خونه و استاد ازش پذیرایی میکنه اونم با برنج صل علی چقد خوش مزه به نظر میرسه با وجودیکه من برنج زیاد دوست ندارم دلم خواست ،ژوزف زیبارو و جیکوپ قویم اومدن تا این صحنه ی زیبا رو ببینن و جیکوپ قوی هم اخرین ویدیوش رو تو این بهشت برای کانال خودش بگیره خدایاشکرت
چقدم راحت هستید که تو ظرف خودتون برنج رو میدید اسب بخوره و برام سوال پیش اومد ایا این تعجب من یک مقاومته جدیده یا نه !،بچه ها چقد با براونی راحت هستند و بهش دست میزنن و براونی هم انگار برنج خوشمزه رو نپسندید و سهم ماهی هاشد به هرحال غذا دور ریخته نمیشه خدایاشکرت
نردبون حرفه ایمون رو نگاه ،واقعا فضا زیباست و دل ادم خنک میشه ولی از اون زیباتر این نگاه خستگی ناپذیر شماست این هوشیاری در غافل نبودن از شکرگذاری بخدا استاد من تا اینها رو در عمل شما ندیدم هیچوقت نمیدونستم شکرگذاری یعنی این من همیشه فقط یکبار شکرگذاری میکردم و بعد برام عادی میشد مثلا من چقد دلم میخواست دخترم تخت و کمد داشته باشه و وقتی تونستم براش بخرم فقط همون شبی که اوردن خوشحال بودم و شکرگذاری بودم و الان که دوسال گذشته اصلا یادمم نیست چقد برای اون تخت و کمد دعا کردم ولی حالا میدونم شکرگذاری یعنی چی و شکرگذاری از خدا با ادمها چقد فرق داره همیشه شنیدم که گفتن چطور به ادم برات گل میاره تشکر میکنی اون خوشحال میشه برات یه کار دیگه میکنه خداهم همینطوره ولی نه این کل داستان نیست ما نمیتونیم برای یه گل تا اخر وجود اون گل در زندگیمون هربار که گل رو دیدیم از اون شخص تشکر کنیم فقط یکی دوباره و تموم اما برای خدا مسئله خیلی بزرگتره شکرگذاری از خداوند باید بحدی هوشیارانه و بروز باشه که سایه ی غفلت به سرش نکشه باید هربار که اون خواسته ی تحقق یافته رو دیدیم شکرگذاری کنیم باید هیجان روز اول رو در دلمون زنده نگه داریم اون وقته که هیچ چیزی تکراری و خسته کننده نمیشه اون وقته که نعمات بیشتری وارد زندگیمون میشن و استاد از وقتی فهمیدم تحسین کردن هر چیزی باعث فزونی اون چیز در زندگیمون یا پدیدار شدنش میشه احساس عمیقی پر از لذت وارد شکرگذاریهام شده دیگه فقط زبانی نمیگم خدایاشکرت برای این گلها بلکه از اعماق قلبم شکرگذاری میکنم و با تمام وجودم میون پنج شش تا گلدون خودمو تویه جنگل زیبا میبینم و کیف میکنم و این معنای شکرگذاریه واقعیه که هیچوقت تا در عمل شما نمیدیدم یادش نمیگرفتم و هزازان بار ازتون ممنونم که اجازه دادید خانم شایسته فیلمهاتونو برامون تو سایت بذاره از هردوی شما و از خود خدا سپاسگذارم خدایاشکرت
سطح دریاچه چقد زیباست ،قایق زیبامون ،خدای من بچه ها دارن میرن و من دل تنگشون شدم و به طرز عجیبی تعجب کردم که بهار که این فیلمها رو میدیدم همش میگفتم پس اینها کی میرن و وجودشونو تو سریال دوست نداشتم و وقتی الان به اون روزها فکر میکنم میبینم در زندگی خودم انقد از اومدن مهمون بدم می اومد که حتی وقتی اونجاهم مهمون اومده بود خوشم نمی اومد و خیلی نسبت به مهمون مقاومت داشتم ولی به مرور که روابطم با اطرافیانم بهتر شد مقاومتم تاحدی کمتر شد ولی الان که بشدت دارم مقاومتهامو به چالش میکشم با سلاح قوی کنترل ذهن که دارم و روزبه روز سلاحم داره پیشرفته تر و قویتر میشه قشنگ خشک شدن این مقاومتها رو احساس میکنم و الان که تمام وجودم چشم و گوش شده تا از این سریالها بیشتر درس بگیرم از اینکه این بچه ها میرن دل تنگ میشم و از اینکه این همه شور و هیجان به پردایس داده بودن ازشون سپاسگذاری میکنم و هزاران بار تحسینشون میکنم چون منم بشدت دوست دارم چهارتا بچه داشته باشم و اینطوری بتونم عالی تربیتشون کنم و از خدا میخوام مسیر زندگیمو هموار کنه که بتونم به این خواسته مم برسم خدایاشکرت
چقد بچه ها مسئولیت پذیرن که مرتب دارن وسایل رو جابجا میکنن و چقد ریلکسن که مریم خانم کمک نمیکنه و داره ازشون فیلم میگیره به خدا من مغزم از این قضاوت نکردنها سوت میکشه چقد خودم سر این مسائل که چرا فلانی کمکم نکرد و اینها خودمو خفه کردم خدای من چقد تو گمراهی و جهل زندگی میکردم ،ماشین جادار و زیبای خانواده راسل ،ای جون دلم همه میپرسن خداحافظی به فارسی چی میشه و مرتب تکرارش میکنن و حتی برای ما اعضای سایت هم ارزش قائلن که بی خداحافظی نرن عزیزای دلم خدا هزار بار حافظتون باشه و استاد حق دارن گرفته بشن واقعا توی پردایس همه همزمان همه ی ارزوهاشونو تجربه کردند همه ی خوبیها همزمان دریک مکان براشون فراهم بود و همه در کنار شما رشد کردند و مطمئنم پدر فوق العاده به شما افتخار میکنه که همچین دوست سطح بالایی داره واسه همین میگه به زودی برمیگردیم خدایاشکرت
پدر فوق العاده میگه به زودی میبینمتون انگار از حالا نقشه ی برگشت کشیده !،ماشالله چه هیکلهای درشتیم دارن بااین سن کم از استاد هم بلندترن یا جیکوپ که خیلی کم سنه هم قد استاده و استاد حق داره که میگه سال دیگه لوک خوش قدوبالا انقد دیگه بلندتر میشه ،و چقد بااستاد راحتن این بچه ها خدای من وقتی بهش فکر میکنم که هیچوقت به بچه مهمون رو ندادم که از سروکولم بالانره میبینم چقد از دنیای بچگی دور بودم متاسفانه ،استاد عزیز انقد عکس گرفته که همیشه حواسش هست بک گراوند عکس هم زیباباشه و اینها همه در سایه ی تکامل در هر زمینه ای هست خدایاشکرت
چقد خوبه این زندگی شما که وقتی مهمون هست خوشحالید وقتی میره بازم خوشحالید و براشون ارزوی خوب میکنید من خیلی تو زندگیم این تجربه رو داشتم قبل ازدواجم که وقتی مهمون رفته تاچند روز دلگیر بودم یا وقتی از مهمونی برگشتم انقد از خونه ی خودمون بدم میومد تا چند روز دپرس میشدم و این اخلاق رو از مادرم دارم که الانم اینجوریه ولی این یک مقاومته یک نقطه ضعف در زندگیم که باید بشکنمش باید هم از وجود مهمون لذت ببرم هم از رفتنش چون وجودش یک تجربه ی جدیده لذتهای بیشتر و رفتنش سکوت و برگشتن به حالت نرماله روزانه ی ادمه و من الان برعکس زمان مجردیم از رفتن مهمون خیلی خوشحال میشم ولی با مهمون حال نمیکنم که باید روش کار کنم ،جنگل پشت سر استاد با اون صدای جنگلی چقد ارامش بخشه ،ای خدای من براونی نونم نمیخره استاد میگه فحششم داد ای جانم استاد چقد نمکید خدایاشکرت
واقعا خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر این ارامش این زیبایی این روز زیبا این حس خوب مرتب کردن خونه وقتی مهمونها میرن ،ای جانم ماهیها چقد ترسیدن الهی که نمیان نون بخورن یادمه قبل اومدن مهمونها از سروکول هم بالا میرفتن واسه خوردن غذا ،یه ایده ی جدید که دوربین رو ببندی به آغوشی و بری موتور سواری چقد اینجاها ثروت به چشمم میاد که استاد اصلا نگران کارا نبودن یک وسیله نیست میخره امتحان میکنه اگه خوب بود که چه بهتر نبود هم هیچ اشکالی نداره ما ضرر نکردیم بلکه به سازنده ی محصول و امازون بی نظیر سود رسوندیم و ثروت رو در جهان به جریان دراوردیم چقد باید روی این باور منفیم کار کنم که وقتی چیزی میخرم خوب نیست غصه ی پولمو میخورم میگم حیف شد این همه پول کاش گم میکردم نمیدادم اینو بخرم خدای من چه باور منفی ای یهو حس کردم یه مار سیاه بزرگ از تو کله م کشیدم بیرون که باید روش کار کنم بکشمش چقد این سریال خوبه که اینجوری باورهای منفی و مقاومتهامونو از سوراخ بیرون میکشه خدایاشکرت
تنوع موتور که قبل رفتن بگیم با کدوم بریم نه اینکه بگیم همینه که هست مواظب باشیم نیفتیم نشکنه چیزی نشه مثل بابای من که همه ی عمرش یه موتور داره که داداشام سوارش میشن کلی سفارش میکنه مواظبش باشن و جالبه من چون خیلی پدرمو مجبور میکنم پول خرج کنه همیشه به من میگه وقتی میایی خونه مایه ی دردسری البته من اصلا به دل نمیگیرم چون میدونم از باور فقرشه این حرف و این سری که اونجا بودم با موتور رفت یکاری برام انجام بده به یه ماشین خورد دلق جلو موتورش شکست و وقتی بهمون گفت ، خواهرم که داره رو قوانین کار میکنه گفت اینها همش باور خودشه انقد گفته تو دردسری براش که واقعا هم وقتی میره کار تو رو انجام بده براش دردسر درست میشه ولی شما اونقد دارید که موندید کدومو انتخاب کنید و هیچوقتم نگران هیچ چیزی نیستید حتی وقتی بچه ها که هیچ تجربه ای نداشتن اصلا نگران نبودید بیفتن خرابش کنن یا چیزی و دقیقا هم هیچ مشکلی پیش نیومد و این تفاوت باور درست و غلطه خدایاشکرت
این فرهنگ لباس راحتی چقد عالیه چون من قبلا با لباس مشکلی نداشتم ولی از وقتی دخترم بدنیا اومد و میبینم چقد عذاب میشکه وقتی میبرمش جایی و لباسشو عوض میکنم و مقاومت داره گریه میکنه از اونجایی که بچه ها همیشه در مدار درستن این فرهنگ امریکا برام خیلی جالبتر شد که چرا باید بچه مو عذا بدم لباسش حتما خوب باشه حتما عوض کنم حتما گرون قیمت باشه و خیلی دوست دارم این قضیه رو حل کنم و اینم از مواردیه که دوست دارم زندگی مستقل داشته باشم چون خانواده ی همسرم خیلی روی لباس دخترم حساسن حتی اگه لباسشو دوست نداشته باشن تا کوچه هم نمیبرنش میگن اول باید عوضش کنی مردم چی میگن بااین لباس!و هم اینکه همیشه جنس خوب بگیرم که زود پرز نده و کهنه و خراب نشه و بتونم هرجایی تن بچه م کنم که باید حتما روی مقاومتم برای خرج کردن بیشتر و خرید محصول با کیفیت تر کار کنم گرچه خیلی از گذشته ی خسیسم بهترم الان!، این قسمت هم که باهم رسیدید من چون مطمئن بودم خونه تون تمیز و مرتبه هیچ مشکلی باهاش نداشتم چون همیشه میگم خونه رو تمیزو مرتب کنم بعد برم بیرون تا اگه با مهمون رسیدم مشکلی نباشه گرچه اینم یه مقاومته ولی خوب در عوض استرسی بعدا ندارم ،خدای من استاد این فرهنگ هرکی غذای خودشو ببره که دیگه گل سر سبد فرهنگاهست اینکه غذاها رو میبرن روی یه میز میزارن هرکیی بشقاب برمیداره چی دلش میخواد میخوره و تموم یعنی این فرهنگ کاش اینجا هم رواج پیدا میکنه چقد مهمونی دادن اسون میشه چقد مهمونی دادن بیشتر میشه چون فقط مادر خانواده نیست که هلاک میشه تو غذا درست کردن یا کل هزینه ی یک مهمونی نمیفته گردن پدر خانواده و اینجوری تقسیم هزینه و وظایف میشه و چون کسی بهش فشار نمیاد خیلی مهمونیها راحتتر میشه و صدالبته مطمئنم که اصلا غذایی که درست میکنن میارن مهم نیست واسه همین هرکی هرچی دم دست بود میاره و از این بابتم نه استرسی هست نه قضاوتی هست نه کسی میگه اون میاد غذای خوب مارو میخوره غذای بد خودشو میاره یا اون یکی چرا کم اورده چرا غذای ارزون اورده یا اصلا هیچی هیچی یعنی حس میکنم غذا اونجا یک موضوع کاملا حاشیه ای در مهمونیه و کسی حتی بهش توجه نمیکنه یه چیزی میخوره و میره سروقت لذت بردن برعکس اینجا که هسته و تمرکز مهمونی روی غذاست طوریکه میزبان که هیچ هلاکه مهمانم باید کلی ظرف بشوره و کمک کنه و اخرش فقط خستگیه بدون اینکه بفهمی چی به چی بود اصلا و اخرسرم کلی قضاوت میشی غذاش این عیب و ایراد رو داشت حتی برنامه هایی درست میکنن به اسم شام ایرانی که بشدت فرهنگ بد رو رواج میدن که سر سفره پیش غذا غذای اصلی دسر باید همه باشه همه عالی باشه مهمون سر سفره همه ی ایرادات غذا رو میگه یک عالمه استرس به میزبان وارد میشه و چقد چرندیات به خورد مردم بیچاره مون میدن که خیلی مشتاقانه شام ایرانیه سلبریتی ها رو نگاه مکینن و از شیوه ی زندگی و تجملات و غذاهای رنگارنگ و سخت گیریهاشون و ادعاهاشون برای غذای بهتر درست کردن ایده میگرن و عملی میکنن و خبر ندارن که این ره به ترکستان میرود ،و این مسئله که میگید گاهی مهمون چندین ماه خونه ی شما مونده هم یکی از بزرگترین مقاومتهای منو بیرون کشید اونم مقاومت به موندن مهمونه و این در کل خانواده ی من هست که وقتی مهمون میاد و زیاد میمونه چقد بدمون میاد و همش میگم اومده مفت خوری و فقط باید بپزیم بذاریم جلوش حتی اگه غذای ساده هم باشه باز مقاومت داریم چرا چون ما فقیریم ذهن فقر داریم فکرمیکنیم این وعده های غذای که اون شخص میخوره داره از مالمون کم میشه و همین باعث میشه اصلا لذت نبریم از وجودش و صددرصد چون فرکانس منفی میفرستیم مهمون هم یا خودش معذب میشه یا کاری میکنه که ما بیشتر حرص بخوریم مثلا یه دایی داریم هیچ که زیاد میمونه وقتی هم میره کلی از میوه و شیرینی خونه رو برمیداره میگه میبرم واسه خونواده م باوجودیکه خودش میلیاردی ثروت داره ولی چون ما این باور رو داریم که اون اومده ازما سوءاستفاده کنه و مفت خوره دقیقا همین رفتار رو از ایشون میبینم و این هم یک باور منفی دیگه که مربوط به باورهای ثروت میشه که باید روش کار کنم باید مدام به خود بگم اونقد ثروت دارم که چند وعده ی غذاییه یه نفر یا چهارتا میوه و شیرینی اضافه هیچ اشکالی نداره و حتی قطره ای از دریای بیکران ثروت من کم نمیکنه و چقد از شما سپاسگذارم که این راه درست زندگی کردن رو بهمون یاد میدید خدایاشکرت
فضای پردایس واقعا عالیه من موتور سواری رو تقریبا دوست دارم چون از بچگی سوار شدم ولی خوب خودم نروندم فقط سرنشین بودم ولی کم کم داره تو دلم جوونه میزنه که منم موتور سواری رو تجربه کنم ،مریم خانمم داره خونه رو مرتب میکنه چقد من از تمیزکاری و مرتب کردن خوشم میاد خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
استاد عزیزم سلام واقعاً نمی دونم که آیا این کامنت منو می خونید یا نه ولی می خوام قلباً از شما تشکر کنم بابت تمام فعالیت هایی که از اولین روز شروع این کار داشتید تا به امروز و تغییر دید و نگرش افراد نسبت به زندگی و پیرامون خودشان از شما تشکر کنم و با اینکه من موفق نشدم از محصولات شما به خاطر وضعیت مالی خودم استفاده کنم و از محصولات رایگان شما استفاده کردم بسیار نتیجه گرفتم و می دانم که هر کس میتواند از درون خودش شروع کند و به خدا برسد و به سعادت برسد و به ثروت برسد و یک زندگی عالی برای خودش داشته باشد همانطور که شما گفتید اگر من در همین کلبه حقیرانه خودم نتوانم شادی را سعادت را احساس کنم در هیچ جای دنیا هم این احساس را نخواهم داشت و اینکه من در همین ایران و شیراز خودم زندگی می کنم و با نعمتهای خدا و دیدن اطراف و درختان آسمان برگها کوهها باران احساس شادی می کنم و لذت میبرم از لحظه به لحظه زندگیم و از آنچه دارم از خدا تشکر می کنم و به امید اینکه روزی بتوانم شما را ببینم از نزدیک با شما و با خانواده شما آشنا شوم ، راستی رژیم غذاییتون خیلی اندام شما را زیبا کرده ، بسیار خوش اندام شدید ، من به شما افتخار میکنم ، خواستن توانستن است.ارادتمند شما عبدالله نوروزی
خدااای من، چقدر این خانواده خوب بودند.چقدر صمیمی و مهربون،چه برادر های رفیقی،چقدر بی ریا و متواضع بودند..بسیار باادب..چقدر من این بچه ها رو دوست داشتم..چقدرر لذت بردم.استاد،اصلا انقدرر این مهمونی از همه نظر زیبا بود که من احساس می کردم منم تو جمع شما هستم..واقعااا خودمو اونجا حس می کردم😍. من خیلی از شخصیت یعقوب خوشم اومد، چقدر راحت ایده هاشو عملی کرد و کمالگرا نبود و استاد، واقعا لذت بردم که در قسمت25 شما از یعقوب در مورد ادیت ویدئو ها پرسیدید و بهش احساس مهم بودن دادید و او خیلی واضح با ذوق و شوق توضیح میداد و رفته رفته ذوقش بیشتر می شد.استاد جانم،چقدر خوب بود که شما ازش سوال می پرسید و هم به اون کمک می کردید و هم به خودتون که از افراد سوال بپرسید و درخواست کنید تا به عزت نفس بیشتر خودتون هم کمک کرده باشید.مثلا من دیدم خیلی از افراد از روی غرور و کمبود عزت نفس، سوال نمی پرسند و میگن خودمون میریم توی گوگل سرچ می کنیم و به جواب سوالمون می رسیم، که خیلی دلایل دیگه هم پشتش دارند.واای خدای من، خدای زیبای من، استاد، اصلا من هر شب که این سریال زندگی در بهشت رو میبینم یه نشانه ازش میبینم که دقیقققاا همون روز سوالم بوده و از خداوند هدایت خواستم.اصلا هر جای سایت قدم میزارم، هر کجا نشانه میبینم و خدارو باها و بارها سپاسگزاری میکنم و از قبل بیشتر عاشقش میشم💗چقدر زیبااا، خدای مهربون، به اسرار سینه های ما آگاهه.و اما قسمت 26 ، که در مورد غلبه بر ترس ها حسابی واسم نکته داشت.اینکه وقتی یه نفر الگویش را ببینه،اون هم عمل میکنه(شنا کردن) و برای دفعه های بعدی ترسش میریزه و باز میخواد بپره توی آب.دقیقا من خودم چند سال پیش که از شنا کردن ترس داشتم، وقتی رفتم تو دلش و پریدم، دفعه های بعدی خودم مشتاق تر بودم که بپرم و از این همه نعمت لذت ببرم و شادی کنم.حالا همیشه وقتی از چیزی ترسی داشته باشم، یاد تجربه ی شنا کردن خودم میفتم و میگم یادته مهسا، دیدی ترسی نداشت.انجامش بده.چون دیگه میدونم همه ی ترس ها واهی هستند و از همه مهم تر، من در آغوش خدای مهربانم هستم و او مراقب منه💗..وقتی شما رو سید صدا می کردند چقدر هیجان انگیز بود.اون فارسی صحبت کردن یعقوب😍. وقتی که مریم عزیزم، با لیوای قایق سواری کردند چه باور خوبی رو ایجاد کردند که یه آدم بزرگ میتونه با یه بچه لذت ببره و شادی کنه، به جای اینکه بگه نه من یه آدم بزرگم و باید با یه نفر هم سن خودم وقت بگذرونم..در قسمت 28،لیوا چقدر زیبا در مورد علایقش و ستاره ها صحبت کرد.این چهار تا برادر هرکدومشون چه خصوصیات جالبی داشتند و در عین حال که به همدیگه و سلایقشون احترام میزاشتند.من عاشق اون آتش زیبا شدم و اون ترکیب رنگ های نارنجی آتش و سبز درختان و زرد خورشید و آبی آسمون، که همشون کنار همدیگه روحمو نوازش می کردند.صحنه ی خیلی زیبایی بود و خدارو هزاران بار شکر کردم که دارم این همه زیبایی رو میبینم.💙استادم، در قسمت 30، چه درس بزرگی بود در مورد دست به آچار شدن شما، که وقتی انسان حرکت میکنه و قدم برمیداره،کارها خیلی آسون میشه.وقتی کار تموم میشه، اعتماد به نفسی که پیدا میکنه آنقدر ارزشمنده که بعد از اون میتونه کارهایی رو انجام بده که قبلا انجام نمیداده.موفقیت، موفقیت میاره.انجام کارها، اعتماد به نفس میاره، اعتماد به نفس باعث انجام کارهای بیشتر میشه و این چرخه ی موفقیت، ادامه دار میشه. واقعا خودم با جون و دل بهش رسیدم.با هر موفقیت کوچیکی، موفقیت های بزرگی در انتظار ما خواهد بود.چه مهمانی زیبایی بود.چقدر خوش گذشت بهمون استاد😍.چقدر درس یاد گرفتیم.چه خانواده باصفا و صمیمیتی بودند.خدایا شکرت بخاطر این همه آگاهی و زیبایی
یعقوب همچنان به تعهدی که داده پایبنده،عمل میکنه،قدم برمیداره،وخدا میدونه بعد از دو سال یا حتی زودتر،چه نتایجی براش به بار میاره،،،و لیوای،داداش کوچیکه اش،که داره کمکش میکنه،،نمیگه به من چه،،کار خودته،من کار دارم من نمیتونم،،با عشق و لذت داره کمک میکنه،بهتره بگم همراهی میکنه
از هر لحظه از زندگی مون از کوچکترین چیزها لذت ببریم،،حتی کارهای تکراری باشه،باز هم با حال خوب،با لذت بیشتر انجامشون بدیم
به به،چه صبحانه مقوی و خوشمزه ای،کوکو سیب زمینی منم دوست دارم،دستتون درد نکنه مریم جون چه کردین بانو
و همکاری عاشقانه استاد با عزیز دلشون،وقتی ایشون دارن صبحانه درست میکنن و دستشون بنده،به جای ایشون از لحظه های خوب،فیلم میگیرن
خدایا براونی هم برای خداحافظی اومده
استاد تمرکز میکنن بر نکات مثبت بچه ها و ازشون تعریف میکنن و این باعث میشه اونها هم روی خوششون رو بروز بدن،جنبه مثبت رفتار و اخلاقشون رو نشون بدن.
آقای براونی هم که برنج و نان روغنی رو نخورد،وفقط نون تست رو خورد،به قول یکی از بچه ها،ما هم باید همیشه حواسمون باشه،به ورودیهای ذهنمون،به دیده ها به شنیده ها،کنترل کنیم ببینیم احساسمون در هر لحظه چیه؟اجازه ورود هر فکری و هر حرفی رو به ذهنمون ندیم.
راحت باشیم،ساده بگیریم،هرجور راحتیم لباس بپوشیم،به فکر و نظر مردم اهمیت ندیم،اولویتمون،خودمون و راحتیمون باشه.
دوستان گلم خواهشا یکی به سوال من جواب بده🙏🏻🙏🏻در چه مواقعی باید به کبوترها غذا بدیم در چه مواقعی نباید…من قبلا تمام دانه های برنج که اضافه میومد رو جمع میکردم و پای درخت می ریختم و یه عالمه پرنده میومد حتی از خونه بابام اینا هم می گفتم اضافه غذاها رو نگه دارن و میاوردم خونمون میدادم پرنده ها …بعد از اینکه فایل به کبوترها غذا ندیم رو گوش کردم خیلی کم اینکار رو میکردم از خونه بابام اینا که اصلا غذای اضافه نیاوردم.و ته مونده غذای خودمون رو اگر خیلی بود میدادم پرنده ها و بقیه رو سطل آشغال …و همیشه تو ذهنم این بود که استاد تو زندگی شخصیش تمام غذای اضافه رو می ریزه سطل آشغال و فقط اگر در حال غذا خوردن هست و یه حیوانی میاد دور و بر بهش غذا میده…با این فایل من دچار دوگانگی شدم این غذا دادن به حیوانات تا چه اندازه مجازیم..و اضافه غذا رو بریزیم دور یا بدیم حیوونا 🌹🌹
سلام دوست عزیز, من شخصا از غذا دادن به حیوانات لذت می برم و تماشای غذا خوردن شون برام جالبه, حتی اگر مرغ و خروس باشه. پس هر وقت پیش بیاد این کار رو می کنم.
سلام دوست گلم، فکرمیکنم در فصل تابستون و بهار که منابع غذایی حیوانات زیاد هست، طوری نباشه ولی درزمستون که باید یه عده شون مهجرت کنن و،،،، اگرما بیایم براشون غذافراهم کنیم، جلوی خلاقیتشون در جستجو رو گرفتیم…
این چیزی بود که الان بفکرمن رسید.
و کلا سعی کنید غذا بمقداری بپزید که چیزیش اضافه نیاد 😉شدنیه،
بنام خداوند هدایتگر وهاب
سلامی پرازعشق به خانواده زیبانگرشم
دوستان پرانرژی و بینظیرمون اماده سفرن و عجب صبحانه لذیذی مریم عزیزم براشون اماده کردن خدایاشکرت عاشق حرف زدن یعقوب نازشدم وچقدر این مدت چیزهای خوب ازشون یادگرفتیم عزت نفس بالا ورزش و هیجان و شادی و ازهرچیزی برای لذت بردن استفاده میکردن راحتی و خون گرمیشون و شناکردن وماهی گیری و ستاره شناسی ویدیو درست کردن باورهای قوی تونستن و رشد وطی کردن تکامل و روابط اجتماعی بینظیرو روابط عاشقانه و زندگی صلح امیز باانسانهای متفاوت خدایاشکرت چقدر بچه ها خوبنمن ب شخصه با نگاه کردن ب بچه ها خیلی لذت میبرم و مراقبه میکنم خدایاشکرت اقای براونی عزیزم کلاسش خیلی بالاست وغذاهای روغنی نمیخوره فقط سبزیجات میخوره و بفکر سلامتی و انرژی جسمانیش هس واقعا حیوانات هم خیلی قابل احترامن الهی عزیزم ماهی عزیزم دیگه اعتمادنمیکنن ازبس بچه ها گرفتنشون عزیزم ببین حتی ماهی ها هم باهوشن خدایاشکرت ببین استادعزیزم عجب چیزخفنی خریده چقدرثروت خوبه خدایاعاشقتم
سلااااام وای استاد نمیدونی چقد خوشحالم از قسمت دیروز لپی و بوقه پسرم با من فایلاتوتم میبینه امروز گفت مامان بریم عباسمنش ببینیم🤩منم زدم داخل هدایت و گفت مامان به خدا بگو یه قسمت حیوون دار بیاد که منم از خدا خواستم این قسمت اورد و باهم. دیدیم انقدر پایه شده که میپرسیدین کدوم موتور بلند بلند میکفت موتور ابیرو سوار شو خیلی حال کردم از این هم فرکانسی و گفتم با شما هم به اشتراک بزارم
سلام به رهروان راه حقیقت
جیکوپ قوی با اون لباسهای زیباش داره میره موتور سواری تا برای تعهد امروزش فیلم بگیره و لیوای ارام هم داره کمکش میکنه مثل استاد که موتور میرونه و خانمی که پشتش میشینه و فیلم میگیره ای جانم ،پدر فوق العاده با اون لباس خوشرنگش داره ماهی میگیره و لذت میبره و لوک خوش قدو بالا و ژوزف زیبارو هم کنارش وایستادن و لذت میبرن کلا همه دارن کیف میکنن تو این بهشت خدایاشکرت
بازم بچه ها این ور دارن ماهی میگیرن و به قول استاد ماهیها چقد باهوشن که دیگه طرفهای کلبه نمیان و گول ماهی فیکها رو نمیخورن،استاد داره به ماهیها غذا میده و واقعاهم خیلی خوبه که غذای اضافی نمیره سطل آشغال و به حیوانات میدید راستش منم دزدکی به گربه ها غذا میدم ولی پدرشوهرم و شوهرم خیلی بدشون میاد از این کار من ولی نمیدونم چرا دلم نمیاد اون غذا رو بریزم تو آشغالی!،ای جانم صبحونه ی مریم پز حرفه ای املت اواکادو نوش جونتون خدایاشکرت
عجب صبحانه ی شاهانه ای نونشونم گرم کرده من عاشق صبحانه ی گرمم یکی از دلایلی که خیلی دوست دارم خونه ی مستقل داشته باشم اینه که صبحونه بتونم غذای گرم بخورم ،چقد نعمتهای زیادی سر سفره ست که یکی ابمیوه میخوره یکی شیر میخوره یکی قهوه میخوره یکی اون طرفتر صبحونه ای جدا میخوره واقعا سفره ی پر برکتیه خدایاشکرت
اره واقعا استاد بهمون خوش گذشت واقعا از این پدر فوق العاده من درسها گرفتم واقعا از تربیت این بچه ها کیف کردم از اینکه اونقد رها هستند که هرکسی راه خودشو پیدا کرده در این سن کم و این فقط در یک خانواده ی ثروتمند و رها ممکنه و ثروت معنوی ترین کار دنیاست خدایاشکرت
چقد جالب اومدن سفر عین اینکه ادم بره کوه حتی رخت و خواب اوردن صندلی پنکه هرچی فکرشو بکنی و چقد این فرهنگ زیباست که صاحب خونه هم دلخور نمیشه بگه اینها فک میکنن ما نداریم یا کثیفیم که وسایل خودشونو اوردن نه اصلا هیچ قضاوتی در کار نیست هیچ و این شیوه برای فرهنگ متفاوت ما اولین بار در سایه ی کنترل ذهن رشد میکنه یعنی وقتی خودت میری مهمونی وسیله ی دلخواهتو ببری و ذهنتو کنترل کنی که میزبان الان چه فکری میکنه و برعکس وقتی مهمون وسایل خودشو اورد ذهنتو کنترل کنی که چه جوری راجب من فک کرده که اینها رو اورده و به مرور این عادت در ذهن و رفتارت نهادینه میشه و اطرافیانم باهاش کنار میان خدایاشکرت
گلدون رو جاکفشیه یا جا ابزاریه نمیدونم ولی خیلی ملایم و زیباست،ای جونم براونی اومده دم در مهمونها رو بدرقه کنه میگه حیف شد یه دور نیومدید اسب سواری، ای جوونم براونی اومده نزدیک خونه و استاد ازش پذیرایی میکنه اونم با برنج صل علی چقد خوش مزه به نظر میرسه با وجودیکه من برنج زیاد دوست ندارم دلم خواست ،ژوزف زیبارو و جیکوپ قویم اومدن تا این صحنه ی زیبا رو ببینن و جیکوپ قوی هم اخرین ویدیوش رو تو این بهشت برای کانال خودش بگیره خدایاشکرت
چقدم راحت هستید که تو ظرف خودتون برنج رو میدید اسب بخوره و برام سوال پیش اومد ایا این تعجب من یک مقاومته جدیده یا نه !،بچه ها چقد با براونی راحت هستند و بهش دست میزنن و براونی هم انگار برنج خوشمزه رو نپسندید و سهم ماهی هاشد به هرحال غذا دور ریخته نمیشه خدایاشکرت
نردبون حرفه ایمون رو نگاه ،واقعا فضا زیباست و دل ادم خنک میشه ولی از اون زیباتر این نگاه خستگی ناپذیر شماست این هوشیاری در غافل نبودن از شکرگذاری بخدا استاد من تا اینها رو در عمل شما ندیدم هیچوقت نمیدونستم شکرگذاری یعنی این من همیشه فقط یکبار شکرگذاری میکردم و بعد برام عادی میشد مثلا من چقد دلم میخواست دخترم تخت و کمد داشته باشه و وقتی تونستم براش بخرم فقط همون شبی که اوردن خوشحال بودم و شکرگذاری بودم و الان که دوسال گذشته اصلا یادمم نیست چقد برای اون تخت و کمد دعا کردم ولی حالا میدونم شکرگذاری یعنی چی و شکرگذاری از خدا با ادمها چقد فرق داره همیشه شنیدم که گفتن چطور به ادم برات گل میاره تشکر میکنی اون خوشحال میشه برات یه کار دیگه میکنه خداهم همینطوره ولی نه این کل داستان نیست ما نمیتونیم برای یه گل تا اخر وجود اون گل در زندگیمون هربار که گل رو دیدیم از اون شخص تشکر کنیم فقط یکی دوباره و تموم اما برای خدا مسئله خیلی بزرگتره شکرگذاری از خداوند باید بحدی هوشیارانه و بروز باشه که سایه ی غفلت به سرش نکشه باید هربار که اون خواسته ی تحقق یافته رو دیدیم شکرگذاری کنیم باید هیجان روز اول رو در دلمون زنده نگه داریم اون وقته که هیچ چیزی تکراری و خسته کننده نمیشه اون وقته که نعمات بیشتری وارد زندگیمون میشن و استاد از وقتی فهمیدم تحسین کردن هر چیزی باعث فزونی اون چیز در زندگیمون یا پدیدار شدنش میشه احساس عمیقی پر از لذت وارد شکرگذاریهام شده دیگه فقط زبانی نمیگم خدایاشکرت برای این گلها بلکه از اعماق قلبم شکرگذاری میکنم و با تمام وجودم میون پنج شش تا گلدون خودمو تویه جنگل زیبا میبینم و کیف میکنم و این معنای شکرگذاریه واقعیه که هیچوقت تا در عمل شما نمیدیدم یادش نمیگرفتم و هزازان بار ازتون ممنونم که اجازه دادید خانم شایسته فیلمهاتونو برامون تو سایت بذاره از هردوی شما و از خود خدا سپاسگذارم خدایاشکرت
سطح دریاچه چقد زیباست ،قایق زیبامون ،خدای من بچه ها دارن میرن و من دل تنگشون شدم و به طرز عجیبی تعجب کردم که بهار که این فیلمها رو میدیدم همش میگفتم پس اینها کی میرن و وجودشونو تو سریال دوست نداشتم و وقتی الان به اون روزها فکر میکنم میبینم در زندگی خودم انقد از اومدن مهمون بدم می اومد که حتی وقتی اونجاهم مهمون اومده بود خوشم نمی اومد و خیلی نسبت به مهمون مقاومت داشتم ولی به مرور که روابطم با اطرافیانم بهتر شد مقاومتم تاحدی کمتر شد ولی الان که بشدت دارم مقاومتهامو به چالش میکشم با سلاح قوی کنترل ذهن که دارم و روزبه روز سلاحم داره پیشرفته تر و قویتر میشه قشنگ خشک شدن این مقاومتها رو احساس میکنم و الان که تمام وجودم چشم و گوش شده تا از این سریالها بیشتر درس بگیرم از اینکه این بچه ها میرن دل تنگ میشم و از اینکه این همه شور و هیجان به پردایس داده بودن ازشون سپاسگذاری میکنم و هزاران بار تحسینشون میکنم چون منم بشدت دوست دارم چهارتا بچه داشته باشم و اینطوری بتونم عالی تربیتشون کنم و از خدا میخوام مسیر زندگیمو هموار کنه که بتونم به این خواسته مم برسم خدایاشکرت
چقد بچه ها مسئولیت پذیرن که مرتب دارن وسایل رو جابجا میکنن و چقد ریلکسن که مریم خانم کمک نمیکنه و داره ازشون فیلم میگیره به خدا من مغزم از این قضاوت نکردنها سوت میکشه چقد خودم سر این مسائل که چرا فلانی کمکم نکرد و اینها خودمو خفه کردم خدای من چقد تو گمراهی و جهل زندگی میکردم ،ماشین جادار و زیبای خانواده راسل ،ای جون دلم همه میپرسن خداحافظی به فارسی چی میشه و مرتب تکرارش میکنن و حتی برای ما اعضای سایت هم ارزش قائلن که بی خداحافظی نرن عزیزای دلم خدا هزار بار حافظتون باشه و استاد حق دارن گرفته بشن واقعا توی پردایس همه همزمان همه ی ارزوهاشونو تجربه کردند همه ی خوبیها همزمان دریک مکان براشون فراهم بود و همه در کنار شما رشد کردند و مطمئنم پدر فوق العاده به شما افتخار میکنه که همچین دوست سطح بالایی داره واسه همین میگه به زودی برمیگردیم خدایاشکرت
پدر فوق العاده میگه به زودی میبینمتون انگار از حالا نقشه ی برگشت کشیده !،ماشالله چه هیکلهای درشتیم دارن بااین سن کم از استاد هم بلندترن یا جیکوپ که خیلی کم سنه هم قد استاده و استاد حق داره که میگه سال دیگه لوک خوش قدوبالا انقد دیگه بلندتر میشه ،و چقد بااستاد راحتن این بچه ها خدای من وقتی بهش فکر میکنم که هیچوقت به بچه مهمون رو ندادم که از سروکولم بالانره میبینم چقد از دنیای بچگی دور بودم متاسفانه ،استاد عزیز انقد عکس گرفته که همیشه حواسش هست بک گراوند عکس هم زیباباشه و اینها همه در سایه ی تکامل در هر زمینه ای هست خدایاشکرت
چقد خوبه این زندگی شما که وقتی مهمون هست خوشحالید وقتی میره بازم خوشحالید و براشون ارزوی خوب میکنید من خیلی تو زندگیم این تجربه رو داشتم قبل ازدواجم که وقتی مهمون رفته تاچند روز دلگیر بودم یا وقتی از مهمونی برگشتم انقد از خونه ی خودمون بدم میومد تا چند روز دپرس میشدم و این اخلاق رو از مادرم دارم که الانم اینجوریه ولی این یک مقاومته یک نقطه ضعف در زندگیم که باید بشکنمش باید هم از وجود مهمون لذت ببرم هم از رفتنش چون وجودش یک تجربه ی جدیده لذتهای بیشتر و رفتنش سکوت و برگشتن به حالت نرماله روزانه ی ادمه و من الان برعکس زمان مجردیم از رفتن مهمون خیلی خوشحال میشم ولی با مهمون حال نمیکنم که باید روش کار کنم ،جنگل پشت سر استاد با اون صدای جنگلی چقد ارامش بخشه ،ای خدای من براونی نونم نمیخره استاد میگه فحششم داد ای جانم استاد چقد نمکید خدایاشکرت
واقعا خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر این ارامش این زیبایی این روز زیبا این حس خوب مرتب کردن خونه وقتی مهمونها میرن ،ای جانم ماهیها چقد ترسیدن الهی که نمیان نون بخورن یادمه قبل اومدن مهمونها از سروکول هم بالا میرفتن واسه خوردن غذا ،یه ایده ی جدید که دوربین رو ببندی به آغوشی و بری موتور سواری چقد اینجاها ثروت به چشمم میاد که استاد اصلا نگران کارا نبودن یک وسیله نیست میخره امتحان میکنه اگه خوب بود که چه بهتر نبود هم هیچ اشکالی نداره ما ضرر نکردیم بلکه به سازنده ی محصول و امازون بی نظیر سود رسوندیم و ثروت رو در جهان به جریان دراوردیم چقد باید روی این باور منفیم کار کنم که وقتی چیزی میخرم خوب نیست غصه ی پولمو میخورم میگم حیف شد این همه پول کاش گم میکردم نمیدادم اینو بخرم خدای من چه باور منفی ای یهو حس کردم یه مار سیاه بزرگ از تو کله م کشیدم بیرون که باید روش کار کنم بکشمش چقد این سریال خوبه که اینجوری باورهای منفی و مقاومتهامونو از سوراخ بیرون میکشه خدایاشکرت
تنوع موتور که قبل رفتن بگیم با کدوم بریم نه اینکه بگیم همینه که هست مواظب باشیم نیفتیم نشکنه چیزی نشه مثل بابای من که همه ی عمرش یه موتور داره که داداشام سوارش میشن کلی سفارش میکنه مواظبش باشن و جالبه من چون خیلی پدرمو مجبور میکنم پول خرج کنه همیشه به من میگه وقتی میایی خونه مایه ی دردسری البته من اصلا به دل نمیگیرم چون میدونم از باور فقرشه این حرف و این سری که اونجا بودم با موتور رفت یکاری برام انجام بده به یه ماشین خورد دلق جلو موتورش شکست و وقتی بهمون گفت ، خواهرم که داره رو قوانین کار میکنه گفت اینها همش باور خودشه انقد گفته تو دردسری براش که واقعا هم وقتی میره کار تو رو انجام بده براش دردسر درست میشه ولی شما اونقد دارید که موندید کدومو انتخاب کنید و هیچوقتم نگران هیچ چیزی نیستید حتی وقتی بچه ها که هیچ تجربه ای نداشتن اصلا نگران نبودید بیفتن خرابش کنن یا چیزی و دقیقا هم هیچ مشکلی پیش نیومد و این تفاوت باور درست و غلطه خدایاشکرت
این فرهنگ لباس راحتی چقد عالیه چون من قبلا با لباس مشکلی نداشتم ولی از وقتی دخترم بدنیا اومد و میبینم چقد عذاب میشکه وقتی میبرمش جایی و لباسشو عوض میکنم و مقاومت داره گریه میکنه از اونجایی که بچه ها همیشه در مدار درستن این فرهنگ امریکا برام خیلی جالبتر شد که چرا باید بچه مو عذا بدم لباسش حتما خوب باشه حتما عوض کنم حتما گرون قیمت باشه و خیلی دوست دارم این قضیه رو حل کنم و اینم از مواردیه که دوست دارم زندگی مستقل داشته باشم چون خانواده ی همسرم خیلی روی لباس دخترم حساسن حتی اگه لباسشو دوست نداشته باشن تا کوچه هم نمیبرنش میگن اول باید عوضش کنی مردم چی میگن بااین لباس!و هم اینکه همیشه جنس خوب بگیرم که زود پرز نده و کهنه و خراب نشه و بتونم هرجایی تن بچه م کنم که باید حتما روی مقاومتم برای خرج کردن بیشتر و خرید محصول با کیفیت تر کار کنم گرچه خیلی از گذشته ی خسیسم بهترم الان!، این قسمت هم که باهم رسیدید من چون مطمئن بودم خونه تون تمیز و مرتبه هیچ مشکلی باهاش نداشتم چون همیشه میگم خونه رو تمیزو مرتب کنم بعد برم بیرون تا اگه با مهمون رسیدم مشکلی نباشه گرچه اینم یه مقاومته ولی خوب در عوض استرسی بعدا ندارم ،خدای من استاد این فرهنگ هرکی غذای خودشو ببره که دیگه گل سر سبد فرهنگاهست اینکه غذاها رو میبرن روی یه میز میزارن هرکیی بشقاب برمیداره چی دلش میخواد میخوره و تموم یعنی این فرهنگ کاش اینجا هم رواج پیدا میکنه چقد مهمونی دادن اسون میشه چقد مهمونی دادن بیشتر میشه چون فقط مادر خانواده نیست که هلاک میشه تو غذا درست کردن یا کل هزینه ی یک مهمونی نمیفته گردن پدر خانواده و اینجوری تقسیم هزینه و وظایف میشه و چون کسی بهش فشار نمیاد خیلی مهمونیها راحتتر میشه و صدالبته مطمئنم که اصلا غذایی که درست میکنن میارن مهم نیست واسه همین هرکی هرچی دم دست بود میاره و از این بابتم نه استرسی هست نه قضاوتی هست نه کسی میگه اون میاد غذای خوب مارو میخوره غذای بد خودشو میاره یا اون یکی چرا کم اورده چرا غذای ارزون اورده یا اصلا هیچی هیچی یعنی حس میکنم غذا اونجا یک موضوع کاملا حاشیه ای در مهمونیه و کسی حتی بهش توجه نمیکنه یه چیزی میخوره و میره سروقت لذت بردن برعکس اینجا که هسته و تمرکز مهمونی روی غذاست طوریکه میزبان که هیچ هلاکه مهمانم باید کلی ظرف بشوره و کمک کنه و اخرش فقط خستگیه بدون اینکه بفهمی چی به چی بود اصلا و اخرسرم کلی قضاوت میشی غذاش این عیب و ایراد رو داشت حتی برنامه هایی درست میکنن به اسم شام ایرانی که بشدت فرهنگ بد رو رواج میدن که سر سفره پیش غذا غذای اصلی دسر باید همه باشه همه عالی باشه مهمون سر سفره همه ی ایرادات غذا رو میگه یک عالمه استرس به میزبان وارد میشه و چقد چرندیات به خورد مردم بیچاره مون میدن که خیلی مشتاقانه شام ایرانیه سلبریتی ها رو نگاه مکینن و از شیوه ی زندگی و تجملات و غذاهای رنگارنگ و سخت گیریهاشون و ادعاهاشون برای غذای بهتر درست کردن ایده میگرن و عملی میکنن و خبر ندارن که این ره به ترکستان میرود ،و این مسئله که میگید گاهی مهمون چندین ماه خونه ی شما مونده هم یکی از بزرگترین مقاومتهای منو بیرون کشید اونم مقاومت به موندن مهمونه و این در کل خانواده ی من هست که وقتی مهمون میاد و زیاد میمونه چقد بدمون میاد و همش میگم اومده مفت خوری و فقط باید بپزیم بذاریم جلوش حتی اگه غذای ساده هم باشه باز مقاومت داریم چرا چون ما فقیریم ذهن فقر داریم فکرمیکنیم این وعده های غذای که اون شخص میخوره داره از مالمون کم میشه و همین باعث میشه اصلا لذت نبریم از وجودش و صددرصد چون فرکانس منفی میفرستیم مهمون هم یا خودش معذب میشه یا کاری میکنه که ما بیشتر حرص بخوریم مثلا یه دایی داریم هیچ که زیاد میمونه وقتی هم میره کلی از میوه و شیرینی خونه رو برمیداره میگه میبرم واسه خونواده م باوجودیکه خودش میلیاردی ثروت داره ولی چون ما این باور رو داریم که اون اومده ازما سوءاستفاده کنه و مفت خوره دقیقا همین رفتار رو از ایشون میبینم و این هم یک باور منفی دیگه که مربوط به باورهای ثروت میشه که باید روش کار کنم باید مدام به خود بگم اونقد ثروت دارم که چند وعده ی غذاییه یه نفر یا چهارتا میوه و شیرینی اضافه هیچ اشکالی نداره و حتی قطره ای از دریای بیکران ثروت من کم نمیکنه و چقد از شما سپاسگذارم که این راه درست زندگی کردن رو بهمون یاد میدید خدایاشکرت
فضای پردایس واقعا عالیه من موتور سواری رو تقریبا دوست دارم چون از بچگی سوار شدم ولی خوب خودم نروندم فقط سرنشین بودم ولی کم کم داره تو دلم جوونه میزنه که منم موتور سواری رو تجربه کنم ،مریم خانمم داره خونه رو مرتب میکنه چقد من از تمیزکاری و مرتب کردن خوشم میاد خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
سلام بر خداوند رزاق و وهاب از این نوع تریبون
درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی شاد و سلامت باشیم همگی
خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر اعضای سایت
چقدر این چند قسمت سریال زندگی در بهشت لذت بخش بود برای من
وقتی با فرهنگ های مردم و خانواده های آمریکایی آشنا شدم و فهمیدم آنها چگونه زندگی میکنند خیلی خوشحال شدم
این راحتی و صمیمیت برایم خیلی زیبا بود
انواع و اقسام شخصیت های متفاوت را در این خانواده شاهد بودیم
هر کدام ویژگی های خاصی داشتند که نسبت به سایر افراد آنها را متمایز میکرد
جیکاپ خیلی صمیمی و خودمونی بود
جوزف خیلی بامزه و با تربیت بود
لیوای خیلی عاقل و فهمیده بود
لوک هم خیلی مقتدر و جنتلمن بود
پدر خانواده هم که یک مرد کامل بود و ویژگی های شخصیتی ای داشت که هر کدام به نوعی در پسر ها دیده میشدند!
این راحت بودن و لذت بردن از وجود هم دیگر یک فرهنگ بسیار عالی در آمریکا است!
اینکه گفتید هر کی سهم غذای خودش رو می آورد و سر سفره همگی با هم در خوردن غذاهای مختلف مشارکت دارند برایم خیلی جالب بود
موتور سواری هم که عالی بود
مخصوصا با این روش جدید فیلم برداری
بچه ها هم خوب در این چند روز زبان فارسی را تا حدودی یاد گرفتند
غذا دادن به برآونی با کلاس هم باحال بود
غذا دادن به ماهی های ترسیده هم جالب بود!
کلی درس و نکات مختلف داشت این فایل
خداوند را سپاس که من را به مسیر با ارزش بودن در دنیا و آخرت هدایت کرد
ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر اعضای سایت
در پناه خداوند موفق و خوشبخت باشیم همگی در دنیا و آخرت!
آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران هستم!
من بهترین میشم چون زندگی را ساده و راحت میگیرم و از وجود اطرافیانم لذت میبرم و استفاده میکنم!
بدرود!
استاد عزیزم سلام واقعاً نمی دونم که آیا این کامنت منو می خونید یا نه ولی می خوام قلباً از شما تشکر کنم بابت تمام فعالیت هایی که از اولین روز شروع این کار داشتید تا به امروز و تغییر دید و نگرش افراد نسبت به زندگی و پیرامون خودشان از شما تشکر کنم و با اینکه من موفق نشدم از محصولات شما به خاطر وضعیت مالی خودم استفاده کنم و از محصولات رایگان شما استفاده کردم بسیار نتیجه گرفتم و می دانم که هر کس میتواند از درون خودش شروع کند و به خدا برسد و به سعادت برسد و به ثروت برسد و یک زندگی عالی برای خودش داشته باشد همانطور که شما گفتید اگر من در همین کلبه حقیرانه خودم نتوانم شادی را سعادت را احساس کنم در هیچ جای دنیا هم این احساس را نخواهم داشت و اینکه من در همین ایران و شیراز خودم زندگی می کنم و با نعمتهای خدا و دیدن اطراف و درختان آسمان برگها کوهها باران احساس شادی می کنم و لذت میبرم از لحظه به لحظه زندگیم و از آنچه دارم از خدا تشکر می کنم و به امید اینکه روزی بتوانم شما را ببینم از نزدیک با شما و با خانواده شما آشنا شوم ، راستی رژیم غذاییتون خیلی اندام شما را زیبا کرده ، بسیار خوش اندام شدید ، من به شما افتخار میکنم ، خواستن توانستن است.ارادتمند شما عبدالله نوروزی
خدااای من، چقدر این خانواده خوب بودند.چقدر صمیمی و مهربون،چه برادر های رفیقی،چقدر بی ریا و متواضع بودند..بسیار باادب..چقدر من این بچه ها رو دوست داشتم..چقدرر لذت بردم.استاد،اصلا انقدرر این مهمونی از همه نظر زیبا بود که من احساس می کردم منم تو جمع شما هستم..واقعااا خودمو اونجا حس می کردم😍. من خیلی از شخصیت یعقوب خوشم اومد، چقدر راحت ایده هاشو عملی کرد و کمالگرا نبود و استاد، واقعا لذت بردم که در قسمت25 شما از یعقوب در مورد ادیت ویدئو ها پرسیدید و بهش احساس مهم بودن دادید و او خیلی واضح با ذوق و شوق توضیح میداد و رفته رفته ذوقش بیشتر می شد.استاد جانم،چقدر خوب بود که شما ازش سوال می پرسید و هم به اون کمک می کردید و هم به خودتون که از افراد سوال بپرسید و درخواست کنید تا به عزت نفس بیشتر خودتون هم کمک کرده باشید.مثلا من دیدم خیلی از افراد از روی غرور و کمبود عزت نفس، سوال نمی پرسند و میگن خودمون میریم توی گوگل سرچ می کنیم و به جواب سوالمون می رسیم، که خیلی دلایل دیگه هم پشتش دارند.واای خدای من، خدای زیبای من، استاد، اصلا من هر شب که این سریال زندگی در بهشت رو میبینم یه نشانه ازش میبینم که دقیقققاا همون روز سوالم بوده و از خداوند هدایت خواستم.اصلا هر جای سایت قدم میزارم، هر کجا نشانه میبینم و خدارو باها و بارها سپاسگزاری میکنم و از قبل بیشتر عاشقش میشم💗چقدر زیبااا، خدای مهربون، به اسرار سینه های ما آگاهه.و اما قسمت 26 ، که در مورد غلبه بر ترس ها حسابی واسم نکته داشت.اینکه وقتی یه نفر الگویش را ببینه،اون هم عمل میکنه(شنا کردن) و برای دفعه های بعدی ترسش میریزه و باز میخواد بپره توی آب.دقیقا من خودم چند سال پیش که از شنا کردن ترس داشتم، وقتی رفتم تو دلش و پریدم، دفعه های بعدی خودم مشتاق تر بودم که بپرم و از این همه نعمت لذت ببرم و شادی کنم.حالا همیشه وقتی از چیزی ترسی داشته باشم، یاد تجربه ی شنا کردن خودم میفتم و میگم یادته مهسا، دیدی ترسی نداشت.انجامش بده.چون دیگه میدونم همه ی ترس ها واهی هستند و از همه مهم تر، من در آغوش خدای مهربانم هستم و او مراقب منه💗..وقتی شما رو سید صدا می کردند چقدر هیجان انگیز بود.اون فارسی صحبت کردن یعقوب😍. وقتی که مریم عزیزم، با لیوای قایق سواری کردند چه باور خوبی رو ایجاد کردند که یه آدم بزرگ میتونه با یه بچه لذت ببره و شادی کنه، به جای اینکه بگه نه من یه آدم بزرگم و باید با یه نفر هم سن خودم وقت بگذرونم..در قسمت 28،لیوا چقدر زیبا در مورد علایقش و ستاره ها صحبت کرد.این چهار تا برادر هرکدومشون چه خصوصیات جالبی داشتند و در عین حال که به همدیگه و سلایقشون احترام میزاشتند.من عاشق اون آتش زیبا شدم و اون ترکیب رنگ های نارنجی آتش و سبز درختان و زرد خورشید و آبی آسمون، که همشون کنار همدیگه روحمو نوازش می کردند.صحنه ی خیلی زیبایی بود و خدارو هزاران بار شکر کردم که دارم این همه زیبایی رو میبینم.💙استادم، در قسمت 30، چه درس بزرگی بود در مورد دست به آچار شدن شما، که وقتی انسان حرکت میکنه و قدم برمیداره،کارها خیلی آسون میشه.وقتی کار تموم میشه، اعتماد به نفسی که پیدا میکنه آنقدر ارزشمنده که بعد از اون میتونه کارهایی رو انجام بده که قبلا انجام نمیداده.موفقیت، موفقیت میاره.انجام کارها، اعتماد به نفس میاره، اعتماد به نفس باعث انجام کارهای بیشتر میشه و این چرخه ی موفقیت، ادامه دار میشه. واقعا خودم با جون و دل بهش رسیدم.با هر موفقیت کوچیکی، موفقیت های بزرگی در انتظار ما خواهد بود.چه مهمانی زیبایی بود.چقدر خوش گذشت بهمون استاد😍.چقدر درس یاد گرفتیم.چه خانواده باصفا و صمیمیتی بودند.خدایا شکرت بخاطر این همه آگاهی و زیبایی
به نام خدای مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
یعقوب همچنان به تعهدی که داده پایبنده،عمل میکنه،قدم برمیداره،وخدا میدونه بعد از دو سال یا حتی زودتر،چه نتایجی براش به بار میاره،،،و لیوای،داداش کوچیکه اش،که داره کمکش میکنه،،نمیگه به من چه،،کار خودته،من کار دارم من نمیتونم،،با عشق و لذت داره کمک میکنه،بهتره بگم همراهی میکنه
از هر لحظه از زندگی مون از کوچکترین چیزها لذت ببریم،،حتی کارهای تکراری باشه،باز هم با حال خوب،با لذت بیشتر انجامشون بدیم
به به،چه صبحانه مقوی و خوشمزه ای،کوکو سیب زمینی منم دوست دارم،دستتون درد نکنه مریم جون چه کردین بانو
و همکاری عاشقانه استاد با عزیز دلشون،وقتی ایشون دارن صبحانه درست میکنن و دستشون بنده،به جای ایشون از لحظه های خوب،فیلم میگیرن
خدایا براونی هم برای خداحافظی اومده
استاد تمرکز میکنن بر نکات مثبت بچه ها و ازشون تعریف میکنن و این باعث میشه اونها هم روی خوششون رو بروز بدن،جنبه مثبت رفتار و اخلاقشون رو نشون بدن.
آقای براونی هم که برنج و نان روغنی رو نخورد،وفقط نون تست رو خورد،به قول یکی از بچه ها،ما هم باید همیشه حواسمون باشه،به ورودیهای ذهنمون،به دیده ها به شنیده ها،کنترل کنیم ببینیم احساسمون در هر لحظه چیه؟اجازه ورود هر فکری و هر حرفی رو به ذهنمون ندیم.
راحت باشیم،ساده بگیریم،هرجور راحتیم لباس بپوشیم،به فکر و نظر مردم اهمیت ندیم،اولویتمون،خودمون و راحتیمون باشه.
ممنون برای تهیه فایلها
خدانگهدار
سپاسگزار خدایی هستم که رب جهانیان است.
دوباره میخواهم بپردازم به تکرار مهمترین اصلی که اموختم.
زندگی در لحظه همه چیز را در خود خلاصه میکند.
وقتی در لحظه زندگی میکنی به خداوند متصل هستی
و نه به اینده فکر میکنی و نه به گذشته .
و به قول قران نه ترسی داری و نه غمی.
وقتی در لحظه هستم میتوانم از زندگی لذت ببرم زیبایی هایش را ببینم و سپاسگزار باشم.
وقتی در لحظه هستم می توانم با خدای خودم حرف بزنم الهاماتش را دریافت کنم
و به انها با ایمان و جسارت عمل کنم.
زیرا خداوند بهتر از هر کسی میداند که الان زمان چه کاری است.
وقتی در لحظه زندگیمیکنم دست خداوند را برای هدایتم باز گذاشته ام.
و در لحظه می توانم هماهنگ شوم. وارد بزرگترین رابطه ای زندگی ام.
مهم ترین کار زندگی ام درکیهان.
اهداف و کار هایی که خداوند به من الهام نموده را اجرایی میکنم.
چقدر لذت بخش است که برایشان برنامه ریزی میکنم.
ایمان دارم خداوند برایم برنامه هایی دارد که من قدم به قدم هدایت میشوم.
فقط باید حرکت کنم مانند جزف خودمون که فقط با یکبار شنیدن و راهنمایی
حرکت کرد. وقتی اهدافت را با حمایت خداوند و عشق خداوند تلفیق میکنی
چقدر همه چیز زیبا میشود. پشتت گرم میشود به نیرویی که در این مسیر دائما
حمایتگر و هدایتگر من است .
من هر چقدر بهتر زندگی کنم خداوند به من افتخار بیشتری میکند.
به فرشته هایش میگوید این بنده ای است که در مورد ان صحبت میکردم و پس
از افرینش ان به خودم احسنت گفتم.
هر چقدر ثروتمند تر و موفق تر شوم به خداوند نزدیکتر میشوم.
خداوند را بیشتر احساس میکنم. خودش این ایده هارا به من الهام نموده
و خودش عشق سرشارش را درون قلبم نفوذ نموده و خودش نیز حمایتگر من است.
وقتی حمایتگر من هدایتگر من خداوندی است که رب جهانیان است دیگر چه
نیازی به چه چیزی غیر از ان دارم. و همواره از غیر خدا روی برمیگردانم
که خداوند برایم کافیست. این کاری است که خودش به من الهام نموده پس معنوی
ترین کار دنیا برای نزدیکتر و درک بیشتر خداوند این انرژی یکتا و بی همتا
می باشد. من با رسیدن به اهدافم و حرکت کردن به گسترش جهان کمک میکنم.
چه صبحانه ی خوش رنگ و خوشمزه ای.
تاحالا این سبک مهمونی رفتن رو ندیده بودم و الان همین سبکو میخوام.
چقدر این فضا زیباست این فضا نتیجه ذهن زیباست.
به اسب خیلی علاقه دارم بروونی هم خیلی باحاله.
نکته ای که هست اینه که این حیوانات هم هر چیزی رو که میخوان بخورن اول
بو میکنن بررسی میکن.
عجب ماشین بزرگی.
چقدر باور های خوبی در مورد مهمان و مهمانی در من ساخته شد
و باور های محدود کننده زجر اور شکسته شد.
من اصلا نمیتونستم بپذیرم که میشه مهمون چند ماه بمونه
یا اینکه چند ماه برم مهمونی
ولی در مورد راحت بودن در برابر میهمانا همیشه دوست داشتم که
این سبکو دیدم.
سلام به استاد خوب و مهربان خدارو شکر میکنم برای این که اینهمه زیبایی در اختیار ما انسان ها گذاشته .
با دیدن هر قسمت از سریال زندگی در بهشت ایمانم به خدا بیشتر میشود و شاکر خداوند میشوم که اینقدر زیبای رو در اختیار ما گذاشته است.
خدایا شکرت.
دوستان گلم خواهشا یکی به سوال من جواب بده🙏🏻🙏🏻در چه مواقعی باید به کبوترها غذا بدیم در چه مواقعی نباید…من قبلا تمام دانه های برنج که اضافه میومد رو جمع میکردم و پای درخت می ریختم و یه عالمه پرنده میومد حتی از خونه بابام اینا هم می گفتم اضافه غذاها رو نگه دارن و میاوردم خونمون میدادم پرنده ها …بعد از اینکه فایل به کبوترها غذا ندیم رو گوش کردم خیلی کم اینکار رو میکردم از خونه بابام اینا که اصلا غذای اضافه نیاوردم.و ته مونده غذای خودمون رو اگر خیلی بود میدادم پرنده ها و بقیه رو سطل آشغال …و همیشه تو ذهنم این بود که استاد تو زندگی شخصیش تمام غذای اضافه رو می ریزه سطل آشغال و فقط اگر در حال غذا خوردن هست و یه حیوانی میاد دور و بر بهش غذا میده…با این فایل من دچار دوگانگی شدم این غذا دادن به حیوانات تا چه اندازه مجازیم..و اضافه غذا رو بریزیم دور یا بدیم حیوونا 🌹🌹
سلام دوست عزیز, من شخصا از غذا دادن به حیوانات لذت می برم و تماشای غذا خوردن شون برام جالبه, حتی اگر مرغ و خروس باشه. پس هر وقت پیش بیاد این کار رو می کنم.
استاد هم باقیمانده غذا رو به ماهی ها می دن.
سلام دوست گلم، فکرمیکنم در فصل تابستون و بهار که منابع غذایی حیوانات زیاد هست، طوری نباشه ولی درزمستون که باید یه عده شون مهجرت کنن و،،،، اگرما بیایم براشون غذافراهم کنیم، جلوی خلاقیتشون در جستجو رو گرفتیم…
این چیزی بود که الان بفکرمن رسید.
و کلا سعی کنید غذا بمقداری بپزید که چیزیش اضافه نیاد 😉شدنیه،