سریال زندگی در بهشت | قسمت 31 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

295 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1540 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    خدایاشکرت برای دیدن قسمت دیگه از این بهشت

    استاد جانم واقعا از وقتی وارد سایت واین آگاهی ها شدم کلا تغیر کردم ویه آدم دیگه ای شدم..

    اولا که مهمونی نه میرم نه مهمونی برام میاد

    دوما واقعا من هر لباسی که راحت باشم میپوشم

    هم من وهم عشقم و اولیت برامون راحتی وآرامشه هستش..

    خدایاشکرت هوای تهران بارونی و بوی نم خاک بلند شده و من عاشق بوی خاک هستم و منو یاد رشت میندازه‌…

    و تو این هوای عالی باعشقم زیر بارون موتور سواری کردیم و لذت بردیم‌.. والانم دیدم استاد داره تو این بهشت موتور سواری میکنه تجسم کردم که منم با عزیز دلم با این موتور سوار شدیم و داریم لذت میبریم.

    خدایاشکرت

    خدایا شکرت برای قانون ثابتت

    خدایاشکرت که من خودم خالق زندگیم هستمممم‌

    خدایاشکرت که من خودم با تمرکز بر روی زیبایی ها وحال خوب و شکر گزاری و کنترل ذهن یا همون تقوا در تضاد ها هدایت میشم به مسیر درست و پر از نعمت و ثروت ورسیدن به خواسته هام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    یاسمن سالاری گفته:
    مدت عضویت: 782 روز

    به نام الله هدایتگرم

    سلااام ب همگی

    سلام ب استاد جان‌و مریم بانو کدبانو

    به به عجب صبحانه ای نوش جونتون

    چقدر مهمونای عالی ، مودب ، مرتب و بافکری ک‌با‌خودشون‌ همه‌چی آورده بودن

    عجب ماشین جاداری

    چقدر ثروت خوبه ، خدایا شکرت

    چقدر حس خوبیه هم‌میزبان هم‌مهمون از همراهی همدیگه و هم نشانی هم لذت‌میبرن و وقتی هم‌میرن فقط از یادآوری خاطرات لذت میبرن ( تو ایران منتظرن مهمون بره ک بشینن پشتش حرف بزنن یا خود‌مهمون پاش تو ماشین نرسیده میشینه غیبت میزبان رو کردن) و کار ب همینجا ختم‌ نمیشه تا سالیان‌دراز هر وقت یاد اون مهمونی بیفتن فقط غیبت و حرف منفی و اصلا سپاسگزاری نمیکنن بابت این همه زحمتی ک میزبان کشیده

    واقعا خدایا شکرت ک ما داریم یاد میگیریم ک مثل بقیه نباشیم تا مثل بقیه نتیجه نگیریم

    استاد مورد بعدی ک جالب بود ، بعد رفتن مهمونا شما رفتین موتور سواری و مریم جون داشتن خونه‌ رو مرتب میکردن بدون توقع از شما ک این چن روز خسته شدم مهمونداری کردم حالا تو نیومدی کمکم ، و از این قبیل غرزدن ها ک خانوم ها زیاد دارن

    چقدر جالب بود واسم این رفتار مریم جون

    چقدر با خودتون در صلحید و حتی از عشقتون هم توقع ندارین

    آفرین واقعا ( هرچند درکش واسم سخته)

    خداروهزاران مرتبه شکر واقعا

    ازتون ممنونم بابت این سریال بهشتی

    تا درودی دیگر بدروووود️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مجتبی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2555 روز

    سلام به دوستان عزیز سریال زندگی در بهشت

    خیلی سری قسمت های این دوستان عالی بود.

    بنظرم بچه ها نماد لاخوف علیهم و لاهم یحزنون هستن.

    چون نه از گذشته ناراحت هستن و نه ترسی از اینده دارن و کاملا در لحظه زندگی میکنن و من این رو همیشه سعی میکنم از بچه ها الگو بگیرم.

    خیلی لذت بخش بود واسم کار یعقوب که همون روزکه شما باهاش صحبت کردین که باورش رو تغییرش بدین با فکت های مناسب و ایشون هم مقاومت هاش رو کم کرد و قدم اول رو برداشت بقول شما ترس ترس میاره اگر همون ادم این کاررو الان انجام نمیداد احتمالا توی چندسال بعدمقاومت های بیشتری داشت و دلیل و بهونه های بیشتری برای قدم برنداشتن توی ذهنش داشت.

    واقعا استاد الان یه مقدار متوجه میشوم که میگید میخواهید انگلیسی کار کنید ، چه تحولی ایجاد میشه.

    یکی از ویژگی هایی که بچه ها دارن نگران نبودن از قضاوت شدن دیگرانه که باعث میشه سریعتر زبان های جدید رو یادبگیرن و واسشون مهم نیس که اون کلمه رو چقدر درست میگن و حالا با هرغلط غولوتی هم که شد اینقدر تمرینش میکنن و تکرارش میکنن که میبینی بعد چندوقت مثل بلبل صحبت میکنن کلی پیشرفت کردن.

    واقعا خداروشکر که این حس خوب رو ازشون گرفتیم و اینکه شما اینقدر راحت بودید در کنارشون

    در مورد تیکه اخر کلیپ، من داشتم به فرهنگ خودمون که فکر میکردم مثلا یکیش این بودتو قسمت قبلی شما خیلی راحت توی ننو استراحت کردین درحالی که توی فرهنگ ما اینه که الان مهمون اومده باید پیشش باشی و…

    یا مثلا این خیلی بابه که تا یه بچه میاد مهمانی میگن دست به این نزن دست به اون نزن ولی اتفاقا بچه ها خیلی راحت، اجازه گرفتن واسه تجربه کردن بیشتر و شما خیلی راحت اجازه دادین و کنارشون لذت بردین.

    و من چقدر واسم جالب بود که خانوم شایسته چه زمان زیادی پیش شما و بچه ها بود ولذت میبرد درحالی که من واقعا فکرکردم الان یک سر باید توی اشپزخونه باشه و همین باور که” کارها باید راحت باشه و قراره که لذت ببریم” باعث شده شما و خانوم شایسته در تمام موارد این مهمانی لذت ببرین و این تجربه خوب اینقدر وسیع فیلمبرداری بشه.سپاسگذارم

    فکر کنم فقط هم تجربه سوارکاری با مستر براونی واسه بچه ها مونده بود که خب خیلی وقت هم هست سوارش نشدین😄

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1014 روز

    به نام خدا

    سلام بر همگی

    وقتی مهمونا داشتن میرفتن انگار مهمونی خودم بودن که داشتن میرفتن قشنگ اون حس دلتنگی مهمونا رو حس کردم خیلی وقتا بوده یه سری مهمونی ها میزی آنقدر که همه چیز ساده است و سخت نمی‌گیری بهت خوش میگذره که حد ندارن ،از اول هم مهمونی هایس که خیلی توش سعی میکردن همه چیز پرفکت باشه بهم خوش نمی‌گذشت و با دوستایی که ساده تر می‌گرفتم بیشتر لذت می‌بردم

    استاد وقتی گفتید قرار نیس طبق فرهنگ و جامعه پیش بریم کاری رو کنیم که میدونیم درسته ،کلی کار یادم اومد که بخاطر فرهنگمون انجام می‌دیم که اصلا دوستشون نداریم مثلا وقتی مهمون میاد باید یه سری غذاهای خاص رو بپزیم یه سری لباس های خاص بپوشیم

    یه سری تکالیفی هست که ما برای خودمون درست کردیم و یه سری آداب و رسوم که جز اذیت کردن ما فایده ای برامون نداره

    وقتی دیدم جیکاپ حتی روز آخر هم داره به تعهدش عمل می‌کنه بازم بیشتر انگیزه گرفتم که منم هر روز یه نمونه کار در رابطه با حرفه ام آماده کنم و هر روز این رفتار و عمل گرا بودن جیکاپ رو به خودم یاد آوری کنم تحسین میکنم این پسر زیبا رو

    و چقدر برانی رو تحسین کردم که غذایی که براش مناسب نبود رو نخورد آفرین به این حیوان که ارزشمند بودن خودشو فهمیده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 993 روز

    خدا کافیه

    سلام استاد خیلی خوشحالم و ممنون بابت این حس قشنگ که منتقل میکنید دستونو میببوسم که یکی از دستای خدا برام هستید منو به کلی ارامش خوشحالی شادی و دلم قرص تر شد و منو باطریمو قشنگ پرررر پر کرد و با هیچ چی تکون نخورد و دونه دونه مسله هام دارن حل میشن دونه دونه خواسته هام دریافت میکنم عاشقتم

    رابطم با اقاااییم خیلی بهتره از هم کلی ارامش حس‌خوب میگیریم بیشتر وقتا سعی میکنم شاد باشم برا خودم تو خونه سوت میزنم

    خخخ یه باور میخام ارش کنم خخ

    اینکه سوت زدن کاره شیطونع

    چرااا مثل بلبلا اواز خوندن اشکال داره چرا اهنگ حرامه چرا شادی کردن لذت بردن حرامه

    پس من دیگه بیشتر سوت میزنم میحخونم اهنگ برا خودم میزارم و بیشتر هوای دلتو دارم اب تو دلت تکون نخوره به قول معروف همیشه قند تو دلت اب بشه اخی چقد خودمو‌دوس‌دارم قربون صدقه خودم میرم شکرت بابت انقد ارزش انقد احساس رنگی رنگی احساس لیاقت زیاد

    یه باور دیگه هم بهش برخورد کردم

    مثل میگیم فلانی پول داره خونه داره ماشینای خفن داره ماهم میخام مسافرتای خیلی خفن برم برا خودم خرید کنم لرم رستوران حرکت کنم میدونم همینجور‌که‌تو خونه‌انقد راحتم لباس راحت میپوشم میشه تو سفرم همینجور خدا روزیو برسونه راحت باشی خدا باهات حرف بزنه عشق کنی کیف کنی لحظه به لحظه زندگیم لذت بیشتری میبری شکرت شک ررت شکررر

    من چقد سفرو دوس دارم خونه های قشنگ تر میری جاهای باحال کلی لذت میبری میری دریا کلی اب اووف میپری توش واقعااا من لیاقت دارم همه لذت هارو دونه دونه میان تجربه میکنم

    دیگه چقد راحت بودن انگار خونه خودشونه چقد باهم گرم میگرفتید از هم لذت میبردید شکرت شکرت خداجون انقد تکامل انقد پیشرفت

    من هم باور هایی یادم اومد رو میگم چیزایی که تکمیل شد باورهام و ممنون استاد قشنگم

    ….باور دارم همیشه همه جا میشع راحت بود کلی لذت برد

    ….میشه باهم کلی قشنگ حرف زد وبهم کلی احساس ارزشمندی داشته باشی و باهم راحت ر صمیمی باشیم

    میشه نگ ان نبود میشه نترسید میشه خدا دستتو بگیره و کلی لذت کلی عشق کنی

    چقد استاد هم به شما هم مهموناتون خوشگزشته بود چقد خوشم اومد کانال یوتویوب منم ایده اومد برای نقاشی هام بزنم فک میکنم راحت شما ها دارید پس منم میتونم داشته باشم

    …من باور دارم میشه نترسید از اینکه چی بپوشم لباس راحت و تمیز میپوشم کلی لذت داره

    نمخاد شبیه همه باشی اون کاری که خودت فک میکنی درسته بکن

    من کلی لباسای قشنگ خفن دارم و راحت که چه تو خونه بیرون میپوشمشون و خیلیم باهاشون احساس خوب میگیرم شکرت و بازهم لباسای قشنگ تر خدا جور میکنه میخرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    رقیه گفته:
    مدت عضویت: 2340 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    خداوند هدایتگر و مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیز

    سلام به مریم جان مهربان

    سلام به دوستان نازنینم در این سایت الهی

    خدایا صد هزار مرتبه شکر برای بودن در این فضای الهی و ارزشمند

    از دیدن این همه زیبایی

    یادآوری به خودمان که با دیدن این همه نعمت سپاسگزار باشیم

    و از آنچه میبینیم بیاموزیم تا بهتر زندگی کنیم

    مهمانان عزیزمون آماده شدن برای رفتن و معلومه که دلشون تنگ میشه برای آدمهای این بهشت و خود بهشت .

    چشمان قوربان که اینقدر قشنگ و محجوبه….دوستت دارم جوزف عزیزممم

    دستتون درد نکنه مریم جان برای صبحانه متنوع و لذیذی که برای مهمونا درست کردین

    چقدر خوبه که پدر سخت نمیگیره به بچه ها که” لوک بیا سر سفره همه دور هم غذا بخوریم چرا دور از سفره هستی” و از این حرفا

    هر کی هر جور دوست داره رفتار میکنه بر اساس خلقیات خودش هیج اجباری در کار نیست و در عین حال در کمال احترام به همدیگه

    خیلی جای تحسین داره

    اصلا پایه تربیتی اونا با ما فرق میکنه

    و نتیجه نشون میده که کار اونا درست تره

    خدا به همراهتون عزیزان

    دل ما هم براتون تنگ میشه

    انگار طبیعت و سر سبزی با روح ما عجینه و آدم احساس لذت و شادی میکنه خودبخود

    و استاد ما که استاد سپاسگزاریه به محض دیدن و بودن تو این فضا از ته قلبش و با تمام وجودش ذوق میکنه و سپاسگزاره

    خدایا شکرت

    بقول عزیز دلتون، عاشقتمم منن با این ایده های جدیدتون که از تو آینه دارین نشونمون میدین

    آفرین به این خلاقیت و راحت تر کردن کارها

    با توضیحاتی که استاد دادن در مورد پذیرایی از مهمانان ، اگه همین طور باشه هم تو ایران ، حتما تو مهمانی ها به آدم بیشتر خوش می گذره و لذت میبره و از اینکه مهمان داره میره خونه خودش ، بجای اینکه بگیم خدایا خسته شدیم کی میرن خونشون این مهمونا!!!!!بگیم ایکاش بیشتر میموندین دلمون براتون تنگ میشه……

    خدایا هدایتمان کن به بهترین مسیر مسیر راستی درستی و مسیر هموار زندگی بهتر به راه راست به راه کسانی که به آنان نعمت ثروت سلامتی و روابط عالی عطا فرمودی نه مسیر گمراهان نه مسیر غضب شدگان آمین یا رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1346 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    وقت همگی بخیر وشادی

    ساختن باور های جدید مهمان‌نوازی

    ما ایرانیان در مهمان‌نوازی سرآمد هستیم ولی دیدم دراین فایل خیلی باورهای غلط داریم و میزبان و مهمان در تکلف و زحمت هستن ، زیادی از حد دوست داریم به مهمان خوش بگذره، و احساس خوبی داشته باشه و در مقابل مهمان هم سعی می کنه خودش را به زحمت بیندازد تا میزبان اذیت نشه .

    در واقع می بینیم که کار بصورت ساده و طبیعی انجام نمیشه و اجازه این کار را نمی دیم بخاطر خرده فرهنگ غلط جامعه که خودمان را ملزم به رعایت کردیم ولی آمریکا ها ، راحتی وریلکس بودن را در اولویت قرار میدن و خود واقعی هستند و حتی برای مهمانی با شلوارک میرن و غذای مخصوص خودشان را با خود می برن و بجای یک روز چندین روز می مانند.

    بنابراین ما می توانیم با ایجاد باورهای توحیدی و درست ، این بخش زندگی خودمان را اصلاح کنیم تا شادی و لذت بیشتری را تجربه کنیم .

    علیرضا یکتای مقدم مشهد مقدس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سارا ذاکرمنش گفته:
    مدت عضویت: 3097 روز

    با سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و مریم جان مهربون

    استاد اینکه بچه ها و حتی پدر خانواده من اینطور احساس کردم که از رفتن ناراحتن و دوست دارند که پیش شما بمونند و این نه فقط به این دلیل که اون فضا زیباست و امکانات زیادی داره برای تفریح و لذت بردن بخش خیلی زیادی مربوط میشه به روی خوش شما و برخورد صمیمانه شما با اونها ،استاد وقتی داشتید به اون ها تو گذاشتن وسایل تو ماشینشون کمک میکردید و اونها هم به شما کمک کردند وقتی رسیدند پرادایس واقعا تحسین کردم این همه مهربانی و صمیمیت رو ، واقعا از این فایل هایی که میزارید لذت میبرم و هر روز منتظرم فایل جدید بیاد ،استاد رفتارتون فوق العاده بود با مهمانها و البته اونها هم عالی بودند و این رفتار درست باعث میشه که اونها نخوان برن ،چقدر به عنوان عضوی از این سایت و خانواده صمیمی عباس منش لذت بردم ،و چقدر از این فضا درس گرفتم ، برای شما واقعا خوشبختی بیشتر و سلامتی و ثروت بی نهایت رو از خدای متعال آرزو دارم ،خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    شایسته گفته:
    مدت عضویت: 2887 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    سلام به مریم و استاد نازنین

    اول از همه میخواستم از خداوند تشکر کنم برای آشنایی با خانواده راسول دوست داشتنی که لحظه های بسیار زیبایی رو در کنارشون داشتیم و خیلی چیزها ازشون یاد گرفتیم.

    ” لذت بردن از هر لحظه” این چیزیه که تو این خانواده میشه دید. آنها میخوان لذت ببرن پس برای آنها همه چیز مهیا میشه چون قانون اینجوریه.آنها خودشان را مسئول حال خوبشون میدونن و منتظر نیستن تا دیگری برای اون ها کاری کنه و میشه این را از بازی ها و وسایلی که با خودشون آورده بودن متوجه شد.اون ها کار را فقط برای رسیدن به نتیجه انجام نمیدادن بلکه از مسیر لذت میبردن مثل لذت ماهیگیری نه فقط گرفتن ماهی، لذت بازی بلک جک نه فقط برنده شدن، لذت آتش بازی نه فقط سوزاندن شاخه ها و تمام شدن آن، حتی همکاری آنها باهم در انجام کارها، بردن وسیله ها و اینقدر فرکانس سپاسگزاری شان را میفرستن که هر لحظه حال خوب بهتری را باهم تجربه میکردن.

    آفرین به جیکوب که داره ادامه میده تو این مسیر داره قدمها رو بر میداره و چقدر عالی که از فیلمی که جیکوب گرفته بود تو این فایل استفاده کردین.

    عجب طبیعت زیبایی داره پارادایس،این همه زیبایی این همه انرژی مثبت و تحسین های شما این طبیعت را به سمت زیبا شدن بیشتر میبره و خداوند هر بار تصویر زیباتری از این بهشت را به شما و ما نشان میده اون همه رنگ اون ابرهای زیبا اون آب فوق العاده خدایا بینهایت سپاسگزارم ازت برای این همه نعمت این همه فراوانی

    مریم جان عجب صبحانه ای بود خیلی عالی بود. چقدر فراوانی و چقدر حرفه ای درست شده بودند. نوش جونتون باشه.

    ماهم دلمون برای این خانواده دوست داشتنی تنگ میشه و ازشون ممنونم برای تجربه های خوبی که درکنارشون داشتیم اما ناراحت نیستم چون زیبایی های بیشتری را قراره تو این بهشت تجربه کنیم و درس های جدیدی بگیریم.

    عاشق بروانی ام چقدر به ورودی هاش اهمیت میده. این قانون بی تغییر خداونده که ورودی های ما باورهای مارو میسازه و باورهای ما اتفاقات و زندگی مارو میسازه پس ماهم باید ورودی هامون را سرند کنیم همونطور که برای غذاهامون اهمیت قائلیم.باید هر چیزی رو گوش ندیم هر چیزی رو نبینیم و با هر کسی هم صحبت نشیم.

    عجب ماشین خفنی دارند. چقدر جادار و بزرگ و با کیفیته.یاد تابلو دریم برد استاد افتادم که یکی از ماشینهای مورد علاقه شون از این مارک بود.

    این خانواده چقدر راحت هستن چقدر خودشونن نیازی نیست انرژی خودشون را برای تظاهر و سختی کشیدن بزارن و همین باعث میشه لذت بیشتری ببرن از بودندر کنار آدمها و از تک تک لحظه ها حتی وقتی هر کدوم جداگانه مشغول انجام کاری باشن.

    استاد در مورد روش جدیدی که بکار بردین خیلی عالیه.بازم نیازهای ما یک محصول جدید را ایجاد کرد.بازم ی محصول دیگه برای خلق ثروت بازم ایده هایی که تمومی ندارن و هر بار با خلقشون هم به مصرف کننده کمک میکنن هم تولیدکننده.شما اینقدر در جهت ساده شدن کارها عمل کردین که هربار ایده ها و تجهیزاتی در دسترستون قرار داده میشه که بتونین لذت بیشتری ببرین ومثل همین وسیله که دیگه دستای شما آزاده و دیگه محدود نمیکنه شمارو برای انجام کار.

    چقدر فرهنگ موثره تو شکل گیری باورهای ما و چقدر جهان بینی مارو تحت تاثیر قرار میده. امان از باورهای محدودکننده که فقط سختی و محدودیت داره اما خبر خوب اینه که با ورودی های مثبت و الگوهای درست میشه باورهای درست را جایگزین کرد.

    استاد وقتی که گفتین که پدر خانواده چون باید سر کار میرفت مجبور شدن اینجارو ترک کنن باورهای درست شمارو بارها تحسین کردم که چقدر آزادی مکانی و زمانی و مالی ارزشمنده و خداوند برای داشتن الگویی مثل شما سپاسگزاری میکنم.اینکه شما و مریم جان تو این فضای زیبا در کنار هم هستید باهم کار میکنید و فایل های عالی درست میکنین هم لذت میبرین از این همه زیبایی و هم تجربه های جدید کسب میکنین .

    در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 215 روز

    خدایا… هر چی دارم، از تو دارم، از خودِ خودت…

    خدایا…

    هر چی نیست، به وقتش از تو می‌رسه…

    امروز حرف تو رو از زبون یکی دیگه شنیدم…

    یه نشونه، یه دلگرمی، درست وسط روزای سخت.

    مرسی که باهامی.

    مرسی که هنوز داری دستم رو می‌گیری.

    اشکام قراره اشک شوق بشن، خیلی زود…

    سلام به استاد عباسمنش عزیز، خانوم شایسته‌ی مهربون و همه‌ی دوستان نازنینم توی سایت.

    راستش این روزا یه‌کم از سایت دور بودم، ولی امروز یه چیزی کشیدم اینجا… دلم گفت بیا… اومدم و مثل همیشه زدم روی نشونه‌ی امروز… یه فایل برام باز شد و هنوز درست نفهمیده بودم چی به چیه که چشمم افتاد به کامنت اقا سید محمد . خوندنش که تموم شد، اشک توی چشمم جمع شد… خدااااااااا… انگار یکی اومده بود حال و روز این روزامو با واژه‌ها بریزه توی کلمات… مو به مو، جمله به جمله، همون چیزی که دلم داره تجربه‌ش می‌کنه.

    خدایا، می‌دونم گاهی غر می‌زنم، گاهی دل‌تنگ می‌شم، یه وقتایی حتی بغضم می‌ترکه و اشک‌هام یواشکی جاری می‌شن… ولی تو خوب می‌دونی ته دلم همیشه به تو قرصه… همیشه گفتم و بازم می‌گم: “خدایا فقط خودت…”

    کامنت آقا سید محمد، عین زندگی این روزای منه… حس می‌کنم خودت فرستادیش که بهم بگی: “آروم باش، من باهاتم… نترس، اینا همه یه بخش از مسیرته… لازمه… واسه رشدته… واسه قوی شدنته… واسه اینکه نشون بدی چقدر تونستی ذهنت رو کنترل کنی.”

    خدایااا… خودت می‌دونی چقدر تلاش کردم که ذهنمو آروم نگه دارم، عصبی نشم، مثبت بمونم… ولی خب، بعضی روزا کم آوردم، بعضی وقتا نشد… اما امروز با دیدن این نشونه، انگار دوباره جون گرفتم… حس کردم تنهام نیستم، تو کنارمی، داری دستمو می‌گیری، داری عبورم می‌دی از این روزهای سخت…

    خداجونم… همین اشک‌هایی که الان دارن می‌چکن روی کیبورد، یه روز خیلی نزدیک، تبدیل می‌شن به اشک شوق… من به این ایمان دارم…

    و باز هم ممنونتم… واسه اینکه هربار که میام اینجا و مینویسم، احساسم هزار برابر بهتر میشه… انقدر خوب که انگار وسط بهشتم… پر از امید و عشق و اتفاقای قشنگی که توی راهن…

    پس بله، من می‌تونم… می‌تونم احساسم رو خوب نگه دارم، افکارمو روشن کنم و آماده باشم واسه بهترین اتفاقات…

    خدایا شکرت… برای همین نشونه‌ها، برای همین حضور بی نهایتت…..

    خدایا خیییلی دوستت دارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد امین ایلونی کشکولی گفته:
      مدت عضویت: 140 روز

      سلام بر پرستو عزیز و امیدوارم که حالت عالی عالی باشه

      چقدر کامنتت لذت بخشه و چقدر لذت میبرم از این روند!

      نگرانی وجود نداره ، زندگی خیلی چرخش رون و رون تر میشه و میشه آسون بشیم برای آسانی ها

      شکر خدا تکاملم رو طی کردم به اندازه کافی

      و هی باید بهتر و بهتر بشم ، درست یادم نمیاد آخرین باری که اشک ریختم کی بوده احتمالا سه سال قبل وقتی مهاجرت کردم به شیراز بود ، که اون وقت هم با کنترل احساس هدایت شدم به کاری که کلا واسش ساخته شده بودم!

      البته همیشه محیط کارم عالی بوده ولی خب اون زمان اون کار بسته به فروشت پول میداد که من ورودی عالی نداشتم ازش

      بعدش شکر الله هدایت شدم به کاری که زنان کاریش دست خودم بود و اینکه درآمد روزانه داشتم و لنگ نمی موندم هیچ وقت ، همیشه تو جیبم پول بود و لذت میبردم

      دقیقا الان درک میکنم که چرا اون وقت، کار کردن و پول نداشتن رو باید تجربه میکردم -> چون باید ی تضاد بزرگ می بود تا من درحواست کنم که کاری میخوام که هر روز پول تو جیبم باشه

      پرستوی عزیز مطمئن باش که خداوند بهترین پلن رو برات چیده و همه چیز به موقع اش درست میشه ، نیاز به یکم زمان و استمرار در مسیر درست داره

      ولی بهت قول میدم این تکرار و استمرار ارزشش رو داره چون قانون با رشد تصائدی کار میکنه

      بهت قول میدم که درآمدت هر سری دو برابر میشه و تو لذت میبری از این روند ، شاید یک تومن بشه دو تومن زیاد جذاب نباشه یا تبدیل دو تومن به چهار تومن با زمانی که میگزاری زیاد به چش نیاد

      ولی این دوبرابریه تو ی موقع 500 میلیون رو میکنه ی میلیارد و ی میلیارد رو میکنه دو میلیارد

      بهت قول میدم که این مسیر هر چقدر که ادامه دار بشه ارزشش رو داره!

      دوست دارم هر سری کامنتت رو ببینم ، رشد و پیشرفتت رو ببینم

      توی پرستو، ی الگو شده بودی تو کامنت گزاری و دریافت ستاره های رنگارنگ در سریع ترین زمان

      دوست دارم مثل قبلا کامنت ها سایت رو سوراخ کنه و هر روز رشد کنی حتی ی درصد ، دوست دارم موفقیت خودم و پرستو رو در سایت نظاره‌گر باشه

      دوست دارم تکرار و استمرار سر لوحه ی زندگی مون بشه ، با آگاهی های توحیدی این سایت!

      من دنبال مسیری هستم با اپشن های زیر

      مسیر مستقیم

      سرازیری

      آسفالت

      گذر از وسط بهشت

      صدای چه چه پرندگان

      پیاده روی از این مسیر با آرامش _ بدون دغدغه مالی و…(بدون هیچ دغدغه ای)

      داشتن یاری برای هم سفر بودن و صحبت های عاشقانه و توحیدی

      من دنبال این مسیرم و حاضرم برای این مسیر هر بهایی رو بپردازم ، در این مسیر حاضرم هر چیزی رو قربانی کنم ، حاضرم برای رویا و پلنی زیبایی که خداوند در قلبم انداخته حتی جونمم بدم!

      پرستوی عزیز من قبلا با اساتید دیگه ای کار کردن نتیجه هم بوده شکر خدا ولی هیچ کدوم اون اساتید مثل استاد نبوده! خداوند تو بهترین مسیر قرارمون داده و فقط باید ادامه بدیم ، هر روز ی سری با سایت بزنیم(هر روز ده دقیقه فایلمون رو گوش بدیم ، ده دقیقه کامنت بگزاریم!)

      من میگم روزی ده دقیقه باید با این آگاهی ها پیش برم ، حالا یا ی کامنت میگزارم یا اینکه سعی میکنم ی بخشی از فایل ها رو گوش کنم !

      کم کمش اینه

      فعلا که شکر خدا روزی دو فایل گوش میدم و کامنت هاش رو میخونم!

      ولی در شلوغ ترین شرایط میتونم وسط کار ، موقع ناهار و … ی کامنتی بنویسم ، ی کامنتی بخونم یا بخشی از فایل رو گوش بدم حداقل!

      بهای پرداخت به هدف بی نظیر و بزرگ

      این بود که من با اینکه کلی زمان گذاشته بودم برای دوره های قبل ، بیام از صفر با فنجان خالی ، با ذهنی بدون پیش فرض بیام رو آگاهی های این سایت کار کنم

      همان طوری که قبلا هدایت جواب داده ، الانم جواب میده ، چرا که نه!

      بهای هدفم ، کنترل احساس هست ، بهای هدفم رد کردن پیشنهاد کار دلاری در تهران است اونم هفتگه ک 6800 تا!

      من باید در کار خودم عالی باشم!

      من حداقل هم بخوام ی ورودی هم داشته باشم باید تا 2 ظهر سر کار باشم و عصر بیام رو حوزه علایقم بیشتر کار کنم که درآمدش هی بیشتر و بیشتر بشه!

      شکر الله الان درآمدم خوبه ولی میخوام این درآمد در حیطه علاقه ام پیش بره!

      شکر الله که تو این سایتم و دارم خودم رو بزرگ میکنم

      در نهایت خواستم بگم ، قبلا خیلی ناراحت بودم به خاطر شرایط کارم ولی خب ادامه اش دادم ادامه اش دادم و الان دارم با احساس خیلی خوب انجامش میدم ، آخر اون کاری که با ناراحتی انجام میدادم خیر شد و تمام موارد مورد نیاز راه اندازی کار جدیدم با این کار رقم خورد و میخوره

      لب تاپ واقعا قوی ، گوشی ، میز ، مانیتورهام ، هنزفری ها ، ساعت هوشمند ، بادز بی نظیر و چند روز دیگه گلکسی تب s10 ultra به یاری الله!

      چندین بار قبل از روندم ناراحت بودم ولی فهمیدم که اون روند جزئی از مسیر الانم بوده ، باید طی میشده !

      اگر اون سختی ها نبود قطعا اینجاها نبودم و اصلا به دنبال تغییر خودم نبودم ! اون تضاد بزرگ تر از بزینسم اگر نبود من صد درصد مطمئنم که مشغول زندگی بسیار معمولی بودم!

      من چندین بار دیدم که مسیری که میگفتم بده و از خدا گلایه میکردم که چرا من ، چرا من رو وارد این مسیر کردی! – الان میبینم که اون بهترین مسیر بوده!

      پس از الان به بعد هم به خدا اعتماد میکنم خدایا من تسلیمم ، هر چی تو بگزاری جلو پام اکیه! – اگر به ظاهرم بد باشه آخرش خیر میشه

      همون آیه ما امتحان میکنیم ولی اگر بتونی ذهنت رو کنترل کنی و ازش رد بشی دیگه بشارت من رو بقاپ که من تحسینت میکنم بهت میبالم که از پسش بر اومدی! نعمت ها رو منهمره میکنم برات (منهمره کلمه عربی ، معنی نعمتی که خداوند مثل بارون میریزه رو سرت که نمیشه ازش فرار کرد)

      خدا جونم من ادامه میدم دیگه ، هر چی تو بگی دیگه ، من روندم رو دوس دارم ، نتیجه اش رو دوست دارم ، فایل هاش رو دوست دارم ، کامنت ها رو دوست دارم ، سختی هاشم دوست دارم

      چون خدا برام طرح ریزی کرده و قطعا مثل قبل همشون خیره ، اگر ی شرایطی هم بد باشه با کنترل ذهن و احساس خوب ادامه اش عالی میشه مگه نه؟

      شکر الله بابت هدایت شدنم به کامنتت و امیدوارم که این روند جادویی و توحیدی برای همه مون ی روند ادامه دار باشه!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        پرستو گفته:
        مدت عضویت: 215 روز

        سلام آقا محمدامین عزیز

        واقعاً مرسی از کامنت قشنگ و پرانرژیت.

        راستش امروز یه‌جوری دلم گرفته بود، گفتم یه سر بیام سایت، شاید یه نشونه‌ای، یه دل‌گرمی‌ای… که یهو دیدم شما جواب کامنتمو دادین.

        باور کن همون لحظه که خوندم، انگار یه چیزی تو دلم روشن شد.

        تو یه مسیری افتادم این روزا که سختیاش زیاده، ولی ته دلم روشنه که اینا همش واسه قوی‌تر شدنه، واسه آماده شدنه واسه یه چیزی بزرگ‌تر.

        روزای آسونی نیست، ولی با همه‌ی وجودم دارم تلاش می‌کنم.

        بعضی وقتا کم میارم، ذهنم می‌ره سمت منفی‌بافی، ولی سریع خودمو جمع می‌کنم و برمی‌گردم سر خط…

        دلم می‌خواد مثل قبل، مثل اون روزایی که روزی ده‌تا فایل از “زندگی در بهشت” می‌دیدم، دوباره فعال باشم، زنده باشم، متصل باشم به این مسیر.

        از امروز، همین امروز، یه عهد بستم با خودم و خدای خودم که دیگه فاصله نگیرم.

        حداقلش دو تا فایل در روز، کامنت هم می‌ذارم… هم واسه دل خودم، هم واسه اینکه یه نفر دیگه هم شاید مثل من، دلش روشن شه.

        می‌دونم ته این مسیر قشنگه، می‌دونم خدا کنارمه و این سختیا بی‌دلیل نیست.

        من اشتباه زیاد داشتم، حتی تو دلسوزی واسه آدما… که تهش فهمیدم اگه خودم خوب نباشم، هیچ کاری ازم برنمیاد.

        خلاصه که دارم کم‌کم خودمو پیدا می‌کنم.

        نه که همه‌چی عالی باشه، ولی حس می‌کنم دارم نزدیک می‌شم به خودِ واقعی‌م، همونی که خدا دوسش داره.

        مرسی که با حرفات دل منو روشن کردی.

        خدا برات خیر بخواد ، همیشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          محمد امین ایلونی کشکولی گفته:
          مدت عضویت: 140 روز

          سلام مجدد به پرستوی عزیز و بی نظیر واقعا بی نظیر

          خدا را شاکرم که کامنت من برات کمک کننده بوده و از خداوند مثل همیشه میخوام که ظرف وجودی من رو هی بزرگ و بزرگ تر کنه! من رو از روند حرف های خوشگل زدم در بیاره و به ی فردی تبدیل کنه که به آنچه میدونه و یاد میگیره عمل کنه!

          خدای عزیزم من دنبال ایمانی هستم که منجر به عمل میشه ایمانی که عمل می آورد!

          من دوست دارم که هر وقت میرم تو پروفایل عمومیم ببینم که امین حداقل اخرین کامنتش واسه دو روز قبل باشه!

          میخوام ردپام باشه و بدونم که از کجا اومدم و پیش برم!

          تو چکاپ فرکانسی با دیتیل و جزئیات بدونم که از کجا به کجا رسیدم!

          میخوام این شور و شوق برای لذت از مسیر همواره باشه!

          میخوام از لحظه به لحظه مسیرم لذت ببرم – اصل این هست!

          شکر خدا بابت اینکه دارم درک میکنم که اگر من از مسیر رسیدن به اهداف و خواسته هام لذت ببرم – خداوند مسیر من رو هموار میکنه! هرگز از شانه خاکی خبری نیس! خداوند من رو میندازه تو سراط مستقیم! خداوند مسیرم رو سرازیر میکنه و پیچ هاش رو صاف و صاف تر میکنه!

          پرستوی عزیز اگر قبلا تونستی با این همه شور و شوق ادامه بدی و در طول روز این همه کامنت بگزاری که به خودت و دوستان این سایت کمک کنه قطعا باز هم میتونی اون روند رو ادامه بدی!

          تکرار و استمرار

          تکرار باور های درست و منطقی کردنشون و استمرار و هر روز پیش رفتن در این مسیر خلق زندگی آگاهانه!

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            پرستو گفته:
            مدت عضویت: 215 روز

            سلام آقا محمدامین بزرگوار

            استاد راست می‌گفت… آدم فقط کافیه یه قدم کوچیک سمت خدا برداره، اون‌وقت خدا خودش با کلی عشق و بزرگی ده قدم میاد طرفت…

            یادمه اون روز که شما اون کامنت رو گذاشتید، دلم تکون خورد… حرف‌هاتون مثل یه تلنگر بود، یه نوری که اومد تو تاریکی ذهنم و قلبمو روشن کرد. از همون موقع، حس کردم یه چیزی داره توی زندگیم عوض میشه. یه معجزه در حال شکل‌گیری بود، طوری که خودمم هنوز کامل باورم نشده!

            و امروز… امروز خدای من، اون معجزه رو با چشم خودم نشونم داد.

            بین اون همه آدمی که برای مصاحبه اومده بودن، بدون هیچ استرسی، بدون هیچ نگرانی‌ای، انتخاب شدم…

            باورتون میشه؟ اولین بار بود تو زندگیم که با خیال راحت، با یه آرامش عجیب، رفتم سر مصاحبه… انگار خدا خودِ خودش کنارم نشسته بود، دستم تو دستش بود، و داشت بهم لبخند می‌زد.

            حالا کنار شغلی که عاشقشم، یه کار ثابت هم دارم… و جالب اینجاست که به این کارم دلم بند شده… شدم حسابدار یه مجموعه بزرگ!

            امروز فقط اشک شوق ریختم و هی زیر لب می‌گفتم: “خدایا فقط خودت… فقط خودت بودی که خواستی، فقط تویی که بلدی اینطوری دل آدمو گرم کنی”

            یه چیزی ته دلم روشن شده، یه امید قشنگ… و می‌خوام وقتی به اوج موفقیت تو هر دو کاری که عاشقشم رسیدم، بیام اینجا دوباره بنویسم… که همه بدونن هیچ‌چیزی از خدا دور نیست اگه با دل بری سمتش.

            براتون از ته دل آرزوی موفقیت دارم، مطمئنم که شما یکی از اون دانشجوهای خیلی موفق استاد خواهید شد، خیلی زودتر از چیزی که فکرشو بکنید.

            خدایا شکرت، برای بودنت، برای دلگرمی‌هات، برای مهر بی‌نهایتت…

            برای آدم‌های خوبی که سر راهم گذاشتی و میزاری شکرت…

            خدایا شکرت برای این سایت برای استاد عباسمنش یکتاپرست…برای دوستانی که با کامنتاشون امید و انگیزه و باور عمیق به خداوند رو بیشتر میکنن….

            خدایا عااشقتم …..

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: