سریال زندگی در بهشت | قسمت 32 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

303 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 887 روز

    اگه ما اجازه بدین ایده های بهتری به ما گفته میشه

    چه جمله خوبی

    دقیقا ما چون عادت به روتین خاصی کردیم در برابر عمل جدید مقاومت داریم اما اگه بگیم راهکار ساده تر و بهتر

    به ما گفته میشه و چقدر عالی

    دقیقا استاد راهکار مریم جان دیدن اما گفتن بهتز و ساده تر و ایده ایرفراییر بهشون رسید و تخمه ها را ساده ترین حالت اماده کردن

    ممنون مریم جان که انقدر قشنگ قوانین برای ما توضیح میدین

    و ممنون از استاذ که تجربیات خوبشون در اختیار ما قرار میدن

    ابزاذ ها اومدن تا کارهاب ما را ساده تر کنن چقدر قدرت ابزار عالیه و جهان هر روز در حال ساده تر کردن کارهاست خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    Bahar گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    سلام وقتتون بخیر

    خدا رو شاکرم که برای بار سوم هست که من به مشکلی برخوردم و خدا من رو به این سمت از زندگی وهدایت شدن از طرف استاد عزیز البته به لطف خدا قرار داده است

    حقیقتا من مدت یکسال و شش ماه هست که با یک فردی آشنا شدم . تا مدت سه ماه نمیدونستم که ایشون زن دارن و با زنشون اختلاف دارن و در حال طلاق گرفتن هستن . تا اینکه بعد از سه ماه روز تولدشون این موضوع را به طور غیر مستقیم با من مطرح کردن . من اولش خیلی ناراحت بودم و میخواستم تمام کنم رابطه رو . ولی کمی فکر کردم دیدم واقعا نکات مثبت ایشون انقدر زیاد هست و من انقدر باهاشون اوکی هستم و پیششون آرامش دارم که این موضوع مسئله بزرگی نیست

    تا اینکه به خاطر علاقه و انرژی خوبی که ازشون میگرفتم تصمیم گرفتم کنارش باشم . تا اینکه کم کم با خانوادشون آشنا شدم و ایشون با خانواده ما اشنا شدن و قصد هر رو ما هم ازدواج هست . البته بعد از جدا شدنشون . البته خانم سابقشون مهریه رو گذاشتن اجرا و نفقه هم میگیرن به تعریف عزیز دلم خیلی خیلی ایشون رو توی زندگی اذیت کردن. اصلا از اول راضی به ازدواج با ایشون نبودنمدام دعوا داشتن وحتی همسر سابقشون دست بزن هم داشتن و ثبات اخلاقی نداشتن. چند موردش رو خودم در جریان بودم و .خلاصه اینکه با خانواده شوهرش دعوا میکنن و به شوهرشون (عزیزدل من)تهمت دزدی میزنن و خیلی ایشون رو اذیت کردن و مهریه رو میذارن اجرا بعد از یک ماه از این ماجرا

    عزیز دلم با من آشنا شدن و به گفته خودشون من واقعا توی اوج اختلافات و نا امیدی ها وارد زندگیشون شدم الان خدا رو شکر یکسالی هست که تقریبا ارامش دارن ولی خب باز هم همسرشون خیلی اذیت میکنن هم نفقه میگیرن و هم مهریه . و اینکه ایشون ی خونه گرفتن که بتونن نفقه رو قطع کنند ولی هر بار کارشناس بهشون ایراد میگیرن. برای خانمش به دستور دادگاه خونه گرفته و کلی وسیله خونه از آشپزخانه .و مبلمان و …خریدن ولی باز هم ایراد گرفتن کارشناس . و امشب هم که به من اطلاع داد که دوباره باید وسیله بیارن و پول کارسناس بدهند تا ببینیم دوباره نظر ۳ کارشناس دیگه چیه . بنده خدا کلی هم پول وکیل دادن و عزیز دلم هم بنده خدا مگه چقدر حقوق میگیرن که پول مهریه و نفقه (که خدا میدونه حقش بوده یا نه )رو باید بدن . این خانم نه تمکین کردن نه کاری برای عزیز دلم انجام دادن نه چیزی . پارسال که همش از ایشون شکایت میکردن و این بنده خدا هم ی پاشون پاسگاه و دادگاه و سرکار بود . و حتی اجاره خونه و پول رهن هم بخاطر لجبازی این خانم از عزیز دلم کم شد و کلی پول ازش خورده شد

    خلاصه اینکه . واقعا هم خودش مونده چه کار کنه و هم من . البته ما به قدرت خدا ایمان داریم و من مدام از انرژی که از استاد میگیرم ارامش بهش میدم ولی به خداوندی خدا بعضی شبا براش گریه ام میگیره چون بنده خدا شیفتی سر کار میرن شب کار هم هستن بعضی شبا وقتی با من تماس میگیرن نای صحبت کردن هم ندارن . بخاطر همین من امشب اومدم به سایت استاد سر بزنم و نظر ایشون رو بپرسم که به این صفحه هدایت شدم

    فقط خواهشی که ازتون دارم تورو به خدایی که یگانه هست و تمام قدرت های جهان دست خداست من و عزیز دلم رو راهنمایی کنید . ما به خدا سپردیم همه اموراتمون رو . ولی ممنون میشم ما رو به مسیر خدا هدایت کنید استاد عزیز

    شما فرمودین آسون ترین راه رو انتخاب کنید . برای حل این تضاد به نظرتون آسون ترین راه برای من و عزیز دلم چیه ؟؟؟

    که ما نجات پیدا کنیم و به خوشبختی برسیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد آسوده گفته:
      مدت عضویت: 2607 روز

      با سلام و احترام دوست عزیز به بخش عقل مراجعه بفرمایید حتما پاسخ رو خواهید یافت…فقط با توجه به آموزه های استاد وقتی مسئله ای پیش میاد که جوابی براش ندارید برای دریافت راه حل و جواب بهتره به جای موندن توی فرکانس ناامیدی و ترس و اضطراب و … احساستون رو خوب نگه دارید تا در انتها هر چه اتفاق افتاد به نفع شما تموم بشه…الخیر فی ما وقع… و دوم اینکه شما فقط می تونید روی خودتون کنترل داشته باشید نه نزدیکانتون و نه هیچ کس دیگه و با غصه خوردن برای ایشون و ناراحتی فایده ای نصیب شما وایشون نمی شه…استاد همیشه گفتن وقتی کسی از من مشاوره بخواد من فقط قانون رو بهش یادآوری میکنم و جواب رو هرکس خودش با عمل به قانون پیدا می کنه…به جای تمرکز روی دیگران فقط و فقط روی احساس خودتون تمرکز کنین..احساس خوب اتفاقات خوب..حتما آخرین لایو استاد در قسمت ۴۹ تا ۵۳ گفتگو با دوستان که درباره ی کنترل ذهن و احساس خوب بود رو بارها و بارها ببینید…

      در پناه الله مهربان…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سیما گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    استاد عزیزم واقعا خیلی رویایی میشه اگه تکه ای از هر قسمت زندگی در بهشت و یا آخرشو یه اهنگ قشنگ با انرژی مثبت بزارید مثل سفر به دور امریکا که خودتون پشت فرمون اهنگ های اندی رو میخوندین خیلی من لذت میبردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    حسن میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2940 روز

    سلام بر استاد جان

    با دیدن این زیبایی ها من احساس می کنم که واقعا در اون موقعیت هستم جوری که که به شدت احساس خوبی پیدا میکنم. واقعا از این همه زیبایی هایی که برامون میزاری تشکر میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    امین دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 2537 روز

    به نام خدای مهربان

    استاد چقد این خانواده راحت بودن هم با خودشون هم با شما چقدر شما راحت بودین وقتی که با وجود اینکه مهمون داشتین کار خودتون رو انجام میدادین کامنتا رو میخوندین روی سایت کار میکردی توی اون کمکه دراز کش و راحت کار خودتو انجام میدادی من که یاد گرفتم که با خودم در صلح باشم با خدای خودم راحت باشم با مهمونا راحت باشم در کل راحتی رو داشته باشم چقد همکاری باحالی داشتن با هم وسیله ا رو میبردن تو ماشین بدون نق زدن و اینا حتی اون اخریه که اومد چقد بانمک چوبای مهیگیری رو گذاشت رو زمین پدر باحالی داشتن هاا سوال اینجاست که چند روز مهم شما بودن پمگه نمیگن که توی امریکا مهمون داری زیاد رسم نیست و تحمل نمیکنن حالا شما ایرانی هستین و این مهمون داری پذیرفته است اما برای اونا که توی اون فرهنگ بزرگ شدن چجوریه که میرن خونه یه طرف و چندین روز میمونن با خودشون نمیگن که ممکنه مزاحم باشن برام عجیبه که این خانواده مثل فرهنگ ما ایرانی ها که خدومونیهامون میان پیشمون و رحپاحتن چندین روز

    و جالبه چقدم راحت بودن هااا

    خیلی دوس داشتم مادر خانواده رو ببینم که با وجود این راحتی پدر و بچه ها اون چجوری رفتار میکنه اصلا ایا توی این مدار هست یا نه

    در کل خدارو شکر نکات خوبی رو یاد گرفتم برای خودم

    که باید برای ایده هام اقدام کنم و در 99 درصد هم اقدام کردم بعضی جاها نتیجه خوب گرفتم بعضی جاها نگرفتم که تجربه شده

    و چقد این اقدام عملی ایمان ادم رو بشتر میکنه

    ممنون استاد عزیز بابت اینکه ما رو توی این زیبایی ها شریک کردین و این اطلاعات ناب رو به ما هم منتل میکنید

    و یه تشکر ویژه و مخصوص از خانم شایسته عزیز که این دوربینش همیشه برای ما باورهای فوق العاه میسازه دست بوسش هستیم و در پناه الله یکتا همیشه سالم و شاد و موفق باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    علیرضا خنجری گفته:
    مدت عضویت: 1940 روز

    سلام سلام

    سلام همگی

    اره داشتم فکر میکردم ک من چقدر تنبل شدم و کم کم دارم اضافه وزن پیدا میکنم

    و بیام با فعالیت جسمانی با تکامل بیام

    کارهام را انجام بدم

    کم کم هم کارهایم حل میشه و به وزن و هیکل دلخواهم میرسم

    الان ک دارم این کامنت را مینویسم دقیقا بعد از یک فعالیت جسمانی خوبه

    امروز داشتیم کاه گل مالی میکردم فضای بیرونی اسطبل را

    الان ک دارم بهش فکر میکنم

    دیدم ک هم فعالیت جسمانی داشتم

    هم ورزش

    هم کارم انجام شده

    هم الان ک هوا گرمه میتونم بشینم بیرون

    و از فضلی بیرون لذت ببرم

    هم هوا خنکی را تجربه کنم

    هم اسب و گوسفندی ک دوست دارم و علاقه دارم به پروش شون را ببینم

    و الان هم دارم میرم خونه ک

    ی دوش بگیرم و یه خورشت سبزی توپ بخورم

    خدایا شکرت

    خدایا صدها هزار مرتبه شکر به خاطر این دیدگاه و فعالیت جسمانیم

    خدایا شکرت

    خدایا صدها هزار مرتبه شکرت

    سپاسگزارم از همگی

    از استاد از خانوم شایسته و فرهادی

    و تمام زحمت کشان سایت.و بچه ها

    ک با گذاشتن کامنت باعث میشه اگاهی هامون بیشتر شود

    خدایا شکرت💛🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محمد شاهواروقی گفته:
    مدت عضویت: 2404 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به دوستان

    سلام به استاد

    واقعا وقتی نگاهت یک نگاه توحیدی باشه میتونه کارها واست آسان باشه

    وقتی به دنبال راه حل بهتری باشی پیدا میکنی

    به شرطی ک ب دنبالش باشی

    اینارو دارم بیشتر بخودم میگم

    بخودم میگم و درس بگیرم از زندگی در بهشت

    بخودم میگم که خودمم در بهشت زندگی میکنم به شرطی ک بخوام به فکر آسان کردن کارهام باشم بخوام ایده های خیلی آسان پیاده کنم تا راحتر به خواستهام برسم

    بخوام نگاهم فقط توحیدی باشه تا آسان تر به اهدافم برسم

    بخوام الگو بگیرم از افرادی مثل استاد که از خدای خودش کمک و هدایت میخواد تا به بهترین شکل به خواستش برسه

    بخوام ک ذهنم رو بقول خانم شایسته نبندم به شیوهای گذشته و از خودم سوالهای خوب در راستای اهدافم بپرسم

    بخوام ک فعال باشم اما با کمترین تلاش

    بیاییم فعال باشیم با کمترین تلاش

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فهیمه کوچکی گفته:
    مدت عضویت: 2311 روز

    به به چه تخم کدوهای خوشمزه ای.منم عاشق تخمه و تنقلاتم.دوست دارم.واقعا لذت داره بشینی روی صندلی روبروی این ویوی زیبا تخمه و پسته بخوری.خیلی حال میده.واقعا خیلی زیبا و قشنگه .این اسمون ابی و این درختان سرسبز.خیلی باحالی استاد.و مریم عزیز.همیشه باحال و خندون باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مصطفی دولت پور گفته:
    مدت عضویت: 2243 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم خانوم شایسته و همه خانواده صمیمی عباسمنش چه همزمانی زیبایی تولد یک سالگی من شد مصادف با عید فطر 🥳🥳🥳🥳🥳🥳 خداروشکر بخاطر این هم زمانی و داشتن شما دوستان عزیز بینهایت خداروشکر میکنم و عاشقتونم با وجود شما کلی تو این یکسال تغییر کردم 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏از لحاظ حال و احساس و باورها و افکار شیوه نگاه کردن به زندگی و برخورد با مسائل خیلی خیلی تغییر کردم و کلی تو این یکسال بهتر از قبل شدم و حال خوبی و تجربه میکنم از لحاظ سلامتی خیلی حالم خوبه سیگارمو ترک کردم و بجاش ورزش میکنم وخیلی شاداب و سرحالم و از افسردگی به حال خوب رسیدم و تیکهای عصبیم از بین رفته و دیگه دارو مصرف نمیکنم و خیلی شکر گزار شدم و توجهم بیشتر روی داشته ها ونکات مثبت زندگیمه از لحاظ روحی و روانی خیلی بهتر شدم و آرامش دارم تو زندگیم و اعتماد به نفسم بیشتر شده و احساس میکنم انسان بهتری از قبل شدم نگاهم به جهان و خدا و قوانین خیلی توحیدی شده و کاملا تغییر کرده و هیچ ربطی به گذشته نداره و تقریبا جواب خیلی از سوالامو گرفتم تو این سایت که خدا چیه قانون چیه و دلیل اتفاقاتی که تو زندگیم میوفته رو میدونم که از کجا داره آب میخوره و قانون و بهتر دارم درک میکنم و رابطم با خدا بهتر شده ومقاومت ذهنم خیلی کمتر شده و دارم سعی میکنم و هر روز هر روز از همه لحاظ روی خودم کار کنم و خیلی اتفاقای خوبی واسم داره میفته و یسری اتفاقات از لحاظ کاری و مالی که هنوز به نتیجه نرسیده که مطمانم با توجه به قانون و خدایی که درک کردم و پا گذاشتن روی ترسهام و طی کردن تکاملم حتما اتفاق میفته و نتایجشو میام به اشتراک میذارم باهاتون واقعا سپاسگزار خداوندم که منو با این سایت آشنا کرد همچنین از استاد عزیزم و بقیه بچه های سایت 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏❤❤❤😘😘😘😘 از خدا واسه همتون بهترینارو آرزو دارم عاشقتونم وبا تمام وجودم دوستون دارم امیدوارم به تمام خواسته هاتون برسین و بهترین احساسات و لحظات و تجربه کنید اینم نوشتم واسه اینکه هم یه پیام تشکر باشه واسه همه عزیزان سایت هم یادگاری باشه که بعدها هم که دیدمش یادم باشه که چقدر تغییر کردم و زندگی هر روز هر لحظه میتونه بهتر وبهتر بشه و هیچ انتهایی هم نداره و همیشه و تو هر شرایط میشه تغییر کرد و بهترینهارو تجربه کنیم خدایا شکرت 🙏🙏🙏🙏❤❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: