https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-27.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-24 09:35:122025-01-25 11:25:39سریال زندگی در بهشت | قسمت 32
303نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایا سپاسگزار لطف بی کرانت هستم که برمن منت گذاشتی و دوباره به من میگویی تا بنویسم درمورد آنچه که باید اینجا نوشته شود و از ان درس بگیرم.خدایاصدهزارمرتبه شکرت
سلامودرود خدا به شما عزیزان دل
امروز قبل از اینکه مهمونامون وارداین فضای بهشتی بشوند،میخوایم تخمه کدو که مفیدترین وخوشمزه ترین تخمه هاست رو با یک روش آسون بو بدیم و از اون بوی خوشمزه ای که درش ایجادمیشه لذت بیشتری ببریم
استاد اونقدر بدون مقاومت ایده هاتون رو توخونه اجرا میکنم که هم دیدم دارید تخمه کدو بو میدید،سریع رفتم باهمین روش شما مغزبادام رو داخل آبلیمو ی الص ایرانی ونمک مخلوط کردم و بو دادم
عجب طعم بی نظیری داشت خیلی خیلی خوشمزه شد،ممنونم ازتون که موضوعاتی رو بیان میکنیدکه واقعا تو زندگیمون کارایی مفید داره
خلاصه الان دارم با خوردن مغزبادام آبلیمویی به روش شماعزیران این کامنت رو مینویسم،خدایاشکرت
عجب هوای بی نظیر و ویوی چشم نوازی از بیرون پنجره ی کلبه ی چوبی دارم میبینم،چه احساس فوق العاده ایه که از پشت این پنجره مشغول آشپزی به سبک ایده ایده های الهامیت باشی،یامشغول یهمچین کاری باشی که همش برگرفته از ایده های خداونده خدایاشکرت
خدایاشکرت وقتی باورت بصورت بنیادین این باشه که هیچ کاری نباید سخت پیش بره،اگه سخت پیش رفت یجای کار ایراد داره،خدا تورو به یهمچین ایده های ساده ای هدایت میکنه
چقدر لذت میبرم ازیهمچین ویژگیتون که ازین باور تو همه ی جنبه های زندگیتون استفاده میکنید،و این نیست که بگید این باور فقط توبعضی موضوعات جواب میده
یک الگوی ثابت رو توتموم موضوعات زندگی به کار میبرید
استاد چقدر ازشمادارم یادمیگیرم که حتی توی بودادن تخمه ها،اجازه میدید تخمه ها آرام آرام و با طی کردن تکاملشون به یک مرحله ای از خوشمزگی برسند
همین که میگید با درجه ی کم و با مدت زمان طولانی تر،یعنی که دارید اجازه میدید اون نمک وآبلیمو و اون طعم خوشمزگیش آرام آرام به مغز تخمه نفوذ کنه،و چون هدف شما عجله کردن نیست و بیشتر لذت بردنه،این هدایت شدن شما به این ایده رو ازطرف خدا میپذیرید و اجرامیکنید
دوست خوبمون چه دیدگاه خوبی رو میگه که تنبل اونیه که کارنمیکنه ولی راحت طلب کسیه که کارمیکنه ولی به راحتترین شکل ممکن…
دقیقا همینطوره ومن هزاران بار راحت طلبی شمارو دیدم که چقدر کارهاتون رو به ساده ترین شکل ممکن انجام میدید خدایاشکرت
چه دستگاه هواپز هیولایی هم سفارش دادید،کاملا پیشرفته،و میتونی غذا یا هر خوراکیو به بهترین شکل ممکن سوخاری کنی خدایاشکرت
مریم جان ازتون سپاسگزارم که روش بودادن پسته به روش آبیلمو نمک رو هم بهمون نشون دادید
وقتی که خواستید دستگاه هواپز رو روشن کنید،چقدر برام جالب بود که گفتید هنوز بادستگاه کارنکردم!
واقعا چقدر زندگیتون متفاوت از بقیه ی زوجین هست
اکثر خانمها مخصوصا ایرانیا برای ایمجور وسایل بیشتر استقبال میکنند که ببینن چجوری کارمیکنه،ولی استاد عزیز رو میبینم که قبل ازینکه شما یک وسیله اون هم مربوط به آشپزخونه هست رو ازشما زودتر باوسیله کارمیکنه و ازکل کارایی اون وسیله سر درمیاره،واین خیلی برام قابل تحسین بود که ایشون دستگاه هواپز رو زودتر ازشما راه اندازی کرده بوده
وخیلی جالبتر اینکه ازاستاد کمک نخواستید تا به شما یاد بده که این دستگاه به شکل راه اندازی میشه،خودتون بدون هیچوابستگیی اینکارو میکنید،دمتون گرم که خودتون به تنهایی وارد هرچالشی میشوید
عجب پسته های خوشمزه ای شده باشن،مخصوصا تواین هوای دلپذیر و شنیدن صدای چه چه پرنده های واقعا چه آرامشی وجود آدمو فرا میگیره خدایاشکرت
مریم جان آفرین به شما که ازهمین کارها این درسها رو میگیرید که ذهنتون رو با یک روشی که ازقبل یاد گرفتید به روی روشهای دیگه وآسون نبندید
واقعا مااکثر آدما یک کاریو که از گذشتگانمون یادگرفتیم ذهنمون میخواد به همون شیوه های گذشتگانمون مارو تشویق کنه و محدود به همون شیوه ها بشیم،اما وقتی بایک استادی زندگی میکنید که میدونه همیشه ایده های ساده تر و قابل اجراهست و از خودشون همیشه سوال میپرست که چطور ازین ساده تر…خدا هدایتشون میکنه به یک روشی که از روش شما هم حتی ساده تر و آسانتره
و این رو بدونیم که بقول مریم جان همیشه امکانات و داشته هامون میتونن به ما خدمت بیشتری کنند،اگر که اجازه بدیم و نخوایم ذهن منطقیمون رو تو هرکاری دخالت بدیم و اجازه بدیم که خدا درهرلحظه هدایتش رو بهمون درمسیر آسونی ها نشون بده
خیلی لذت بردم ازین فایلی که فقط چهاردقیقه بود اما کلی درس ازش یادگرفتم
چقدر به خودم اومدم که وابستگیهامو به همسرم کمتر کنم
چقدر درس گرفتم ازینکه از وسایل برقیی که دارم استفاده ی مفیدتری داشته باشم و میتونم از دستگاه هواپزی که دارم غذاهای خوشمزه تری درست کنم و در راحتی بیشتر یک غذای لذیذتری رو تجربه کنم
خدایاشکرت بخاطر یک روز پراز خیروبرکت دیگه
داستان بهبود شخصیتم درراستای الگو گرفتن از انسان های شریف این سریال ادامه دارد…
خدایا ازت سپاسگزارم که یه روز دیگه بهم فرصت زندگی کردن در این بهشت زیبا رو دادی
سریال زندگی در بهشت داره به ما قانون رو یاد میده وقتی قانون رو بلد باشی اونوقت در همه زمینه ها پیشرفت میکنی حالا ثروت هست روابط هست سلامتی هست آشپزی هست کارکردن با ابزار هست خرید کردن هست بازی کردن ورزش کردن و …………………….
حالا خودت باید زرنگ باشی و از این قانون حتی برای آشپزی کردن یا بازی کردن استفاده کنی و موفق بشی
همه ی حرفهای استاد یه بیس داره باید اون بیس رو یاد بگیری
از وقتی این سریال شروع شده و با کارکردن روی دوره عزت نفس داره پیش میره و هماهنگ شده من و عشقم واقعا داریم تغییرات رو تو زندگیمون و در خودمون میبینیم
مثلا یه سری از غذاها بود که ما فکر میکردیم فقط مامانامون بلد درست کنن و ما حتی میترسیدیم بریم سمتش و میگفتیم نه بابا ما بلد نیستیم ولش کن حالا خراب میشه
ولی الان کلی غذا درست میکنیم حتی از غذای مامانامون هم خوشمزه تر میشه فقط با این باور که من میتونم من به خودم و توانایی هام ایمان دارم من قدم رو برمیدارم و ایمان دارم که خدا هدایتم میکنه به بهترین مسیرها
استاد به خدا همین چند تا جمله زندگی ما رو تغییر داد الان هر کاری میخوایم انجام بدیم نه فقط آشپزی بلکه برای انجام هر کاری با این باور میریم جلو و به خدا که از نتایجش شگفت زده میشیم
البته فقط گفتن چند تا جمله نیست بلکه باید با تمام وجودت باورش کنی
ما همون غذا هایی رو که بلد بودیم به قول خانم شایسته از مامانمون تقلید میکردیم و فکر میکردیم دیگه بهترین روش همینه ولی چی بگم از دوره ها و سریال زندگی در بهشت که ما رو در تمام زمینه ها قوی کرد
وقتی با ایمان به توانایی هات قدم برداری و کار و انجام میدی و چون باور کردی که میتونی و چون از خداوند هدایت خواستی پس نتیجه کار هم خیلی خوب میشه و همین خوب شدن نتیجه باعث میشه اعتماد به نفست بره بالا و انگیزه بگیری برای کارهای دیگه
دقیقا تو شغلمون هم همینه مثلا یه مشتری میاد میگه میتونین این کارو انجام بدین بعد نجواهای شیطان میاد نه بابا ولش کن تو نمیتونی کار مردم و خراب میکنی این کار تو نیست بعد ما با خودمون میگیم ما میتونیم ما به توانایی هامون ایمان داریم و میدونیم که خدا هدایتمون میکنه و وقتی میریم تو دل کار اصلا ایده های راحت میاد و دیوانت میکنه بعد انقدر کار خوب میشه انقدر مشتری راضی میشه هم اعتماد به نفس ما میره بالا هم هر مبلغی به مشتری بگیم پرداخت میکنه و هم میره با خودش کلی مشتری دیگه میاره و به دنبالش پول و ثروت میاد
و چون کارو عالی انجام دادی دفعه بعد دیگه نجواهای شیطان نمیاد فقط صدای خدا میاد که برو من کمکت میکنم
به خاطر همین استاد میگن عزت نفس بیس همه دوره هاست
قبلا اصلا اینطوری نبود دقیقا از وقتی این اتفاقات داره میفته که ما با استاد آشنا شدیم
فقط که نباید نگاه کنی ببینی که آیا ماشین یا خونه مورد علاقت رو خریدی اونوقت بگی که من نتیجه گرفتم یا نه بلکه همین تغییرات که به نظر من اصلا کوچک هم نیستند رو ببین و اونوقت به این درک میرسی که اگه قانون برای این موارد جواب میده برای ثروت هم جواب میده فقط باید ما مدارمون بره بالاتر و شاید به خاطر باورهای غلطمون یه کم زمان بر باشه وگرنه که قانون ثابت هست
و چند تا درس اساسی داشت این فایل
وقتی یه کاری سخت انجام میشه یعنی اشتباهه و همیشه راه برای راحت تر شدن کارها هست چقدر من درس گرفتم از این جمله خدایا شکرت
همیشه به دنبال امتحان روشهای بهتر و راحت تر باشیم نه اینکه برای انجام کارها کورکورانه از دیگران تقلید کنیم و همیشه سعی کنیم خودمون خالق باشیم خودمون مولد باشیم
داشته ها و امکاناتی که ما در اختیار داریم برای خدمت رساندن به ما طراحی شده اند پس از خودمون بپرسیم که با این امکاناتی که در اختیار دارم چطور میتونم کارها رو به بهترین و آسانترین شکل انجام بدم
و این و بدونیم که همیشه جا برای بهتر شدن هست و پیشرفت کردن حدی نداره
و در آخر از خانم شایسته عزیزم سپاسگزارم که با یه دست فیلم گرفتن و با یه دست کارها رو به نحو احسن انجام دادن و تفاوت روش خودشون و با استاد توضیح دادن که آگاهی ما چندین برابر شد
خدایا شکرت که امروز هم بهم فرصت نوشتن دادی
خدایا شکرت که امروز هم کلی نکته و درس یاد گرفتم
خدایا شکرت که امروز بهم توفیق زندگی کردن در بهشت و لذت بردن و بودن در کنار دوستانم رو دادی
خداوندا ازت سپاسگزارم تا ابد و تو را بی نهایت شکر میکنم
… همه دادم و همه گفتم نرسی هیچ دم آخر، به تو گفتم تو بزرگی تویی آن معجزه ی حق؛ تو چه کردی؟ تو چه جویی؟! تو خودی آن نفس حق؛ نکنم هیچ کسی را که به غیر تو مسلط؛ که تو آنی که بخوانی شبیه آن خیر مطلق، تو به دنبال که هستی تو در آشوبِ چه هستی دل خود بنگر و دریاب …
که خدا هست و خدا هست که خدا هست و خدا هست
سلام و عرض ادب به روحِ شادم به جسم تندرستم به قلب پاک و بزرگ و به ذهن بزرگم به خداوند یکتای جهان آفرین، که خودِ خودِ ثروته
سلام و عرض ادب به استاد مهربانم
سلام و عرض ادب به مریم جان
سلام و عرض ادب به همه ی اعضای بینظیر گرم و صمیمی خانوادهام.
سلام و عرض ادب به همه ی مخلوق به تمام دنیا
چه زیبایی در بیرون من هست که نتونم درونِ خودم ببینم؟
آره ثروت که جای خودش را دارد! ولی ثروتمندتر شدن یعنی شناخت و سپس درک عمیقتر خدا=ثروت=منبع خیر=کلید رسیدن به هر گنجی در آسمانها و زمین= یعنی خدا را دقیقا بیشتر دیدن و حس کردن در لحظه به لحظههای شیرین و مقدست، مثل الان
استاد جون اومدم این خبر ثروتمندتر شدنم را بگم اونم با دو نشونه:
1) بیشتر از هر زمان دیگری دوست دارم و عاشـــق این هستم که پادشاهم را در آیینه ببینم و از دیدنش لذت ببرم. امروز چند بار این اتفاق افتاد و من داشتم با خودم حرف میزدم و یکی از این بارها متوجه شدم که نیم ساعتی سرپا هستم و محو تماشایی کسی هستم که میبینم و نمیتونستم از این ابر زیبایی دل بکنم! خدای من چقدرر زیباتر شدم چقدرر موهامو که کوتاه کوتاه کردم بهم میان.
بهم گفت .. مبارکه! .. گفت در این مسیر بمون همه چیز به تو داده میشود و همه چیز منظورش خودش بود خودِ خودِ خدا داشتن خودش آخه مساوی و علتو معلول با همه ی چیزهای عالیه اونم یکجا و با هم
بهم گفت ببین! ببین مسیر من مسیر راحتیه و البته صبوری و لذت بردن .. برای رسیدن به من باید از این لحظه هات واقعا لذت ببری. باید فارغ و رها باشی از مخاطبی قرار دادن برای خودت غیر از من! و حالا باید برای رسیدن بیشتر باید بتونی علاوه بر رها و فارغ بودنت، پسوند تفضیلیِ تر را بهشون واقعا اضافه کنی. یعنی در وجودت.
2) بیشتر از هر وقت دیگری دوست دارم و عاشـــق این هستم که صدای زیبا و الهام بخش و پختهی خودم را بشنوم و واقعااا نمیدونید تقریبا تمام روز صدای زیبای خودم از عبارت های تاکیدی About Wealth توی گوشمه و دارم میشنوم و اونم با احساس سراسر خوب خداروشکر
ثروتمندتر شدنم را میخوام اینجوری تعریف کنم؛
میخوام اینجور بگم، خودم وجود خودم برای خودم ارزشمندتر شده
خودم برای خودم هیجان انگیزتر شدم، ماجراجویانه تر شدم، سلام کردن به خودم و همینطور تحسین کردن خودم، متفکرتر و مخصوصا عملگراتر شدم اونم از وقتی که متعهد شدم و فقط دیگه یاد گرفتم که ادامه بدم و این خبر خیلی خوبیه نه فقط برای من بلکه برای تمام جهان، جهانی که خداییی که بیشتر از من میخواد واقعا واقعا واقعاااا به خواسته های ارزشمندم برسم. اونم خواسته هایی که فقط و فقط و فقط یک وسیله برای تجربه و درک عمیق تر طولی و عرضی خودشه؛ دقیقا خداست.
و با این درک من به دو تا چیز دیگه میرسم که همیشه شما استاد مهربونم میگید:
1 ) خواسته ها یک Toy هستند اصلا چیزی نیست که نشه بهش رسید Wow
Yeah truly
2) درستش اینه که حالا که همه چی هست همه چی فط و فراوونه و شما خالق زندگیت هستی و You can create anything that you want
So, Follow your Passion
استاد جان یک حرفی دارم که دوست دارم بهتون بگم،
من مارکو آدمی هستم با توانایی و استعدادهای فراوان اونم توی همین سن کم، ولی چیزی که الان درک کردم واقعا داشتن استعدادهای فراوان خیلی مهم نیست، خوبه که شناختی بیشتر از همیشه خودت را ولی، این استعداد را ازش آیا پولم در میاری به راحتی؟ این روزها استاد جان یک مقداری برام سوال ایجاد شده که بین این همه استعداد با توجه به داشته هام چی را انتخاب کنم آره آره میدونم شما درست میگی با نشستن توی خونه نمیشه پیداش کرد همینطورم هست توی خونه نیستم در حال حرکتم .. همیشه جای بهتر شدن دارم و میتونم بهتر بشم؛ از خدا طلب هدایت کردم (Doing) بهم چند باری نشونه داد که با توجه به این داشته هام چه کاری را میتونم انجام بدم حالا منتظر نشانه های دقیق تر هستم که چطوری میشه ..
امیدوارم یکی از قسمت های بعدی سریال زندگی در بهشت این موهبت الهی این اتفاق قشنگ در خانواده امون در مورد همین باشه اینکه بین این همه توانایی .. چطوری میشه دقیق تر شد .. میدونم که پاسخ سوالم هست ولی این درخواستِ!
میدونی استاد جان بال بال میزنم برای کاری که بهم گفته ولی نمیخوام خودم کارم را انجام بدم! وقتم کمه! میخوام همچنان روی باورهای ثروتم که دارم کار میکنم و انقدررر این انرژژژیم زیادد شده و در عین حال که روی باورهام دارم کار میکنم و انرژِیم هم کنترل میکنم، ذهنم را کنترل میکنم و مخصوصا تمرین صبوری میکنم، بهم قدم بعدی گفته بشه. زمان زمان زمان باید بگذره.
باید هم زمانی و هم مکانی اتفاق بیافته.
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
خداروشکر میکنم به خاطر اینکه یک روز عالی دیگه بهم فرصت نوشتن و دیدن یک قسمت دیگه بهم داده شده و منِ تحسین برانگیز بازم انتخاب درست را داشتم و دارم: توجه بر نکات مثبت توجه بر زیبایی ها
+ خدای من عجب دستگاهی، مبارک باشه. خداروشکر که دوباره شما را میبینم البته بگم که من همش شما را توی خواب و بیداری توی آمریکا میبینم و مو به مو و پشت هممم نشانه هاااا: خداروشکر
خوشحالم و سپاس گزارم که تا زمانی که من میام آمریکا به امید خدا، خبر هیجان انگیزش اینه واسم که کلییی چیز جدید باید یاد بگیرم کلیی تغییر تغییر آخ که من چقدرررر عاشــق تغییر شدم تغییر سبک شخصی، تغییر نگاه، تغییر باور، تغییر تغییر کارهایی که همیشه انجام میدی با حال خوب و حالا تغییر برای حال خوب تر و به شکل ساده تر. تا اون جا تا اون نقطه که شما را میبینم یک مسیره پر از درس، پر از عمل، پر از اتفاقات عالی .. و همین انگیزه و امید من را بیشتر و بیشتر کرده خداروشکر، و در اون نقطه که هم دیگه را میبینیم میشه جزیی از مسیر بی انتهای رسیدن تا خدا و بعد هدف من همینه مثل الان دوباره از این نقطه از این اتفاق از این زیبایی لذت ببرم و سپاس گزارش باشم و let it go // رهای رها برای لحظه های زیباتر آماده باشم یوهوو
خدای من خدای من چقدررر میشه واقعا کارها را راحت انجام داد> همه چی راه حلشم هست. ثروت ثروت ثروت یک ذهن ثروتمندِ فقط که خدا را در آسونی میبینه و همیشه ی خدا هم به راه حل های سادهتر هدایت میشه
عاشقتونمممممم
ممنونم استاد جون ممنونم مریم جون که لحظه های زیباتو با ما به اشتراک میذارید. عاشقتونممم
این فلسفه ی زندگیتون استاد جون تحسین برانگیز، مثل همیشه به خاطر وجود ارزشمندتون از خدا سپاس گزاری میکنم. مریم جان مهربان شما هم واقعا به خاطر این عشقی که دارید و با یک دست فیلم برداری میکنید هنرمندانه در عین حالم که آموزش رست کردن پسته ها و با این صدای زیباتون با این ظرافت و البته راحتی خدای من تحسین برانگیز، خداروشکر به خاطر وجود ارزشمند شما.
+ واو چه پسته ها و تخم کدوهای خوشمزه ای، اووم دهن منم آب افتاد
خدای من چقدرر این بهشت زیباتر شده چه شنایی بشه توی این دریاچه، چقدر که درخت ها هم سرسبزتر شدند، چه سکوتی، چه آسمون بینظیری چه هوای پاکی خداروشکر
+ DON’T CLOSE YOUR MIND
با سوال های بهتر این نکته را دوست دارم تکرار کنم که شما گفتی مریم جان، جهان خدا همیشه مایله که کارها را ساده تر بگیری و بهش اجازه بدی.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوسداشتنی و دوستان عباس منشی.
هیچ ایده ای ندارم فعلا که چی میخوام بنویسم فقط میدونم که از دل یه تضاد به این فایل هدایت شدم تضاد کاری که برای رشد و پیشرفت منه برای اصولی کار کردن منه و خداروشکر که به این پیشرفت درونی رسیدم که تضادها برای پیدا کردن مسیر درستن برای اینن که خواستمو واضح و مشخص بگم واسه تغییرن تضادها همیشه باعث پیشرفت منن مهم نیست اون تضادچیه مهم اینه که من نسبت به اون تضاد چه ری اکشنی نشون میدم و خیلی عالی که من به این اگاهی ها رسیدم نسبت به تضادها خداجونم من سپاسگذارم.
اره دختر با خودت تکرار کن تضادها برای اینن که من خواستمو واضح و مشخص بگم خب الان خواسته من چیه؟
خواسته من اینه که یه مستر مژه حرفه باشم هنوز کلی اوایل مسیرم و مقصد مهم نیست هدف لذت بردن ازاین مسیره من وقتی موفقم که با لذت و عاشقانه کارمو انجام بدم.
اوایل اموزش هام همه مسترهای مژه یه حرفو بهم میزدن که تا میتونی رایگان برای بقیه کار کن خب اینکه دستت راه میوفته درسته ولی با اون قسمت رایگان کار کردنش مشکل داشتم چون من میخواستم جوری کار کنم که هزینه اینو داشته باشم دوباره موادم تمومشد مواد بخرم شروع کردم به الگو پیدا کردن کسایی که رایگان کار نکردن و الان یه مژه کار حرفه این باشون حرف زدم خب تا اینجا کار برام باور پذیر شد که میشه فقط باید شروع کنم به ساختن باور های مناسب و پیدا کردن ترمز ها که همزمان با سالندارهای مختلف حرف میزدم برای کار یمدت گذشت که یه سالندار یه پیشنهاد خیلی خوبی داد که گفت میتونی مدل بیاری بزنی و من هیچ هزینه ای ازت نمیگیرم تا وقتی که دستت راه بیوفته ایشون دست خدا بودن که با اینکار من چندتا مشتریم داشتم خلاصه همه چیز خوب پیش رفت خداروشکر.
که الان یه تضاد کاری برام پیش اومد با مشتریام و فهمیدم یه جایی از کارو همیشه اشتباه میرفتم خداروشکر که درسمو گرفتم و فهمیدم نباید طمع کنم که طمع همه چیزو خراب میکنه پول هست ثروت هست فراوانی هست این باور کمبود که همرات داری حملش میکنی چیه پس؟
نمیخوای باور کنی که فراوانی مشتری هست؟باشه یه مثال میزم تو چطور به این سایت هدایت شدی؟بقیه چطور هدایت شدن؟داستان هرکدون ازما که اعضای سایتیم متفاوتخ و از راه های متفاوتی با این سایت اشنا شدیم پس همونقدر میشه مشتریای زیادی بسمتم هدایت بشن از راه هایی که تو ذهن من نمیگنجه میشه مشتریای درست حسابی و محترم و ثروتمند به سمتم هدایت شن که تا هزینه خدماتم رو گفتم راحت پرداخت کنن و مشکل مالی نداشته باشن این باز به باورهای من برمیگرده و ترمز های مخفی مثل وقتی که برای شروع کارم وقت گذاشتم الانم باید وقت بذارم برای تغییر شرایط معجزه رخ میده من خودم معجزه رو توی زندگیم دیدم نور من مثل همیشه به موقع کل زندگیمو روشن کردی و میکنی خداجونم تونور منی.
خدا جونم حواسم هست که امروز به آسانی خواستمو قبول کردن و ورودی مالی داشتم برای خرید مواد کارم میدونم که به بهترین شکل این مواد مصرف میشه و چندین برابر این میلغ وارد حسابم میشه.
الخیر فی ما وقع هرچی برای من رخ بده حتما یه خیرتی توش بوده اتفاق امروز و تضاد امروزم خیره واسه من چونکه نور من تو خوده خیری مگه میتونه اتفاق بدی واسه من رخ بده؟حتی اگر ظاهرش بد باشه میدونم که یه خیری برای من توش هست وگرنه رخ نمیداد.
خدایا خودت شرایطی رو برای من بچین که بتونم پشت سرهم تمرین اکستنشن مژه داشته باشم و دستم خیلی سریع تربشه من راهشو نمیدونم خودت بچینش که خیلی سریع تر و حرفه ای تر بشم تو کارم و میخوام توی محیط و منطقه و با سالنداری همکاری کنم که بهترین باشن هم از لحاظ محیط کاری مجهز و کامل باشه و هم اون خانم سالندار محترم و خوش برخورد باشه خدا جونم من راهشد نمیدونم فقط میدونم این وظیفه تو که همه این خواسته هامو به آسان ترین راه ممکن کنی من همه اینارو به آسان ترین راه میخوام تجربه کنم.
((امکانات و داشته های ما همیشه آماده و حاضرن تا خدمت های بیشتری به ما بکنن منتها اگر ما اجازه بدیم….))
و نشونه من توی این فایل. باشه نور من فهمیدم یسری ترمز های مخفی دارم که اجازه نمیدن که خواستمو به آسان ترین و بهترین شکل داشته باشم فقط میخوام هدایتم کنی به شناخت اون ترمز مخفی واقعا هیچ ایده ای ندارم تنها کاری که میتونم بکنم کار کردن روی خودمه و گوش دادن به اون الهاماتی که بهم میکنی.
آخیش حس میکنم الان سبک تر شدم الان حسم بهتره خداجونم سپاسگذارم که هدایتم کردی به این سایت بهشتی سپاسگذارم که با خانواده عباس منشی من رو اشنا کردی استاد جونم و خانم شایسته دوست داشتنی من خییلی شمارو تحسین میکنم و من عاشق این رابطه روسداشتنیم که دارین تجربه میکنید من از شما سپاسگذارن بابت این فایل های هدیه ای که دراختیارم گذاشتین.
خداجونم من سپاسگذارم که خییلی بیشتر از قبل با خودم درصلحم و این پیشرفت عالیه نور من ،من عاشقتم الحق که نوری وسط زندگیم.
شما دو بزرگوار رو بخاطر داشتن این رابطه فوق العاده یک بار دیگه تحسین می کنم
الگوبرداری توی زندگی همه ما میتونه نقش خیلی خوبی توی منطقی کردن رسیدن به اهداف برای ذهنمون ایفا کنه…. من برای الگوبرداری چهار تا معیار قائل میشم : کمیت ،کیفیت ، تشابه و فاصله ….. بریم یک توضیح کوتاهی در مورد هر کدوم بهتون بدم
کمیت: به این معنا که هر چقدر تعداد الگوهای بیشتری برای خودمون پیدا کنیم می تونیم منطق قوی تری رو برای ذهن مون بیاریم.
کیفیت: به این معنا هر چقدر افرادی که از اونها الگو میگیریم موفقیت های بیشتری کسب کرده باشند ما می تونیم منطق قوی تری رو برای ذهنمون بیاریم
تشابه: به این معنا که هر چقدر شرایط افرادی که از آنها الگو میگیریم به ما شبیه تر باشد می تونیم منطق قوی تری رو برای ذهنمون بیاریم…. مثلا اگر ما تحصیلات آکادمیک نداریم طرف هم تحصیلات آکادمیک نداشته باشه یا اگه ما از یه شهر کوچک شروع کردیم الگومون هم از یک شهر کوچک شروع کرده باشه….. این به معنی تاثیرگذار بودن عوامل بیرونی در روند موفقیت نیست بلکه بخاطر اینه که اگر الگومون بیشتر شبیه خودمون باشه ذهنمون دیگه نجوای کمتری برای بهونه آوردن داره.
فاصله: هر چقدر الگومون به ما نزدیکتر باشه ما می تونیم انگیزه بهتر و قوی تری بگیریم….. مثلا اگر که دوست صمییمی مون باشه یا فامیل مون باشه و یا حتی مثل استاد و خانم شایسته عزیز شریک زندگیمون باشه که مطمئنم بارها و بارها این اتفاق توی این رابطه افتاده که یا استاد یا خانم شایسته به یه موفقیتی رسیدن یا یک مسئله ای رو حل کردن و طرف مقابل ازشون الگو گرفته ( مثل همین داستان توی اینم فایل که استاد مسئله رو حل کرد و خانم شایسته هم ازش الگو گرفتن) و خب این هم یکی دیگه از مزایای داشتن یک رابطه عاطفی الهیه.
این فایل ،نقطه عطف آرامش بود که نشان علت تفاوت درنتایج رامیداد معجزه را نشان میداد برای من. اینکه مگه بقیه ادمهاا همین کارهای ساده را انجام نمیدن مگه منم مثل استادو مریم جون نیستم همه ما که خواستهاا و نیازهامون یکیه پس چرا نتیجه فرق میکنه من که همون ادمم من که کار خاصی نمیکنم ادم معروفیم نیستم پس چی شده که اتفاقات تغییر کرده برام این سوالای بود که مدتها بهش فکر میکردم و تلاش میکردم با دیدن فایلا پاسخشو پیدا کنم خیلی کار کردم تو ذهنم تا حسمو خوب نگه دارم خیلی وقتام ازدستم درمیرفت ولی ادامه دادم تا حسمو خوب نگه دارم ذهنمم به شدت مقاوت میکرد و حتی بدتردمنو ادم خیالبافت و ادمی که دوست داره حرفی که میخوادو بشنوه بخاطر همین هرچی بهش بگی چیزی که به نفعشه رو ازش برداشت میکنه منطق حالیش نیست واقعیت را نمیبینه وکلی مقاوت دیگه منی که بارها شنیده بودم استاد میگه برای ساخت باور باید طوری فکر کنی طوری نگاه کنی که بهت حس خوبی بده و ادامه بدی و نشانهاا میاد و بعد نتیجه ولی من واقعا درک نکرده بودم چون موقع انجامش که همون حس خوب =اتفاق خوبه اون همه نجواهایی که گفتم در ذهنم شکل میگرفت ولی من ادامه دادم تا به حواب به حقیقت برسم تا ذهنم منطقشو قبول کنه تا این فایل که مهر محکمی بود به انچه پذیرفته بودم یا بهم الهام شده بود ومن هربار نمیتونستم باورش کنم چون اعتماد به نفسشو نداشتم( وای خدایی من الان که دارم تایپ میکنم تازه فهمیدم باورساختن چیه تمام اون کارهای من باور ساختنه و من دارم تقوا میکنم برخلاف اون همه نجواهای ذهنم که داشت بخاطر این عملم حس گناه و تحقیر و خیالباف میداد😊💕)و واقعا برام سوال بود که یکی میخوابه و بلند میشه ثروت تولید میکنه یکیم مثل گذشته من دردسر روز کسل کننده واین فایل نشون داد اون نوع نگاه و گفتگوی ذهنی و توجه با کلام و دیدن و شنیدن و جستجو کردن و خواندن و اون نگاه به خداوند همواره یاد خدا بودن دررهرکاری و اعتبار به خدادادن قدرت رو به خدا دادن همواره و همیشگی داره نتیحه را متفاوت میکنه این مدار الهی بودن حتی خندیدن و لذت بردن برای خداست و یاد خدا توشه که رضای خداست ینی عمل به قوانینی که میدونی اعتبارش به ربیه که رحمان و حرفش حقه نه خدای دیروزمون این همواره عمل به قوانین را تازه دارم درک میکنم وقتی استاد میگفتن من همیشه دارم آگاهانه رو خودم کار میکنم میگفتم ینی چی من تقریبا همه فایلهای رایگانو دیدم وشاید چندین بارم گوششون کردم وسفربه دور آمریکا همش دنبال استفاده استاد از قانون بودم فکر میکردم میان یه گوشه میشینن همش فکر میکنن و کارا براشون انجام میشه نمیفهمیدم مثلا چجوری میان از قانون استفاده میکنن باور چیه قانون چیه یه تصویر واضح تو ذهنم نبود و فایل سفربه دور آمریکا همش من داشتم تعجب میکردم میگفتم که خدا استاددارن میرن خرید میرن گشتو گذار و فیلم ووعکس و مهمونی و میخندنن پس کی از قانون استفاده میکنن🙈😅 ماام که همونا رو داریم انجام میدیدم اصلا اقاا من قبل آشنایی با قانون هم همینکارو میکردم اصلا همه ادمهاا اینطورین اصلا به جایی رسیده بودم که حتی فکر میکردم انجام تکالیف درسیم وقت تلف کردنه باید همش فایل گوش بدم و بنویسم شده بودم میرزا بنویس😂 البته خیلی کمکم کردااا ازحق نگذریم و همش تعحب میکردم از نتایحی که استاد میگیرن و تعریف بچهاا و حتی خودم خوب منم داشتم توجه میکردم و اتفاقات خوبی برام به وجود میامد منم حتی به نتایج خودم تعجب میکردم میگفتم من که کاری نمیکنم شنیده بودماا بارها که برای موفقیت نیاز نیست بیل برنی ولی نیازه رو خودت کارکنی یا اینکه وقتی تو فرکانست کانون توجهت تغیر کنه نتیجه میاد کم کم ولی خوب درکه نبود واز هنه مهمتر نمیتونستم باور کنم به این سادگی میشه اصلا اینکه ادم له راحتی بخ خواستش برسه یه جای کار ایراد داره ومن چقدر میترسیدم حنی از نتایج خوبم و حس گناه میکردم ولی استاد همواره میگن اگه دیدیرکارت سخت پیش میره بدون یه جای کار ایراد داره وکاملا برعکس نگاهی که من داشتم و همش تو حالت گنگی بودم و دنبال جواب ولی الان تازه دارم درک میکنم که همه چی کنترل ذهنه این که ادم بیاد برای سرخ کردن تخمهاا هم از قانون استفاده کنه ینی چی کاری که استاد دارن همیشه تو کاراشون بهره میبرن از قانون خب من تفاوت در خودم و استادو مریم عزیز راالان متوجه شدم در کجاست خب مثلا من موقع درست کردن یک پیتزا میام تند تند وسیلها رو اماده میکنم و بعدش در حین انجامش اصلا حواسم به این لحظه نیست میگم درست شه خوشمزس حال کنیم بخوریم درس میشه موقع خوردنشم یکم حواسش به مزشه و بیشترش بازم فکرم جای دیگس ولی این فایل نشون داد استاد تو لحظه به کاری که دارن برای کیفیت کار حاضرشون فکر میکن و دررنوردش دنبال راه حلن و توحهشون به نکات مثبت اون کاره تا سپاسگزاری و تحسین جدیدی را به قبلیها اضافه کنن واین همه تعهد و عمل به آگاهانه عمل کردن تحسین برانگیزه و نکته دیگه ای که برام داشت این بود که این همه آدم خیلیهاشون ثروتمند وواز صب تا شب دارن میخندن و کیف میکنن مگر نه اینکه شادی ینی نزدیکی به خداا و عمل به قانون الهی پس چرا این شادیهاا به یاد خدا ختم پس چرا جز دسته فرعونیو قارونیس و لی شادی استادچرا به یاد خدا گره خرده ثروتش اونو به خداا نزدیک میکنه منی که سالها فکر میکردم مشکل از ثروت و شادی و خندیدنه که ما را از خدا غافل میکنه و ایراد این بودکه من نمیدونستم واقعیتهای دیگریم در جهان است اصلا حقیقتی پایداری هست که پاسخ منطقی برای هردو گروه را داره منی که نمیدونستم کسی که در مقابل پروردگارش رب فقیر باشه به همه چی میرسه نه کسی که دررمقابل خدا فقیره (خدا منظور هرچی جز رب مثل همه ادمهاا فلان کارو کنم تا از بقیه عقب نمونم و فلان مدرکو بگیرم تا فلانی حرفی بهم نزنه فلان کارو کنم طرفو مال خودم کنم وهزاران خدای دیگه عده ایمون عده ای قانون ثروتو بلدبودیم و تونستیم عده اینونم نه ) و طبق وعده خدا ما به هردو گروه نعمت میدیم یه جورای مثل تفاوت ثروت سلیمانی و فرعونیه و همه چی فقط با خداا پاکه و استاد ازتون سپاسگزارم بابت یادآوری این قانون مهم که اگه میبینی خیلی سخت کارت انجام میشه بدون یه جای کار ایراد داره و ممکنه این ایراد این باشه که زیادی داری روی عقلت و تحقیقاتت حساب باز میکنی از خداا بخواه همیشه از خداا بخواه هدایتت کنه بزار این سرچشمه راهش درون بازتر و هوایداتر بشه و اونجایی که گفتیم فرق تنبلی و راحت طلبی چیه اینکه ادم تنبل دنبال کاری نمیره دنبال راه حالی نیست اصلا ولی ادم راحتطلب حرکت میکنه هدف داره و براش دنبال راه سادتریه و چقدر این تازه ارزشمنده ودرست .
خدای من خدای من… ببین استاد عزیزم بخدا اگه فقط دوربین تو دست بگیری و فقط از قدم زدنت و در و دیوار خونه فیلم بگیری، من سیر نمیشم و با عشق فقط نگاه میکنم و لذت میبرم… اصلاً همین که بیای جلوی دوربین و لبخند بزنی برام کافیه…سیر نمیشم من… اینقدر که من عاشق و شیفته زیبایی و نکات مثبت شدم، اصلا از همه چیز زیبایی و نکات مثبت میکشم بیرون…روز به روز دارم دیونه تر میشم روز به روز دارم عاشق تر میشم روز به روز دارم سپاس گزار تر میشم….
استاد این فایل یه نشونه واضح بود برام که یسری اعتراف ها رو کنم یسری آگاهی و تغییرات اخیرمو بگم، یسری الهامات و شهود های عینی الهی مو بگم تا هم خودم باورم قویتر شه هم شاید به دوستان کمک کنه… نجواها ذهنم میگفت ننویس کامنتت ممکنه تایید نشه، نکنه استاد و بچه ها خوششون نیاد، نکنه دیگران گارد بگیرن و انتقاد کنن… میدونی ما مشکلمون اینه که همش نگران نظر و نگاه دیگرانیم و این ممکنه که توی کامنت نوشتن و حرف زدنمون هم سرایت کنه… جسورانه و صمیمانه مینویسم، امیدوارم که خدا هممون رو به راه راست هدایت کنه.
وای خدایا من مردم اونجایی که بشکن زدی و گفتی: وقتی یکاری داره سخت پیش میره،نگید این تنها راهشه. من همیشه این فلسفه زندگیمه. کاری که داره سخت پیش میره یجایی کار میلنگه و اشتباه داره پیش میره. کار باید راحت انجام بشه… این جمله ها و تجربه های مریمی که آخر فایل گفته، منو به وجد آورده و دارم پرواز میکنم از شنیدن این سخنان به ظاهر ساده که برای من بزرگترین نابترین و ارزشمندترین درس های زندگیه…
استاد عزیزم، امروز متوجه شدم عید فطره(هر چند هممون میدونیم که چیزی تحت عنوان عید فطر و فطریه و ازین جور بحثا توی قرآن نیومده و اینا همش حرف جامعه است). دوستان اگه دقت کنید متوجه میشید که خیلیا امروز انگار روز آزادی از زندانه براشون و میگن آخیش راحت شدیم…
استاد عزیزم، امسال قبل ماه رمضان یه حس هایی بهم میگفت که باید فارجع البصر کنم و نگاهمو نسبت به این موضوع عوض کنم… من بیش از ده سال در همه رمضان ها تموم روزهاشو روزه گرفتم و حقیقتش خیلی بهم فشار نیومد و کلا به این موضوع عادت کرده بودم… ولی ابتدای ماه رمضان امسال دو سه روز اول که گذشت، تمام وجودم فریاد میزد که یجای کار میلنگه چون احساس خوبی نداشتم و کار برام سخت شده بود.. آخه دیدم من که هر روز باید سخت و مستمر ورزشمو ادامه بدم، واسه دانشگاه بکوب بخونم، تحقیقات و پژوهش هامو هم دنبال کنم، کار و زندگی روزمرمو انجام بدم، از همه مهمتر توی سایت با نهایت توان بگردم و روی افکار و باورام کار کنم؛دیگه انرژی ای واسه ادامه دادن نمیمونه از گشنگی و تشنگی؛ اصلا مخم جوش میاره و خسته و تنبل میشم و خواب آلوده میشم…؛ اونجا بود که شک کردم ، وقتشه ایندفعه به عمق ماجرای صیام برای همیشه پی ببرم و به شهود برسم…میدونستم که روزه فقط روزه طعام نیست و روزه ی اصلی روزه ذهنه و روحه، ولی حسم میگفت نیاز نیست که سی روز پشت سر هم گشنگی و تشنگی بکشی و بیحال و کم انرژی باشی..
خیلی خلاصش میکنم؛یک هفته نان استاپ قرآن رو زیر و رو کردم، کل عقل کل رو درو کردم،کلی تحقیق کردم…آخر سر به نتیجه مشخصی نرسیدم که … تا اینکه کاملا هدایتی به مقاله ای توی نت هدایت شدم که نظام باورامو نسبت به شیوه صحیح درک قرآن عوض کرد و توی اون مقاله با دقیق ترین دلایل ممکن ثابت کرد بهم که قضیه چیه… من به این درک رسیدم که روزه سی روز نیست و کمتر از یک هفتس(نظر خودم اینه که سه روز کافیه)… ولی نمیدونید چه جنگ و جدلی درونم بپا شد… از یه طرف برام سخت بود که سی روز ادامه بدم از یه طرف احساس شک و عذاب وجدان میومد سراغم که نکنه اشتباه کنی.. شک نداشتم که این درک و آگاهی جدیدم درسته ولی تعصب و عادات و باورهای غلط گذشته خفم میکرد…سریع متوجه شدم که باید به شهود و یقین برسم و زود تصمیم بگیرم که بالاخره چه باوری رو انتخاب کنم… حالا اینو داشته باشید؛ در حین همین جریانا بود که برای اولین بار یکی از دندونام به طرز وحشتناکی دمار از روزگارم دراورد… بماند که این تضاد چه درس ها که به من نداد… هدایت شدم به سمت دندان پزشک(خدایا شکرت چه اتفاقات خوب و لذت بخشی اونجا تجربه کردم که خدا برام چیده) بعدش نمیدونم چی شد که دوباره اون درد جنون آمیز دندان شروع شد،گفتم خدایا عصب کشیش کرد پر و کامپوزیت کرد و من در بهترین حالت فرکانسی این روزا قرار دارم، پس چرا دوباره اینجوری شد؟یکی دو روز که گذشت یاد اون حرف استاد که توی فایل نشانه من برای قدم بعدی افتادم که گفتن اگه یجاهایی هم توی شک گیر کرده باشم که هدایت و الهامم درسته،یه نشونه میذارم تا به یقین برسم. منم گفتم خدایا میخام به شهود برسم درمورد درک جدیدم نسبت به صیام و از طرفی هم این درد دندون هم دیگه دیوونم کرده، اگر این درکم درسته همین فردا دردمو به طور کامل تسکین بده! استاد باورت نمیشه که خوابیدم و بیدار شدم دیدم هیچ خبری از درد نیست و کاملا خوب شده، و اینچنین به شهود رسیدم و با یک تیر دو هدف زدم هم درد دندونم خوب شد هم به شهود رسیدم که دیگه نیازی نیست ۳۰ روز روزه بگیرم و به خودم سخت بگیرم… دوستان من چیزی نمیگم فقط برید خودتون آیات صیام رو بخونید و از خدا هدایت بخواید، خدا همچی رو آسون کرده و هیچ چیز رو برامون سخت قرار نداده…خدا راحتی و آسایش ما رو میخاد نه رنج و فشار… من که از خدا هدایت خاستم و اون منو به شهود رسوند…
سال پیش، هی میگفتم چرا عباس منش انگار نماز نمیخونه و روزه نمیگیره،چرا همسرش حجاب نداره… و ازین جور قضاوت های کورکورانه.. نگو که ایشون به چنان درک عظیمی از خدا قرآن و جهان رسیده که هیچ کس دیگه ای نرسیده… استاد دقیقا همین طوره، باورهای محدودکننده مذهبی مثل همون خار و شاخه های ان که به هم وصلن،مثل همون مثالی درختای جنگل که توی قسمتای قبل دیدیم… حجاب… نماز…. روزه…. ازدواج… محرم نامحرم… و ازین جور جریانات که به هم وصل و چسبیدن… من که خودم زمانی ته مذهبی بودن بودم… استاد اون لایوی که درمورد شکل ازدواج و رابطه با عزیز دلتون حرف زدید، من دیوانه شده بودم… پریدم هوا و عین سکانس معروف آلپاچینو توی بعد ازظهر سگی فریاد زدم آتیکا آتیکا آتیکا آتیکا اتکا(با لحن و صدای گرم آلپاچینو بخونید). از شوق بلند بلند گریه کردم و گفتم اینه اینه این همون شکل ازدواجی هست که توی اعماق وجودم دنبالش بودم این همون نوع رابطه ایه که مد نظر قرآنه و خداست… صیغه محرمیت و جشن عروسی و سند ازدواج چیه بابا… اینا همه چرت پرتای فرهنگ و جامعست… غیرت و تعصب و ادعای تملک و احساس وابستگی چیه… یک عشق بیشتر نداریم آن هم عشق به رب و تنها معبود عالم هستیه، در گرو عشق الهی میتونیم به همچی عشق بورزیم و عاشق باشیم نه صرفا یک عشق زمینی… راجب حجاب هم به شهود رسیدم که اصلاً چیزی به نام حجاب نداریم و فقط یسری نقاط حساس بدنو خدا گفته بپوشانید که برایتان بهتر است… برید قرآنو بخونیدا… استاد من سال ها به یک شیوه نماز میخوندم و اغلب دلزده میشدم ازین روش تکراری، آقا دروغ چرا خسته شده بودم، اگه یه روز نمازمو نمیخوندم یا سر وقت نمیخوندم احساس عذاب وجدان میکردم… مگه خدا محدود به مکان و زمانه.. مگه خدا واکنش گراست… مگه خدا سختی منو میخاد…کم کم شک کرده بودم و روز به روز فرم و حالت نمازمو آپدیت میکردم تا احساسم بهتر شده…ماه ها گذشت تا اینکه همین چند ماه پیش استاد توی لایوی درباره صلات یه حرفای تکان دهنده و تامل برانگیزی زدند، موقع شنیدن اون حرفا مو به تنم سیخ شد و بازهم فغان بلندی زدم که اینه اینه این همون چیزیه که ندای محکم الهی درونم داره فریاد میزنه که تعریف واقعی صلات همین چیزیه استاد میگه. بعدش هم هدایت شدم به نوشتار های اعجاب انگیز خانم شایسته که دیگه دیوانه دیوانه شدم رفت. مریمی بخدا تو منو دیوانه خودت و خدات کردی.. همینطور زنجیره وار ریشه تمام باورهای محدودکننده مذهبی رو که سالها از جامعه و خانواده به ذهنم رخنه کرده بود رو از بیخ کندم… کلا نگاهم به ارتباط با جنس مخالف تغییر کرد… کلا نگاهم به زوج و رابطه عاشقانه تغییر کرد…کلا نگاهم به عشق تغییر کرد …. کلا تمام ساختارهای ذهنیم زیر رو شد… اینا واسه منی که سال ها توی فضای سفت و سخت مذهبی بودم خیلی سنگین بود که توی بازه زمانی بسیار کوتاهی تغییرشون بدم… ولی از ته دلم جهاد کردم و از خدا شهود خواستم…. الان چقدر راحت و سبک بالم چقدر احساس رضایت و آرامش و عشق الهی دارم… دوستان مقدمش اینه که باورهای محدودکننده و غلط رو بشناسید و بپذیرید که اشتباه فکر میکردید بعدش کم کم خدا به بی نهایت طریق هدایتمون میکنه و سریع جواب میده همون طور که سریع جواب های منو داد و به شهود رسوند… استاد من هیچگاه مقلد هیچ کسی نبودم و نخواهم بود ولی زندگی و باورها و نگرش تو و زوجتون دقیقا همون چیزیه که من سال ها توی لایه لایه های وجودم دنبالش می گشتم و چون الگویی نمیدیدم خودمو سرکوب میکردم که تو خیلی داری دیوونه بازی درمیاری…
دقیقا همینطوره کی گفته که فقط یک روش خاص واسه یه کاری هست؟ کی گفته که فقط یه روش واسه زندگی کردن هست؟ کی گفته یه روش واسه صلات یا ازدواج یا ارتباط هست؟ کی گفته یک روش واسه درست کردن تخمه و پسته هست؟ کی گفته فقط یک روش خاص واسه ثروت شهرت و موفقیت هست؟ ….بی نهایت…..
من عاشق این طرز تفکر بی نهایتی هستم، من عاشق این طرز تفکر نامحدود هستم که از باور فراوانی میاد از خدای لایتناهی میاد…دوستان هر چیزی هر کاری هر طرز تفکری هر باوری هر روشی که احساس بد و سختی بهتون دست میده نشون میده که یه اشکالی هست؛ یا اعراض کن(که کمتر پیشنهاد میکنم) یا نگاهتو عوض کن و تغییر ایجاد کن تا به احساس بهتر و راحت تری برسی… این افکار مذهبی و چرت پرت منو سال ها خفه کرده بود و حالم ازشون بهم میخورد… حقیقتش ممکنه خیلی سخت باشه رفتن به جدالشون ولی یقینا ارزششو داره… خدا شاهده که من به خدا تعهد داده بودم که حتی جونمو هم حاضرم بدم تا این خار و شاخه های هرز مذهبی از مغزم پاک بشه… راستش یه شبایی از شدت فشار تغییرات و جنگ های ذهنیم داشتم ناله میکردم و میخواستم سرمو بکوبم به دیوار… دمای بدنم از شدت تغییرات به شدت بالا میرفت و میخواستم بالا بیارم اون آشغال های مسموم مذهبی رو… ولی صددرصد ارزششو داشت و الان به خودم افتخار میکنم به خاطر این خونه تکونی و پاکسازی ذهن اونم توی بازه بسیار کوتاه که برای هرکسی ممکن نیست( جالبه که مصادف شده با پاکسازی پرادایس)… پس دوستان خیلی به حستون توجه کنید… این احساس، راهنما و قطب نمای درونمونه و داره باهامون حرف میزنه…خدا عاشق آسانی هست عاشق راحتی و آرامش و لذت ماست… امیدوارم اگر یک نفر هم مثل گذشته من باشه به این کامنت و تجربه های من هدایت شده باشه تا شاید بیندیشد… مریم عزیزم یه درخواست دارم و شما بانوی دوست داشتنی رو تشویق میکنم؛ لطفاً خیلی راحت بیا جلو دوربین که روی ماه انسان عزتمند و ارزشمندی چون شما رو ببینیم، من که همچنان مشتاق و منتظرم. مطمئنا اتفاقات خوبی خواهد افتاد. بیخیال مسایلی که ممکنه واسه سایت پیش بیاد،جای هیچ نگرانی نیست اینجا بهترین و امن ترین مکان دنیاست همه بهترین بنده های خدا هستند که از نهایت عشق و شعور برخوردارند…ما یک خانواده هستیم… صمیمی ترین و توحیدی ترین خانواده دنیا… استاد یه درخواست دارم؛ لطفاً شما هم برید خونه خانواده رایان و ما رو بیشتر با فضای خانواده های امریکایی آشنا و مأنوس کنید… خیلی دوست دارم بریم مهمونی شون، من که با شلوارک و رکابی میام، اصلا پا پَتی میام.خوبه … ازین راحت تر؟!.. لطفاً عزیزم دلم… تنهایی روم نمیشه برم… بیاین با هم بریم خوشگذرونی و نهایت عشق و لذتو ببریم
استاد من عشق من، با اینکه با نهایت سرعت دارم کارامو پیش میبرم و خواب و خوراک ندارم ولی نمیرسم که واسه هر قسمت توی همون روز کامنت بذارم و کامنت بخونم… فایل قسمت قبل منو روانی کرده… اونقدر ذوق کردم اونقدر کیف کردم که دوست داشتم بپرم توی tv… میخواستم درمورد فانتزی ها و قدرت تخیل و این نعمت عظیم خدا حرف بزنم… از تجربیات شکل ذوق کردنام بگم… از عشق و لذت بردن… برم که واسه قسمت قبل کامنت بذارم… دوستان یچیزی یادم اومد… موقعی که یه حسی بهم میگفت بنویس من میگفتم بابا کار دارم بذار بعدا، ولی بعداً که میخوای شروع کنی میبینی اصلا حسش نیست… شما هم اینجوری هستین آره… دقیقاً همینطوره وقتی ایده و الهام میاد باید سریع نوشت یا سریع عمل کرد… و الا اگه به تعویق بندازی و یا انجام ایده ها و الهامات رو به تاخیر بندازی فایده نداره و دیگه حسش نیست…
من که حالا حالا ها توی فضای مهمون هامون هستم و دارم قسمت های قبلو نگاه میکنم… هی میگفتم بچه ها شب کجا میخابن نگو که پتو و بالش وسط حال پهن میکردن و ردیفی کنار هم میخوابیدن… هی میگفتم مادر بچه ها توی راهه داره میاد پرادایس به جمع مهمونیمون اضاف شه ولی نمیدونم چرا تمپا موند و نیومد…
الهی لباتون همیشه خندون باشه خانواده قشنگم… اگر درمورد شهود های خودم گفتم، به معنی این نیست که افکار و عقاید دیگران رو به سخره گرفته باشم و بخوام بی احترامی کنم… نه… فقط از درک و آگاهی های الهی ام گفتم که هم رد پا از خودم بذارم هم تایید و تحسین و تصدیق کنم استاد و مریم والا مقام رو که جلوه ی حقیقی قرآن و خدا هستن…. عاشق تک تکتونم عزیزای دلم … تغییر… تغییر … تغییر و حرکت به سمت حق و خدا رمزه پیشرفت و آزادیه… عاشقتونم عزیزای دلم😘😘❤❤💖💖
کار ک داره سخت انجام میشه یه جای کار اشتباهه، کار باید راحت انجام بشه
همراه این سریال گفتگو با دوستان هم نگاه میکنم
تو یکی از جلساتش استاد میگفتن
اگه باور کنی ک میشود به سمت راه هایی هدایت میشی ک میشه
و اینجا هم استاد باور داره ک همیشه راهی هست ک کار ها اسون تر انجام بشه و به سمت اون راه ها هدایت میشه
جهان قانون باوره
هرچیزیو ک باور کنی جهان همونو بهت نشون میده
اگه کاری رو ب سخت ترن حالت ممکن انجام میدی و باور داری ک تنها راه همینه، پس درست فکر میکنی
اگه باور داری ک کاری ک انجام میدی از این راحت تر هم میشه انجامش داد،بازم درست فکر کردی
اون چیزی رو ک باور داری جهان بهت نشون میده
چقدر زیبا دوستمون تنبلی رو با راحت طلبی رو با هم جدا کرده
تنبل یعنی هیچ کاری نکنی
راحتی یعنی خیلی فعال باشی و کار ها رو به شیوه راحت انجام بدی
از این فایل یاد گرفتم وابسته نباشم به یه روش خاص آزاد و رها باشم ب جریان الهی
جریانی ک برای بنده اش کافی است
الله بکاف عبده
ب خوشی ها وابسته نباشم
مثه زمانی ک چهارتا پسر با پدرشون اومده بودن مهمونیمون چقدر خوش گذشت ولی اخرش وقتی رفتن دل تنگشون شدیم، یاد گرفتیم آزاد و رها باشیم
خدا ک عوض نشده
قانوناش ک تغییری نکرده
خدا هدایتومون میکنه ب زیبایی های بیشتر
و زیبایی ها هم ک تموم نمیشن
به عشق وابسته نباشم
اگه تو رابطه ای همش داری توسری میخوری التماسش میکنی ک نره و تنهات نذاره و وابسطه ای و فکر میکنی
با کسی دیگه نمیتونی خوشبخت بشی
خدا دست های زیادی داره ک میتونه از طریق اونا بهت عشق بده
و
یا
جایی کار میکنی و اونجا حقوق کم میدن و بهت احترام نمیزارن، وابسته ای ب اون کار و ایمان نداری ک بگی من این کار رو ول میکنم خدا یدونه خوشگل ترش رو برام میاره
همینه هدایت نمیشی ب راه های بهتر و اسان تر
ولی
وقتی
جایی کار میکنی حقوق کم بهت تعلق میگیره با کار های پر فشار، بهت بی احترامی میکنن
از کار انصراف میدی و نیرویی رو باور داری ک کار راحت تر با حقوق بالاتر رو برات جور میکنه قطعا همین خواهد شد، باورت رو بهت نشون میده عزیز 😏
پسته های بود داداه زیر نور طبیعی خورشید چقدر قشنگ بودن😍
الهی شکرت ک یه روز دیگه فرصت پیدا کردم توی این بهشت زندگی کنم
مریم جان و استاد عزیزم شاد و سلامت باشین در پناه الله یکتا
به نام خداوند بخشنده ی رحمت گستر
خدایا سپاسگزار لطف بی کرانت هستم که برمن منت گذاشتی و دوباره به من میگویی تا بنویسم درمورد آنچه که باید اینجا نوشته شود و از ان درس بگیرم.خدایاصدهزارمرتبه شکرت
سلامودرود خدا به شما عزیزان دل
امروز قبل از اینکه مهمونامون وارداین فضای بهشتی بشوند،میخوایم تخمه کدو که مفیدترین وخوشمزه ترین تخمه هاست رو با یک روش آسون بو بدیم و از اون بوی خوشمزه ای که درش ایجادمیشه لذت بیشتری ببریم
استاد اونقدر بدون مقاومت ایده هاتون رو توخونه اجرا میکنم که هم دیدم دارید تخمه کدو بو میدید،سریع رفتم باهمین روش شما مغزبادام رو داخل آبلیمو ی الص ایرانی ونمک مخلوط کردم و بو دادم
عجب طعم بی نظیری داشت خیلی خیلی خوشمزه شد،ممنونم ازتون که موضوعاتی رو بیان میکنیدکه واقعا تو زندگیمون کارایی مفید داره
خلاصه الان دارم با خوردن مغزبادام آبلیمویی به روش شماعزیران این کامنت رو مینویسم،خدایاشکرت
عجب هوای بی نظیر و ویوی چشم نوازی از بیرون پنجره ی کلبه ی چوبی دارم میبینم،چه احساس فوق العاده ایه که از پشت این پنجره مشغول آشپزی به سبک ایده ایده های الهامیت باشی،یامشغول یهمچین کاری باشی که همش برگرفته از ایده های خداونده خدایاشکرت
خدایاشکرت وقتی باورت بصورت بنیادین این باشه که هیچ کاری نباید سخت پیش بره،اگه سخت پیش رفت یجای کار ایراد داره،خدا تورو به یهمچین ایده های ساده ای هدایت میکنه
چقدر لذت میبرم ازیهمچین ویژگیتون که ازین باور تو همه ی جنبه های زندگیتون استفاده میکنید،و این نیست که بگید این باور فقط توبعضی موضوعات جواب میده
یک الگوی ثابت رو توتموم موضوعات زندگی به کار میبرید
استاد چقدر ازشمادارم یادمیگیرم که حتی توی بودادن تخمه ها،اجازه میدید تخمه ها آرام آرام و با طی کردن تکاملشون به یک مرحله ای از خوشمزگی برسند
همین که میگید با درجه ی کم و با مدت زمان طولانی تر،یعنی که دارید اجازه میدید اون نمک وآبلیمو و اون طعم خوشمزگیش آرام آرام به مغز تخمه نفوذ کنه،و چون هدف شما عجله کردن نیست و بیشتر لذت بردنه،این هدایت شدن شما به این ایده رو ازطرف خدا میپذیرید و اجرامیکنید
دوست خوبمون چه دیدگاه خوبی رو میگه که تنبل اونیه که کارنمیکنه ولی راحت طلب کسیه که کارمیکنه ولی به راحتترین شکل ممکن…
دقیقا همینطوره ومن هزاران بار راحت طلبی شمارو دیدم که چقدر کارهاتون رو به ساده ترین شکل ممکن انجام میدید خدایاشکرت
چه دستگاه هواپز هیولایی هم سفارش دادید،کاملا پیشرفته،و میتونی غذا یا هر خوراکیو به بهترین شکل ممکن سوخاری کنی خدایاشکرت
مریم جان ازتون سپاسگزارم که روش بودادن پسته به روش آبیلمو نمک رو هم بهمون نشون دادید
وقتی که خواستید دستگاه هواپز رو روشن کنید،چقدر برام جالب بود که گفتید هنوز بادستگاه کارنکردم!
واقعا چقدر زندگیتون متفاوت از بقیه ی زوجین هست
اکثر خانمها مخصوصا ایرانیا برای ایمجور وسایل بیشتر استقبال میکنند که ببینن چجوری کارمیکنه،ولی استاد عزیز رو میبینم که قبل ازینکه شما یک وسیله اون هم مربوط به آشپزخونه هست رو ازشما زودتر باوسیله کارمیکنه و ازکل کارایی اون وسیله سر درمیاره،واین خیلی برام قابل تحسین بود که ایشون دستگاه هواپز رو زودتر ازشما راه اندازی کرده بوده
وخیلی جالبتر اینکه ازاستاد کمک نخواستید تا به شما یاد بده که این دستگاه به شکل راه اندازی میشه،خودتون بدون هیچوابستگیی اینکارو میکنید،دمتون گرم که خودتون به تنهایی وارد هرچالشی میشوید
عجب پسته های خوشمزه ای شده باشن،مخصوصا تواین هوای دلپذیر و شنیدن صدای چه چه پرنده های واقعا چه آرامشی وجود آدمو فرا میگیره خدایاشکرت
مریم جان آفرین به شما که ازهمین کارها این درسها رو میگیرید که ذهنتون رو با یک روشی که ازقبل یاد گرفتید به روی روشهای دیگه وآسون نبندید
واقعا مااکثر آدما یک کاریو که از گذشتگانمون یادگرفتیم ذهنمون میخواد به همون شیوه های گذشتگانمون مارو تشویق کنه و محدود به همون شیوه ها بشیم،اما وقتی بایک استادی زندگی میکنید که میدونه همیشه ایده های ساده تر و قابل اجراهست و از خودشون همیشه سوال میپرست که چطور ازین ساده تر…خدا هدایتشون میکنه به یک روشی که از روش شما هم حتی ساده تر و آسانتره
و این رو بدونیم که بقول مریم جان همیشه امکانات و داشته هامون میتونن به ما خدمت بیشتری کنند،اگر که اجازه بدیم و نخوایم ذهن منطقیمون رو تو هرکاری دخالت بدیم و اجازه بدیم که خدا درهرلحظه هدایتش رو بهمون درمسیر آسونی ها نشون بده
خیلی لذت بردم ازین فایلی که فقط چهاردقیقه بود اما کلی درس ازش یادگرفتم
چقدر به خودم اومدم که وابستگیهامو به همسرم کمتر کنم
چقدر درس گرفتم ازینکه از وسایل برقیی که دارم استفاده ی مفیدتری داشته باشم و میتونم از دستگاه هواپزی که دارم غذاهای خوشمزه تری درست کنم و در راحتی بیشتر یک غذای لذیذتری رو تجربه کنم
خدایاشکرت بخاطر یک روز پراز خیروبرکت دیگه
داستان بهبود شخصیتم درراستای الگو گرفتن از انسان های شریف این سریال ادامه دارد…
به نام خدایی که همین نزدیکیست
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
سلام به همسفران همفرکانسی ام
خدایا ازت سپاسگزارم که یه روز دیگه بهم فرصت زندگی کردن در این بهشت زیبا رو دادی
سریال زندگی در بهشت داره به ما قانون رو یاد میده وقتی قانون رو بلد باشی اونوقت در همه زمینه ها پیشرفت میکنی حالا ثروت هست روابط هست سلامتی هست آشپزی هست کارکردن با ابزار هست خرید کردن هست بازی کردن ورزش کردن و …………………….
حالا خودت باید زرنگ باشی و از این قانون حتی برای آشپزی کردن یا بازی کردن استفاده کنی و موفق بشی
همه ی حرفهای استاد یه بیس داره باید اون بیس رو یاد بگیری
از وقتی این سریال شروع شده و با کارکردن روی دوره عزت نفس داره پیش میره و هماهنگ شده من و عشقم واقعا داریم تغییرات رو تو زندگیمون و در خودمون میبینیم
مثلا یه سری از غذاها بود که ما فکر میکردیم فقط مامانامون بلد درست کنن و ما حتی میترسیدیم بریم سمتش و میگفتیم نه بابا ما بلد نیستیم ولش کن حالا خراب میشه
ولی الان کلی غذا درست میکنیم حتی از غذای مامانامون هم خوشمزه تر میشه فقط با این باور که من میتونم من به خودم و توانایی هام ایمان دارم من قدم رو برمیدارم و ایمان دارم که خدا هدایتم میکنه به بهترین مسیرها
استاد به خدا همین چند تا جمله زندگی ما رو تغییر داد الان هر کاری میخوایم انجام بدیم نه فقط آشپزی بلکه برای انجام هر کاری با این باور میریم جلو و به خدا که از نتایجش شگفت زده میشیم
البته فقط گفتن چند تا جمله نیست بلکه باید با تمام وجودت باورش کنی
ما همون غذا هایی رو که بلد بودیم به قول خانم شایسته از مامانمون تقلید میکردیم و فکر میکردیم دیگه بهترین روش همینه ولی چی بگم از دوره ها و سریال زندگی در بهشت که ما رو در تمام زمینه ها قوی کرد
وقتی با ایمان به توانایی هات قدم برداری و کار و انجام میدی و چون باور کردی که میتونی و چون از خداوند هدایت خواستی پس نتیجه کار هم خیلی خوب میشه و همین خوب شدن نتیجه باعث میشه اعتماد به نفست بره بالا و انگیزه بگیری برای کارهای دیگه
دقیقا تو شغلمون هم همینه مثلا یه مشتری میاد میگه میتونین این کارو انجام بدین بعد نجواهای شیطان میاد نه بابا ولش کن تو نمیتونی کار مردم و خراب میکنی این کار تو نیست بعد ما با خودمون میگیم ما میتونیم ما به توانایی هامون ایمان داریم و میدونیم که خدا هدایتمون میکنه و وقتی میریم تو دل کار اصلا ایده های راحت میاد و دیوانت میکنه بعد انقدر کار خوب میشه انقدر مشتری راضی میشه هم اعتماد به نفس ما میره بالا هم هر مبلغی به مشتری بگیم پرداخت میکنه و هم میره با خودش کلی مشتری دیگه میاره و به دنبالش پول و ثروت میاد
و چون کارو عالی انجام دادی دفعه بعد دیگه نجواهای شیطان نمیاد فقط صدای خدا میاد که برو من کمکت میکنم
به خاطر همین استاد میگن عزت نفس بیس همه دوره هاست
قبلا اصلا اینطوری نبود دقیقا از وقتی این اتفاقات داره میفته که ما با استاد آشنا شدیم
فقط که نباید نگاه کنی ببینی که آیا ماشین یا خونه مورد علاقت رو خریدی اونوقت بگی که من نتیجه گرفتم یا نه بلکه همین تغییرات که به نظر من اصلا کوچک هم نیستند رو ببین و اونوقت به این درک میرسی که اگه قانون برای این موارد جواب میده برای ثروت هم جواب میده فقط باید ما مدارمون بره بالاتر و شاید به خاطر باورهای غلطمون یه کم زمان بر باشه وگرنه که قانون ثابت هست
و چند تا درس اساسی داشت این فایل
وقتی یه کاری سخت انجام میشه یعنی اشتباهه و همیشه راه برای راحت تر شدن کارها هست چقدر من درس گرفتم از این جمله خدایا شکرت
همیشه به دنبال امتحان روشهای بهتر و راحت تر باشیم نه اینکه برای انجام کارها کورکورانه از دیگران تقلید کنیم و همیشه سعی کنیم خودمون خالق باشیم خودمون مولد باشیم
داشته ها و امکاناتی که ما در اختیار داریم برای خدمت رساندن به ما طراحی شده اند پس از خودمون بپرسیم که با این امکاناتی که در اختیار دارم چطور میتونم کارها رو به بهترین و آسانترین شکل انجام بدم
و این و بدونیم که همیشه جا برای بهتر شدن هست و پیشرفت کردن حدی نداره
و در آخر از خانم شایسته عزیزم سپاسگزارم که با یه دست فیلم گرفتن و با یه دست کارها رو به نحو احسن انجام دادن و تفاوت روش خودشون و با استاد توضیح دادن که آگاهی ما چندین برابر شد
خدایا شکرت که امروز هم بهم فرصت نوشتن دادی
خدایا شکرت که امروز هم کلی نکته و درس یاد گرفتم
خدایا شکرت که امروز بهم توفیق زندگی کردن در بهشت و لذت بردن و بودن در کنار دوستانم رو دادی
خداوندا ازت سپاسگزارم تا ابد و تو را بی نهایت شکر میکنم
سلام دوست عزیزم 🌹
چقدر زیبا و شیوا به نکات جالبی اشاره کردید ..
ایشالا در تمام مراحل زندگی و شغلی همیشه موفق و سربلند باشید 💗
با آرزوی بهترینها برای شما خوبان خدا نگهدار🙏
سلام جناب مهرجوی
سپاسگزارم ازتون و برای شما و همسرتون آرزوی بهترین ها رو دارم
ما هم همیشه از نظرات زیبای شما استفاده میکنیم
در پناه خدای مهربان همیشه در آرامش باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
… همه دادم و همه گفتم نرسی هیچ دم آخر، به تو گفتم تو بزرگی تویی آن معجزه ی حق؛ تو چه کردی؟ تو چه جویی؟! تو خودی آن نفس حق؛ نکنم هیچ کسی را که به غیر تو مسلط؛ که تو آنی که بخوانی شبیه آن خیر مطلق، تو به دنبال که هستی تو در آشوبِ چه هستی دل خود بنگر و دریاب …
که خدا هست و خدا هست که خدا هست و خدا هست
سلام و عرض ادب به روحِ شادم به جسم تندرستم به قلب پاک و بزرگ و به ذهن بزرگم به خداوند یکتای جهان آفرین، که خودِ خودِ ثروته
سلام و عرض ادب به استاد مهربانم
سلام و عرض ادب به مریم جان
سلام و عرض ادب به همه ی اعضای بینظیر گرم و صمیمی خانوادهام.
سلام و عرض ادب به همه ی مخلوق به تمام دنیا
چه زیبایی در بیرون من هست که نتونم درونِ خودم ببینم؟
آره ثروت که جای خودش را دارد! ولی ثروتمندتر شدن یعنی شناخت و سپس درک عمیقتر خدا=ثروت=منبع خیر=کلید رسیدن به هر گنجی در آسمانها و زمین= یعنی خدا را دقیقا بیشتر دیدن و حس کردن در لحظه به لحظههای شیرین و مقدست، مثل الان
استاد جون اومدم این خبر ثروتمندتر شدنم را بگم اونم با دو نشونه:
1) بیشتر از هر زمان دیگری دوست دارم و عاشـــق این هستم که پادشاهم را در آیینه ببینم و از دیدنش لذت ببرم. امروز چند بار این اتفاق افتاد و من داشتم با خودم حرف میزدم و یکی از این بارها متوجه شدم که نیم ساعتی سرپا هستم و محو تماشایی کسی هستم که میبینم و نمیتونستم از این ابر زیبایی دل بکنم! خدای من چقدرر زیباتر شدم چقدرر موهامو که کوتاه کوتاه کردم بهم میان.
بهم گفت .. مبارکه! .. گفت در این مسیر بمون همه چیز به تو داده میشود و همه چیز منظورش خودش بود خودِ خودِ خدا داشتن خودش آخه مساوی و علتو معلول با همه ی چیزهای عالیه اونم یکجا و با هم
بهم گفت ببین! ببین مسیر من مسیر راحتیه و البته صبوری و لذت بردن .. برای رسیدن به من باید از این لحظه هات واقعا لذت ببری. باید فارغ و رها باشی از مخاطبی قرار دادن برای خودت غیر از من! و حالا باید برای رسیدن بیشتر باید بتونی علاوه بر رها و فارغ بودنت، پسوند تفضیلیِ تر را بهشون واقعا اضافه کنی. یعنی در وجودت.
2) بیشتر از هر وقت دیگری دوست دارم و عاشـــق این هستم که صدای زیبا و الهام بخش و پختهی خودم را بشنوم و واقعااا نمیدونید تقریبا تمام روز صدای زیبای خودم از عبارت های تاکیدی About Wealth توی گوشمه و دارم میشنوم و اونم با احساس سراسر خوب خداروشکر
ثروتمندتر شدنم را میخوام اینجوری تعریف کنم؛
میخوام اینجور بگم، خودم وجود خودم برای خودم ارزشمندتر شده
خودم برای خودم هیجان انگیزتر شدم، ماجراجویانه تر شدم، سلام کردن به خودم و همینطور تحسین کردن خودم، متفکرتر و مخصوصا عملگراتر شدم اونم از وقتی که متعهد شدم و فقط دیگه یاد گرفتم که ادامه بدم و این خبر خیلی خوبیه نه فقط برای من بلکه برای تمام جهان، جهانی که خداییی که بیشتر از من میخواد واقعا واقعا واقعاااا به خواسته های ارزشمندم برسم. اونم خواسته هایی که فقط و فقط و فقط یک وسیله برای تجربه و درک عمیق تر طولی و عرضی خودشه؛ دقیقا خداست.
و با این درک من به دو تا چیز دیگه میرسم که همیشه شما استاد مهربونم میگید:
1 ) خواسته ها یک Toy هستند اصلا چیزی نیست که نشه بهش رسید Wow
Yeah truly
2) درستش اینه که حالا که همه چی هست همه چی فط و فراوونه و شما خالق زندگیت هستی و You can create anything that you want
So, Follow your Passion
استاد جان یک حرفی دارم که دوست دارم بهتون بگم،
من مارکو آدمی هستم با توانایی و استعدادهای فراوان اونم توی همین سن کم، ولی چیزی که الان درک کردم واقعا داشتن استعدادهای فراوان خیلی مهم نیست، خوبه که شناختی بیشتر از همیشه خودت را ولی، این استعداد را ازش آیا پولم در میاری به راحتی؟ این روزها استاد جان یک مقداری برام سوال ایجاد شده که بین این همه استعداد با توجه به داشته هام چی را انتخاب کنم آره آره میدونم شما درست میگی با نشستن توی خونه نمیشه پیداش کرد همینطورم هست توی خونه نیستم در حال حرکتم .. همیشه جای بهتر شدن دارم و میتونم بهتر بشم؛ از خدا طلب هدایت کردم (Doing) بهم چند باری نشونه داد که با توجه به این داشته هام چه کاری را میتونم انجام بدم حالا منتظر نشانه های دقیق تر هستم که چطوری میشه ..
امیدوارم یکی از قسمت های بعدی سریال زندگی در بهشت این موهبت الهی این اتفاق قشنگ در خانواده امون در مورد همین باشه اینکه بین این همه توانایی .. چطوری میشه دقیق تر شد .. میدونم که پاسخ سوالم هست ولی این درخواستِ!
میدونی استاد جان بال بال میزنم برای کاری که بهم گفته ولی نمیخوام خودم کارم را انجام بدم! وقتم کمه! میخوام همچنان روی باورهای ثروتم که دارم کار میکنم و انقدررر این انرژژژیم زیادد شده و در عین حال که روی باورهام دارم کار میکنم و انرژِیم هم کنترل میکنم، ذهنم را کنترل میکنم و مخصوصا تمرین صبوری میکنم، بهم قدم بعدی گفته بشه. زمان زمان زمان باید بگذره.
باید هم زمانی و هم مکانی اتفاق بیافته.
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
خداروشکر میکنم به خاطر اینکه یک روز عالی دیگه بهم فرصت نوشتن و دیدن یک قسمت دیگه بهم داده شده و منِ تحسین برانگیز بازم انتخاب درست را داشتم و دارم: توجه بر نکات مثبت توجه بر زیبایی ها
+ خدای من عجب دستگاهی، مبارک باشه. خداروشکر که دوباره شما را میبینم البته بگم که من همش شما را توی خواب و بیداری توی آمریکا میبینم و مو به مو و پشت هممم نشانه هاااا: خداروشکر
خوشحالم و سپاس گزارم که تا زمانی که من میام آمریکا به امید خدا، خبر هیجان انگیزش اینه واسم که کلییی چیز جدید باید یاد بگیرم کلیی تغییر تغییر آخ که من چقدرررر عاشــق تغییر شدم تغییر سبک شخصی، تغییر نگاه، تغییر باور، تغییر تغییر کارهایی که همیشه انجام میدی با حال خوب و حالا تغییر برای حال خوب تر و به شکل ساده تر. تا اون جا تا اون نقطه که شما را میبینم یک مسیره پر از درس، پر از عمل، پر از اتفاقات عالی .. و همین انگیزه و امید من را بیشتر و بیشتر کرده خداروشکر، و در اون نقطه که هم دیگه را میبینیم میشه جزیی از مسیر بی انتهای رسیدن تا خدا و بعد هدف من همینه مثل الان دوباره از این نقطه از این اتفاق از این زیبایی لذت ببرم و سپاس گزارش باشم و let it go // رهای رها برای لحظه های زیباتر آماده باشم یوهوو
خدای من خدای من چقدررر میشه واقعا کارها را راحت انجام داد> همه چی راه حلشم هست. ثروت ثروت ثروت یک ذهن ثروتمندِ فقط که خدا را در آسونی میبینه و همیشه ی خدا هم به راه حل های سادهتر هدایت میشه
عاشقتونمممممم
ممنونم استاد جون ممنونم مریم جون که لحظه های زیباتو با ما به اشتراک میذارید. عاشقتونممم
این فلسفه ی زندگیتون استاد جون تحسین برانگیز، مثل همیشه به خاطر وجود ارزشمندتون از خدا سپاس گزاری میکنم. مریم جان مهربان شما هم واقعا به خاطر این عشقی که دارید و با یک دست فیلم برداری میکنید هنرمندانه در عین حالم که آموزش رست کردن پسته ها و با این صدای زیباتون با این ظرافت و البته راحتی خدای من تحسین برانگیز، خداروشکر به خاطر وجود ارزشمند شما.
+ واو چه پسته ها و تخم کدوهای خوشمزه ای، اووم دهن منم آب افتاد
خدای من چقدرر این بهشت زیباتر شده چه شنایی بشه توی این دریاچه، چقدر که درخت ها هم سرسبزتر شدند، چه سکوتی، چه آسمون بینظیری چه هوای پاکی خداروشکر
+ DON’T CLOSE YOUR MIND
با سوال های بهتر این نکته را دوست دارم تکرار کنم که شما گفتی مریم جان، جهان خدا همیشه مایله که کارها را ساده تر بگیری و بهش اجازه بدی.
ممنونم به خاطر این درس و تجربه و تفاوتی که گفتید.
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
زندگی ادامه داره …
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوسداشتنی و دوستان عباس منشی.
هیچ ایده ای ندارم فعلا که چی میخوام بنویسم فقط میدونم که از دل یه تضاد به این فایل هدایت شدم تضاد کاری که برای رشد و پیشرفت منه برای اصولی کار کردن منه و خداروشکر که به این پیشرفت درونی رسیدم که تضادها برای پیدا کردن مسیر درستن برای اینن که خواستمو واضح و مشخص بگم واسه تغییرن تضادها همیشه باعث پیشرفت منن مهم نیست اون تضادچیه مهم اینه که من نسبت به اون تضاد چه ری اکشنی نشون میدم و خیلی عالی که من به این اگاهی ها رسیدم نسبت به تضادها خداجونم من سپاسگذارم.
اره دختر با خودت تکرار کن تضادها برای اینن که من خواستمو واضح و مشخص بگم خب الان خواسته من چیه؟
خواسته من اینه که یه مستر مژه حرفه باشم هنوز کلی اوایل مسیرم و مقصد مهم نیست هدف لذت بردن ازاین مسیره من وقتی موفقم که با لذت و عاشقانه کارمو انجام بدم.
اوایل اموزش هام همه مسترهای مژه یه حرفو بهم میزدن که تا میتونی رایگان برای بقیه کار کن خب اینکه دستت راه میوفته درسته ولی با اون قسمت رایگان کار کردنش مشکل داشتم چون من میخواستم جوری کار کنم که هزینه اینو داشته باشم دوباره موادم تمومشد مواد بخرم شروع کردم به الگو پیدا کردن کسایی که رایگان کار نکردن و الان یه مژه کار حرفه این باشون حرف زدم خب تا اینجا کار برام باور پذیر شد که میشه فقط باید شروع کنم به ساختن باور های مناسب و پیدا کردن ترمز ها که همزمان با سالندارهای مختلف حرف میزدم برای کار یمدت گذشت که یه سالندار یه پیشنهاد خیلی خوبی داد که گفت میتونی مدل بیاری بزنی و من هیچ هزینه ای ازت نمیگیرم تا وقتی که دستت راه بیوفته ایشون دست خدا بودن که با اینکار من چندتا مشتریم داشتم خلاصه همه چیز خوب پیش رفت خداروشکر.
که الان یه تضاد کاری برام پیش اومد با مشتریام و فهمیدم یه جایی از کارو همیشه اشتباه میرفتم خداروشکر که درسمو گرفتم و فهمیدم نباید طمع کنم که طمع همه چیزو خراب میکنه پول هست ثروت هست فراوانی هست این باور کمبود که همرات داری حملش میکنی چیه پس؟
نمیخوای باور کنی که فراوانی مشتری هست؟باشه یه مثال میزم تو چطور به این سایت هدایت شدی؟بقیه چطور هدایت شدن؟داستان هرکدون ازما که اعضای سایتیم متفاوتخ و از راه های متفاوتی با این سایت اشنا شدیم پس همونقدر میشه مشتریای زیادی بسمتم هدایت بشن از راه هایی که تو ذهن من نمیگنجه میشه مشتریای درست حسابی و محترم و ثروتمند به سمتم هدایت شن که تا هزینه خدماتم رو گفتم راحت پرداخت کنن و مشکل مالی نداشته باشن این باز به باورهای من برمیگرده و ترمز های مخفی مثل وقتی که برای شروع کارم وقت گذاشتم الانم باید وقت بذارم برای تغییر شرایط معجزه رخ میده من خودم معجزه رو توی زندگیم دیدم نور من مثل همیشه به موقع کل زندگیمو روشن کردی و میکنی خداجونم تونور منی.
خدا جونم حواسم هست که امروز به آسانی خواستمو قبول کردن و ورودی مالی داشتم برای خرید مواد کارم میدونم که به بهترین شکل این مواد مصرف میشه و چندین برابر این میلغ وارد حسابم میشه.
الخیر فی ما وقع هرچی برای من رخ بده حتما یه خیرتی توش بوده اتفاق امروز و تضاد امروزم خیره واسه من چونکه نور من تو خوده خیری مگه میتونه اتفاق بدی واسه من رخ بده؟حتی اگر ظاهرش بد باشه میدونم که یه خیری برای من توش هست وگرنه رخ نمیداد.
خدایا خودت شرایطی رو برای من بچین که بتونم پشت سرهم تمرین اکستنشن مژه داشته باشم و دستم خیلی سریع تربشه من راهشو نمیدونم خودت بچینش که خیلی سریع تر و حرفه ای تر بشم تو کارم و میخوام توی محیط و منطقه و با سالنداری همکاری کنم که بهترین باشن هم از لحاظ محیط کاری مجهز و کامل باشه و هم اون خانم سالندار محترم و خوش برخورد باشه خدا جونم من راهشد نمیدونم فقط میدونم این وظیفه تو که همه این خواسته هامو به آسان ترین راه ممکن کنی من همه اینارو به آسان ترین راه میخوام تجربه کنم.
((امکانات و داشته های ما همیشه آماده و حاضرن تا خدمت های بیشتری به ما بکنن منتها اگر ما اجازه بدیم….))
و نشونه من توی این فایل. باشه نور من فهمیدم یسری ترمز های مخفی دارم که اجازه نمیدن که خواستمو به آسان ترین و بهترین شکل داشته باشم فقط میخوام هدایتم کنی به شناخت اون ترمز مخفی واقعا هیچ ایده ای ندارم تنها کاری که میتونم بکنم کار کردن روی خودمه و گوش دادن به اون الهاماتی که بهم میکنی.
آخیش حس میکنم الان سبک تر شدم الان حسم بهتره خداجونم سپاسگذارم که هدایتم کردی به این سایت بهشتی سپاسگذارم که با خانواده عباس منشی من رو اشنا کردی استاد جونم و خانم شایسته دوست داشتنی من خییلی شمارو تحسین میکنم و من عاشق این رابطه روسداشتنیم که دارین تجربه میکنید من از شما سپاسگذارن بابت این فایل های هدیه ای که دراختیارم گذاشتین.
خداجونم من سپاسگذارم که خییلی بیشتر از قبل با خودم درصلحم و این پیشرفت عالیه نور من ،من عاشقتم الحق که نوری وسط زندگیم.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
شما دو بزرگوار رو بخاطر داشتن این رابطه فوق العاده یک بار دیگه تحسین می کنم
الگوبرداری توی زندگی همه ما میتونه نقش خیلی خوبی توی منطقی کردن رسیدن به اهداف برای ذهنمون ایفا کنه…. من برای الگوبرداری چهار تا معیار قائل میشم : کمیت ،کیفیت ، تشابه و فاصله ….. بریم یک توضیح کوتاهی در مورد هر کدوم بهتون بدم
کمیت: به این معنا که هر چقدر تعداد الگوهای بیشتری برای خودمون پیدا کنیم می تونیم منطق قوی تری رو برای ذهن مون بیاریم.
کیفیت: به این معنا هر چقدر افرادی که از اونها الگو میگیریم موفقیت های بیشتری کسب کرده باشند ما می تونیم منطق قوی تری رو برای ذهنمون بیاریم
تشابه: به این معنا که هر چقدر شرایط افرادی که از آنها الگو میگیریم به ما شبیه تر باشد می تونیم منطق قوی تری رو برای ذهنمون بیاریم…. مثلا اگر ما تحصیلات آکادمیک نداریم طرف هم تحصیلات آکادمیک نداشته باشه یا اگه ما از یه شهر کوچک شروع کردیم الگومون هم از یک شهر کوچک شروع کرده باشه….. این به معنی تاثیرگذار بودن عوامل بیرونی در روند موفقیت نیست بلکه بخاطر اینه که اگر الگومون بیشتر شبیه خودمون باشه ذهنمون دیگه نجوای کمتری برای بهونه آوردن داره.
فاصله: هر چقدر الگومون به ما نزدیکتر باشه ما می تونیم انگیزه بهتر و قوی تری بگیریم….. مثلا اگر که دوست صمییمی مون باشه یا فامیل مون باشه و یا حتی مثل استاد و خانم شایسته عزیز شریک زندگیمون باشه که مطمئنم بارها و بارها این اتفاق توی این رابطه افتاده که یا استاد یا خانم شایسته به یه موفقیتی رسیدن یا یک مسئله ای رو حل کردن و طرف مقابل ازشون الگو گرفته ( مثل همین داستان توی اینم فایل که استاد مسئله رو حل کرد و خانم شایسته هم ازش الگو گرفتن) و خب این هم یکی دیگه از مزایای داشتن یک رابطه عاطفی الهیه.
در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید…..
بنام خداوند بخشنده مهربـان
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته مهربان
سلام به همه همفرکانسیهای عزیز در این سایت توحیدی
قسمت 32سریال و ردپای 32من در این سریال زیبای زندگی در بهشت
خدایا شکرت که تونستم 32روز به تعهدم عمل کنم خدایا مرا در این راه هدایت کن و استوار کن که بتوانم تا آخرین قسمت ببینم.
خدایا شکرت که استادی این چنین توحیدی در مسیر زندگیم قرار دادی که حتی کوچکترین حرکت در زندگی خودش را به الهام الهی و هدایت خداوند نسبت میدهد
خدایاشکرت که اینچنین نعمت بزرگی را در زندگیم قرار دادی،
زیبای این بهشت زمینی واقعا خیره کننده است و من با دیدن آن به احساس خوب میرسم.
و از این توجه به زیبایی دارم تاثیراتش را توی زندگیم احساس میکنم
زندگی پراز آرامش و عشق و محبت و احترام متقابل به یکدیگر و توجه من به این همه زیبایی باعث شده که من آرامتر و مهربانتر و صبور تر باشم.
خدایا مرا آسان کن برای آسانیها
استاد عزیزم، شما برای ما الگوی انسانیت و دانایی هستید. هر کلامتان درسی از
عشق، حکمت و معرفت است.
و من، از صمیم قلب، شکرگزارم که فرصت دیدن زندگی در بهشت را دارم… خدایا شکرت
هرکجا که هستید در پناه خداوند مهربان
شاد و سلامت، سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید
تک تک اتفاقات زندگی ام را دارم با فرکانس هایم خلق میکنم.
همیشه یکی از انگیزه هایم این است که نتیجه بگیرم و به اهدافم برسم
و بگویم به افراد که کاری معنوی تر از اینکه ما در مسیر خودمان حرکت کنیم
و سبک خودمان را داشته باشیم نیست.
و همیشه افرین و احسنت میگویم به عباسمنش که ادامه داد و نتیجه گرفت
و بدون اینکه ذره ای سخن بگوید به فردی که خواهان حرکت و پیشرفت است
کمک شایانی میکند. واقعا هیچ چیز معنوی تر از این نیست.
همه چیز در همراه و هماهنگ شدن با خداوند است.
زیرا اوست که همواره منبع تمام انرژی هایم عالم هست است.
مگر کلا چنتا خدا و رب العالمین وجود دارد.
بیایم واقعا با همین هماهنگ شویم و لذت ببریم به خدا مثلش نیست.
خدایی که اب را از اسمان فرود میاورد فکر میکنی که چگونه میخواهد
کسب و کارت را رونق بخشد و تو را هدایت کند.
سلام امیر عزیز
چقدررر این جمله شما برای من شگفت انگیز بود:
“خدایی که اب را از اسمان فرود میاورد فکر میکنی که چگونه میخواهد
کسب و کارت را رونق بخشد و تو را هدایت کند”
اولش درک نکردم و فقط روخوانی بود اما بعدش به لطف الله تونستم ذره ای درکش کنم و مبهوت بشم.ممنونم از شما برای این آگاهی ناااب
خدارو شکرر
سلام به دوستان عزیزم و استاد نازنینم
بایاد الله یکتا
این فایل ،نقطه عطف آرامش بود که نشان علت تفاوت درنتایج رامیداد معجزه را نشان میداد برای من. اینکه مگه بقیه ادمهاا همین کارهای ساده را انجام نمیدن مگه منم مثل استادو مریم جون نیستم همه ما که خواستهاا و نیازهامون یکیه پس چرا نتیجه فرق میکنه من که همون ادمم من که کار خاصی نمیکنم ادم معروفیم نیستم پس چی شده که اتفاقات تغییر کرده برام این سوالای بود که مدتها بهش فکر میکردم و تلاش میکردم با دیدن فایلا پاسخشو پیدا کنم خیلی کار کردم تو ذهنم تا حسمو خوب نگه دارم خیلی وقتام ازدستم درمیرفت ولی ادامه دادم تا حسمو خوب نگه دارم ذهنمم به شدت مقاوت میکرد و حتی بدتردمنو ادم خیالبافت و ادمی که دوست داره حرفی که میخوادو بشنوه بخاطر همین هرچی بهش بگی چیزی که به نفعشه رو ازش برداشت میکنه منطق حالیش نیست واقعیت را نمیبینه وکلی مقاوت دیگه منی که بارها شنیده بودم استاد میگه برای ساخت باور باید طوری فکر کنی طوری نگاه کنی که بهت حس خوبی بده و ادامه بدی و نشانهاا میاد و بعد نتیجه ولی من واقعا درک نکرده بودم چون موقع انجامش که همون حس خوب =اتفاق خوبه اون همه نجواهایی که گفتم در ذهنم شکل میگرفت ولی من ادامه دادم تا به حواب به حقیقت برسم تا ذهنم منطقشو قبول کنه تا این فایل که مهر محکمی بود به انچه پذیرفته بودم یا بهم الهام شده بود ومن هربار نمیتونستم باورش کنم چون اعتماد به نفسشو نداشتم( وای خدایی من الان که دارم تایپ میکنم تازه فهمیدم باورساختن چیه تمام اون کارهای من باور ساختنه و من دارم تقوا میکنم برخلاف اون همه نجواهای ذهنم که داشت بخاطر این عملم حس گناه و تحقیر و خیالباف میداد😊💕)و واقعا برام سوال بود که یکی میخوابه و بلند میشه ثروت تولید میکنه یکیم مثل گذشته من دردسر روز کسل کننده واین فایل نشون داد اون نوع نگاه و گفتگوی ذهنی و توجه با کلام و دیدن و شنیدن و جستجو کردن و خواندن و اون نگاه به خداوند همواره یاد خدا بودن دررهرکاری و اعتبار به خدادادن قدرت رو به خدا دادن همواره و همیشگی داره نتیحه را متفاوت میکنه این مدار الهی بودن حتی خندیدن و لذت بردن برای خداست و یاد خدا توشه که رضای خداست ینی عمل به قوانینی که میدونی اعتبارش به ربیه که رحمان و حرفش حقه نه خدای دیروزمون این همواره عمل به قوانین را تازه دارم درک میکنم وقتی استاد میگفتن من همیشه دارم آگاهانه رو خودم کار میکنم میگفتم ینی چی من تقریبا همه فایلهای رایگانو دیدم وشاید چندین بارم گوششون کردم وسفربه دور آمریکا همش دنبال استفاده استاد از قانون بودم فکر میکردم میان یه گوشه میشینن همش فکر میکنن و کارا براشون انجام میشه نمیفهمیدم مثلا چجوری میان از قانون استفاده میکنن باور چیه قانون چیه یه تصویر واضح تو ذهنم نبود و فایل سفربه دور آمریکا همش من داشتم تعجب میکردم میگفتم که خدا استاددارن میرن خرید میرن گشتو گذار و فیلم ووعکس و مهمونی و میخندنن پس کی از قانون استفاده میکنن🙈😅 ماام که همونا رو داریم انجام میدیدم اصلا اقاا من قبل آشنایی با قانون هم همینکارو میکردم اصلا همه ادمهاا اینطورین اصلا به جایی رسیده بودم که حتی فکر میکردم انجام تکالیف درسیم وقت تلف کردنه باید همش فایل گوش بدم و بنویسم شده بودم میرزا بنویس😂 البته خیلی کمکم کردااا ازحق نگذریم و همش تعحب میکردم از نتایحی که استاد میگیرن و تعریف بچهاا و حتی خودم خوب منم داشتم توجه میکردم و اتفاقات خوبی برام به وجود میامد منم حتی به نتایج خودم تعجب میکردم میگفتم من که کاری نمیکنم شنیده بودماا بارها که برای موفقیت نیاز نیست بیل برنی ولی نیازه رو خودت کارکنی یا اینکه وقتی تو فرکانست کانون توجهت تغیر کنه نتیجه میاد کم کم ولی خوب درکه نبود واز هنه مهمتر نمیتونستم باور کنم به این سادگی میشه اصلا اینکه ادم له راحتی بخ خواستش برسه یه جای کار ایراد داره ومن چقدر میترسیدم حنی از نتایج خوبم و حس گناه میکردم ولی استاد همواره میگن اگه دیدیرکارت سخت پیش میره بدون یه جای کار ایراد داره وکاملا برعکس نگاهی که من داشتم و همش تو حالت گنگی بودم و دنبال جواب ولی الان تازه دارم درک میکنم که همه چی کنترل ذهنه این که ادم بیاد برای سرخ کردن تخمهاا هم از قانون استفاده کنه ینی چی کاری که استاد دارن همیشه تو کاراشون بهره میبرن از قانون خب من تفاوت در خودم و استادو مریم عزیز راالان متوجه شدم در کجاست خب مثلا من موقع درست کردن یک پیتزا میام تند تند وسیلها رو اماده میکنم و بعدش در حین انجامش اصلا حواسم به این لحظه نیست میگم درست شه خوشمزس حال کنیم بخوریم درس میشه موقع خوردنشم یکم حواسش به مزشه و بیشترش بازم فکرم جای دیگس ولی این فایل نشون داد استاد تو لحظه به کاری که دارن برای کیفیت کار حاضرشون فکر میکن و دررنوردش دنبال راه حلن و توحهشون به نکات مثبت اون کاره تا سپاسگزاری و تحسین جدیدی را به قبلیها اضافه کنن واین همه تعهد و عمل به آگاهانه عمل کردن تحسین برانگیزه و نکته دیگه ای که برام داشت این بود که این همه آدم خیلیهاشون ثروتمند وواز صب تا شب دارن میخندن و کیف میکنن مگر نه اینکه شادی ینی نزدیکی به خداا و عمل به قانون الهی پس چرا این شادیهاا به یاد خدا ختم پس چرا جز دسته فرعونیو قارونیس و لی شادی استادچرا به یاد خدا گره خرده ثروتش اونو به خداا نزدیک میکنه منی که سالها فکر میکردم مشکل از ثروت و شادی و خندیدنه که ما را از خدا غافل میکنه و ایراد این بودکه من نمیدونستم واقعیتهای دیگریم در جهان است اصلا حقیقتی پایداری هست که پاسخ منطقی برای هردو گروه را داره منی که نمیدونستم کسی که در مقابل پروردگارش رب فقیر باشه به همه چی میرسه نه کسی که دررمقابل خدا فقیره (خدا منظور هرچی جز رب مثل همه ادمهاا فلان کارو کنم تا از بقیه عقب نمونم و فلان مدرکو بگیرم تا فلانی حرفی بهم نزنه فلان کارو کنم طرفو مال خودم کنم وهزاران خدای دیگه عده ایمون عده ای قانون ثروتو بلدبودیم و تونستیم عده اینونم نه ) و طبق وعده خدا ما به هردو گروه نعمت میدیم یه جورای مثل تفاوت ثروت سلیمانی و فرعونیه و همه چی فقط با خداا پاکه و استاد ازتون سپاسگزارم بابت یادآوری این قانون مهم که اگه میبینی خیلی سخت کارت انجام میشه بدون یه جای کار ایراد داره و ممکنه این ایراد این باشه که زیادی داری روی عقلت و تحقیقاتت حساب باز میکنی از خداا بخواه همیشه از خداا بخواه هدایتت کنه بزار این سرچشمه راهش درون بازتر و هوایداتر بشه و اونجایی که گفتیم فرق تنبلی و راحت طلبی چیه اینکه ادم تنبل دنبال کاری نمیره دنبال راه حالی نیست اصلا ولی ادم راحتطلب حرکت میکنه هدف داره و براش دنبال راه سادتریه و چقدر این تازه ارزشمنده ودرست .
در پناه الله یکتا شاد باشیدو رستگار .
خدای من خدای من… ببین استاد عزیزم بخدا اگه فقط دوربین تو دست بگیری و فقط از قدم زدنت و در و دیوار خونه فیلم بگیری، من سیر نمیشم و با عشق فقط نگاه میکنم و لذت میبرم… اصلاً همین که بیای جلوی دوربین و لبخند بزنی برام کافیه…سیر نمیشم من… اینقدر که من عاشق و شیفته زیبایی و نکات مثبت شدم، اصلا از همه چیز زیبایی و نکات مثبت میکشم بیرون…روز به روز دارم دیونه تر میشم روز به روز دارم عاشق تر میشم روز به روز دارم سپاس گزار تر میشم….
استاد این فایل یه نشونه واضح بود برام که یسری اعتراف ها رو کنم یسری آگاهی و تغییرات اخیرمو بگم، یسری الهامات و شهود های عینی الهی مو بگم تا هم خودم باورم قویتر شه هم شاید به دوستان کمک کنه… نجواها ذهنم میگفت ننویس کامنتت ممکنه تایید نشه، نکنه استاد و بچه ها خوششون نیاد، نکنه دیگران گارد بگیرن و انتقاد کنن… میدونی ما مشکلمون اینه که همش نگران نظر و نگاه دیگرانیم و این ممکنه که توی کامنت نوشتن و حرف زدنمون هم سرایت کنه… جسورانه و صمیمانه مینویسم، امیدوارم که خدا هممون رو به راه راست هدایت کنه.
وای خدایا من مردم اونجایی که بشکن زدی و گفتی: وقتی یکاری داره سخت پیش میره،نگید این تنها راهشه. من همیشه این فلسفه زندگیمه. کاری که داره سخت پیش میره یجایی کار میلنگه و اشتباه داره پیش میره. کار باید راحت انجام بشه… این جمله ها و تجربه های مریمی که آخر فایل گفته، منو به وجد آورده و دارم پرواز میکنم از شنیدن این سخنان به ظاهر ساده که برای من بزرگترین نابترین و ارزشمندترین درس های زندگیه…
استاد عزیزم، امروز متوجه شدم عید فطره(هر چند هممون میدونیم که چیزی تحت عنوان عید فطر و فطریه و ازین جور بحثا توی قرآن نیومده و اینا همش حرف جامعه است). دوستان اگه دقت کنید متوجه میشید که خیلیا امروز انگار روز آزادی از زندانه براشون و میگن آخیش راحت شدیم…
استاد عزیزم، امسال قبل ماه رمضان یه حس هایی بهم میگفت که باید فارجع البصر کنم و نگاهمو نسبت به این موضوع عوض کنم… من بیش از ده سال در همه رمضان ها تموم روزهاشو روزه گرفتم و حقیقتش خیلی بهم فشار نیومد و کلا به این موضوع عادت کرده بودم… ولی ابتدای ماه رمضان امسال دو سه روز اول که گذشت، تمام وجودم فریاد میزد که یجای کار میلنگه چون احساس خوبی نداشتم و کار برام سخت شده بود.. آخه دیدم من که هر روز باید سخت و مستمر ورزشمو ادامه بدم، واسه دانشگاه بکوب بخونم، تحقیقات و پژوهش هامو هم دنبال کنم، کار و زندگی روزمرمو انجام بدم، از همه مهمتر توی سایت با نهایت توان بگردم و روی افکار و باورام کار کنم؛دیگه انرژی ای واسه ادامه دادن نمیمونه از گشنگی و تشنگی؛ اصلا مخم جوش میاره و خسته و تنبل میشم و خواب آلوده میشم…؛ اونجا بود که شک کردم ، وقتشه ایندفعه به عمق ماجرای صیام برای همیشه پی ببرم و به شهود برسم…میدونستم که روزه فقط روزه طعام نیست و روزه ی اصلی روزه ذهنه و روحه، ولی حسم میگفت نیاز نیست که سی روز پشت سر هم گشنگی و تشنگی بکشی و بیحال و کم انرژی باشی..
خیلی خلاصش میکنم؛یک هفته نان استاپ قرآن رو زیر و رو کردم، کل عقل کل رو درو کردم،کلی تحقیق کردم…آخر سر به نتیجه مشخصی نرسیدم که … تا اینکه کاملا هدایتی به مقاله ای توی نت هدایت شدم که نظام باورامو نسبت به شیوه صحیح درک قرآن عوض کرد و توی اون مقاله با دقیق ترین دلایل ممکن ثابت کرد بهم که قضیه چیه… من به این درک رسیدم که روزه سی روز نیست و کمتر از یک هفتس(نظر خودم اینه که سه روز کافیه)… ولی نمیدونید چه جنگ و جدلی درونم بپا شد… از یه طرف برام سخت بود که سی روز ادامه بدم از یه طرف احساس شک و عذاب وجدان میومد سراغم که نکنه اشتباه کنی.. شک نداشتم که این درک و آگاهی جدیدم درسته ولی تعصب و عادات و باورهای غلط گذشته خفم میکرد…سریع متوجه شدم که باید به شهود و یقین برسم و زود تصمیم بگیرم که بالاخره چه باوری رو انتخاب کنم… حالا اینو داشته باشید؛ در حین همین جریانا بود که برای اولین بار یکی از دندونام به طرز وحشتناکی دمار از روزگارم دراورد… بماند که این تضاد چه درس ها که به من نداد… هدایت شدم به سمت دندان پزشک(خدایا شکرت چه اتفاقات خوب و لذت بخشی اونجا تجربه کردم که خدا برام چیده) بعدش نمیدونم چی شد که دوباره اون درد جنون آمیز دندان شروع شد،گفتم خدایا عصب کشیش کرد پر و کامپوزیت کرد و من در بهترین حالت فرکانسی این روزا قرار دارم، پس چرا دوباره اینجوری شد؟یکی دو روز که گذشت یاد اون حرف استاد که توی فایل نشانه من برای قدم بعدی افتادم که گفتن اگه یجاهایی هم توی شک گیر کرده باشم که هدایت و الهامم درسته،یه نشونه میذارم تا به یقین برسم. منم گفتم خدایا میخام به شهود برسم درمورد درک جدیدم نسبت به صیام و از طرفی هم این درد دندون هم دیگه دیوونم کرده، اگر این درکم درسته همین فردا دردمو به طور کامل تسکین بده! استاد باورت نمیشه که خوابیدم و بیدار شدم دیدم هیچ خبری از درد نیست و کاملا خوب شده، و اینچنین به شهود رسیدم و با یک تیر دو هدف زدم هم درد دندونم خوب شد هم به شهود رسیدم که دیگه نیازی نیست ۳۰ روز روزه بگیرم و به خودم سخت بگیرم… دوستان من چیزی نمیگم فقط برید خودتون آیات صیام رو بخونید و از خدا هدایت بخواید، خدا همچی رو آسون کرده و هیچ چیز رو برامون سخت قرار نداده…خدا راحتی و آسایش ما رو میخاد نه رنج و فشار… من که از خدا هدایت خاستم و اون منو به شهود رسوند…
سال پیش، هی میگفتم چرا عباس منش انگار نماز نمیخونه و روزه نمیگیره،چرا همسرش حجاب نداره… و ازین جور قضاوت های کورکورانه.. نگو که ایشون به چنان درک عظیمی از خدا قرآن و جهان رسیده که هیچ کس دیگه ای نرسیده… استاد دقیقا همین طوره، باورهای محدودکننده مذهبی مثل همون خار و شاخه های ان که به هم وصلن،مثل همون مثالی درختای جنگل که توی قسمتای قبل دیدیم… حجاب… نماز…. روزه…. ازدواج… محرم نامحرم… و ازین جور جریانات که به هم وصل و چسبیدن… من که خودم زمانی ته مذهبی بودن بودم… استاد اون لایوی که درمورد شکل ازدواج و رابطه با عزیز دلتون حرف زدید، من دیوانه شده بودم… پریدم هوا و عین سکانس معروف آلپاچینو توی بعد ازظهر سگی فریاد زدم آتیکا آتیکا آتیکا آتیکا اتکا(با لحن و صدای گرم آلپاچینو بخونید). از شوق بلند بلند گریه کردم و گفتم اینه اینه این همون شکل ازدواجی هست که توی اعماق وجودم دنبالش بودم این همون نوع رابطه ایه که مد نظر قرآنه و خداست… صیغه محرمیت و جشن عروسی و سند ازدواج چیه بابا… اینا همه چرت پرتای فرهنگ و جامعست… غیرت و تعصب و ادعای تملک و احساس وابستگی چیه… یک عشق بیشتر نداریم آن هم عشق به رب و تنها معبود عالم هستیه، در گرو عشق الهی میتونیم به همچی عشق بورزیم و عاشق باشیم نه صرفا یک عشق زمینی… راجب حجاب هم به شهود رسیدم که اصلاً چیزی به نام حجاب نداریم و فقط یسری نقاط حساس بدنو خدا گفته بپوشانید که برایتان بهتر است… برید قرآنو بخونیدا… استاد من سال ها به یک شیوه نماز میخوندم و اغلب دلزده میشدم ازین روش تکراری، آقا دروغ چرا خسته شده بودم، اگه یه روز نمازمو نمیخوندم یا سر وقت نمیخوندم احساس عذاب وجدان میکردم… مگه خدا محدود به مکان و زمانه.. مگه خدا واکنش گراست… مگه خدا سختی منو میخاد…کم کم شک کرده بودم و روز به روز فرم و حالت نمازمو آپدیت میکردم تا احساسم بهتر شده…ماه ها گذشت تا اینکه همین چند ماه پیش استاد توی لایوی درباره صلات یه حرفای تکان دهنده و تامل برانگیزی زدند، موقع شنیدن اون حرفا مو به تنم سیخ شد و بازهم فغان بلندی زدم که اینه اینه این همون چیزیه که ندای محکم الهی درونم داره فریاد میزنه که تعریف واقعی صلات همین چیزیه استاد میگه. بعدش هم هدایت شدم به نوشتار های اعجاب انگیز خانم شایسته که دیگه دیوانه دیوانه شدم رفت. مریمی بخدا تو منو دیوانه خودت و خدات کردی.. همینطور زنجیره وار ریشه تمام باورهای محدودکننده مذهبی رو که سالها از جامعه و خانواده به ذهنم رخنه کرده بود رو از بیخ کندم… کلا نگاهم به ارتباط با جنس مخالف تغییر کرد… کلا نگاهم به زوج و رابطه عاشقانه تغییر کرد…کلا نگاهم به عشق تغییر کرد …. کلا تمام ساختارهای ذهنیم زیر رو شد… اینا واسه منی که سال ها توی فضای سفت و سخت مذهبی بودم خیلی سنگین بود که توی بازه زمانی بسیار کوتاهی تغییرشون بدم… ولی از ته دلم جهاد کردم و از خدا شهود خواستم…. الان چقدر راحت و سبک بالم چقدر احساس رضایت و آرامش و عشق الهی دارم… دوستان مقدمش اینه که باورهای محدودکننده و غلط رو بشناسید و بپذیرید که اشتباه فکر میکردید بعدش کم کم خدا به بی نهایت طریق هدایتمون میکنه و سریع جواب میده همون طور که سریع جواب های منو داد و به شهود رسوند… استاد من هیچگاه مقلد هیچ کسی نبودم و نخواهم بود ولی زندگی و باورها و نگرش تو و زوجتون دقیقا همون چیزیه که من سال ها توی لایه لایه های وجودم دنبالش می گشتم و چون الگویی نمیدیدم خودمو سرکوب میکردم که تو خیلی داری دیوونه بازی درمیاری…
دقیقا همینطوره کی گفته که فقط یک روش خاص واسه یه کاری هست؟ کی گفته که فقط یه روش واسه زندگی کردن هست؟ کی گفته یه روش واسه صلات یا ازدواج یا ارتباط هست؟ کی گفته یک روش واسه درست کردن تخمه و پسته هست؟ کی گفته فقط یک روش خاص واسه ثروت شهرت و موفقیت هست؟ ….بی نهایت…..
من عاشق این طرز تفکر بی نهایتی هستم، من عاشق این طرز تفکر نامحدود هستم که از باور فراوانی میاد از خدای لایتناهی میاد…دوستان هر چیزی هر کاری هر طرز تفکری هر باوری هر روشی که احساس بد و سختی بهتون دست میده نشون میده که یه اشکالی هست؛ یا اعراض کن(که کمتر پیشنهاد میکنم) یا نگاهتو عوض کن و تغییر ایجاد کن تا به احساس بهتر و راحت تری برسی… این افکار مذهبی و چرت پرت منو سال ها خفه کرده بود و حالم ازشون بهم میخورد… حقیقتش ممکنه خیلی سخت باشه رفتن به جدالشون ولی یقینا ارزششو داره… خدا شاهده که من به خدا تعهد داده بودم که حتی جونمو هم حاضرم بدم تا این خار و شاخه های هرز مذهبی از مغزم پاک بشه… راستش یه شبایی از شدت فشار تغییرات و جنگ های ذهنیم داشتم ناله میکردم و میخواستم سرمو بکوبم به دیوار… دمای بدنم از شدت تغییرات به شدت بالا میرفت و میخواستم بالا بیارم اون آشغال های مسموم مذهبی رو… ولی صددرصد ارزششو داشت و الان به خودم افتخار میکنم به خاطر این خونه تکونی و پاکسازی ذهن اونم توی بازه بسیار کوتاه که برای هرکسی ممکن نیست( جالبه که مصادف شده با پاکسازی پرادایس)… پس دوستان خیلی به حستون توجه کنید… این احساس، راهنما و قطب نمای درونمونه و داره باهامون حرف میزنه…خدا عاشق آسانی هست عاشق راحتی و آرامش و لذت ماست… امیدوارم اگر یک نفر هم مثل گذشته من باشه به این کامنت و تجربه های من هدایت شده باشه تا شاید بیندیشد… مریم عزیزم یه درخواست دارم و شما بانوی دوست داشتنی رو تشویق میکنم؛ لطفاً خیلی راحت بیا جلو دوربین که روی ماه انسان عزتمند و ارزشمندی چون شما رو ببینیم، من که همچنان مشتاق و منتظرم. مطمئنا اتفاقات خوبی خواهد افتاد. بیخیال مسایلی که ممکنه واسه سایت پیش بیاد،جای هیچ نگرانی نیست اینجا بهترین و امن ترین مکان دنیاست همه بهترین بنده های خدا هستند که از نهایت عشق و شعور برخوردارند…ما یک خانواده هستیم… صمیمی ترین و توحیدی ترین خانواده دنیا… استاد یه درخواست دارم؛ لطفاً شما هم برید خونه خانواده رایان و ما رو بیشتر با فضای خانواده های امریکایی آشنا و مأنوس کنید… خیلی دوست دارم بریم مهمونی شون، من که با شلوارک و رکابی میام، اصلا پا پَتی میام.خوبه … ازین راحت تر؟!.. لطفاً عزیزم دلم… تنهایی روم نمیشه برم… بیاین با هم بریم خوشگذرونی و نهایت عشق و لذتو ببریم
استاد من عشق من، با اینکه با نهایت سرعت دارم کارامو پیش میبرم و خواب و خوراک ندارم ولی نمیرسم که واسه هر قسمت توی همون روز کامنت بذارم و کامنت بخونم… فایل قسمت قبل منو روانی کرده… اونقدر ذوق کردم اونقدر کیف کردم که دوست داشتم بپرم توی tv… میخواستم درمورد فانتزی ها و قدرت تخیل و این نعمت عظیم خدا حرف بزنم… از تجربیات شکل ذوق کردنام بگم… از عشق و لذت بردن… برم که واسه قسمت قبل کامنت بذارم… دوستان یچیزی یادم اومد… موقعی که یه حسی بهم میگفت بنویس من میگفتم بابا کار دارم بذار بعدا، ولی بعداً که میخوای شروع کنی میبینی اصلا حسش نیست… شما هم اینجوری هستین آره… دقیقاً همینطوره وقتی ایده و الهام میاد باید سریع نوشت یا سریع عمل کرد… و الا اگه به تعویق بندازی و یا انجام ایده ها و الهامات رو به تاخیر بندازی فایده نداره و دیگه حسش نیست…
من که حالا حالا ها توی فضای مهمون هامون هستم و دارم قسمت های قبلو نگاه میکنم… هی میگفتم بچه ها شب کجا میخابن نگو که پتو و بالش وسط حال پهن میکردن و ردیفی کنار هم میخوابیدن… هی میگفتم مادر بچه ها توی راهه داره میاد پرادایس به جمع مهمونیمون اضاف شه ولی نمیدونم چرا تمپا موند و نیومد…
الهی لباتون همیشه خندون باشه خانواده قشنگم… اگر درمورد شهود های خودم گفتم، به معنی این نیست که افکار و عقاید دیگران رو به سخره گرفته باشم و بخوام بی احترامی کنم… نه… فقط از درک و آگاهی های الهی ام گفتم که هم رد پا از خودم بذارم هم تایید و تحسین و تصدیق کنم استاد و مریم والا مقام رو که جلوه ی حقیقی قرآن و خدا هستن…. عاشق تک تکتونم عزیزای دلم … تغییر… تغییر … تغییر و حرکت به سمت حق و خدا رمزه پیشرفت و آزادیه… عاشقتونم عزیزای دلم😘😘❤❤💖💖
کار ک داره سخت انجام میشه یه جای کار اشتباهه، کار باید راحت انجام بشه
همراه این سریال گفتگو با دوستان هم نگاه میکنم
تو یکی از جلساتش استاد میگفتن
اگه باور کنی ک میشود به سمت راه هایی هدایت میشی ک میشه
و اینجا هم استاد باور داره ک همیشه راهی هست ک کار ها اسون تر انجام بشه و به سمت اون راه ها هدایت میشه
جهان قانون باوره
هرچیزیو ک باور کنی جهان همونو بهت نشون میده
اگه کاری رو ب سخت ترن حالت ممکن انجام میدی و باور داری ک تنها راه همینه، پس درست فکر میکنی
اگه باور داری ک کاری ک انجام میدی از این راحت تر هم میشه انجامش داد،بازم درست فکر کردی
اون چیزی رو ک باور داری جهان بهت نشون میده
چقدر زیبا دوستمون تنبلی رو با راحت طلبی رو با هم جدا کرده
تنبل یعنی هیچ کاری نکنی
راحتی یعنی خیلی فعال باشی و کار ها رو به شیوه راحت انجام بدی
از این فایل یاد گرفتم وابسته نباشم به یه روش خاص آزاد و رها باشم ب جریان الهی
جریانی ک برای بنده اش کافی است
الله بکاف عبده
ب خوشی ها وابسته نباشم
مثه زمانی ک چهارتا پسر با پدرشون اومده بودن مهمونیمون چقدر خوش گذشت ولی اخرش وقتی رفتن دل تنگشون شدیم، یاد گرفتیم آزاد و رها باشیم
خدا ک عوض نشده
قانوناش ک تغییری نکرده
خدا هدایتومون میکنه ب زیبایی های بیشتر
و زیبایی ها هم ک تموم نمیشن
به عشق وابسته نباشم
اگه تو رابطه ای همش داری توسری میخوری التماسش میکنی ک نره و تنهات نذاره و وابسطه ای و فکر میکنی
با کسی دیگه نمیتونی خوشبخت بشی
خدا دست های زیادی داره ک میتونه از طریق اونا بهت عشق بده
و
یا
جایی کار میکنی و اونجا حقوق کم میدن و بهت احترام نمیزارن، وابسته ای ب اون کار و ایمان نداری ک بگی من این کار رو ول میکنم خدا یدونه خوشگل ترش رو برام میاره
همینه هدایت نمیشی ب راه های بهتر و اسان تر
ولی
وقتی
جایی کار میکنی حقوق کم بهت تعلق میگیره با کار های پر فشار، بهت بی احترامی میکنن
از کار انصراف میدی و نیرویی رو باور داری ک کار راحت تر با حقوق بالاتر رو برات جور میکنه قطعا همین خواهد شد، باورت رو بهت نشون میده عزیز 😏
پسته های بود داداه زیر نور طبیعی خورشید چقدر قشنگ بودن😍
الهی شکرت ک یه روز دیگه فرصت پیدا کردم توی این بهشت زندگی کنم
مریم جان و استاد عزیزم شاد و سلامت باشین در پناه الله یکتا