سریال زندگی در بهشت | قسمت 35

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «محمد علی»، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

به نام خداوند بخشنده مهربان

سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و سلام خدمت تمام خانواده صمیمی عباس منش

خدایا شکرت برای امروز زیبا، یک روز فوق‌العاده، پر از احساسات و ارتعاش مثبت، پر از خبرهای خوب خوش

استاد امروز یه تولد خیلی خیلی ویژه دارم تو قسمت دفتر خاطراتم دربارش نوشتم خیلی خیلی خوشحال و سپاسگذارم

و اما این قسمت زیبا دیدن دوباره این خانواده دوست داشتنی ⁦❤️⁩ این دفعه کل اعضاى خانواده هستن

خدایا شکرت برای این بهشت زیبا، برای این ساکنین این بهشت، که هر کسی بزرگترین آرزوش دیدن این بهشت و لذت بردن در کنار استاد عزیزم و عزیز دلش هست.

خدایا چقدر انرژی مثبت داره این استاد عزیزم که این خانواده بعد ۳روز دوباره برگشتن، چقدر برای مادر خانواده تعریف کردن، از زیبایی این بهشت، از آرامش ساکنین این بهشت که فقط ۲ساعت بعد از برگشتن به تمپا دوباره از استاد خواستن برگردن پارادایس. خدایا این خانواده خودشون ثروتمند هستن، ولی ببین چه ذوقی میکنن از این که دوباره وارد این بهشت شدن. الله اکبر از این همه ارتعاش مثبت، استاد مثل آهنربا همه آدمها را جذب خودت می‌کنی، بس که روح خدایی و بوی خدایی میدی

به خداوندی خدا قسم بیشتر روزها یک تصویر در ذهنم میاد که با یه کوله پشتی که چند وقته خریدم، یه کوله پلنگی ناز همیشه خودم تنها جلو درب ورودی پارادایس میبینم. خیلی واضح خودم اونجا میبینم و با صداقت کامل میگم حاظرم تمام آنچه دارم الان بدم فقط الباقی عمرم از نزدیک در کنار استاد باشم. جدای تمام آرزوهام اگه الان به این خواسته برسم هیچ چیز دیگه نمیخام تنها الباقی عمرم از نزدیک شاگرد استاد و در رکاب استاد باشم. (در رکاب بهترین دست خدا )

اولین زیبایی، همزمانیِ اومدن مهمونا و برخورد با استاد هست خدایا شکرت چقدر از این همزمانی ها داره روزانه برای من اتفاق میفته، آخه قانون ثابت هست

احساس خوب =اتفاقات خوب و نشون میده که در مسیر درست و ارتعاش‌های مثبت هستم

خدایا شکرت برای فراوانی نعمت و ثروت. اینبار یه ماشین جدید و جادار زیبا دیگه که بازم نشون از ثروت هست، یه ماشین با کلی وسایل، کلی تجهیزات، هر چی را دوست دارن با خودشون آوردن

خدایا شکرت برای این تنوع ماشین ها. خدا می‌دونه مادر خانواده چقدر مشتاق بوده تا این بهشت ببینه. استاد ما از تو تصویر این بهشت میبینیم همه آرزو داریم اونجا باشیم دیگه این آدمهای خوشبخت که از نزدیک اونجا را لمس کردن چه ذوقی میکنن. والا بنظرم روشون نمیشه و الا خیلی خیلی بیشتر میمونن

ای جانم یعقوب، یوسف زیبا، و اون برادر کوچیکه ناز که خانم شایسته خیلی دوستش داره، این دفعه برادر بزرگه هیجانی تر شده ماشالا به پدر همیشه خندان و آماده و یه ماشالا هم به مادر نمونه ایی که خیلی خوب این پسرها را تربیت کرده پس افتخار این خانواده محترم و میهمانان ویژه استاد عزیزم یه کف مرتب.

ایندفعه خانم شایسته ،یه همدم خوب داره مادر این خانواده که معلومه خیلی پر انرژی هست. قشنگ ساعتها برای خودتون بشینید خلوت کنید و حرف بزنید. همین لحظه اول هر کی سعی داره با ذوق شوق از زیبایی‌های این بهشت برای مادرشون تعریف کنن، پدر خانواده هم کلی ذوق داره و تعریف می‌کنه کلا این مادر مهربان سبب خیر شده برای این خانواده، که دوباره بیان پارادایس

خانم شایسته عزیزم ،واقعا چقدر زیبا همیشه با همین وسایل موجود تغییر دکوراسیون میدی و همیشه در حال تغییر هستید، استاد اون ایده که تفنگ به بالای درب اتاق زدید هم مخصوص این خونه های چوبی و بسیار زیبا هست. استاد اون تغییر جای پله که داخل آب هست هم جالب هست،البته یه مدتی هست متوجه شدم الان دوباره یادم اومد گفتم بنویسم، ایده خوبی هست همیشه اینور شنا میکنید و حالا راحت تر میشه از آب بیرون اومد.

خانم شایسته عزیز اونجا که گفتید اصل ماجرا اون لذتی بوده که این پدر و پسرها از زیبایی‌های اینجا دیدن و برا مادرشون تعریف کردن درسته، ولی مهمترین ویژگی این مهمانوازی و انرژی فوق العاده مثبت شما بوده که این پارادایس رو واقعا بهشت کرده. و الا خیلی جاهای زیباتر در این آمریکا ممکنه باشه ولی این خانواده این لذت و شور شعف رو هیچ جای دیگه نمیتونن پیدا کنن. بدون تعارف این بهشت، این زیباییها با شما و استاد عزیزم زیبا هست چون شما خلقش کردید. شما خواهر نازنینم که هر موقع داخل این خونه را میبینم برق تمیزی چشمم خیره می‌کنه، همیشه داری میخندی، همیشه داری به همه، چه ما که دورِ دوریم چه مهمون های خوبتون انرژی مثبت میدین. خواهر عزیزم من به شما افتخار میکنم.

خدایا شکرت برای این ماشین جادار و زیبا، این همه فراوانی وسایل. چقدر خوبه این ماشین، مخصوصا برای من که عاشق مسافرت هستم. یعنی اینبار خیلی مجهزتر اومدن، از تجربه قبلی استفاده کردن و اومدن که از ثانیه به ثانیه اینجا لذت ببرن. نوش جانتون این همه زیبایی چون صد درصد لیاقت این زیباییها را داشتید که همفرکانس این بهشت شدید.

احسنت به مادر خانواده که با احترام کامل برای استاد و خانم شایسته عزیز کادو آورده مبارک باشه، خانم شایسته گفتم همدم خوبی دارید ببین برای شما کادو بیشتری آورده ای جانم چه ذوقی می‌کنه خانم شایسته عزیز

استاد اون جریان صدای پنکه برای خواب جالب بود. استاد ما یه آشنا داریم پسرش کوچیک بود بایستی با صدای سشوار می‌خوابید. چندتا سشوار سوزوندن تا این یکم بزرگ شد. خدایا شکرت برای این ملک بزرگ ا ینبار دوچرخه هم با خودشون آوردن چه لذتی میده دوچرخه سواری تو جنگل و این سرسبزی. ای جانم برای پکیچ جدید، ماشالا همیشه استاد در حال سفارش دادن هست. اونجا که برادر بزرگه بسته را آورد فکر کنم داشت نشون میداد که این بسته خیلی سنگین هست در صورتی که سبک‌ترین بسته خودش بود، 200عدد توپ پینک پنگ

استاد عزیزم چه انرژی و شوقی داره، چقدر داره لذت می‌بره از دیدن این جمع صمیمی و دوست داشتنی. خدا بهت خیر برکت بیشتر عطا کنه، که همیشه داری به آدمهای اطرافت خیر و برکت و شادی می‌بخشی

این پدر دوست داشتنیه فکر کنم اینبار این کلمن بزرگ تا بالا پر کرده نوشیدنی. چقدر عاشق نوشیدنی و آبمیوه هستن. واقعا لحظه به لحظه این فایل زیبایی هست، اگه قرار به نوشتن باشه ساعتها باید نوشت از این فایل عالی.

یه نکته جالب که واقعا جای تحسین داره این که خانم شایسته گفت ما شب تو آروی میخابیم، چقدر تو فکر راحتی میهمان هستن و بعد من به خودم میگم واقعا چقدر خودم ریلکس هستم که تمام زندگیم در اختیار میهمانم قرار بدم، نه استرس، نه نگرانی. الحق که شما از درون سرشار از آرامش هستید

البته این میهمانان شما واقعا آدمهای دوست داشتنی و مودبی هستن ولی اگه همسر من اینجا بود کلا بایستی کلی از وسایل جمع میشد. همش استرس خراب نشدن وسایل و تا چند روز بعد همش درباره این میهمانی و این آدمها حرف می‌زدیم. ثروتمند بودن لیاقت میخاد، ارتعاش بالایی میخاد، و این همه با خودت در صلح بودن و قضاوت نکردن از یه روح بزرگ نشات میگیره. الحق که شما استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز یک الگوی کامل در همه جوانب زندگی هستید

من الان دارم دوباره محصول عزت نفس دوره میکنم و جلسه 4 هستم و یک موضوعش انتخاب و پیدا کردن الگوهای مناسب هست. استاد عزیزم من که الگویی بهتر ازشما سراغ ندارم و دنباله رو راه شما هستم

ای جانم اولین تجربه، تجربه پینک پنگ بازی کردن مادر خانواده یه دل سیر بازی کرد واقعا در کمال آرامش و آسایش هر کسی مشغول لذت بردن و بازی کردن هست، 2نفر پاسور بازی، 2نفر پینک پنگ، یوسف هم داره بازی مادر و برادرشو نگاه می‌کنه، پدر خانواده هم داره برای خودش وسایل ماهیگیری آماده میکنه، استادم داره از دیدن این خانواده صمیمی لذت می‌بره و خانم شایسته عزیزم با عشق برای ما فیلم میگیره.

یعقوب بعد از اون ایده ها و راهنمایی‌ها که از استاد گرفت ،با تعهد داره هر روز برای خودش فیلم ضبط می‌کنه و با چه شور اشتیاقی داره برای استاد تعریف می‌کنه آفرین به این پسر شجاع و حالا موقع شکار ماهی با کلی طعمه جدید شده، که بازم پدر خانواده با صبر و حوصله اینبار مصمم تر اومده تا ماهی های بیشتری همراه همسرش شکار کنه. واقعا این ماهی ها تازه داشتن طعم آرامش میکشیدن، دوباره این خانواده ماهیگیر این آرامش آب بهم زدن

این سلام کردن پدر خانواده واقعا جالب بود. خانم شایسته واقعا خسته نباشی که از لحظه لحظه این زیبایی ها داری برامون فیلم میگیری با اون توضیحات زیبا با اون کلام و صدای آرام بخش

اولین شکار این ماهیگیرها، یه چوب بود

خانم شایسته اون زخم های روی دستت حتما از اون هرس کردن درخت‌ها و علفهای هرز بود ..واقعا خسته نباشی. ماشالا به این قدرت، شجاعت و نترس بودن. خانم شایسته این ماهی دقیقا شبیه همون ماهی بود که با قایق شکار کردید. فکر کنم این خود قبلیه بود بازم ارتعاش شکار شدن داده. این نوع ماهی بالهای تیغ دار دارن و شما چه خوب اون ماهی لمس کردید و دوباره به آب انداختید بازم وارد ترس هاتون شدید و کامل ماهی زنده را لمس کردید.

خدایا شکرت برای فرصت زندگی در بهشت، برای فرصت دیدن این همه زیبایی و نعمت و آدمهای خوب

خدایا شکرت

خدا نگهدار تا قسمت بعد

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    366MB
    24 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 35
    102MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

370 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یاحق👩‍🏫🌸» در این صفحه: 2
  1. -
    یاحق👩‍🏫🌸 گفته:
    مدت عضویت: 2993 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به شما عزیزای دل

    میخوام رد پا بذارم تا ادامه بدم

    چند روز پیش توی فایل قسمت ۷۹ سفر به دور آمریکا، که نشونه بود برام، نوشتم درمورد موقعیت هایی که برام پیش اومده بود و اینکه قول داده بودم از موقعیت جدید فرار نکنم و فقط طی مسیر کنم، خب فرداش هم ادامه دادم به مسیرم با جدیت و فایل دیگه ای رو گوش دادم که میگف به هدایت خداوند گوش بده و عمل کن! و خب من هم هدایت شدم سمت یه همکار عزیز قدیمی و چقد خوب شد که این اتفاق افتاد! و ایشون دست عزیزی از خدای مهربان و قدرتمندم شد تا بیشتر کمکم کنه و یه مسئله ی اصلی رو برام حل کرد و حتی موقعیت های جدیدتری بهم پیشنهاد کرد!

    خب هی ادامه دادم اطلاعاتم رو بیشتر کردم تا آماده بشم برای امتحان یا همون مصاحبه، و متوجه شدم عزیزانی که قراره ازم آزمون بگیرن یکیشون شخصی هست که باهاش رودروایسی دارم و نجواها اومد تا من رو بترسونه که ادامه ندم! ولی سعی کردم و خودم رو آوردم تومسیر درست و هی دست های خدا اومدن و کمکم کردن و امروز بالاخره رفتم برای آزمون

    و انقدر عالی پیش رفت که بقول استاد که میگن وقتی مسئله ای رو حل میکنی اعتماد به نفست بیشتر میشه و هی تکامل رو طی میکنی،،، دیگه مطمئن شدم میتونم از پس هرکار این مدلی به خوبی بر بیام، فارغ از نتیجش البته! و خیلی یهویی بعدش هدایت شدم که برم بانک و متوجه شدم مبلغی که قبلا منتظرش بودم و بیخیالش شده بودم به حسابم واریز شده! و دقیقا حس کردم که خدا بهم پاداش داده برای جسارت امروزم.خدای من شکرت

    بعضی وقتا میشنیدم درمورد لحظه ی مرگ یا قبض روح صحبت میکردن، میگفتن که اون لحظه کل زندگیت مثل فیلم از جلو چشمت میگذره!..من از وقتی بهتر رو خودم کار میکنم حس میکنم که هر اتفاقی میفته مراحل بوجود آوردنده ش ، از جلو چشمم میگذره!و خیلی حس لذت بخشیه.

    وای استاد جان و مریم جان چقد حالم خوب شد و چقد خودم و برادرزادم خندیدیم و کیف کردیم با برگشتن مهمون های عزییزتون، دقیقا مثل ذوق همین بچه ها که همه چیو برا مامان عالیشون توضیح میدادن، اول فایل رو برا برادرزادم گذاشتم تنهایی دید بعد دوتایی باهم دیدیم و انقد ذوق داشت برام هی تعریف کنه که ببین اینجاش نشون میده دوچرخه ها رو آوردن،ماشینو ببین من اینارو دوس دارم ،وای ببین عمه اینجا الان نشون میده کلیییی توپ پینگ پونگ گرفتن و.. انقد ذوق داشت برای این قسمت که هی فیلم رو قطع میکردم توضیحاتشو گوش میدادم با ذوق و دوباره پلی میکردم! چقد این بچه ها انرژی دارن خدایا شکرت

    چه مادر بی نظیری چقد ساده پوش و راحت و زیبا و سرحال و خندان و پایه! چقد این بچه ها با هم و با خودشون در صلح هستن. احسنت به یعقوب که به مسیرش ادامه داده. احسنت به پدر خونواده که به نظر بچه های عزیزش اهمیت داد و برنامه ریزی کرد و وقت گذاشت و همسر و فرزندانش رو آورد بهشت، و چقد هماهنگ هستن باهمدیگه و چقد قشنگ کنار همسرش قرار میگیره تا زیبایی های اونجا رو بهش نشون بده، چقد روابط قشنگ و دوستانه ست واقعا لذت بردم.

    دقت کردین چقد بچه ها این بار راحت تر هستن؟حتی پسر بزرگ احساس میکنم دفه قبل جلوی دوربین یا توی ارتباط یه ذره معذب بود ولی این دفه خیلی خیلی راحت بود و بیشتر خودش بود! چقد همنشینی با شما و درکل همنشینی تاثیر داره. خدا میدونه چقد بعد از این همنشینی رابطه ی این خونواده عزیز باهمدیگه قشنگ تر هم بشه.

    🔴🔴دقیقا تا اینجای کامنت برای دیروز بود که توی یادداشت های گوشیم آماده میکردم تا توی سایت ثبت کنم و تا الان وقت نکردم! ولی بهتر شد! حالا ادامش تا همین الان رو تعریف کنم که چقد درس گرفتم و…

    خب من بخاطر صبح که عالی از پس آزمون بر اومده بودم قرار شد به خودم هدیه بدم! و یه سفر کوتاه رفتیم و اونجا چیزی که لازم داشتم رو با کیفیت ترینش رو براخودم گرفتم! و چقد حالم بهتر شد! توی این سفر همش درحال حرف زدن باخودم و تایید فراوانی و منطقی کردن این فراوانی و پیشرفت برای ذهنم بودم مثلا یه قسمت های مسیر کلا خشک و برهوت بود ولی من گفتم باید همینجا هم فراوانی تایید کنم پس گفتم ببین اینجا همین جاده ای که توش داریم میریم چقد قیر و آسفالت براش به کار رفته ، چقد رنگ نارنجی برای خط وسطش به کار رفته، چقد رنگ برای خط سفیدش به کار رفته، چقد آدم به کار گرفته شده برای این کارا، چقد ماشین و وسایل ساخته شدن و استفاده شدن برای ایجادش، چقد……. خب همه ی اینا مگه ثروت لازم نداره؟؟ اصلا میتونی حساب کنی چقد ثروت براش استفاده شده؟؟ و میدونم هم این جاده طی همین یکی دو ساله ایجاد یا ترمیم شده پس ببین چقد فراوانیه! اگه نبود که ساخته نمیشد!

    خب این کوه یا تپه هایی که اطراف بودن و خشک بودن ، مگه همینا رو با ماشین های مخصوص نکندن برای ایجاد جاده؟ خب پس همین کوه و تپه ،ثروت ایجاد کرده برای اون کارگرها و فروشنده های ماشین های مخصوص! و بعدش که جاده شده چقد ثروت توی همین جاده از از این شهر به اون شهر جا به جا شده! خدای من هرچیزی رو نگاه کنی ثروت و فراوانی هست! و بعدش توی ادامه ی مسیرمون همش سرسبزی و کشاورزی بود و جاده جدیدتر و سالم تر بود!

    خب یه چیز دیگه؛ این همه ثروت این همه وسیله این همه پیشرفت این همه تلاش ، براچی بوده؟؟ مگه همش تهش برای راحت تر شدن و ساده تر شدن کارها برا آدمها نیست؟؟؟ خدای من پس ببین راحتی و سادگی چقددددددر مهم هست!! پس باید این راحتی و سادگی رو جدی تر بگیریم! خدایا شکرت ( اینا رو همش دارم با خودم تکرار میکنم تا استمرار داشته باشم توی مسیرم )

    و

    خب بعدش یه موضوعی برام پیش اومد که حالم داشت میرفت ناخوب بشه، هی داشتم سعی میکردم حلش کنم و از خدا کمک خواستم و گفتم این موضوع چی میخواد به من بگه؟؟ و هی بهش فک کردم و یهو یه چیزی به وضوح برام روشن شد و گفتم نکنه این یه ترمز باشه برا اینکه اون خواستم برآورده نمیشه؟؟آره خدا؟ اینه؟؟ و خیلی به وضوح بهم گفته شد اینو حل کنی اون چیزی که منتظرشی و پشت سد وایساده روانه میشه سمتت! خدای من! عزمم رو جزم کردم که درستش کنم و برنامش رو ریختم برای صبح که بیدار شدم، خب صبح که بیدار شدم قبل از اینکه آماده بشم و برم دنبال حلش، رفتم سراغ نشانه ی من! الله اکبر! فایل آرزوها محقق میشوند اگر… و اونجا استاد دقیقا درمورد ترمز و گاز صحبت میکرد!دقیقا جواب من! داشتم گوشش میدادم و لباس بپوشم راه بیفتم که گوشیم زنگ خورد! اصلا نمیدونم چطور بگم و بتونم درست توصیف کنم اتفاقات رو! همکارم زنگ زد و با ذوق گف دیروز که رفتی برای مصاحبه،از بس کارت عالی بوده یه جای دیگه که شرایطش خیلی خیلی بهتر هست فهمیدن و دنبالتن که تو براشون کار کنی و شمارتو دادم بهشون!! رفتم مشغول حل همون ترمز بودم که بهم زنگ زدن و با جدیت دعوتم کردن برم پیششون مشغول به کار بشم و جای قبلی رو نرم! و این درصورتیه که خبر دارم خیلی های دیگه قبل از من همش در تلاش بودن و اصرار میکردن که این جا بپذیرنشون!

    خدای من! این ترمزهاست که جلوی اتفاق خوب رو میگیره!

    وقتی داری روی باورهات کارمیکنی پاتو از رو ترمز بردار تا اتفاقات خوب بمب بمب فوران کنن

    الان از وسط حل نهایی همون ترمز میام! و بعدشم یه اتفاق خوب دیگه افتاد! چقد حالم خوبه چقد حس فراغت و سبک بالی دارم حس قدرت!

    چقدر توکل و فارغ از نتیجه بودن خوبه!

    هدف سادگی و لذت و طی مسیر هست (جهت تاکید به خودم)

    از اول هفته به خودم گفته بودم طی مسیر میکنم و میدونم هر قدمی که بردارم هی به سمت خواسته ی اصلیم هدایت میشم و برام کاملا واضح بود که قراره چی بشه و کجا برم!به برادرم گفتم رفتم فلان جا و پیشنهادشون این بود اونی نیس که من میخوام ولی نشونه ست باید طی کنم برم جلو و بعدی میاد، میرفتم بعدی میگفتم میدونم بعدی هم میاد!تکاملم رو دارم طی میکنم. حالا هم متوجه شدم موقعیتی که قبولش کردم چقد توی مسیر هدف اصلیمه! خدای من چی میشه گفت از این همه قدرت و زیبایی سپاسگزارتم الله

    یاد حرف استاد افتادم که گفتن: من به اطرافیانم میگفتم مثلا سال دیگه من اینجام، بعدش بهشون میگفتم یادتونه بهتون گفتم اینجا رو میخوام و الانم بهش رسیدم؟

    باورهای درست و استمرار و طی مسیر (جهت تاکید به خودم)

    سپاسگزارم ازتون استادم و مریم جانم😍😘🌹❤

    شادتر، عاشق تر ، ثروتمندتر و سلامت تر باشین❤🌹😍😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    یاحق👩‍🏫🌸 گفته:
    مدت عضویت: 2993 روز

    به نام خدای مهربانم

    چقد قشنگ بود لذت بردم از خوندن کامنتت عزیزم

    واقعا مریم جان الگوی عالی ای هست برای ما ..

    حمایت خدا برای من کافیه یادآوری عالی بود سپاسگزارم ازت عزیزم

    شاد و سلامت و ثروتمند باشی دوست خوبم 😘🌹💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: