سریال زندگی در بهشت | قسمت 36

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «یزدان» به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

اول از همه میخوام بگم خیلی خوشحال و خوشبختم که باز هم فرصتی شد و در بهترین زمان دارم صدای دلنواز خانم شایسته رو در سی و شش امین قسمت از سریال زندگی در بهشت، فصل دوم، به کارگردانی خداوند و فیلم برداری خانم شایسته و بازیگری استاد عباس منش می بینم.

حالا که اینطوری شد، حالا که میخواین لحظه به لحظه رو به ما نشون بدین، منم میخوام لحظه به لحظه از ۲۱×۶۰ ثانیه این قسمت رو وصف کنم! کنار همین چایی دارچین خوشرنگ و بویی که ریختم و کنار این کیک عصرانه مامان پزم! آخه من عاشق اینم که بعد از ظهرا از خواب بیدار بشم و مستقیم، به صورت دیرکت بیام سراغ چایی تازه دم و شیرینی! خصوصا اگه شیرینی خونگی باشه! خب، اینم از چایی ما

بریم سراغ سریال … من عاشق اون عزت نفسی شدم میان صدای شما موج میزد! دقیقا مثل امواج ریز ولی فعال آب دریاچه! عزت نفسی که باعث شد شما، حتی ایراد تلفظی که داشتین رو ادیت نکنین بلکه همون لحظه اصلاحش کنین! البته باید اعتراف کنم منم به خوبی نمیتونم اون کلمه رو روی زبونم بچرخونم! به هر حال میخوام اولین نکته ای که تحسین میکنم همین باشه.

عه… مامان بچه ها هم اومده؟ تو فصل قبلی یادمه که اون آقا و بچه هاش بدون خانمش مهمان شما بودن اما الان که میبینم مادرشون هم اومده خیلی خوشحال شدم. از قول من بگین خوش اومدن

در مورد اسامی خدا گونه ی مادر بچه ها و خواهرشون خیلی متعجب شدم. قطعا مادر پدرشون هم معتقد به خداوند و ایمان به خداوند بودن که تصمیم گربتن اسم دردانه هاشون رو “امید” و “ایمان بذارن”

به هر جا بنگرم تو رو میبینم خدای من! مهم نیست کجا! مهم نیست چه افرادی و چه کشوری! مهم اون نیروی آشنای ولی غیب ایمانه که بین شون موج میزنه. خدایا شکرت!

شکرت که این روزا… افرادی وارد مدار من میشن و با من برخورد میکنن که یا ایمانشون برام مثال زدنیه، و یا شرکی که در رفتارشون میبینم برام درس عبرت میشه. خدایا شکرت که یا با الگوها باهام صحبت میکنی و یا با تضادها! شکرت

راستی خانم گزارشگر … میدونم که میدونین! اما میخوام تکرار کنم! شما خیلی قشنگ انگلیسی صحبت میکنین ها! هم لهجه و هم عبارت هایی که به کار می برین معرکه ست! حس میکنم کاملا آمادگی اینو دارید حتی با زبان انگلیسی در مورد قانون صحبت کنید! این بار نه فقط برای فارسی زبانان جهان، بلکه برای جهانیان! واو… چه شود

بگذریم و بریم سراغ قایق سواری استاد به همراه اون آقای جوان که کنارشون پدال میزنن! حس میکنم ذهن اون آقا مثل یه زمین شخم خورده آمادگی شنیدن صحبتای استاد عباس منش رو داره! به همین خاطره دوتایی غرق در صحبت شدن و در اوج آرامش پدال میزنن. خوب میدونم بحثشون چقدر گرم شده که نمیخوان برگردن سمت کلبه! خدایا شکرت که در بهترین زمان افراد مناسب رو کنار هم قرار میدی! مطمئنم اون آقای جوان یه سری علامت سوالها در ذهن داشته یا یه درخواستی داشته که الان هدایت شده تا کنار استاد باشه و صحبتای ایشون رو بشنوه! وگرنه چرا پدر خانواده کنار استاد نیست؟ چرا کس دیگه نیست؟!

خب رسیدیم به تیم سه نفره باز کشف دریاچه! استاد اینجا چه چهره تون پر طروات تر از همیشه ست! اون کلاه چریکی و عینک حرفه ای تون بماند. راستی صورت شِیو شده خیلی بهتون میاد! من عاشق اینم‌ که تو این جمع همه یه تیکه از لباسشون چریکیه! حتی جیکوب تیشرت سیاه اما چریکیه تنشه! حتی مادر خانواده! و صد البته استاد همیشه چریکی ما!

وای من عاشق سر و ته کردن قایق با رانندگی استاد شدم چقدر با دقت و تمیز قایق رو آورد کنار اسکله تا خانم گزارشگر سوار بشه!

استاد به ظاهر جدیه و لبخند روی لب نداره اما من خوب میدونم اوج ارامش و اتصال رو داره اگرچه ظاهرش جدی باشه! اینجا خیلی برای من درس داشت. اینکه قرار نیست من همیشه در حال خنده و قه قه زدن و شوخ طبعی باشم‌. یه وقتایی ممکنه ظاهر جدی داشته باشم. این ایرادی نداره اما این ظاهر جدی دلیل نمیشه که من متصل نباشم و آروم نباشم! خدایا شکرت و ازت ممنونم که عملا نشونم دادی اگه یه وقتایی ظاهرا چهره ام خندان نیست ایرادی نداره و سعی نکنم با تفکر کمال گرام، خودمو سرزنش کنم. حتی خوده استاد هم یه وقتایی ممکنه خندان نباشه اما مهم اینه هر لحظه ارامش ناشی از اتصال به خداوند و در لحظه بودن رو داشته باشیم! من خیلی دوست داشتم قایق رو از نزدیک ببینم. اخ چه لذتی داره با شلوارک در اوج راحتی پدال بزنی و صدای پدال زدن، روحتو نوازش کنه!

راستی خانم شایسته … طرح و نقش و تار و پود شلوار لی شما کاملا واضح بود تو فیلم! عاشق اون رنگ روشن و اون پارچه ی با کیفیتش شدم. وای من عاشق اون لحظه شدم که استاد به جیکوب میگفتن جامپ جامپ جامپ! دقیقا عاشق لحظه ای که وقتی یعقوب سایه بان قایق رو گرفته بود و چیزی نمونده که بشکنه ولی استاد در اوج خوش اخلاقی گفتن عیب نداره و نگران نباش و جیکوب رو نوازش کردن. باید اعتراف کنم اگه من بودم شاید اینطوری برخورد نمیکردم و سرزنشش میکردم که چرا نپرید! راستی همین الان اهمیت اون سایه بان رو درک کردم. اگه نبود زیر اون افتاب سوزان خیلی اذیت میشدین.

عاشق این شدم که با قایق، به مسیری متفاوت حرکت کردین. اون امواج ملایم اما متوالی آب، صدای جیر جیر قایق، صدای پدال اب و حرکت نرم و اهسته قایق چه لذت بخشه!

عاشق اون لهجه ی شیرین امریکایی جیکوب شدم وقتی مشغول توضیح دادن اون افسانه بود. از بچگی عاشق امریکا و زبان امریکایی بودم و واقعا از شنیدن حرفاشون لذت میبرم. خدایا شکرت که خواسته ی قدیمی منو یادم اوردی خوب میدونم به موقش منو به خواستم میرسونی حتی اگه یادم رفته باشه چنین خواسته ای دارم ولی تو یادته و یادت نرفته! برعکس پدر و مادری که خیلی خوشحال میشن که بچه شون فراموش کنه که چیا دلش میخواد اما تو، حتی اگه من یادم بره یادت نمیره و یادم میاری! ممنونم ازت

حس میکنم جیکوب این توانایی رو داره که گوینده داستان و وقایع بشه. خیلی شیرین و با احساسات صحبت میکنه. اون لحظه که دوربین چهره ی استاد رو از نیم رخ نشون داد، من چهره ی مایک رو در چهره ی استاد دیدم! راستی استاد، جا داره که شما رو تحسین کنم بابت علاقه فراوان اما در عین رهای شما نسبت به مایک. این رهایی و عدم وابستگی شما رو نسبت به مایک تحسین میکنم‌. حسم یه چیزایی میگه و من توانایی شما رو در این عدم وابستگی تحسین میکنم.

وای من عاشق اون صدای مرغ دریایی شدم که دراوردین. اولش فکر کردم جیکوبه و گفتم چه قشنگ این صدا رو دراورد وقتی دیدم خوده استاده خندم گرفت و دستمریزاد گفتم. با صدای خروس که روده بُر شدم من! خصوصا اون غرر اخرش

احساسم رو نسبت به اون تخت پادشاهی روی آب نمیتونم توصیف کنم. فقط میتونم بگم تمام فیلم یه طرف، اون لحظات آخر فیلم که روی تند بود و میکس شده بود یه طرف ! من عاشق اون تخت پادشاهی بزرگ و هیولا شدم. احساسم رو بینظیر کرد!

اینجا همه خوبن و میگن و میخندن. اینجا غم راه نداره. اینجا همه در حال لذت بردن از نعمات هستن، نعماتی که خداوند به ما داده تا لذتشونو ببریم و با لذت بردنشون، اوج سپاسگزاری رو به خداوند اعلام کنیم. سپاسگزاری یعنی لذت بردن! چون سپاسگزاری فرکانسه ! فرکانس لذت!

خانم گزارشگر، ممنونم که لحظه به لحظه این قسمت بینظیر رو برامون ضبط کردین تا تمام زیبابین های سایت از دیدن این زیبایی ها، لذت ببرن و با لذت بردنشون، ظرفیتشون برای دریافت زیبایی ها رو بیشتر و بیشتر کنن.

من بیصبرانه منتظر قسمت بعدی هستم، چراکه میخوام اون تخت پادشاهی رو با تمام وجودم لمس کنم.

این کامنت در قسمت بعدی سریال، ادامه دارد …

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    314MB
    21 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 36
    89MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناشناس» در این صفحه: 1
  1. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2387 روز

    به نام بازی و سرگرمی…به نام سفر و تفریح…به نام خنده و شادی… به نام آب و هوا…به نام ماهی و آبزیان… به نام رنگ های رنگارنگ… به نام عطر خوش و مزه خوش زندگی…به نام خانواده… به نام عشق… به نام عشق،تنها معشوق عالم…به نام خداوندی که عالم محضر اوست و به هرچه بنگریم او را مبینیم…خداوندی که هیچ چیزی نیست ولی همه چیز است…خداوندی که تنها ضامن و تضمین کننده سعادت‌مان در دنیا و آخرت است…

    سپاس بیکران خداوندی که بهم چشم داد که زیبایی ها را ببینم،گوش داد که صدای سخن سدید و صدای مادرم طبیعت را با جان دل گوش کنم، دست داد انگشت داد مغز و رشته عصبی داد تا بنویسم هر آنچه دل صاف و زلالم می‌گوید،ادراک و احساس داد تا درک کنم حس کنم و بزرگ و بالنده شم و زندگی را زندگی کنم و سپاس گزار باشم،سپاس گزار نعمت بیکران زندگی و حیات ابدی…

    خدایا شکرت که هر روز بهتر زیباتر بزرگتر و خدایی تر میشیم…

    ای جانم جوجه منو نگا🐦🐤🐥😙😍 جوجه من داره جوجه ماهی میگیره…چقدر دوست داشتنی و نازه joseph… همین ابتدا نکته بسیار مهم و زیبایی رو متوجه شدم؛ اینکه اصلاً هیچکس به هیچکس وابسته نیست همه رهای رها هستن…هیشکی به هیشکی نمیچسبه…هیچکدوم به هیچکدوم گیر نمیده یا حسودی نمیکنه.. کسی کسی رو هندل نمیکنه…همیشه که نیاز نیست دور هم باشیم که بازی کنیم و حرف بزنیم گاهی وقتا بذاریم هر کی بره تو فاز خودش و کاری که دلش میخواد رو انجام بده…خوشم میاد همیشه برای هر لحظه و هر ساعت برنامه و تفریح دارید…بدون هیچ خلأ…بدون تنبلی و بی‌حوصلگی و بیکاری…قدر تک تک لحظات رو میدونید و همیشه در لحظه زندگی میکنید…لحظاتی که دیگه برنمی‌گردن… همین لحظه حاله که آینده و گذشته رو شکل میده… اصلاً گذشته و آینده به خودی خود معنایی نداره، این نیروی حال همه چی رو تعیین می‌کنه… همه در کنار هم در عین حال که سرتون تو لاک خودتونه، از بودن در کنار هم و تعامل با همدیگه لذت می‌برین…هرکی به دلخواه خودش داره لذت میبره؛یوسف با مامانی و داداشیش دارن ماهی میگیرن،راین داره چوب جمع می‌کنه واسه آتش بازی شب، آقا و لوک هم دارن با قایق توی دریاچه صاف و صیقلی مون گشت میزنن، مریمی عزیزم هم داره گزارش مفصل و دقیق از این همه زیبایی تهیه میکنه، چه اسمای جالب و قشنگی دارن،hope(امید)، faith(ایمان)… امید و ایمان به فارسی اسم پسره، hope , faith به انگلیسی اسم دختر… مریمی میگم چقدر ریز هوشمندانه و مودبانه وارد حریم خصوصی و خلوت لیوای شدی، از بیرون حرف زدی و آوووو گفتی که متوجه بشه داری میای داخل( یجور مثل یالله گفتن خودمون)، این خیلی خوبه که بیخبر و ناگهانی، خلوت و تنهایی یه نفرو به هم نزنیم که احیانا بزنه تو ذوقش یا ناراحت شه. سلامی اوهومی یالله ی صدایی دری چیزی بگیم بعد وارد اتاق یا فضای خصوصی کسی بشیم شاید مشغول کاری باشه که دوست نداشته باشه کسی سرزده وارد شه، مخصوصاً راز نیاز و عبادت…

    من خودم در عین حال که برون گرام ولی خیلی هم درون گرام، خوب آدمای درون گرا رو میفهمم و میدونم چطور توشون نفوذ کنم و باهاشون ارتباط برقرار کنم… یکی از راهاش صحبت کردن در مورد علایق و تخصص طرف مقابله، اگه دقت کنیم لیوای زمانی که ازش درمورد علم نجوم سوال شد خیلی با شور و حرارت خاصی پی در پی در موردش حرف میزد(توی قسمت ۲۸)، همین که مریم خانم اسم تلسکوپ آورد از فاز درونی خودش بیرون اومد و سریع بلند شد که تلسکوپ رو بیاره و تشریحش کنه… مریمی!!! یه سوال؟؟! چرا همش شما فیلم بگیری و گزارش تهیه کنی، نوبتی هم که باشه چند بار هم بده استاد گزارش تهیه کنه و خودت هم راحت بیا جلو دوربین…پلیز…پلیز…😊😊😆😆

    این قایق خوجل موجلمون چه باحاله،عین ماشین دنده عقب دنده جلو و فرمون داره، چه کیفی میده، با پدال زدن هم گشت میزنیم هم ورزش، مثل رکاب زدن با دوچرخه…

    Jump here , jump here…no problem… ای جانم مریم و حسین عزیزم که با خنده و نوازش خجالت و استرس رو از jacob دور کردین و بهش آرامش خاطر دادین…چقدر شما فهمیده و آرومید عزیزای دلم… ببین چقدر مشتاقانه به حرف زدن یعقوب گوش میکنن و تایید میکنن و ازش سوال میپرسن، چقدر هوشمندانه بهش ارزش اهمیت میدین و احساس عزت نفس رو درونش تقویت میکنین…جداً از حرف زدن یعقوب سیر نمیشم،دوستان دقت کنید به فرم و شور حرف زدنش،حرکات لب دهن و چشم ابروش..منو یاد خودم میندازه عین خودم با زبان صورت و از ته دل حرف میزنه و خودِ خودشه…

    یه ساعته دارم میخندم😂😂😂😁😁میمیک های صورتم داره پاره میشه اَ خنده…دمت گرم استاد که موجبات خنده و شادی مون رو فراهم میکنی…بابا بنازم بابا باریکلا، اینم یکی دیگه از استعداد های مخفی تونه که ازش خبر نداشتیم…چه عزت نفس و رهایی ای داری استاد ها… ماشاالله چه خوب صداپیشگی میکردی ها…منم صداهای متنوعی رو میتونم ادا کنم، صدای چند حنجره ای دارم و دقیقا صدای ثابت و مشخصی ندارم تنوع و بالا و پایینش زیاده زیاد،خدا رو شاکرم بابت این حنجره و صدای چند بعدی فوق العادم،خیلی دوسش دارم.. ولی ولی توی تقلید و ادای آدما و کراکترا تبحر خاصی دارم،میتونم هر تیپ شخصیتی و کراکتری رو تقلید و ادا کنم، البته فکر کنم بخشی از این ناشی از دوران چندساله اختلال چند قطبیم در گذشته برمیگرده…که داغونم کرد داغون. صدتا رخ داشتم نمی‌دونستم کدومشم… هر روز یا حتی هر ساعت یه مدل آدم بودم با طرز فکر و حرکات و احساسات موجی و نوسانی… تا اینکه یه اتفاقی افتاد که خدا بهم فهموند که اسکیزوفرنی ام و اختلال چند قطبی دارم… خدایا شکرت با گذشت زمان منو به آغوش زندگی برگردوندی الهی بی نهایت شکر… خدا رو صد هزار مرتبه شکر خود واقعیمم و دارم قدم به قدم به سمت خود برتر و متعالی حرکت میکنم

    خدای من خدای من(با لحن خاص مریم خانم بخونید) ببین چه قایق بادی لاکچری آوردن عجب چیز هیولایی یه…سرسره ؟! نه مبل و صندلی داره انگار…بابا بنازم شش هفت نفرَست هااا… وااای مِری چکردی با دل من با این آهنگ سرحال …چقدر خلاقانه ریتم فیلمو تند کردی و چقدر خوش سلیقه ای که این آهنگ رو باش میکس کردی دارم باش بشکن میزنمو می‌رقصم..

    خدایا!!! ببین ببین آدم چی بگه واقعا!! دقت کنیم که همه بلا استثنا دارن با کمک هم این قایق سبک رو بلند میکنن و با هم در کوچکترین مسایل هم همکاری میکنن بدون اهمال کاری…چه تربیتی چه شعوری…

    استاد عزیزم نمیدونی این روزا چه حال هوایی دارم…اونقدر نشونه و نعمت و درس وارد زندگیم میشه که نمی‌دونم کجا بنویسمشون… استاد عزیزم این روزا هر وقت میرم خیابون اصلا عجیب غریب،آدمایی که منو نمی‌شناسن ولی همینجوری بهم لبخند میزنن و سلام میکنن، یا خدا پیرزنه رو نمی‌شناسم قربون صدقم می‌ره و ابراز عشق می‌کنه… دوست و آشنا همه بهم ابراز لطف و محبت و عشق میکنن، اینه که میگن بخند و عاشق باش تا جهان بروت بخنده و عاشقت بشه. چقدر محبوب و عزیز شدم خودم هم دارم با و خودم حال میکنم…… ، یه شب توی پارک به اون شلوغی یه نفر اومد پیشم و ازم پول خاست،با احساس خوب و خیال راحت بهش دادم، شب بعدش هم دوباره اومد و باز هم با عشق بهش دادم، شب سوم هم اومد اما اینبار گفت اومدم پولی که بهم قرض دادی رو برگردونم،گفتم نه نمیخاد اون هدیه بود نیازی ندارم، بغض کردم و از ته دلم از خدا خواستم که به ثروتی بی نهایت عظیم برسم تا به عالمُ آدم ببخشم و کمک کنم بی منت و بی توقع…شاید باورتون نشه هنوز به یک روز نکشید که به طرز عجیبی از سه نفر که انتظارشو نداشتم هدیه دریافت کردم چندین چند برابر اون پولی که بخشیدم… اونم همزمان…هیچی دیگه منم از شوق خدا از چشام بارون اشک اومد…اشک و بغضی الهی از جنس نهایت سپاس گزاری، یاد اون آیه قرآن اوفتادم که می‌گفت مثل انفاق و بخشش مَثَل دانه گندمیست که وقتی میکاری چندین برابر آن یک دانه، جوانه گندم دریافت خواهی کرد… هر چقدر بیشتر بکاری بیشتر دریافت میکنی… هرچه گشتم دقیق یادم نمیاد کدوم آیه بود اولین بار که خوندمش نظام افکارم در مورد انفاق و پول و دست دل بازی و سخاوتمندی عوض شد… جالبه که روز بعدش یه نفر تو خیابون اومد سمتم و پول خاست، اینبار یه ندای ریزی توی دلم گفت نده، چند لحظه بعد متوجه شدم که واسه سیگار میخاست… هیچوقت حسم بهم دروغ نمیگه…

    دیروز رفتم بهترین مغازه ها و لباس های عالی و شیک واسه خودم خریدم ،چقدر ذوق و شوقشونو کردم ذوق و شوقی که قبلاً هیچوقت موقع خرید و اتفاقات کوچیک و بزرگ زندگیم نداشتم چقدر همزمانی دیروز دیدم.. چقدر احترام و ارتباط عالی و صمیمی.. بابت سه هفته تلاش بی وقفه شبانه روزی که داشتم سه هفته رویایی و تکرار ناشدنی…سه هفته ای که بعد ها ازش از بهترین و حیاتی‌ترین روز های زندگیم یاد خواهم کرد…این هدیه رو به عنوان پاداش و تشکر به خود ارزشمندم دادم تا با روحیه و عزت نفسی قویتر ادامه بدم… عاشقتم میلادی…میفهمی عاشق عاشقتم دیوونه 😆😊😙😍😘💜💖

    راستی استاد، رفته بودم آرایشگاه، با خودم میگفتم خدایا خودت آرایشگر و اصلاح گرمی میخام خوشگلترم کنی، آرایشگره چنان با وسواس و ظرافت موهامو اصلاح میکرد که انگار بهترین بنده خدا رو داشت آرایش میکرد،حسم گفت دنیت کن، چند تومن بیشتر بهش دادم…چقدر لذت بخشه انعام دادن… چند روز پیش هم دوباره رفتم پیشش دیگه باهام دوست شد، چقدر عالی بهم احترام می‌گذاشت و موهامو با عشق کوتاه میکرد راحت ایندفعه هم دُنیت دادم…راحت راحت، اینو از خودتون یاد گرفتم توی یکی از فایل های تمرکز بر نکات مثبت… چقدر حس ثروتمندی و سخاوتمندی به آدم دست میده این کارا…….

    خدا رو شکر هیچ وابستگی به سایتمون ندارم و دارم رها و رهاتر میشم، سه هفته پیش که اون پروژه بینظیر تحقیقاتم رو شروع کردم نیاز داشتم که تنها تنها باشم و متمرکز تر روی شناخت و بیرون کشیدن الگوهام کار کنم،جالبه که بدون اینکه به خواهرم بگم خودش رفت خونه عموم یه شهر دیگه و تا سه هفته نیومد…خدا رو شکر به خواهرم که عزیزترین فرد زندگیمه هیچ وابستگی ندارم، امروز میخواستم برم پیششون بهشون سر بزنم که باز هم سورپرایز خدا و اونا خودشون اومدن پیشم و دور هم چقدر خوش گذشت، دختر عمو و پسر عموی گلم نگاشون میکردم و با عشق به همدیگه لبخند میزدیم و میخندیدیم،ای جانم خواهر نازنینمو بعد روزها دیدمُ در آغوش کشیدم… میبینی استاد این حد از هم زمانی ها این حد از هماهنگی ها همه پلن و برنامه خداست… من به خدا ایمان دارم که خودش همه چی رو درست و دقیق میچینه…عاشقتم عاشقتم عاشقتم یگانه ی بی همتا

    عاشقتم استادای عزیزم که تابلوهای راهنمای جاده زندگیم شدین…

    عاشقتم دوست عزیزم که وقت گذاشتی و نوشتارم رو خوندی…سرمایه های زندگیم…انرژی مثبت بی نهایت الهی در وجودتون نفسام😍😘😗😙😉😆😊💖💜❤💜💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: