سریال زندگی در بهشت | قسمت 36

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «یزدان» به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

اول از همه میخوام بگم خیلی خوشحال و خوشبختم که باز هم فرصتی شد و در بهترین زمان دارم صدای دلنواز خانم شایسته رو در سی و شش امین قسمت از سریال زندگی در بهشت، فصل دوم، به کارگردانی خداوند و فیلم برداری خانم شایسته و بازیگری استاد عباس منش می بینم.

حالا که اینطوری شد، حالا که میخواین لحظه به لحظه رو به ما نشون بدین، منم میخوام لحظه به لحظه از ۲۱×۶۰ ثانیه این قسمت رو وصف کنم! کنار همین چایی دارچین خوشرنگ و بویی که ریختم و کنار این کیک عصرانه مامان پزم! آخه من عاشق اینم که بعد از ظهرا از خواب بیدار بشم و مستقیم، به صورت دیرکت بیام سراغ چایی تازه دم و شیرینی! خصوصا اگه شیرینی خونگی باشه! خب، اینم از چایی ما

بریم سراغ سریال … من عاشق اون عزت نفسی شدم میان صدای شما موج میزد! دقیقا مثل امواج ریز ولی فعال آب دریاچه! عزت نفسی که باعث شد شما، حتی ایراد تلفظی که داشتین رو ادیت نکنین بلکه همون لحظه اصلاحش کنین! البته باید اعتراف کنم منم به خوبی نمیتونم اون کلمه رو روی زبونم بچرخونم! به هر حال میخوام اولین نکته ای که تحسین میکنم همین باشه.

عه… مامان بچه ها هم اومده؟ تو فصل قبلی یادمه که اون آقا و بچه هاش بدون خانمش مهمان شما بودن اما الان که میبینم مادرشون هم اومده خیلی خوشحال شدم. از قول من بگین خوش اومدن

در مورد اسامی خدا گونه ی مادر بچه ها و خواهرشون خیلی متعجب شدم. قطعا مادر پدرشون هم معتقد به خداوند و ایمان به خداوند بودن که تصمیم گربتن اسم دردانه هاشون رو “امید” و “ایمان بذارن”

به هر جا بنگرم تو رو میبینم خدای من! مهم نیست کجا! مهم نیست چه افرادی و چه کشوری! مهم اون نیروی آشنای ولی غیب ایمانه که بین شون موج میزنه. خدایا شکرت!

شکرت که این روزا… افرادی وارد مدار من میشن و با من برخورد میکنن که یا ایمانشون برام مثال زدنیه، و یا شرکی که در رفتارشون میبینم برام درس عبرت میشه. خدایا شکرت که یا با الگوها باهام صحبت میکنی و یا با تضادها! شکرت

راستی خانم گزارشگر … میدونم که میدونین! اما میخوام تکرار کنم! شما خیلی قشنگ انگلیسی صحبت میکنین ها! هم لهجه و هم عبارت هایی که به کار می برین معرکه ست! حس میکنم کاملا آمادگی اینو دارید حتی با زبان انگلیسی در مورد قانون صحبت کنید! این بار نه فقط برای فارسی زبانان جهان، بلکه برای جهانیان! واو… چه شود

بگذریم و بریم سراغ قایق سواری استاد به همراه اون آقای جوان که کنارشون پدال میزنن! حس میکنم ذهن اون آقا مثل یه زمین شخم خورده آمادگی شنیدن صحبتای استاد عباس منش رو داره! به همین خاطره دوتایی غرق در صحبت شدن و در اوج آرامش پدال میزنن. خوب میدونم بحثشون چقدر گرم شده که نمیخوان برگردن سمت کلبه! خدایا شکرت که در بهترین زمان افراد مناسب رو کنار هم قرار میدی! مطمئنم اون آقای جوان یه سری علامت سوالها در ذهن داشته یا یه درخواستی داشته که الان هدایت شده تا کنار استاد باشه و صحبتای ایشون رو بشنوه! وگرنه چرا پدر خانواده کنار استاد نیست؟ چرا کس دیگه نیست؟!

خب رسیدیم به تیم سه نفره باز کشف دریاچه! استاد اینجا چه چهره تون پر طروات تر از همیشه ست! اون کلاه چریکی و عینک حرفه ای تون بماند. راستی صورت شِیو شده خیلی بهتون میاد! من عاشق اینم‌ که تو این جمع همه یه تیکه از لباسشون چریکیه! حتی جیکوب تیشرت سیاه اما چریکیه تنشه! حتی مادر خانواده! و صد البته استاد همیشه چریکی ما!

وای من عاشق سر و ته کردن قایق با رانندگی استاد شدم چقدر با دقت و تمیز قایق رو آورد کنار اسکله تا خانم گزارشگر سوار بشه!

استاد به ظاهر جدیه و لبخند روی لب نداره اما من خوب میدونم اوج ارامش و اتصال رو داره اگرچه ظاهرش جدی باشه! اینجا خیلی برای من درس داشت. اینکه قرار نیست من همیشه در حال خنده و قه قه زدن و شوخ طبعی باشم‌. یه وقتایی ممکنه ظاهر جدی داشته باشم. این ایرادی نداره اما این ظاهر جدی دلیل نمیشه که من متصل نباشم و آروم نباشم! خدایا شکرت و ازت ممنونم که عملا نشونم دادی اگه یه وقتایی ظاهرا چهره ام خندان نیست ایرادی نداره و سعی نکنم با تفکر کمال گرام، خودمو سرزنش کنم. حتی خوده استاد هم یه وقتایی ممکنه خندان نباشه اما مهم اینه هر لحظه ارامش ناشی از اتصال به خداوند و در لحظه بودن رو داشته باشیم! من خیلی دوست داشتم قایق رو از نزدیک ببینم. اخ چه لذتی داره با شلوارک در اوج راحتی پدال بزنی و صدای پدال زدن، روحتو نوازش کنه!

راستی خانم شایسته … طرح و نقش و تار و پود شلوار لی شما کاملا واضح بود تو فیلم! عاشق اون رنگ روشن و اون پارچه ی با کیفیتش شدم. وای من عاشق اون لحظه شدم که استاد به جیکوب میگفتن جامپ جامپ جامپ! دقیقا عاشق لحظه ای که وقتی یعقوب سایه بان قایق رو گرفته بود و چیزی نمونده که بشکنه ولی استاد در اوج خوش اخلاقی گفتن عیب نداره و نگران نباش و جیکوب رو نوازش کردن. باید اعتراف کنم اگه من بودم شاید اینطوری برخورد نمیکردم و سرزنشش میکردم که چرا نپرید! راستی همین الان اهمیت اون سایه بان رو درک کردم. اگه نبود زیر اون افتاب سوزان خیلی اذیت میشدین.

عاشق این شدم که با قایق، به مسیری متفاوت حرکت کردین. اون امواج ملایم اما متوالی آب، صدای جیر جیر قایق، صدای پدال اب و حرکت نرم و اهسته قایق چه لذت بخشه!

عاشق اون لهجه ی شیرین امریکایی جیکوب شدم وقتی مشغول توضیح دادن اون افسانه بود. از بچگی عاشق امریکا و زبان امریکایی بودم و واقعا از شنیدن حرفاشون لذت میبرم. خدایا شکرت که خواسته ی قدیمی منو یادم اوردی خوب میدونم به موقش منو به خواستم میرسونی حتی اگه یادم رفته باشه چنین خواسته ای دارم ولی تو یادته و یادت نرفته! برعکس پدر و مادری که خیلی خوشحال میشن که بچه شون فراموش کنه که چیا دلش میخواد اما تو، حتی اگه من یادم بره یادت نمیره و یادم میاری! ممنونم ازت

حس میکنم جیکوب این توانایی رو داره که گوینده داستان و وقایع بشه. خیلی شیرین و با احساسات صحبت میکنه. اون لحظه که دوربین چهره ی استاد رو از نیم رخ نشون داد، من چهره ی مایک رو در چهره ی استاد دیدم! راستی استاد، جا داره که شما رو تحسین کنم بابت علاقه فراوان اما در عین رهای شما نسبت به مایک. این رهایی و عدم وابستگی شما رو نسبت به مایک تحسین میکنم‌. حسم یه چیزایی میگه و من توانایی شما رو در این عدم وابستگی تحسین میکنم.

وای من عاشق اون صدای مرغ دریایی شدم که دراوردین. اولش فکر کردم جیکوبه و گفتم چه قشنگ این صدا رو دراورد وقتی دیدم خوده استاده خندم گرفت و دستمریزاد گفتم. با صدای خروس که روده بُر شدم من! خصوصا اون غرر اخرش

احساسم رو نسبت به اون تخت پادشاهی روی آب نمیتونم توصیف کنم. فقط میتونم بگم تمام فیلم یه طرف، اون لحظات آخر فیلم که روی تند بود و میکس شده بود یه طرف ! من عاشق اون تخت پادشاهی بزرگ و هیولا شدم. احساسم رو بینظیر کرد!

اینجا همه خوبن و میگن و میخندن. اینجا غم راه نداره. اینجا همه در حال لذت بردن از نعمات هستن، نعماتی که خداوند به ما داده تا لذتشونو ببریم و با لذت بردنشون، اوج سپاسگزاری رو به خداوند اعلام کنیم. سپاسگزاری یعنی لذت بردن! چون سپاسگزاری فرکانسه ! فرکانس لذت!

خانم گزارشگر، ممنونم که لحظه به لحظه این قسمت بینظیر رو برامون ضبط کردین تا تمام زیبابین های سایت از دیدن این زیبایی ها، لذت ببرن و با لذت بردنشون، ظرفیتشون برای دریافت زیبایی ها رو بیشتر و بیشتر کنن.

من بیصبرانه منتظر قسمت بعدی هستم، چراکه میخوام اون تخت پادشاهی رو با تمام وجودم لمس کنم.

این کامنت در قسمت بعدی سریال، ادامه دارد …

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    314MB
    21 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 36
    89MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فریدون» در این صفحه: 2
  1. -
    فریدون گفته:
    مدت عضویت: 2304 روز

    سلام

    ساعت شروع : 9بامداد

    این بار میخوام با اجازه از استاد عزیزم اول سلام کنم به این بچه های مشتی سایت….این برزیده های خدا….این سخاوتمندان

    این گنجینه های آگاهی و به این یک درصدی که با بقیه فرق دارن.

    اصلا با این حجم ورودی مناسب که استاد برامون فراهم میکنه مگه دیگه جا برای نجوا میمونه تو ذهنمون.

    بچه ها سلللللللللللللللللللللللللاااااااااااااااااااااااااااااااااامممممممممممممممممم سسسسسسسسسسسسللللللللللللللللللاااااااااااااااممممممممم

    به قول مهدی دمتون گرم به دم خدا که با عشق مینویسید و من هم با عشق میخونم و عشق میکنم …چقدر عشق شدخخخخخخخخ

    و سلام به استاد این همه عاشق و شیدا سید حسین عشق و مریم بانو

    ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما

    ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما جوشی بنه در شور ما تا می‌ شود انگور ما

    ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما

    ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما

    در گل بمانده پای دل جان می‌دهم چه جای دل وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما

    —————————————–

    بریم سر درسهایی که از این فایل یاد گرفتم

    ای کاش دوستانی که میگن ما فعلا نمیتونیم محصول خریداری کنیم این مطلب رو بخونن.

    بچه ها به خدا اینها سریال نیست که بشینیم و بیست دقیقه وقتمون رو به جای سریالهای دیگه پر کنیم.

    بابا اصلا کاش استاد اسم اینها رو هم میگذاشت محصولات رایگان در قالب سریال…..محصول سریال زندگی در بهشت

    نکته اول:

    خانم شایسته گفت میخوام گزارش لحظه به لحظه بگیرم

    درس :

    یعنی یاد بگیریم تموم نشونه ها رو ببینیم و از هیچکدوم به سادگی عبور نکنیم چون هیچ اتفاقی ، اتفاقی اتفاق نمیوفته.

    نکته دوم :

    خانم شایسته دو بار در تلفظ کلمات تپق زد .

    درس :

    یاد گرفتم که چه اشکالی داره وقتی هدفمون مشخصه و اون هم در اینجا ثبت نکات مثبت هست ما در بین راه اشتباه کنیم

    اصلا مگه خود استاد در تعریف موفقیت نمیگه که حاصل تکرار اقدامات فراوان ما هر چند اشتباه هستش.

    این یکی از نشونه های عزت نفس هست که تو میدونی این فایل رو هزاران نفر میخوان ببینن ولی با جسارت به کارت ادامه میدی

    خود من اوایل میخواستم برای خودم یک وویس بگیرم که خودم گوش کنم صد بار تپق میزدم و به نفس نفس میوفتادم ولی با تکرار

    نه تنها الان خودم لذت میبرم بلکه مورد تحسین دیگران هم قرار میگیرم.پس با هر اشتباهی سریع اون احساس گناه نباید بیاد سراغمون

    و بگه ای بابا باز که تو گند زدی و توی باتلاق فرو بریم……

    به نظرم یکی از دلایلی که ما به هدفهای بزرگمون دست پیدا نمیکنیم اینه که بیشتر به کارهای پیش پا افتاده بیش از حد توجه میکنیم

    اونقدر که اصلا هدفمون رو فراموش میکنیم.

    نکته :

    خانم شایسته نام پسرها رو گفت با معنی .

    درس :

    خدا وکیلی استاد خیلی قشنگ گفتی که این مردم آمریکا چقدر زندگی توحیدی دارند.

    وقتی اول فایل خانم شایسته میگه جز به جز میخوام ثبت کنم اینجا معوم میشه……..از اسامی هم به سادگی رد نمیشه.

    اونقدر انتخاب اسم حسنه مهم هست که خدا بارها توصیه کرده که نام نیک برای فرزندانتان انتخاب کنید.

    نکته :

    اشاره به مسابقه ماهیگیری

    درس :

    ما تا اسم مسابقه میاد یک تعداد آدم توی ذهنمون میاد که سخت در حال تلاش فیزیکی هستند و مثل اون خواب معروف استاد

    که شیرجه زد توی آگاهی.

    وقتی مادر خانواده رو دیدم که در چه حد از آرامش بود پیش خودم گفتم اصلا اسن این رو نمیشه گذاشت مسابقه

    اونها داشتند کاملا ذهنشون رو کنترل میکردن و اینکه رو آوردن به ماهیگیری نشون دهنده شخصیت درونی اونها هم بود چون

    کسانی که ماهیگیری رفتن میدونن من چی میگم.ماهیگیری نوعی مراقبه است.

    نکته :

    جیکاپ موقع سوار شدن به قایق داشت پرت میشد.

    درس :

    یعنی یک لحظه خودم رو گذاشتم جای استاد.یعنی عکس العمل من چی میتونست باشه ؟!خدای من

    استاد و مریم جان بدون دخالت و هول کردن اجازه دادن تا جریان هدایت کار خودش رو بکنه و تازه میخندیدن و میگفتن چیزی

    نیست و اتفاقی نمیوفته……و دقیقا اتفاقی نیوفتاد چون اونها هیچوقت قانون انتظار رو برای اتفاقات ناگوار فعال نمیکنن بلکه همیشه

    منتظر بهترین اتفاقات هستن.

    نکته :

    جیکاپ با چه ذوقی کارهایی رو که علاقه داره انجام بده رو برای استاد تعریف میکرد.

    درس :

    بار اول که این خانواده اومدن استاد یک زمانی رو صرف کرد و با چه ذوقی اون رو تشویق کرد برای کار کردن روی موضوع مورد علاقه اش و فقط استارت رو زد.

    بعد از اون دیگه جیکاپ انگیزه گرفت و انگار به توانایی های خودش ایمان پیدا کرد و دیگه استاد فقط گوش میداد و تائید میکرد.

    ما هم یاد بگیریم خیلی به فرزندانمون در انتخاب اهدافشون گیر ندیم و بگذاریم دنبال علائقشون باشن نه علائق ما.

    طبق قانون ما هیچ نقشی در خوشبخت کردن دیگران نداریم حتی اگه اون شخص فرزند ما باشه.

    از اونجایی که منظره تلاقی رنگ آبی آسمون با دریاچه یکی شد با اون درختهای اطراف که هزار طیف از رنگ سبز با هم یکجا دیدم

    دیگه نفهمیدم چی شد تا با اون آهنگ بینظیر به خودم اومدم.در مورد آهنگهای انتخابی مریم جان شایسته یعنی

    خدای من خواب میدیم یا واقعیت بود این مناظر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    آن لبِ خندیده تویی چَشم تویی دیده تویی یارِ پسندیده تویی خواب تو را دیده منم

    نور تویی شیشه تویی برگ تویی ریشه تویی صاحبِ اندیشه تویی از تو نرنجیده منم

    عقل به دریا زده است عشق به رقص آمده است

    جان همه دل دل همه دست دست بزن دست بزن

    سرخوشو مستیم همه عشق‌ پرستیم همه دست به دستیم همه دست بزن دست بزن

    دست بزن دست بزن سرخوشو سرمست بزن بزن دست بزن تا نفست هست بزن

    باغ بهار است دلت مأمن یار است دلت دست‌ به‌کار است دلت دست بزن دست بزن

    موج اگر کف بزند مطرب اگر دف بزند چرخ در این صف بزند دست بزن دست بزن

    خواب تو را دیده منم از تو نرنجیده منم

    عقل به دریا زده است عشق به رقص آمده است

    جان همه دل دل همه دست دست بزن دست بزن

    سرخوشو مستیم همه عشق‌ پرستیم همه دست به دستیم همه دست بزن دست بزن

    ای دلِ مغرور برو وصله ی ناجور برو دورتر از دور برو دست بزن دست بزن

    دست بزن دست بزن سرخوشو سرمست بزن بزن دست بزن تا نفست هست بزن

    پایان :ساعت 14عصر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    فریدون گفته:
    مدت عضویت: 2304 روز

    سلام مونا جان

    یعنی فقط میتونم بگم بینظیر بود.

    لذت بردم اینطوری موشکافانه نکات این فایل رو بیرون کشیدی.

    بهمون یاد دادی که اینها سریال نیست……کلاس درسه

    دست از قلم برندار و برامون بنویس

    تو شاگرد زرنگ استادی که ما باید از روی دستت تقلب کنیم

    و چه جالب

    موقع دیدن فایل کاغذ وقلم برداشتم تا نکته برداری کنم

    چقدر نکاتی که نوشتم تو به زیبایی باز کردی

    دیگه من چی بگم

    ممنونتم عزیز دلم

    خواهر الهی من

    لذت بردم

    خدایا شکرت که این عزیزان رو دارم

    عاشق همگیتونم که با عشق این آگاهی ها رو در اختیار ما میگذارید

    تمام این عشقی که پراکنده میکنی به هر شکلی که میخوای توی زندگیت جاری بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: