دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «یزدان» به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
اول از همه میخوام بگم خیلی خوشحال و خوشبختم که باز هم فرصتی شد و در بهترین زمان دارم صدای دلنواز خانم شایسته رو در سی و شش امین قسمت از سریال زندگی در بهشت، فصل دوم، به کارگردانی خداوند و فیلم برداری خانم شایسته و بازیگری استاد عباس منش می بینم.
حالا که اینطوری شد، حالا که میخواین لحظه به لحظه رو به ما نشون بدین، منم میخوام لحظه به لحظه از ۲۱×۶۰ ثانیه این قسمت رو وصف کنم! کنار همین چایی دارچین خوشرنگ و بویی که ریختم و کنار این کیک عصرانه مامان پزم! آخه من عاشق اینم که بعد از ظهرا از خواب بیدار بشم و مستقیم، به صورت دیرکت بیام سراغ چایی تازه دم و شیرینی! خصوصا اگه شیرینی خونگی باشه! خب، اینم از چایی ما
بریم سراغ سریال … من عاشق اون عزت نفسی شدم میان صدای شما موج میزد! دقیقا مثل امواج ریز ولی فعال آب دریاچه! عزت نفسی که باعث شد شما، حتی ایراد تلفظی که داشتین رو ادیت نکنین بلکه همون لحظه اصلاحش کنین! البته باید اعتراف کنم منم به خوبی نمیتونم اون کلمه رو روی زبونم بچرخونم! به هر حال میخوام اولین نکته ای که تحسین میکنم همین باشه.
عه… مامان بچه ها هم اومده؟ تو فصل قبلی یادمه که اون آقا و بچه هاش بدون خانمش مهمان شما بودن اما الان که میبینم مادرشون هم اومده خیلی خوشحال شدم. از قول من بگین خوش اومدن
در مورد اسامی خدا گونه ی مادر بچه ها و خواهرشون خیلی متعجب شدم. قطعا مادر پدرشون هم معتقد به خداوند و ایمان به خداوند بودن که تصمیم گربتن اسم دردانه هاشون رو “امید” و “ایمان بذارن”
به هر جا بنگرم تو رو میبینم خدای من! مهم نیست کجا! مهم نیست چه افرادی و چه کشوری! مهم اون نیروی آشنای ولی غیب ایمانه که بین شون موج میزنه. خدایا شکرت!
شکرت که این روزا… افرادی وارد مدار من میشن و با من برخورد میکنن که یا ایمانشون برام مثال زدنیه، و یا شرکی که در رفتارشون میبینم برام درس عبرت میشه. خدایا شکرت که یا با الگوها باهام صحبت میکنی و یا با تضادها! شکرت
راستی خانم گزارشگر … میدونم که میدونین! اما میخوام تکرار کنم! شما خیلی قشنگ انگلیسی صحبت میکنین ها! هم لهجه و هم عبارت هایی که به کار می برین معرکه ست! حس میکنم کاملا آمادگی اینو دارید حتی با زبان انگلیسی در مورد قانون صحبت کنید! این بار نه فقط برای فارسی زبانان جهان، بلکه برای جهانیان! واو… چه شود
بگذریم و بریم سراغ قایق سواری استاد به همراه اون آقای جوان که کنارشون پدال میزنن! حس میکنم ذهن اون آقا مثل یه زمین شخم خورده آمادگی شنیدن صحبتای استاد عباس منش رو داره! به همین خاطره دوتایی غرق در صحبت شدن و در اوج آرامش پدال میزنن. خوب میدونم بحثشون چقدر گرم شده که نمیخوان برگردن سمت کلبه! خدایا شکرت که در بهترین زمان افراد مناسب رو کنار هم قرار میدی! مطمئنم اون آقای جوان یه سری علامت سوالها در ذهن داشته یا یه درخواستی داشته که الان هدایت شده تا کنار استاد باشه و صحبتای ایشون رو بشنوه! وگرنه چرا پدر خانواده کنار استاد نیست؟ چرا کس دیگه نیست؟!
خب رسیدیم به تیم سه نفره باز کشف دریاچه! استاد اینجا چه چهره تون پر طروات تر از همیشه ست! اون کلاه چریکی و عینک حرفه ای تون بماند. راستی صورت شِیو شده خیلی بهتون میاد! من عاشق اینم که تو این جمع همه یه تیکه از لباسشون چریکیه! حتی جیکوب تیشرت سیاه اما چریکیه تنشه! حتی مادر خانواده! و صد البته استاد همیشه چریکی ما!
وای من عاشق سر و ته کردن قایق با رانندگی استاد شدم چقدر با دقت و تمیز قایق رو آورد کنار اسکله تا خانم گزارشگر سوار بشه!
استاد به ظاهر جدیه و لبخند روی لب نداره اما من خوب میدونم اوج ارامش و اتصال رو داره اگرچه ظاهرش جدی باشه! اینجا خیلی برای من درس داشت. اینکه قرار نیست من همیشه در حال خنده و قه قه زدن و شوخ طبعی باشم. یه وقتایی ممکنه ظاهر جدی داشته باشم. این ایرادی نداره اما این ظاهر جدی دلیل نمیشه که من متصل نباشم و آروم نباشم! خدایا شکرت و ازت ممنونم که عملا نشونم دادی اگه یه وقتایی ظاهرا چهره ام خندان نیست ایرادی نداره و سعی نکنم با تفکر کمال گرام، خودمو سرزنش کنم. حتی خوده استاد هم یه وقتایی ممکنه خندان نباشه اما مهم اینه هر لحظه ارامش ناشی از اتصال به خداوند و در لحظه بودن رو داشته باشیم! من خیلی دوست داشتم قایق رو از نزدیک ببینم. اخ چه لذتی داره با شلوارک در اوج راحتی پدال بزنی و صدای پدال زدن، روحتو نوازش کنه!
راستی خانم شایسته … طرح و نقش و تار و پود شلوار لی شما کاملا واضح بود تو فیلم! عاشق اون رنگ روشن و اون پارچه ی با کیفیتش شدم. وای من عاشق اون لحظه شدم که استاد به جیکوب میگفتن جامپ جامپ جامپ! دقیقا عاشق لحظه ای که وقتی یعقوب سایه بان قایق رو گرفته بود و چیزی نمونده که بشکنه ولی استاد در اوج خوش اخلاقی گفتن عیب نداره و نگران نباش و جیکوب رو نوازش کردن. باید اعتراف کنم اگه من بودم شاید اینطوری برخورد نمیکردم و سرزنشش میکردم که چرا نپرید! راستی همین الان اهمیت اون سایه بان رو درک کردم. اگه نبود زیر اون افتاب سوزان خیلی اذیت میشدین.
عاشق این شدم که با قایق، به مسیری متفاوت حرکت کردین. اون امواج ملایم اما متوالی آب، صدای جیر جیر قایق، صدای پدال اب و حرکت نرم و اهسته قایق چه لذت بخشه!
عاشق اون لهجه ی شیرین امریکایی جیکوب شدم وقتی مشغول توضیح دادن اون افسانه بود. از بچگی عاشق امریکا و زبان امریکایی بودم و واقعا از شنیدن حرفاشون لذت میبرم. خدایا شکرت که خواسته ی قدیمی منو یادم اوردی خوب میدونم به موقش منو به خواستم میرسونی حتی اگه یادم رفته باشه چنین خواسته ای دارم ولی تو یادته و یادت نرفته! برعکس پدر و مادری که خیلی خوشحال میشن که بچه شون فراموش کنه که چیا دلش میخواد اما تو، حتی اگه من یادم بره یادت نمیره و یادم میاری! ممنونم ازت
حس میکنم جیکوب این توانایی رو داره که گوینده داستان و وقایع بشه. خیلی شیرین و با احساسات صحبت میکنه. اون لحظه که دوربین چهره ی استاد رو از نیم رخ نشون داد، من چهره ی مایک رو در چهره ی استاد دیدم! راستی استاد، جا داره که شما رو تحسین کنم بابت علاقه فراوان اما در عین رهای شما نسبت به مایک. این رهایی و عدم وابستگی شما رو نسبت به مایک تحسین میکنم. حسم یه چیزایی میگه و من توانایی شما رو در این عدم وابستگی تحسین میکنم.
وای من عاشق اون صدای مرغ دریایی شدم که دراوردین. اولش فکر کردم جیکوبه و گفتم چه قشنگ این صدا رو دراورد وقتی دیدم خوده استاده خندم گرفت و دستمریزاد گفتم. با صدای خروس که روده بُر شدم من! خصوصا اون غرر اخرش
احساسم رو نسبت به اون تخت پادشاهی روی آب نمیتونم توصیف کنم. فقط میتونم بگم تمام فیلم یه طرف، اون لحظات آخر فیلم که روی تند بود و میکس شده بود یه طرف ! من عاشق اون تخت پادشاهی بزرگ و هیولا شدم. احساسم رو بینظیر کرد!
اینجا همه خوبن و میگن و میخندن. اینجا غم راه نداره. اینجا همه در حال لذت بردن از نعمات هستن، نعماتی که خداوند به ما داده تا لذتشونو ببریم و با لذت بردنشون، اوج سپاسگزاری رو به خداوند اعلام کنیم. سپاسگزاری یعنی لذت بردن! چون سپاسگزاری فرکانسه ! فرکانس لذت!
خانم گزارشگر، ممنونم که لحظه به لحظه این قسمت بینظیر رو برامون ضبط کردین تا تمام زیبابین های سایت از دیدن این زیبایی ها، لذت ببرن و با لذت بردنشون، ظرفیتشون برای دریافت زیبایی ها رو بیشتر و بیشتر کنن.
من بیصبرانه منتظر قسمت بعدی هستم، چراکه میخوام اون تخت پادشاهی رو با تمام وجودم لمس کنم.
این کامنت در قسمت بعدی سریال، ادامه دارد …
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD314MB21 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 3689MB21 دقیقه
زندگی در بهشت 36
به نام خدایی که تنها فرمانروا ومالک وقدرت جهانیانه
به نام خدایی که قدرت خلق زندگیمان در دستان خودمان قرار داده
به نام تنهای همه کس
سلام بر خدا، سلام براستاد وخانم شایسته عزیز، سلام برخودم وشما دوستان عزیزم.
خدای من شکرت برای این بهشت زیبا که هرروز زیباتر وپرانرژی ترمیشه و ماهم بادیدن این همه زیبایی وانرژی پرانرژی تر میشوییم. واقعا خدایاشکرت.
خدای من شکرت برای فرصت دیدن ولذت بردن از این قسمت سریال
خدای من یه دنیا سپاسگزارم برای دیدن این کلبه زیبا رو دریاچه این دریاچه زیبا واین جنگل پراز چمن ودرخت سبز وزیبا وبرونی عزیز آسمان صاف وزیبا وآروی واین ماشین های زیبا و تابلوها زیبا وپرمفهوم ویخچال هتای بزرگ و میز پینگ پنگ و300 تا توپ و این مبل های واین میز وصندلی های چوبی واین تیوپ وقایق دوست داشتنی این موکت بسیار عالی و این کمد دیواری های زیبا واین پنکه ها ولامپ ها واین همه نعمت وثروت و آزادی زمانی ومکانی استاوخانم شایسته عزیز بابت همه اینها هزاران بار شکرت شکرت شکرت.
خدای شکرت بابت برگشتن مهمونا واینقدرراحتی و حال خوب وپرانرژی بودنشون وچقدر این خانواده دوست داشتنی هستند خدای من و چقدر خب که آدم ثروتمند باشه و بتونه بسته به شرایط و مکانش ماشین ووسیله تهیه کنه وبره سفر که فقط لذت ببره واقعا ثروتمند شدن پرفضیلت ترین کار دنیاست.
اینجا هر کسی داره بسته به علاقه خودش لذت میبره مادرولوک وژوسف مسابقهماهیگیری دارن. پدر خانواده چوب جمع میکنه برای آتیش شب. جیکاپ به کمک پدر عصای موسی درست میکنه که البته به پای عصای موسی خانم شایسته نمیرسه. استاد ولوک رفتن که قایق رو بیارن حالا که آوردنش به خودشون پاداش ادن که باهاش یه دور تو دریاچه بزنند ولذت ببرن وحرف بزن( یادآوری: پاداش دادن) خانم شایسته در حال فیلمبرداری وبعدش ماهیگیری. لیوای عزیز در حال بازی کردن با گوشی.
خدایاشکرت بابت این موتورها چقدر من از وجودشون انرژی میگیرم واقعا خدایاشکرت.
چه جالب اینجا همه س کنار خودشون نوشیدنی دارن که همه جوره لذت ببرن وتشنه شدن نوشیدنی میل کنن نوش جانتون.
چه جالب که خانم شایسته جهت پذیرایی همه چی رو آماده کرده وظرف ووسایل یکبار مصرف هست که بتونه لذت بیشتری ببره و مهمون ها راحت تر از خودشون پذیرایی کنند واقع عالی بود کلی درس گرفتم برای آینده ام . واقعا خانم شایسته تشکر تشکر.
برام سوال بود جزیره کدوم قسمته که الان متوجه شدم واقعا خدایاشکرت.
خدایاشکرت بابت این همهوسایل بازی ولذت
خدایاشکرت بابت این موج زیبا کهروی سطح آب دریاچه هست.
خانم شایسته عزیز آفرین برشما وبر عزت نفستون.که بااینکه کلمه رو درست تلفظ نکردی ادیت نکردی این قسمت رو وچقدر دلپذیرتر شد فیلم با این نکته دمتون گرم ودوستتتون دارم.
عزیزم جوزوف چقدر زیبا سلام کرد . سلام چوزف عزیزم. چه کلاه ولباس زیبایی داری پسر .چشماتت خیلی قشنکه همچنین موهات .خدایاشکرت برای این همه زیبایی
خدای من مادر خانواده چه اسم قشنگی داره هوپ یا امید خودمون واقعا زیباست همچنین اسم خواهرشون . ممنون خانم شایسته عزیز.
خدایاشکرت برای وجود ابزارات میلواکی و دوچرخه های کوهستان واقعا شکرت شکرت شکرت.
آخ جوون لیوا تلسکوپش رو لا خودش آورده که امشب ستاره ها رو ببینیم دمت گرم پسر.
خدایاشکرت برای این صدای وزش باد
خدایاشکرت برای سلامتی عزیزان وصدای زیبای خانم شایسته.
این دفعه خانم شایسته ماهیگیری یاد گرفتن بهتون تبریک میگم خانم شایسته عزیز.
به به استاد خوشتیپ خودمون که با جیکاب وخانم شایسته تصمیم دارن برن دریاچه رو باز کشفکنند چه خوش بگذره با استاد و جیکاب وخانم شایسته
سلام جیکاب عزیز
وای خدایمن پروزکتور رو چه جای خوبی قرار دادین واقعا هزاران بار تحسینتون میکنم.
آفرین برشجاعتتون خانم شایسته که چقدر با خودت در صلحی وچقدر راحت عنکبوت روانداختید بیرون
استاد اون لحظه که جیکاب داشت میومد روی قایق چقدر عالی برخورد کردید واقعا عالی بود خیلی لذت بردم خیلی عالی بود هزاران آفرین برشما خدایاشکرت که الگویی چون شما دارم.
چقدر زیبا جیکاب تعریف میکنه پرانرزی عالی بود
چقدر استاد شما درجه یک هستید چقدر شوخ طبعی شما به دل میشینه
چه جالب وچقدر قشنگ صدای پرنده ها رو درآوردین اول فکر کردم جیکاب هست خیلی باحال بود خیلی لذت بودم آفرین برشما.
چقدر حرفه ای وخوب مادرخانواده ماهی گرفتند وچقدر خوب ما دهان ماهی رو تماشا کردیم
چقدر خوبکه اینجا همه بدون در نظرگرفتن سن باهم مسابقه میدن. بدون دلسوزی.
خدامیدونه آقای رایان چقدر چوب جمع کرده که دوتا باتری تموم کرده چه آتیشی بشه امشب.
خدایاشکرت برای وجود این وسایل آشپزخونه حرفه ای
چقدر خوب که اینجا همه چیزمصرف میکنید ارگانیک هست واقعا خدایاشکرت.
چقدر زیبا آقای رایان شکرگزاریش رو از خوردن رول خرما ونارگیل نشون میده
چقدر خوشحاله لوک از پیروزی در برابر استاد واقعا خوشحالی داره استادرو بردن
چقدر زیبا مادرخانواده با لیوا باموتورسواری میرن که زمین بهشت رو باز کشفکند واقعا تحسینشون میکنم که لذت میرن هر لحظه.
اووه خدای من چه قایق بادی زیبا دقیقا مثل تخت پادشاهیه که خانم شایسته گفتید و چه همکاری با شوق وذوق زیبایی همه با هم برای لذت بردن بیشتر
ممنون خانم شایسته واستاد عزیز بابت همه چی واین آهنگ آخری
آفرین برشما
سپاسگزارم از خداوند عزیز
سپاس از شما دوستان عزیز بابت کامنت های قشنگتون
خدا پشت وپناه همه ما باشه