سریال زندگی در بهشت | قسمت 36

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «یزدان» به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

اول از همه میخوام بگم خیلی خوشحال و خوشبختم که باز هم فرصتی شد و در بهترین زمان دارم صدای دلنواز خانم شایسته رو در سی و شش امین قسمت از سریال زندگی در بهشت، فصل دوم، به کارگردانی خداوند و فیلم برداری خانم شایسته و بازیگری استاد عباس منش می بینم.

حالا که اینطوری شد، حالا که میخواین لحظه به لحظه رو به ما نشون بدین، منم میخوام لحظه به لحظه از ۲۱×۶۰ ثانیه این قسمت رو وصف کنم! کنار همین چایی دارچین خوشرنگ و بویی که ریختم و کنار این کیک عصرانه مامان پزم! آخه من عاشق اینم که بعد از ظهرا از خواب بیدار بشم و مستقیم، به صورت دیرکت بیام سراغ چایی تازه دم و شیرینی! خصوصا اگه شیرینی خونگی باشه! خب، اینم از چایی ما

بریم سراغ سریال … من عاشق اون عزت نفسی شدم میان صدای شما موج میزد! دقیقا مثل امواج ریز ولی فعال آب دریاچه! عزت نفسی که باعث شد شما، حتی ایراد تلفظی که داشتین رو ادیت نکنین بلکه همون لحظه اصلاحش کنین! البته باید اعتراف کنم منم به خوبی نمیتونم اون کلمه رو روی زبونم بچرخونم! به هر حال میخوام اولین نکته ای که تحسین میکنم همین باشه.

عه… مامان بچه ها هم اومده؟ تو فصل قبلی یادمه که اون آقا و بچه هاش بدون خانمش مهمان شما بودن اما الان که میبینم مادرشون هم اومده خیلی خوشحال شدم. از قول من بگین خوش اومدن

در مورد اسامی خدا گونه ی مادر بچه ها و خواهرشون خیلی متعجب شدم. قطعا مادر پدرشون هم معتقد به خداوند و ایمان به خداوند بودن که تصمیم گربتن اسم دردانه هاشون رو “امید” و “ایمان بذارن”

به هر جا بنگرم تو رو میبینم خدای من! مهم نیست کجا! مهم نیست چه افرادی و چه کشوری! مهم اون نیروی آشنای ولی غیب ایمانه که بین شون موج میزنه. خدایا شکرت!

شکرت که این روزا… افرادی وارد مدار من میشن و با من برخورد میکنن که یا ایمانشون برام مثال زدنیه، و یا شرکی که در رفتارشون میبینم برام درس عبرت میشه. خدایا شکرت که یا با الگوها باهام صحبت میکنی و یا با تضادها! شکرت

راستی خانم گزارشگر … میدونم که میدونین! اما میخوام تکرار کنم! شما خیلی قشنگ انگلیسی صحبت میکنین ها! هم لهجه و هم عبارت هایی که به کار می برین معرکه ست! حس میکنم کاملا آمادگی اینو دارید حتی با زبان انگلیسی در مورد قانون صحبت کنید! این بار نه فقط برای فارسی زبانان جهان، بلکه برای جهانیان! واو… چه شود

بگذریم و بریم سراغ قایق سواری استاد به همراه اون آقای جوان که کنارشون پدال میزنن! حس میکنم ذهن اون آقا مثل یه زمین شخم خورده آمادگی شنیدن صحبتای استاد عباس منش رو داره! به همین خاطره دوتایی غرق در صحبت شدن و در اوج آرامش پدال میزنن. خوب میدونم بحثشون چقدر گرم شده که نمیخوان برگردن سمت کلبه! خدایا شکرت که در بهترین زمان افراد مناسب رو کنار هم قرار میدی! مطمئنم اون آقای جوان یه سری علامت سوالها در ذهن داشته یا یه درخواستی داشته که الان هدایت شده تا کنار استاد باشه و صحبتای ایشون رو بشنوه! وگرنه چرا پدر خانواده کنار استاد نیست؟ چرا کس دیگه نیست؟!

خب رسیدیم به تیم سه نفره باز کشف دریاچه! استاد اینجا چه چهره تون پر طروات تر از همیشه ست! اون کلاه چریکی و عینک حرفه ای تون بماند. راستی صورت شِیو شده خیلی بهتون میاد! من عاشق اینم‌ که تو این جمع همه یه تیکه از لباسشون چریکیه! حتی جیکوب تیشرت سیاه اما چریکیه تنشه! حتی مادر خانواده! و صد البته استاد همیشه چریکی ما!

وای من عاشق سر و ته کردن قایق با رانندگی استاد شدم چقدر با دقت و تمیز قایق رو آورد کنار اسکله تا خانم گزارشگر سوار بشه!

استاد به ظاهر جدیه و لبخند روی لب نداره اما من خوب میدونم اوج ارامش و اتصال رو داره اگرچه ظاهرش جدی باشه! اینجا خیلی برای من درس داشت. اینکه قرار نیست من همیشه در حال خنده و قه قه زدن و شوخ طبعی باشم‌. یه وقتایی ممکنه ظاهر جدی داشته باشم. این ایرادی نداره اما این ظاهر جدی دلیل نمیشه که من متصل نباشم و آروم نباشم! خدایا شکرت و ازت ممنونم که عملا نشونم دادی اگه یه وقتایی ظاهرا چهره ام خندان نیست ایرادی نداره و سعی نکنم با تفکر کمال گرام، خودمو سرزنش کنم. حتی خوده استاد هم یه وقتایی ممکنه خندان نباشه اما مهم اینه هر لحظه ارامش ناشی از اتصال به خداوند و در لحظه بودن رو داشته باشیم! من خیلی دوست داشتم قایق رو از نزدیک ببینم. اخ چه لذتی داره با شلوارک در اوج راحتی پدال بزنی و صدای پدال زدن، روحتو نوازش کنه!

راستی خانم شایسته … طرح و نقش و تار و پود شلوار لی شما کاملا واضح بود تو فیلم! عاشق اون رنگ روشن و اون پارچه ی با کیفیتش شدم. وای من عاشق اون لحظه شدم که استاد به جیکوب میگفتن جامپ جامپ جامپ! دقیقا عاشق لحظه ای که وقتی یعقوب سایه بان قایق رو گرفته بود و چیزی نمونده که بشکنه ولی استاد در اوج خوش اخلاقی گفتن عیب نداره و نگران نباش و جیکوب رو نوازش کردن. باید اعتراف کنم اگه من بودم شاید اینطوری برخورد نمیکردم و سرزنشش میکردم که چرا نپرید! راستی همین الان اهمیت اون سایه بان رو درک کردم. اگه نبود زیر اون افتاب سوزان خیلی اذیت میشدین.

عاشق این شدم که با قایق، به مسیری متفاوت حرکت کردین. اون امواج ملایم اما متوالی آب، صدای جیر جیر قایق، صدای پدال اب و حرکت نرم و اهسته قایق چه لذت بخشه!

عاشق اون لهجه ی شیرین امریکایی جیکوب شدم وقتی مشغول توضیح دادن اون افسانه بود. از بچگی عاشق امریکا و زبان امریکایی بودم و واقعا از شنیدن حرفاشون لذت میبرم. خدایا شکرت که خواسته ی قدیمی منو یادم اوردی خوب میدونم به موقش منو به خواستم میرسونی حتی اگه یادم رفته باشه چنین خواسته ای دارم ولی تو یادته و یادت نرفته! برعکس پدر و مادری که خیلی خوشحال میشن که بچه شون فراموش کنه که چیا دلش میخواد اما تو، حتی اگه من یادم بره یادت نمیره و یادم میاری! ممنونم ازت

حس میکنم جیکوب این توانایی رو داره که گوینده داستان و وقایع بشه. خیلی شیرین و با احساسات صحبت میکنه. اون لحظه که دوربین چهره ی استاد رو از نیم رخ نشون داد، من چهره ی مایک رو در چهره ی استاد دیدم! راستی استاد، جا داره که شما رو تحسین کنم بابت علاقه فراوان اما در عین رهای شما نسبت به مایک. این رهایی و عدم وابستگی شما رو نسبت به مایک تحسین میکنم‌. حسم یه چیزایی میگه و من توانایی شما رو در این عدم وابستگی تحسین میکنم.

وای من عاشق اون صدای مرغ دریایی شدم که دراوردین. اولش فکر کردم جیکوبه و گفتم چه قشنگ این صدا رو دراورد وقتی دیدم خوده استاده خندم گرفت و دستمریزاد گفتم. با صدای خروس که روده بُر شدم من! خصوصا اون غرر اخرش

احساسم رو نسبت به اون تخت پادشاهی روی آب نمیتونم توصیف کنم. فقط میتونم بگم تمام فیلم یه طرف، اون لحظات آخر فیلم که روی تند بود و میکس شده بود یه طرف ! من عاشق اون تخت پادشاهی بزرگ و هیولا شدم. احساسم رو بینظیر کرد!

اینجا همه خوبن و میگن و میخندن. اینجا غم راه نداره. اینجا همه در حال لذت بردن از نعمات هستن، نعماتی که خداوند به ما داده تا لذتشونو ببریم و با لذت بردنشون، اوج سپاسگزاری رو به خداوند اعلام کنیم. سپاسگزاری یعنی لذت بردن! چون سپاسگزاری فرکانسه ! فرکانس لذت!

خانم گزارشگر، ممنونم که لحظه به لحظه این قسمت بینظیر رو برامون ضبط کردین تا تمام زیبابین های سایت از دیدن این زیبایی ها، لذت ببرن و با لذت بردنشون، ظرفیتشون برای دریافت زیبایی ها رو بیشتر و بیشتر کنن.

من بیصبرانه منتظر قسمت بعدی هستم، چراکه میخوام اون تخت پادشاهی رو با تمام وجودم لمس کنم.

این کامنت در قسمت بعدی سریال، ادامه دارد …

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    314MB
    21 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 36
    89MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زکیه لرستانی» در این صفحه: 3
  1. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1758 روز

    بنام خالق بی همتا

    سلام ب استاد قشنگم ک بی نهایت کودک درونش فعاله

    سلام ب مریم عزیزم ک پراز عشقه پراز حس خوبه

    و سلااام ب دوستان توحیدی شیرینم

    روز39

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر اینکه یکبار دیگه بهم فرصت زندگی دادی و همدارم کردی با دیدن این زیبایی ها

    چقددد این قسمت فوق العاده بود

    عجب انرژی داشت

    پراز زیبایی

    فراوانی

    ثروت

    عشق

    روابط عالی

    سرگرمی

    لذت

    شادی

    و هیجان و…

    خیییلی لذت بردم عشق کردم واقعا

    چقد زیباست این بهشت

    و چ آدم های توحیدی باهاش همدار میشن

    آسمان زیبا، دریاچه ی آرام آبی و جاری

    درختان سرسبز

    آدم های دوسداشتنی دلبر

    خدایا شکرت بخاطر همدار شدنم با این آدم های توحیدی

    آدمای ثروتمند

    آدم های ک خودشونن

    فقط قصدشون لذت بردنه

    تفریحه

    شاد بودنه

    چیزی ک ما بخاطرش پا گذاشتبم ب این کره ی خاکی

    تجربه ی خودمون،

    خواسته هامون

    زیبایی ها

    لذت بردن

    شاد بودن

    تجربه عشق ورزیدن وعشق دریافت کردن

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    از صمیم قلبم تشکر میکنم از مریم عزیزم بخاطر ثانیه ثانیه فیلم هایی ک گرفتن

    وقت گذاشتن

    انرژی گذاشتن

    چقد باورهای من جاب جا میشه با این فیلم های ارزشمند

    چقد خوبه آدم ها رو هرجور ک هستن بپذیریم و دوست داشته

    درمورد لیوای اگه مادر من جای مادر خانواده بود حتما از خونه میاوردش بیرون

    مث همین الان ک اصرار داره من از اتاق بیام بیرون خخخخ

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ ﴿٩٧﴾

    ما می دانیم که تو از آنچه می گویند، دلتنگ می شوی.

    فَسَبِّـحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ ﴿٩٨﴾

    پس [برای دفع دلتنگی] پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی و از سجده کنان باش.

    وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿٩٩﴾

    و دایم به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین بر تو فرا رسد

    خدای من، من عاشقتممم

    داشتم کامنت مینوشتم ک دستم خورد رو دکمه الصاق و این کلام خداوند اینجا کپی شد

    خدای من، من عاشقتممم

    چقد سریع پاسخم ودادی گفتی مسیرت درسته وادامه بده من هستم

    حواسم بهت هستا

    من میدونم ک تورو مسخره میکنن

    مورد انتقاد قرار میگیری

    سرزنشت میکنن ک چ نتیجه ای گرفتی از این مسیر

    ولی این جزئی از مسیره توعه تا تکاملت و طی کنی تا ایمانت قوی بشه

    تا ب باور برسی

    تا مدارت عوض بشه

    خدایا شکرت

    امروز تو تمرین ستاره قطبی نوشتم میخوام رابطه عمیق تری با خدا داشته باشم

    و اینکه باهام حرف بزنه جوری ک متوجه بشم و درک کنم

    قبل اینکه برم سرکار ی چیزی یادم اومد

    ک ایمانم قوی ترشد ب قانون و فرکانس

    من هرصبح مینویسم خدایا منو در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بده و آسانم کن برای آسانی ها

    چن روز پیش موقعی ک داشتم آماده میشدم برم سرکار برق مون رفت

    و وقتی رسیدم سالن دیدم کولر روشنه و برقا هست خداروشکر

    و باز موقعی ک میخواستم برم خونه برق سالن رفت وقتی رسبدم خونه دیدم برق داریم خخخخ

    بعد شادی بهم گفت ظهر ک برقا ساختمون رفتن(محله ی ما )4ساعت نیومدن

    گفتممم واقعا من اومدم سالن این چهار ساعت خداروشکر

    اینجا بودم گفت تو ک رفتی برقای این منطقه یک ساعت ونیم بعد اومد

    یعنی من در زمان مناسب در مکان مناسب قرار گرفتم و جایی بودم ک مناسب بود

    الهی صدهزار مرتبه شکر

    و ی اتفاق دیگه ک امروز افتاد

    من تو ذهنم باخودم فکر کردم ک باید بالکن سالن و بشوریم و سطل زباله هم خالی بشه و کیسه زباله بزاریم توش

    ک امروز در کمال شگفتی دیدم شادی هم بالکن و دیروز ک جمعه بوده شسته و سطل وهم خالی کرده و کییسه زباله گذاشته براش..

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر این همزمانی ها واتفاقات قشنگ

    امروز باز ب محض اینکه از خونه رفتم بیرون بعد یک الی دودقیقه تاکسی ب سرعت جلوم ترمز کرد

    و من کیف کردم از این بازی فرکانس و خلق خواسته الهی صدهزار مرتبه شکرت

    خیلی سریع رسیدم ب سالن حتی از اسنپ زودتر خخخخ

    و کرایه رو هم نصف ازم گرفت

    خدایا شکرت بابت این نتایج ب ظاهر کوچیک ولی خیییلی بزرگ برای من

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    چقد خوبه ک یاد گرفتم خودمو با کسی مقایسه نکنم و قدر دان داشته هام باشم و خودمو فقط با زکیه ی گذشته مقایسه کنم

    امروز خیییلی خداروشکر کردم بخاطر این آگاهی ها واینکه شرک آدمو از مسیر ک خارج میکنه هیچ

    حتی موهبت الهی و هم ازت میگیره

    شادی جان خییلی دختر خوبیه متولد75هست کارش کراتین مو و پروتئین مو و.. است

    چون ک اذیت میشه تو کارش میخواد بره تو لاین دبگه کار کنه و میکاپو انتخاب کرده

    و ی نفر و پیدا کرد ک باهم تمرین کنن تا باهم چیزی از میکاپ یاد بگیره

    خلاصه ب من گفتن بشو مدل ک من خیلی قاطع و سریح گفتم نمیتونم مدل شما بشم اونام دیگه اصرار نکردن

    خییلی خوشم اومد ک تونستم ب راحتی نه بگم خودمو تحسبن میکنم بابتش

    خلاصه مدل نداشتن شادی شد مدل و زهرا ک دوره میکاپ و رفته بود ولی بخاطر باورهای محدود کننده اش و شرایطی ک براش پیش اومده بود

    هیچ تمرینی نکرده بود و این دونفر خیلی راحت کانکت شدن طبق قانون فرکانس

    خلاصه شادی شد مدل وزهرا رو صورتش تمرین انجام میداد شادی روز دوم دست ب قلم شد گفت بار اولمه ک دارم سایه چشم میزنم خیلی سرعتی ی چنتا قلم مو رو آورد پشت پلک زهرا و ی تیکه رنگ صورتی گذاشت وسط پلکش و تمام خخخخ

    وقتی منو صدا زد ک نظر بدم ب زور جلو خنده ام و گرفته بودم

    گفتم واسه بار اول خوبه تو هیچ تمرینی نداشتی ها

    روز دوم خیلی بهتر شد نسبت ب روز اول کار شادی

    ولی کار زهرا خییلی خییلی بهتر شد چون ی ذهنیتی داشت و دوره شو دیده بود

    خلاصه تا4روز تمرین کردن

    شادی فقط همون دوتا سایه رو زد و بیشتر مدل زهرا میشد

    و چون آموزش ها تو گوشی زهرا بود و قرار گذاشته بودن باهم نگاه کنن و تمرین کنن زهرا یکبار گوشیشو نیاورد

    یکبار دیگه ک امروز بود گوشی خاموش وآورد ک شارژ نداشت

    امروز ک کارشون تموم شد شادی گفت زهرا وسایلتو همرات ببر خونه من وسایل کارمو اینجا رو ترولی(ی میز سه طبقه چرخدار) میزارم

    اونم وسایلشو برد و رفت خونه

    بعد شادی بهم گفت زهرا ی حرفی بهم زده ک نتونستم درکش کنم

    گفت بهم اگه دوره میکاپو رفتی و یاد گرفتی منو یادت نره هااا

    منو مدیون خودش میدونه

    الان من ک چیزی یاد نگرفتم ازش قرار بوده فیلم هارو بیاره باهم نگاه کنیم

    ک دوباره اصلا گوشیو نمیاره

    خودت دیدی من شدم مدلش و اون داره تمرین میکنه این شرایط ب نفع اونه تا من اون داره نفع میبره

    متد آموزششم اصلا خوشم نیومده

    گفتم تو اگه میخوایی اصولی یاد بگیری باید خودت دوره ببینی و تمرین کنی

    و چیزی ک حست میگه انجام بده

    گفت برای همین بهش گفتم وسایلو امروز ببر خونه

    درسی ک من گرفتم از این جریان

    این بود ک رو آدم ها حساب نکنم و خودم اصولی یادبگیرم

    وقتی ک من قدر شرایطی ک خداوند برام اوکی کرده ندونم ب راحتی از دستم میره

    و اینکه خوشم اومد از حرف شادی

    ک نمیخواست زیر دین زهرا بره و قبول نکرد ک ادامه بده

    من توحیدو دیدم تو شادی

    درک الانم اینکه

    ان شاالله ک بتونم تواین مسیرثابت قدم باشم تا گاه مرگ و تسلیم از این دنیا برم

    خدایا شکرت

    عاشقتممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1758 روز

    سلام ب دوست عزیزم اعظم جان

    سپاسگزارم ب بخاطر کامنت زیبایی ک نوشتی عزیزم چقددد قشنگ توصیف کردی مسیر زیبایی رو ک با همسرتون اونم باموتور رفتین

    حتی تجسمش هم حس وحال عالی داد بهم

    و توصیفی ک از باغ قشنگتون کردین

    خییلی حس عالی گرفتم و خداروشکر کردم بابت زیبایی هایی ک هدایت شدین بهش تا حالتون بهتر بشه و وصل بشین ب منبع درونتون

    خیییلی ازت ممنونم عزیزم

    چقد تحسین کردم رابطه ی زیبای شما و همسرتون رو

    واقعا لذت بردم و خداروشکر کردم بابتش

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    خداروشکر ک دراین مسبر زیبا هستیم ان شاالله ثابت قدم باشیم تواین مسیر و تسلیم الله تا گاه مرگ

    براتون بهترینها رو از درگاه خداوند خواستارم

    شاد وموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1758 روز

    سلام عزیزدلممم دوست قشنگم

    خییلی ازت ممنونم ک وقت ارزشمندت و گذاشتی و برام نوشتی

    نمیدونی چ انرژی گرفتم چقد حس عالی داشت کامنتت برام

    قلبم باز شد و روحم سبک و لبخند اومد رو لبم

    عاشقتممم چقد زیبا و باعشق توصیف کردی نظافت باغ بهشتت رو

    قرص کامل ماه درختان میوه رنگارنگ خدایا صدهزار مرتبه شکرت بخاطر این همه فراوانی و زیبایی و حس عالی

    خدای من عطر خاک آب خورده چقددد حس عالی داره

    نوش جانت این همه زیبایی گوارای وجودت عزیزم

    خییلی تحسینت کردم بخاطر این نگاه زیبایی ک داری و این همه زیبایی و ساختی تو زندگیت

    خییلی بهت تبریک میگم و این خواسته هم برای من واضح شد ک دوسدارم ی باغ سرسبز زیبا بت درختهای میوه با آلاچیق و ی تاپ ک ب درخت بسته شده رو داشته باشم

    حتی تصورش هم منو از خود بی خود میکنه

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    ب قول انیشتین عزیز وقتی کارها داره راحت انجام میشه یعنی خدا داره کارها رو انجام میده الهی صدهزار مرتبه شکرت

    امروز آسیه جان صاحب کارم بهم زنگ زد گفت زکیه آماده باش ی ربع دیگه میام دنبالت ک باهم بریم سالن

    منم گفتم باشه و خلاصه وقتی رسبدیم سالن بهم گفت از این ب بعد خودم دیگه میام دنبالت ک بیایی سرکار هم کرایه ندی

    هم اینکه اذیت نشی هم اینکه منتظر تاکسی نمونی ساعت 4

    خودم دیگه میام دنبالت اگه هم ی روز نتونستم بیام بهت میگم

    گفتم خدایااا صدهزار مرتبه شکرت بخاطر اتفاقات قشنگی ک داره برام میفته مرسی ک از طریق آسیه داری بهم عشق میدی عاشقتممم

    و دیشب هم خودش برام اسنپ گرفت

    قبلا من اصلا همچین شرایطی نداشتم

    چی شده ک داره این اتفاقات میفته من ک همون آدمم ولی تو محیط جدید رفتار بقیه صدبرابر بهتر شده و کلی عشق واحترام دارم دریافت میکنم

    و درآمدم هم بیشتر شده خداروشکر

    و امروز هم مشتری داشتم

    جز اینکه ی ذره فرکانسم بهتر شده ی ذره تمرکز کردم رو آگاهیا

    ی ذره ایمان در وجودم جوونه زده

    اگه بیشتر کار کنم چ اتفاق های فوق العاده ای و تجربه میکنم ک فقط خدا میدونه

    من دیگه کوتاه نمیام

    دیگه پا پس نمیکشم

    من میخوام تا آخر مسیر برم چون دارم میبینم چقد افکار من داره زندگیمو خلق میکنه

    من بهترین زندگی و برای خودم میسازم بهت قول میدم زکی قشنگم تو لایق بهتربنهایی

    تو جیگر گوشه ی خدایی

    تو لایق تجربه ب خوشبختی وثروت هستی

    عاشقتم دوست قشنگم مرررسی از انرژی فوق العاده ای ک بهم دادی و منو مصمم کردی ب ادامه ی مسیر

    برات بهتربنها رو از الله یکتا میخوام

    شاد و موفق باشی

    1409

    روز51

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: