دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «مرضیه» به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
به نام تنها فرمانروای جهانیان
سلام. این قسمت با بازی پرهیجان شروع میشه و نوید ۲۱ دقیقه شادی و لذت رو میده.
تیم جیکوب و استاد دارن با لذت و هیجان با تیم ژوزف و هوپ عزیز مسابقه میدن، و بازی وین وین است، چون هر دو تیم دارن نهایت لذت رو می برن و از لحظه به لحظه شون دارن لذت می برن. همگی تون رو تحسین می کنم ، که دارین قدر تمام ثانیه هایی که خدا روزیتون کرده رو می دونید و اینجوری از خدا سپاسگزاری می کنید و خدا رو اجابت میکنید و خدا هم نعمت های بیشتری روزی تان می کند، درود بر شما
تحسین می کنم فرد خلاق و خوش ذوقی که از دوتا تخته و چند کیسه، بازی به این مهیجی رو ابداع کرد. و این همه لذت. هیجان و شادی رو در زندگی میلیون ها آدم ایجاد کرد. یک کار ساده که باعث این همه لذت، شادی، تمرکز و حال خوب میشه. تحسین می کنم شرکتی رو که با خلاقیت و خوش ذوقی رنگ های شاد و زیبایی رو برای وسایل این بازی استفاده کرده، تا حتی با دیدنش هم سر ذوق بیام. تحسین می کنم مردم شاد و خوش ذوق و شادی که با خریدن این وسیله بازی ، لذت و شادی بیشتر رو برای خودشون به ارمغان میارن و باعث ایجاد صمیمیت و دوستی بیشتری بین اعضای خانواده شون میشن و اینجوری بنیان خانواده رو مستحکم تر می کنند. تحسین می کنم استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم رو که اولویت اول زندگی شون اتصال با خداست که اونم از طریق لذت بیشتر بردن و شاد بودن و سپاسگزاری کردن انجام میشه و باعث شده تا افراد و خانواده هایی رو جذب کنند که اونا هم اولویت اول زندگی شون لذت بردن باشه
خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم برای ثروت و فراوانی در جهان، برای ثروتمند شدنی که معنوی ترین کار جهانه و باعث میشه به تعداد اعضای خانواده صندلی تاشو عالی بخری، وسایل بازی بخری، با فراغ بال بازی کنی و لذت ببری و راحت روی صندلی لم بدی و بازی کردن و لذت بردن اعضای خانواده ات رو به تماشا بشینی. غرق لذت و آرامش بیشتری بشی، مگه از ثروتمند شدن معنوی تر هم چیزی در جهان هست، این تجربه آرامش، شادی ، لذت ، زندگی کردن در لحظه و سپاسگزاری، یک قسمت کوچک از تاثیرات بی نهایت ثروتمند شدنه.
خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم برای وجود بی نهایت ثروت در جهان، برای ثروتمند شدنی که معنوی ترین کار جهانه، که می تونی هر مدل ماشینی که میخوای بخری، و با توجه به جایی که میخوای بری و لوازمی که احتیاج داری یکی رو انتخاب کنی کلی وسایل آسایش و لذت بیشتر رو همراه خودت ببری
جیکوب عزیزم آخه من عاشقتم اینقدر قشنگ می رقصی عزیزم، این همه شادی
استاد من عاشق این عاشقتم گفتنای شما بهم دیگه هستم ، برای این عشق بی نظیر بین تون، تحسینتان می کنم عزیزای دلم
آفرین آفرین آفرین، بر تو راین عزیز، بر تو بابای دوست داشتنی نمونه، درود بر تو که غل و زنجیر عقاید پوسیده گذشتگان رو از پات باز کردی و موتور سواری رو تجربه کردی. مهم تر از سوار موتور شدن ، اون احساس آزادیه که ما با تجربیات این چنینی احساس می کنیم. بازم تحسینت می کنم و چقدر عالیه که این احساس رو با عزیز دلت شریک میشی.
۱ ۲ ۳ واو بهشت رویایی تر شده، بهشت مون زیباتر شده، کلبه مون قشنگ تر شده، خدایا شکرت شکرت شکرت. توی عکس فایل های محصولات دیده بودم که led ها رو نصب کردید ، حالا که قشنگتر دیدم و همه جزییات و آپشن هاش رو هم دیدم کلی لذت بردم. مبارکتون باشه عزیزانم
راین عزیزم یاد دیسکو افتاد یعنی من عاشق اون لوک و ژوزف شدم که در ادامه دادن بازی پینگ پنگ اینقدر تعهد داشتن عزیزم استاد چقدر لذت می بره از اینکه نتیجه کارش رو می بینه ، چقدر لذت بردن همه تون برام لذت بخش بود ، خدا رو شکر
تحسین می کنم فرد خلاقی که برای اولین بار این led های نواری با این همه تنوع رنگ رو ساخت و استاد عزیزم شما رو هم تحسین می کنم که اینقدر خوش ذوق هستین. و جهان رو جای زیباتری برای زندگی می کنید. تحسین می کنم فرد خلاق و خوش ذوقی رو برای اولین بار این بالش های عروسکی و ساخت. فرد خلاق و خوش ذوقی که عروسک ژوزف رو اینقدر زیبا طراحی کرد. تحسین می کنم فرد خلاق و خوش ذوقی رو که برای اولین بار مبل تختخواب شو رو درست کرد و برای فرد خلاق و خوش ذوقی که این مبل های تختخواب شو استاد رو با این زیبایی و کیفیت عالی طراحی کرد. تحسین می کنم ژوزف زیبا رو که برنده مسابقه ماهیگیری خانوادگی شون شده.
خانم شایسته نازنینم، چقدر عشقی شما، که می خوای تجربه زیبایی سوختن شکلات ها رو با ما به اشتراک بذاری عزیزم، مرسی که اینقدر زیبا بین هستی و تمرکزت همیشه روی زیبایی هاست و از دیدن ماه اینجوری ذوق می کنی، با تمام وجودم تحسینت می کنم.
به به چه آتیش معرکه ای، ممنونم راین عزیز، ممنونم که با عشق این همه چوب رو آماده کردی. تحسینت می کنم بابای موفق و خوش ذوق و دوست داشتنی و آرام. جیکوب عزیزم تحسینت می کنم برای داشتن این تعهد و ادامه دادنت، ان شاالله به زودی موفقیت های بزرگت رو شاهد خواهیم بود، این تداوم داشتن و هر روز یک قدم در راستای تحقق خواسته قدم برداشتن برای من یک الگوی عالیه. خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم که هر لحظه در حال هدایت و حمایت کردن منه. یعنی من عاشق اون استفاده بهینه راین از اون کاغذ برای نوشتن اسامی شدم.
خدای من چقدر درس داشت این بازی پینگ پنگ رقابتی تون برای من، اینکه بچهها با قوانین کاملاً یکسان برای همه در این مسابقه شرکت می کنند و اینقدر عالی بازی می کنند که کوچکترین عضو خانواده می تونه از چند نفر ببره، به غیر از بی نهایت لذت بردن ، چه اعتماد به نفس و خودباوری در ژوزف ساخته میشه، و اینکه افرادی که می بازن اینقدر عالی با این موضوع کنار میان و میرن برای تجربه یک لذت دیگه، درس زندگیه برای من. خدایا برای نعمت های بی شمار این سریال که بودن در مدارش را روزیم کردی سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
خانم شایسته نازنینم آفرین به بازی عالی تون و راین دوست داشتنی هم برنده این مسابقه پر هیجان شد. سلام ژوزف زیبا و یعقوب دوست داشتنی، منم مرضیه هستم و بابت آشنایی با شما خیلی خیلی خوشحالم.
استاد عزیز و خانم شایسته نازنینم ممنونم ممنونم ممنونم برای این همه عشق و سخاوتی که نثارمان می کنید ما رو هم مهمان بهشت زیبا و تجربیات بی نظیرتان کردید
دوستان عزیزم ممنونم ممنونم ممنونم که با کامنت های زیباتون تمرکز من رو بیشتر روی نکات مثبت و زیبایی ها قرار میدهید
خدا جونم برای اینکه دیدن این فایل زیبا و پر انرژی و دریافت این همه آگاهی و لذت رو روزیم کردی سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترینها را برایتان خواستارم
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD324MB21 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 3792MB21 دقیقه
به نام خدای مهربان
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
و دوستان گرامی خودم
به محض اینکه ویدئو شروع میشه اولین چیزی که من رو مجذوب خودش میکنه اون فضای سر سبز و غرق در آرامش پارادایس با اون چمن های سبز زیبا و درختان شادابه و بعد جلوتر که میریم می بینیم استاد و بچه ها دارن بازی می کنن و یه فضای شاد و مفرح رو ایجاد کردن و به ما هم یاد میدن که چطور با امکانات موجود میشه شاد بودو لذت برد و چطور میشه بازی هایی رو انجام داد که تمام اعضای خانواده مشارکت داشته باشن و لذت ببرن از بودن در جمع خانواده. وقتی رقصیدن جیکوب رو جلو دوربین دیدم یاد عزت نفسی که در طول تمام این سالها نداشتم افتادم. دیدم که چطور این پسر بدون نگرانی از مورد قضاوت قرار گرفتن داره احساسات این لحظه اش رو و اون احساس شادی که در درونش بوجود اومده رو به این طریق بروز میده و چقدر زیباست وقتی خودتی و وقتی که همون چیزی که هستی رو بروز میدی. فریاد های استاد، حساس بودن بازی در این لحظات رو نشون میده و هیجان بازی رو بیشتر و بیشتر میکنه و ناخودآگاه آدم رو به وجد میاره که آستین ها رو بزنه بالا و بره توی گود. نکته خیلی مهم برای من بازی کردن بچه ها با بزرگتر هاست ،چیزی که حداقل من کمتر دیدم توی زندگیم و تا بوده این بوده که بزرگ تر ها اجازه ورود بچه ها به بازی هاشون رو نمی دادن و توانایی بچه ها رو در حد بازی کردن با اونها نمی دیدن. ولی اینجا می بینیم نه تنها این نگاه وجود نداره بلکه بچه ها با ورود به این بازی ها و بازی کردن با بزرگتر ها توانایی هاشون روز به روز بیشتر میشه و اعتماد به نفسشون هر روز ارتقاء پیدا می کنه و حتی میتونن اینقدری پیشرفت کنن که حتی از تمام بزرگتر ها ببرن. تا زمانی که فرصت به چالش کشیدن توانایی هات رو نداشته باشی چطور میتونی مهارت هات رو بهبود و ارتقاء بدی؟ و چه جایی بهتر از کانون خانواده برای ایجاد این فرصت و می بینیم که جیکوب به قدری داره خوب بازی می کنه که مورد تشویق استاد به عنوان هم تیمیش قرار می گیره. زیبایی و سرسبزی محیط اطراف و نمای دریاچه که برای لحظاتی کوتاه تو قاب تصویر قرار گرفت از لحظه شروع ویدئو تمام توجه من رو به خودش جلب کرده و نمی تونم ازش چشم بردارم. در ادامه وقتی همه جا تاریکه شمارش استاد شروع میشه و من رو یاد مراسم افتتاحیه جام جهانی میندازه و بعد از روشن شدن چراغ ها می بینیم که کل فضای خونه چراغانی شده و نکته جالب اینکه اینکار تازه دیروز انجام شده و وقتی که چراغ ها روشن میشه و استاد نتیجه کارش رو می بینه چقدر لذت بخشه و چقدر اعتماد به نفس آدم بالاتر میره برای انجام کارهای بزرگتر و چقدر بقیه از دیدن این صحنه لذت بردن و چقدر تحسین کردن چراغانی رو ،هم بصورت کلامی این رو عنوان کردند و هم با نشون دادن احساساتشون و به وجد اومدنشون و چقدر من یادگرفتم که اگر کسی موفقیتی بدست آورد تحسینش کنم هم با کلامم و هم با نشان دادن احساسم از طریق زبان بدن و صورتم و بزرگ بودن این نتیجه رو به این صورت به اون فرد اعلام کنم و هر روز بیشتر و بیشتر تمرین کنم برای یادگیری و بهبود این مهارت در خودم. وقتی که خانم شایسته داشتن در مورد محل خواب خودشون و میهمان ها توضیح میدادن یاد اون سخت گیری هایی افتادم که ماها توی خونمون معمولا داریم که ای وای پتو کمه ،تشک نداریم،زشته ،حالا چه فکری پیش خودشون می کنن، آبرومون میره، ولی می بینیم که استاد و خانم شایسته خیلی راحت با این موضوع برخورد می کنن و بدون نگرانی از قضاوت مهمانان اون کاری که درسته رو در بهترین حالت ممکن انجام میدن و بهترین شرایطی که در حال حاضر ممکنه رو برای مهمانان فراهم می کنند و به نظر من اینکار باعث ایجاد روابط صمیمی تر و مستحکم تر میشه و از بودن در کنار هم لذت بیشتری می بریم. وقتی که اون فایر پیت رو توی اون تاریکی شب دیدم و اون نور زیبای آتش رو که در دل تاریکی شب رقص کنان هنر نمایی می کرد رو دیدم چقدر دلم میخواست که من هم اونجا بودم و یه چایی آتیشی و سیب زمینی تنوری میزدیم بر بدن. وقتی از تعهد جیکوب به آپلود کردن هر روزه یک ویدئو صحبت شد من یاد این افتادم که متعهد بودن به مسیری که داری میری چقدر مهمه و چه بسیار کارهایی که شروع کردم و با شور و شوق حرکت کردم ولی به دلیل نداشتن تعهد و استمرار در میانه راه رها شد و علیرغم گذاشتن زمان و انرژی زیاد هیچ نتیجه برام نداشت. تعهد داشتن خودش مهارتی هست که باید هر روز بیشتر و بیشتر پرورشش بدیم و به نظر من میزان علاقه و شور و اشتیاق ما به اون موضوع تاثیر مستقیمی در میزان تعهد ما به ادامه دادن داره البته باورهای ما هم بسیار بسیار مهم هستند چرا که اگر باور داشته باشیم به توانایی انجام کاری و علاقه و تعهد هم داشته باشیم حتما به نتیجه میرسیم ولی اگر باور نداشته باشیم به توانایی مون در انجام اون کار، خیلی زود دلسرد میشیم و دیگه ادامه نمیدیم و اگر این اتفاق چندین و چند بار تکرار بشه دیگه باور می کنیم که ما توانایی انجام هیچ کاری رو نداریم و اعتماد به نفسمون خورد میشه . یه چیز جالبی که توی این ویدئو اتفاق افتاد این بود که وقتی لوک داشت اسامی رو میخوند و رسید به اسم خانم شایسته که مقابل کی قراره بازی بکنه من بی اختیار گفتم سید و فکر می کنم تمام اون دوستانی که این ویدئو رو دیدن همه تو اون لحظه بی اختیار گفتن سید و این نکته خیلی جالب بود که درست همین اتفاق افتاد. چقدر مسابقه پینگ پونگ پر هیجان بود و چه شور و شعفی رو در همه ایجاد کرد. برای منی که داشتم ویدئو رو می دیدم هم کلی انرژی بخش بود چه برسه به اونهایی که اونجا بودن و بازی کردن . نکته جالب دیگه که خیلی برای من درس داشت این بود که تو مواقعی که همه دور هم جمع هستند میشه همچین بازی هایی انجام داد و در کنار هم لذت برد و کلی خاطره زیبا خلق کرد به جای اینکه هر کسی یه گوشه از خونه سرش توی گوشی باشه و یا بشینیم تلویزیون نگاه کنیم می تونیم بیایم و همه باهم بازی کنیم و یا از خاطره های قدیم صحبت کنیم و کلی لذت ببریم از در کنار هم بودن و این لحظات باهم بودن رو به این طریق قدر بدونیم . قبل از اینکه بیام ویدئو این قسمت از سریال زندگی در بهشت رو ببینم خواستم اول کامنت زیبای خانم مرضیه رو بخونم که وقتی ویدئو رو می بینم به اون نکاتی که توی کامنت اشاره شده رو بهشون بیشتر توجه کنم ولی با خودم گفتم که نه ، اول ویدئو رو ببین و کامنت خودتو بنویس و بعد بیا ببین که دوستمون از چه زاویه به این ویدئو نگاه کرده و چه نکاتی رو دیده که تو نتونستی ببینی و وقتی متوجه این نکات شدی ازشون یاد بگیر و سعی کن که این طرز نگاه زیبا رو در زندگیت هم پیاده کنی و بابت زیبایی ها سپاسگزار باشی. وقتی که اومدم کامنت دوست عزیزمون رو خوندم دیدم که توی همون چند خط اول چقدر زیبایی بوده که من از قلم انداختم و بی توجه از کنارشون رد شدم و وقتی از زاویه دید دوستمون بهش نگاه کردم دیدم که اره اگر من هم با همین عینک به اون زیبایی ها نگاه کنم بینهایت زیبایی میتونم ببینم ، با وجود تمام کم و کاستی هایی که توی کامنتم بود ولی به خودم افتخار کردم که بالاخره شروع کردم و یادگیری این مهارت رو بیش از این به تاخیر ننداختم و به خودم گفتم که با هر بار انجام دادن اینکار و نوشتن هر کامنت میتونی بهتر و بهتر بشی ، هم توی دیدن نکات مثبت و هم توی صحبت کردن و نوشتن در مورد اونها و هم توی سپاسگزاری کردن بابت اونها و این قانون جهانه که با هر بار تکرار کردن بهتر و بهتر میشی . قبلاً که کامنت های بچه ها رو میخوندم به این اندازه لذت نمی بردم و متوجه عمق و زیبایی اونها نمی شدم و این لذتی که امروز از خوندن کامنت زیبای خانم مرضیه بردم رو نمی بردم ، انگار تا خودت دست به کار نشی و نری وسط گود ، قدر لنگ کردن رو نمی دونی ، انگار تا خودت شروع به نوشتن نکنی یاد نمی گیری زیبا دیدن رو ، زیبا اندیشیدن رو و تمرکز بر زیبایی ها رو ، یاد نمی گیری که چطور تحسین کنی این همه زیبایی ها رو و تحسین کنی مهارت تحسین زیبایی ها رو . تا قبل از اینکه شروع کنم به نوشتن با خودم همیشه فکر می کردم که من هم بلدم زیبا ببینم و تحسین کنم فقط حالشو ندارم که بنویسم ولی وقتی که بالاخره تصمیم گرفتم که شروع کنم دیدم که چقدر چشم های من تار هستند برای دیدن زیبایی ها و چقدر درک ضعیفی دارن توی دیدن و تحسین زیبایی ها و چقدر زود عادی میشن برام زیبایی ها . این بار خوندن کامنت برام خیلی فرق داشت چون داشتم چیزی رو میخوندم که قبل از اون خودم سعی کرده بودم انجامش بدم ولی وقتی نتایج رو مقایسه کردم دیدم که چقدر راه دارم تا بهتر و بهتر بشم و این خوندن کامنت برام با دفعات قبلی یه فرق دیگه هم داشت ، با هر خطی که ازش می خوندم یه احساس سپاسگزاری عمیقی رو تجربه می کردم که دفعه های قبل نبود نمی دونم ولی انگار نوشتن در مورد این زیبایی ها چشم هام رو زیبا بین تر کرده بود و احساسم رو دستخوش تغییرات اساسی کرده بود و چقدر لذت بخش بود اون احساس سپاسگزاری و چقدر دنیا برام زیباتر شده بود از اون لحظه به بعد. حالا بود که داشتم کم کم درک می کردم که چرا استاد و خانم شایسته با وجود اینکه هر روز دارن این مناظر رو می بینن ولی هنوز براشون عادی نشده . همیشه برام سوال بود که اخه مگه میشه یه صحنه رو هر روز ببینی و باز هم برات شگفت انگیز باشه ، نمی تونستم بفهمم و درک کنم که چطور ممکنه که این اتفاق بیوفته ولی امروز انگار یه کوچولو داشتم می فهمیدم ، انگار داشتن می گفتن که این که چیزی نیست اگه ادامه بدی و بچه خوبی باشی از این ناب تر هاش هم هست که بهت بدیم و وقتی تصور احساسی از این ناب تر رو می کنم تمام وجودم بی اختیار غرق در لذت میشه و بی قرار میشم برای تجربه اون احساس ناب
دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند
بیخود از شَعْشَعِه ی پرتوِ ذاتم کردند باده از جامِ تَجَلّیِ صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این رویِ من و آینه ی وصفِ جمال که در آن جا خبر از جلوه ی ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟ مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده ی این دولت داد که بِدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند
همّتِ حافظ و انفاسِ سحرخیزان بود که ز بندِ غمِ ایّام نجاتم دادند
خدارو هزاران هزار مرتبه شکر