سریال زندگی در بهشت | قسمت 37 - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

228 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1159 روز

    بنام فرمانروای عالمیان پروردگارا تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری می جوییم پرودگارا ما رو هدایت کن به سمتی که شادی و لذت رو تجربه کنیم… سلام به استاد عزیزو مریم جان شایسته امروز صبح از خداوند خواستم تا هدایتم کنه و تو صفحم این فایل برام اومد خدایا سپاس گذارم خدایا تو هرلحظه به همین راحتی به همین زیبایی مارو هدایت میکنی به سمت زیبایی های بیشتر وقتی همه چیز رو به خودت بسپاریم و از خودت بخوایم که هدایتمون کنی… خدایا سپاس گذارتم برای همه نعمت هایی که بهم بخشیدی و سپاس گذارم برای هدایتت برای اصل همزمانی ات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    هێژا مەهتابی گفته:
    مدت عضویت: 3189 روز

    سلام و درود خدمت استاد عباسمنش گرامی و خانم شایسته عزیز یک سوال که همین حالا اومد توی ذهنم در حالی که قسمت سی و ششم سریال در بهشت رو دیدم این بود آیا این خانواده با مباحثی که استاد مطرح می کنن و با ما در موردش صحبت می کنن آشنا هستن ؟ که انقدر روابط خوبی باهاشون دارید در ضمن استاد بهشون خیلی سلام برسونید از طرف بچه های ایران من خیلی دوسشون دارم سپاس از شما دو عزیز خیلی لذت میبرم از سریال زندگی در بهشت غرق در رویا میشم وقتی میبینمشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    علی اصغر سیمابه گفته:
    مدت عضویت: 1364 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سریال زندگی در بهشت

    واقعا من لذت میبرم از همتون چه قدر با عشق لذت میبرید چه قدر بازی قشنگیه در دل طبیعت با حس خوب و اینکه موتور سواری پدر خانواده رایان و مادر خانواده چه قدر با عشق و مادر خانواده هم مثل خانوم شایسته نترس و شجاع و اینکه جالبه ادمای سر راهتون قرار میگیرن که عمل گرا هستن آدم‌های خوب هماهنگ با درون شما با اون چیزی که در ذهنتون ساختین و چه قدر قشنگ بود اون نورهای زیبا و رنگی😍من لذت میبرم از اینکه درلحظه حال باشی تو خونه پینک پونگ بازی کنی و آفرین به یوسف ما که بااین قد کوچک و ناز سه نفرو برد چه قدر تحسین داره این یوسف وقتی آماده باشی هدایت میشی به برد مهم نیست رقیب ها چه قدر سن دارن چه قدر وزن یا قد مهم اینکه باور کنی میشود و اینکه از قبل آماده باشی و ایمانی که عمل بیاورد من یاد گرفتم قدم بردارم مهم نیست درمرحله بعدی قراره چه اتفاقی بیوفته اما هدایت میشی قدم های بعدی در دل کار بهت گفته میشه به آسانی میری تجربه کسب میکنی مثل جوزف وقتی رفت نفر اول رو برد لوک رو اعتماد بنفس گرفت برای برد بیشتر اینا نشانه هست خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سیده مریم موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    به نام خالق فراوانی ها

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته عزیزوهمه دوستان

    به به چقدرلذت بخشه بازی های گروهیوخانوادگی

    چقدرخوبه صب تاشب فقط دنبال سرگرمیولذتوبازی هستین

    چقدرخوبه که بزرگاهم مثل بچه هاستن

    چقدرهمه باعزت نفسوشادن

    عزیزززم مریم جون چه تندتندراه میرین که زودبرسین فیلم بگیرین ازاتفاقا

    واااای چه لذذذذت بخشه بازی زیرنورگرم آفتاب روی این چمنا کناردریاچه تواین بهشت کناراین خانوادهواستادوخانم شایسته عزیز

    چقدر ریکشن جوزف واستاد ازبرنده وباختنشون خنده دار بود ورقص جیکوب

    واووچقدر منظره پشت سراستاد وقتی زوم کردین روش زیبا بووووددقیقه۱:۴۷مثل عکسای زمینه کامپیوتره

    چه رابطه ی عاشقانه وعشقی داره استادبه مریم جون وهمینطور زوج مهمان که رفتن موتورسواری

    وااااوچه زیباشد خونه با این ال ای دیا چقدر روشنایی زیباست بعدازتاریکی چقدرامید داشتن به روشنایی بعداز تاریکی زیباست وتاریکی رولذت بخش میکنه توزندگی

    خیلی زیبا وجالبه رنگای مختلف داره وخونه با رنگای مختلف دیده میشه خیلی باحاله چه چیزایی خلق میشه توسط بشروارزش ابزارواجرای ایده ها چقدرخوبه

    چشمان جوزف چقدرزیباست خدای من

    چقدرخوش رو هستن این پسرا

    چقدرخوبه ثروتمندبودن وباثروت بهترینهاروتجربه میکنی وراحت زندگی میکنی

    چه خوبه که مریم جون همیشه هر زیبایی که میبینین به همه نشون میدین جااار میزنید که ملت این خلقت خداروببینیدولذت ببرید

    بههه به شب نشستن دور آتیش توی جنگل لذت فوووق العاده ای داره اونم خانوادگی وشلوغ باشی بیشتر

    افففرین افرین به یعقوب که به تعهدش عمل کردوایمانش عمل اورد.واقعا میخواد که موفق بشه ودنبال بهونه نیس

    عزیزززم چه ذوقی کردین که با استادمسابقه بدین

    شما گفتین که امیدوارم توهمه بازی هاباشم وتوهمه ی بازی هابودین چه زود خدا جواب میده

    اگه توقلبت حسش کنی

    افرین به استادکه به مریم جون نگف ن من ببرم گف چراکه نه شماببر

    افرین به استاد که با رویِ باز با حس خوب بااعتمادبه نفس از راین تعریف میکنه واقعاتحسین برانگیزه

    افرین به مریم جون چه اونجا که استادگفت۱۱تابهتره چه اونجاکه گفت رنگ قرمز خودش میاد شما راحت پذیرفتین گفتین اوکی اصن ناراحت نشدین که مثلا توذوقتون خورده باشه بااینکه این فایلومیذاریدتوسایتوخیلیامیبینن واقعا تحسین برانگیزه صلح درونیتون عزت نفستون

    سپاس بینهایت که این فایلارومیگیریدبرامون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    الهه مهرابی گفته:
    مدت عضویت: 1779 روز

    استاد جانم مریم جان دوستان گل سلام

    این فایل چقدر فان و باحال بود خیلی لذت بردم از اینکه شما این جمع هشت نفره از کنار هم بودن دارید لذت میبرید و بازی میکنید ، و اینکه خانم ها هم بازی میکنن ، تو خانواده های ایرانی معمولا فقط بچه ها بازی میکنن آقایون یا بحث سیاسی میکنن یا تلویزیون میبینن و خانمها هم همش تو آشپزخونه هستن اما خیلی لذت بردم از اینکه شما همگی بازی میکنید و فشار مهمونی روی کسی نیست، خدا رو شکر که این مدل زندگی رو میبینم و درخواست میکنم و انشالله رویه زندگیمو اینطور قرار میدم.

    راستی اینکه شما خونه رو کامل در اختیار مهمونها قرار دادین که راحت باشند و خودتون تو اروی خوابید هم جالب بود. و نشونه احترامی هست که میزارید.

    چقدر جیکاب خوب داره فارسی رو یاد میگیره أفرین بهش و اینکه جوزف برنده که سه نفر رو شکست داد با وجود سن کمی که داره هم عالی بود قطعا کلی تو عزت نفس بچه تاثیر داره، خدایا شکرت بخاطر این همه نعمت و ثروت و زیبایی و فراوانی و حس خوب و روابط خوب ، خدایا هزاران مرتبه شکرت ♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1870 روز

    سلام

    امروز صبح داشتم به قیمت مرغ فکر میکردم که شده ۲۰ تومن😂😂😂

    بعد دیدم قسمت سی و هفت رو گذاشتین.

    هیچ چی دیگه، بعد از دیدنش،به این نتیجه رسیدم که به جای ماهی ۱۰ کیلو، ماهی ۲۰ کیلو برای خونه خواهم خرید و…💪

    زندگی خیلی زیباست.

    کمبود و بی پولی توهمه.

    خوشبختی، خنده و احساس برد و شادی در تمام لحظات می‌توانند وجود داشته باشند.

    عاشقتم یوسف⁦❤️⁩

    تو در برد و باخت، یک لحظه هم صورتت درهم نرفت😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حمید قالیجاری گفته:
    مدت عضویت: 3584 روز

    سلام به همگی

    به به مسابقه خوب شروع شده یه مسابقه با احساس خوب هر کسی سعی میکنه با نگه داشتن احساس خوبه طعم برنده شدن رو تجربه کنه از همون ابتدا رقص جاکوپ منو خیلی خندوند😂😂😂 خانم هوپ چقدر بازیش فوقالعاده س همه چوب هارو تو حفره داره میندازه😳😳

    پدر خونواده بالاخره بعد از سالها موتورسواری رو تجربه کرد🛵🛵🛵🛵

    واما زبیای های داخل خونه از لامپ های رنگی ال ای دی که واقعا اولین بار میدیدم این شکلی استفاده شده چقدر زیبا کرده خونه رو هر بار با یه رنگ جدید فضای حسی جدید رو میتونی خلق کنی همانطور که با تغییر باورها میشه در تمام جنبه های زندگی موفق شد خدایا شکرت

    بازی تنیس هم تموم شد و یوسف برنده این مسابقه شد از قدیم گفتن فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه😂😂

    در ادمه چیدن تخت خواب اعضای خانواده که با سلیقه عالی چیده شده و فضای زیاد و جادار برای استراحت بوجود آورده

    و آتیش روشن کردن در دل شب و گپ زدن چه حس و حال خوبی میده به این جمع دوستانه خدایا شکرت

    واقعا یه لحظه حس کردم خودم هم دور آتیش نشستم🤩🥰 به قدری فضا دوستانه س و حس خوبی داره

    خدایا شکر به خاطر دیدن زندگی در بهشت که هر قسمت باور ثروت و فراوانی رو در من و سایر دوستان تقویت میکنه و به ما احساس عالی و تمرکز بر روی زیبا ییها و صد البته حس سپاسگزاری مارو هم بیشتر میکنه

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    شاد و سالم و موفق باشید🌺❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    خواهران ثروتمند گفته:
    مدت عضویت: 2254 روز

    به نام خدای مهربانی ها ، عشق و محبت

    خدا جونم عاشقتم به خاطر این همه زیبایی ، این دوستای خوب و این همه انرژی فوق العاده و احساس عالی

    چند وقتی بود ننوشته بودم و دلم خیلی حال و هوای نوشتن داشت

    تقریبا تمام ودیو های سفر به دور امریکا رو دیده بودم و مشتاق دیدن سفرنامه های بعدی

    زندگی در بهشت برایم واقعا زندگی در بهشت است

    تمام قسمت هاشو مببینم و کیف می کنم انگار خودم هم همون جا هستم

    نمی دونید چقدر لذت میبرم

    عاشقتم مریم جونم

    مهربونیتو دوست دارم

    انقدر دوستون دارم که گاهی خواب شما و استاد رو بیبینم .

    این خانواده که با شما در پرادایس هستند چقدر مثبت و عالی اند. چقدر روابط چهار برادر با هم خوبه ، اصلا نمی شه فکرشو کرد

    باور کنید از زمانیکه ودیو های شما رو با این خانواده می بینم چقدر طرز فکرم نسبت به روابط خانوادگی عوض شده ، هیچ وقت فکر نمی کردم یه خانواده امریکایی انقدر نسبت به هم احترام و صمیمیت داشته باشند

    همیشه بر اساس ورودی های قبلی فکر می کردم روابط خانوادگی در امریکا اصلا خوب نیست و اصلا صمیمیتی بینشون وجود نداره

    هر چقدر که پیش میره تازه می فهمم انسانیت و تسلیم بودن اصلا بستگی به دین و مذهب نداره و چه انسانهای در دنیا هستند که فارغ از دین و مذهب واقعا انسان هستند و نشانه ای از عشق خدا روی زمین .

    دوستتون دارم استاد عزیزم و مریم خانم گل

    تمام دوستانم در این سایت

    در پناه خدا موفق و موید باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    علی فتحی گفته:
    مدت عضویت: 2716 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به خدای خودم و به استاد عزیزم و خانوم شایسته و تمام عزیزانم که واقعا سنگ تموم گذاشتن با این کامنتهای فوق العاده شون خدایا شکرت

    با کلی مقاومت ذهنی اومدم و دارم این کامنت رو مینویسم ولی گفتم من باید این کامنت رو بنویسم چون همین دیدن زیبایی ها و این سریال بوده که اینگونه منم هدایت شدم به یک بهشت زیبا در یکی از نقاط این سرزمین

    انقدر بچه ها از زاویه های مختلف این بهشت رو به روایت متن در آوردن که جای بی نهایت تحسین داره خدایا شکر به خاطر این بندگانت شکر

    من میخوام تجربه این چند مدت تمرکز بر روی این زیباییها رو بگم که چگونه هدایت شدنم به تجربه کردن خودم به شخصه و حس کردن این زیباییها به صورت فیزیکی و عاشقانه شکر واقعا

    الان که دارم این رو مینویسم تجربه چند روز پیشم که با دیدن این قسمت یک حسی تو درونم میگفت تو هم تجربه های خود ت رو بنویس و منم با کمی تخیر دارم مینویسم ولی با این حال شکر که شکستم این نجوای ننوشتن رو شکر

    من چند مدته که به صورت فشرده روی باورهام دارم کار میکنم و تفریحم هم شده دیدن سریال ها و کامنت های بچه ها و دلم هم از یه طرف میخواست یه تجربه سفر رو داشته باشم که به لطف الله جور شد اونم به صورت بی نظیر و عالی

    یه مدتی بود که از آشناهامون یه آسیبی دیده بود و من نتونسته بودم برم عیادت و یه پیشنهادی به من شد که برو هم ببین این بنده خدارو و هم یه حال و هوایی هم عوض کن بیا من اولش قبول نکردم تو ذهنم گفتم بابا الان وقت کار کردن رو باورهاست نه وقت تفریح ولی بعدش که فکر کردم گفتم من قراره از زندگیم لذت ببرم نه این که همش یه جا وایستم و فقط روی باورهام کار کنم تو میتونی بری سفر و روی باورهاتم کار کنی اینا همش تو چند دقیقه تو ذهنم مرور شد تا آخر به نتیجه رسیدم برم سفر

    از یه طرفم گفتم بابا تو که پول نداری اصلا بعد خیلی منطقی گفتم با اون مقداری که دارم میرم توکل به خدا به خدا هم گفتم تو کارا رو ردیف کن منم میخوام برم سفر سفر عیادت مریض بود ولی در اصل رفتن و دیدن زیبایی های بیشتر و دیدن فراوانی بود توذهن من

    خلاصه راه افتادم و باماشین برادرم رفتیم خدایا شکرت به خاطر این ماشین

    تو را ه که میرفتیم به خودم میگفتم خدابرا من راحتی رفاه و ثروت رو میخواد بببین قشنگ تو ماشین نشستم و منو داره میبره و قشنگ توی این هوای گرم کولر میزنه قشنگ خنک دارم میشم گفتم ببین اینم از نعمت های خداوند اینم از نشونه های خداوند که راحتی ثروت خوشبختی رو برا بندگانش میخواد …خدایا شکرت به خاطر این ماشین این جاده ها این دشتها که تا چشم کار میکرد زمین های کشاورزی بود و کلی نعمت

    اینجا به خودم داشتم میگفتم ببین ثروت ها و نعمت هادراین جهان بی نهایت هستش ببین این همه گندم این همه دشت این همه زمین کی اینا رو تو بیابان داره آبیاری میکنه خوب معلومه دیگه خدا با باران واین نعمتش (تو ماشین هم میشه رو باورها کار کردواقعاهمینه )خدایا شکرت

    ما همینطوری رفتیم و کلی هم خوش گذشت وکلی زیبایی ها دیدیم با این که تو ماشین در مورد مسائل و مشکلات حرف میزدن من سعی میکردم توجه ام روبزارم رو زیبایی ها یا اعراض میکردم یا کلا با منطق با خودم حرفها رو یه جوری مثبت تفسیر میکردم وکم و بیش خوب بود خوب اینم تمرینه دیگه تمرین کنترل ذهنه دیگه خلاصه باید تمرین ها به عمل در بیا د تا بفههمم درست میتونم انجامش بدم یا نه که از ۱۰۰در صد ۸۰ درصد فعلا خوب بوده خدارو شکر

    خلاصه رسیدیم به نقطه مورد نظر

    اولین زیبایی دیدن یک بچه تازه متولد شده چند روزه که در خواب ناز تشرف داشت خدایا شکرت به خاطر وجود این بندگان زیبایت اللخصوص دخترهم که باشه دیگه بی نهایت شکر…البته فرقی نمیکنه چه دختر و چه پسر هر دوشون جای شکر داره ولی من همیشه گفتم از خدا ممنونم که دختران رو انقدر زیبا خلق کرده و انقدر در وجود ما عشق به این بندگان رو قرار داده

    این عشق خداست که تو وجود ما داره من رو مست میکنه از دیدن این زیبایی هاوواقعا شکرررر

    بعد از دیدن این نعمت دیدم تا شام آماده شه خیلی مونده برم بیرون یه دوری بزنم خدایا شکرت به خاطر این هدایت هایت که هدایت شدم برم بیرون و به یک محله ای زیبا هدایت شدم که بی نهایت زیبا بود پر از درختان بزرگ و قشنگ

    تا به حال این همه در خت ندیده بودم توی یک محله که انقدر زیبا بودن ساختارخونه ها به گونه ای بود که اول خونه بود و بعد به اندازه ۸در ۸ متر جلوی تمام ورودیه در ها درخت و باغچه خدای من چه قدر زیبا بود یاد خیابونای تمپا افتادم یاد محله ای استاد همون که خونشون استخر داره چه محله ی تمیزو زیبایی داشتن ودارن خدایا شکرت

    بعدش رسیدم به پارک توی همون خیابون خدای من چقدر محله اش متفاوت بود توی یه محله یک پارک بزرگ و همه خانواده ها بیرون تو پارک نشسته بودن و داشتن لذت میبردن بعد که فکر کردم و بررسی کردم که چرا تو ی این محله این پارک به این بزرگی بود دیدم چون یک دکل برق از بالای این نقطه رد میشده اینجا تبدیل کردن به پارک به یک تضا د بر خوردن بعد با یک نگاه زیبا یک استفاده درست از این فضا کردن چه قدر خوب شده بوده برا این افرادی که اونجا زندگی میکردن خدایا شکرت

    خلاصه گشتم و زیبایی ها رو همین طوری دیدم و بعد رفتم شام خوردم و بعدش از اونجا به رو ستامون که یک نیم ساعتی دورتر بود رفتم رفتم خونه ای بنده ای خدایی که مریض احوال بود

    ما رسیدیم چه شبی چه هوایی شب بودو زیبایی شب همه جا رو فرا گرفته بود تا ما رسیدیم جا انداختیم که بخوابیم اونم توی ایوان حیاط زیر یک پشه بند بزرررگ و توی اون هوای بی نظیر شب با صدای جیر جیرک ها و صدای قورباقه ها و پشه هایی که اومده بودن برا پارتی ولی از قضا ما خودمون رو مجهز کرده بودیم به پشه بند جای همگی خالی خیلی خوش گذشت و یک خواب زیبا در یک طبیعت بکرگذروندیم خدایا شکر به خاطر شب و هوای خنک شب

    صبح که از خواب بلند شدم خودمو در یک فضای پر از از درخت و پر از زیبایی پر از درختای سبزدیدم خدایا شکرت به خاطر این همه زیبایی

    حالا بزارید بهتون بگم که این فضا چطوریه

    این یک زمین کشاورزی هستش که ۱ هکتارو نیم وسعتش که داخل یک روستا که از همه طرف بازه و فقط حسارش درخته همینو بس و یک خونه دقیقا وسط این زمینه

    بقیش دیگه زمین کشاورزی یک دریاچه بسیار کوچیک داره که از اونجا آب میاد و با اون آب، زمینا رو آبیاری میکنه مثل زمین استاده ولی در ابعا خیلیییییییی کوچیک ولی یک چشمه ای داره که همیشه توش آبه خیلی زیباست بهشت کوچولویی هستش دورو برشم پر از درخت و درختای میوه خدایا شکرت

    چه حس زیبایی داره واقعا استاد تجربه دیدن این طبیعت رو باید فقط از نزدیک داشت خیلی خوبه واقعا نوش جونتون باشه پرادایس و نوش جون خودم که این فضایی که الان من توش هستم و این نعمت هارو دارم از نزدیک حس میکنم خدایا شکرت

    بعد از صبحانه عالی در این هوای عالی با صدای گنجشک ها که همه جا بودن

    این نسیم بی نظیر و فوق العاده صبحگاهی آدم رو قشنگ سر حال میاره،پر از انرژی مثبت و فرکانس عالی میکنه خدایا شکرت

    بعدش رفتم کلی همه جا رو دیدم که باز هدایت شدم به یک چشمه در همون نزدیکیا که چه آبه زلال و چه قدر خنک و شیرین خدایا شکرت راستی ماهی هم داشت خدایااااااا چقدر نعمت شکرت خیلی خوب بودن خیلییی کوچولو بود ماهیاش (استاد به ماهیای شما که اصلا نمیرسن)

    بعدش اومدم رفتم زیر یک سایه ای درخت نشستم و آبیاری زمین رو دیدم که با تکنولوژی های جدید داشت آبیاری قطره ای می شد خدایا شکر به خاطر این همه نعمت راحتی و ثروت

    بعد هدایتی رفتم داخل خونه نشستم و با مریضمون یکم حرف زدم داشت در مورد اتفاقی که براش افتاده بود حرف میزد

    که میون حرفاش گفت در اون موقع من چند تا خبر بعد شنیده بودم و می گفت ذهنش درگیر بوده و اصلا حوصله نداشته بعد اون اتفاق بعد براش افتاده یعنی خورده بود زمین من داشتم تو ذهنم میگفتم ببین احساس بعد اتفاقای بعد قانون شوخی نداره سیستم سیستمه داره به فرکانس پاسخ میده تموم قانون رو مرورکردم و سعی کردم که سریع ا ز این حال و هوا بیارمش بیرون که زیاد بحس اون وری نره

    اینجا یه اتفاق جالب دیگه هم افتاد در همین حین که من داشتم فکر میکردم چطور یک بحث جدید رو باز کنم یه دفعه (هدایتی ) سوال کردم چطوری شد که این مزرعه رو خریدین (یعنی الان میخوام این رو بگم اشکم در اومد خدایا شکرت )

    شروع کرد به تعریف کردن گفت یه روزی از اینجا داشتیم رد میشدیم با عشقش (همسرش) بعد یه دفه اینجا رو میبینند و همسرش شروع میکنه به رویا پردازی و میگه اگه ما این زمین رو بخریم اینجا رو هم خونه میکنیم و هم توش کشاورزی میکنیم تازه آبم که خوده زمین داره

    میگفت که همین که این ها رو به خودشون میگفتن و تو ذهنشون اینجا رو میساختن تو دلشون میفته که برن اینجا رو بخرن وشروع میکنند از این و از اون سوال کردن که چطوری صاحبش رو پیدا کنندخدایا شکرت (قانون درخواست و تجسم چه میکنه خدایا شکرت )

    قضیه این بوده که این زمینا برای یه خان بوده وخان هم زمیناش رو نمیفروخته اصلا مثل اینکه بد بوده که خان بیاد زمینش رو به رایت بفروشه ولی اینا خیلی پاپی میشن و یه اتفاقاتی میافته که خان زمینای بقلی اون رو میفروشه و اینایعنی دو زوج که میفهمن این رو میرن سراغ خان در اولین ملاقات خان قبول نمیکنه ولی با کمی سماجت و در حقیقت لطف خدا یکم نرم میشه برا خرید

    ولی نه کاملا بهشون خان مهلت میده که برن پول تهیه کنند تا بیان حالا چقدر کلا ۹۰ هزار تومان به پول اون موقع اینا هم هیچ پولی نداشتن ولی میرن هر چی می تونن تهیه میکنند و حتی قرض میکنند ولی باز نمیشه اون مقداری که میخوان

    دراین حین هم برا زمین مشتری میاد با قیمت بالا ولی لطف خدارو ببین که خان میگه من زمین رو حرف زدم با یکی دیگه وبه اونا نمیده و صبر میکنه تا پول اینا جور میشه

    خدایا شکرت من که اینا رو شنیدم اصلا گفتم خدایا نگاه کن از کجا شروع شد و تو با این که صاحب زمین قرار نبود بفروشه چطوری دلش رو برا این بندگانت نرم کردی خدایا شکرت

    چه میکنه این خدای من بی نهایت شکر

    خلاصه این قانون درخواست، تجسم، هدایت ،حرکت چه کرد با این خانواده که الان دارن با هم عاشقانه در این مکان زیبا زندگی میکنند خدایا شکرت

    بعدش من بازم رفتیم بیرون و توی طبیعت، یه صندلی خوشگلم پیدا کردم و زیر درخت نشستم و خدارو شکر کردم به خاطر این نعمت ها بعدش رفتم با بچه ها یکم بازی کردم و براشون یک طناب بازی درست کردم کلی ذوق کردن خدارو شکر که من دستی شدم از دستان پر مهر خداوند تا برا بند های کوچیکش یه تاب درست کنم

    یه چیز جالب بگم من در حین تاب درست کردن ناخود آگاه به بچه ها میگفتم دست به این نزن دست به اون نزن ولی بعدش یه دفعه یا د پرادایس و خانواده آقای راسل افتادم گفتم ببین واقعا باید روی خودم زیاد کار کنم تا بتونم اونطوری رها باشم در برخورد با بچه ها ولی خوب بود هی به خودم تلنگر میزدم بعد آزادشون میزاشتم هر کاری میخوان بکنن دیدم بابا این بچه ها که واقعا در کل کاری نمیکنند که من اذیت بشم که، اونا فقط دارن بازی میکنند و دارن کشف شهود میکنند این منم که مشکل دارم با اینا اینا با من هیچ مشکلی ندارن بعد دیگه ولشون کردم خیلی باهاشون گرم گرفتم

    بعد که این اتفاق افتاد کلا رفتن جای دیگه بازی کردن بعدش مادرشون اومد گفت که اولین باره بچه ها انقدر راحتن با تو با کسای دیگه اینطوری نیستن منم فهمیدم قضیه چی شده (البته بعدش فهمیدم) که آره تمرکزم رو گذاشته بودم رو خوبیاشون که اینطوری شد خدایا شکرت به خاطر این نعمت ها ی دوست داشتنی

    یه چیز جالب دیگرو بگم که بعد از دیدن این ویدیو به یادم اومد دیدن ال ای دی های این قسمت

    خدای من اون روز زیبا این آشنا مون خونه اش رو تازه سفید کرده بود و سالن پذیراییش رو دیگه تر تمیز کرده بود و قشنگ با تزیینات عالی همه جا رو خوشگل کرده بود به من گفت که بیا و این پذیرایی رو ببین و نظرت رو بگو بعد از دیدن پذیرایی دیدم یک کلید برق رو زد و یک کنترل برداشت و رو به سوی سقف گرفت و دکمش رو زدآقا چه شد یک نورای خوشگل و رنگی از بالای سقف بیرون میزد خدا ی من مگه میشه خدایاااااینجا استاد ال ای دی میزاره منم هدایت میکنی یه جای دیگه ال ای دی ببینم توی یه روستا آخه الان من چی دارم بگم به خاطر این زیبایی و این همزمانی کی باورش میشه منم هنوزم موندم توش ولی فقط میتونم بگم بی نهایت شکر شکر شکر

    راستی من یک قرون هم برا این سفر خرج نکردم، توکل به خداچه میکنه نیاز نیست حتی پول داشته باشی برا خوشی و شادی تو خدارو داشته باش اون برات همه چیز میشه همون طوری که برا من شد

    خدایا کمک کن تا ایمانم رو به تو هر لحضه بیشتر و بیشتر کنم یارب شکرت

    خلاصه خیلی اتفاقای خوب دیگه هم افتاد ولی چون اینا رو بهشون دقت کرده بودم گفتم با شما عزیزانم در میون بزارم

    خدایا شکرت که کمکم کردی بنویسم شکر شکر

    در پناه حق خدایی که هر لحضه هدایتگر و حمایتگر ماست شاد سلامت و ثروتمند باشین..

    دوستون دارم خیلی زیاااااااااد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    راحله گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    خدای من،یعقوب چه با مزه داره میرقصه و خوشحالی میکنه چون تیمشون جلوتره،دارن بازی رو میبرن.

    قانون تکامل رو باید در همه امور در نظر داشته باشیم،،حتی اینجا استاد در مورد موتورسواری هم به ما یادآوری میکنن.

    خداروشکر،چه رابطه عاشقانه و خوبی دارن هوپ و رایان.

    خیلی باحاله آقای رایان ، مثل بچه ها شادی میکنه و لذت میبره.

    تنوع و فراوانی رنگها،هم در نور ال ای دی ها،و هم در هنگام سوختن شکلاتها در دل تاریکی شب،زیبا و رویاییه،همه در سکوت شب لذت میبرن،حالشو میبرن،یعقوب هم مثل من که دارم به تعهدم عمل میکنم،عمل میکنه،،البته برای من چند روز وقفه افتاد و لی جبران کردم و خودمو رسوندم،خدا رو شکر.

    یوسف چقدر هیجانی بازی میکنه،برد براش خییلی مهمه،و سه نفر رو پشت سرهم میبره،ولی در مقابل نفر چهارم،مری عزیز میبازه،،،و در آخر سر،،برنده،هیولای ماداگاسکار،آقای رایان میشه،،هورااااا.

    به امید موفقیتهای بیشتر

    خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: