دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «مرضیه» به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام
سلام به همه ی اعضای خانواده ی آقای رسلای
من باور دارم لیاقت زندگی مفرحی رو دارم
خدای من بودن در این سایت برای من لذتبخش ترین کار دنیاست،وقتی میام توو سایت، یادم میره دارم کجا زندگی میکنم، تو چه جامعه ایی و تو چه شرایطی، هر لحظه برای من بودن در این مسیر لذت بخشه، از وقتی به یاد آوردم خودمم که با افکار و باورهام دارم زندگیمو خلق میکنم دیگه به جای اعتراض به محیط زندگیم، به جامعه ایی که توش دارم زندگی میکنم، توجه مو از روی ناخواسته ها برداشتم و با تمرکز بر روی این سایت فقط دارم به خواسته هام توجه میکنم و لذت میبرم از وقتی این توجه مو فقط دارم روی خواسته هام میزارم، هر لحظه زندگیم لذت بخش شده، جوری که احساس میکنم خوشبختترین دختر عالم هستم
امیدوارم در طی تکامل بتونم در این مسیرِ صراط مستقیم ثابت قدم بشم، الهی امین
یه صبح زیبای دیگه در بهشتمون شروع شده
خدای من چه روزی بشه امروز وقتی اینقدر زیبا شروع شده، با تموم وجودم خانم خونواده رو تحسین میکنم که اینقدر با اعتماد به نفس روی موتور نشسته و داره با جوزف موتور سواری میکنه، واقعا خانم hope تحسینت میکنم که اینقدر عالی داری قوانین زیبای خداوند رو توی زندگیت اجرا میکنی، واقعا که اینجا همه چیز عملکرده، ما داریم قانون خداوند رو با عملکرد اعضای 8نفره بهشتمون آموزش میبینیم، هنوز وقتی به این موضوع فکر میکنم چجور شد که من سر از همچین جایی در آوردم واقعا نمیدونم، چون من تو این دو سالی که تو این مسیر قرار گرفتم قانون فرکانس رو خوب درک نکرده بودم برای همین کنترلی روی ذهنم نداشتم، فقط از خداوند کمک میخواستم و مدام ازش میخواستم هدایتم کنه چون میخواستم تغییر کنم، چون میخواستم قوانینش رو درک کنم، خدایا سپاسگزارم که خواسته مو مستجاب کردی و منو به جایی هدایت کردی که تا الان تونستم تا حدی قوانینت رو درک کنم و اینم بخاطر لایکهایی که تو همین مدت کم از استاد گرفتم نشون دهنده ی اینه که تونستم مسیر درست رو پیدا کنم و قوانینش رو تا حدی درک کردم، خدا جونم هدایتم کن هر روز بیشتر از دیروز قوانینت رو درک کنم و توی زندگیم اجراشون کنم، الهی آمین
خدایا شکرت بابت بهشتمون که هر روز زیباتر از دیروز داره میشه
اونقدر انرژی مثبت توی فضای بهشتمون با اومدن خانواده آقای رایان بیشتر شده که دیدن بهشتمون و ادمه دادن در این مسیر خیلی خیلی برام لذت بخشتر شده، خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت مریم جانم که شروع یه صبح زیبا در بهشتمون رو داره برامون فیلم میگیره. خدایا شکرت بابت خانم Hope و جوزف که دارند با موتور سواری از لحظاتشون لذت میبرند. خدایا شکرت بابت لیوای پسر دوست داشتنی که از روز اولی که دیدمش حسم بهش متفاوت بود و داره یه سری کارها رو برای خودش انجام میده. خدایا شکرت بابت جی کاپ که داره با لذت برای خودش عصای موسی درست میکنه وای آقای رایان مرد خونسرد، عاشقتم که پیِ علاقه ی خودت رفتی و داری برای آتیش امشب چوب جمع میکنی و این یعنی آدم تووی هر چیزی اگه پی علاقه ی خودش بره، زندگی براش چقدر لذتبخش تر میشه مثه همین آتیش روشن کردن ساده ی آقای رایان، خدایا شکرت. خدایا شکرت بابت میوه های کاج که امشب چه آتیشی رو به ما هدیه میدن. خدایا شکرت بابت فرغونمون که با چرخ های نارنجیش داره در بهشتمون خودنمایی میکنه
قانون جهان، قانون فرکانس، قانونی که این روزها تموم سعی ام اینه که با کنترل ذهنم، تکرار باورها، با دیده هام و شنیده هایی که قبل از تولدم انتخابشون کرده بودم فرکانسی رو به جهان ارسال کنم و خودمو در مدار خواسته هام قرار بدم.
خدای من تجربه های متفاوت که با آدمهای متفاوت از فرهنگهای متفاوت رو داریم در این سریال تجربه میکنیم. مریم جانم چقدر فن بیان شما رو من دوست دارم، چقدر زیبا جملات رو بیان میکنی، بخدا که من دارم از شما طریقه ی فن بیان رو هم آموزش میبینم، واقعا تحسینت میکنم عزیزم، خواهر خوبم. واقعا که الان با جملات زیبای شما، متوجه شدم من با فرهنگ متفاوتی از فرهنگ خودم همفرکانس شدم و چقدر این همفرکانس شدن برای من درس داره، درس در لحظه زندگی کردن، از داشته هام لذت بردن، درس سپاسگزاری، درس توجه بر زیبایی ها، درس اعتماد به نفس و عزت نفس، درس توانایی حل مسئله، درس مسئول زندگی خودم بودن و هزاران درس دیگه که با وجود شما در زندگیم دارم کم کم به یادشون میارم
خدای من، منو کجا آوردی، آخه تو چقدر منو دوست داری که منو به جایی هدایت کردی که دارم متفاوت از 99درصد مردم جهان زندگی میکنم، خدایا شکرت. خدایا شکرت بابت هدایتم به این گنج بینظیر
خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت
مریم جانم چقدر زیبا داری طریقه ی در صلح بودن با خودمون رو بهمون آموزش میدی، بخدا که نمیدونم از خوشحالی چیکار کنم، دلم میخواد پرواز کنم. چقدر من به آرامش رسیدم وقتی استاد در لایو آخر گفت من مسئول روحیه دادن به کسی نیستم، ما فقط مسئول روحیه دادن به خودمون هستیم، مریم جانم الان که شما بیشتر توضیح دادی من به آرامش عمیقی رسیدم، چون این آگاهی به من کمک کرده تا از خیلی از عذاب وجدانهای الکی که یک عمر باعث شده بودن نتونم درست از زندگیم لذت ببرم خلاص بشم. هیچوقت فکر نمیکردم من عذاب وجدان یا احساس گناه داشته باشم، از وقتی با شما آشنا شدم و با تکرار هر روزه فایلها، خدای من متوجه شدم چقدر عذاب وجدان و احساس گناه مخفی داشتم که هیچوقت بهشون توجه نکرده بودم. خدایا شکرت بابت آگاهی های روز افزونم. چقدر من عاشق این نگاه مشترک شدم نگاهی که هیچ کدوم از ما مسئول سرگرم کردن دیگران نیستیم، اون دیگران حالا هر کسی که میخوان باشند، پدر، مادر، فرزند، خواهر،ب رادر، دوست، همکار و…
خدایا شکرت که با این آگاهی ها به چنان آرامشی رسیدم که این احساس رو با هیچ چیز عوض نمیکنم
وواوو خانم خونواده ماهیگیری رو در دل شب هم داره تجربه میکنه، خانم Hope با تموم وجودم تحسینت میکنم، خدایا شکرت
خدای من جوزف وقتی شنید مادرش ماهی گرفته و با هم مساوی شدن، با چه هیجانی رفت قلابشو آورد که به رقابتش ادامه بده، پسر دوست داشتنی، تحسینت میکنم با اینکه دیشب برنده ی تورنمت شدی بازم میخوای برنده بشی، و این چقدر لذتبخشه که ما همیشه اینجور انگیزه ی رسیدن به خواسته هامون رو داشته باشیم
خانم Hope من عاشق این حوصله به خرج دادنتم، من عاشق این خونسردیتم که اینقدر با آرامش داری از لحظاتت لذت میبری، تحسینت میکنم عزیزم
عزیزم لیوای با چه هیجانی داره گزارشگری میکنه، مریم جانم گفته بودی شخصیت لیوای شبیه شخصیت شماست، وقتی لیوای گزارشگری کرد، من یاد شما افتادم و لذت بردم، خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت چراغ قوه لوک. خدایا شکرت بابت سمفونی جیرجیرکها که شب رو برامون زیباتر کرده. خدای من چه آتیش زیبایی، چقدر زیباست، هر چقدر از این زیبایی های در بهشتمون بگم، واقعا کم گفتم،خدایا شکرت
وای لیوای پسر شما چقدر زیبایی، دیدنت تموم وجودمو سرشار از احساس خوب میکنه، چقدر خوبه که هستی. خدایا شکرت بابت لیوای پسر دوست داشتنی
و ذوب کردن وسایل مریم جانم. خدای من وقتی مریم جان بطری رو توی آتیش انداخت، گفتم حالا چه دود سیاهی بلند میشه، بقیه اذیت میشند، اما هیچ خبری از دود نشد و این یعنی امریکایی ها حتی وسایل دور ریختنی شون رو هم با کیفیت میسازند.
خدای من این کشور بینظیر، فوق العاده ست، چقدر ثروتمند، چقدر منظمه، چقدر به مردم اهمیت میدن، استاد با تموم وجودم تحسینت میکنم که با این ملت همفرکانس شدی و به اونجا هدایت شدی
خدایا ما رو هم هدایت کن به امریکا، الهی امین
وای مریم جانم من عاشق تشبیه های شما هستم، یه کارتن ساده و پر از زباله های دور ریختنی رو به صندوقچه ی اسرار تشبیه کردی، واقعا نمیدونم چی بگم، این فقط عمق نگاه زیبای شما رو به همه چیز نشون میده،خدایا شکرت. خدایا شکرت بابت وجود مریم جانم تووی زندگیم. خدایا شکرت بابت این آتیش زیبا و رویایی
و بازی امشب مساوی شد 7_7 نتیجه ی این بازی لذت بود، لذت. خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
چه دیدگاههایی، چه نتایجی رو به بار میاره، چه رفتارهایی که از اون دیدگاه ها ناشی شده و چه نتایج عالی رو به بار میاره:
۱.یاد گرفتن کار تیمی بچه ها: که چقدر عالی هر کدوم از بچه ها یه گوشه از کار رو میگیرن و خیلی عالی با همدیگه یه کار رو تموم میکنند
خدای من مریم جانم این موضوع چقدر میتونه به من کمک کنه وقتی ازدواج کنم و صاحب فرزند بشم
واقعا تحسین میکنم این پدر و مادر رو که چنین بچه های مستقلی رو تربیت کردند
و لذت بخشتر از این موضوع اینه که این کار بچه ها یعنی در صلح بودن با خود
خدای من اولین بار دارم میشنوم که من وقتی دارم کمک مادرم میدم و یه گوشه از کار خونه رو انجام میدم این یعنی با خودم در صلحم
خدای من چه آگاهی نابی
مریم جانم اینکه شما در سفر به دور امریکا غذا درست میکردی بعد سریعا با عشق ظرفها رو میشستی، یعنی با خودت در صلح بودی
استاد شما وقتی تووی همین سریال بارها مسئله هایی رو حل کردی، این یعنی با خودت در صلح بودی
خدای من مگه داریم، آخه کجای دنیات اینجوری دارند قوانینت رو آموزش میدن، بخدا هیچ جا، چون من قبل از اینکه تو این سایت بیام، زندگی آنتونی رابینز با سمینارهاش، استرهیکس و خیلی از استاتید توی ایران رو زیر و رو کردم، اما هرگز ندیدم و نشنیدم این حرفهایی رو که تو این 4ماه دارم از فایلهای استاد میبینم و میشنوم
خدایا چجوری شکرت رو به جا بیارم تا ذره ای جبران محبتت رو کنم که منو به اینجا هدایت کردی
خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت
۲.بچه ها اینکارا رو مثه مرتب کردن تختخواب،جمع کردنش رو خیلی سرگرم کننده و لذتبخش میدونند
خدای من، واقعا هنگم، من هر موقع میخوام کاری رو انجام بدم، انگار دارم کوه میکنم بعد این بچه ها این کارها رو خیلی سرگرم کننده و لذتبخش میدونند
خدای من، من چقدر کار دارم تا اونی بشم که میخوام، چقدر دارم لذت میبرم که اونقدر دارم رو خودم کار میکنم که وقت برا سر خاروندن ندارم، و این برای من لذت بخش ترین کار دنیاست، کار کردن روی خودم
خدای من، آقای رایان چقدر باحاله، از هر فرصتی برای لذت بردن استفاده میکنه و بچه هاشم در طی زمان به همین سمت رفتند
واقعا که خونواده بیشترین تاثیر رو، روی آدم میتونه داشته باشه، خدایا شکرت
خدای من آقای رایان کمپرسور رو تووی صورتش گرفته، اینقدر خندیدم که حد نداشت، واقعا که بینظیری آقای رایان
و حرکت خیلی خیلی زیبای خانم خانواده که قبل از خواب با بچه هاش حرف میزنه، نوازششون میکنه و بهشون عشق میورزه و بچه ها هم به مادر عشق میورزند، واقعا که من این صحنه رو توی فیلم های ایرانی هم ندیده بودم چه برسه توی واقعیت
مریم جانم من وقتی این صحنه رو دیدم، احساس کردم سلول به سلول بدنم سرشار از شادی شد، با تموم وجودم خانم Hope رو تحسین میکنم، واقعا که دیدن همچین آدمهایی برای من الگوهای بینظیری هستن، خیلی دوست دارم خانم Hope
مریم جانم شما مهربونترین آدمی هستی که توی عمرم دیدم که اینجوری داری با عشق برای ما فیلم میگیری، ازت بی نهایت سپاسگزارم
استاد عزیزم از شما هم بی نهایت سپاسگزارم
خدا جونم واقعا نمیدونم چجور ازت سپاسگزاری کنم، دلم میخواد از خوشحالی گریه کنم
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
دوستون دارم
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD201MB13 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 3860MB13 دقیقه
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه حقیقت
یه صبح زیبای دیگه و چقد عالیه که همه صبحها بیدار میشن و شروع میکنن به زندگی کردن ،هوپ و ژوزف هم رفتن موتور سواری و لیوای هم داره واسه خودش میگرده ای جانم ،ون خفن و سانتافه ی دلبر زیر سایه ی درختان ،بازی خوشرنگ و لذت بخشمون خدایاشکرت
جیکوب هم داره واسه خودش عصای موسی درست میکنه و کار خودشو خودش انجام میده نمیده پدرش ،راین یعنی نعمت خداست درست وقتی که استاد تصمیم با پاکسازی پردایس داره اومده و انقدم با عشق و علاقه داره چوبها رو جمع میکنه و اتیش سوزی راه میندازه به این میگن دست خدا خدایاشکرت
میوه کاج هم جمع کرده واسه اتیش شروع کردن و ای خدا نوشیدنیشونم همیشه دستشونه ،واقعا مریم خانم این حرفهایی که میزنید رو ما عملا در شما دیدیم ،دیدیم که چقد نسبت به هم راحت هستید و هیچ توقعی از هم ندارید هیچ قضاوتی درکارنیست هیچ خدمت و خستگی ای در کار نیست شما میرید توی اروی بدون اینکه نگران این باشید اونها بدشون نیاد تنهان و اونهام خیلی سپاسگذارن که یه خونه ی کامل و مجهز در اختیارشونه و واقعا این همفرکانسی شما رو میرسونه و من به خواهرم میگفتم بیا این سبک رو پیاده کنیم بیا وقتی همدیگرو دیدیم برای غذا خوردن نباشه هدف فقط لذت باشه بدون توقع بدون قضاوت بیا در کنار هم راحت باشیم و اومدن به خونه ی همدیگه برامون زحمت به همراه نداشته باشه و حتی در اینده که برادرهامون ازدواج کردن این سبک رو با زن داداشهامونم اجرا کنیم و کم کم این گستره رو بزرگتر کنیم و از کنار هم بودن فقط بخاطر شخص خودمون لذت ببریم خدایاشکرت
ای جانم مامانش با ژوزف مساوی شدن و ژوزف که دوست داره همیشه برنده باشه بدو بدو رفت قلابشو بیاره تا دوباره ماهی بگیره و جایگاهشو حفظ کنه ، واقعا یه ماهی گرفتن ساده ست ولی یه مادر باهوش همون کار رو چقد لذت بخش و هیجانی کرده که بچه هاش شور زندگی در وجودشون باشه و این خانم واقعا برای من درسها داره واقعیتش من بهار که این خانم رو دیدم گفتم خوبه واسه مریم خانم یه دوست اومد باهم وقت بگذرونن و وقتی این سریال رو تا رفتن خانواده دیدم خیلی برام جای سوال بود که چرا خانم هوپ اصلا با مریم جان وقت نگذروند و اون موقع گفتم شاید خیلی سرده یا خودشو دست بالا میدونه و یابا مریم خانم صمیمی نیستن و این سوال رو رها کردم اما حالا با اگاهی الانم میبینم اون موقع من چقد عقب بودم چقد بدبین بودم چقد قضاوتگر بودم و چقد از دریچه ی فرهنگ غلط خودم ادمها رو میسنجیدم الان میفهمم هوپ چقد عالیه و مریم خانم هم همینطور درسته هردو خانم هستن ولی اصلا از جمع جدا نمیشن مثل ما نیستن که وقتی با یه فامیل یه جاییم یه جوری با خانم گرم میگیرم و غیبت میکنیم و از هر دری حرف میزنیم که وقتی بچه مون کارمون داره سرش داد میزنیم اه دیگه ول کن یه ساعت برا خودم باشم و اصلا حواسمون به بچه مون نیست و اخر سر چی نصیبمون شده کلی باور غلط کلی درد دل کلی غیبت کلی اینو چندخریدی اونو کجاخریدی و خدای من چقد متاسفم که اینطوری زندگی کردم و متعهد میشم دست از این خاله زنک بازی ها بردارم از این درددلها و گرفتن تجربه ی دیگران و به طبع دریافت باورهای غلطشون متعهد میشم هرکجا باشم فقط روی لذت بردن تمرکز کنم وقتمو با بچه ها بگذرونم و با یک عالمه فرکانس بالا از اون جمع بیام بیرون خدایاشکرت که این اگاهی ها رو بهم میدی که جور تازه ای ببینم و درک کنم خدایاشکرت
ای جانم لیوای بعضی موقعها یه حرکتهایی میزنه که بدونیم بابا اونقدرها هم اروم و گوشه گیر نیست شیطنت بچگیشو داره تاحدی وداره برای مسابقه ی مامانش و ژوزف گزارشگری میکنه ،لوک هم براشون چراغ قوه میندازه خدایاشکرت
به به اتیش رو نگاه انگار نه انگار شبه هرکی واسه خودش لذت میبره و کیف میکنه و به قول مریم خانم هیچکسی وظیفه نداره دیگری رو خوشحال کنه ، استاد جان جانانم داره صندلی شو میبره بغل اتیش چقد خوبه که هیچ لذتی نیست که برای استاد تکراری بشه ،راین هم واسه خودش از این ور اون ور چوب خشک و میوه ی کاج میاره و اتیش رو بزرگتر میکنه چقد عالیه وقتی توقعی نیست عذاب وجدانیم نیست که چرااون کار میکنه من نمیکنم و این حرفها خدایاشکرت
مریم خانمم کلی وسیله اورده بسوزونه و کم کم بقیه هم جمع میشن دور اتیش تا لذت ببرن ، هیچوقت فکر نمیکردم بشه قوطی نوشابه و پلاستیک اینها رو سوزوند چون دیدم همه خیلی از بوی پلاستیک سوخته بدشون میاد و وقتی پلاستیک بسوزه از دور اتیش میرن کنار ولی واقعا وقتی نخوایی برای بازیافت جمع کنی بهتره بسوزونی تااینکه بندازی اشغالی خدایاشکرت
خدای من عاشق این تکه م که مریم خانم از خوبیهای این خانواده میگه نمیدونم چنددور دیگه باید این قسمت رو گوش بدم از این باخود و باهم در صلح بودن بچه ها از این همه همکاری
از اینکه کارهایی رو انجام میدن که مال برادرشونه بدون توقع بدون غر زدن
از اینکه اصلا باهم بحث و بگو مگو ندارن و همه مسئولیت پذیرن در انجام کارها و همه ی کارها بر عهده ی مادر نبست
از اینکه چطوری هرکاریو با لذت همراه میکنن و پدرومادرشون چقد تو این راه بهشون کمک میکنن و راین اونجوری باد رو میگیره تو صورتش تا بچه هاش بخندن در حالیکه قوانین هم دارند که مثلا بعد از تخت خواب گوشی ممنونه و اینکه بچه ها جواب میدن نمیدونم اینطوریه یانه ولی فکر میکنم همه ی اینها در یک خانواده ثروتمند ممکنه خانواده ای که اونقد سرگرمی و تفریح و نعمت داره که میشه برای بچه قانون گذاشت و بچه هم قبول کنه وقتی تویه خانواده ی فقیر پدرومادر افسرده ن بچه هیچ تفریحی نداره جز یه گوشی هیچ جا نمیره معلومه تا نصفه شب سرش تو گوشیه و اصلا هم جواب نمیده اگه بگی گوشیتو بذار چون تنبیهی در ازاش نیست مثلا بگی اگه این کارو بکنی یه روز از بازی کامپیوتری ممنوعی یا از رفتن به شنا یا هر چیزی یعنی زندگی انقد تکراری و فقیرانه ست که فضایی برای جولان برای قانون گذاری نیست برای بیشتر باهم بودن برای در اغوش کشیدن نیست همه چی فقط کمبود و فقر و حسرته و برای همینه ثروت باشکوهه بی نهایت باشکوه که بتونی بچه تو ببری بیرون گردش شهربازی مهدکودک شنا و اخرسر بتونی ازش بخوایی گوشیشو کنار بذاره تا خواب راحتتری داشته باشه وبچه ای که هرچی میخواد براش فراهمه صددرصد اونقد باخودش و اطرافیان در صلح خواهد بود که قبول کنه ،ثروت باعث میشه یه مادر خیلی ذهنش رهاتر باشه حسرتی در دلش نباشه اگه کاری داره اون کار براش فقط تفریح باشه نه اجبار این مادر خسته نمیشه این مادر میتونه شبها بره بچه هاشو با فرکانس بالا به خواب ببره براشون از موفقیتهای امروز و از امیدهای اینده بگه و بهشون ابراز عشق کنه و عشق ببینه شاید یه مادر در خانواده ای فقیر هم بتونه قبل خواب با بچه ش حرف بزنه ولی اگه اگاه نباشه محاله بتونه فرکانس رو بالاببره بخدا استاد این خانواده ایده ال ترین خانواده ای بودن که من به عمرم دیدم خدایاشکرت
امشب یه جای دیگه هم اضافی درست کردن تا روی مبلها دو نفر بخوابن و راحتتر باشن ،چه تشکهای بادی خوبی،چه پتوهای قشنگی هم اوردن ،چقد فضا بااون ال ای دی ها زیباست ،شبتون عالی خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست