دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «حمید» به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
سلام به همگی
من اینارو ترجمه کردم خوشحال میشم ترجمه کامل تر رو از دیگر دوستان ببینم
خانم شایسته:
“به نظر من تو بچه های خیلی خوب و خوش فکری رو تربیت کردی، من تو این چند روز شاهدش بودم
اون راهکار مفید و موثری که تو برای رسیدن به این نتایج ازش بهره بردی چی بوده؟”
هوپ:
“اول از همه ازت ممنونم برای نظری که داری که من بچه های خوبی دارم و منم باهات موافقم در این مورد، اما اگر بخوام صریح و منصفانه صحبت کنم باید بگم که این تنها من نیستم که این نتایج رو رقم زده. خب من همسری دارم که خیلی حامیه و من واقعا فکر میکنم که خدا بهم آگاهی و بصیرت داده. از نقطه نظر من این یه حالت معموله و هرچیزی که بهش اشاره داری تنها من موثر درش نیستم و این یه کار گروهیه و ترکیبی از عوامل مختلفه.
اما خب ما داریم در مورد واقعیت زندگی صحبت میکنیم و ایمان. احتمالا اون کاری که من سعی میکنم انجام بدم اینکه من فارغ از هر چیزی عاشق اونام و میدونم که به نظر میرسه ی چیز طبیعی و معمولی باشم اما من واقعا اونا رو برای اون چیزی که هستن دوست دارم و عاشقشونم و پذیرفتمشون و تشویقشون میکنم برای اون چیزی که هستن و فک میکنم خیلی از والدینی که میبینم میخوان بچه هاشون عالی باشن و بی نقص ولی من فک میکنم اون چیزی که خیلی مهمه اینکه اونارو برای چیزی که هستن تشویقشون کنی نه برای اینکه بی نقص و عالی هستن مثل پسر دومم یعقوب. یعقوب خیلی تو درسای مدرسش خوب نیست. خب من همون انتظاری رو که از پسر اولم دارم از اون ندارم که تو مدرسش خیلی خوبه بنابراین در نظر گرفتن سطح مختلف بچه های و پذیرفتنشون و عاشقشون بودن و تشویق کردنشون و انتظار نداشتن از اونا برای اینکه عالی باشن و اینکه همیشه بهشون اجازه بدی که تا صدمه ببینن (منظور اینکه با مسائلشون مواجه بشن و بازخورد بگیرن) و بعضی وقت ها فک میکنم خیلی از والدین دوست دارن فقط و فقط حرف بزنن و خیلی نمیخوان گوش بدن و با بچه هاشون باشن. خب بچه های من جز افراد مورد علاقه من در کل جهان هستن و فک میکنم این یِ حقیقته که من نه تنها عاشقشونم بلکه خیلی ازشون خوشم میاد و فک میکنم اونا هم همینو میگن”
خانم شایسته:
“عالی بود و نکات بسیار عالی بود که گفتی”
خب از نظر شما چطور بقیه مادرها میتونن به بچه هاشون کمک کنم که مشارکت خوبی با هم داشته باشن و به هم کمک کنن و این کارا رو از روی اجبار انجام ندن بلکه به عنوان یِ کار جالب و دوست داشتنی انجام بدن مثل کاری که بچه هات انجام میدن”
هوپ:
” ازت ممنونم. من فک میکنم یجورایی و بعضی وقتها اونا بابایی هستن”(فک میکنم اینو گفت)
من فقط تلاش میکنم که بهشون بگم شما جز این خانواده هستین، و …. و شما فقط نباید به چیزی که خودتون میخواید فکر کنید و باید ب فکر بقیه و خواسته هاشون هم باشید و فک میکنم تو این موضوع پدرشون ی الگوی بسیار عالیه چون همیشه دنبال فرصتیه که بقیه رو شاد کنه و با افراد مهربون باشه و اینطوری نیست که همش به فکر خودش باشه
همچنین فک میکنم ی دلیلش اینه که ما همیشه باهاشون صحبت میکنیم و اون چیزی که میگن مهمه برامون و وقتی میبینیمشون که با بقیه بزرگسالان صحبت میکنن و تعامل دارن ی حس خوب اعتماد به نفس و اینکه خودشون هستن رو درِشون میبینم و فک میکنم اونا حس خوبی رو در مورد خودشون دارن و بعد میتونن این رویه رو در مورد دیگران داشته باشن”
خانم شایسته
“پسرات با وجود تفاوت هاشون، علایقشون، شخصیت شون، مهارت و استعدادشون، از همدیگه حمایت میکنن و لذت میبرن و بطور شگفت انگیزی به عادت ها و مهارت های هم احترام میذارن و همچنین حمایتگر هم هستن و من میخوام بدونم چ چیزی باعث این نتیجه شده”
هوپ:
” اره اینطوری هستن و من به این خاطر عاشقشونم.
من فک میکنم به این خاطره که منو شوهرم هر دو حمایتگر هستیم و زمان و انرژی میذاریم برای هر کدوم از بچه ها در مورد اینکه چ چیزی رو دوست دارن انجام بدن، برای مثال لیوای عاشق بازی کامپیوتریه.
همسرم رایان همونقدر که عاشقه ورزش مثل بی باله، عاشق بازی کامپیوتری نیس، من به این قضیه به شکل متعادل نگاه میکنم. رایان با بچه ها تو دیدن بیس بال و رفتن به بیرون وقت میذاره.
من رایان رو تشویق میکنم که زمانی رو نه در کل روز در حد 30-40 دقیقه یا هر چیزیکه میشه صرف کنه تا از بازی کردن لیوای لذت ببره و باهاش تو این قضیه وقت بگذرونه.
به خاطر اینکه میبینم که لیوای خودش رو از پدرش تو این قضیه جدا میبینه (فک میکنم اینجوری بوده چون صدای باد زیاده بقیه دوستان هم بنویسن تا بدونیم درست بوده یا نه) و این چیزی نیست که من میخوام.
من میخوام لیوای بدونه که از نظر ما اون چیزی که اون دوست داره انجام بده مهمه. خب این چیزیه که من شوهرم رو تشویق میکنم که انجام بده
من و لیوای اغلب هر روز جز اولین افرادی هستیم که صبح بیدار میشیم و خب اینجوریه که من کنارش میشینم و وقت میذارم و بازی کردنش رو میبینم. بازی ویدئویی چیزی نیست که من ازش لذت ببرم و عاشقش باشم اما من از اینکه اون لذت میبره لذت میبرم. من دوست دارم به چیزی که اون ازش لذت میبره علاقه مند باشم تا اونو خوشحال کنم. خب من عامدانه وقت صرف میکنم تا بازی کردنش رو ببینم چون اون ازش لذت میبره”
خانم شایسته:
” تو بیش از اینکه مادرشون باشی دوستشون هستی برای مثال دیروز وقتی که رایان رفته بود والمارت خرید کنه و ما تو پارکینگ لات منتظرش بودیم تو ی بازی رو طراحی کردی که ی جورایی سرگرمشون کنی”
هوپ:
آره حواسشون رو پرت کنی از این موضوع ”ی بخش اینه که من این کار رو برای خودم انجام میدم تا زمان بگذره چون من حوصلم سر رفته و اونام هم همینطور و خب بیایم به جای اینکه همینجوری وقت بگذرونیم ی سرگرمی داشته باشیم و خب موضوع دیگه اینکه این موضوع ی انتخاب مهم و بزرگه که من انتخاب کردم که واقعا عاشق اینم که با بچه هام وقت بگذرونم و خب یجورایی از نظر نقشی که دارم دوست دارم ب یادشون بندازم که من مادر شمام و شما فرزندان من هستین و خداوند به دلیلی منو مادر شما قرار داده و خب ما دوست هستیم اما اون احترام هم هست که وقتی چیزی رو در اکثر موضوعات میگم باید انجام بشه انجامش میدن و بحث زیادی در موردش وجود نداره و اونا سعی میکنن در مورد موضوعاتشون گاهی اوقات با من صحبت کنن و وقتی که میگم کافیه و اینجوری تصمیم گرفته شده دیگه بحثی نداریم و خب فکر میکنم که ما قطعا دوستان همدیگه هستیم و از بودن در کنار هم لذت میبریم.
در مورد بچه ها موضوع خیلی پیچیده وجود نداره و یجورایی باید اکثر چیزهارو جالب و مفرح کنی. مثلا وقتی داریم خونه رو تمیز میکنیم و هیچکی نمیخواد این کار رو انجام بده و در موردش حرف بزنه من میگم خیله خب بچه ها پاشید ما قراره با هم انجامش بدیم، موزیک رو روشن کنید و این کار رو لذت بخش کنید چون قرار نیست زجر آور باشه. اونا میدونن که من نه تنها عاشقشونم بلکه واقعا دوسشون دارم.
فک میکنم مادرِ خوشحال بودن خیلی مهمه و میدونم که شنیدنش خیلی عجیبه چون بعضی وقت ها بقیه افراد خوشحال نیستن اما فک میکنم اگر شما فقط لذت ببری تو خونت و با خانوادت و مثبت اندیش باشی. من فک میکنم مادرای زیادی مستاصل میشن و نگران هیجان زده میشن و میدونم چون من بعضی وقتها اینجوری میشم، اما من باید خودم رو از این وضعیت بیرون بکشم و بگم چیزی که اینجا مهمه اینه که بگم آیا این چیزایی که رخ داده مهمه؟ نه. چیزی که مهمه اینکه لذت ببریم و شاد باشیم مهمه”
خانم شایسته:
مادرا چجوری میتونن والد شادی باشن؟
هوپ:
من واقعا فک میکنم که این ی انتخابه و باید انتخابش کنی.
ی آهنگ هست که توسط ی گروه به اسم king and country نوشته شده
و اسم آهنگ اینه: من شادی رو انتخاب میکنم
و همونجوری که میدونیم ما بعضی وقت ها، ما این حس رو نداریم فک میکنم باید بگیم و فکر کنیم که چرا من الان شاد نباشیم.
بعضی وقتها ما انتخاب میکنیم ک شاد نباشیم و فک میکنم ما نیاز داریم که انتخاب کنیم که شاد باشیم و سپاسگزار چیزهایی باشیم که داریم نه اینکه به چیزهایی که نداریم و نمیتونیم انجام بدیم فک کنیم و این ی چیز مادی گرایی نیست و ی کلیته و ی نگرش کلی که لذت و شادی رو ورای نگرانی و ناامیدی انتخاب کنیم.
شاد باشید (:
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD453MB30 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 39137MB30 دقیقه
سلاااااام 🙋
سلام استاد عزیزمم
سلام خانم شایسته گل
سلام خانواده ی رایان
و سلام دوستان همراه با سایت
این قسمت انقدرررر نکته داشت که اصلا نمیدونم چطور همرو بنویسم
اول خدارو شکر میکنم بابت این فایل زیبا و انرژی دهنده و بابت وجود نعمتی مثل خانم شایسته که واسمون ویدیو میگیره📹
خانم شایسته از شماهم تشکر میکنم واقعا🌺
وای چقدر ژست خانوم هوپ توی عکس این قسمت زیباست😍
میخوام بگم چقدررر جای مایک خالیه چقدر دوست داشتم تو این سریال باشه تا ببینم چطور با لوک بازی میکنن 👬
چطور توی فضای زیبای پرادایس لذت میبره و چطور شکر گذاری میکنه 🙏
استاد خیلی دلم تنگ شده که عشق بین شما و مایک بهم انرژی بده
واقعا ازتون میخوام سلامم رو بهشون برسونید
من از دیدن مایک خیلی انرژی میگیرم چون یجورایی الگوی منه
شاید جالب باشه که یه پسر ۱۵،۱۴ ساله الگوم باشه اما واسش دلیل دارم
خب من ۱۶ سالمه و سنم کمه و اینکه یه انسانی رو تقریبا هم سن خودم ببینم که داره اونطوری که من میخوام زندگی میکنه خیلی بهم انگیزه میده چون با توجه به اینکه زندگی ما رو به طور صد درصدی فرکانس های خودمون تشکیل داده ذهنم دیگه نمیتونه دلیل و منطقی بیاره و بگه اون پدرش استاد عباس منشه اما پدر تو چی؟
دیگه نمیتونه بهونه بیاره و بگه شانسش زد با استاد رفت امریک بلکه میگم مایک ۱۰۰ درصد فرکانس هایی رو اگاهانه یا نااگاهانه ارسال کرده که خداوند شرایطی رو جلوی پاش گذاشت که بتونه الان توی یه مدرسه ای که خدا میدونه استاد ثروتمندم چقدر بابتش هزینه کرده بمونه 🤗🏰
خدارو شکررررر
خدارو شکر که فردی هست که اونجوری که من میخوام داره زندگی میکنه
اون مدرسه ای که من دوست دارم درس میخونه📚🏰
اون دبیر هایی ک من دوست دارم داشته باشم داره
اون تفریحی که من دوست دارم میکنه🏕
اون روابطی که من دوست دارم با خانوادم داشته باشم با شما داره 👪
تو خونه ای که من دوست دارم توش زندگی کنم ،زندگی میکنه 🏠
لباس هایی میپوشه که ۸منم دوست دارم بپوشمشون (البته دخترونشونو😄)👗👛
وسایل هایی داره که منم دوست دارم اونارو داشته باشم
گوشی ای داره که منم دوست دارم داشته باشم 📱
و……..
و اینه که مایک الگوی منه و الان دلم به الگو گرفتن از مایک خیلی تنگ شده 🤗
ولی چقدر دوست دارم این دیدگاهتون رو با اینکه عاشقانه پسرتون رو دوست دارید اما بازم بخاطر مایک خودتون رو محدود نکردید و نگفتید اون نباشه بهم خوش نمیگذره و اومدید دارید لذت میبرید حتی بدون مایک!
باوررر کنید وقتی رفتار شما رو با اطرافیانم مقایسه میکنم متعجب میشم مثلا چند روز پیش با نامادریم بیرون بودم من فالوده خریدم به ایشونم پیشنهاد دادم بخره ولی هی یجوری بود نمیخرید بهش گفتم چرا نمیخری خیلی خوشمست؟ شاید باورتون نشه گفت الان ابولفضل"برادر ناتنیم"نمیخوره دلم نمیاد 🤐 حالا ابوالفضل هرروزم خوراکی میخورها ! خلاصه یکاری کردم بخره اما واقعا متعجب بودم چون سبک زندگی شمارو دیده بودم و بعد از دیدن این رفتار مغزم یهو سوت کشید 😰
——————🌼—————-
خب طبق وعده ای که به خودم دادم میخوام این کار عقب افتاده رو که " دیدن قسمت به قسمت سریال زندگی در بهشت و کامنت کردن اگاهی هایی که از این سریال یاد گرفتم قبل از خوندن کامنت دوستان" رو انجام بدم
قبلا یک بار تمام قسمت هارو تا قسمت ۴۰ دیده بودم و حالا میخوام از اخر دوباره نگاه کنم و نکاتو بنویسم که برای قسمت ۴۰ انجام شد و لایک زیبای استاد هم انگیزه ای بود در اول مسیر سپاسگذارم 🤗
البته برای نوشتن این کامنت تنبلی کردم چون کلاس بازیگری میرفتم و دیگه تمام وقتم رو تمارین بود اما حالا بعد دو روز متوجه شدم این کار اشتباهه و من هرچقددددرم که تمربن بازیگری کنم اگه شخصیتم تغییر نکنه اتفاق خاصی نمی افته
باید بیشتر وقتم رو روی سایت بزارم و البته که زمانی رو هم به تمرین اختصاص بدم اما در کنار سایت
نوشتن این کامنت ۲ روز طول کشید چون هرروز یکم مینوشتم بعد میرفتم سراغ تمرین اما الان متوجه شدم که باید بیشتر وقتم رو تو سایت بگذرونم
خب بریم سراغ نکات:
🔍اولین نکته ی مثبتی که متوجه ی اون شدم"راحت طلبی " استاد جان و خانم شایسته بود
اخه چقدر مهمون و میزبان میتونن روشنفکر و راحت طلب باشن که به جای اینکه مثل خانواده های ایرانی وقتی یه مهمون براشون میاد ۲۴ ساعت پیششون باشن و از کنارشون جم نخورن، اجازه میدن هم مهمون استقلال خودش رو داشته باشه و هم میزبان
یعنی این دیدگاه که “درسته که ما الان مهمون داریم اما قرار نیست که بخاطر مهمونامون استقلالمون رو از دست بدیم پس وقتی که هم امکانات وهم علاقش رو داریم میریم و این چند روزرو توی مکانی میمونیم که هم ما از تنهایی و استقلالمون لذت ببریم و هم برای مهمونامون احساس راحتی بیشتری ایجاد کنیم ” خیلی به لذت بردن کمک میکنه
میدونی فرق تفکر امریکایی ها با ایرانی ها چیه؟ اینکه که شما با این کارتون احساس راحتی و نزدیکی بیشتری به مهموناتون تقدیم کردید و خانواده ی رایان تفکرشون اینه که امکانات بیشتری"راحتی و تنهایی"رو در اختیارشون گذاشتید و بهشون این امکان رو دادید که مثل خونه ی خودشون اونجا زندگی کنن و لذت ببرن
اما اگه اینجا صاحب خونه مهمون رو توی خونه تنها میزاشت و میرفت توی ار وی میخوابید مهمون دیگه این حس رو نداشت که صاحب خونه داره براش امکانات بیشتری فراهم میکنه بلکه نظرش این بود که "ببین دو روز نتونست مارو تحمل کنه ببین چقدر بهمون کم محلی کرد چرا نموند ازمون پذیرایی کنه؟ ببین با این کارش میگه ازتون خسته شدم برید"و با این نوع تفکر ها اجازه ی لذت بردن از شرایط رو به خودشون نمیدادن
ارامش خانواده ی رایان درباره ی تصمیم شما بخاطر اصلی است به اسم "توقع نداشتن از کسی"
خانواده ی رایان از شما توقع ندارند که همیشه کنارشون بمونید و ازشون پذیرایی کنید بلکه اونا میدونن که هیچ کس وظیفه نداره بخاطر شخص دیگه ای از خواسته ها ش بگذره
هیچ کس وظیفه ای نداره بخاطر لذت بردن مهمان از فضای ملکش تمام ازادیش رو از دست بده و بخاطر همینه که اروم هستن بخاطر همینه که شکر گزار امکاناتی که در اختیارشون گذاشتید هستند؛ بدون بهانه بدون قیدو شرط و بدون هیچ ناله ای از کم و کسری های احتمالی.
و البته که این سبک مهمان داری هم برای مهمان و هم میزبان خیلی اسان و لذت بخشه
اما از طرف دیگه مهمان های ایرانی با توقع داشتن از میزبان ارامش رو هم از خودشون و هم از میزبان میگیرن و به همین علت توی مهمانی ها تمام بارِ مهمانی بر دوش میزبان است و به جای اینکه از بودن مهمان ها لذت ببره بدتر خسته و درمانده میشه و همینه که مهمان هم احساس معذب بودن میکنه
"که البته هم در امریکا و هم در ایران افرادی با عقاید مخالف زادگاهشون هم وجود دارند "
🔍وای دارکووب😍
دوست دارم یه دارکوب از نزدیک ببینم و صدای نک زدنش روی چوب رو با گوش هام از نزدیک حس کنم وای که چقدددر این پرنده زیبا و تواناست !انقدر نکش محکمه که میتونه هرجارو که اراده کنه با نک های قوی و خوشگلش سوراخ کنه و بره اونجا زندگی کنه خدای من اخه چی افریدی تو؟!😄
واقعا تو بهشت به این زیبایی معلومه دارکوب هاهم علاقه دارن لونه کنن
اینجا دیگه فقط آهوش کمه تا تکمیل بشه و بشه یه بهشت واقعی !
🔍خدای مننننن ! اون گوشه جزف و میبینید؟ اول صبح پا شده اومده ماهیگیری به شوق برنده شدن چقدر این برادرا اراده دارن اخه ! اون از جیکاپ که عزمش رو جزم کرده که حتما روزی یک ویدیو آپلود کنه و اینم از جزف که مصمم شده باید برنده ی این مسابقه باشه و برای برنده شدن اول صبح اومده تلاش کنه
درواقع اونا برای خواستشون تلاشو حرکت میکنن
تلاش میکنن که خودشون رو به"خودشون"ثابت کنن
تلاش میکنن که اون چیزی که از درون بهش علاقه دارن رو به بهترین شکل انجام بدن حالا یکیشون مثل جیکاپ علاقش فیس بوکه و یکی دیگشون مثل جزف علاقش ورزشه و میبینیم که هرکدوم فقط توی زمینه ی مورد علاقه خودشون برای پیشرفت تلاش میکنن و نمیخوان توی همه ی زمینه ها عالی باشن .
مثلا اصلا دیدین جزف بره ویدیو بگیره؟
خدایی هممون دیدیم که بچه هایی که با باور های محدود کننده ی خانواده های نااگاه بزرگ میشن دوست دارن تو همه چیز اول باشن مثلا مثلا خودش تو ورزش خوبه اما وقتی میشنوه داداشش تو کامپیوتر خوبه میره سریع پشت کامپیوتر تا به همه ثابت کنه که من از داداشم بهترم.
اما واقعا همچین چیزی رو تو این بچها دیدیم؟
تاحالا دیدیم جزف بره فیلم بگیره یا مثلا جیکاپ خیلییی زیاد سعی کنه تو ورزش خوب باشه؟
درسته که گاهی میره ماهی گیری میکنه یا با بقیه ورزش میکنه اما ایا به اندازه ی جزف پیگیر هست؟
اونقدر که جزف تو پینگ پنگ خوبه لوک و جیکاپ و لیوای خوب هستن؟
اونقدری که جیکاپ تو فیس بوک خوبه بقیه هستن ؟
اونقدر که لیوای تو بازی های کامپیوتری خوبه بقیه هم خوبن؟
یا اونقدر که لوک تو درس هاش خوبه(طبق گفته ی خانوم هوپ)بقیه هم خوبن؟
دقیقا دلیل ارامش این بچه ها همینه دلیل اینکه با خودشون و دیگران در صلح هستند همینه چون خودشون رو "همون طوری که هستن"پذیرفتن ؛اصلا نمیخوان تو همه چی خوب باشن نمیخوان خودشون رو به بقیه ثابت کنن اونا بهترینِ خودشون هستن
میبینیم که جزف به جای اینکه بعد از هر باخت ناامید بشه دوباره تلاش میکنه تا ایندفعه موفق بشه
تازه اون رقابت صلح امیز داره نه اینکه بخواد توانایی های شخص مقابل رو انکار کنه و خودش رو برتر جلوه بده بلکه با ارامش و دوستانه در کنار مادرش ماهی میگیره
چقدر دوست دارم دیدگاه هوپ رو که واقعا داره با جزف مسابقه میده و اونو دست کم نمیگیره
و همچنین جزف برای پیشرفتش از قانون درخواست هم استفاده میکرد و از بقیه میخواست باهاش پینگ پنگ بازی کنن تا بتونه بازیش قوی شه
🔍خانوم شایسته من چقدر لذت میبرم از اینکه هیچ چیز رو سخت نمیگیرید چقدر ارامش دارید وقتی دارید میزبانی میکنید میدونید این خیلی برام تعجب اور و قابل تحسینه چون مادر من وقتی یه مهمون میاد به شدددت هول میکنه و حتی وقتیم که مهمون نیست باز همیشه انگار کلی کار داره و هوله اما وقتی شمارو میبینم که با ۶ نفر مهمون اینهمههه ارامش دارید واقعا لذت میبرم و ارزو میکنم مادر من هم به ارامش شما برسه😇
چقدر دوست دارم که با مهمون انقدر راحتید فکر شو کنید ایران اگه مهمون خودش برای خودش غذا درست کنه دیگهه هیچی صاحب خونه خودشو میکشه که "الان ناراحت میشن الان درباره ی ما چی فکر میکنن الان میرن به همه میگن و …"اما اینجا چقدررر راحت خودشون هرچی میخوان
درست میکنن و میخورن و واقعا چقدر امکان داره همه چیز اسان و راحت باشه
🔍چقدر خوبه که واقعا فارق از دیدگاه دیگران حرف زد عمل کرد ، لباس پوشید،رفتار کرد چقدر به ادم ارامش میبخشه
چقدر خوبه که تو مهمونی به جای اینکه به فکر ارزونتر بودن مبلمون از مبل مهمونمون باشیم رو همون مبل با مهمون بنشینیم و لذت یه هم صحبتی رو به خودمون هدیه بدیم
البته چه صحبت هایی؟ اینو شما انتخاب میکنی صحبت هایی که بالی برای پروازمون میشه یا ترمزی برای حرکتمون
به جای اینکه با هزار تا ناخن مصنوعی و مژه و مدل مو و ارایش و … خودمون رو ازار بدیم و بزاریم تو جعبه ؛فقط با یه لباس شیک و ظاهری اراسته به خودمون لذت چابکی و راحتی رو هدیه بدیم
البته شیک برای کی؟برای خودت نه برای تایید دیگران
🔍راستی چقدر لذت بردم از اینکه هرکس به دیدگاه و سلیقه ی دیگری احترام میزاره و هیچ کس نمیخواد که به دیگری ثابت کنه داری اشتباه کنی باید اینطور بگردی اون کارو کنی اونو بخوری و …
و هرکس هرچی دوست داره میپزه و نوش جان میکنه
تو زمانی که اکثر زن و شوهر ها سر تفاوت عقیده هاشون از هم جدا میشن و به مشکل بر میخورن چقدررر زیبا استاد و خانوم شایسته حتی نوع سلیقه ی غذاییشون هم متفاوته و با عشق اونو پذیرفتن
وما چقدررمیتونیم از این خانواده درس بگیرم اخه !
چقدر خوشم اومد که اقای رایان صبحانه درست کردند و اشپز خونه رو هم تمیز کردند
یعنی این دیدگاهی که آشپزی و تمیز کاری فقط برای زنان نیست و من هم میتونم آشپزی کنم خیلییی تو روابط کمک میکنه و حتی بالعکس
اینکه از همسرت توقع نداشته باشی چه از شوهرت و چه از خانومت
کار کردن و خرج کردن فقط وظیفه ی مردان نیست
تمیز کاری و آشپزی فقط برای زنان نیست
بچه داری فقط برای زنان نیست
انجام کار های سنگین فقط برای مردان نیس
این ویژگی هارو به وضوح میشه تو روابط استاد و خانوم شایسته مشاهده کرد
وقتای شده که به جای خانوم شایسته استاد عباس منش آشپزی کردند و غذای ساده اما با کیفیت برامون درست کردن 😄
وقت های هم شده که خانوم شایسته پا به پای استاد بهشت رو زیباتر کردند
و اینه اون اصلی که باعث ارامش در روابط باشه"توقع نداشتن"
اگه استاد یه لباس زیبا برای خانوم شایسته میخره خانوم شایسته میدونه که داره بهش عشق میورزه نه اینکه وظیفه داشته باشه
اگه خانوم شایسته حتی زیر سینگ رو تمیز میکنه و غذا های رنگو رنگ میزاره استاد درک میکنه که خانوم شایسته عشق رو از طریق تک تک مواد غذایی که اون غذا رو تشکیل دادند داره به استاد هدیه میکنه و وظیفه ای نداره
اگه همین الان به روابط زندگیمون نگاه کنیم متوجه میشیم که بیشتر درگیری ها و ناآرومی های روابط هامون بخاطر توقع داشتن از همه حتی خودم هم که دارم این متن رو مینویسم الان با توقع داشتن از مادرم روابطمون رو تیره کردم (بخدا از دیروز که توقع از مادرم رو از درون خودم کم کردم انقدررر باهام خوب شده اصلااا عجیییب من هیچ کاری نکردما فقط از درون توقعم روکم کردم)
🔍و باز هم جیکاپ …
پسر بچه ی کوچولویی که بهم چندین بار یاد اوری کرد که چطور باید مصمم شم و به مسیرم با ایمان ادامه بدم
این پسر تو این یکی دو هفته رفته سراغ زبان فارسی و هرروز با جمله های جدیدش مارو سوپرایز میکنه
با اون لحجه ی زیبا تو جمله هاش
اون حس اعتماد به نفسش وقتی داشت به جزف یاد میداد
چقدررر انگیزه ی جیکاپ برای فرهنگ ایران رو دوست دارم
و چقدر این مصمم بودن رو باید ازش یاد بگیرم
سالهاست میخوام زبان انگلیسی رو یاد بگیرم اما کو عمل؟از یادگرفتنش فقط خواستنشو دارم ولی الان دارم با چشم میبینم تفاوت این پسررو و دوست دارم واقققعا ازش الگو بگیرم
🔍چقدر دوست داشتم اتحاد این خانواده رو اینکه برای پیدا کردن لیوان گنشده ی یکی از اعضا همه ی اعضا بسیج شدن و همراه مادر دنبال لیوان گشتن
بدون اینکه بگن به من چه؟مگه من گم کردم ؟و هزار جور بهانه
چقدر دوست دارم این ویژگی این خانواده رو 👪
حتی تو قسمت های قبل هم نمونه هایی از این اتحاد رو دیده بودیم و نمونه اش همراهی تمام اعضا برای خالی کردم وسایلاشون از ون بودن
🔍دیدگاه ثروتمند این خانواده خیلی به دلم نشست
خیلی از ادما با اینکه خیییلیم خوب پول میسازن اما از اون پول به جز انباشته کردنش توی بانک استفاده ی دیگه ای نمیکنن ،نمیزارن که خودشون از اون نتیجشون لذت ببرن ؛نمیزارن که با خرید وسایل دلخواهشون به خودشون هدیه بدن؛نمیخوان که از اون پول هیچ استفاده ای بکنن
و اگه یکی از اعضای اون خانواده ها به جای هوپ لیوانش رو گم کرده بود حالا از غم اینکه باید پول یه لیوان جدید بده ساعت ها غصه میخورد
در واقع این ویژگیشون باعث میشه اون پول هاشون هیچ وقت زیاد تر نشه چون این محدودیت "کم بود ثروت "در ذهنشون وجود داره
ولی الان میبینیم که خانوم هوپ اصلا غصه نخورد اول تمام تلاشش رو کرد ولی دیگه زیاد سخت نگرفت و با این باور که"بینهایت ثروت وجود داره"خیلی راحت رفت و یکی دیگه خرید و هم خودش لذت برد و هم اجازه ی ورود ثروت بیشتر رو به زندگیش داد
🔍 من از مصاحبه ی خانم شایسته با خانم هوپ متوجه شدم که دلیل اینکه انقدر هرکدوم از بچها سر جای خودشون هستند و به توانایی های خودشون باور دارند و نمیخوان تو همه چی عالی باشن اینه که خانم هوپ و البته پدر خانواده انارو همینجور که هستند دوست دارند و قبول کردند
اینکه نمیخوان بچشون تو همه چیز خوب باشه
من بعضی وقت ها به مادرم میگم "مامان چرا میخوای من همه چیز رو بلد باشم من تو چیزایی خوبم که بقیه توش خوب نیستن"و جواب مادرم اینه که میخواد من کامل و بدون نقص باشم من درکش میکنم اون یک مادره و با باور های محدود کننده ی ایران بزرگ شده و اون فکر میکنه که داره بهم لطف میکنه و این برام خوبه
اما میخوام نتایج رو با دیدگاه خانم هوپ مقایسه کنم
در واقع خانم هوپ با این نوع دیدگاه که هر کدوم از بچهام توی یه کار خوبه و اصلا لازم نیست که کامل و بدون نقص باشن بچهارو بزرگ کرده و به توانایی هاشون احترام میزاره
یکی از نکاتی که تعجب منو به شدت بر انگیخت اینه که اونا با این موضوع که لیوای همش داره بازی کامپیوتری میکنه مشکلی ندارند
نمیرن گوشی رو از دستش بکشن بگن به جای این کارا درستو بخون یه کاره ای شی بلکه تشویقش میکنن و میدونن که با بازی کامپیوتری هم میشه موفق شد
اونو برای توانایی هاش تشویق میکنن و حتی میشینن و بازیش رو نگاه میکنن که یوقت فکر نکنه تو این راه تنهاست و چقدررررر خوبه واقعا
جیکاپ تو فیس بوک خوبه و خودمون دیدیم که چطور پدرش همراه استاد اونو تشویق کرد که بره جلو و حرکت کنه بهش نگفت فیس بوک چیه و فلان بلکه بهش انگیزه داد که از همون چیزی که توش خوبه و علاقه ام بهش داره پیشرفت کنه جیکاپ تو درس هاش خوب نیس اما از نظر خانوم هوپ این اصلا اشکال نداره چون قرار نیست تو همه چیز خوب باشه
جزف توی ورزش خوبه اون توی پینگ پنگ همه ی اعضارو به جز پدرش برد و این نشون دهنده ی توانایی هاشه
طبق گفته ی خانوم هوپ پدرش با جزف ورزش میکنه و براش وقت میزاره
و لوک که خانوم هوپ اشاره کردند که تو مدرسه خیلی موفقه
ببینید الان ما چهار فرد متفاوت با علایق و استعداد های کاملا متفاوت رو داریم که با هم برادرند و تو یه خونه زندگی میکنن
اما خانوم هوپ اونارو همینجور که هستند پذیرفته
اون هم عاشقشونه هم دوستشون داره این دوتا متفاوتن از هم
خب همه ی پدرو مادرا عاشق فرزندشون هستند اما بیشترشون فرزنداشون رو دوست ندارند!
یعنی اون رفتار و ویژگی های فرزندشون رو قبول ندارند و میخوان اونارو طوری که دوست دارند تغییرشون بدن و این باعث میشه به اختلاف بر بخورن مثل منو مادرم
که البته چند روزه که واقعا داره به استعدادم (بازیگری)احترام میزاره و این بخاطر فرکانس های خودمه
سعی کنید هم عاشق فرزندتون باشید و هم اونارو دوست داشته باشید☺
🔍شاد بودن
خانوم هوپ به عنوان یه مادر واقعا شاده ایشون طبق گفته های خودشون سعی میکنه حتی در زمانی که دارن به ظاهر کار سختی هم انجام میدند کاری میکنن که اون کار لذت بخش باشه براشون و میبینیم که این ویژگی به بچها هم انتقال پیدا کرده
اون همش دنبال بچها نیست و برای خودش هم وقت میزاره اما در زمان مناسب با بچهاهم بازی میکنه نه فقط بخاطر بچها بلکه خودش هم لذت میبره
🔍چقدر این بچها مسئولیت پذیر بزرگ شدن که یه بچه کوچولو داره به مامانش تو اشپزی کمک میکنه بدون ناله و خستگی
🌸برای همتون عشق و ثروت روز افزون از خدا میخوام
به خدا میسپارمتون