سریال زندگی در بهشت | قسمت 39

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «حمید» به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

سلام به همگی

من اینارو ترجمه کردم خوشحال میشم ترجمه کامل تر رو از دیگر دوستان ببینم

خانم شایسته:

“به نظر من تو بچه های خیلی خوب و خوش فکری رو تربیت کردی، من تو این چند روز شاهدش بودم

اون راهکار مفید و موثری که تو برای رسیدن به این نتایج ازش بهره بردی چی بوده؟”

هوپ:

“اول از همه ازت ممنونم برای نظری که داری که من بچه های خوبی دارم و منم باهات موافقم در این مورد، اما اگر بخوام صریح و منصفانه صحبت کنم باید بگم که این تنها من نیستم که این نتایج رو رقم زده. خب من همسری دارم که خیلی حامیه و من واقعا فکر میکنم که خدا بهم آگاهی و بصیرت داده. از نقطه نظر من این یه حالت معموله و هرچیزی که بهش اشاره داری تنها من موثر درش نیستم و این یه کار گروهیه و ترکیبی از عوامل مختلفه.

اما خب ما داریم در مورد واقعیت زندگی صحبت میکنیم و ایمان. احتمالا اون کاری که من سعی میکنم انجام بدم اینکه من فارغ از هر چیزی عاشق اونام و میدونم که به نظر میرسه ی چیز طبیعی و معمولی باشم اما من واقعا اونا رو برای اون چیزی که هستن دوست دارم و عاشقشونم و پذیرفتمشون و تشویقشون میکنم برای اون چیزی که هستن و فک میکنم خیلی از والدینی که میبینم میخوان بچه هاشون عالی باشن و بی نقص ولی من فک میکنم اون چیزی که خیلی مهمه اینکه اونارو برای چیزی که هستن تشویقشون کنی نه برای اینکه بی نقص و عالی هستن مثل پسر دومم یعقوب. یعقوب خیلی تو درسای مدرسش خوب نیست. خب من همون انتظاری رو که از پسر اولم دارم از اون ندارم که تو مدرسش خیلی خوبه بنابراین در نظر گرفتن سطح مختلف بچه های و پذیرفتنشون و عاشقشون بودن و تشویق کردنشون و انتظار نداشتن از اونا برای اینکه عالی باشن و اینکه همیشه بهشون اجازه بدی که تا صدمه ببینن (منظور اینکه با مسائلشون مواجه بشن و بازخورد بگیرن) و بعضی وقت ها فک میکنم خیلی از والدین دوست دارن فقط و فقط حرف بزنن و خیلی نمیخوان گوش بدن و با بچه هاشون باشن. خب بچه های من جز افراد مورد علاقه من در کل جهان هستن و فک میکنم این یِ حقیقته که من نه تنها عاشقشونم بلکه خیلی ازشون خوشم میاد و فک میکنم اونا هم همینو میگن”

خانم شایسته:

“عالی بود و نکات بسیار عالی بود که گفتی”

خب از نظر شما چطور بقیه مادرها میتونن به بچه هاشون کمک کنم که مشارکت خوبی با هم داشته باشن و به هم کمک کنن و این کارا رو از روی اجبار انجام ندن بلکه به عنوان یِ کار جالب و دوست داشتنی انجام بدن مثل کاری که بچه هات انجام میدن”

هوپ:

” ازت ممنونم. من فک میکنم یجورایی و بعضی وقتها اونا بابایی هستن”(فک میکنم اینو گفت)

من فقط تلاش میکنم که بهشون بگم شما جز این خانواده هستین، و …. و شما فقط نباید به چیزی که خودتون میخواید فکر کنید و باید ب فکر بقیه و خواسته هاشون هم باشید و فک میکنم تو این موضوع پدرشون ی الگوی بسیار عالیه چون همیشه دنبال فرصتیه که بقیه رو شاد کنه و با افراد مهربون باشه و اینطوری نیست که همش به فکر خودش باشه

همچنین فک میکنم ی دلیلش اینه که ما همیشه باهاشون صحبت میکنیم و اون چیزی که میگن مهمه برامون و وقتی میبینیمشون که با بقیه بزرگسالان صحبت میکنن و تعامل دارن ی حس خوب اعتماد به نفس و اینکه خودشون هستن رو درِشون میبینم و فک میکنم اونا حس خوبی رو در مورد خودشون دارن و بعد میتونن این رویه رو در مورد دیگران داشته باشن”

خانم شایسته

“پسرات با وجود تفاوت هاشون، علایقشون، شخصیت شون، مهارت و استعدادشون، از همدیگه حمایت میکنن و لذت میبرن و بطور شگفت انگیزی به عادت ها و مهارت های هم احترام میذارن و همچنین  حمایتگر هم هستن و من میخوام بدونم چ چیزی باعث این نتیجه شده”

هوپ:

” اره اینطوری هستن و من به این خاطر عاشقشونم.

من فک میکنم به این خاطره که منو شوهرم هر دو حمایتگر هستیم و زمان و انرژی میذاریم برای هر کدوم از بچه ها در مورد اینکه چ چیزی رو دوست دارن انجام بدن، برای مثال لیوای عاشق بازی کامپیوتریه.

همسرم رایان همونقدر که عاشقه ورزش مثل بی باله، عاشق بازی کامپیوتری نیس، من به این قضیه به شکل متعادل نگاه میکنم. رایان با بچه ها تو دیدن بیس بال و رفتن به بیرون وقت میذاره.

من رایان رو تشویق میکنم که زمانی رو نه در کل روز در حد 30-40 دقیقه یا هر چیزیکه میشه صرف کنه تا از بازی کردن لیوای لذت ببره و باهاش تو این قضیه وقت بگذرونه.

به خاطر اینکه میبینم که لیوای خودش رو از پدرش تو این قضیه جدا میبینه (فک میکنم اینجوری بوده چون صدای باد زیاده بقیه دوستان هم بنویسن تا بدونیم درست بوده یا نه) و این چیزی نیست که من میخوام.

من میخوام لیوای بدونه که از نظر ما اون چیزی که اون دوست داره انجام بده مهمه. خب این چیزیه که من شوهرم رو تشویق میکنم که انجام بده

من و لیوای اغلب هر روز جز اولین افرادی هستیم که صبح بیدار میشیم و خب اینجوریه که من کنارش میشینم و وقت میذارم و بازی کردنش رو میبینم. بازی ویدئویی چیزی نیست که من ازش لذت ببرم و عاشقش باشم اما من از اینکه اون لذت میبره لذت میبرم. من دوست دارم به چیزی که اون ازش لذت میبره علاقه مند باشم تا اونو خوشحال کنم. خب من عامدانه وقت صرف میکنم تا بازی کردنش رو ببینم چون اون ازش لذت میبره”

خانم شایسته:

” تو بیش از اینکه مادرشون باشی دوستشون هستی برای مثال دیروز وقتی که رایان رفته بود والمارت خرید کنه و ما تو پارکینگ لات منتظرش بودیم تو ی بازی رو طراحی کردی که ی جورایی سرگرمشون کنی”

هوپ:

آره حواسشون رو پرت کنی از این موضوع ”ی بخش اینه که من این کار رو برای خودم انجام میدم تا زمان بگذره چون من حوصلم سر رفته و اونام هم همینطور و خب بیایم به جای اینکه همینجوری وقت بگذرونیم ی سرگرمی داشته باشیم و خب موضوع دیگه اینکه این موضوع ی انتخاب مهم و بزرگه که من انتخاب کردم که واقعا عاشق اینم که با بچه هام وقت بگذرونم و خب یجورایی از نظر نقشی که دارم دوست دارم ب یادشون بندازم که من مادر شمام و شما فرزندان من هستین و خداوند به دلیلی منو مادر شما قرار داده و خب ما دوست هستیم اما اون احترام هم هست که وقتی چیزی رو در اکثر موضوعات میگم باید انجام بشه انجامش میدن و بحث زیادی در موردش وجود نداره و اونا سعی میکنن در مورد موضوعاتشون گاهی اوقات با من صحبت کنن و وقتی که میگم کافیه و اینجوری تصمیم گرفته شده دیگه بحثی نداریم و خب فکر میکنم که ما قطعا دوستان همدیگه هستیم و از بودن در کنار هم لذت میبریم.

در مورد بچه ها موضوع خیلی پیچیده وجود نداره و یجورایی باید اکثر چیزهارو جالب و مفرح کنی. مثلا وقتی داریم خونه رو تمیز میکنیم و هیچکی نمیخواد این کار رو انجام بده و در موردش حرف بزنه من میگم خیله خب بچه ها پاشید ما قراره با هم انجامش بدیم، موزیک رو روشن کنید و این کار رو لذت بخش کنید چون قرار نیست زجر آور باشه. اونا میدونن که من نه تنها عاشقشونم بلکه واقعا دوسشون دارم.

فک میکنم مادرِ خوشحال بودن خیلی مهمه و میدونم که شنیدنش خیلی عجیبه چون بعضی وقت ها بقیه افراد خوشحال نیستن اما فک میکنم اگر شما فقط لذت ببری تو خونت و با خانوادت و مثبت اندیش باشی. من فک میکنم مادرای زیادی مستاصل میشن و نگران هیجان زده میشن و میدونم چون من بعضی وقتها اینجوری میشم، اما من باید خودم رو از این وضعیت بیرون بکشم و بگم چیزی که اینجا مهمه اینه که بگم آیا این چیزایی که رخ داده مهمه؟ نه. چیزی که مهمه اینکه لذت ببریم و شاد باشیم مهمه”

خانم شایسته:

مادرا چجوری میتونن والد شادی باشن؟

هوپ:

من واقعا فک میکنم که این ی انتخابه و باید انتخابش کنی.

ی آهنگ هست که توسط ی گروه به اسم king and country نوشته شده

و اسم آهنگ اینه: من شادی رو انتخاب میکنم

و همونجوری که میدونیم ما بعضی وقت ها، ما این حس رو نداریم فک میکنم باید بگیم و فکر کنیم که چرا من الان شاد نباشیم.

بعضی وقتها ما انتخاب میکنیم ک شاد نباشیم و فک میکنم ما نیاز داریم که انتخاب کنیم که شاد باشیم و سپاسگزار چیزهایی باشیم که داریم نه اینکه به چیزهایی که نداریم و نمیتونیم انجام بدیم فک کنیم و این ی چیز مادی گرایی نیست و ی کلیته و ی نگرش کلی که لذت و شادی رو ورای نگرانی و ناامیدی انتخاب کنیم.

شاد باشید (:

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    453MB
    30 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 39
    137MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

317 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناهید رحیمی تبار» در این صفحه: 1
  1. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    به نام خدایی که موفق وهدایتم کرد.

    سلام به استادعزیزومریم عزیز.

    سریال زندگی دربهشت قسمت ۳۹.

    مریم جون قسمت اول این کلیپ راجع به احترام گذاشتن به حقوق شخصی افراد،صحبت کردن وگفتن که وقتی به حقوق همدیگه احترام می‌زاریم ینی هرکسی هر سلیقه ومزاجی که داره راانجام میده وکسی تحمیلی به کسی امرونهی نمیکنه .

    مریم جون درمورداحترام گذاشتن آداب و رسوم وفرهنگ ،قومیتها،گفتن .

    مهموناشون راتوخونه آزادگذاشتن که هرطورکه میخان عمل کنن وهرچی خودشون دوست دارن بپزن وبخورن .

    ایشون حتی درموردخودشون واستادمون گفتن که گاهی غذای متفاوت وطبق سلایق خودشون می خورن .

    ولی متاسفانه بین ماها،کمترپیش میاد،اینطورعمل کنیم .بیشترطبق سلیقه مرد خونس،حتی ادویه ای که میخایم توغذابریزیم بایدهمان چیزی باشه که آقای خونه دلش بخواد.واگرنه با،قورزدن همسرت یااخم کردنش ،بایدروبروبشی .

    تازه احساس هم بهش بگیم میگه من سلیقم خوبه هرچی من میگم ،همونوانجام بده.البته گاهی همین طوره ولی گاهی هم نه .

    وقتی تعداد اعضای خانواده ،بیشترهم باشه که این مسئله سخت ترمیشه.بنابراین ماتصمیم گرفتیم ،همگی سعی کنیم ازتمام غذاهاخوشمون بیاد.حالااونی که باب طبعشه،بالذت میخوره واونی که باب طبعش نیس،بااکراه میخوره .تنوع توغذاهم عامل مهمی درلذت بردن ازغذامیتونه باشه .

    واماصحبتهای شیرین ومنطقی ودرست ،خانم هوپ.

    خیلی برام جالب وقشنگ بودکه یه مادرامریکایی ،انقدبرای بچه هاش ارزش و احترام قائل بود.

    تاحالاکسیونداشتم که درموردفرهنگ وتربیت فرزندانش توکشوردیگه ای ،صحبت کنه ،میخام بگم هیچ شناختی به نحوه تربیت اونوریا،نداشتم .

    اول از تعدازیادفرزندانشون تعجب کردم ،۴فرزند.

    به نظرم خیلی زیاده .

    اونم ۴تاپسرتقریبامستقل .

    مشخصه خانواده ی محترم ومتحدی هستن .

    منم باخانم هوپ،موافقم که مهارت تربیت پدرومادر،توبچه هاتاثیربسزایی داره .

    باتوجه به بعضی از اختلاف سلیقه هابیت منووهمسرم ،ولی بابت بچه ها همیشه سعی میکنیم اشتراک نظرداشته باشیم .وازاین بابت مشکلی پیش نمیادودوگانگی نداریم .

    خداروشکربچه های منم به لحاظ شخصیتی ،طوری هستن که مورد تایید دیگران والبته که خودمون ،هستن .

    دخترم ۱۱سالشه وپسرم ۱۹سالش .

    هردوشونوقوی وشجاع وباجسارت تربیت کردم .

    به خاطر اینکه خودم و همسرم به علت خجالتی بودن پنداشتن اعتمادبه نفس آسیبهای زیادی خوردیم ،اجازه ندادم اونا،بی اعتمادبه نفس بشن.تاجایی که تونستم تشویق و حمایت ازشون کردم حتی اگه کارخاصی انجام ندادن ویاشکستی خوردن .

    شهامت نه گفتن رابهشون یاددادم .

    ازاستادقانون درخواست کردن رایادگرفتم وبه هردوشون ،آموزش دادم و گفتم انجام بدن .

    منم مثل خانم هوپ،منتظرروی دادن اتفاق یااستعداد خاصی نیستم که توبه هام ببینم بعددوسشون داشته باشم .واقعن منووپدرشون اونهارابه خاطروجودخودشون دوست داریم .همه کاری براشون انجام میدم بدون توقع ،توقعی که اکثرپدرومادرهادارندکه بچه هام جبران کنن .

    تنها چیزی که ازشون میخام مراقبت کردن سالم ودرست ازخودشونه .اینکه بچه های شجاعی باشن واجازه ندم که هیچ شکست یامشکلی به اونهاصدمه وارد کنه یااوناراتوحال بدنگه داره .

    توجه وتمرکزبه زیبایی هارابهشون یاددادم تاازاحساس بددوربمونن .

    خداراتووجودشون نهادینه کردم وگفتم بهترین یارویاور،بهترین کسی که توهرحالت کنارشماست ،خداس .ومیتونیدبهش تکیه کنید.

    ازخدافقط انرژیهای مثبت راگفتم.به هیچ وجه درموردغضب خداوجهنم صحبتی نکردم تابه خاطرکاراشتباهی خودشونوسرزنش نکنن تابزرگتربشن وخودشون متوجه بشن .

    قضاوت کردن درمورددیگران راگفتم کاری بیهودس.

    اینکه مراقب حریم خصوصی خودشون ودیگران باشم رایاددادم .

    کم توقع داشتن ازاین جهان رایادندادم،بلکه گفتم زیادبخواهیدوباورکنیدکه میشود.

    هرباوردرستی راکه ازاستادیادمی گیرم به هردوشون انتقال میدم .واوناهم استقبال میکنن.

    ازشون خاستم باهدف زندگی کنن ولی نگفتم چ هدف‌هایی .

    خاستم ودوست داشتم خودشون انتخاب کنن وتجربه کنن.

    برام مهم نیس نمره ی چندبیارن .هیچ کنترلی روی درس خوندناشون ندارم .

    سرخوندن یانخوندن ،حرص وجوشی نمیکنم .

    حتی به خاطر اینکه توانتخاب رشته ی پسرم دخالتی کردم وبعدن پسرم اذیت شد،ازش عذرخواهی کردم وگفتم دیگه کاری بهت ندارم تاوقتی که خودت چیزی ازم بخای .خب اون موقع باورهام ،فرق میکردکه دخالت کردم .

    هروقت هر زمانی توهرحالی ،هرکدوم نیازبه من داشته باشن که بامن حرف بزنن یادرددلی کنن ،درخدمتشونم .

    خداروشکرمیکنم ازاین بابت که هردو،منودوست صمیمی ورازدارخودشون میدونن .واقعن مامان پایه ای هستم برای هردوشون .

    منم مثل خانم خود خیلی وقتها تمایل ندارم بااوناچیزی ببینم یابازی ای ،بکنم امابه احترامشون وبرای استحکام روابط و نزدیک بودن بهشون ،باهاشون پایه میشم .

    من ازاون مادرایی هم نیستم که وقتی برای خودم نداشته باشم ،اتفاقاخیلی برای خودم ارزش قائلم.واینوخانوادم میدونن.میدونن که ناهید۳روزتوهفته بایدباشگاه بره ،یه روزتوهفته استخر داره،ساعتهایی نیازبه خلوت داره که کتاب بخونه یافایلی گوش بده و بنویسه .واقعن تواین تایمها،اصلن مزاحمم نمیشن .ویاهرکارشخصی دیگه ای که داشته باشم .

    اتفاقاهردوفرزندم ،اهل ورزش هستن ،حتی دوران مدرسه هم ترک نمی کنن .

    من مادرمنضبط وقانون مندی هستم .سعی میکنم ودوست دارم بچه هام هم همین طورباشن .تحمیل نمیکنم وخودم انجام میدم تا انشالله اوناهم ازمن یادبگیرن.چیزی که می بینم ،همین طورمیشن انشالله.

    تودوره ی عزت نفس استاد،خیلی چیزهایاد گرفتم ،وهمه ی درسهاوتجربه های استادنه تنها روی خودم اثرمثبت گذاشت بلکه توبالابردن عزت نفس واعتمادبه نفس بچه هام ،هم تاثیربسزایی داشت .

    ذهنم به خیلی چیزهابازشد.وهمه ی درسها رابه هردوی اونها،توضیح میدادم .خداروشکرخانوادگی استادراقبول داریم ووقتی چیزی میگم هیچ کدوم بحث یامخالفتی نمیکنن .آخه بیشترمون وقت میزارم گوش میدم.

    اینم ازهم مداربودن بااستاددیگه .هرکس حرفاشوبادقت می‌شنوه ،جذبش میشه .

    بله من فرزندانم راآزادگذاشتم وفقط هرجا خودشون بخان ،کمک وراهنماییشون میکنم .درواقع اصل مطلب اینوبگم که کاملاسپردم به خداوباوردارم خدابیشتروبهترازمن مراقب فرزندان منه.هدایت خداراتوزندگی یادشون دادم اوناهم بااعتمادبه خداپیش میرن به خصوص پسرم که بزرگتره والان درکش بیشتره .

    ما مثل گذشته هامون عمل نمی‌کنیم .

    دقیقاهربلایی که بنده خدابزرگترای ،مابه سر،مااوورده بودن را،من برعکسش راانجام میدم تاباکمبودی مواجه نشن .

    اینم بگم بچه های من لوس نیستن ،اتفاقابه جاش ،من مادرسختگیری هم هستم .ازلوس بازی هم خوشم نمیاد.

    توبیماری ومریضی حتی لوسشون نمیکنم وکلن متفاوت بااکثرمادرا،برخوردمیکنم تاقویتربشن و همیشه تکیه به خودشون بکنن .

    پدرشون هم باهاشون رفیقه وهم مهربون .

    به نظر خودم هردومون تعادل اخلاقی باهاشون داریم ،ولی من بیشترکنارشونم .وباهاشونم وبامن راحترن .

    ازدوره ی عشق ومودت هم خیلی چیزایادگرفتم به خصوص چندفایلش که مخصوص جوونهابود،بیشتردرموردروابط سطحی بچه ها،واقعن به پسرم خیلی خیلی کمک کرد.بچم ظاهراخیلی آسیبهاخوردولی دارم قوی شدنش وباورهای درست اجراکردنش رو توروابط دارم می بینم .وازاین بابت خوشحالم .وسپاسگزاراستادعزیزم هستم .

    همین جاازتک تک مادران بافهم ودرک بالاتشکرمیکنم ودستشونومیبوسم وبه تک تکشون افتخارمیکنم که متفاوت با مادران گذشته عمل میکنن.

    ازخانم هوپ هم تشکرویژه دارم که یادآور،دقت در تربیت فرزندانمون شدن .ومریم عزیز که سوالات قشنگ وبه جاودرست پرسیدن .

    امیدوارم هرروز آگاهی هامون بیشتروبیشتربشه تابهترعمل کنیم .

    استادجونم عاشقتم .

    مریم جونم عاشق توهم هستم .

    خداحفظتون کنه .

    حق نگهدارتون باشه الهی🙏😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: