سریال زندگی در بهشت | قسمت 39 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

317 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2977 روز

    بنام خالق زیبایی ها، بنام اوکه هر چه دارم ازاوست

    سلام ودرود فراوان به استاد عزیزم ومریم بانوی زیبا ودوستان الهی ام

    خدارا سپاسگزارم بخاطر این لحظه واین فرصتی که برای نوشتن وتعقل کردن به من داد

    خدارا سپاسگزارم بخاطر زیبایی هایی که امروز نصیب وروزی ام کرد

    خدارا سپاسگزارم به‌خاطر نعمت‌های ریز ودرشتی که از روی لطف وکرمش به من بخشیده وازش میخوام قدرت سپاسگزاری از این نعمت‌ها را به من بدهد

    خدارا سپاسگزارم به خاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان الهی ام

    خدارا سپاسگزارم که مرا به این مسیر توحیدی هدایت کرد ودر این مکان الهی حضور دارم

    خدارا سپاسگزارم بخاطر وجود پدر ومادر پرمهرم وهمسر مهربانم وهمه عزیزانم

    خدای من یه روز شگفت انگیز دیگه را با نامت ای بخشنده ترین آغاز میکنم

    خدایا من عاشق این آرامش وفضای روحانی این بهشت زیبا هستم

    توصیف این زیبایی ها، آسمان آبی که حاشیه هایی از رنگ سفید دارد ،درختان سرسبز وتنومند با آواز پرندگان ،دریاچه آرام وپرنعمت با حرکت موجهای ریزدر سطح آن که تصاویر درختان بر سطح آن زیبایی آن را دوچندان کرده چمنهایی به رنگ سبز فسفری ،وفضای سایه و روشن ایجاد شده از تابش نور خورشید بر این بهشت زیبا ، در قالب کلمات نمی گنجد فقط میتونم چشمانم را ببندم وخودم را در آن فضا تصورکنم از اعماق وجودم نفس بکشم وبگویم خدایا شکرت ….شکرت….شکرت

    ای جانم مریم جان چقدر شما دواستاد عزیزم برا خودتون ارزش قائل هستید که برای اینکه بتونید فضای خصوصی خودتون را داشته باشید و طبق برنامه ریزی خود بتوانید به کارهای سایت وهم به انجام کارهایی که درروز باید صورت گیرد رسیدگی کنید در کنار مهمانهای توحیدیتون تصمیم گرفتید در RV بمانید وخانه را کامل در اختیار مهمانها قرار دادید واقعا که این حد از عزت نفس ،درصلح بودن با خود ،ارزشمند دانستن خودتون ،سخاوت وبزرگی شما دو عزیز برای من قابل تحسین وستودنی است واین همان حدومرزهایی که ما می تونیم در روابطمون با دیگران داشته باشیم وآن حدومرزها را رعایت کنیم ونگران حرف وقضاوت دیگران نباشیم

    ای جانم ،جوزف که مشغول ماهیگیری هست خدای من مریم جان همیشه این کنجکاوی شما برای من ستودنی بوده وهست از صدای نوک زدن دارکوب بر روی چوب متوجه آن دارکوب زیبا با سر قرمز رنگ شدید خدایا شکرت که هرروز زیبایی‌های بیشتری را در این بهشت روزی مان میکنی

    خدای من ،من عاشق شخصیت آقای رایان هستم چقدر این مرد مهربان ودوست داشتنی هست امروز صبحانه خانواده را آماده کرده ،همین است وقتی بچه ها الگوی درستی در زندگی دارند می آموزند که در کنار هم با آرامش به یکدیگر کمک کنند احسنت آقای رایان که آشپزخانه هم تمیز کرده

    ای جانم خانم hope که با انرژی صبح بخیر می گوید وجیکاب دوست داشتنی با آن لهجه شیرینش سلام می‌کند وبدنبال آن لوک که صبح بخیر می گوید جوزف زیبا به تقلید از برادر خود جیکاب سلام می دهد ،خدای من جیکاب که توضیح میده چگونگی معرفی جوزف را وخانم هوپ که با عشق به آن دو نگاه می‌کند

    خدای من جیکاب روز به روز داره در یادگیری زبان فارسی پیشرفت می‌کند وامروز می گوید از دیدنت خوشبختم

    من عاشقتم مریم جان که اینقدر ذوق زده میشین از فارسی صحبت کردن بچه ها

    چقدر خوبه که ماهم یاد بگیریم واستفاده کنیم از این اصل ساده گی که به جای وقت گذروندن جهت جلب توجه دیگران وقت بیشتری بگذاریم تا از کنار هم بودن لذت ببریم واز تجربیات هم استفاده کنیم ویکدیگر را بهتر بشناسیم وچه زیبا بیان کردید مریم جان تنها زمانی ما میتونیم اینها را تجربه کنیم که خودمون باشیم چون مجبور نیستیم برای جلب توجه ،یا ترس از قضاوت دیگران نقش بازی کنیم

    چقدر این ساده گی رو دوست دارم اینکه دو خانواده از فرهنگهای متفاوت آنقدر با هم راحت هستند در اصل با خودشون در صلح اند که هر کسی نوشیدنی وغذایی که باب میل وسلیقه خودش هست ومیخورد ویک طرف مجبور نیست به‌خاطر راضی کردن طرف مقابل برخلاف سلیقه وطبع خود رفتار کند

    ای جانم این یعنی ارزش قائل شدن برا خود ،اینکه من اینقدر برا خودم ارزش قائل باشم اینقدر با خودم در صلح باشم که نخوام بخاطر طرف مقابلم از غذایی که دوست دارم صرف نظر کنم وغذایی بخورم که باب میلم نیست وهمانطور که مریم جان گفتند در کنار همدیگه با شادی ولذت هرکسی غذای مورد علاقه خودش رو میخورد احسنت مریم جان احسنت استاد احسنت

    خدایا شکرت که هرروز که میگذره من بیشتر یاد میگیرم روش درست زندگی کردن چون الگوهایی دارم که در تمام زمینه ها برام یه الگوی نمونه اند

    خدای من چقدر جوزف زیبا ودوست داشتنی هست

    آفرین به خانم هوپ چقدر در ماهیگیری مهارت دارد واز این فرصت که ماهی‌ها جمع شدند برای غذا خوردن استفاده کرد ویه ماهی گرفت وچه ماهی زیبایی باله ها ودمش هاله ای از رنگ سبز وقسمت پایین سرش هاله ای از رنگ بنفش

    ای جانم که جوزف هم پابه پای خانم هوپ به رقابت خود ادامه می دهد وچقدر این رقابت که عشق بدون وابستگی ودلسوزی همراه است لذت بخش هست واینکه از تمام تفریحات دیگه در کنار ماهیگیری نیز لذت می‌برند

    چه تمرکزی گذاشته جوزف رو ماهیگیری وخانم هوپ چه احساس فوق العاده‌ای دارد که در کنار فرزندش مشغول ماهیگیری هست وچقدر شخصیت این فرد برام ستودنی است هم مهربان وبامحبت هست وهم به بچه هاش فرصت اشتباه کردن وتجربه گرفتن ورشد می دهد در واقع هم برای فرزندانش مادر هست وهم یک دوست پایه

    چقدر شخصیت رقابت طلبی جوزف که مریم جان توضیح دادند برام جالب وستودنی بود اینکه از شکست‌ها نا امید نمی شود بلکه درسش رو می گیرد وادامه می دهد واز موفقیتهاش غره نمی‌شه بلکه انگیزه می‌گیره برای تلاش بیشتر وبدست آوردن موفقیت‌های بیشتر در اصل این بچه ها یاد گرفته اند طبق قانون زندگی کنند واگر به موفقیتی رسیدند نگویند این آخرش هست نه بلکه تشویق شوند وانرژی بگیرند برای موفقیت‌های بیشتر وآنطرف از شکست‌ها نا امید نشوند بلکه با تلاش بیشتر ودرس گرفتن از شکست‌ها دوباره ادامه دهند

    مهم نیست که ما چه ویژگی شخصیتی داریم ،مهم این است که ما چطور آن ویژگی شخصیتی را درست هدایت کنیم در جهت علایقمون ،که همیشه انگیزه هامون را زنده نگه داریم وهر بار قابلیتها وتواناییهای بیشتری را از خودمون نشان بدیم

    خدای من چقدراین خانواده دوست داشتنی وستودنی اند که همه باهم بسیج شدند تا لیوان خانم هوپ(یتی که نوشیدنی را خنک نگه می دارد ) که نمیدونه کجا گذاشته راپیدا کنند یعنی هر کدام از اعضای خانواده احساس مسئولیت می کنند واین برام واقعا شگفت انگیز هست

    دقیقا مریم جان ماهم درکنار شما داریم هرروز می‌بینیم که این مردم چقدر توحیدی اند وچقدر خوب یاد گرفته اند

    به راحتی وخیلی خوب پول بسازند وخیلی خوب از این ثروت برای لذت بردن بیشتر استفاده کنند اصلا به خودشون سخت نگیرند وعاشق تجربه کردن وخرید کردن چیزهایی هستند که دوست دارند ودقیقا مصداق این گفته استادجان که :

    به جای کوچک کردن خواسته ها ت ،باورهات را قدرتمندتر کن

    واین مردم نیز همین کار را می‌کنند به جای اینکه ازخواسته هاشون بگذرند پول بیشتری می سازند تا خواسته هاشون را با لذت تجربه کنند

    همین امروز که خانم هوپ لیوان مورد علاقه اش( یتی ) را گم کرد ووقتی تلاش بچه جهت پیدا کردن آن به جایی نرسید بدون اینکه حال خودش را بد کند واجازه دهد تا نجواها شروع به جولان کنند خیلی راحت یه لیوان جدید برای خودش خرید تا از آن لذت ببرد

    خدای من چقدر ابراز محبت لوک به خانم هوپ دیدنی وستودنی بود احسنت به خانم هوپ که اینقدر عالی با تک تک فرزندشان رابطه دوستی برقرار کرده اینکه اجازه میده تالوک بغلش کنه وزور آزمایی خودش رو نشون بده واقعا ستودنی است

    ای جانم لیوای وجوزف هم که مشغول لذت بردن از بازی پینگ پنگ هستند

    خدای من خانم هوپ چه جایی را انتخاب کرد برای نشستن ولذت بردن وجواب دادن به سوالات مریم جان،منظره پشت سر خانم هوپ واقعا زیبا وشگفت انگیزه

    احسنت مریم جان که اینقدر عالی قانون تحسین کردن را درک وعمل می کنید واین تحسین را به طرف مقابل انتقال میدین که شما بهترین مادر هستید

    یکی از سرراست ترین ومیانبر ترین راه برای موفقیت این است که ما الگوهای خوب را در مورد هر خواسته ای که داریم پیدا کنیم ،وباورهای قدرتمند کننده آنها را بشناسیم وآن باورها را در خود پرورش بدیم ومانند آن الگوها عمل کنیم

    مصاحبه مریم جان وخانم هوپ

    اولین چیزی که در این مصاحبه نظرم را جلب کرد این بود که خانم هوپ با گشاده رویی تمجید وتعریف مریم جان را پذیرفت واز ایشون تشکر کرد که اینجوری فکر می کنند

    خانم شایسته

    به نظر من تو بچه های خیلی خوب و خوش فکری رو تربیت کردی ومن این چندروز شاهد بودم

    راه کار مفید و موثری که تو برای رسیدن به این نتایج بکار بردی چی بوده

    هوپ

    اول از همه ازت ممنونم برای نظری که داری که من بچه های خوبی دارم و منم باهات موافقم

    اما اگر بخوام صریح و منصفانه صحبت کنم باید بگم که این تنها من نیستم که این نتایج را رقم زده

    خب من همسری دارم که خیلی حامی منه و من واقعا فکر میکنم که خدا بهم اگاهی و بصیرت داده

    از نقطه نظر من این یه حالت معموله وهرچیزی که بهش اشاره داری تنها من در آن نقش ندارم و این یه کار گروهی هست و ترکیبی از عوامل مختلف

    اما خب ما داریم در مورد واقعیت زندگی وایمان صحبت می‌کنیم

    احتمالا اون کاری که من سعی می کنم انجام بدم اینکه من فارغ از هر چیزی عاشق بچه هامم

    میدونم که به نظر چیز طبیعی و معمولی میاد اما من واقعا اونارو برای اون چیزی که هستند دوست دارم و عاشقشونم و پذیرفتمشون و تشویقشون می کنم برای اون چیزی که هستند

    و خیلی از والدین را می‌بینم که دوست دارند بچه هاشون عالی وبی نقص باشند

    ولی من فکر می کنم اون چیزی که خیلی مهمه این است که اونارو برای چیزی که هستند تشویقشون کنیم نه برای اینکه بی نقص و عالی هستند مثل پسر دومم جیکاب زیاد دردرسهای مدرسه اش خوب نیست

    خب من همون انتظاری رو که از پسر اولم دارم که تو مدرسه اش خیلی خوبه از اون ندارم

    بنابراین در نظر گرفتن سطح مختلف بچه ها و پذیرفتنشون و عاشقشون بودن و تشویق کردنشون و انتظار نداشتن از اونا برای اینکه عالی باشند و اینکه همیشه بهشون اجازه بدیم تا صدمه ببیند یعنی با مسائلشون مواجه شوند و نتیجه آن را ببینند

    بعضی وقت ها فکر می کنم خیلی از والدین دوست دارند فقط و فقط حرف بزنند و خیلی نمی‌خواهند گوش بدهند و با بچه هاشون باشند

    خب بچه های من جز افراد مورد علاقه من توکل جهان هستند و فکر می‌کنم این یک حقیقته که من نه تنها عاشقشونم بلکه خیلی ازشون خوشم میاد و فکر می‌کنم اونا هم همینو میگن

    خانم شایسته

    عالی بود و نکات بسیار عالی بود ،که گفتید

    خب از نظر شما چظور بقیه مادرها میتوانند به بچه هاشون کمک کنند که مشارکت خوبی با هم داشته باشند و به هم کمک کنند و این کارارو از روی اجبار انجام ندهند بلکه بعنوان یک کار جالب و دوست داشتنی انجام بدهند مثل کاری که بچه های تو انجام میدهند

    هوپ

    ازت ممنونم.

    من فکر می‌کنم یجورایی و بعضی وقتها اونا بابایی هستند

    من فقط تلاش می کنم که بهشون بگم شما جز این خانواده هستین، و شما فقط نباید به چیزی که خودتون میخواهید فکر کنید و باید به فکر بقیه و خواسته هاشون هم باشید و فکر می‌کنم تو این موضوع پدرشون یک الگوی بسیار عالیه چون همیشه دنبال فرصتیه که بقیه رو شاد کنه و با افراد مهربون باشه و اینطوری نیست که همش به فکر خودش باشد

    همچنین فکر می کنم یک دلیلش اینه که ما همیشه باهاشون صحبت می کنیم و آن چیزی که میگن برامون مهم هست و وقتی می بینیم که با بقیه بزرگسالان صحبت می‌کنند و تعامل دارند یه حس خوب اعتماد به نفس و اینکه خودشون هستن رو دروجودشون میبینم

    و فکر می کنم اونا حس خوبی در مورد خودشون دارند و بعد میتوانند این رویه رادر مورد دیگران هم داشته باشند

    خانم شایسته

    پسرات علی رغم تفاوت هاشون، علایقشون و شخصیت شون و مهارت و استعدادشون از همدیگه حمایت می‌کنند و لذت می‌برند و بطور شگفت انگیزی به عادت ها و مهارت های هم احترام می‌ذارند و همچنین حامی هم هستند و من میخوام بدونم چه چیزی باعث این نتیجه شده است

    هوپ

    اره اینطوری هستند و من به این خاطر عاشقشونم.

    من فکر می کنم به این دلیل است که من و شوهرم هر دو حمایتگر هستیم و زمان و انرژی میذاریم برای هر کدوم از بچه ها در مورد اینکه چه چیزی رو دوست دارند انجام بدهند، برای مثال لیوای عاشق بازی کامپیوتریه.

    همسرم رایان همونقدر که عاشقه ورزشی مثل بی بال هست، عاشق بازی کامپیوتری نیست،

    من به این قضیه به شکل متعادل نگاه می کنم. رایان با بچه ها در دیدن بیس بال و رفتن به بیرون وقت میذاره.

    من رایان رو تشویق می کنم که زمانی رو نه در کل روز در حد 30-40 دقیقه یا هرچیزی که میشه صرف کنه تا از بازی کردن لیوای لذت ببره و باهاش تو این قضیه وقت بگذرونه.

    به خاطر اینکه می‌بینم که لیوای خودش رو از پدرش تو این قضیه جدا می‌بیند و این چیزی نیست که من میخوام.

    من میخوام لیوای بدونه که از نظر ما اونچیزی که اون دوست داره انجام بده مهم هست

    خب این چیزیه که من شوهرم رو تشویق میکنم تا انجام بدهد

    من و لیوای اغلب هر روز جز اولین افرادی هستیم که صبح بیدار میشیم و خب اینجوریه که من کنارش میشینم و وقت میذارم و بازی کردنش رو می بینم. بازی ویدئویی چیزی نیست که من ازش لذت ببرم و عاشقش باشم اما من از اینکه اون لذت میبره لذت میبرم. من دوست دارم به چیزی که اون ازش لذت میبره علاقه مند باشم تا اون رو خوشحال کنم. خب من وقت صرف میکنم تا بازی کردنش رو ببینم چون اون ازش لذت می‌برد

    خانم شایسته

    تو بیش از اینکه مادرشون باشی دوستشون هستی برای مثال دیروز وقتی که رایان رفته بود والمارت خرید کند و ما تو پارکینگ والمارت منتظرش بودیم تو یک بازی رو طراحی کردی تا یه جورایی سرگرمشون کنید

    هوپ

    اول اینکه من این کار رو برای خودم انجام میدم تا زمان بگذره چون من حوصلم سر رفته و اونام هم همینطور.

    و خب بیام به جای اینکه همینجوری وقت بگذرونیم یک سرگرمی داشته باشیم و خب موضوع دیگه اینکه این موضوع یه انتخاب مهمه و بزرگه که من انتخاب کردم و واقعا عاشق اینم که با بچه هام وقت بگذرونم.

    خب یجورایی از نظر نقشی که دارم دوست دارم به یادشون بندازم که من مادر شماهستم و شما فرزندان من هستین و خداوند به دلیلی منو مادر شما قرار داده.

    و خب ما دوست هستیم اما اون احترام هم هست که وقتی چیزی رو در اکثر موضوعات میگم باید انجام بشه انجامش میدن و بحث زیادی در موردش وجود نداره و اونا سعی می‌کنند در مورد موضوعاتشون گاهی اوقات با من صحبت کنند و وقتی که میگم کافیه و اینجوری تصمیم گرفته شده دیگه بحثی نداریم.

    و خب فکر میکنم که ما قطعا دوستان همدیگه هستیم و از بودن در کنار هم لذت میبریم

    در مورد بچه ها موضوع خیلی پیچیده وجود نداره و یجورایی باید اکثر چیزهارو جالب و مفرح کنید.

    مثلا وقتی داریم خونه رو تمیز می‌کنیم و هیچکس نمیخواد این کار رو انجام بده و در موردش حرف بزنه من میگم خیلی خب بچه ها پاشید ما قرار با هم انجامش بدیم، موزیک رو روشن کنید و این کار رو لذت بخش کنید چون قرار نیست رنج اور باشه.

    اونا میدونند که من نه تنها عاشقشونم بلکه واقعا دوستشون دارم

    فکر میکنم مادر خوشحال بودن خیلی مهمه و میدونم که شنیدنش خیلی عجیبه چون بعضی وقت ها بقیه افراد خوشحال نیستند

    اما فکر میکنم اگر شما فقط لذت ببری تو خونت و با خانوادت و مثبت اندیش باشید کافی است

    من فکر میکنم مادرای زیادی مستاصل میشوند و نگران هیجان زده میشن و میدونم چون من بعضی وقتها اینجوری میشم، اما من باید خودم رو از این وضعیت بیرون بکشم و بگم چیزی که اینجا مهمه اینکه بگم ایا این چیزایی که رخ داده مهمه؟ نه

    چیزی که مهمه اینکه لذت ببریم و شاد باشیم

    خانم شایسته

    مادرا چه جوری میتونند والدین شادی باشند؟

    هوپ

    من واقعا فکر میکنم که این یک انتخابه و باید انتخابش کنید.

    یک اهنگ هست و اسم اهنگ اینه: من شادی رو انتخاب میکنم

    و همونجوری که میدونیم ما بعضی وقت ها این حس رو نداریم فکر میکنم باید بگیم و فکر کنیم که چرا من الان شاد نباشم.

    بعضی وقتها ما انتخاب می‌کنیم که شاد نباشیم و فکر می‌کنم ما نیاز داریم که انتخاب کنیم که شاد باشیم و سپاسگزار چیزهایی باشیم که داریم نه اینکه به چیزهایی که نداریم و نمیتونیم انجام بدیم فکر کنیم و این یک چیز مادی گرایی نیست ، یک نگرش کلی است که لذت و شادی رو جدااز نگرانی و ناامیدی انتخاب کنیم.

    خدایا شکرت…شکرت….شکرت

    عاشقتونم….

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    Ramtin Seisan گفته:
    مدت عضویت: 2920 روز

    به نام خداوند وهاب

    لذت بخش بود این قسمت و مصاحبه با Hope چون من خیلی‌ رفتار این مادر و پدر و عشق بین این خانواده برام جذاب بود و لذت میبردم از این که چقدر این بچه‌ها با هم خوبن و الان می‌شه فهمید که این مادر چقدر با خودش در صلح هست، و باور داره که باید لذت برد و عشقی‌ که به این بچه‌ها میده و از اونها دریافت میکنه، وقتی‌ Hope رو با مادرهای خودمون مقایسه می‌کنم معنی عشق به خود رو بهتر درک می‌کنم، مادر من تمام عمرش رو فقط برای بچه هاش گذروند انگار که خودش رو مسول ۱۰۰درصد بچه هاش میدونسته جوری که از تمام لذت‌های خودش بگذره، حتی وقتی‌ در سن ۳۲ سالگی همسرش رو از دست میده هرگز ازدواج نمیکنه چون میگه من مسول بچه هام هستم، نتیجه این می‌شه که همه بچه هاش هم مهاجرت می‌کنن و اون تنها می‌شه، اما این مادر اول به خودش عشق میده، زمانی‌ رو میذاره و از علاقه مندیش که اینجا ماهیگیری یا موتورسوری هست لذت میبره، به جای این که وظیفه خودش بدونه که باید برای کل خانواده هر روز غذا بپزه و حتی اگر یه روز هم نخواد یا نتونه عذاب وجدان بگیره، وقتی‌ یطی ایشون گم می‌شه میره و واسه خودش میخره، چقدر لذت بردم، در صورتی‌ که دیدم مادران ما که از علاقه مندی خودشون میگذرن و پول رو برای بچه‌هاشون خرج می‌کنن، یعنی‌ شوهر و بچه‌ها در اولویت هستن نسبت به خودشون، اینها نشون میده که این خانم چقدر با خودش در صلح هست و نتیجه هم اون می‌شه که همسر و بچه هاش عاشقش باشن و از باهاش بودن لذت ببرن، اون موقعه‌ها خیلی‌ شنیدیم که مادر ایرانی یه چیز دیگست، یا این که غربیها که عاطفه نداران اما وقتی‌ هزاران غربی رو دیدم که خیلی‌ خوب به بچه‌هاشون عشق میدن و همچنین با خودشون در صلح هستن، فهمیدم که کلا معنی عاطفه در فرهنگ ما اشتباه تعریف شده، عاطفه یعنی‌ از خود گذاشتن، و به دیگران بها دادن، و دیگران رو در اولویت قرار دادن، اما Hope یه الگو خیلی‌ عالی‌ از مادریست که عاشق خودشه، عاشق همسر و بچه هاش هست و چقدر این خانواده جذاب و قابل الگو برداری هستن، تک تک رفتار و صحبت‌های این خانم من رو یاد حرفهای استاد در بسته عشق و مودت میندازه، انقدر این خانم برای خودش ارزش قائل هست که بچه هاش هم عاشقش هستن، وقتی‌ پسرش اون رو در آغوش میکشه چقدر لذت بخش هست دیدن اینجور صحنه‌ها خدای من، ممنونم مریم جان برای ضبط این لحاظت، برای این مصاحبه با Hope. و درس دیگه از این قسمت این بود که ما هم دوستانی فنلاندی داریم که میان به کلبه جنگلی‌ ما ولی‌ فرقشون اینه که وقتی‌ میان مثل مهمان رفتار می‌کنن، یعنی‌ میشینن، ما غذا میپزیم، میشوریم جم می‌کنیم تا به آخر، و من هم که کارم انلاین هست اون یکی‌ دو روز از کار میفتم، دفعه آخر به همسرم گفتم من اینجوری لطمه میبینم دوست دارم بیان اما نه به عنوان مهمان، به عنوان کسانی‌ که میان و چند روزی با ما زندگی‌ می‌کنن و همه به هم کمک کنن، و ایشون هم موافقت کرد، تا قبل از این جلسه برام سوال پیش اومده بود که یعنی‌ استاد کلا کارش رو ۴ روز میذاره کنار و به مهمون میرسه؟ چون من خودم دقیقا تو همین شرایط قرار میگیرم، و مریم جان گفتن که می‌رن توی RV و روی کارشون تمرکز می‌کنن.

    خدارو شکر می‌کنم که جواب تمام سولاتم بلافاصله داده می‌شه و خیلی‌ زود میفهمم که چه کاری در مسیر درسته.

    بینهایت برای این قسمت سپاسگزارم.

    Somi

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2248 روز

    به نام خداوند وهاب

    سلام به رهروان راه حقیقت

    خدای من این منظره چقد زیباست شگفت انگیزه این صبح این ارامش این درختها و چمنها و دریاچه حیرت اوره ،اروی عشق من چقد خوبه چقد کاراست که حالا که مهمون داریم میتونیم بریم توی اروی و ما سبک زندگی خودمونو داشته باشیم و حتی جدا غذا بخوریم و مهمونهامونم به سبک خودشون زندگی کنند و خودشون غذای خودشون رو درست کنن و اینکه مهمونها هم بااین روش مشکلی ندارن که میزبان مدام در خدمتشون نیست و مثل ما بگن حتما خوششون نمیاد اومدیم خونه شون واسه همین جاشونو جدا کردن و برامون غذا نمیذارن و این عالیه خدایا من عاشق این فرهنگم یا این فرهنگو بین خودم و نزدیکانم‌ میسازم یا به جایی میرم که این فرهنگو داشته باشه خدایاشکرت

    یکی از بچه هاهم فک کنم ژوزفه داره ماهی میگیره ،واااو دارکوب من تاحالا دارکوب ندیدم فقط تو کارتونها دیده بودم واقعا هم کله ش قرمزه ای خدایا و مریم جانم چه ذوقی میکنه از دیدنش ،ای جانم روی تیر برق لونه درست کرده عزیزم ،سانتافه دلبر و ون خفن خدیاشکرت

    مریم جان میره پیش مهمونها هم حالشونو بپرسه هم باهم یه روز زیبا رو شروع کنن به این هوشیاری مریم خانم که اگاهانه میره تا زیبایی خلق کنه میگن مسلح به الله اکبر بودن ،ای جان راین هم صبحونه درست کرده هم اشپزخونه رو تمیز کرده به این میگن مرد خوب خدایا و بعدشم نشستن به بازی بدون وقت تلفی خدایاشکرت

    الهی فدات بشم جیکوپ داره به ژوزف یاد میده اخرش ام بگه الهی مامانش چه عشقی میکنه این دسته گلها رو داره خدای من ،هوپ پاشد برای خودش نوشیدنی اورد یه لحظه به خودم فکرکردم دیدم هیچوقت یه کاری رو برای خودم نکردم بدون اینکه از بقیه بپرسم ایا میخوان براشون اینکارو بکنم و هیچوقتم از این اخلاقم لذت نبردم مثلا اگه بخوام یه دونه تخم مرغ بخورم میرم دونه دونه میپرسم ایا کسی تخم مرغ میخوره و جالبه هیچوقت هیچکس ازمن نپرسیده ایا چیزی میخوام یانه وهمیشه هم دلم میشکست چرا طرفی که من همیشه ازش سوال میپرسم اصلا ازمن سوال نمیپرسه و خودش میخوره و میره و حتی دلخور میشدم و لج میکردم اما اینجا وقتی دیدم هوپ پاشد برای خودش نوشیدنی ریخت بدون اینکه به کسی تعارف بزنه حس کردم یه پیچک رو دیدم یه پیچک به اسم تعارف الکی که خودمو مسئول بقیه نشون بدم خودمو در خدمت بقیه بدونم و همین الان تصمیم میگیرم از این به بعد فقط برای خودم کار کنم اگه کسی چیزی ازم خواست براش بیارم ولی اگه خودم خواستم چیزی بخورم اصلا به کسی نگم باید بااین حس مادرهمه بودن مقابله کنم و در عوض از اینکه کسی به من تعارف نزنه اصلا دلگیر نشم وقتی اینجوری خودمو موشکافی میکنم میبینم چقد خصوصیات بدی دارم مثلا وقتی از کاری که یک نفر میکنه بدم میاد واکنش نشون میدم تا دفعه بعد تکرار نکنه و از خودم میپرسم ایا اینکه نذاری بقیه کاری که باب میلشونه انجام بدن کار خوبیه اینکه زندگی رو به بقیه زهر کنی کاری که بقیه هم باتو میکنن و مجبوری همیشه شش دانگ حواست جمع باشه الان چیزی نگم کاری نکنم بقیه ناراحت بشن ایا این استرس رو دوست دای که به بقیه میدی… ایا درست این نیست که رها باشم هرکسی هرکاری کرد بذار بکنه براش تکلیف تعیین نکن دعواش نکن ولش کن دوست داشتی تحسین کن دوست نداشتی کنترل ذهن کن خلاص خلاص به قران تمام قوانین یک رابطه در تحسین و کنترل ذهن خلاصه میشه قسمتی که دوست داری رو تحسین کن برای قسمت نادلخواهت کنترل ذهن کن همین و جالبه منی که خیلی طرفدار زندگی به سبک شخصی بودم تازه دارم میبینم چه مقاومتهایی داشتم چه پیچکهایی به پاهام بود و اصلا متوجه نبودم خدای من این سریال این گوشه گوشه ش داره هر بار عین یک کتاب جلوم باز میشه که دست از قضاوت دیگران بردارم و خودمو فدای هیچکسی نکنم خودمو مسئول هیچکس ندونم حتی بچه م و جوری تربیتش کنم که خودش کار خودشو انجام بده و وظیفه ی منه مادر ندونه که حتما غذا و تمیزی و مرتبی خونه برعهده ی منه و پول دراوردن فقط وظیفه ی پدرشه بلکه یاد بگیره مثل این بچه ها رخت و خوابش رو خودش مرتب کنه از یه جایی به بعد بتونه غداشو درست کنه تو فکر این باشه مثل جیکوپ درامد کسب کنه یه بچه ایی که هم دخترباشه هم پسر تفکیکی نداشته باشه تو ذهنش که اگه دوچرخه ش خراب شد باید فقط پدرش درستش کنه و وظیفه ش فقط غذا درست کردنه و پسری که اگه گشنه ش بود پاشه غذاشو بخوره نشینه که بله مادرم و خواهرم باید بهم غذا بدن چیزی که در فرهنگ ما کردها بشدت قویه که برای یک پسر یا پدر عاره که کار کنه و مادر اگه بمیره باید پاشه به پسرش غذا بده و از جلوش برداره و این راهی نیست که من بخوام ادامه بدم و از خدا کمک و هدایت می طلبم چشمم رو بازتر کنه تا راه درست رو بهتر ببینم خدایاشکرت

    چقد عالیه مهمونیهاتون مریم خانم که زحمتش فقط گذاشتن چندتا طرف یکبار مصرف بیشتره و چقد در ذهن و وجودم درگیریه که ایا اون سرویس زیبای سی نفره ی چینی که مدنظرم هست رو بگیرم برای خونه ی خودم یانه فقط ظروف یکبار مصرف بگیرم اگه مهمون داشتم استفاده کنم و این باورهای محدود کننده ی حالا مهمونها چی میگن و اینکه باظروف زیباتر و بهتر برتریمو به مهمونم نشون بدم و روشونو کم کنم رو زیر پا بذارم! چه موضوع مهمی که منو به فکر واداشت به تصور اینکه الان مهمون بیاد و من غذا رو توظرف یکبار مصرف جلوش بذارم چقد با فرهنگ ما متفاوته و چقد پول زیادی میطلبه که هربار این همه ظرف یکبار مصرف بگیری و بندازی دور ولی فکرشو بکن منی که این همه از ظرف شستن بدم میاد چقد راحت میشم همونجا ظرفها رو میندازم تو یه کیسه و خلاص و میشینم با مهمونم و حتی مهمونم راحتتر هم میشه که خداروشکر ظرفی برای شستن نبود و وااااو چقد فکر عالیه مگه نه فوقش چندبار میگن ظرف ندارن ولی مگه برای ما مهمه مگه برای کسیکه قانون رو بلده و میگه همیشه همه چی باید راحت باشه همه چی باید در جهت لذت باشه کسیکه قانون کنترل ذهن رو بلده این حرفها ارزشی داره نه بخدا وای خدای من استاد چه تصمیم بزرگی گرفتم باور نکردنیه انگار یک بار بزرگ از دوشم برداشته شد بدون اینکه بدونم این بار رو برداشته بودم بخدا قشنگ سبک شدنمو حس میکنم بزرگ شدنمو که لازم نیست اون همه ظرف و قاشق و وسایل پذیرایی بخرم که فقط تو کابینت باشن تا هر وقت مهمون اومد بیان بیرون و از خستگی شستنشون جونم در بره حتی اگه ظرفشوییم داشته باشم چقد خوبه رها کردن این بند که میگفتم باید ظروفم زیباترین و باکیفیت ترین باشن و همه بگن چقد زیباست خدای من میتوتم ساعتها از خوبی و بزرگی این تصمیم که گرفتم و این پیچکی که از پام باز کردم حرف بزنم از این حس پروازی که بهم دست داد از این حس راحتی که تمام وجودمو گرفت از این حس بزرگ شدنی که در این یک دقیقه ی فیلم حس کردم از این رهاشدن از محدودیتهای بیشتر و لذت روزهایی که هنوز نیومدن ولی قراره انقد خوش بگذره که اخر مهمونی فقط لذتش بمونه وبس خدایا من صدها بار شنیدم که شما میگید فقط ظرف یکبار مصرف استفاده میکنید ولی تا این لحظه انقد بزرگ نشده بودم که اینو درک کنم خدایا عاشقتم عاشقتم استاد عاشقتم مریم خانم عاشقتم بخداالان دلم میخواد بغلتون کنم خدایاشکرت

    استاد هنوز دارم مهمونیهام با ظروف یکبار مصرف رو تصور میکنم چقد عالیه حتی لازم نیست از جمع کل جدابشم و با چندتا خانم برم تو اشپزخونه و کلی درددل و خستگی و کوفتگی و همش بگم کی میرن مردم نه اصلا همه ی ظروف با سفره ی یکبارمصرف یجا میره تو پلاستیک و میشینی و لذت میبری واااو چرا قبلا بهش فکرنکرده بودم انقد عالیه ،واقعا شما شگفت انگیزید که برای خودتون زندگی میکنید حتی دو نفری که انقد عاشق هم هستن دو غذای متفاوت میخورن و سر یک میز از بودن باهم لذت میبرن ، چه سبزیجات خفنی چقد تنوع سبزیحات زیاده ، سالاد فوق خوشمزه ی استاد و کوکوی سبزیجات مریم جان چقد راحت و سریع درست میشه نوش جونتون خدایا شکرت

    بازم ماهیگیری با نون ، مریم جان چقد دارید اون تپه ی معروف رو بالا پایین میرد تا ترستون کامل بریزه و هربار ماهی میبینید دست میزنید تا ترسی نمونه و این حس برگردوندن ماهی به اب رو کاملا تجربه کنید حس کنید و بزرگتر بشید خدایاشکرت

    چقد ژوزف زیباست و هوپ با این رقابت اونو در طول این سفر هوشیار و پویا نگه داشته ،اسمون و درختها چقد زیباهستن و دریاچه و اون نسیمی که میوزه عالیه خدایاشکرت

    ژوزف مثل استاده همیشه دوست داره اول باشه هیچوقت از باختن دلسرد نمیشه بلکه بیشتر انگیزه میگیره تا دفعه ی بعد اول بشه واسه همینه همیشه فعاله همیشه انرژی داره و به قول مریم جان که عجب جمله ی زیبایی گفتن مهم نیست چه ویژگی شخصیتی داره مهم اینه اونو درست هدایت کنی مثلا ژوزف که اهل ورزشه به مسیری هدایت شده که سعی کنه همیشه اول باشه همیشه انگیزه داره همیشه قویتر نمایان میشه یا لیوای که گوشه گیره و گوشه گیری برای ما خوب نیست ولی در عوص اونم این ویژگیشو درست هدایت کرده و به سمت نجوم و علم رفته و جیکوپ که خیلی دوست داره مهم باشه شخصیت برتر باشه مشهور باشه این ویژگی شو در جهت یوتیوبر شدن و ثروت داره پیش میبره و اینها عالیه و به من درس میده که بچه هام هر شخصیتی داشتن اصلا مهم نیست اصلا نباید تلاش کنم عوضشون کنم بلکه باید شرایطی براشون مهیا کنم بفهمنن چی میخوان و خواسته هاشون وضوح پیداکنه و درست هدایت بشن چون جهان همونطور که به ژوزف سرزنده و بیرون گرا و ورزشکار نیاز داره به لیوای ارام و درونگرا و دانشمند هم نیاز داره خدایاشکرت

    هوپ چقد عالیه که خودشو پایین نگه نمیداره تا بچه ش بالاتر باشه و خوشحال بشه بلکه همچنان ماهی میگیره و از پسرش جلو میزنه و این از اون مادرهاییه که چون برای خودش ارزش میذاره صددرصد بچه هاش براش ارزش میذارن و اونو ارزشمند میدونن صددرد ژوزف به عنوان یک بچه مادری رو دوست داره که اونقد قویه که از ژوزف جلو میزنه تا مادری که انقد ضعیفه که همیشه بازنده ست و دیدم این مادر چقد محبوبه که بچه هاش مرتب بغلش میکنن و در بدو ورود همه شون داشتن براش از خوبیهای اینجا میگفتن و اصلا اینطو ی نبود هرکی بره پی لذت خودش و اونو تنهابذارن و من با اعماق وجودم دوست دارم یه مادر قوی باشم خدایاشکرت

    ببینید این مادر چقد باارزشه که لیوانشو گم کرده و همه دارن به دنبالش میگردن بخدا من ندیدم همچین خانواده ای همچین مادر و بچه هایی ،و ببینید چقد ارزش داره که بعد از پیدانشدن لیوان با همسرش میرن میخرن وبرمیگردن و این اقا چقد برای خانمش ارزش قائله که باهاش میره یا حتی اگه نمیرفت هم اجازه میداد هوپ خودش بره بخره بیاد و انقد تو زندگیمون اینجور مواقع بهمون گفتن حالا بذار به وقتش دوباره برات میخرم که الان که اینو دیدم هنگ کردم که این ادمها از هیچی نمیگذرن برای خوش بودن و اینکه من همیشه دوست داشتم همون لحظه برم اون چیزیو که میخوام بخرم از عجول بودنم نبود بلکه اینکه پدرم یا همسرم اجازه نمیدادن از باور محدود کننده م برای اجازه گرفتن از دیگران بوده و میتونستم این باور رو اصلاح کنم تا هرلحظه هرچی میخوام و بخرم خدایاشکرت

    مریم جان میگه امریکاییها خیلی خوب پول میسازن و خیلی خوب هم خرج میکنن واقعا پول اگه برای خدمت به انسان نباشه اگه برای راحتی نباشه به چه دردی میخوره ،هوپ با وجودیکه میگه خیلی وقته یتی رو داره و هرروز باهاش بوده اما هیچ وابستگی نداره و خیلی راحت یدونه دیگه یه رنگ دیگه گرفت و لذتشو میبره ،هوپ‌چه گوشواره های زیبا و متنوعی داره و معلومه خیلی گوشواره دوست داره که باخودش اورده سفر ، انگاری غذاهم گرفتن و لوک داره بازشون میکنه و استادم کمک می‌نه ،هوپ داره با لذت به سبک امریکاییها یه چیزو تعریف میکنه چقد عاشق تعریف کردنهاشونم یا پا فیلم بازی کردنه ، ای جانم قلبم خنک شد لوک مامانشو با عشق محکم محکم بغل کرده پس چرا ما بچه هامون نوجون که میشن انقد از ما دور میشن مگه نه اینکه تربیت ما اشتباهه و باید دوباره نگاهی به خودمون بندازیم ،و اینجا که مریم خانم میگه ایشون بهترین مادری هستن که دیدن هوپ میخنده همین نه تعارفی نه شکست نفسی ای هیچ چون اون باور داره خوبه و این باوره که همه چیو داره میچرخونه خدایا شکرت

    منظره ی پشت سر هوپ چقد زیباست خدایا اگه دریاچه مواج نبود ادم فکر میکرد عکسه نقاشیه انقد زیباست ، میزو صندلی بامبوی زیبا، جمله ی فوق العاده ی مریم خانم که درس استاد رو بازگو میکنه که دنبال الگو بگردید و من تا اینجا بلد بودم که دنبال الگو باشم تحسینش کنم وای الان یک درس دیگه هم یاد گرفتم و اونم اینکه باورهای قدرتمند کننده شونو بیرون بکشم و اونو در ذهنم پرورش بدم خدای من عین خمیر وارفتم یعنی من تاحالا عیچی از فایلهای استاد نفهمیده بودم یعنی من انقد مدارم پایین بود که اینها رو اصلا از استاد نشنیدم با وجودیکه این همه فایل از ایشون گوش دادم عجیبه و خدای من هر قسمت این سریال یک درس جدید داره اصلا هیچ درسی تکراری نیست بخدا شگفت زده م پس باید من باورهاشونو هم بیرون بکشم و اون باور رو پرورش بدم واااااو چقد عالی و چقد من درس نخونده دارم خدای من شکرت

    اینجا که مریم خانم گفتن یکی اینجا رو ترجمه کنه چون من واقعا واقعا از خانم هوپ الگو میگیرم میرم کامنتی پیدا میکنم و ترجمه رو میخونم و نکات مثبت رو در ادامه مینویسم ،مریم خانم میگه بچه هاتون فوق العاده هستند و هوپ اصلا شکست نفسی نمیکنه و میگه منم همینطور فکر میکنم و معلومه این مادر همه جا به بچه هاش عزت نفس میده ،و حتی نقش همسرش هم نادیده نمیگیره و میگه ایشون حامیه و ما دیدم واقعا همینطوره راین یک پدر بی نظیره ،هوپ میگه فارغ از هرچیزی هر قضاوتی هرتیپ شخصیتی من عاشق اونهام و این معنای واقعیه عشقه ،که هوپ بچه هاشو بخاطر اون چیزی که هستن دوست داره و تلاش نمیکنه بی نقص باشن خدای من عجب درس اموزشیی کیف کردم که به بچه م اجازه بدم خودش راهشو انتخاب بکنه و من حامیش باشم حتی اگه راهشو دوست نداشته باشم ،هوپ عالیه که میگه من از جیکوب که تو درسهاش ضعیفه اون انتظار رو ندارم که از لوک دارم که درسهاش قویه خدای من چقد مادرهایی دیدم که بچه شون کتک میزنن سر درس خوندن مخصوصا این روزها که اموزش مجازی شده میبینم بچه ها چقد تحت فشارن چقد گناه دارن واقعا ،ویک درس دیگه که میگه والدین اکثر میخوان حرف بزنن نصیحت کنن و گوش نمیدن و خدای من چه درس بزرگی که بزاریم بچه مون حرف بزنه بزاریم خودش شکوفا بشه و ما یک نظاره گر باشیم و رشدشو ببینیم خدای من چقد عالی باید این کامنت دوست عزیزمون که زحمت کشیدن ترجمه کردن و همینجا ازشون تشکر میکنم رو کپی کنم تو گوشیم داشته باشم اونقد بخونم که ملکه ی ذهنم بشه ،خدای من سوالهاتون چقد عالی هستن و جوابهای هوپ در حد روانشناسان کودکه که ما بچه ها رو مجبور نکردیم کاری بکنن بلکه خودمون الگو بودیم وقتی دیدن پدرشون به همه کمک میکنه و تنها به فکر خودش نیست باعث شده اونهاهم الگو بگیرن که باید درخانواده هم کمک هم باشن و هرکسی مسئولیت پذیر باشه ،و هوپ میگه ماهمیشه باهاشون حرف میزنیم در نتیجه اونها برای حرف زدن با بررگسالان خیلی اعتماد به نفس دارن الحق هم که ما شاهد این موضوعیم که این بچه ها چقد عزت نفس دارن ،اینجا رو خدای من چقد عالی میگه اینکه بچه ها حمایتگر همن برای اینه که ما حمایتگرشون هستیم حتی اگه بازی کامیپوتری دوست نداشته باشیم بازم برای لیوای وقت میذاریم و از بازی کردنش لذت میبریم تا احساس تنهایی و جدایی نکنه و وقتی که ما وقت داریم مثلا منتظریم رایان بیاد بیکار نمیشینم و یه بازی طراحی میکنیم و لذت میبریم و اساس این خانواده برپایه ی لذت بردنه خدای من فوق العاده هستن اینا بیشتر از چیزی که ما تو فیلم دیدیم اینها شگفت انگیزن! ،چقد عالیه که میگه در کنار دوست هم بودن اونها به من احترام میذارن و وقتی تصمیم میگیرم بحثی وجود نداره و انجامش میدن و این ممکن نیست مگر برای مادری که همه ی گفته ی قبلی رو رعایت کرده باشه چه نکته ی جالبی که اولا خونه رو تنهایی تمیز نمیکنه بلکه بچه ها کمک میکنن دوما اون کارو میاد لذت بخش میکنه اهنگ میذاره کار میکنه میرقصن میخونن و لذت میبرن و کارکردن براشون زجرآور نمیشه ، خداوندا شگفت زده شدم که این مادر چقد عالی کنترل ذهن میکنه میگه وقتی ناراحتم میپرسم ایا مهمه میگم نه فقط این مهمه که لذت ببریم و شاد باشیم و باید به نداشته هامون توجه نکنیم بلکه برای چیزی که داریم شکرگذار باشیم سبحان الله که هرکجا همه چی درست و سرجای خودشه ثروت شادی تفریح هماهنگی در صلح بودن لذت بردن حتما و حتما قوانین میدرخشه خدایا هزاران بارشکرت

    هوپ داره سالاد درست میکنه و از لیوای کمک گرفته و مرتب ازش تشکرمیکنه چقد کمک‌گرفتن از بچه ها عالیه ، هوپ هم به روش مریم‌ خانم با دست کار میکنه به قول مریم خانم این کار انگار به غذا انرژی میده، مریم خانمم خیلی الهامی پیازچال درست کردن و انقد خوب بوده که شده جز منو و قراره این غذاهای سالم و خوشمزه کنار اتیش خورده بشن به به ،ای جانم جیکوب و ژوزف چقد از فارسی حرف زدن خوششون میاد یکیم از کی زیباتر خدایاشکرت

    حدوده سه ساعته دارم این یک فایل رو میبینم و نکته نویسی میکنم و هر فایلی که میبینم میگم این بهترینه ولی میبینم نه بعدی عالیتره و این فایل به تنهایی یک دوره بود برام بخدا عالی بود عالی خدایاشکرت

    سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1084 روز

    بنام خداوند جان و خرد

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز

    امروز 4 صبح اومدم سایت و از خدا نشونه خواستم

    و این صفحه برای من باز شد

    و من خیلی شوکه شدم

    چون من ب این صفحه و این مکالمات بین خانم شایسته و خانم هوپ احتیاج داشتم

    خیلی زیاد

    حتی چند بار برای چنین موضوعی هم اومدم و نشونه خواستم ولی آنزمان نیومد این صفحه

    ب دلیل نبودن در مدار و آماده نبودن من .

    من چقدر از صحبت های خانم هوپ شگفت زده شدم

    چقدر فاصله زیادی دیدم بین مادر بودن من و خانم هوپ

    من دوست دارم ترجمه این مکالمات را هر روز بخونم روزی هزار بار

    و تمرکز کنم و راجع به این مکالمات طلایی فکر کنم

    میخام اونقدر تمرکز کنم تا درست درکشون کنم

    چنین مادری چنین اندیشه و چنین دیدگاه واقعا ستودنیه

    چقدرررر درس گرفتم چقدر تین صحبت ها برای من بود

    اصلا خدا هماهنگ کرد برای من

    چطور میشه یکنفر ب این اندازه از درک و هماهنگی و صلح با خود برسه

    احسنت بر تو ای مادر

    خداوندا سپاسگزارم ک من را در زمان مناسب ب این صفحه هدایتم کردی

    خانم شایسته جان ممنونم از شما ک کلاس درس تربیت را برای ما آماده کردی

    من هزار بار هم این ترجمه را بخونم کم خوندم .

    باااید بخونم باااید درک کنم

    تا بشه جزیی از شخصیت من

    من باید تغییر کنم

    همه چیز از تغییر من شروع میشود

    خداوندا من را هدایت کردی به این صفحه

    بمن قدرت درک عطا کن ک عمل کنم .

    خیلی سپاسگزارم از استاد نازنین و خانم شایسته عزیز

    نشانه 4 صبح من ( تاریخ 1403/4/1 )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1863 روز

    من با آشنایی با این خانواده آمریکایی و دیدن رفتارهاشون توی این چند قسمت، این حس بهم دست داده که باید تو برخی از اصول زندگیم تجدید نظر کنم. نمی دونم دیگر دوستان هم همین حس رو دارن یا نه. حسابی از دیدن این همه عشق، محبت، احترام اعضا خانواده به نظرات و علایق همدیگه و… غافلگیر شدم. شاید دلیل این غافلگیری، پیش فرض هایی باشه که از قبل درباره مردم کشور آمریکا داشتیم و با نگرش های منفی قبلیم، این آدما رو قضاوت می کردم.

    واقعا فکرش رو هم نمیکردم که یه روزی آمریکایی ها بتونن ایدئولوژی زندگی من، خصوصا درباره تربیت فرزند و بنیان خانواده رو تحت تاثیر قرار بدن. می خوام توی یکی دو روز آینده، چندین بار با دقت این قسمتا رو ببینم تا درکم بهتر بشه.

    فکر کنم باید یکی دو روز آینده، هفت هشت بار دیگه این فایل رو ببینم تا شیر فهم بشم، ضمن اینکه زبان انگلیسی م اونقدر قوی نیست و منتظرم یکی از بچه ها، تمام دیالوگها رو ترجمه کنه…

    چقدر فضای این ویدئو مثبت بود. چقدر زیبایی داشت. توی تمام زمانی که تصویر داشت پخش می شد، نیشم تا بناگوش باز بود و لبخند بر لب داشتم. خدایا شکر برای اینکه این حقایق رو بهم نشون دادی و نمی گذاری در نادانی بمونم. ممنونم استاد عباس منش به خاطر این مستند آموزنده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1968 روز

    امروز فهمیدم چرا اینقد استاد عاشق خوندن نتایج من هستن+++ میخوام از نتایجم بگم (وتناسب نتایجم با باورهام)

    آیه 7 سوره ابراهیم : وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ

    و (باز به خاطر آرید) وقتی که خدا اعلام فرمود که شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما می‌افزایم

    توی تفسیرش نوشته ک

    خود خدا گفته این آیه، مهم‌ترین و صریح‌ترین آیه قرآن در مورد شکر نعمت و یا کفران اون هست که بعد از آیه‌ى مربوطه به نعمت آزادى و تشکیل حکومت الهى، به رهبرى حضرت موسى اشاره شده و این، رمز اونه ک از بهترین نعمتهای خدا حکومت الهى و رهبر آسمانى شدن از مهم‌ترین نعمت‌هاست.

    چون وقتی استاد نتایج منو میخونن میگن ” خدا رو صد هزار مرتبه شکرت”

    جمله کلیدی و بسیار مهم استاد عزیز ک دارم آروم آروم باورش میکنم

    “””اگ دوستام “” توی این سایت تونستن

    از همین خدا

    از همین استاد

    از همین فایل ها

    از همین سن من

    از همین جنسیت من

    از همین شرایط الان زندگی من نتیجه بگیرن و زندگیشون رو کُن فَیَکون کنن ،منم میتونم-تفاوتی ندارم من با اونا”””

    از خدا میخوام هدایتم کنه با لذت ببینم و بنویسم

    از خدا میخوام آسونم کنه برای آسونیا

    1403/09/02

    زیبایی های صبح جمعه توی خونه خودم در تنهایی و سکوت مطلق

    در کنار استادهام میخوام اول اینکه بدونم چطور می تونم فرکانس بفرستم ک بتونم بازم همراهتون توی پارادایس زندگی کنم دوم اینکه ب چی توجه کنم ک بتونم ، موندنم اینجا پیشتون ادامه دار باشه چون اگ ب زیبایی ها توجه کنم جهان منو لاجرم پیشتون نگه میداره و ……..

    زیبایی های امروز من

    : 我爱你 – ” -تحسین زیبایی ها ”یادم بیاد آرزوی آبتنی توی دریاچه استاد رو داشتم ؟؟

    我爱你 – ” -رایین از خواب بیدار شده صبحونه آماده کرده برای خونواده و آشپزخونه رو تمیز کرده“””منم مرد خونم باید بتونم انجامش بدم

    我爱你 – ” -اساس مهمونی‌های ما روی سادگی هست و ظروف یکبار مصرف++ چقد ساده گرفتن کمکمون کرده “”

    我爱你 – ” – شخصیت شناسی “جوزف “خوش تیپ

    یه شخصیت رقابت طلب و مسابقه‌ای هست +همیشه صد وجودشو میزاره وسط+ راج ب برنده شدنش و بازنده شدنش +

    مهم نیست که ما چه ویژگی شخصیتی داریم +مهم اینه که که ما چطور اون ویژگی شخصیتی رو درست هدایت می‌کنیم در جهت علایقمون+ که همیشه انگیزه‌هامونو زنده نگه داریم در جهت علایقمون +و هر بار قابلیت‌های بیشتر و بهتری رو از خودمون بروز بدیم و به این شکل همیشه ادامه میدیم

    我爱你 – ” -داستان امروز گم شدن یـِـتی (لیوانی که نوشیدنی رو خنک نگه می‌داره ) هُـــوپ ک خیلی هم دوسش داشت

    我爱你 – ” -کلاس پولسازی استاد شایسته عزیز و باورهای امریکایی ها

    我爱你 – ” -بیرون کشیدن زیبایی ها از دل زندگی هامون…

    سلام به استاد های قشنگ و مهربون و همیشه خنده روی من

    قلب زیاد دارین پیشم

    دوستان همسفر عزیز تر از جـــُــونم چقدر عاشق شماهــــا هستم با نظرات بسیار بسیار زیباتون ؟

    لایک و قلب زیــــاد

    استاد شایسته جان

    استادعباسمنش جان

    ترجمه اون نوشته چینی اول نکات مهم ، به معنی “عاشقتونم” هست . من ب چینی خیلی علاقه دارم بیشتر حروفشون شکل در و پنجره و خونه و باغ و ویلاس (خخخخخخ)

    صبح از خواب بیدار شدم ساعت تقریبا 10 بود کنار تختم موبایلمو باز کردم- چقد حال میده صبح موبایلتو باز میکنی چراغ پاسخ به کامنتهات روشن باشه و خدا برات پیغام گذاشته باشه _+ یکی از دوستان عزیز سایت ک همینجا ازش سپاسگزاری میکنم برام پیام گذاشته بود بعد خوندنش با حس خوب اومدم سراغ شروع یک صبح زیبا با دیدن فایل زندگی در بهشتم + چ حس قشنگی داره صبح بیدار میشی بری سراغ استاد و خانم شایسته ببینی امروز چ کارایی داریم ک باید انجام بدیم

    یعنی انگار منم توی آر وی بودم و الان صبحه و میخوام برم با مهمونا ی خوش وبش کنم + چقد حال میده خدای من توی همچین بهشتی زندگی میکنم

    و این صبحم چقدر زیبا بود + چقدر حالمو بیشتر عالی عالی کرد +چقد کیف کردم + چقدر جواب سوالات توی دوره هامو توی همین صبحیه گرفتم + خدا رو صد هزار مرتبه شکر + بقول خداوند عزیز و خوشکل و همیشه خنده رو : آیه 27 سوره لقمان : ( وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِن شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ ……………. ) و اگر همه درختان روى زمین قلم شوند و دریا مرکب و هفت دریاى دیگر به مددش بیاید، سخنان خدا پایان نمى‌یابد.(نمیتونن شکرشو بجا بیارن ) ++

    تفسیر خودم :

    و اگه نصف کره زمین رو میتونستم بگردم و جستجو کنم و اگ نصف بیشتر مردم زمین میومدن کمک من برای گشتن و جستجو بازم اون آدمایی رو ک خدا توی این سایت آوورده رو پیدا نمیکردم ک خدا تونس با هدایتش به راحتی منو بیاره اینجا .( و با چ زبونی شکرشو بجا بیارم ) خداجون دستتو میبوسم. دمت گرم ک خوب خدایی هستی +مثل تو دیگه نیس + گشتم نبود خدا جونم +نگرد مثل خودت پیدا نمیشه _+ من گشتم نبود

    استاد شایسته جانم + استاد عباسمنش جانم + دوستان جانم+ قربونتون برم خیلی این صبحم لذت بخش بود+ بخدا برا ی مرد معجزس ک با دیدن اینهمه زیبایی اشک لذت بردنش بند نیاد + بخدا الان میفهمم استاد چرا میگفتش با خدا حال میکردم باهاش صحبت میکردم اشک میریختم و لطیف شده بود قلبم و عاشقش شده بودم و خیلی خیلی خاطرشو میخواستم.

    این حال امروز منه + استاد جان منم مث خودت کردی

    امروز ک روزمو خودآگاه شروع کردم به دیدن زیبایی هایی ک دارم میبینم و اینکه و چشممو عادت بدم به دیدن زیبایی‌ها تا جهان طبق وظیفه‌ای که داره زیبایی‌های بیشتری و نشون من بده ی چیزی یادم اومد

    یعنی سوالش از طرف خدا بود :

    بهم گفت از خودت بپرس حسام جان ک چرا من خدا میخوام به راحتی نعمتها رو وارد زندگیت کنم + مگه توی حسام چ چیز مهمی پیش من داری چ اعتبار و آبرویی پیش من داری ؟ ک بقول استاد ” انگار خدا کار و زندگیشو ول کرده دنبال من راه افتاده و میخوادفقط میخواد من لذت ببرم فقط من عشق کنم میخواد لذت ببرم میخواد بهم حال بده”انگار خدا همین ی بنده رو داره روی کره زمین انگار فقط فقط حسام رو داره

    مگه من حسام چ چیزی پیش خدا دارم ک میخواد ب ی بهونه ای بهم حال بده

    آخه چرا؟

    من یادمه استاد می‌گفت روزایی بود که از خواب بیدار می‌شدم و به شوق اینکه زندگیمو خلق بکنم از خواب بیدار می‌شدم و با شور و شوق از خواب بیدار می‌شدم

    ب خودم هر روز میگم یعنی تمرین ستاره قطبی هر روزمه ک بتونم صبح ها به شوق خلق زندگیم بیدار بشم . حسام جان چقدر خوبه که منم هر روز صبح پاشم از خواب به شوق اینکه زندگیمو می‌تونم خلق کنم و از اون طرف ذهنمو عادت بدم به اینکه هر روز صبح اول وقت یه قسمت از سریالو ببینم و انگار منم پیش استادهام دارم زندگی میکنم (مثل تخیلی ک آلبرت عزیز انیشتین عزیز و دوس داشتنی میگفت::”” تخیل نیمی از واقعیت نیس”” تخیل همه واقعیت زندگی ماست “”)و لذت ببرم و تحسین کنم زیبایی‌های اون سریال رو و اون چیزهایی رو که می‌بینم

    من امروز ک صبحمو خودآگاه شروع کردم ب خودم گفتم حسام جان امروزمونو میخوایم لذت بخشش کنیم با همراهی خدا جون

    بعد از حدود نیم ساعت پاسخ سوال بالا رو خدا بهم گفت ؟

    کجا ؟؟

    وقتی ک رفتم استخر ک بتونم روز جمعه ی حال اساسی ب بدن نازنینم بدم

    دوستان عزیز تر از جونم بخدا باور کنید

    نزدیک دو ساله ک توی سایتم نزدیک یک سالش ک فقط اومده بودم دور دور تا ی ذره ذهنم ی چیزایی رو بشنوه ک آروم بشه (یعنی باور تغییره نبود)فقط برا اینکه سُک سُک کنم ب خودم بگم منم اینجام+ حدودا یک ساله ک یذره بهتر و جدیتر شدم وسریال ها رو میبینم همیشه آرزوم بود ک خدا یا میشه منم دریاچه استاد رو تجربه کنم + یا توی کامنتهای دوستام میخوندم ک میگفتن ب عشق وجود نازنین خودمون هفته ای دو روز میریم پیاده روی (دوباره گفتگوی ذهنی حسام)خدا جون میشه منم ب عشق وجود نازنین خودم مثل دوستام ی ورزشی برم و حال کنم با خودم و بدن نازنینم _ یعنی عاشقتونم + یعنی چی بهتون بگم

    به خود خود خدا قسم ی لحظه وقتی کنار استخر نشسته بودم و پاهامو توی آب تکون میدادم مث وقتی ک استاد کنار پله کلبه نشسته بود و پاهاشو با اآب بازی میداد و لذت میبرد + خدا توی استخر توی اون لحظه ای ک داشتم پاهامو توی لبه استخر بازی میدادم و میگفتم خدا جون صد هزار مرتبه شکرت چقدر آب نرمه + چقدر پوست بدن نازنینم در کنار ساییدن آب لذت میبره + آخه خدا جون مگه چقدر قدرت داری ک همچین چیزی آفریدی ک مثل لذت از گلها مث لذت بردن از پروانه زیبا + احساس لذتش مثل اوناس + آب جون منه + آب معجزه توهه خدا جون عاشقتم _ آخه چقد منو دوس داری ک منو آووردی اینجا (همینطور ک گفتگوی درونیم مثل استاد شده بود و با افکارم حال میکردم)= بچه ها جون بخود خود خود خــــدا قسم همون لحظه ی مرتبه خدا بهم گفت :

    حسام جان چقد وقت آرزوی تفریح آبی توی دریاچه استادت رو داشتی؟؟؟

    گفتم تقریبا بیشتر از یکسال

    بعد خدا گفت:

    کــــــی برات درست کرد ک بیای استخر هفته ای دو روز هر روز یکساعت ونیم حال کنی

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو

    دوباره خدا گفت:

    مگه استادت دریاچش براش رایگان نیس

    گفتم : آره

    دوباره خدا گفت:

    کــــــی برات درست کرد ک رایگان بیای استخر (استخرمون زیر مجموعه شهرداریه و چن ماهه طرح جدیدی اومده از اداره رفاه شهرداری ک برای کارمندای شهرداری رایگانه)

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو

    دوباره خدا گفت:

    کــــــی برات درست کرد ک توی مدار دیدن استاد توی دریاچه بری و بعدش درخواست بدی و بعدش من جواب درخواستتو بدم

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو

    دوباره خدا گفت:

    کــــــی برات درست کرد ک خانوادت آروم باشن و مسئله و کاری پیش نیاد خریدخونه + چیزی + مدرسه ای+ کلاسی +تمرین باشگاه دخترم و….تا تو توی هفته دو بار یا سه بار بیای استخر (یعنی همه اسباب و وسایل جور شدن وقتــــشو برا ت فراهم کردم)

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو

    دوباره خدا گفت:

    کــــــی برات درست کرد ک ماشین رفت و آمد خودتو داشته باشی برای رفتن ب استخر (پارسال همین موقع ماشین نداشتم و توی دوره احساس لیاقت خدا بهم ماشین داد و توی کامنتهای قبلی معجزه خرید ماشین رو گفتم ک خلاصه نزدیک 9 سال آرزوی خریدن ماشین خودمو داشتم)

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو

    دوباره خدا گفت:

    کــــــی بهت الهام کرد ک توی استخر بجای نجوای شیطان یاد لذتهای استاد بیفتی توی دریاچه و من بهت گفتم یادته خودتم آرزوی تفریح شنا رو داشتی و الان اون آرزو رو ب اندازه باورهایی ک داشتی داریش و تجربه میکنیش.

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو بهم الهام کردی و یادم انداختی

    دوباره خدا گفت:

    پس تا اینجا حساب دستت باشه

    هدایتهایی ک بهت کردم

    هدایت شدن به سایت استاد و دیدن دریاچه و شنا

    هدایت شدن و یاد گرفتن چجوری کامنت گزاشتن و لذت بردن

    هدایت شدن به اینکه بلد بشی درخواست بدی

    هدایت شدن به اینکه احساس لیاقت کنی و درخواست کنی چون در اوایل میگفتی این دریاچه و شنا مال از ما بهترونه —

    هدایت شدن به رشد مالی کردن با فایلهای رایگان

    هدایت شدن با رشد مالی به خرید دوره ها

    هدایت شدن با خرید دوره به تغییر باورهات

    هدایت شدن با تغییر باورهات به خرید ماشین

    هدایت شدن با خرید ماشین به اینکه چطور میتونم ازش لذت ببرم

    هدایت شدن به آرزوی تفریح آبی توی دریاچه استادت

    هدایت شدن به اومدن استخر هفته ای دو روز رایگان

    هدایت شدن من برای اینکه خانوادت آروم باشن و مسئله و کاری پیش نیاد

    و خلاصه این پروسه هدایت شدن ب استخر بود

    پس

    قبول کن هر لحظه هواتو دارم

    قبول کن هر لحظه دارم بهت الهام میکنم وراهو بهت میگم

    فقط دو تا چیز ازت میخوام

    یکی اینکه از هر کاری لذت ببر و احساست خوب باشه

    دوم اینکه سپاسگزار من باش

    بچه ها جون بخدا حالم خیلی عجیب شده نمیدونم چی باید بگم

    از اینهمه مهربونی خدا

    یعنی اگ توی استخر خودش یادم نمینداخت اصلا این همه لطفش مشخص نمیشد

    من اون لحظه یه مرتبه حجمی از انرژی خیلی زیادی اومد سمتم که خدای من اگه من تونستم اینو (استخر رایگان رو ) با دیدن سریال زندگی در بهشت خلق کنم پس آرزوهای دیگمو می‌تونم خلق کنم

    وای خدای من عاشقتم

    و خیلی حالم خوب شد خیلی احساسم خوب شد خیلی سپاسگزاری کردم شاید نزدیک یک ساعت و نیم اگه اشتباه نکنم شاید 100 مورد 200 مورد گفتم خدایا چقدر لذت بخشه این آب

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت نرمی و لطافت آب

    100 هزار خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت اینکه من دستمو پامو تو آب به هر طرفی دوست دارم می‌برم و آب پوست منو منو نوازش می‌کنه

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت آب جون منه آب عشق منه من می‌میرم برا آب

    چقدر این آب می‌تونه ذهن منو کنترل بکنه برای اینکه توجهم به زیبایی‌ها باشه حداقل یک ساعت و نیمی که اینجا هستم

    و این انرژی که من از این الهام خداوند دریافت کردم خیلی حال منو خوب کرد خیلی خیلی بیش از اندازه

    در صورتی ک از اونطرف نجواها هم خیلی عالی داشتن کارشون رو میکردن

    اینکه چیزی نیس

    حالا انگار توی دریاچه استاد داره شنا میکنه

    حالا مثلا بنویسیش ک برای خودت چی بشه

    ی استخر خالیه دیگه

    همه دارن میرن

    اون آدم فقیره هم استخر میره

    مثلا که چی؟؟

    منم الان در جواب اونهمه نجوای شیطان بهش میگم ک کور خوندی

    آیا این آب استخر با آب دریاچه استاد فرق میکنه

    مثلا آب دریاچه استاد ی کمی سفت تر یا نرم تر از این آبه

    آیا استاد برای تفریحش پول میده آیا من دارم چ پولی میدم

    خلاصه دوستای عزیزم خیلی حالم قشنگ بود و خیلی زیباتر و لذت بخش ترش کردم

    این ایده الان به ذهنم رسید که چقدر خوبه که من این کارو انجام بدم به خاطر وجود ارزشمند و نازنین خودم

    هر روز صبح یه بهونه‌ایو درست بکنم برای اینکه تمرکزم به زیبایی‌ها باشه و لذت ببرم

    امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم توی رختخواب دیدم چراغ آبی کنار اسمم روشنه

    و دوست عزیزم مریم عزیز برا من پاسخ نوشته و من خوندم راجع به تویوتا لندکروز GXR-V8 که من عاشقشم و اسم قشنگش حضرت هست توی همه ماشینا یه سر و گردن از همه ماشینا بالاتره

    و من می‌خوام این ایده رو انجامش بدم برای یک ماه استارت اول رو بزنم و مث شما دوستا صبح اول وقت بیام توی بهشتم و توجه کنم ب زیبایی هایی ک میبینم

    توی زیبایی‌های امروزم دیدم ک که ما برای اینکه حریم خصوصی خودمونو داشته باشیم من و دو تا استادم میریم توی RV خوشکل و هیولامون و خونه رو گذاشتیم برای مهمونامون

    هم برای وقتایی که کار می‌کنیم روی سایت هم برای زمان‌هایی که غذا می‌خوریم

    راجع به دارکوب که سرش قرمزه و چقدر دیدنش لذت بخشه و چ خونه ای برا خودش درس کرده

    بریم ببینیم از مهمونامون چه خبر

    رایین عزیز از خواب بیدار شده صبحونه آماده کرده برای خونواده خودش و آشپزخونه رو تمیز کرده – دمش گرم به آقای خونه

    اساس مهمونی‌های ما روی سادگی هست و ظروف یکبار مصرف کار رو برامون راحت تر کرده

    از اونجایی که خونواده رایین و خونواده ما از دو تا فرهنگ متفاوت هستیم

    اونا غذاهای خودشونو می‌خورن ما هم غذاهای خودمونو می‌خوریم و از بودن با هم لذت می‌بریم

    منم یاد گرفتم که اگه پسرم محمد مهدی صبحونه خواست تخم مرغ بخوره دوست داشت بخوره و من نون و پنیر و گردو بخورم و این هیچ مشکلی نیست که بگیم که همه باید یه جور غذا بخوریم

    چون قبلاً وقتی غذا درست می‌کردیم همه باید یه جور غذا می‌خوردیم

    مسابقه جوزف و هوپ همچنان ادامه داره و چقدر لذت بخشه

    راجع به شخصیت جوزف

    یه شخصیت رقابت طلب و مسابقه‌ای هست که هر کسی از کنار میز پینگ پنگ رد می‌شه جوزف بهش می‌گه میای با هم بازی کنیم

    با این شخصیت، مجبور می‌کنه خودشو که تمام تلاشش رو بکنه تا ببره-اگه یک بار باخت ناامید نمیشه و دوباره ادامه میده جوزف همینجوریه – می‌بازه و دوباره می‌گه من باید ببرم – می‌بره دوباره از برنده شدن سیر نمی‌شه و دوباره می‌گه من باید بازم ببرم

    نکته خیلی مهمش اینه ک

    این ویژگی و این شخصیت جوزف بهش کمک کرده –که خیلی خوب رشد بکنه —

    مهم نیست که ما چه ویژگی شخصیتی داریم — مهم اینه که که ما چطور اون ویژگی شخصیتی رو درست هدایت می‌کنیم در جهت علایقمون — همین ویژگی شخصیتی جوزف کمک کرده که همیشه انگیزه‌هاشو زنده نگه داره در جهت علایقش و هر بار قابلیت‌های بیشتر و بهتری را از خودش بروز بده و به این شکل همیشه ادامه میده –توی ماهیگیری هم همینطور پیگیر بود که ببره

    یکی از عادت‌های جالب خانواده رایـــِــن اینه که وقتی یه چیزیو گم می‌کنن همه کمک می‌کنند تا پیداش کنند

    هُوپ مامان خونواده لیوان خودشو گم کرده همه میرن دنبالش تا پیداش کنن

    یکی از عادت‌های خوبی که ما از امریکایی‌هایی که باهاشون بودیم پیدا کردیم اینه که

    خیلی خوب پول می‌سازن

    و خیلی خوب از اون پول برای لذت‌هاشون استفاده می‌کنن

    اصلا ب خودشون سخت نمیگیرن

    خیلی خوب تجربه میکنن

    خیلی عاشق خرید کردنن

    و هر چیزی رو ک دوس داشته باشن تجربه کنن میخرنش

    ” استاد عزیز میگن ؛

    بجای کوچیک کردن خواسته هات ، باورهاتو قدرتمند کننده تر کن ”

    امریکائیها هم دقیقا همین کار رو انجام میدن

    به جای اینکه بیان از خواسته‌هاشون بزنن میان پول بیشتری می‌سازن پول بیشتری رو خلق می‌کنند و خواسته‌هاشونو با لذت تجربه می‌کنند

    مثلاً داستان امروز این بود که خانم هوپ لیوانشو که اسمش یـــِـتی (لیوانی که نوشیدنی رو خنک نگه می‌داره )هست گم کرد و خیلی هم دوسش داشت

    و می‌گفت از وقتی خریدمش هر روز زندگی با من بوده

    بعد از اینکه بچه‌ها رو بسیج کرد گشتن پیدا نکردن خیلی راحت قبول کرد که باید یه ” یتی ” نو و جدید بخره –یعنی با اینکه دوسش داشت وابسته اون نبود ک بخواد حال خودشو بد کنه

    یا بخواد گردن کسی بندازه

    یا بخواد بگه اوووووه خونه استاد تا مغازه ها فاصله داره کی حال داره بره مغازه الان

    و اینجور حرفا

    میپذیره ک اینجا بزرگه و ممکنه هر جایی گذاشته باشش

    راج ب صحبت های هـــوپ عزیز و مصاحبشون میتونم بگم ک :

    استاد شایسته جان شما پرسیدین :

    “به نظر من تو بچه های خیلی خوب و خوش فکری رو تربیت کردی

    هوپ گفتش :

    قبول دارم ب اینکه اونا خوبن یعنی خودش باور داشت

    مورد دوم اینکه ی مقداری از این خوبی و توانایی تربیت خوب رو ب همسرش نسبت داد

    و گفت خدا بهم همسری داده ک این اتفاق خوب بیفته

    اما من واقعا اونارو برای اون چیزی که هستن دوست دارم و عاشقشونم و پذیرفتمشون و تشویقشون میکنم برای اون چیزی که هستن

    و فک میکنم خیلی از والدینی که میبینم میخوان بچه هاشون عالی باشن و بی نقص

    راج ب من حسام:

    من اینجوری فک نمیکردم و گاهی میخواستم بچه هام بی نقص باشن و فک میکنم خیلی جاها برای پذیرفتمشون و تشویقشون و تحسینشون کم گذاشتم

    یعنی بلش نبودم پس یاد گرفتم ک بچه هامو برای چیزی که هستن تشویقشون کنم نه برای اینکه بی نقص و عالی باشن

    مهدی پسرم خیلی تو درسای مدرسش خوب نیست

    منم همون انتظاری رو که از دختر اولم دارم از اون نباید داشته باشم که تو مدرسش خیلی خوبه

    من یاد گرفتم ک بهشون اجازه بدم که تا صدمه ببین (منظور اینکه با مسائلشون مواجه بشن و بازخورد بگیرن)

    مورد دوم ک هوپ گفتش : گوش کننده خوبی باشم

    من فقط دوست دارم فقط و فقط حرف بزنم و خیلی نمیخوام گوش بدم و با بچه هام باشم

    راج ب کمک بچه ها ب خانواده

    یاد گرفتم اگه خودم توی خونه و مسائل کمک و همراه همسرم باشم بچه ها هم یاد میگیرن فقط ب فکر خودشون نباشن و کمک کنن

    ی دلیلش اینه که من از این به بعد بتونم ی وقتی رو بزارم و با بچه هام صحبت کنم تا بچه هام حس خوبی رو پیدا کنن از اینکه باهاشون مشورت میکنم و نظرشون رو میپرسم

    سوال بعد

    “پسرات علی رقم تفاوت هاشون، علایقشون و شخصیت شون و مهارت و استعدادشون از همدیگه حمایت میکنن و لذت میبرن و بطور شگفت انگیزی به عادت ها و مهارت های هم احترام میذارن و همچنین و حمایتگر هم هستن و من میخوام بدونم چ چیزی باعث این نتیجه شده”

    من تا الان زیاد حامی خانمم نبودم و انرژی بزارم برای این موضوع ک بچه هام ب چ چیزایی علاقه دارن و من ی وقتی رو برای بودن باهاشون بزارم و از بودن باهاشون لذت ببرم با اینکار این حس رو ب بچه هام میدم ک اون کاری رو ک اونا انجام میدن برای من مهمه

    و ی مورد دیگه ک یاد گرفتم

    اینه ک سعی کنم مثل ی دوست باهاشون باشم واگه هر کاری قراره با هم انجامش بدیم رو براشون لذت بخش کنم مثل بازی خانم هوپ توی پارکینگ لات والمارت – دوستی ک اگه راج ب موضوع مهمی قبلا تصمیم گرفتیم حتما باید انجام بدیم و من و همسرم از موضع خودمون کوتاه نیایم

    مثال تمیز کردن خانه خانم هوپ

    مثلا وقتی داریم خونه رو تمیز میکنیم و هیچکی نمیخواد این کار رو انجام بده و در موردش حرف بزنه من میگم خیله خب بچه ها پاشید ما قرار با هم انجامش بدیم، موزیک رو روشن کنید و این کار رو لذت بخش کنید چون قرار نیست زجر اور باشه.

    سوال

    مادرا چجوری میتونن والد شادی باشن؟

    هوپ

    من واقعا فک میکنم که این ی انتخابه و باید انتخابش کنی.

    و اسم اهنگ اینه: من شادی رو انتخاب میکنم

    و همونجوری که میدونیم ما بعضی وقت ها ما این حس رو نداریم فک میکنم باید بگیم و فکر کنیم که چرا من الان شاد نباشیم.

    بعضی وقتها ما انتخاب میکنیم ک شاد نباشیم و فک میکنم ما نیاز داریم که انتخاب کنیم که شاد باشیم و سپاسگزار چیزهایی باشیم که داریم

    我愛你

    Wǒ ài nǐ

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 632 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام

    من چقد عاشق این خانمه هستم

    یه زنی که همه ابعاد خودشو پرورش داده

    توی شغلش ، توی نقش مادر بودن ، نقش همسر بودن ، نقش دختر بودن خودش

    چقد هم اعتماد به نفس داره

    وقتی با استاد صحبت می کرد کاملا مشخص بود

    چقد مدیریتش خوبه به عنوان یک زن برای یک خانواده اونم با 4 تا فرزند که همشون هم پسر ‌تفاوت های سنی هم دارن از بزرکترین تا کوچکترین

    داستان کبوتر با کبوتر باز با باز

    کاملا بین هوپ و رایان مشهوده

    زن قدرتمند با مرد قدرتمند

    ثروت باعث میشه وقتی مهمون میاد خونت از روابطت لذت ببری و لذت ببرن

    همین بودن اروی باعث شد چقد خوب موقع خواب جدا شن

    همین تفریحات مثل ماهیگیری یا بقیه این فضای پرادایس مثل داشتن موتور و قایق و …. اینا همه فواید ثروت هست

    و همین شیوه صحیح زندگی کردن و استوار بودن و تقویت نظام خانواده بر پایه ثروت هست

    تو خونه ای که فقر هست ، نه مردش میتونه مرد باشه نه زنش زن

    در نتیجه نه بچه های خوبی اونجا رشد میکنن نه اتفاق مثبتی برای جهان رخ میده

    چون اون مرد و زن انقد درگیر مسائل مالی هستن نمی تونن به بعد پدر بودن و مادر بودن خودشون برسن چه از نظر مالی چه از نظر انرژی و اعصاب و حوصله ….

    ثروت پایه همه چیز هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام ب استاد عزیز و خانم شایسته زیبا و دوستان گلم

    خانم شایسته عزیز سپاسگزارم بابت interview و پرسیدن این سوالات عالی و البته پاسخ ها عالی از خانم هوپ عزیز.

    چقدر جالب ک من هم این اخلاق رو توی خودم پرورش دادم و از شما یاد گرفتم، اخیرا توی مغازه های پرفروش محل مون ک میرم ازشون میپرسم عمو من همیشه دیدم شما همیشه خداروشکر رزق دارین مشتری دارین ب نظرخودتون مهم ترین ویژگی و یا فکری ک باعث رشد یه کسب و کار میشه چی میتونه باشه شما خودتون فکر میکنید چه ملاک هایی برای مشتری زیاد مهمه؟ و پاسخ اکثریت اخلاقیات درست، منصف بودن، و صبور بودن بود.

    این روزا دارم روی اخلاقیات درست رو خودم کار میکنم و از خدا هدایت میخوام ک بهم بگه چه رفتارهایی کنم و ب کامنت های عالی دوستانم و این فایل هدایت شدم. میخوام صبر و ابراز عشق و شاد بودن رو از خانواده خودم شروع کنم، دارم تاتی تاتی راه میرم ولی یادش می گیرم چون تو خانواده ما ابراز علاقه و عشق خیلی کم بوده و من تقریبا اصلا یادش نگرفتم احترام گذاشتن خیلی مهمه برامون ولی کسی عشق و جملات عاشقانه رو بخاطر کمبود اعتمادبنفس و یا خجالت ابراز نمیکنه و من میخوام سنت شکن بشم و حالا خودم پیش قدم میشم و میرم مادرم رو ک جلوی گاز ایستاده بغل میکنم، برای پدرم بلند میشم و بهش دست میدم و خسته نباشید میگم و اکثرا گاهی خودش منو بغل میکنه و میبینم ک چقدر رابطه زیباتری ساختم.

    معذرت خواهی رو خیلی سختم بود انجام بدم ینی توی رفتارم شاید ب طرف میفهموندم ولی خب غرور داشتم و نمیتونستم کلمه معذرت میخوام رو ب زبون بیارم و اینم انجامش دادم و کم کم رو خودم دارم کار میکنم.

    تمرین صبور بودن و واکنشی نبودن اینکه نخوام برای هرچیز غر بزنم و نظر بدم اتفاقا خیلی کم حرف تر شدم و بجای تذکر ب بقیه چه در ذهنم چه ب خودشون ک تو اینطور باش اینطور رفتار کن، بجاش هیچ نمیگم و سکوت میکنم در اغلب اوقات.

    تمرین شاد بودن رو خیلی دوست دارم رو خودم کار کنم و اینم ایده میخوام از خداجون ک چطور در طول روزم آدم شاد و خوشحال و اکثرا خنده بر لب باشم.

    یکی از رفتارهای زیبا در این قسمت ک خیلی برام تحسین برانگیز بود اینکه تا لیوان مادر خانواده گم شد همه بسیج شدن با عشق و بدون هیچ غر زدنی برای گشتن دنبالش. این رفتار خیلی خیلی زیباست. حالا میفهمم تا پدر سوئیچ یا مدارکی گم میکنه مامان سریع دنبالش میگرده و ب منم میگه بلند شو بگرد توهم، یا موقع امتحان ها خواهرم ک کتاب هاش رو گم میکنه توی اون شرایط استرس زایی ک داره مامان با عشق بلند میشه و براش میگرده درصورتی ک من غر میزدم باید مواظب لوازمش باشه من کمکت نمیکنم ک پیداش کنی. ولی اینکه برم و بگردم و باعشق و بدون هیچ منتی کمک کنم خیلی زیباست حتی فکر کردنش هم بهم حس خوبی میده، فرض کن تو وسیله ات رو گم کردی و یکی میاد کمکت چقدر حالت خوب میشه از اینکه خداروشکر یکی هست به فکرمه و احساس مهم بودن دست میده بهت.

    من خودم وقتی دنبال وسیله ای میگردم بسیار دیوانه میگردم :)) البته خیلی آروم تر شدم ولی روی nerve مه، چون کمی منظم هستم(گفتم کمی یه وقت فکر نکنید چه خبرهههه خخخخ نه اونقدر از اون خط کشی منظما هم نیستم :) )

    پس یادم باشه برای حس همکاری و کمک بیشتر اگر فردی وسیله اش رو گم کرد همکاری کنم و برم ب کمک اش .

    شاید اون فرد توی شرایط اضطراره و نمیتونه خوب تمرکز بزاره و من با آرامش بیشتری میتونم بگردم و پیداش کنم. دقیقا مثالی ک ب مامانامون میگیم ماماااااان ب دادم برس فلان وسیله ام نیست و مادر میاد و در عرض 2 دقیقه بعد پیداش میکنه ؛))) چرا چون اون با آرامش میگرده.

    خب حالا بریم سراغ نکات رفتاری و شخصیتی میس هوپ در مورد فرزندانشون.

    من فارغ از هر چیزی عاشق اونهام.

    من اونارو برای اون چیزی ک هستن دوست دارم و عاشق شون هستم و پذیرفتم شون وتشویق شون میکنم.

    من نمیخوام ک فرزندانم بی نقص باشن و این اهمیت چندانی نداره و اون چیزی ک خیلی مهمه اینه ک اونارو برای اون چیزی ک هستن تشویق شون کنم نه برای اینکه پرفکت و بی نقص باشن.

    مثلا پسرم یعقوب توی درسهاش پرفکت نیست خب منم ازش انتظار زیادی ندارم و همونطور پذیرفتم اش و عاشقشم.

    خب چرا اطراف من ارزش بچه هارو فقط با نمرات شون می سنجن، یعنی دقیقا میزان ارزشمندی بچه ها میشه درس خون بودن یا نبودن، چه تو مدرسه توسط معلما و دوستان چه در خانواده ک چقدر ب بچه ها احساس خودکم بینی میدن.

    اجازه میدم بچه هام با مسائل شون مواجه بشن و بازخورد بگیرن.

    ینی آقا انقدر نخواییم ک همه اصن چه بچه مون چه پدرم چه شوهرم نخواییم بگیم چیکار کن راه درست کدومه راه غلط چیه، چون فایده نداره اشکال نداره بزار اشتباه کنه خطا کنه درسش رو یاد میگیره، بزار تجربه کنه انقدر خط کش نگیرم دستم بخوام ب همه درس ادب بدم.

    خیلی از والدین دوست دارن فقط و فقط حرف بزنن و خیلی نمیخوان ک گوش بدن و با بچه هاشون باشن.

    اینم درس خیلی بزرگی عه اینکه شنونده باشم تا ارشاد کننده، یه ذره آروم باش بشین ببین فرد مقابلت چی میگه گوش بده. همه اینها نشانه شخصیت آرام هست ک باید بیشتر در خود پرورش بدم.

    من و شوهرم همیشه حمایتگر هستیم، با بچه هامون صحبت میکنیم و اون چیزی ک میگن برامون مهمه ک چه چیزی رو دوست دارن و این باعث افزایش اعتمادبنفس بچه ها هم شده.

    من میخوام لیوای بدونه ک از نظر ما اون چیزی ک اون دوست داره انجام بده مهمه، من بازی ویدئویی دوست ندارم ولی عامدانه کنار لیوای میشینم و بازی کردنش رو می بینم چون اون ازش لذت میبره( نهایت توجه و احترام رو میزاره این مادر چقدر تحسین برانگیزه این اخلاقیات)

    من دوست دارم ب چیزی ک اون ازش لذت میبره علاقه مند باشم تا اونو خوشحال کنم

    یه بار دیگه بخونیم اش

    یعنی من اگر همین یه نکته رو تو روابط در نظر بگیرم بهشت میکنم دنیامو، آقا جان ناعمه عزیز نخواه همه به یک طرز لباس پوشیدن، یک علاقه خاص، یک نوع رفتار، اصلا یک نوع غذا علاقه مند باشن چرا میخوای همه هم نظر تو باشن آدم ها متفاوت ان قشنگی جهان برا همینه ریلکس باش. تو قایق خودت رو پارو بزن و حرکت کن.

    اگر خواهر کوچیکت عاشق آرایش کردنه خب این علاقه شه اختیارشه. چون تو سادگی رو میپسندی حق نداری حتی توی ذهنت هم قضاوتش کنی و من انصافا خیلی پیشرفت کردم تو این زمینه ولی نیاز ب این یاداوری ها دارم چون همیشه باید رو این نقاط ضعفم کار کنم. آیا خود تو اومدی از چیزی ک خواهرت علاقه شه تعریف کنی بگی چقدر حرفه ای خط چشم میکشی ؟ یا ماردت ک عاشق رفتن ب مجالس مذهبی عه حق قضاوت نداری حق نداری بگی من خدا رو میشناسم ولی تو داری راه کجو میری حتی توی ذهنت هم حق نداری هرکسی خدا رو در قلبش داره هرکسی با انجام یک سری کارها آروم میگیره ک شاید برای تو مسخره باشه روش های آروم شدن تو هم برا خیلیا شاید مسخره بنظر برسه ولی تو انجام شون میدی چون قلبت آروم میشه، اگر تو شب نصف شب پا میشی میری بالا پشت بوم با خدا حرف میزنی قرآن میخونی فک نکن این بهترین روشه، این لایف استایل خودته و تو دوست داری ب این طریق خودت رو آروم کنی، هر کس شیوه ای داره برای لذت بردن از زندگیش و صرفا نمیشه گفت علایق و شیوه کی بهتر از کیه چون طرف خودش میدونه چیکارست.

    من عاشق اینم با بچه هام وقت بگذرونم و خداوند ب دلیلی من رو مادرشون قرار داده. ما مثل دوست هستیم و از بودن در کنار هم لذت میبریم.

    مادر خوشحال بودن خیلی مهمه، چون بعضیا خوشحال نیستن.

    شما فقط باید لذت ببری تو خونه ات با خانواده ات و مثبت اندیش باشی.

    وقتایی هم ک نگران و مستاصل میشم میگم آیا این چیزی ک رخ داده مهمه ؟ نع

    چیزی ک مهمه اینه ک لذت ببریم و شاد باشیم.

    شادی یک انتخاب عه.

    من شادی رو انتخاب میکنم.

    به خودت بگو چرا من الان نباید شاد باشم ؟

    شاد و سپاسگزار باش بخاطر چیزهایی ک داری.

    سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایل گرانبها، در پناه الله باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      صدف احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2389 روز

      ناعمه جان ، ممنون از کامنت زیبات ، من از خداوند خواسته بودم من رو هدایت کنه به دوستان عباس منشی دوستان زیبا با تفکرات زیبا دوستانی که دارن روی خودشون کار میکنن و تمام تمرکزشون روی خودشونه ، وقتی کامنت زیباتو خوندم کامنتی که تمام تمرکزت مشخصا روی بهبود خودت در همه ی جنبه هاست واقعا اشک تو چشام جمع شد ، خواسته من از قبل آماده شده !!! من دوستانی دارم در این سایت بزرگ و زیبا که دلشون به اندازه ی یک اقیانوس و ذهنشون به اندازه جهان بزرگه و روشنه تحسینت میکنم عشقم و خوشحالم ، خوشحالم که دوستی همچون تو دارم و به خودم افتخار میکنم بابت داشتن چنین دوستی :) همینطور به تو عزیزدلم ، دوستت دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ناعمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1285 روز

        سلام صدف جان اولا بگم چقدر عکست رو دوست دارم زیبا جان، عکسی ک خود خودت هستی با لبخند زیبات خیلی تحسینت کردم.

        سپاسگزارم عزیزم بابت محبتت و پاسخی ک نوشتین برام، کامنتم رو ک خوندم باز هدایت خدا رو دیدم چرا ک دنبال بهبود بیشتر روابطم با اطرافیانم هستم.

        عزیزم من هم امروز در دفترم نوشتم خدایا معاشرت با دوستانی عزیز رو میخوام. و خداوند بهم گفت تو دوستانی عزیز در این سایت داری و من عاشق این عشق ورزیدن ها و محبت های بین ما دوستان هستم.

        دقیقا عزیزم خواسته من هم از قبل اماده شده بود، من نوشتم و وقتی وارد ایمیل شدم پیام زیبای شما رو دیدم.

        عزیزدلم من هم دوستت دارم، انگار با دوستی صمیمی و چندین ساله مکالمه کردم، خیلی دوست داشتنی هستی، دوستت دارم، در پناه الله باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    نگار سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 3034 روز

    استاد جونم

    استاد جونم

    سلاااااااااااااااااام

    خانم شایسته ی گلم

    عزیز دلم

    سلااااااااااام

    رفقا سلام

    خیلی ممنونممممممممممممممممم

    من مجردم اما دوست دارم 4تا بچه داشته باشم. دوتا پسر و دوتا دختر که بچه هام هم خواهر هم برادر داشته باشن و کلی با هم حال کنن و منم از دیدن 4تا شخصیت متفاوت توی زندگیم کل ی لذت ببرم. این همیشه توی تصوراتم بوده و هست.

    از وقتی هم که با خانواده راسل آشنا شدم کلی تحسینشون میکنم که چه زندگی شاد و موفق و خوشحالی دارن کنار هم.

    خودمم توی خانواده پرجمعیت بزرگ شدم و دوست دارم این جَو رو.

    وقتی هم که چند فایل قبل استاد گفتن این خانواده خود شون کلی مرفه و ثروتمند هستند و مادر خانواده هم توی حوزه املاک کار میکنه کلی تحسینشون کردم و خوشحال شدم که دارم یه الگو میبینم که انقدر خوبن

    مادر موفق و شاغل

    پدر مهربان و همراه

    بچه ها انقدر عالی

    خلاصه که کلیییییییییییی به ذهنم حال دادم و واقعا از اون قسمت هایی که این خانواده مهمونتون شدن لذت فراوونی بردم.

    جالبتر اینکه توی قسمت قبل گفتم ینی غذاها و … رو چیکار میکنن؟ هربار خانم شایسته میپزه؟ و اینکه خیلییییییی دلم میخواست در مورد اینکه چطور همچین بچه هایی ترتبیت کردن ازشون بدونم

    انقدررررررر خوشحال شدم دیدم فایل امروزو

    پر از باورهای عالی بود برای من

    چون واقعا دوست دارم هم خودم توی کارم موفق باشم هم یک خانواده 6 نفره با 4 تا بچه فوق العاده با یه پدر باحال و همراه ، خلق کنم

    خدایا شکرت

    دمتون گرم خانم شایسته که با این فایل دقیقا زدین تو هدف :)

    من انتخاب میکنم که دختر شادی باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      Beh Afarin گفته:
      مدت عضویت: 1902 روز

      به نام رب تنها خالق و مالک و فرمانروای دنیااا

      سلام بر نگاار عزیزززمم

      منم مجردددم و دوست دارممم سه تا بچه داشته باشممم،با خودم میگفتممم دو تا دختر و یه پسررر..

      ولی ارههه خوبه که پسرمم برادر داشتهه باشههه

      منمممم میخووووام خلق کنممم یه پدر فوق العاده براشووون،که پایه و همراه و یار توحیدی مادرشوون باشههه:)

      من همیشههه که میخوام تجسم کنم خصوصیات همسر ایده الم رووو،خیلی به اینکه پدر خووبی برای بچه هامون باشههه توجه میکنمممم

      واقعععااا مهمه ایننن ویژگیی..

      خیلیااا هستن که همسر خوبی میشن ولی نمیتوننن پدر خوبی هم باشنن،و مننن اینننو با توجه به اطرافیانم فهمیدم و به خاطر اینه یکی از ویژگی های همسر آینده رو نوشتمم که پدر فوق العاده ای برای بچه هامون باشننن

      در ضمممن به قول شما عزیز دللل،بچه های خوبم باید خلق کنمممم

      امیدوارم که به زودی دونه دونه خواسته هامون به واقعیت بپیوندههههه

      دوست دارممم نگار قدرتمندددممم

      در پناه خدا هر روزت عالی تر وبهتر از دیروزت باشه گلممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        نگار سلیمانی گفته:
        مدت عضویت: 3034 روز

        سلام عزیز جانم

        به‌افرین جانم

        البته مطمین نیستم اسمتو درست نوشته باشم :)

        حق با توئه

        خیلی مهمه که همسر ادم، پایه همه چیزش باشه و یه پدر عالی برا بچه‌ها و با هم یه خانواده باحال بشن

        منم توی دفترم نوشتم که حواسش به تربیت درست بچه‌ها هست و اهمیت میده به این موضوع، خودمم کلی تحسین میکنم مردایی که رابطه خوبی با بچه‌شون دارن و خانمشونو همراهی میکنن.

        انشالا خلقش میکنیم و محقق میشه به زودی :)

        دوست قدرتمند و خوبم موفق باشی😚😚

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مانلیا گفته:
    مدت عضویت: 1595 روز

    سلااام سلامی با عطر بوی عیدی که همه جای ایران پیچیده و به گرمای بهاری تابستونی که بعد از این همه برف و بارون زمستون منتظرمونه

    الهی شکرت

    خب اون قسمتی که شایسته جان نیازمند مترجم بودن باعث شد دست به قلم بشم و ایده ای ندارم به جز اون چی بنویسم ولی خداوند هدایت میکنه …

    من چهههه قدر تا به الان از دیدن این سریال لذت بردم

    چه قدر داره روی من تاثیر میذاره و داره واقعا در هر روز زندگیم تغییرات ریز ریز اما بسیار مهم رو ایجاد میکنه

    من از خداوند سپاسگزارم که تا الان تا اینجا تا امروز به تعهدم پایدار موندم و با عشق دارم هر روز یک قسمت از این سریال رو نگاه میکنم و حسم بهم میگه که قراره این سریال هم تموم بشه باز هم چند سال دیگه دوباره از اول میام میبینمش و باز ازش چیز یاد میگیرم ، باز به بزرگتر شدن شخصیتم کمک میکنه ، جوریکه احساس کنم اصلا قبلا ندیدمش و نفهمیدمش

    توی قسمتی که فهمیدم این خانواده دوباره برگشتن خیلی ذوق کردم

    واقعا عاشق خانواده های امریکایی هستن به خصوص این خانواده ی رایان

    شایسته جونم چه قدر من از این ازادی هایی که به مهموناتون میدید و اونا هم در عین احترام گذاشتن و رعایت قوانین ، خیلی راحت هستن و پذیرای محبت های شما هستن و تعارفی نیستن و انگار خونه ی خودشونه خیلی راحتن ، و راحتی که شما بهشون دادید

    اونجایی که گفتید وقتی یک نفر چیزی رو گم میکنه همه ی اعضای خانواده موظف میدونن خودشونو که پیداش کنن ، راستش خیلی منو به فکر فرو برد

    یک جایی مادر خانواده میخاست بره بیرون دنبال لیوان و به جیکوب گفت : ( تو هنوز سرجات نشستی ؟؟؟ )

    و این حرفو که زد جیکوب اومد

    یا مثلا جلسه ی قبلی که لوکی اومد رخت خواب برادر هاش رو درست کرد

    یا احترامی که بین این پسرها هست من هیچ وقت نشنیدم از القاب بد یا مسخره کردن با هم استفاده کنن

    و خب برای خودم خیلی جالبه این موضوع

    اصن برام عجیبه چطور چهار تا پسر این قدر با هم در آرامش هستن ؟؟

    چطور این قدر در صلح هستن باهمدیگه ؟؟

    روابط من و برادرم از کوچیکی تا بلوغ اصلا خوب نبود

    البته من از شونزده هفده سالگی با استاد کار میکردم و بهتر شد از اون موقع به خاطر روی قانون کار کردنم

    و پدر مادرم هم نظرشون این بود که عادیه ، یعنی من بچه بودم گاهی با برادرم که بدجور درگیر میشدیم و پدر مادرم میگفتن عادیه هر دوشون تو سن بلوغن ، مغرورن و کلا به جای درست کردنش عادی جلوه میدادن و توجهی نمیکردن و فقط مهم بود که مزاحم همسایه ها نشیم با جیغ و داد زدنمون در غیر اینصورت چیز دیگه ای اهمیت نداشت …

    و این کجا اینکه چهار تا پسر نوجوون کنار هم باشن و اینقدر همدیگه رو دوست داشته باشن و احترام بذارن به هم کجا

    برام خیلی سوال شده بود که چطور ؟؟

    چطور همچین احترامی برقراره بینشون توی این سن

    من خودم هم الان با برادرم رابطه ام خیلی خوبه یادم نمیاد اخرین بار کی دعوا کردیم ، شاید چندین سال پیش ولی توی اون سن نوجوونی اینجور نبود و فکر میکردم خب توی بچگی و سن بلوغ باید این دعواها باشه ولی الان فهمیدم که نه اون هم درست نیست

    الان عیده اومدیم خونه عموم و بچه هاشون اونام سه تا خواهر برادرن

    اما باز اون احترامی که اونجا بین اونا هست اینجا هم من میبینم نیست

    به نظرم بدیش اینه که عادیه

    یعنی حالا یه چن تا مسخره کردن و اینچیزا عادیه

    و این عادیه باعث میشه که اصن تلاشی برای درست کردنش نشه چون از نظر پدر مادر این خودش درستشه

    یا احترامی که خود بچه ها به پدر مادرشون میذاشتن و گوش به حرفشون بودن ، به همدیگه میذاشتن و … البته که شوخی های خودشونو داشتن ولی شوخی های بسیار به جا

    یا مثلا قسمت قبلی دیدم مادر قبل خواب براشون حرف میزد و بهشون احساس خوب میداد به قول یکی از دوستان من هم فکر میکردم این چیزا فقط توی فیلمها هست که انگار که نه این واقعیت زندگی امریکایی هاست

    تمام این سوالها توی ذهنم بود و همه اش میچرخید که چطوره اینجوریه اشکال کار ما از کجاست

    من اینجا میبینم اطرافیانم رو که خانواده تشکیل دادن و بعضا بالای پنجاه سالشونه ولی خواهر برادر ها همچنان هیچ نزدیکی و صلحی بینشون برقرار نیست حتی نمیتونن با هم حرف بزنن

    یا هر دو 50-60 سالشونه و برادرن باهم ولی قهر میکنن

    یا سر موضوعات خانوادگی بعد چهل سال نزاع نه تنها حل نشده بلکه کدورت بینشون بیشتر شده

    اصلا اینا کجا اونا کجا استاد

    اینا که کوچولوعن اندازه ی برادر خواهرهای 40-50 ساله درگیری ندارن

    خلاصه هی داشتم فکر میکردم به این تفاوت ها

    که شایسته جانم اومد با مادر خونواده یک مصاحبه ی مشتی انجام داد

    .

    و من نگاری که هر وقت صحبت از ترجمه میشه سر صحنه حی و حاضرم :))))))

    عاااشقتونم شایسته جونم به خاطر این لطف و محبتتون

    من عاااشقتونم

    .

    .

    .

    .

    حرفهای مادر خانواده خیلی منو به فکر فرو برد

    و البته دیدن این سریال باعث شده که بخوام من هم این عادتهارو در خودم به وجود بیارم

    من گفتم نگار بیا به خودت نگاه کن

    دیگرانو ول کن ایا خودت اون شوخی های نابجا رو انجام میدی یا مثل بقیه برات عادیه از چن تا کلمه ی نادرست استفاده کنی ؟؟

    دیدم که من خودم خیلی جای کار دارم

    دیگه اصلا کاری به کسی ندارم

    من باید خودمو درست میکردم

    الان خونه ی عموم هستم میبینم خیلی وقتا من هم مثل اونا رفتار کردم

    توی این چندین قسمت یک بار ندیدم یکی از این پسرها بگه shut up ، درحالیکه همین کلمه برای من گاهی عادیه

    و دیدم که چه قدر من خودم جای کار دارم

    تصمیم گرفتم امروز که خیلی محترمانه تر صحبت کنم

    اخه میدونی الان که فکر میکنم توی فرهنگ ما یه جوری شده که نه تنها این کلمات عادیه بلکه نشون دهنده ی صمیمیت و نزدیکی هست

    نمیدونم خودم گاهی میمونم که شاید اشکالی نداره خخخخخ

    .

    تا اینکه شایسته جان باهتشون صحبت کرد و جواب سوالات پیچیده ای که تو ذهنم بود رو گرفتم

    من عاااشق مصاحبه شایسته جان شدم و گفتم بیام این ترجمه اش رو بنویسم تا دوستان دیگه نیز بخونن و لذت ببرن از این تدبیر و شایستگی مادر خانواده که چنین چیزی رو درست کرده …

    اصلا تک به تک کلماتی که گفت رو تحسین کردم

    الهی شکرت بریم برای ترجمه

    .

    .

    شایسته :

    در نظر من شما پسرهای خیلی خوب و با تدبیری بزرگ کردید از چیزی که در این روزها دیدم

    چه چیزی بهترین ویژگی هست که باعث چنین نتیجه ای شده

    .

    مادر :

    خب اول از همه خیلی ممنونم برای این نظرت که من بچه های خوبی دارم و خودم لاهات موفقم من فکر میکنم واقعا خیلی خیلی بچه های خوبی دارم

    صادقانه بخوام بگم من احساس میکنم که فقط من نیستم

    من یک همسر فوق العاده دارم که خیلی حمایتگره و من حس میکنم که خداوند این خرد و دانش رو بهم داده

    پس از دیدگاه من این برای من فروتنی و تواضع هست

    اینجور نیست که تو بهم میگی تو چه قدر خوبی و من بگم اره فقط منم نه فقط من نیستم

    این (نتیجه) ترکیبی از خیلی چیزها هست

    ولی اگه بخوام درباره ی توصیه نصیحت یک زندگی واقعی رو بگم

    من فکر میکنم چیزی که همیشه تلاش کردم باشه برای بچه هام اینه که من اونها رو همیشه دوست دارم در هر شرایطی مهم نیست چه اتفاقی بیوفته

    شاید خیلی عادی و معمول باشه همه بگن اره راست میگی بچه ها رو باید دوست داشت

    ولی منظور من خیلی عمیق تر هست اینکه واقعا عاشقشون باشی

    اینکه اونها رو بپذیری و دوست داشته باشی دقیقا همون چیزی که هستن و تشویقشون بکنی برای چیزی که واقعا هستن و خودشونن

    و چیزی که من در بقیه پدر مادر ها دیدم اینه که اونها از بچه هاشون میخوان خیلی خوب و عالی باشن

    ولی چیزی که من فکر میکنم مهمه اینه که بچه ها باید تشویق بشن که خودشون باشن نه اینکه عالی و بی نقص باشن

    مثلا پسر دوم من جیکوب

    اون اصلا توی مدرسه خوب عمل نمیکنه

    پس من انتظاری یکسانی که برای بچه ی اولم دارم که خیلی خوب توی مدرسه ( یعنی درس و نمره ) خیلی خوب عمل میکنه از اون ندارم که اون هم توی درساش خوب باشه

    من فکر میکنم باید به توانایی و سطح های متفاوت هر بچه ای اگاهی پیدا کنی

    و همون رو بپذیری و دوستشون داشته باشی و تشویقشون کنی همونجوری که هستن

    و انتظار نداشته باشی ازشون که اونها باید خیلی خوب باشن

    و همیشه بهشون اجازه بدی که شنیده بشن

    من فکر میکنم خیلی وقتا بزرگتر ها خیلی حرف میزنن و نمیخوان به بچه هاشون گوش بدن و با بچه هاشون باشن

    من پسرهام ادمای مورد علاقه ی زندگیم هستن

    و من فکر میکنم این واقعیت زندگیمه

    من اونا رو نه تنها عاشقشونم بلکه خیلی دوستشون دارم به معنای واقعی

    و اینو اونها متوجه میشن

    .

    شایسته جان :

    .

    افرین افرین این واقعا نکته ی خیلی خوبی بود که شما گفتید .

    در نظر شما چطور بقیه مادرها میتونن کاری کنن که بچه ها مشارکت داشته باشن و به همدیگه کمک کنن ، و نه از روی اجبار بلکه از روی اشتیاق برای انجام کاری محبت امیز اینکار هارو برای هم بکنن ، جوری که بچه های شما اینجور هستن … ؟

    .

    مادر:

    .

    خیلی ممنون

    من همیشه سعی کردم بهشون بگم شما جزوی از این خانواده هستید

    و ما هممون حساب میشیم شما نباید فقط به خواسته های خودتون توجه کنید شما باید دنبال فرصتی برای کمک کردن به دیگران باشید

    و من فکر میکنم پدرشون خیییلی خیلی مثال خوبی هست برای اونها

    اون همیشه دنبال فرصتی برای خوشحال کردن بقیه ادمهاست

    که مهربون باشه و فقط به خودش فکر نکنه

    ولی من فکر میکنم قسمت مهم ماجرا اینه که ما همیشه داریم با بچه هامون حرف میزنیم ،

    چیزی که اونا میخوان بگن برای ما مهمه

    برای همین وقتی من اونها رو در ارتباط با بزرگتر ها میبینم اونها احساس خوبی از خودشون و هویتشون دارن

    اونها عزت نفس دارن

    من فکر میکنم اونها وقتی حس خوبی درباره خودشون دارن ، اون وقت میتونن درباره دیگران هم فکر بکنن

    .

    شایسته :

    پسرهای شما از همدیگه مراقبت میکنن و از باهم بودن لذت میبرن ، و علی رقم ویژگی ها و علایق ، مهارت و شخصیت متفاوتشون اونها به طور عالی همدیگه به هم احترام میذارن و از هم حمایت میکنن .

    من میخوام دلیل این نتیجه رو بدونم .

    .

    .

    مادر :

    اره اره واقعا اونها همینجوری ان و من عاشق این ویژگی شونم

    من فکر میکنم ما همیشه حمایت میکنیم ازشون

    هم من هم همسرم

    ما از وقت و انرژیمون برای هر یک از بچه ها میذاریم ، برای چیزی که هر کدومشون بهش علاقه داره

    مثلا لیوای

    لیوای عاشق ویدیوگیم هست (بازی کامپیوتری )

    خب همسر من رایان اصلا به این چیزا علاقه نداره اون عاشق بیسبال و ورزش کردن و فعالیت هست

    پس یک روز من کاملا متوجه این نامتعادلی شدم

    که رایان همه اش داره با بقیه بچه ها بیسبال و فوتبال بازی میکنه با هم میرن بیرون ورزش میکنن

    و من اومدم رایانا رو تشویق کردم  که وقت با لیوای بگذرونه

    و کاری که لیوای دوست داره رو انجام بده باهاش

    یعنی نیازی نیست هم وقتت رو تلف کنی روزی سی دیقه هر چن روز یک بار یا هفته ای یکبار یا هر جور که میتونی

    چون من دیدم داشت فاصله میوفتاد بینشون و من نمیخواستم اینجور باشه

    و میخواستم لیوای بفهمه ما برامون اون چیزی که اون علاقه داره و لذت میبره اهمیت داره و مهمه

    پس من تقریبا هر روز صبح شوهرم رو تشویق میکردم که با لیوای وقت وقت بگذرونه .

    توی خونه من و لیوای همیشه زودتر از همه بیدار میشیم و یه جورایی اون تایم من و اونه

    و میشینیم روی مبل و من وقتی داره ویدیو گیم بازی میکنه کنارشم و میبینمش

    ایا این چیزیه که من ازش لذت میبرم ؟ ایا از ویدیو گیم و تماشا کردن بازی اون لذت میبرم ؟؟

    نه واقعا لذتی برای من نداره

    ولی من لذت میبرم از لذت بردن اون

    من دوست دارم به چیزهای که اون علاقه دارم توجه کنم

    پس برای من مهمه برای کارها و چیزهایی که اون دوست داره وقت بذارم و همراهیش کنم

    .

    .

    شایسته جان :

    تو دوست اونها هستی

    بیشتر از اینکه مادرشون باشی

    مثلا دیروز وقتی منتظر رایان بودیم برای اینکه خرید رو انجام بده

    تو یک بازی راه انداختی

    و یه جورایی سرگرمشون میکردی و حواسشون رو پرت میکردی از اینکه چه قدر زمان داره میبره

    .

    مادر :

    خب قسمتی اش رو من اینکار هارو برای خودم انجام میدم

    چون من خودم به چیزی نیاز دارم که زمانم با لذت بگذره

    من دوست دارم کار باحالی انجام بدم نمیخوام من و اونها حوصلمون سر بره و زمان رو با لذت سپری کنیم

    خب من فکر میکنم موضوع اینه که من وااااقعا لذت میبرم از بازی کردن و بودن با بچه هام

    من یه حورایی بهشون یاداوری میکنم که من مادر هستم و شما بچه‌های من هستید

    و خداوند به دلیل خاصی من رو مادر شماها قرار داده

    و اره من فکر میکنم که ما با هم دوستیم ولی خب اونها هم قبول میکنن که وقتی ازشون کاری رو میخوام انجام بدن

    ولی در کنار این ها اره ما دوست هم هستیم با هم و از بودن با هم لذت میبریم

    بچه ها واقعا پیچیده نیستن

    فقط باید هر کاری رو لذت بخش و فان انجام بدی باهاشون

    مثلا وقت خونه تمیز کردن که میشه هیچ کس نمیخواد کمک کنه و خوشش نمیاد

    ولی من میگم خب همگی بیاید ما همه با هم اینکارو انجام میدیم و موزیک میذاریم و همین کارو لذت بخش میکنیم واقعا نباید کارها به زور و زجر اور باشه

    اونها میدونن من نه تنها عاشقشونم بلکه واقعا دوستشون دارم

    .

    من فکر میکنم که یک مادر شاد و خوشحال بودن خیلی مهمه

    و میدونم شاید این یکم عجیب باشه

    ولی اگه تو شاد باشی توی خانوادت و مثبت باشی

    من فکر فکر میکنم مادرها خیلی درگیر کاراشون و استرس و نگرانی هستن و من میدونم خودمم گاهی اینجور میشم

    و من باید خودمو از این شرتیط بیرون بکشم و بگم چی که مهمه ؟؟

    انجام تمام کارهای امروز مهمه ؟؟ نه

    لذت بردن و خوشحال بودن در خونه ی ما مهم ترین چیزه

    .

    شایسته :

    به نظرتون چطور مادرها میتونن والدین شاد و مثبتی باشن ؟؟

    .

    مادر :

    .

    من واقعا فکر میکنم این یک انتخابه

    تو باید مثبت بودن رو انتخاب کنی

    یه اهنگی هست از گروهی به نام for.. country (نفهمیدم اسمشو خخخخ) اسمش هست choose joy (لذت بردن رو انتخاب کن )

    من هم لذت بردن رو انتخاب میکنم

    با اینکه گاهی واقعا توی این حس و حال نیستی

    ما باید بپرسیم خب چرا الان خوشحال نیستم

    و می‌بینیم گاهی واقعا ما داریم انتخاب میکنیم که خوشحال نباشیم

    و من فکر میکنم ما باید انتخابش کنیم تا بتونیم شکرگزار چیزهایی باشیم که داریم تا به چیزایی فکر کنیم که نداریم یا نمتونیم داشته باشیم

    میدونی این به داشته ها نیست به دیدگاهت هست

    انتخاب لذت به دیدگاهت هست .

    .

    شایسته :

    ممنون روز خوبی داشته باشید

    پس من هم لذت بردن رو انتخاب میکنم من سعی میکنم تمام وقت ها لذت بردن رو انتخاب کنم .

    ممنون .

    .

    و اتمام ترجمه

    .

    واقعا قابل ستایش بود تمام حرفاشون

    واقعا بینظیر بود

    قابل تحسین بود

    فوق العاده بود

    این خانواده عباسمنشی نیستن و مطمعنا تا اینجای کار میدونم اونها هیچ چیزی از قوانین جذب و خواسته ها به طور اگاهانه نمیدونن

    ولی ببینید چهههه قدر به طور شگفت انگیزی جهان این استاد رو کنار خانواده ای قرار داده مه به طور ناخوداگاه همین قوانین رو اجرا میکنن و درک میکنن

    فتبارک الاحسن الخالقین

    قطعا من هم وقتی مهاجرت کردم با چنین افرادی هم مدار میشم وقتی این مسیر رو دقیق و درست پیش برم

    الهی شکرت

    الان کسایی که ترجمه ی منو خوندن میفهمن چرا اول کامنت گفتم من از تک تک کلماتش لذت بردم

    چه قدر توحید ، یکتاپرستی ، ازادی ، در صلح بودن ، عشق بی قید و شرط ، قانون حس خوب مساویه اتفاقات خوب ، قانون توجه بر نکات مثبت ، قانون برانگیختگی در روابط و …. همه چیزایی که داریم از استاد یاد میگیریم و ….

    همهههه ی اینها از این مادر گفته شد اینجا

    واقعا چیزی به غیر از بی نظیر بود ؟

    به غیر از فوق العاده بود ؟؟

    الهی قربونشون برم با این فرهنگ امریکایی اصیل و زیباشون

    واقعا GOD BLESS AMERICA .

    الهی شکرت برای اینکه امروز هم بهم اجازه ی کامنت نوشتن دادی و منو دست به قلم کردی و قلمم شدی و نوشتی

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: