https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-11 10:32:352025-03-03 15:58:42سریال زندگی در بهشت | قسمت 42
182نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته سلام خدمت مهمانان بزرگوار و سلام خدمت همه کسانی که این کامنت را میخونن بسیار لذت بردیم از این بازی چقدر قشنگ بازی میکردن بدون جنگ ودعوا و بزن بزن بلکه با شادی خنده با لذت بردن از لحظه حال و به معنای واقعی کلمه فهمیدن بازی کردن یعنی چی تبریک به برندگان بازی احسنت به این پدر و مادر که چنین بچه هایی تربیت کردن بخدا از خدا میخوام که بهم پنج قلو بچه بده دوباره یه سه قلو بده دوباره یه دوقلو کلی بچه داشته باشم البته بعد از کارکردن روی خودم و روی باورهام باید بدونم که بچه مانع رسیدن من به اهداف قشنگم نمیشه. چقدر مهمونا راحت و زیبا بودن راحت در یخچال باز میکردن ولی ما تو فرهنگمون اصلا این اجازه را نداریم که در یخچال کس دیگه را باز کنیم اگر مهمونی باشیم یا مهمون بیاد یا باید از صاحب خانه درخواست کنیم یا ازش اجازه بگیریم تا مثلا یک لیوان آب برداریم .استاد جان چقدر چشم ما به جهان بزرگ بازتر شد با این فایل ها با این تصاویر زیبا چقدر با فرهنگ های مختلف آشنا شدیم و چقدر همه چیز جذاب و زیبا بود خدا را هزار هزار مرتبه شکر خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
خدایا شکرت بخاطر جان تازه و زندگی دوباره ای که امروز بمن بخشیدی تا شکرگزار زیبایی های زندگیم باشم، و تحسین کنم زیبایی های پارادایس رو تا مسیر زندگی در طبیعت برای من هم هموار بشه
خدایا شکرت که تو رو دارم
خدای من، چقدر این خانواده با حال و با صفا هستند. تمام حرکات و رفتارهاشون فقط برای شادی و لذت بردن از تک تک لحظات زندگی شونه.
خدایا شکرت از اول تا آخر فایل فقط داشتم می خندیدم.
لحظه ای که لیوای گریه اش گرفت و دندونش اقتاد، اصلا فضا متشنج نشد، کسی جوزف رو سرزنش نکرد و کسی لیوای رو دلداری نداد. بخاطر اینکه خیلی خیلی با خودشون در صلح هستند، این خانواده اتفاقی با استاد رفیق نشدند و اتفاقی پاشون به پارادایس باز نشده. اینها اومدن که بمن درس زندگی بدن که چجوری با بچه هام تعامل داشته باشم تا اونها هم با هم بدرستی رفتار کنند تا فردا در مسیری که در اجتماع پیش رو دارند با دیگران هم بدرستی رفتار کنند.
تازه متوجه شدم باید از همین بازی ها و شوخی ها حس برتری طلبی رو از شخصیت مون حذف کنیم که وقتی وارد اجتماع شدیم فارغ از این صفت ناپسند بتونیم در خدمت گسترش جهان هستی باشیم.
همین بچه ها، همین لیوای جوزف لوک و جیکوب قطع به یقین فردا مثل پدرشون وارد جامعه میشن و از اونجایی که یاد گرفتن حس کینه و نفرت نداشته باشند و از لحظات شون لذت ببرن، محیط اطراف شون رو به جای زیباتری برای زندگی خود و دیگران تبدیل می کنند.
من نمیدونم مستر رایان کجا کار می کنه، اما مطمئنم مجموعه تحت مدیریت ایشون، یه مجموعه فعال، با نشاط و با راندمان و کارایی بالاست.
مادرشون هم مطمئنا هر ملکی که فروخته اول خودش از اون ملک حس خوب گرفته و بعد همون رو به مشتری انتقال داده، بعبارتی بجای زبون بازی با احساس واقعی خرید و فروش می کنه.
خدارو صد هزار مرتبه شکر، برای آگاهی هایی که از مهمونهای پارادایس می گیریم.
خدارو صد هزار مرتبه شکر که خداوند استاد و بانو شایسته رو در مسیر سبز زندگیم قرار داد.
خدارو بی نهایت سپاسگزارم که هر روز مزرعه رویاهام رو بمن نزدیکتر می کنه.
خدارو شاکرم که من رو هدایت کرد به حضور در این خانواده و مأمن الهی
واقعا این قسمت عالی بود؛ انقدر حس فوق العاده، احساس شورو نشاط بهم دست داد که با تموم وجودم الان که دارم کامنت مینویسم یه احساس فوق العاده ایی بهم دست داد؛ انگار من خودمم تو اون جمع حضور داشتم و داشتم کشتی میگرفتم؛ انقدر این قسمت مهیج و سرشار از حال خوب بود: واقعا لذت بردم از رفتار گرم این خانواده نسبت بهم، احساس دوست داشتنشون نسبت بهم موج میزد، بینهایت بهم اخترام میذارن و بینهایت خانواده مثبت و پر انرژی هستن خانواده آقای رایان و استاد بینهایت تحسینتون میکنم که همچین آدمای انرژی مثبت و خوبی باهاتون رفیقن؛ البته خوش بحال اونا که با شما رفیقن؛ من این قسمت واقعا بهم خوش گذشت و کلی خندیدم و انقدر خندیدم که چشمام از خنده اشک اومد و الان صورتم خیسه؛ استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان نمیدونم چطور از شما تشکر کنم که شما با این سریال ها کلی اصول و قوائد زندگی رو به ما آموزش میدین، راز شاد زیستن، راز در لحظه زندگی کردن، راز اینکه میشود از زندگی لذت برد؛ حتی با کشتی گرفتن و نگاه کردن کشتی واقعا از صمیم قلب از شما سپاسگذارم و تحسینتون میکنم بابت این محیط گرم و سرشار از آرامشتون و اینکه دارین از زندگیتون با تموم وجود لذت میبرین و سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده، بینهایت حالم خوبه و احساس فوق العاده ایی دارم، خدایا شکرت
خدارو شکر امروز هم روزم رو با زندگی در بهشت آغاز کردم.
تحسین می کنم این پدر ومادر رو که تونستن 4تا پسر رو به این خوبی تربیت کنند با هم بازی می کنند خیلی جدی کشتی می گیرند وعاشق همدیگر هستند واز دست هم ناراحت نمی شن.
وافرین به این مادر خوب که چقدر عالی مدیریت می کنه بچه ها رو در عین حال طوری رفتار نمی کنه که کسی ناراحت بشه وحواسش به همه چیز هست.
چه رسم خوبی که کنار دندان شیری که افتاده پول گذاشتین .
چه شب عالی داشتید خدارو شکر چقدر شاد من از اول فیلم تا اخر فقط لذت بردم ولبخند می زدم.
واز اینکه پسرم تنهاست افسوس خوردم وفکر می کنم وقتی بچه ها چند تا هستند خود خانه هم براشون یه مدرسه هست الان چهار تا پسر با ویژگی های متفاوت کنار هم زندگی می کنند ویاد می گیرند چطور با هم کنار بیان واین توی زندگی اجتماعیشون چقدر بهشون کمک می کنه .
مریم جان متشکرم که فیلم برداری می کنی واین لحظات زیبا رو با ما شریک می شی.
این فایل های زندگی در بهشت در عمل هم زندگی کردن در بهشت خودمون رو بهمون نشون میدن
نشون میده که چطور عاشقانه و بسیار زیبا با عزیزانمون برخورد کنیم و در کنار اونها یک محیط شاد و دوستانه داشته باشیم
دیدیم که لیوای و جوزف چقدر جانانه با هم کشتی گرفتن و انرژیشون رو تخلیه کردند اما بعدش کاملا با هم رفیق بودند و حتی توی صحبت های رایان دیدیم که به دو برادر گفت که با هم رفیق هستید نه رقیب! ینی قبل از اینکه برادر باشید دوست هستید و وقتی این تفکر در این خانواده شکل گرفته توی این بازی سنگین هم ناراحتی بوجود نمیاد و حتی بعد از اینکه دندان لیوای افتاد باز هم به بازی ادامه دادند
نکته ی مثبت بعدی این فایل این هست که شما توی دست هیچ کسی موبایل نمیبینید و همه دارن از کنار هم بودن لذت میبردند و خودشون رو درگیر فضاهای الکی نکردن و این بسیار نکته ی مثبتی هست
نکته ی مثبت بعدی شاد بودن این خانواده است که در تمامی لحظات با خنده و شادی با مسائل کنار اومدن حتی زمانی که لیوای مصدوم شد هم داشتند میخندیدین و با حال خوب موضوع رو برطرف کردند و مثل پدر و مادر های ایرانی الکی جو نمی دادند
و دیدیم که چقدر خونسردانه مسئله رو برطرف کردند و رایان هم یک 5 دلاری به رسم خودشون پرداخت کرد که به نوع خودش جالب بود
استاد چقدر فوق العاده در حین کوچ کردن جوزف داشت به اون میگفت که منتظر بهترین لحظه باش ، یعنی چی؟ یعنی تو کارت رو کاملا درست انجام بده و منتظر باش لحظه ی درست و موعود فرا برسه!
این جمله میتونه توی زندگی هرکسی غوغا بپا کنه اگه درک بشه!
در آخر هم دیدیم که استاد و رایان چقدر زیبا پینگ پنگ بازی کردند و در آخر با خنده از هم تعریف کردند و خانواده ها رو در آغوش کشیدند!
خدایاشکرت بخاطر این همه زیبایی و حس خوب در این فایل
استاد عزیزم و مریم جان مثل همیشه بی نهایت از شما سپاسگزارم برای تهیه این فایل
خدایی تا انقدر از خدا عمر گرفتم یک همچین مهمان هایی ندیده بودم که انقدر همشون در هر بازی اینقدر به دنبال لذت بردن باشند و نقش واقعی خودشان را بازی کنند من به پدر و مادر این خانواده بارها و بارها تبریک می گم چون هیچ چیزی تو این دنیا شانسی و الله بختکی نیست خدایا چه خانواده ای رو در این سریال به من شناسوندی
چقدر بازی پینگ پنگ عالی بود مخصوصا اونجا که پدر خانواده برد و مادر خانواده اومد و با عشق و شور و شوق بغلش کرد و هورا کشید واقعا لذت بردم
چقدر کشتی دو برادر دوقلو زیبا بود من 3 بار دیدم و هر بار برام تازگی داشت و چقدر یوسف بردن توی هر بازی براش مهمه و چقدر تلاشش برای اینکه ببره قابل تحسینه آفرین به این روحیه ی برنده بودن یوسف
چقدر واقعا لذت بردم وقتی تو کشتی لیوای گریه کرد مادر چطور سراسیمه اومد و شروع به نوازشش کرد و وقتی کشتی در اوج خودش بود مادر چطور با اون داوری ریز بینانه اش بلند شد تا به بچه ها گوشزد کند چقدر رفتار به موقع مادر قابل تحسین است
آقای رایان پدر خانواده که چقدر با آرامش همیشگی بدون اینکه هی تذکر دهد داشت مسابقه رو تماشا می کرد و لذت می برد
خدایا چقدر این خانواده خود واقعی شون هستند و چقدر با خودشان در صلحند خدایا شکرت
استاد عزیز اونجا که خواستین یک تکینیک رو یاد بچه ها بدین چقدر قشنگ به طور عملی اجرا کردین من واقعا لذت بردم
مریم خانم از شما بابت گذاشتن فیلم این ماجراهای جذاب و آموزنده در سایت بینهایت سپاسگزارم خدا قوت
سلام ب استاد عزیز، خانم شایسته زیبا و دوستانم. ب خدا گفتم الان وقت چی هست چکار کنم ایمیل چک شد، کلی کامنت خوندم، این فایل رو هم ک دیدم حالا چ کنیم؟ دیدم میگه دلت برای کامنت نوشتن تنگ نشده است ؟ آری رب من. انصافا دل آدم میکشه ک بیاد بنویسه از همه چی از درک و آگاهی های جدیدش، از زیبایی های زندگیش، از معجزاتی ک میبینه، دوست داریم حس های خوب مون رو شیر کنیم با هم، چه معامله ای سودِ و سودِ و سود.اینجا تکه ای از بهشته با جمعی از خردمندان.
2 روز پیش رفتم کوه انتظار داشتم دوستانی رو ببینم و کمی تعاملات برقرار کنیم ولی صبحش از خدا خواسته بودم امروز رو برام قشنگگگ پلن بریز کارگردان عزیزم، من هیچی نمیدونم، ب هیچ کس نمیچسبم و حال خوب من وابسته ب بودن با دوستانم نیست و من انصافا تو تنهایی خودم خیلی حالم خوبه مخصوصا تو طبیعت.
هوا بهشتی بود بهشتی نمیتونم توصیفش کنم، ینی استاد یک ویویی من نشسته بودم پاهام رو دراز کرده بودم، روبرو ویو ابدیییییی کوه. بادی مینوازید مارا ک نگم براتون، یعنی اون لحظه گفتم خدایا من این لحظه ام رو با هیچ کس و هیچ چیز عوض نمیکنم، نمیدونم حس کردین یا نه یه موقع هایی آدم انقدر در لحظه است انقدر حس میکنه ب خدا نزدیکه ک میگه من حاضرم همین لحظه برم اون دنیا، ینی هیچ چیز ب اندازه اون لحظه براش زیبا نیست( مخصوصا وقتی تو طبیعت هستم)
ینی ب خدا میگفتم خدایا من میتونم تا آخر عمرم همینجا بمونم، میگفتم خب الان چیکار کنم، آهنگ بزارم، آهنگ تجسمی بزارم برم تو تجسماتم، آروزهام رو بگم ب خدا چیکار کنم؟ بعد دیدم بهترین کار زل زدن ب عظمت اون کوه ها و حس نسیم خنک ک انگار خدا نزدیکت عه باهاته، و سکوت و سکوت و سکوت مناسب ترین کاره.
میخواستم داد بزنم ای ایها الناسی ک دارید بدون تماشای اطراف تون ب سمت فتح قله میتازید، یه دیقه سرتون رو بالا کنید و از مسیر لذت ببرید. ینی حاضر بودم اونجا یه تابلو نصب کنم بزنم هر 15 دقیقه n تومن برای دیدن این ویو بپردازید، انقدر اونجا زیبا بود حس اینکه مینشستی پاهاتو دراز میکردی راحت و پشتی ای از جنس تخته سنگ پشت ات بود و عظمت اون کوه ها جلو روت بود، دیگه چی میخواستم ؟
برام عجیبه چرا ماها دوست داریم فقط ب مقصد برسیم، خود من در مورد کوهنوردی این مقاومت رو ندارم ک از مسیرم لذت ببرم ولی تو کارم ترمز دارم، حال خوشم وابسته ب درامد روزم میشه، ب اومدن یا نیومدن مشتری، چرا رها نیستی ؟ چرا انقدر کوته نظری ؟ چرا خواسته هات رو با پرو ایت ب خدات نمیگی؟ مگر همین خدا برات مغازه رو با جنسات جور نکرد جوری ک تو نمیدونستی اون افرادی ک کمکت کردن کی بودن اصلا؟ خوب بیا اینم فکت برای توحید و ایمان بیشتر.پس بخواه بیشتر و بیشتر.
یا شب قبلش ک بارون نم نمی شروع ب باریدن کرد با اینکه خسته بودم ولی این خستگی نتونست حریف ذوقم بشه جوری ک تو خونه راه میرفتم و از خوشحالی با خودم حرف میزدم ک آخ جون آخ جون خواهرم گفت خوب چیه مگههههه؟ گفتم در گنج خود نمی پوستم :))) اینجانب وقتی باران می آید و نتواند برود بیرون دیوانه میشودددد.
اون شب ب خدا گفتم خدایا این بهترین لحظه عمرم عه، شب تو پارک خلوت نم بارون میزد، بوی بهشتی سرسبزی و بارون و هم صحبتی با خدا. چیزی بهتر از این پکیج سراغ دارید آیا ؟ ینی همش میگفتم این لحظه مثل بهشته بهشت. اون لحظاتی ک میگی خدایا این بهترین لحظات عمرم هست و بعدها اون احساسات هی بیشتر و بیشتر حس میشن و میگی نه این دیگه بهترین اش بود ولی نمیدونی بازم قراره بیشتر از این حسا تجربه کنی ؛)))
مغازه ام رو حدود 12 روزه بازگشایی کردم و منی ک تجربه اولم بود منی ک فقط با دو قفسه جنس شروع کردم و خالی بود بیشترش،مغازه ای ک ماشین همسایه جلوش پارک شده و بعد چند بار گفتن گفتم ولش کن بیخیال باهاش نجنگ داری شرک میورزی ک بودن یا نبودن اون ماشین بشه دلیل رزق تو ؟ مغازه ای در کنج ک شاخه های درخت بزرگی جلوش رو گرفته و همه میگن اینجا ک دید نداره، ولی خدا خودش از زبان فرشتگان و کودکان برام بازاریابی میکنه، خودشون میگن مامان اینجا لوازم التحریر شده، خودشون میرن دوستاشون رو میارن اینجا، باهاشون دوست شدم تحسین شون میکنم باهاشون حرف میزنم. عاشق بچه ها هستم خیلی زیبان این فرشته ها. راستی توی این 12 روز من حدود 1500 رزق ب حسابم اومده خداروشکر. حساب کتابی بابت درصد سود و اومدن چندتا مشتری نمیکنم فقط تارگت میزارم روی مقدار ورودی روزانه و تقریبا رشد صعودی داره خداروشکر. باید تکامل طی کنم، مقایسه نکنم بلکه الگو بگیرم، صبر ب همراه امید داشته باشم.
خب برویم سراغ زیبایی های این فایل ک کلی باهاش خندیدم، نمیدونم من چرا انقدر خوش خنده ام ینی توی هر جمعی ک بودم دیدم ک خودم بیشتر از همه شادم. مورد داشتیم حتی پسرها با طرز صحبت کاملا مودبانه رد شدن حرفی زدن و خنده دار بود من تو دلم کلی خندیدم. و با تغییر خودم و احترام بی قید و شرط ب افراد واقعا دیگه از بی احترامی خبری نیست حتی اگر کسی حرفی میزنه یه تعریفی میکنه ازم.
و من اینجا از خنده های زیبای خانم شایسته جان کلی خندیدم و عشق کردم.
این بازی کشتی خیلی هیجانی و لذت بخش بود، جالبه عموی من همیشه دوتا پسرهای کوچیک اش رو میندازه ب جون هم کشتی بگیرن و داورشون هم میشه و آخرش هم ب گریه ی یکی از طرفین ختم میشه و منی ک غش میکنم از خنده و هیجان بچه ها. ولی همیشه با شکایت بزرگترها ک سرمون رو بردین بسه زود تموم میشه و صبر و حوصله این جمع دوست داشتنی خیلی برام قابل تحسین بود. من هم توی مهمانی ها دیگه گیر نمیدم ب بچه ها و اتفاقا ب بقیه میگم چیکار دارین بچه ان بزارین بچگی کنن ربات ک نیستن.و با خنده ها وذوق هاشون عشق میکنم و صبر حوصله ام بسیار بیشتر شده.
باید یاد گرفت از این بچه ها ک هیجان و احساساتم رو سرکوب نکنم و ابراز کنم و خودم باشم
من عاشق این جمع شاد و پرهیجان شدم با کلی تفریحات سالم مخصوصا پینگ پنگ ک عاشقش هستم. و از خدا این طور تعاملات و دوستی هارو خواستم.
من عاشق لبخند و آرامش مادر خانواده شدم، عاشق پدر خانواده فرمانده آرام و شوخ با اون شوخ طبعی های زیباش
عاشق احترام وصمیمیت و دوستی بین برادرها شدم، چقدر باید یاد بگیرم من
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته سلام خدمت مهمانان بزرگوار و سلام خدمت همه کسانی که این کامنت را میخونن بسیار لذت بردیم از این بازی چقدر قشنگ بازی میکردن بدون جنگ ودعوا و بزن بزن بلکه با شادی خنده با لذت بردن از لحظه حال و به معنای واقعی کلمه فهمیدن بازی کردن یعنی چی تبریک به برندگان بازی احسنت به این پدر و مادر که چنین بچه هایی تربیت کردن بخدا از خدا میخوام که بهم پنج قلو بچه بده دوباره یه سه قلو بده دوباره یه دوقلو کلی بچه داشته باشم البته بعد از کارکردن روی خودم و روی باورهام باید بدونم که بچه مانع رسیدن من به اهداف قشنگم نمیشه. چقدر مهمونا راحت و زیبا بودن راحت در یخچال باز میکردن ولی ما تو فرهنگمون اصلا این اجازه را نداریم که در یخچال کس دیگه را باز کنیم اگر مهمونی باشیم یا مهمون بیاد یا باید از صاحب خانه درخواست کنیم یا ازش اجازه بگیریم تا مثلا یک لیوان آب برداریم .استاد جان چقدر چشم ما به جهان بزرگ بازتر شد با این فایل ها با این تصاویر زیبا چقدر با فرهنگ های مختلف آشنا شدیم و چقدر همه چیز جذاب و زیبا بود خدا را هزار هزار مرتبه شکر خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
به نام خداوند بخشنده مهربان
خداروشکر برای این خونه روی اب استاد که خیلی زیباست و این خونه به من خیلی حس خوب میده .
چه کشتی خنده داری از لیبای و جوزف بود و با اینکه کشتی گرفتن ولی خیلی این بچه ها با هم خوب هستن و برخورد خوبی با هم دارن.
اموزش استاد خیلی خوب بود و خیلی خندیدم خداروشکر
گزارشگری یعقوب خیلی باحال بود و منو یاد مسابقات کشتی کج مینداخت و بسیار خوب تقلید میکنه
پینگ پنگ بازی جالبی هست وقتی میری بازی میکنی خیلی معتادش میشی .خداروشکر
خداروشکر خیلی خانواده مثبت و پر انرژی و شوخ هستن
و قانون میگه ادم های همفرکانس همو جذب میکنن.
تشکر خانم شایسته عزیز که برامون فیلم میگیرید و باعث میشه بهتر درک کنیم
به نام الله هدایتگر
سلام
این فایل نشونه امروزمن بود
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِیفروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع
سخت میگردد جهان بر مردمانِ سختکوش
تمام نکات این فایل براساس این غزل حافظ حلاصه میشه
زندگی روسخت نگیر
درلحظه زندگی کن
باخودت درصلح باش
احساس خوبی داشته باش
زمانی که لیوای مصدوم میشه همچی باصلح وارامش اکی شدوکسی ناراحت نشدوهمه شادوباارامش بودندواین رمزخوشبختیه اون رمزواون سرمی فروش هست
خدامیگه تونگران چیزی نباش وچندباراین نشانه روزدم وهمش درموردکنترل ذهن ودرصلح بودن وتوجه کردن به خواسته هاست
خدامیگه وقتی توارامش داشته باشی ونگران نباشی من بهت میگم چکارکنی بهت ایده میدم باهات حرف میزنم توفقط بروجلو
ایده میخوای برای کسب وکارت پس حس خوب داشته باش درلحظه باش اززندگیت لذت ببربه من توکل کن من کارهاروبرات انجام میدم الله اکبر
وان گَهَم دَر داد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بَرْبَط زنان میگفت نوش
با دلِ خونین لبِ خندان بیاور همچو جام
نی گَرَت زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر
تا نگردی آشْنا زین پرده رَمزی نشنوی
گوشِ نامحرم نباشد جایِ پیغامِ سروش
تادرمدارخوشبختی نباشی نمیتونی این فایل روببینی عزیزمن((پس ماخوشبخت ترین ادم های روی کره زمین هستیم که تواین سایتیم وداریم این فایل رومیبینیم)))
گوش کن پند ای پسر وز بهرِ دنیا غم مَخور
گفتمت چون دُر حدیثی، گر توانی داشت هوش
زندگی روراحت بگیربه خداارزششوداره که حالتوخوب نگه داری به خداارزش داره تمرین های استادروبه خوبی انجام بدی
به خداارزششوداره بری دنبال کاری که عاشقش هستی
ارزششوداره واقعا داره
در حریمِ عشق نَتْوان زد دَم از گفت و شنید
زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود وگوش
شادوموفق باشید
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ
بیتردید پروردگار تو همان همواره آفریننده داناست.
سلام به روی ماه همگی
خدایا شکرت بخاطر جان تازه و زندگی دوباره ای که امروز بمن بخشیدی تا شکرگزار زیبایی های زندگیم باشم، و تحسین کنم زیبایی های پارادایس رو تا مسیر زندگی در طبیعت برای من هم هموار بشه
خدایا شکرت که تو رو دارم
خدای من، چقدر این خانواده با حال و با صفا هستند. تمام حرکات و رفتارهاشون فقط برای شادی و لذت بردن از تک تک لحظات زندگی شونه.
خدایا شکرت از اول تا آخر فایل فقط داشتم می خندیدم.
لحظه ای که لیوای گریه اش گرفت و دندونش اقتاد، اصلا فضا متشنج نشد، کسی جوزف رو سرزنش نکرد و کسی لیوای رو دلداری نداد. بخاطر اینکه خیلی خیلی با خودشون در صلح هستند، این خانواده اتفاقی با استاد رفیق نشدند و اتفاقی پاشون به پارادایس باز نشده. اینها اومدن که بمن درس زندگی بدن که چجوری با بچه هام تعامل داشته باشم تا اونها هم با هم بدرستی رفتار کنند تا فردا در مسیری که در اجتماع پیش رو دارند با دیگران هم بدرستی رفتار کنند.
تازه متوجه شدم باید از همین بازی ها و شوخی ها حس برتری طلبی رو از شخصیت مون حذف کنیم که وقتی وارد اجتماع شدیم فارغ از این صفت ناپسند بتونیم در خدمت گسترش جهان هستی باشیم.
همین بچه ها، همین لیوای جوزف لوک و جیکوب قطع به یقین فردا مثل پدرشون وارد جامعه میشن و از اونجایی که یاد گرفتن حس کینه و نفرت نداشته باشند و از لحظات شون لذت ببرن، محیط اطراف شون رو به جای زیباتری برای زندگی خود و دیگران تبدیل می کنند.
من نمیدونم مستر رایان کجا کار می کنه، اما مطمئنم مجموعه تحت مدیریت ایشون، یه مجموعه فعال، با نشاط و با راندمان و کارایی بالاست.
مادرشون هم مطمئنا هر ملکی که فروخته اول خودش از اون ملک حس خوب گرفته و بعد همون رو به مشتری انتقال داده، بعبارتی بجای زبون بازی با احساس واقعی خرید و فروش می کنه.
خدارو صد هزار مرتبه شکر، برای آگاهی هایی که از مهمونهای پارادایس می گیریم.
خدارو صد هزار مرتبه شکر که خداوند استاد و بانو شایسته رو در مسیر سبز زندگیم قرار داد.
خدارو بی نهایت سپاسگزارم که هر روز مزرعه رویاهام رو بمن نزدیکتر می کنه.
خدارو شاکرم که من رو هدایت کرد به حضور در این خانواده و مأمن الهی
خدایا من ثروتمندترین فرد جهانم چون تو دارایی منی
خدایا شکرت که تو رو دارم.
مانا باشید و شاد زی…
به نام خداوند هدایتگرم
(هدی للمتقین)
سلام خدمت همگی
استاد جون شما چقدر سعی میکنید لحظات شادی رو تو زندگی تون بسازید
لحظات ی پر از هیجان
ایجاد چالش های مختلف و حل اونها
چقدر عالیه که توی خونتون میز تنیس دارید و هر روز سعی میکنید حتما یه ست بازی کنید .
چقدر روابط شما با مریم جون فوق العاده س
حتی روابط تون با دوستانتون هم فوق العاده س
خیلی زیباست وقتی که انسان به سمت توحید میره و قدرت از عوامل بیرونی میگیره و به خداوند میده زندگی ش لاجرم سراسر پر میشه از نعمت ، برکت ، ثروت
الهی شکرت
خداجون تو فوق العاده ای
احسنت بر شما استاد جان ، مریم جان.
واقعا این قسمت عالی بود؛ انقدر حس فوق العاده، احساس شورو نشاط بهم دست داد که با تموم وجودم الان که دارم کامنت مینویسم یه احساس فوق العاده ایی بهم دست داد؛ انگار من خودمم تو اون جمع حضور داشتم و داشتم کشتی میگرفتم؛ انقدر این قسمت مهیج و سرشار از حال خوب بود: واقعا لذت بردم از رفتار گرم این خانواده نسبت بهم، احساس دوست داشتنشون نسبت بهم موج میزد، بینهایت بهم اخترام میذارن و بینهایت خانواده مثبت و پر انرژی هستن خانواده آقای رایان و استاد بینهایت تحسینتون میکنم که همچین آدمای انرژی مثبت و خوبی باهاتون رفیقن؛ البته خوش بحال اونا که با شما رفیقن؛ من این قسمت واقعا بهم خوش گذشت و کلی خندیدم و انقدر خندیدم که چشمام از خنده اشک اومد و الان صورتم خیسه؛ استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان نمیدونم چطور از شما تشکر کنم که شما با این سریال ها کلی اصول و قوائد زندگی رو به ما آموزش میدین، راز شاد زیستن، راز در لحظه زندگی کردن، راز اینکه میشود از زندگی لذت برد؛ حتی با کشتی گرفتن و نگاه کردن کشتی واقعا از صمیم قلب از شما سپاسگذارم و تحسینتون میکنم بابت این محیط گرم و سرشار از آرامشتون و اینکه دارین از زندگیتون با تموم وجود لذت میبرین و سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده، بینهایت حالم خوبه و احساس فوق العاده ایی دارم، خدایا شکرت
به نام خالق زیبایی ها.
سلام به بهترین زوج دنیا.
خدارو شکر امروز هم روزم رو با زندگی در بهشت آغاز کردم.
تحسین می کنم این پدر ومادر رو که تونستن 4تا پسر رو به این خوبی تربیت کنند با هم بازی می کنند خیلی جدی کشتی می گیرند وعاشق همدیگر هستند واز دست هم ناراحت نمی شن.
وافرین به این مادر خوب که چقدر عالی مدیریت می کنه بچه ها رو در عین حال طوری رفتار نمی کنه که کسی ناراحت بشه وحواسش به همه چیز هست.
چه رسم خوبی که کنار دندان شیری که افتاده پول گذاشتین .
چه شب عالی داشتید خدارو شکر چقدر شاد من از اول فیلم تا اخر فقط لذت بردم ولبخند می زدم.
واز اینکه پسرم تنهاست افسوس خوردم وفکر می کنم وقتی بچه ها چند تا هستند خود خانه هم براشون یه مدرسه هست الان چهار تا پسر با ویژگی های متفاوت کنار هم زندگی می کنند ویاد می گیرند چطور با هم کنار بیان واین توی زندگی اجتماعیشون چقدر بهشون کمک می کنه .
مریم جان متشکرم که فیلم برداری می کنی واین لحظات زیبا رو با ما شریک می شی.
متشکرم.
در پناه خدا.
سلام به استاد نازنینم
مریم جان زیبا
و همه ی همسفرهای عزیزم
این فایل های زندگی در بهشت در عمل هم زندگی کردن در بهشت خودمون رو بهمون نشون میدن
نشون میده که چطور عاشقانه و بسیار زیبا با عزیزانمون برخورد کنیم و در کنار اونها یک محیط شاد و دوستانه داشته باشیم
دیدیم که لیوای و جوزف چقدر جانانه با هم کشتی گرفتن و انرژیشون رو تخلیه کردند اما بعدش کاملا با هم رفیق بودند و حتی توی صحبت های رایان دیدیم که به دو برادر گفت که با هم رفیق هستید نه رقیب! ینی قبل از اینکه برادر باشید دوست هستید و وقتی این تفکر در این خانواده شکل گرفته توی این بازی سنگین هم ناراحتی بوجود نمیاد و حتی بعد از اینکه دندان لیوای افتاد باز هم به بازی ادامه دادند
نکته ی مثبت بعدی این فایل این هست که شما توی دست هیچ کسی موبایل نمیبینید و همه دارن از کنار هم بودن لذت میبردند و خودشون رو درگیر فضاهای الکی نکردن و این بسیار نکته ی مثبتی هست
نکته ی مثبت بعدی شاد بودن این خانواده است که در تمامی لحظات با خنده و شادی با مسائل کنار اومدن حتی زمانی که لیوای مصدوم شد هم داشتند میخندیدین و با حال خوب موضوع رو برطرف کردند و مثل پدر و مادر های ایرانی الکی جو نمی دادند
و دیدیم که چقدر خونسردانه مسئله رو برطرف کردند و رایان هم یک 5 دلاری به رسم خودشون پرداخت کرد که به نوع خودش جالب بود
استاد چقدر فوق العاده در حین کوچ کردن جوزف داشت به اون میگفت که منتظر بهترین لحظه باش ، یعنی چی؟ یعنی تو کارت رو کاملا درست انجام بده و منتظر باش لحظه ی درست و موعود فرا برسه!
این جمله میتونه توی زندگی هرکسی غوغا بپا کنه اگه درک بشه!
در آخر هم دیدیم که استاد و رایان چقدر زیبا پینگ پنگ بازی کردند و در آخر با خنده از هم تعریف کردند و خانواده ها رو در آغوش کشیدند!
خدایاشکرت بخاطر این همه زیبایی و حس خوب در این فایل
استاد عزیزم و مریم جان مثل همیشه بی نهایت از شما سپاسگزارم برای تهیه این فایل
در پناه الله یکتا شاد و تندرست باشید
سلام به استاد عزیز و مریم خانم گل :
خدایی تا انقدر از خدا عمر گرفتم یک همچین مهمان هایی ندیده بودم که انقدر همشون در هر بازی اینقدر به دنبال لذت بردن باشند و نقش واقعی خودشان را بازی کنند من به پدر و مادر این خانواده بارها و بارها تبریک می گم چون هیچ چیزی تو این دنیا شانسی و الله بختکی نیست خدایا چه خانواده ای رو در این سریال به من شناسوندی
چقدر بازی پینگ پنگ عالی بود مخصوصا اونجا که پدر خانواده برد و مادر خانواده اومد و با عشق و شور و شوق بغلش کرد و هورا کشید واقعا لذت بردم
چقدر کشتی دو برادر دوقلو زیبا بود من 3 بار دیدم و هر بار برام تازگی داشت و چقدر یوسف بردن توی هر بازی براش مهمه و چقدر تلاشش برای اینکه ببره قابل تحسینه آفرین به این روحیه ی برنده بودن یوسف
چقدر واقعا لذت بردم وقتی تو کشتی لیوای گریه کرد مادر چطور سراسیمه اومد و شروع به نوازشش کرد و وقتی کشتی در اوج خودش بود مادر چطور با اون داوری ریز بینانه اش بلند شد تا به بچه ها گوشزد کند چقدر رفتار به موقع مادر قابل تحسین است
آقای رایان پدر خانواده که چقدر با آرامش همیشگی بدون اینکه هی تذکر دهد داشت مسابقه رو تماشا می کرد و لذت می برد
خدایا چقدر این خانواده خود واقعی شون هستند و چقدر با خودشان در صلحند خدایا شکرت
استاد عزیز اونجا که خواستین یک تکینیک رو یاد بچه ها بدین چقدر قشنگ به طور عملی اجرا کردین من واقعا لذت بردم
مریم خانم از شما بابت گذاشتن فیلم این ماجراهای جذاب و آموزنده در سایت بینهایت سپاسگزارم خدا قوت
بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی در بهشت،42
سلام ب استاد عزیز، خانم شایسته زیبا و دوستانم. ب خدا گفتم الان وقت چی هست چکار کنم ایمیل چک شد، کلی کامنت خوندم، این فایل رو هم ک دیدم حالا چ کنیم؟ دیدم میگه دلت برای کامنت نوشتن تنگ نشده است ؟ آری رب من. انصافا دل آدم میکشه ک بیاد بنویسه از همه چی از درک و آگاهی های جدیدش، از زیبایی های زندگیش، از معجزاتی ک میبینه، دوست داریم حس های خوب مون رو شیر کنیم با هم، چه معامله ای سودِ و سودِ و سود.اینجا تکه ای از بهشته با جمعی از خردمندان.
2 روز پیش رفتم کوه انتظار داشتم دوستانی رو ببینم و کمی تعاملات برقرار کنیم ولی صبحش از خدا خواسته بودم امروز رو برام قشنگگگ پلن بریز کارگردان عزیزم، من هیچی نمیدونم، ب هیچ کس نمیچسبم و حال خوب من وابسته ب بودن با دوستانم نیست و من انصافا تو تنهایی خودم خیلی حالم خوبه مخصوصا تو طبیعت.
هوا بهشتی بود بهشتی نمیتونم توصیفش کنم، ینی استاد یک ویویی من نشسته بودم پاهام رو دراز کرده بودم، روبرو ویو ابدیییییی کوه. بادی مینوازید مارا ک نگم براتون، یعنی اون لحظه گفتم خدایا من این لحظه ام رو با هیچ کس و هیچ چیز عوض نمیکنم، نمیدونم حس کردین یا نه یه موقع هایی آدم انقدر در لحظه است انقدر حس میکنه ب خدا نزدیکه ک میگه من حاضرم همین لحظه برم اون دنیا، ینی هیچ چیز ب اندازه اون لحظه براش زیبا نیست( مخصوصا وقتی تو طبیعت هستم)
ینی ب خدا میگفتم خدایا من میتونم تا آخر عمرم همینجا بمونم، میگفتم خب الان چیکار کنم، آهنگ بزارم، آهنگ تجسمی بزارم برم تو تجسماتم، آروزهام رو بگم ب خدا چیکار کنم؟ بعد دیدم بهترین کار زل زدن ب عظمت اون کوه ها و حس نسیم خنک ک انگار خدا نزدیکت عه باهاته، و سکوت و سکوت و سکوت مناسب ترین کاره.
میخواستم داد بزنم ای ایها الناسی ک دارید بدون تماشای اطراف تون ب سمت فتح قله میتازید، یه دیقه سرتون رو بالا کنید و از مسیر لذت ببرید. ینی حاضر بودم اونجا یه تابلو نصب کنم بزنم هر 15 دقیقه n تومن برای دیدن این ویو بپردازید، انقدر اونجا زیبا بود حس اینکه مینشستی پاهاتو دراز میکردی راحت و پشتی ای از جنس تخته سنگ پشت ات بود و عظمت اون کوه ها جلو روت بود، دیگه چی میخواستم ؟
برام عجیبه چرا ماها دوست داریم فقط ب مقصد برسیم، خود من در مورد کوهنوردی این مقاومت رو ندارم ک از مسیرم لذت ببرم ولی تو کارم ترمز دارم، حال خوشم وابسته ب درامد روزم میشه، ب اومدن یا نیومدن مشتری، چرا رها نیستی ؟ چرا انقدر کوته نظری ؟ چرا خواسته هات رو با پرو ایت ب خدات نمیگی؟ مگر همین خدا برات مغازه رو با جنسات جور نکرد جوری ک تو نمیدونستی اون افرادی ک کمکت کردن کی بودن اصلا؟ خوب بیا اینم فکت برای توحید و ایمان بیشتر.پس بخواه بیشتر و بیشتر.
یا شب قبلش ک بارون نم نمی شروع ب باریدن کرد با اینکه خسته بودم ولی این خستگی نتونست حریف ذوقم بشه جوری ک تو خونه راه میرفتم و از خوشحالی با خودم حرف میزدم ک آخ جون آخ جون خواهرم گفت خوب چیه مگههههه؟ گفتم در گنج خود نمی پوستم :))) اینجانب وقتی باران می آید و نتواند برود بیرون دیوانه میشودددد.
اون شب ب خدا گفتم خدایا این بهترین لحظه عمرم عه، شب تو پارک خلوت نم بارون میزد، بوی بهشتی سرسبزی و بارون و هم صحبتی با خدا. چیزی بهتر از این پکیج سراغ دارید آیا ؟ ینی همش میگفتم این لحظه مثل بهشته بهشت. اون لحظاتی ک میگی خدایا این بهترین لحظات عمرم هست و بعدها اون احساسات هی بیشتر و بیشتر حس میشن و میگی نه این دیگه بهترین اش بود ولی نمیدونی بازم قراره بیشتر از این حسا تجربه کنی ؛)))
مغازه ام رو حدود 12 روزه بازگشایی کردم و منی ک تجربه اولم بود منی ک فقط با دو قفسه جنس شروع کردم و خالی بود بیشترش،مغازه ای ک ماشین همسایه جلوش پارک شده و بعد چند بار گفتن گفتم ولش کن بیخیال باهاش نجنگ داری شرک میورزی ک بودن یا نبودن اون ماشین بشه دلیل رزق تو ؟ مغازه ای در کنج ک شاخه های درخت بزرگی جلوش رو گرفته و همه میگن اینجا ک دید نداره، ولی خدا خودش از زبان فرشتگان و کودکان برام بازاریابی میکنه، خودشون میگن مامان اینجا لوازم التحریر شده، خودشون میرن دوستاشون رو میارن اینجا، باهاشون دوست شدم تحسین شون میکنم باهاشون حرف میزنم. عاشق بچه ها هستم خیلی زیبان این فرشته ها. راستی توی این 12 روز من حدود 1500 رزق ب حسابم اومده خداروشکر. حساب کتابی بابت درصد سود و اومدن چندتا مشتری نمیکنم فقط تارگت میزارم روی مقدار ورودی روزانه و تقریبا رشد صعودی داره خداروشکر. باید تکامل طی کنم، مقایسه نکنم بلکه الگو بگیرم، صبر ب همراه امید داشته باشم.
خب برویم سراغ زیبایی های این فایل ک کلی باهاش خندیدم، نمیدونم من چرا انقدر خوش خنده ام ینی توی هر جمعی ک بودم دیدم ک خودم بیشتر از همه شادم. مورد داشتیم حتی پسرها با طرز صحبت کاملا مودبانه رد شدن حرفی زدن و خنده دار بود من تو دلم کلی خندیدم. و با تغییر خودم و احترام بی قید و شرط ب افراد واقعا دیگه از بی احترامی خبری نیست حتی اگر کسی حرفی میزنه یه تعریفی میکنه ازم.
و من اینجا از خنده های زیبای خانم شایسته جان کلی خندیدم و عشق کردم.
این بازی کشتی خیلی هیجانی و لذت بخش بود، جالبه عموی من همیشه دوتا پسرهای کوچیک اش رو میندازه ب جون هم کشتی بگیرن و داورشون هم میشه و آخرش هم ب گریه ی یکی از طرفین ختم میشه و منی ک غش میکنم از خنده و هیجان بچه ها. ولی همیشه با شکایت بزرگترها ک سرمون رو بردین بسه زود تموم میشه و صبر و حوصله این جمع دوست داشتنی خیلی برام قابل تحسین بود. من هم توی مهمانی ها دیگه گیر نمیدم ب بچه ها و اتفاقا ب بقیه میگم چیکار دارین بچه ان بزارین بچگی کنن ربات ک نیستن.و با خنده ها وذوق هاشون عشق میکنم و صبر حوصله ام بسیار بیشتر شده.
باید یاد گرفت از این بچه ها ک هیجان و احساساتم رو سرکوب نکنم و ابراز کنم و خودم باشم
من عاشق این جمع شاد و پرهیجان شدم با کلی تفریحات سالم مخصوصا پینگ پنگ ک عاشقش هستم. و از خدا این طور تعاملات و دوستی هارو خواستم.
من عاشق لبخند و آرامش مادر خانواده شدم، عاشق پدر خانواده فرمانده آرام و شوخ با اون شوخ طبعی های زیباش
عاشق احترام وصمیمیت و دوستی بین برادرها شدم، چقدر باید یاد بگیرم من
سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایل گرانبها
در پناه الله