دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «سید محمد امین» به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
به نام خدا
سلام
اگه که مهمترین موضوعات این قسمت رو بخوایم بیان کنیم، مشخصا میتونیم تماما، نمود عملی آموزش های استاد رو مشاهده کنیم.
اول که دیدیم چطور انرژی ۴سال، توی ۴ دقیقه، بدون طی کردن تکامل، به طور وحشتناکی آزاد شد، طوری که حتی در شعاع ده متریش هم نمیشد ایستاد.
برعکسشم هستا، اگه بخوایی توی ۴ دقیقه هم انرژی ۴سال رو ذخیره کنی همین میشه. این درخت که اولش اینقدر ظرفیت نداشته که.
کم کم آروم آروم ظرفش بزرگتر شده.
یاد لایوی افتادم که استاد توش گفتن که من روز اول کار تو پارادایس مثلا نیم ساعت کار میکردم خسته میشدم، بعد شد یک ساعت بعد دوساعت بعد…
اگه استاد همون روز میخواست صبح تا شب کار کنه، کلا بدن و انرژی و سلامتی و همه چیز نابود میشد.
من خودم چند روز پیش تا حالا، دارم کار سنگین میکنم، بعد برام خیلی جالب شد، اصلا نفهمیدم من کی تکاملمو تا جایی طی کرده بودم که حدودا ۶_۷ ساعت کار کردم ولی بعدش بازم انرژی داشتم؟
خیلی خوشحال شدم. خداروشکر
از طرفی یه اتفاق بسیار جالب برام افتاد (در ادامه اتفاقات مشابه و همفرکانس با سریال)، من وقتی میخواستم بار سنگین جابجا کنم، مثلا شیشه یا سنگ، خب تیز بود، بعدشم کلا دوتا دستهام برید و فشار بهش اومد، بگو خب…
خ
بعد خالم بهم گفت، یادش باشه که از محل کارش یه ست کامل لوازم کار ایمنی بیاره، از دستکش گرفته تا کلاه و عینک و کفش و لباس و …
خیلی خلاصه باحال شد.
خداروشکر
چند قسمت قبل، خانم شایسته گفتن که ما از باهم بودن لذت میبریم و هیچ کدوم مسئول سرگرمی و لذت دیگری نیستیم، فکر کنم فردای اون فایل، منو دوستام با هم رفتیم لب رودخانه زاینده رود، و خلاصه همه بالاخره راضی شدیم که بریم توی آب راه بریم، به غیر از یه نفر که کلا راضی نشد، ما هم وقتی رفتیم تو آب، مدام داشت هی دور خودش میچرخید و منتظر بود،
واقعا اگه قبل از این سریال بود، من هم مثل بقیه میگفتم بچه ها بریم بالا فلانی گناه داره!
ولی خب خداروشکر همون موقع یادم افتاد که چنین آگاهی رو من دیروز یاد گرفتم و باید ازش استفاده کنم، همون موقع به یه نفر از دوستان هم فرکانسیم اشاره کردم که (ما که مسئول سرگرمی دیگران نیستیم)! و اون هم یادش اومد که چنین آگاهی رو از اون فایل شنیده و هر دو تایید کردیم و بدون حس عذاب وجدان به لذت بردنمون ادامه دادیم، جالب اینه که بعد که اومدیم بالا، ایشون ساعتش خراب شد و من کفش هام، ولی خب هردو مثل اینکه از چشمای هم خوندیم که، اشکالی نداره صد در صد این اتفاق خیره و قراره به واسطه اش ، خیلی نعمات بهتری رو دریافت کنیم.
و واقعا دیدم که چطور شما از کنار هم بودنتون لذت میبرین. چقدر راحت بودین. چقدر واقعا ما احساس راحتی میکنیم وقتی شمارو میبینیم. اصلا کلا خودمونو به جای شما میذاریم و از زاویه دید شما، خودمونو توی پارادایس و توی اون فضا تصور میکنیم و لذت میبریم از اینکه هرکس هرچیزی که میخواست میخورد. هرکس هرچیزی که میخواست رو آماده میکرد. هر کاری که ازش لذت میبرد انجام میداد.
مثل خانواده های ما، مجبور نمیکردن همدیگرو تا حتما هرچیزی که اونا میگن خورده بشه. هرکاری که اونا میگن انجام بشه. و متاسفانه اگه انجام نشه، بعدش موجی از توهین و سرزنش پشتش میاد.
چقدر این خانواده خوبن. چقدر راحت. چقدر آزاد. خیلی کمتر ولی مثل شما. چقدر این خنده ها نغمه عشق و لذت و مهربانی همراه خودش داره. والا یادم نمیاد هیچ وقت توی هیچ مهمانی اینچنین خندیده باشیم. خداروشکر. الان اینجاییم و داریم میبینیم که میشود اینچنین بود. میشود و هرچقدر بیشتر تایید و تحسینش کنیم، بیشتر به سمتش هدایت میشیم. و واقعا داریم هدایت میشیم و هر روز بیشتر توی زندگیمون حسش میکنیم. خدایاشکرت که با این خانواده ام.
دوستون دارم خیلی زیاد.
دستتون در دست الله یکتا
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD393MB26 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 43112MB26 دقیقه
به نام الله مهربان
سلام به همه دوستان بهشتی ام
“خداوندم را هزاران بار شاکرم که توان دیدن و درک کردن همه زیبایی های دنیای مادی را به من داده و به من اجازه داده تا زندگی ام را آنگونه که میخواهم به زیباترین شکل، نقاشی کنم”
موقعی که فایل جدید رو دیدم قصد نداشتم کامنت بذارم اما یه دفعه یه حسی گفت بنویس. بنویس هر چیزی که نشان دهنده کوچکترین زیبایی بوده که توی این فایل دیدی و منم گفتم چشم قربان…
امروز توی پرادایسمون، آتیش بازی داریم. تا حالا خیلی آتیش بازی داشتیم که اینم یکی دیگه از هموناست اما خیلی جالبه با اینکه من بارها توی فایلا ، این مراسم رو دیدم اما اصلا خستم نمیکنه، حوصلمو سر نمیبره بلکه هر چه بیشتر لذت می برم، میدونید یه جورایی حال میکنم وقتی این شاخ و برگ های اضافه آتیش زده میشن و دوستامون از همین آتیش برای لذت بردن( درست کردن هات داگ یا سمور) استفاده میکنن.
همه جمعن، جمع همه دوستان جمعه….همه وسایل لذت بردن مهیاست…. از یه استاد چوب جمع کن گرفته تا یه استاد با یه دستگاه آتیش درست کن هیولا… مراسم باشکوه حذف ناخواسته ها از محیط زندگی تا بهشت هر چه بیشتر بهشت بشه…
پشت ماشن استاد همه ابزار خورد و خوراکی مهیاست.. سالاد( که من عاشقشم)، هات داگ( بازم من عاشقشم)، شکلات خوشمزه ( بازم من عاشقشم)، نون ساندویچی های کوچولو قشنگ برای هات داگ و خلاصه بگم همه چیز….
چقدر از این دو تا جای نوشیدنی روی ظرف نوشیدنیها خوشم اومد. با خیال راحت نشستی داری هات داگ واقعا هات رو میخوری و خیالت راحته که جای نوشیدنیت امنه( بیگ لایک).. خدایی استاد همیشه درست میگید که وقتی آدما با تضاد برخورد میکنن به فکر راهش میفتن و سریع ایده های ثروت آفرین ، به کار میفتن و چیزهای بدرد بخور ساخته میشن… اینقدر بارها نوشیدنی ها توی جاهای مختلف روی زمین ریخته شدن تا بالاخره یه نفر یه فکر بکر براش کرد… احسنت وآفرین.
چقدر آقای راین شوخه.. چقدر اهل لذته… چقدر دوست داره فضا رو شاد کنه… خیلی دوست داشتنیه… به به به خانم هوپ که همیشه یه نوشیدنی باحال توی دستشه و داره کیف میکنه.. چه موقع کشتی بچه ها باشه، چه کنار یه آتیش هیولا ، ایشون در هر حال لذت میبره..
خیلی حال میکنم با اینکه هر کسی از هر نوع خوراکی که خوشش میاد استفاده میکنه و بچه ها هی به مامان گیر نمیدن که مامان تو برامون درست کن، هر کسی مشغول حال و لذت بردن خودشه بدون ایجاد مزاحمت برای بقیه.. به خدا اینجوری من دوست دارم همیشه مهمون داشته باشم(ههههههههه)…البته که باورهای عالی استاد و مریم جونم، این خواهر دوست داشتنیم باعث جذب این دوستای عالی و خودمونی شده..
مریم جون ممنونم که چیزی رو از قلم نمیندازی ( نوشته روی تیشرت استاد). کاش اینجا هم جایی بود که ماها میتونستیم از این جمله های ناب رو بدیم روی لباسهایی که دوست داریم برامون بزنن… قطعا امکانش فراهم میشه چون من خواستش رو به کائنات دادم…
استادم خوش باشید.. مریم جونم لذت لحظه هاتو ببر… خانواده آقای راسل شما هم شاد و سرحال باشید … همتون رو دوست دارم…
بازم ممنون و تشکر از شما بابت اشتراک این لحظه ها