سریال زندگی در بهشت | قسمت 45

 

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «مرضیه» به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

خداوندا، از شر نجواهای شیطان به تو پناه می‌برم.

به نام خالق جهان

سلام، سلام به همه‌ی اعضای خانواده‌ام.

من باور دارم ثروت یکسره از آسمان بر من می‌بارد. خدایا شکرت برای دریافت این‌همه نعمت، ثروت و فراوانی.

خدای من، براونی! به خدا، همین دیروز داشتم فکر می‌کردم چند وقتی می‌شود که براونی را ندیده‌ام.

استاد، دیگر به جایی رسیده‌ام که هر چیزی را می‌خواهم، تا شب، نهایتاً فردا، اوکی می‌شود. مثل همین دیدن براونی!

خدایا شکرت که فرکانس‌هایم دارند پاسخ می‌دهند.

عزیزم، براونی، آمدی بدرقه‌ی خانواده‌ی آقای رسلای.

خدای من، این اسب چقدر زیباست! چقدر آرامش را می‌شود توی چشمان این اسب حس کرد.

خدایا شکرت بابت این اسب بسیار زیبا و دوست‌داشتنی.

تحسین می‌کنم عشقی که استاد به اسبش می‌ورزد.

تحسین می‌کنم اسب بسیار زیبای استاد را که با کلاه آقای راین خوش‌تیپ‌تر شده است.

تحسین می‌کنم این‌همه وسیله‌ای که خانواده‌ی آقای راین آورده‌اند.

تحسین می‌کنم وفور نعمت و ثروت را در وَن جادار آقای راین.

تحسین می‌کنم کلی وسیله برای سرگرمی و لذت بردن بچه‌ها.

تحسین می‌کنم دریای نعمت را در بهشتمان.

خدای من، رابطه‌ی زیبای جوزف و خانم هوپ! خانم هوپ، وقتی جوزف را نوازش کردی، به خدا که با تمام وجودم آن محبت را حس کردم. چقدر احساس آرامش به من دست داد! خدایا شکرت.

خدای من، روز مادر! بچه‌ها چه جواهرات زیبایی را به خانم هوپ هدیه دادند!

بچه‌های دوست‌داشتنی، با تمام وجودم تحسینتان می‌کنم که این‌قدر خوش‌سلیقه هستید.

خانم هوپ، روز مادر را به شما تبریک می‌گویم. شما متفاوت‌ترین مادری هستید که تا الآن در عمرم دیده‌ام.

تحسینت می‌کنم، مادر فوق‌العاده و زیبا!

استاد، به خدا که من هم با این خانواده تجربه‌های عالی داشتم. چقدر لذت بردم، چقدر آگاهی به دست آوردم، مخصوصاً از والدین این خانواده! با دیدن این خانواده، چقدر ایده‌هایم را راحت‌تر اجرا می‌کنم. چقدر خواسته‌هایم کامل‌تر شده‌اند. چقدر عذاب وجدان‌های الکی که نسبت به حیوانات داشتم، برطرف شده‌اند. چقدر نگاهم به زندگی‌ام و دنیای اطرافم زیباتر شده است و…

خدایا شکرت که در مسیر تکاملم، مرا با خانواده‌ی آقای رسلای آشنا کردی.

وای خدای من، خانه را ببین! چقدر تمیز است! مریم جانم، واقعاً تحسینت می‌کنم که محیط بیرونت را مثل درونت این‌قدر عالی تمیز کردی و برق انداختی. خدایا شکرت.

خدایا شکرت بابت عینک‌های بسیار زیبای استاد.

خدایا شکرت بابت اره‌ی هیولای استاد.

خدایا شکرت بابت قیچی‌های جدید هیولای استاد.

خدایا شکرت بابت دستکش‌های استاد و مریم جان.

خدایا شکرت بابت نیروی خدماتی و پشتیبانی.

برویم برای بررسی وضعیت جنگل.

استاد، من وقتی صحنه‌ای را دیدم که ماشین‌های آتش‌نشانی آمده بودند، گفتم حتماً خیری بوده که خداوند فرستاده تا با دستی از دستانش، چون آتش‌نشان‌ها، آتش را خاموش کنند. و چقدر لذت بردم که بدون هیچ مقاومتی، شما اجازه دادی وظیفه‌شان را انجام دهند. تحسینت می‌کنم، استاد گرانقدرم!

استاد، می‌دانی چیست؟ هر رفتار درست، هر تکنولوژی به‌روز، زیباترین مکان‌های دنیا، بی‌نهایت بودن ثروت و فراوانی در دنیا، احترام، آرامش، عزت نفس و اعتمادبه‌نفس، شادی… هر چیزی که در این کیهان وجود دارد و می‌شود خدا را با آن حس کرد، در سایت شما وجود دارد!

واقعاً درک این موضوع هنوز برایم سنگین است. وقتی فکر می‌کنم از خدا قطره خواستم و به من اقیانوس داد، دوست دارم ساعت‌ها گریه کنم و خدا را شکر کنم.

خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت!

استاد، من هم دیدم که اینجا زمین‌های گندم‌زار را بعد از برداشت گندم آتش می‌زنند تا زمینشان را مغذی کنند.

خدایا، شکرت بابت این روش مغذی کردن زمین.

خدای من، یکی از مواهب ثروتمند شدن این است که می‌توانیم ایده‌هایمان را اجرا کنیم، بدون اینکه بخواهیم از کسی اجازه بگیریم.

خدای من، همین است که ثروتمند شدن معنوی‌ترین کار دنیاست؛ چون با ثروت می‌توانم تجربه کنم و با تجربه کردن است که جهان گسترش پیدا می‌کند و هدف خداوند هم گسترش است.

خدای من، با این آگاهی‌ها چقدر راحت‌تر می‌توانم رابطه‌ی بین ثروت و خدا را درک کنم.

خدایا، شکرت که هر روز درکم از قوانینت بهتر و بیشتر می‌شود.

و مهم‌ترین عامل ثروتمند شدن این است که بتوانیم ایده‌هایمان را اجرا کنیم.

استاد، دقیقاً همین است! اگر فقیر باشم، نمی‌توانم ایده‌هایم را اجرا کنم.

چقدر الان بیشتر درک می‌کنم که علم بدون ثروت به دردم نمی‌خورد. اگر ثروت نداشته باشم که علمم را عملی کنم، چه فایده‌ای دارد؟

خدای من، چقدر باورهای محدودکننده‌ای درباره‌ی ثروت دارم که باید اصلاح شوند. چقدر لذت‌بخش است وقتی باورهای محدودکننده‌ام را پیدا می‌کنم! الان که فکر می‌کنم، ده‌ها الگو اطرافم دارم که بدون هیچ علمی ثروتمند شده‌اند.

خدایا، شکرت که هر روز که می‌گذرد، آگاه‌تر می‌شوم.

خدایا، شکرت بابت آزادی مالی استادم.

خدایا، شکرت بابت امنیت کشور آمریکا.

خدایا، شکرت بابت ماشین‌های آتش‌نشانی که نشان از وفور ثروت دارند.

خدایا، شکرت… خدایا، شکرت… خدایا، شکرت…

استاد، مَلِکت برازنده‌ی توست، عزیزم!

و جمله‌ای بسیار زیبا که کلی از تکه‌های پازل ذهنم را کنار هم چید: “اشتباه کردن، شکلی از رشد کردن است.”

اینکه می‌توانیم ایده‌هایمان را اجرایی کنیم، باعث می‌شود که من مرتب درس بگیرم و اشتباهاتم را در آینده کمتر کنم.

خدای من، من هنوز هم در مسیر، ناخودآگاه اشتباه می‌کنم. استاد، اینکه گفتی خودت هم هنوز اشتباه می‌کنی، چقدر خیالم را راحت کرد که الکی عذاب وجدان نگیرم. این هم بخشی از تکامل من است که اشتباهاتم کمتر و کمتر شوند. خدایا، شکرت!

خدای من، تا اشتباه نکنیم، به تضاد برنمی‌خوریم و تا به تضاد برنخوریم، متوجه خواسته‌هایمان نمی‌شویم.

خدای من، الان که یادم می‌آید، تضادی که باعث شد من انتخاب کنم و تغییر کنم، از یک اشتباه آمده بود؛ اشتباهی که آن زمان بابتش پشیمان بودم.

خدای من، چقدر عالی تکه‌های پازل دارند در ذهنم جفت‌وجور می‌شوند!

چقدر احساس گناه و عذاب وجدان آن موقع وجودم را متلاشی کرده بود…

خدایا، چطور تو را شکر کنم که ته دلم راضی شود؟ چرا هر چقدر شکرت می‌کنم، سیر نمی‌شوم؟

خدایا، شکرت… خدایا، شکرت… خدایا، شکرت…

استادم، من هم باور دارم که امروز روز فوق‌العاده‌ای خواهد بود.

تحسین می‌کنم جاده‌ی زیبای بهشتمان را.

تحسین می‌کنم که استاد و مریم جان برای هر روزشان هدف دارند. این باعث می‌شود که من هم برای خودم هر روز هدفی انتخاب کنم، آن را اجرایی کنم و در مسیر تکامل، به خواسته‌هایم برسم. خدایا، شکرت!

عزیزم، براونی با یار همیشگی‌اش، اسکولت!

برویم برای اجرا کردن ادامه‌ی هدفمان: پاکسازی جنگل.

بسم رب الشهدا و الصدیقین، بسم رب قاصم الجبارین.

پرنده‌ها دارند آواز می‌خوانند… خدایا، شکرت!

وقتی فضا تمیز و مرتب باشد، راحت‌تر می‌توانیم قدم بزنیم و موتورسواری کنیم.

وقتی ذهنمان را از باورهای محدودکننده پاک کنیم، زندگی‌مان زیباتر و راحت‌تر می‌شود. این‌گونه می‌توانیم بیشتر از زندگی لذت ببریم.

این‌گونه مسیر تکامل را هموارتر می‌کنیم.

این‌گونه راحت‌تر به خواسته‌هایمان می‌رسیم.

تعداد کمی از علف‌های هرز باقی مانده‌اند… باید هر روز روی باورهایمان کار کنیم، چون همیشه جایی برای بهبود هست.

خدای من، چقدر ادامه‌ی جنگل پر از درخت و علف‌های هرزی است که راه رفتن را سخت کرده‌اند.

استاد، وقتی ادامه‌ی جنگل را دیدم، به خدا احساس کردم ذهن خودم را می‌بینم. خدا می‌داند چقدر باور محدودکننده‌ی دیگر در ذهنم هست که اگر ادامه ندهم، همین‌هایی را که مثل این علف‌ها سوزانده‌ام، دوباره رشد می‌کنند و زندگی‌ام به حالت قبل برمی‌گردد. پس باید ادامه بدهم و ادامه هم می‌دهم، با یاری الله!

هر روز ذهنم را تا جایی که ممکن است پاکسازی می‌کنم تا دنیای بیرونم هم مثل درونم از هر زشتی و ناپاکی پاک شود. خدایا، شکرت!

خدایا، کمکم کن تا در این مسیر صراط مستقیم ثابت‌قدم باشم. الهی آمین!

برنامه این است که باورهای محدودکننده را پاکسازی کنیم. پاکسازی تا ابد ادامه خواهد داشت، هم در ذهنمان و هم در محیط بیرونی‌مان.

استاد، به خدا که من هم عاشق پاکسازی ذهنم هستم!

خدایا، یاری‌ام کن که تا ابد به تعهدم عمل کنم و دنیای درون و بیرونم را پاکسازی کنم.

خدایا، شکرت بابت مشعل هیولای استاد!

خدایا، شکرت بابت ارزش ابزار!

و برنامه‌ی هم‌زمانی… هم‌زمان انجام دادن کارها!

مریم جانم، تحسین می‌کنم شما و استاد را که آن‌قدر با هم هم‌فرکانس هستید که هم‌زمان کارها را انجام می‌دهید.

برویم با تمرکز بالا، هم‌زمان کار کنیم!

وای خدای من، چه مارمولکی! چه رنگ زیبایی! خدایا، شکرت!

از نمای دید پرنده… خدای من! این خانم چقدر درونش زیباست که کلامش این‌قدر زیباست. خدایا، شکرت!

استاد، من دختر حرف زدن نیستم… مثل استادم عملگرا هستم، متعهد، متعهد برای تغییر زندگی‌ام و رسیدن به خداوند!

خدایا، شکرت که من دختر قوی و بااراده‌ای هستم.

استادم، مریم جان، با تمام وجودم می‌گویم: خداااااااا قوت!

ممنونم، استادم!
ممنونم، مریم جان!
پروردگارم، بابت همه‌چیز از تو بی‌نهایت سپاسگزارم!

دوستتان دارم!

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    537MB
    36 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 45
    156MB
    36 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

160 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حامد امیری» در این صفحه: 1
  1. -
    حامد امیری گفته:
    مدت عضویت: 2478 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام با عشق به استاد و خانم شایسته عزیی و دوستای خوبم در سریال زندگی در بهشت

    خدایا شکرت به خاطر قسمت ۴۵ از سریال زندگی در بهشت ‌که فرصت دیدن زیبایی ها و نکات مثبت رو بهم میده

    شروع این قسمت با خنده زیبا و دلنشین خانم شایسته شروع میشه

    وقتی از در کلبه خارج میشیم و دوربین فضای پرادایس رو نشون میده یک احساس خوب و عمیق سپاسگزاری بهم دست میده و خدا رو سپاسگزار میشم به خاطر این بهشت زیبا که مملو از درختان سرسبز و هوای پاک و اون خورشیدی که به این بهشت میتابه و اون تشعشعات نور خورشید که لا به لای دوربین مریم جان واقعا دیدنیه

    صدای پرندگانی که اول صبح دارن آواز میخونن فضای بهشتمون رو پر از عطر خداوند و حضور خداوند کرده خدایا شکرت به خاطر این همه زیبایی این همه نعمت توی این بهشت

    مهمونها دارن میرن و براونی هم اومده اونها رو بدرقه کنه و خداحافظی کنه و بر همه چیز نظارت میکنه و یکی یکی وسایل رو چک میکنه بار قبل هم برای خداحافظی تشریف آورده بود این حیوان نجیب

    براونی فک کنم منتظر غذا هم هست چون استاد اول صبحها بهش غذا میده 🐎🍞

    خدایا شکرت واقعا که صبح پرادایس خیلی زیبا و آرامش بخشه وقتی از کلبه میای بیرون و با این فضا روبرو میشی احساست دگرگون میشه وقتی خانم شایسته یا استاد با دوربینشون از کلبه میان بیرون من میتونم این احساس رو تجربه کنم و درکش کنم که چقد حس خوبی داره

    حرکت آقای راین وقتی کلاهشو میندازه روی سر براونی باحال شد و براونی ما خوشتیپ تر‌ میشه

    ماشالله این همه وسایل این خانواده با خودشون آورده بود و انصافا هم خوش گذشت و کلی اتفاقات خوب تجربه کردیم کلی بازی و سرگرمی و لحظات فان داشتیم

    عزیزم روز مادره و بچه ها دارن به مادرشون عشق می ورزن یوسف و جیکاب مادرشون رو بغل میکنن و براش هدیه گرفتن و واقعا هم مادر نمونه ای هستش و خیلی خونسرد و آروم و ارتباط صمیمی با بچه هاش داره مبارکش باشه این هدیه ها ایشالله که این خانواده همیشه شاد و سلامت باشن و دوباره ببینیمشون و ازشون درس یاد بگیریم

    خب قراره یه کار نیمه تموم رو تموم کنیم و استاد مجهز به الله اکبر و وسایل هیولا اره قیچی جدید دستکش و البته یه ظرف پر از میوه و نوشیدنی برای تجدید قوا کردن

    نکته مهم تا اینجا اینه که ما باید کارهامونو به تعویق نندازیم و نیمه تمام رها نکنیم چون اعتماد بنفسمون پایین میاد کسی‌ که عزت نفس بالایی داره کارها رو نیمه تمام نمیذاره و به سرانجام میرسونه توی این قسمت هم استاد همین کارو انجام میده و میخواد پروژه نیمه تمام رو به پایان برسونه تا بره سراغ هدف بعدی پروژه بعدی

    البته آتش نشان ها اومده بودن و آتیش رو خاموش کرده بودن ولی استاد احساس خودش رو خوب نگه داشته و باورش این بوده که حتما خیر بوده

    اما استاد نامحدود فکر میکنه و میخواد که چیزی که روحش تمایل داره رو انجام بده و قسمت جزیره رو پاکسازی کامل کنه

    این ملک بیست هکتاری پرادایس به استاد این آزادی رو داده که ایده هاشو اجرا کنه و هر جور که دوست داشته باشه بسازه و خلق کنه یا پاکسازی کنه

    ثروتمند شدن با شکوهه

    ثروتمند شدن آزادی میاره و باعث میشه ایده های مورد علاقتو اجرا کنی

    ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    ما انسان ها دوست داریم خلق کنیم خودمون رو گسترش بدیم روح ما تمایل داره پیشرفت کنه همیشه و هر چقدر ثروتمندتر باشی راحت تر میتونی ایده هاتو اجرا ‌کنی

    هر چقدر هم که خودت رو گسترش بدی موجب گسترش دنیا میشی و هر چقدر بیشتر خلق کنی پیشرفت کنی به خداوند نزدیک تر میشی پس در نتیجه هر چقدر که ثروتمندتر بشم نزد خداوند عزیزتر و محبوب تر میشم

    این آتش نشان ها هم که با خبر دادن همسایه ها اومده بودن نشون میده که این کشور قوانین خودش رو داره و بر اساس یه نظمی داره پیش میره جلو میره و به نظرم یکی از دلایلی که امریکا بهترین کشور دنیاست همین نظم و مسئولیت پذیری هست و توحیدی بودن این کشور هست

    باز هم نکته هایی از عزت نفس که استاد اشاره میکنه و برامون توضیح میده و اونم اینکه بالاخره آدم اشتباه میکنه و من هم اشتباه کردم تو زندگیم و بعدا هم ممکنه اشتباه کنم ولی مهم تر از همه این موضوع هست که کسی که با خودش در صلحه اشتباهاتش رو به عنوان جزیی از روند پیشرفت خودش میدونه

    هر چقدر هم که آزادتر باشی ایده هاتو اجرا کنی کمتر اشتباه میکنی مثل همین ملک بیست هکتاری پرادایس استاد که تصمیماتش وابسته به کسی نیست و راحت ایده هاشو اجرا میکنه و اتفاقا پیشرفت هم میکنه و وقتی استاد قدم ها رو برمیداره خداوند ایده های راحت تر و شیوه های کارآمدتری رو بهش الهام میکنه مثل همین نحوه آتش سوزی علف های هرز که راحت ترین و کاراترین و لذت بخش ترین شیوه آتش زدن هست

    و استاد بعد از رسیدن به هدفش توی ملکی که مال خودش هست و توش راحت میتونه ایده هاشو اجرا کنه هم لذت میبره هم عزت نفسش بالا میره هم احساس خالق بودن میکنه اینکه من تونستم خودم خلق کنم هم الهامات خداوند رو دریافت میکنه برای اجرای ایده هاش و ارتباطش با خالقش عمیق تر میشه

    پس میبینیم که وقتی ثروتمند باشی به این شکل چقدر به خداوند نزدیک میشی و ارتباطت با خداوند عمیق تر میشه و توحیدی تر میشی

    هر چقدر که ثروتمندتر باشم ارتباطم با خداوند عمیق و عمیق تر میشه

    هر چقدر که ثروتمندتر باشم ایمانم به الله بیشتر میشه

    خب میرسیم به محل هدف

    جزیره ای که قسمتیش پاکسازی شده و خیلی هم بازتر و بهتر شده ولی قسمتیش مونده که پاکسازی بشه که استاد و خانم شایسته آماده این کار هستند تا تر و تمیز کردن رو شروع کنن

    صدای آواز پرنده ها تو جزیره شنیدنیه و اگه کامل پاکسازی بشه واقعا میتونه مکانی باشه برای لذت بردن تفریح کردن و دیدن زیبایی ها

    این قیچی جدید واقعا چقد کار رو راحت تر کرده و خیلی اهرم مناسبیه برای قطع کردن درختان عین کره درختا رو بریدین باهاش

    این هم نکته دیگه ایه که شما وقتی شروع میکنی به قدم برداشتن و ادامه میدی ایده های راحت تر و وسایل کاراتری استفاده میکنی

    خانم شایسته موز و نوشیدنی رو برمیداره میبره برای عزیزدلش تا انرژی بگیرن و کار رو ادامه بدن

    خدای من صدای اون پرنده که داره آواز میخونه دیوانه کنندست

    ماشالله استاد هم در حال جابجایی درختای بزرگ هست و خانم شایسته هم در حال قطع کردن چند درخت با اون اهرم هیولا و یه تیم قوی و سرحال تشکیل دادن تا این جزیره پاکسازی بشه 👏

    باز هم دوستان هشداردهنده آتش نشان متوجه آتیش در جزیره شدن و اومدن که دوباره تذکر بدن اما نکته مثبتش اینکه واقعا اونها مسئولیت پذیر هستن و دارن وظایف خودشون رو به خوبی انجام میدن

    Forest Service سازمان جنگل داری امریکا: چقد خوب که همچین تیمی وجود داره و وظیفشون حمایت از جنگلها و مراقب همه چیز هستند

    از بس که این کشور درخت و جنگل داره که همچین ارگان سازمان یافته ای وجود داره

    این هم نشونه ای از فراوانی جنگل که در این کشور دیده میشه

    نکته مثبت دیگه عزت نفس استاد هست که ازشون درخواست میکنه اگه میشه اجازه بدن آتیش کار خودشو انجام بده و پاکسازی ادامه پیدا کنه

    خانم شایسته وظیفه مراقبت از گوشه ای از جنگل رو بر عهده گرفته و اجازه نمیده پشه از جلو چشمم رد بشه چه برسه به آتیش 😃

    براونی هم میاد پیش خانم شایسته تا بر همه چیز نظارت داشته باشه، عزیزم چقد زیبا و نجیبه این براونی و خانم شایسته هم نوازشش میکنه و کلاهشو میذاره سر براونی و باهاش حرف میزنه، فک کنم بروانی خوابش برد

    خدایا شکرت که پروژه امروز هم تموم شد و یه خسته نباشید به استاد و عزیزدلش مریم جان به خاطر این پاکسازی که البته با پاها و دست های ذغالی برگشتن و در سلامت کامل هستن

    خدایا شکرت به خاطر پاکسازی امروزمون و زیباتر کردن این بهشت 💓

    خدایا شکرت که امروزمون درس ها و نکته های مهمی توی این قسمت شنیدیم🌷

    خدایا شکرت به خاطر آزادی و نظم کشور امریکا

    خدایا شکرت به خاطر این ملک بیست هکتاری که راحت میشه ایده هاتو توش اجرا کنی

    خدایا شکرت به خاطر مهمونهایی که توی این سریال حضور داشتن و کلی درس و اتفاقات خوب با هم تجربه کردیم 🌷

    خدایا سپاسگزارم به خاطر تمااام اتفاقات خوبی که توی پرادایس با استاد و مریم عزیز تجربه کردیم 🌷

    خدایا سپاسگزارم به خاطر تمام نعمت هایی که در دسترس ما قرار دادی 🌷

    خدایا سپاسگزارم بابت آواز پرنده توی جزیره 🌷

    خدایا سپاسگزارم به خاطر توانایی هایی که داریم 🌷

    🌻خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

    ما را به راه راست هدایت کن

    راه کسانی که به آنها نعمت دادی 🌻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: