سریال زندگی در بهشت | قسمت 45 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

160 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2440 روز

    بنام خدایی که بشدت کافیست

    سلام به همه دوستان عزیزم که انتخاب کردند بهشت رو تو همین دنیا تجربه کنند

    این فایل رو همون روزی که روی سایت اومد نووووش جان کردم و کلی لذت بردم و چیزهایی که یاد گرفتم و بیشتر تحسین کردم رو واسه خودم تو دفترم نوشتم ولی وقت نشد بیام اینجا بنویسم تا اینکه امروز با خبر مرگ یکی از اساتیدم روبرو شدم، ناراحت شدم ولی خیلی جنس این ناراحته را قبل متفاوت بود چون دارم انا لله و انا الیه راجعون رو دارم بعنوان یک اصل نه شعار میزارم وسط ذهن و وجودم ولی یه دفعه تو ذهنم اومد که زینب برو کامنتی که نوشتی رو تو سایت بنویس که اینطوری با هدایت آگاهانه ذهنت عمل کرده باشی به قانون و حرف مفت نباشه

    اما بریم برای این قسمت از بهشت🙆

    اقا همین که عکسو دیدم که براونی اونطوری دلبری میکرد واسم کللللی ذوق کردم و خوشحال شدم، برااااااونی پسر تو چقدر زیبایی اخه چقدر نجیبی، چقدر فوق العاده ای،بازم اومدی بدرقه خانواده راسل ، عاااااشقتم😍

    باز هم مثل همیشه شاهد همکاری گروهی و حس مسئولیت پذیری تک تک این خانواده بی نظیر که ستودنی هست،

    خدای من چه ارتباط قشنگی بین هوپ و پسراش هست، این همه اش بخاطر در صلح بودن خود خود هوپ اول با خودش و بعد با جهان هست وگرنه خیییلی مادرهایی هستن که فقط درحال فداکاری هستن و …. خدایا شکرت که من رو به سمت این خانواده بی نظیر، این خانم فوق العاده که بهمون یاد داد اول از هر چیزی باید خودمون رو دوست داشته باشیم، چه گردنبند زیبایی پسرا واسه هوپ دوست داشتنی خریدن😍 چقدر رنگش قشنگه😍

    و اما بریم دوباره واسه پاکسازی پرادایس زیبامون😍 دم استاد عزیزمون و مریم بانوی شایسته حساااااابی گرم که با اینکه میتونستن مثل مالک قبلی پرادایس فوقش فقط روبرو خونه رو یه پاکسازی کوچولو کنند ولی خواستن با یه پاکسازی خفن و مداوم ، کلللی حال بدن به پرادایسی که واقعا حقش هست از بس کلللی باعث بزرگ شدن هزاران نفر شده، چقدر با دیدنش باورهامون قوی و قوی تر شده و همچنان این پروسه در جریانه، چقدر را دیدن زیبایی های اون کلی رشد کردیم وظرف وجودی خودم چقدر با اون بزرگتر شد، دمتووووون گرم استاد عزیزم دمت گرم مریم بی نظیر👑

    واااای خدای من چقدر خندیدم با صدای کارتونی مریم جان😍 عاااااالی بود

    وقتی اصولی و آگاهانه در مسیر خواسته هامون حرکت کنیم ، نعمت ها و ثروتها و پاداش ها چقدر راحت و زیبا مثل آب جاری رودخانه پرادایس همچنان تو زندگی مون هست و در جریانه، قشنگ میان لم میدن تو زندگی مون 😍😝خدایا شکرت وقتی می فهمیم زور الکی اصلا نیاز نیست، اصلا نباید زوری باشه، نباید فشاری باشه، طبیعیه کاملا طبیعی و این طبیعی رو من باید بخوام

    اون حیوانی که فکر کنم اسمش ویوه بود چقدر قشنگ درختا رو بریده بود، انگار یه تراشکار حرفه ای یه نیزه درست کرده😍اون مارمولکه رو، چقدر گردنش خوشرنگ بود خدایی😝 چه نگاه جدی ای کرد به مریم جان😍

    اونجا که استادبا یه تذکر جدی از آتش نشانی مواجه شد، واسم یاداوری و تاکید شد که استاد که این همه روی خودش کارکرده و کلللللی نتیجه گرفته هم با تضاد و مسائلی روبرو میشه چون این ماهیت جهان مادی هست ولی اینحاست که تفاوت ها مشخص میشه بین کسی که ارباب ذهنش شده و میتونه خییییلی راحت تر اعراض کنه و همینه کا باعث نتایج متفاوت و جنس متفاوت اتفاقات زندگی آدم ها از هم میشه

    و اما یک باور دیگه که ایجادش کردم در خودم و باید همیشه قوی ترش کنم:

    اعتبار تماااااام اتفاقات زیبا، نعمتها وثروت هایی که خلق میکنم برمیگیرده به مالک یوم الدین، خدایی که قبل از هر چیز خودش رو با نزدیک بودن به من معرفی میکنه

    و اما بیشترین چیزی که خییییلی لذت بردم ازش، باز هم دیدن بروانی😍🙆 خدای من، بروانی چقدر زیبایی اخه تو پسر، چقدر از نزدیک قشنگ تری، وای خدای من چشماش فوق العاد زیبا هستن، احساست کردم براونی انگار خودم لمست میکردم و کللللی عشق کردم، خدای من خال لبشو😍 واااای چقدر با کلاه مریم جان جذاب تر شدی پسر😍

    صورت استاد هم که اینقدر ذغالی شده بود ست شده بود با پیراهنش😝

    خدایا شکرت، شکرت که یک روز دیگه در مسیر این زیبایی ها بودم، خدای من شکررررررررررت

    استاد عزیزم و مریم بانوی شایسته بی نهایت از شما متشکرم عزیزای دل من و هزاران نفر دیگه، عاشقتونم😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    آرین عبّاسی گفته:
    مدت عضویت: 1672 روز

    سلام بر خداوند رزاق و وهاب

    درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی شاد، پیروز و سلامت باشیم همگی

    خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرایی سایت

    بسیار قسمت درس بر انگیز و جالبی بود!

    اول که با مهمانان عزیز و فوق العاده عالی آقای عباسمنش خداحافظی کردیم

    که مصادف شده بود با روز مادر و بچه ها برای مادر بسیار خوب و مهربانشان هدایا و یادگاری های فوق العاده ای گرفته بودند

    از دستبند و انگشتر گرفته تا گردنبند و گوش واره

    همشون خیلی زیبا بودن

    مخصوصا اون گردنبندی که طرح لاکپشت آبی را داشت!

    مبارک خانم هوپ باشه و به امید خداوند با شادی از این کادو ها استفاده کنه

    برآونی هم که طبق معمول برای بدرقه خودش را رساند و یک خداحافظی طولانی و صمیمانه را با آقای رایان و دیگر اعضای خانواده داشت!

    در ادامه، مرحله ی بعدی پاکسازی جنگل را شاهد بودیم که من به محض فهمیدن اینکه این تصمیم را گرفتید حسم گفت دوباره سر و کله ی ماموران مربوطه پیدا خواهد شد!

    عجب قیچی جالبی را اینبار تهیه کرده بودید!

    به خوبی ارزش ابزار و اهرم را نشان داد!

    اون مارمولک هم واقعا فوق العاده و جذاب بود!

    خداوند را بابت این خلقت زیبایش هزاران بار شکر

    اون حیوون هم که آقای عباسمنش در موردش توضیح داد که الان اسمش را به یاد ندارم، خیلی برایم جالب بود

    تا حالا راستیش نه اسم این حیوون را شنیده بودم و نه از عاداتش خبر داشتم

    حالا نمیدانم در ایران هست یا نه!

    یا اگر باشد اسمش همین است یا معدل دیگری دارد!

    ولی واقعا چوب ها و درختان را به طرز عجیبی بریده بود

    درست مانند سرخ پوستان!

    ماموران جنگل بانی هم که بعد از گسترش آتیش از یک حد خاص

    خود را به منزل آقای عباسمنش رساندند و اخطاراتی را دادند

    که البته این اخطار ها دلیلی جز:

    حفظ منابع طبیعی و زیستی و حفظ جان انسان ها ندارند!

    به هر حال تجربه ای بود و صد درصد از قالب این اتفاق و مسئله می شود به زیبایی و خواسته ها رسید و آنها را با وضوح بیشتری درک کرد!

    در ادامه هم که آتیش با اجازه ماموران تحت کنترل آقای عباسمنش و خانم شایسته باقی ماند و به خوبی مدیریت شد و به پایان رسید!

    فراموش نکنیم که کار اصلی را خدا کرد و همه ی افراد در این فیلم دستی از دستان خداوند بودند!

    برآونی هم در این قسمت خیلی نقش برجسته و مهمی داشت و با نوازش های افراد مختلف مخصوصا خانم شایسته احساس گوگولی بودن و عشق می کرد!

    چه با کلاه خوشگل میشه برآونی!

    هر چی بپوشه بهش میاد

    یکی از نکات این قسمت این بود که:

    برای ایجاد یک آتیش گسترده و بزرگ حتی در ملک و زمین شخصی خود باید مجوز داشت!

    حتی اگر در آزاد ترین کشور دنیا یعنی آمریکا باشیم!

    که از نظر من هم دلیلش این است که شاید نشود بعد از ایجاد یک آتیش گسترده در زمین و ملک خود آن را مدیریت کرد و به همین دلیل آن آتیش به جاهایی به غیر از ملک شخصی خود فرد نفوذ کند!

    که البته باز هم باید گفت که خداوند و جهان هستی حواسشان به همه چی هست!

    از یک مورچه گرفته در آلاسکا تا کانگرووهای استرالیا!

    بسیار قسمت عالی بود و خیلی درس داشت!

    سپاسگزار خداوندی هستم که من را به مسیر های سلامتی، ایمنی و آگاهی هدایت میکند!

    ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر اعضای سایت

    در پناه خداوند سلامت، آگاه و محتاط(در حد لازم) باشیم همگی در دنیا و آخرت

    آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران

    من بهترین هستم چون همیشه بر طبق قوانین عمل میکنم و حد احتیاط را در مسائل مختلف رعایت میکنم!

    بدرود!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1397 روز

    سلام به همه عزیزان همراه از استاد عزیزو خانم شایسته تا کوچکترین عضو این خانواده باحال و صمیمی…بخدا که هرچقدر بگم عاشق این سریالها هستم باز هم کم گفتم.در ابتدا از مرضیه عزیز سپاسگزارم بابت کاننت زیبا و نگاه زیبا و سپاسگزارانه و تحسین کننده شما…آفرین و هزاران بار دیگر آفرننن..تحسینتون کردم که چقدر زیبا همه آنچه بود رو دیدید و بخاطرش سپاسگزاری کردید…این ویدئو سرشار بود از عشق و محبت و صفا و صمیمیت و ثروت و نعمت و همکاری و همیاری و پشتکار و نگاه مسئولانه نسبت به کار و هدفی که آغاز کردید همه نقش آفرینان این قسمت سریال رو بارها تحسین کردم تمام بازیگران این قسمت از استاد عزیز و مریم بانو تا مهمان عزیز و آتشنشانان عزیزم و برانی و اون مارمولکی که آمد و یه عرض اندامی کرد و رفت 😄😄..واقعا عاشقتونم در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سیده گفته:
    مدت عضویت: 453 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    و

    سلام به دوستان زندگی در بهشت

    و

    اسناد عزیز و مریم جان خوش رو و خوش حال

    خدایا شکرت از این همه زیباییها و نعمت ها و فراوانی

    خدایا شکرت برای دوستان خوب

    خدایا شکرت برای مهمان نوازی شما عزیزان

    که هنوز سه روز از رفتن خانواده راین نگذشته بود که این بار با خانم هوپ دوباره اومدن

    و این نشان از لذت و خوشی این خانواده در این بهشت زیبا و خوش رویی و مهمانوازی ساکن بهشت هست

    خدایا شکرت

    من از روزی که این خانواده برای بار دوم اومدن تا رفتن این فیلم ها رو در طی دو روز دیدم و از بودن لحظه به لحظه با شما لذت بردم

    خدایا شکرت

    چقدر این بچه‌ها با داشتن تفاوت های فردی ولی با هم هماهنگ بودن و هوای هم رو داشتن و با دوستی و صلح در کنار هم زندگی شاد و سرشار از آرامش را سپری میکردن.

    خدایا شکرت

    این نشانه هماهنگی در نوع تربیت پدر و مادر هست که چقدر با خودشان در صلح هستن.

    خانم هوپ شاد و خندان که با هر کدام از بچه و بنا بر شخصیتی که دارن رفتار مناسب داره و

    بهتر از همه که اونا رو با هم مقایسه نمی کنه

    و من که معلم هستم متاسفانه چقدر با این صحنه که والدین بچه‌ها رو با هم مقایسه می کنن مواجه شدم

    و

    این رفتار باعث اختلاف بین بچه‌ها میشه .

    حالا جالب اینه که چهار تا پسر بچه نوجوان رو به خوبی اداره می‌کنه که اینقدر با هم در صلح هستن

    و

    این نشانه هماهنگی و همکاری و در صلح بودن پدرر و مادرشان رو می‌رسونه

    و

    اینو متوجه شدم که در آمریکا داشتن چند تا فرزند

    رو چقدر خوب و عادی می‌دونن

    در حال که در ایران تا چند سال پیش همش شعار دولت فرزند کمتر و زندگی بهتر بود

    که البته حالا به نتیجه آیی عکس این رسیدن.

    و

    من که خدا رو سپاسگزارم که سه فرزند دارم و

    خدا رو شکر که از بچگی با اونا دوست بودم و الان که بزرگ شدن بهترین دوستان من هستن.

    و

    از دیدن اون دریای زیبا و انسان ها بی که اونجا در آرامش بودن لذت بردیم

    خدایا شکرت

    درختان کاج بین راه در دو طرف جاده چقدر زیبا بود.

    قلعه شنی یعقوب چقدر قشنگ بود.

    اون آواز خواندن دسته جمعی توی ماشین که منو یاد مسافرت های خودمون میندازه

    خدایا شکرت چه ماشین جادار خوبی که من هم آرزوی داشتن چنین ماشینی برای مسافرت کردم

    که میتونی کلی وسایل بچه‌ها رو بیاری و مجبور نیستی هی بهشون بگی کمتر وسیله بردارن.

    خدایا شکرت

    و

    دوباره سوزاندن درختان قطع شده و پاکسازی جنگل

    که این آتیش راه انداختن خوراک همسر منه که با خودم میگفتم اگه اونجا بود دیگه نیازی به زحمت استاد نبود.

    اخی اون جایی که استاد نشسته بود سالاد میخورد و جوزف اومد کنارش و استاد گفتن که چقدر جوزف کارش شبیه میکائیل هست و یاد پسرش افتاد

    الهی هر جا اون هم سلامت باشه.

    و لحظه خدا حافظی و جم وجور کردن وسایل و باز هم برونی زیبا که چقدر می فهمه و من بارها متوجه شدم که وقتی استاد می خواد بره جایی میاد بدرقه.

    راستی یه سوال

    آمریکا گربه نداره انگار

    ما که دو سه تا گربه داریم که اینقدر هوشیارن و به محض شنیدن صدای ما و یا ماشینمون خودشون رو می‌رسونن و مثه برونی یا ما رو بدرقه میکنن یا به پیشوازمون میان و چقدر قشنگ و دوست داشتنی هستن.

    بالاخره مسافران بهشت هم رفتن و خدا نگهدارشون.

    ما هم که به لطف مریم جان با اونا بودیم خوش گذشت.

    خدایا شکرت از این همه نعمت و زیبایی ها

    و

    ممنون از استاد و مریم جان عزیزم با اون پذیرایی و خوش رویی که داشتید

    خدا حفظتون کنه.

    همه جای این فیلم ها درس بود و درس

    که نمیشه همشون رو در کامنت نوشت.

    خدایا شکرت از این بهشت زیبایی که خداوند در این دنیا بهتون داده

    با امید رسیدن همه دوستان عزیزم به آرزوهای قشنگشون

    خدا نگهدار همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نوید ملکی گفته:
    مدت عضویت: 2314 روز

    به نام زیبایها

    سلام استاد عزیز و خانوم شایسته

    وقتی ک از تلگرام چک کردم ک فایل جدید زندگی در بهشت روی سایت قرار گرفت نتونستم تحمل کنم و همه کارامو کنار گذاشتم ک فقط زودتر این فایل ببینم

    چون وقتی این فایلها رو میبینم ذهنم خیلی کنجکاو مسائل دنبال میکنه

    دنبال یادگرفتن میره

    نکته های فایل رو ذخیره میکنه و از زیبایی محل زندگی شما و روابطی ک با اطرافیان هستش و میبینه ب وجد میاد و پی میبره ک چقدر زیبایی در زندگی وجود داره.

    وقتی ک دیدم بچه ها با چ اشتیاقی ب پدر و مادر کمک کردن برای جمع کردن وسایل ها بدون هیچ چشم داشتی با هم کاری رو انجام میدادن بیشتر ب زیبای زندگی پی میبردم.

    ک زندگی کردن چ زیباست اگه زیبا ببینی .

    وقتی ک استاد میان برا بدرقه و خیلی زیبا خداحافظی میکنن و لذت بردن از کنار هم بودن این چند وقته در کنار هم.

    و هر کسی کار خودش رو اونطوری ک دوس داره انجام میده بدون اینکه کسی بخواد چیزی بهش بگه یا کار اون مزاحم دیگران باشه بعد از درک این موضوع ب این پی بردم باید در تمام مراحل زندگی کار هر چیزی باید اینطوری کار رو انجام بدی حس خوب داشتن ب انجام اون کار.

    وقتی ک برا بار دوم ک مامور اتشنشانی امدن و ب شما تذکر دادن ک نباید این کارو انجام بدین و شما بهش توضیح دادین و از کاری ک انجام دادین دفاع کردین چون باور داشتین برای زیبایی جنگل و اطراف لازمه این کار و روی تصمیمتون موندین ب من اینو یاد داد ک اگه با تمام وجود کارها رو بسپاری ب خدا و انجام بدی و استمرار در انجام کارهات باشه ب هدف اصلیت میرسی و چه زیبا تمام میشه اون کار .

    پایان زیبا با انجام دادن کاری ک ممکنه سخت باشه و سختیش چند ساعت طول بکشه ولی ب دیدن زیبایی تا ی عمر می ارزه.

    خداروشکر بخاطر این زیبایی بخاطر باورهایی ک کاشته شده در ذهن.

    هر موقع ک فایل زندگی در بهشت میبینم

    Paradise ذهن خودم در نظر میگیرم ک چقدر زیباست و بی انتهاست

    و اون درختان و علف های هرزی ک وجود دارن باورهای اشتباه ک در ذهنم وجود داره در نظر میگیرم که نیاز هست ب مراقبت اتش زدن کندن اون علفها و پیچکهای خارداری درون هم تاب خوردن و نمیزارن زیبایی ناب خلقت خدا رو ببینم.

    و با هر بار دیدن بخشی از اونا رو جمع میکنم .

    و هر بار باید مراقبت کرد از ذهن از ورودی های ذهن ب صورت همیشه.

    خیلی خیلی ممنونم ک زیباییهای دو چندان رو با ما ب اشتراک میزارین.

    و قطعا من هم بزودی زیبایی مختص ب خودم میبینم چون خلق میکنم برای خودم.

    چون میدونم لایق دیدن بیشترین زیباییها هستم

    چون الله هست و همیشه کنارمه.

    برای من زندگی در بهشت نقش گنج نامه هستش.

    چون خیلی خیلی نکات درونش وجود داره فقط کافیه با دید بهتر نگاهش کرد و حسش کرد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1915 روز

    سلام استاد عزیزم ومریم جان، از پاکسازی کامل بهشت زیباتون از علف های هرز ودرختچه های به درد نخور کلی لذت بردم. شما در قالب تصاویر هر روز بهم این نکته را یادآوری میکنید که باید مواظب افکار وباورهای منفی و ورودی های ذهنم باشم ودایما روی خودم کار کنم وذهنم را پاکسازی کنم. باید با صبر وحوصله مراحل تکامل را طی کنم وبعد از زیبایی‌هایی که در نتیجه ی کار کردن بر روی ذهنم توی زندگیم حاصل میشه نهایت لذت را ببرم. خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت این هم زیبایی وآگاهی. خدا رو شکر که محبت کردن به حیوانات را در وجودم نهادینه کردید. خدا رو هزاران مرتبه شکر که وجدان کاری و خدمت خالصانه به مردم با دیدن این تصاویر وخدمت آتش نشان ها را با تمام وجودم حس کردم وسعی می کنم در همین سمتی که هستم به هم نوعانم به خوبی و درستی خدمت کنم. خیلی دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1862 روز

    سلام به همگی.

    دارم فکر میکنم که چطور میشه علفهای هرز و درختچه ها رو بدون دردسر به انرژی دوباره تبدیل کرد؟

    چطور میشه بدون دخالت هلیکوپتر و آتش نشانی از شرشان خلاص شد؟

    چند قسمت قبل، یکی از دوستان درباره سوزاندن درخت‌ها هشدار دادند و پیشنهادشون جمع آوری چوبها و دادن اونها به کارگاههای تولید خرده چوب بود. بنظرم پیشنهاد متین و قابل بررسی بود.

    البته واضح است که استاد از سوزاندن شاخه های هرز، تعمد داشتند و هدفشان ساختن یک الگوی بصری برای جاگیر شدن مسأله سوزاندن افکار منفی و پالایش لحظه به لحظه فکر، در ذهن بینندگان بود.

    عاشق تک تکتون هستم، عشقای من💐🌈⁦❤️⁩🌻🌺😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مهرناز گفته:
    مدت عضویت: 2559 روز

    استاد و هم مدارهای عزیز سلام

    من چون با پروفایل خواهرم به کامنت های دوازده قدم دسترسی دارم ،اینجا خواستم با پروفایل خودم بنویسم ،برای همین زدم نشانه من و به این قسمت زیبا هدایت شدم و کامنتم رو هم همینجا می ذارم.

    من از همان سال ۹۴ که توسط خواهرم با شما آشنا شدم با وارد شدن به دو تا از بزرگترین ترس های زندگی ام نتایج بزرگی گرفتم که بعدا خواهم گفت.

    و بخاطر همون شجاعتهام به مسیری هدایت شدم و کاری را انجام میدهم که هیچکس در ایران حداقل انجام نمیدهد و تکاملم را هم عاالی طی کردم.من محصولات دانلودی ای را برای بچه ها درست می کنم که هم بچه ها و هم بزرگترهایی که میبینند لذت می برند و البته الان که فکر می کنم میبینم من با چندین نرم افزار خیلی تخصصی کار میکنم تا محصولم تولید میشه و یادگیری همه اون نرم افزارها هم هدایتی بوده در حالی که میبینم کلی دوره آموزشی براشون ارائه میشه اگه کسی بخواد یادبگیره ولی باز ذهنم میگه اینا که چیزی نبوده،همه میتونن یاد بگیرن.

    حالا محصولی هم که تولید میکنی چیز خاصی که نیست ،درسته همه دوست دارن (افراد حرفه ای در حوزه کامپیوتر وقتی محصولم رو میبینن ازم میپرسن اینا رو چه جوری درست می کنی واقعا؟)ولی ضروری نیست که اگر نباشن اتفاق خاصی بیفته تو جهان،بود و نبودشون فرقی نمیکنه.

    من که نه برای درست کردن اینا ذره ای آموزش دیدم و نه حتی سرمایه اولیه ای گذاشتم و حتما هم کسی لازم نداشته که تا حالا درست نشدن و هزار جور ایراد و اما و اگر دیگه برای بی ارزش دونستن کارم ذهنم برام میگیره.

    یه قیمت خیلی خیلی پایین هم براشون در نظر گرفتم و اگر هم ماهی یک نفر ازم خرید می کنه اینقدر نگران میشم و میگم واای الان نکنه پشیمون بشه و بگه این چی بود که من خریدم و … که انگار بیشتر دلم میخواد کسی اونا رو نخره.

    ولی تا به حال نشده کسی ازم خریده باشه و تعریفشون رو نکرده باشه و از منحصر به فرد بودنشون خوشش نیومده باشه.

    همیشه با خودم فکر میکردم چرا من با اینکه اینقدر دارم روی انواع و اقسام باورهای ثروت ساز و توحیدی و… کار میکنم،توجهم رو از کمبودها و ناسپاسی ها برداشتم پس چرا ذره ای تغییر در کسب و کارم اتفاق نیفتاده،چرا همه تعریف می کنند چرا فروش ندارم.الان که اینا رو نوشتم درک کردم که منی که اینقدر خودم حسم به محصولاتم و خودم و کارم بده و اینقدر هدایت خدا رو حین انجام کارم بی ارزش میکنم چطور انتظار نتیجه ای غیر از این رو دارم و اگر غیر از این باشه از عدالت خدا به دوره ،با قوانین جهان مغایرت داره که من با این همه احساس بد به کار خودم و محصول خودم توقع نتیجه مالی از چنین کاری داشته باشم.

    و اینکه من همیشه خودم را با دیگران مقایسه میکنم و هر کسی راکه در هر حوزه ای کار می کند میبینم با خودم مقایسه میکنم و میگم اییین معلومه ،کارش مهمه مثل کار من نیست که ،من خودمو مسخره کردم ،نه آموزشی دیدم نه کار خاصی کردم ،اگر خیلی خاص و مهم بود که دیگران انجامش داده بودن برای من نمی موند،در حالی که من بدون سختی کشیدن و دقیقا قدم به قدم و با لذت به این مهارت دوست داشتنی ام هدایت شدم،ولی به جای سپاسگزار بودن ذهنم همش منو مسخره و سرزنش می کنه.

    تا اینکه امروز داییم به من پیامی داد و لینک کار یه فرد حرفه ای رو برام فرستاده بود که می تونست برای من ایده باشه .داییم نوشته بود که گفتم شاید زمینه ای دستت بیاد و به دردت بخوره هر چند که کار تو خیلی بهتر از اینه.من که از تعجب دهنم باز مونده بود،که داییم واقعا این حرفو زده و ذهنم میگفت بابا این داییت که همیشه می خواد دل دیگران رو خوشحال کنه،خیلی رو حرفش حساب نکن ولی از طرفی قلبم میگفت این یعنی به هر حال حداقل اطرافیانت تو رو به عنوان یه متخصص این حوزه پذیرفتن ولی تو خودت نه،چرا چون سختی نکشیدی تا رسیدن به این مرحله.

    والان امشب بعد از خوندن کامنتهای فایل سوم قدم دهم فهمیدم که من فقط دارم باور میسازم که محصولاتم با ارزش هستن ولی در مورد کارم و توانایی خودم هنوز هم پر از ایرادم.

    و از حالا رفتم برای باور سازی ،همین الان که داشتم کامنت مینوشتم نشونه اش رو هم دیدم،دست خدا رو دیدم که بدون درخواست من و حتی اطلاع من ،کسی برام توی اینستاگرام توی پیج پر از فالورش تبلیغ کرد.

    خدایا شکرت

    استاد ازت ممنونم،واقعا حرف شما رو تایید می کنم که شما همیشه میگید آدم باید در مدار درست قرار بگیره وگرنه من تا حالا چند صد بار از شما شنیده بودم که به تواناییهاتون ایمان داشته باشید ،من می شنیدم و میگفتم خوب اینو که دارم .

    استاد عزیز سپاسگزارم و خدارو شاکرم که شما یک فارسی زبان هستید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    الهه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1894 روز

    قسم به قلم

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم جانِ همیشه خنده رو

    سلام به خانواده ی آسمانی اَم

    امیدوارم حال همتون خوب باشه،مثل حال من…

    خدایا شکرت یه روز عالی دیگه توو بهشتمون

    چه هوایی

    چقدر همه چیز زیباست

    دریاچه،درختا،سایه ها…خدایا شکرت بابت این همه زیبایی

    بازم همه چیز مثل همیشه عالیه

    من چندتا نکته ای رو که توو این فایل واقعا برام درس داشت رو باهاتون در میون میذارم

    یک: آقای رایان دوباره موقع خداحافظی درباره ی دیدار دوباره صحبت کردن،این واقعا عالیه

    از دیدگاه من این از اعتقاد قلبی ایشونِ که بازم برا تفریح دوبارشون از آینده صحبت میکنن و نگران چیزی نیستن.واقعا قابل تحسینِ

    نمیگن تا ببینیم چی میشه،با ایمان میگن امیدوارم دفعه ی بعد با براوونی اسب سواری کنیم،این عالیه.به من یاد میده همیشه با ایمان در مورد آینده صحبت کنم و از هیچی نترسم.

    خدایا شکرت بابت این درس بزرگ

    دو: چه خانواده ی بینظیری خدای من…تحسین برانگیزه…روز مادر رو به مادشون تبریک میگن بچه ها…چه هدایایه باارزشی…چه گردنبد زیبایی! لاک پشت،چه رنگ زیبایی داره…واقعا زیباست..چقدر این گوشواره ها به خانوم Hope میان،چه خوش تیپتر شدین خانوم راسل،روزتون مباررررک..دلمون براتون تنگ میشه…بابت داشتن همچین بچه هایی بهتون تبریک میگم عزیزم…به امید دیدار…در پناه خدا باشین

    چهار:توضیح استاد در مورد اهمیت اهرم واسه راحتتر رسیدن به خواسته هامونِ

    استاد مرسی که از هر چیزی استفاده میکنین برا ما نکتش رو میگین

    این خیلی خوبه.چقدر من با اینجا بودنم خیالم راحتتر میشه،خدایا شکرت بابت این سایت بینظیر و بی انتها

    پنچ: مریم جان شما واقعا خانوم قهاری هستین.با یه دست فیلم میگیرین با دست دیگتون درخت قطع میکنین.واقعا تحسین برانگیزه.من ندیدم کسی با این مهارت دوتا کار بزرگ رو همزمان انجام بده.ماشأالله.

    واقعا خدا قوت عزیزم

    چهار:چقدر خوبه که ما آدما به خودمون جایزه بدیم مثل مریم گلی

    آفرین به شما

    هر کسی باید خودش،خودش رو تحویل بگیره.

    براوونی خوشبختترین اسبِ دنیاااست چون دوست شماهاست..چقدر نوازش براوونی آرامش بخشِ،خدایا شکرت

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدا شکرت

    اون مارمولک واقعا بینظیر بود

    همه چی عالی بود،مثل همیشه

    خدایا شکرت بابت این طبیعت زیبا

    خدایا شکرت بابت امنیت کشورم امریکا

    خدایا شکرت بابت پرتوهای زیبای خورشید که لابه لای درختا خودنمایی میکنن

    چه تصاویر زیبایی،نور آفتاب،دود آتش و درختا

    واقعا زیباست

    معنویت از این بهشت میباره بخدا

    من حظ میکنم استاااااد

    استاد راستی این شلوار خیلی بهتون میاااد…مبارکتون باشه

    استاد من دوتا پیشنهاد دارم واسه پردایسمون

    یکیش این که شما میتونین توو پردایس باشگاه بدنسازی شخصی بسازین،یه باشگاه شیشه ای و مدرن…فوق العاده میشه

    اینجوری راحت ورزش میکنین با مربیِ حرفه ای

    دوم این که شما میتونین کلبه رو از نو بسازین که اتاق خواب طبقه ی دوم باشه.اینجوری بیشتر از طبیعت لذت میبرین با ویویِ جدید و دلنشین

    انشأالله پیشنهاداتم مثمر ثمر باشه

    استاد شما بینظیرین،مریم گلی شما بیشتر

    تنتون سالم

    انشأالله میبینمتون

    God bless America,our home,for ever…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    بنام خالق زیبای هستی.

    بسم رب رحمان. بنام پروردگار هدایتگر. سپاسگذار این فرصتی هستم که در اختیارم قرار گرفت تا کامنتی دیگر بنویسم.

    سلام و درود به خانواده راسل که اینهمه با خودشان در صلح هستن و اینقدر عاشق یک دیگرن. واقعیتش چند قسمت قبل گزارش مریم جان و هوپ رو که گوش میدادم… شاید اینقدر نتونستم معنی عشق مادر و فرزند رو درک کنم که تو این قسمت تونستم درک کنم، به روایت تصویر ببینم و درک کنم… چقدر از پایه درست و حسابی تربیت شکل گرفته.. با سپاس از مریم جان که به تصویر میکشه این زیبایی هارو.

    چقدر جیکوب و یوسف محبت خودشون رو به مادرشون نشون میدن و همدیگر رو در آغوش میکشن… چه زیباست حس ابراز وجود کردن اعضای خانواده… چه برکتی نصیب این خانواده شد در ”روز مادر”. چقدر عالی عشق خودشون رو نشون میدن و با خود در صلح هستن. احسنت… خدا رو شکر….

    اصل تربیت همین هست… به حرف های هوپ که گوش میدم میبینم چقدر خوب عمیق ترین درس های زندگی رو چقدر عالی تو همین دوران بچگی به کودکان شان درس دادن.

    کارهایی مثل وقت گذروندن با بچه ها و اهمیت دادن به علائق اونها و احترام گذاشتن به خواسته هاشون. چقدر عالی سنگ بنای عزت نفس رو در کودکانشون نهادینه میکنن تا فردا همین بچه ها آینده کشور رو بسازن. هیچ وقت گوش به حرف جامعه ندادن و بچه ها رو همون طور که هستن، پذیرفتن، قبولشون کردن و حمایتشون کردن. هر گل خدا رو همانطور که باید پرورشش میدن…. فارغ از اینکه اگر فرزندم فلان کار رو کرد مردم چی میگن؟ من چه واکنشی نشون بدم؟ بجنگم؟ تنبیه کنم؟ نه نه نه…

    فقط کافیه بپذیریمشون و باهاشون صحبت کنیم. نتیجه میشود همین عشق و علاقه ای که بین اعضای خانواده هست. نتیجه میشود لوک که اینقدر با خودش در صلحه.. با توجه به سن حساسی که توش هست اما چقدر اون صحنه کشتی گیری رو دوست داشتم که با جیکوب رقابت میکرد… چقدر بچگی درون لوک برام جالب بود و در یک لحضه عین کودکی شد جلو چشمام… کودکی شاد، سالم، در صلح با خود و محترم و مهربان… کما اینکه این کودکی رو تو همه اعضای خونواده میشه دید از جمله پدر عزیز و دوست داشتنی خونواده که از هر فرصتی استفاده میکنه تا بقیه رو بخندونه و خودش رو هم سرگرم کنه. آخه شوخی با براونی هم برام جالب بود…خدایا شکرت…

    درود و سلام بر همچین پدران و مادران موفق و موحدی که سنگربان مقدس ترین اجتماع انسانی اند: خانواده!

    اگر سنگ بنای تربیتی درستی بچینیم، فرزندانی شجاع، با عزت نفس بالا، با محبت و مهربان و شاد خواهیم داشت و این،ثمره و محصول زندگی ما خواهد بود… لازم نیست کار سختی انجام بدیم.فرزندی که بتونه برای خودش اهدافش رو مشخص کنه و براشون حرکت کنه و جسارت و غیرت داشته باشه پربرکت ترین ثمره زندگی من خواهد بود. و این را در این فایل ها مشاهده کردم.

    خدایا بخاطر آدم های موحد هزاران بار سپاسگذارتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: