دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «زهرا» “با کمی ویرایش” به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
به نام یکتا کیمیاگر هستی
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته، و دوستان بهشتیام
خانم شایسته عزیز، میخواهم از اینجا شروع کنم؛ از همین ویژگی مثبت شما که نمیتوانید وقت را تلف کنید!
شما هم چوب جمع کردید، هم محیط را تمیز کردید تا راحت موتورسواری کنید، هم برای ما فیلم گرفتید، هم کلی نکته کسبوکاری گفتید، باورهای ارزشمندی را به ما آموختید، قوانین را یادآوری کردید، داخل ون رفتید و مغازه سیارتان را به ما نشان دادید.
اینهمه کار را باهم انجام دادید! واقعاً تحسینبرانگیز است که چطور میتوان اینهمه کار را در کنار هم مدیریت کرد.
تازه، برای اولین بار زنی را دیدم که بالای سر کار ایستاده، درحالیکه همسرش از خواب نیمروزی لذت میبرد!
این بهترین درسی بود که گرفتم؛ اینکه من هم میتوانم قویتر و قویتر شوم، همانند شما.
اعتمادی که بین شما و استاد هست، بینظیر است. این اعتماد آنقدر عمیق است که استاد با خیال راحت در خواب شیرین است، چون میداند همهچیز تحت کنترل شماست.
خانم شایسته، چقدر زیبا گفتید که: “یکی از نکات مثبت آمریکا این است که مردم عادت نکردهاند دولت برایشان شغل فراهم کند؛ از ابتدا برنامهریزی میشوند تا شغل خود را بسازند.”
درست است که من در آمریکا به دنیا نیامدهام، اما با کار کردن روی آگاهیهایی که از استاد یاد گرفتهام، شیوه تفکر آمریکاییها را درک کردهام. منتظر نماندهام که دولت برایم شغل فراهم کند؛ همیشه خودم به دنبال کاری بودهام، به دنبال ایدهای که بتوانم آن را عملی کنم.
به جای اینکه روی دیگران حساب کنم، روی توانایی خودم و خدای خودم حساب کردهام.
وقتی گفتید: “خیلی از کسبوکارها را یک نفر بدون شاگرد انجام میدهد”، یاد حرف استاد افتادم، وقتی که نردههای خانه را از جا درمیآوردند و گفتند: “دیدی این آمریکاییها چطور یک نفر با ابزارهای حرفهای همه کارها را انجام میدهد؟ اینجا مردم توحیدیتر عمل میکنند.”
چقدر جالب است که این موضوع را نهفقط با زبان، بلکه در عمل و تصویر هم میبینیم.
من عاشق پیوستگی این سریال هستم؛ چقدر همهچیز به هم مرتبط است!
و آنجا که گفتید: “اینجا مردم ساعتی کار میکنند و بسیار صادقانه، بدون ذرهای کمکاری”، دقیقاً یاد سفرتان به دور آمریکا افتادم. همان دو مرد شریف که برای اسبابکشی از خانه ویلایی به برج تمپا آمده بودند و بدون لحظهای تلف کردن وقت، صادقانه کار میکردند.
خدای من، چقدر آمریکا زیباست! چقدر مردمانش توحیدی رفتار میکنند! چقدر ایمان در این کشور دیده میشود!
صداقت، زیبایی، تعهد… هرآنچه که میتوان نام زیبایی بر آن گذاشت، در این کشور دیدهام.
واقعاً آمریکا یک پکیج کامل از زیباییهای دنیاست. انگار همهچیز را باهم دارد! این نگاه مردم این کشور به کار و زندگی، باعث شده است که کسبوکارهای بزرگ، بهویژه زنجیرهایها، از اینجا شروع شوند.
همین نگرش است که تنوع زیادی در کسبوکارها ایجاد کرده و باعث شده سایر کشورها از این مدلها الگوبرداری کنند.
چرا اولین ایدهها همیشه در آمریکا اجرا میشود؟ چون مردم اینجا منتظر نمیمانند کسی برایشان ایده بیاورد، خودشان راهحل پیدا میکنند و از همان راه، ثروت میسازند.
این “منتظر نبودن”، چقدر به این کشور کمک کرده است! اینکه کسی منتظر نمیماند تا کارش را دیگری انجام دهد، بلکه خودش دستبهکار میشود. این عدم وابستگی به عوامل بیرونی، راز پیشرفت این ملت است.
به خدا این خود توحید است! نداشتن نگاه وابسته به بیرون.
خانم شایسته، چقدر تحسینبرانگیز بود که درخواست کردید وارد ون شوید. این عزتنفس شما را ستایش میکنم؛ عزتنفسی که در بیان نقاط قوتتان هم مشهود است.
شما زنی شجاع، قوی و سرشار از عزتنفس هستید که برای من یک الگوی فوقالعادهاید.
شما شیوه درست زندگی را به ما یاد میدهید، نه فقط با حرف زدن، بلکه با عمل کردن.
اینکه چوب جمع کردید، محیط را تمیز کردید، یعنی فقط درباره نکات مثبت صحبت نمیکنید، بلکه آنها را در عمل نشان میدهید. شما آگاهیها را در زندگی واقعی پیاده میکنید.
چقدر خوشحالم که شما را شناختم! چقدر خوشحالم که زندگیام را بر اساس این آگاهیها میسازم!
آتشبازی شما چقدر زیباست! آن نورهای درخشان، ستارهها و آسمان تاریک… همه این زیباییها چقدر دلنشیناند!
از شما یاد گرفتم که باید از کوچکترین زیباییهای اطرافم لذت ببرم.
شما هیچ زیباییای را از دست نمیدهید، همه را با آغوش باز میپذیرید، و این، نهایت شکرگزاری است!
این لذت بردن شما، این خندههای شما، این عشق و محبت شما، همه نشانه سپاسگزاری است.
خدای من، چقدر شما زیبا هستید! حتی شنیدن صدایتان هم به من ایمان و انگیزه میدهد.
عاشقتان هستم… عاشقتان هستم!
شما زیباترین زوج هستید؛ آنقدر هممدار، همفرکانس.
خدای من، چقدر زیبا هستید!
خدایا، شکر! فقط میتوانم بگویم: خدایا شکرت که در کنار این خانواده هستم.
دوستتان دارم…
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD285MB19 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 4690MB19 دقیقه
سلام استاد عزیزم و مریم جان
چقدر این فایل برای من هدایت کننده بود دقیقا جایی که من ذهنم هزاران مشکل و مسعله داشتم هدایت شدم به سمت این فایل. توی یکی از فایل ها استاد میگه توحید همه چیزه وچقدر ذهن من چموش و چقدر نجواهای شیطان هر لحظه دم گوشم زمزمه میکنه و باعث میشه ک من این نکته اساسی رو فراموش کنم….
مریم جان ممنونم ازت با فایلی که گرفتی و توضیحی که در مورد کار افراد توی آمریکا دادی من این نتیجه رو گرفتم که راه بهانه بسته اس، هیچ عامل بیرونی ای وجود نداره که نزاره ما به خواسته هامون برسیم تنها کاری که باید انجام بدیم عمل کردن به ایده هایی که بهمون الهام میشه….
و چقدر من این موضوع رو با گوشت و استخونم درک کردم که تا یک قدم برای رسیدن به اهدافم برمیدارم خداوند 10 قدم سمت من میاد خدای من خداوند سریع الجواب من احساس میکنم خدای من مث پدر و مادری که با کلی ذوق و شوق با چشمان منتظر ب من که فرزندش هستم نگا میکنم و به محص اینکه با تاتی تاتی کردن یک قدم برمیدارم، خوشحال میشه و همون لحظه سریعا به من پاداش میده تا با انرژی بیشتری ادامه بدم و با خوشحالی وصف ناشدنی به فرشتگان اطرافش میگه ببینین ببینین بنده من داره حرکت میکنه، بنده من به من ایمان داره….
ایمان…..
چقدر این کلمه برای من پر از مفهموم….
چقدر توی این فایل ایمان موج میزد، مریم جان میگفتن اینجا اکثرا شغل های خودشون رو ایجاد میکنن. هزاران بار برای من پیش اومده که ایده ای که بهم الهام شده و خواستم عمل کنم بهش نجواهای شیطان در گوشم خونده اگه نشد چی، اگه ضایع شدی و کارت نگرفت چی، بیخیالش شو،و هر باری که به این نجوا باج دادم و کوتاه اومدم اعتماد به نفس من خورد شد، خودم با دستای خودم شخصیتم رو زمین زدم و جلو پیشرفتم رو گرفتم…
اما هر باری که با ایمان به اینکه این ایده از سمت پروردگار و به من الهام شده و باید انجام و قطعا خیر و برکتی توش هست دست به اقدام بردم خدا میدونه که پاداش هایی نصیبم نشده….
ایمان داشتن فرای همه چیزه..
مغازه نداری، اوکی
شهرت کافی نداری، اوکی
اطلاعات کافی نداری،اوکی
ابزار کافی نداری، اوکی
و…..
اما ایمان داری؟ پس همه چیز جور میشه
من اینو زندگی کردم، وقتی با ایمان قدم برداشتم تو شرایطی که هیچ چیز مساعد نبود من فقط قدم برداشتم گفتم ایرادی نداره، این اول راهه درست میشه من باید ادامه بدم و ادامه دادم….
فقط میتونم خدایا شکرت که به من الهام میکنی ❤️