دیدگاه زیبای دوست عزیزمان «حسن»، “با کمی ویرایش” به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
به نام خدای عزیز درونم
شکرت میکنم عزیزم ای یکتا امید بخش، هستی، ای یکتا نور و راهنمای هستی به خاطر ذات وجودیت به عنوان تنها دست گیرنده و راهنمای عالمیان .
امروز راهنمایی شدم تا متنی رو در وصف حال بچه ی ۸۰ روزه ای بنویسم که استادش رو هر روز توی “قصه های زندگی دربهشت” دنبال میکنه و یجورایی دنبال خدا میگرده تو لحظه ها- خدایی که برعکس تمام حرفایی که شنیده خدای شادمانیه خدای لحظست خدای شور و هیجان و نعمته…..
یک چیزی توی این قسمت از زندگی در بهشت و تمام قسمت هایی که توی این ۸۰ روز دیدم منو دنبال خودش کشونده. ((امید)) که داره از یه چشمه خیلی پر آب میاد (( ایمان)) . آره استاد عزیز من توی صدای زیبا و رسای مریم خانم وقتی شروع به تعریف روز می کنه صدای خدا رو می شنوم که بهم میگه درسته ذهنت بر اساس باورهای ساختگی داره بهت دلیل منطقی نشون میده که چیزی به اسم غیب و مدار و .. وجود نداره یا حسرت گذشتت رو به رخت می کشه یا ترس از آیندت رو….. ولی من اینجام توی وجود خودت کافیه باور کنی و قدم برداری … بی دلیل نیست که استاد از قم به بندر عباس رفت بی دلیل نیست که استاد روز انفجار توی کشتی نبود… بی دلیل نیست که یک مسیر رو با تمام سختی هاش بدون هیچ فرق عجیبی با بقیه فقط با ایمان طی میکنه و میره تا بهشت ………….. مگه میشه بی دلیل باشه!! اگر این دلیل وجود یک سیستم نیرومند نیست که جهان رو هدایت می کنه و به قول خودش برگی از درخت هم بی اجازش نمیفته پس چیه!!!!
من تحسینتون میکنم استاد عزیزم و مریم خانم چون امروز بیشتر فهمیدم که چرا استاد میگه حقمه اینجا باشم…. شما قدم به قدم ایمانتون رو نشون دادین شما قدم به قدم جلو رفتین شما قدم به قدم ترس هاتون رو زیر پا گذاشتین شما عمل کردین شما واقعااا عمل کردین…. و نتیجه عمل شما فقط به خود شما نرسیده شما ((امید)) رو و ((توحید)) رو گسترش دادیدن و میدین شما با هر کلام و رفتارتون من و هزاران نفر مثل من رو بیشتر با خودمون و دنیای درونمون آشنا می کنید. تا یاد بگیریم چطور ((تقوا)) داشته باشیم و ذهنمون رو کنترل کنیم تا ((احساسمون)) ما رو به سمت نعمت های بیشتر راهنمایی کنه.
من تحسینتون می کنم که چقدر خوب در لحظه به فکر علایق خودتون هستین و اون رو دنبال میکنید این عالیه که میرید دنیال کارای روزانتون و بقیه کارها رو میسپارید به خدا …. واقعا عالیه که تمرکزتون فقط روی کار های روزانه و دلخواهتونه که بهش هدایت شدین نه چیز دیگه ای….. خدا رو شکر که برونی اومد عشق بده و عشق بگیره و بدرقتون کنه….. خدا رو شکر که نعمت داشتن فضای بزرگی رو دارین که راحت هر حیوانی دلتون بخواد میتونید کنارتون داشته باشین……افرین به این ایمان و عمل که شما رو به این نقطه مالی رسونده…. به به چقدر عالییی وقتی رفتین اداره یه انسان مسولیت پذیر میاد پیشواز و ازتون میخواد اجازه بدین شما رو برسونه تا لب ساختمون. خدا رو شکر اینقدر کار اداری شما راحت و آسوده انجام میشه بی هیج صف و وایسادنی……. به به به این شهرداری مسولیت پذیر ….. خدا رو شکر که همیشه هرجا میرین ادم ها وجه خوبشون رو به شما نشون میدن….. خدا رو شکر از این که به جایی هدایت شدین که فروشندش اینقدر با عزت نفسه اینقدر خوش اخلاقه اینقدر شما لایق احترام هستین که هرجا میرید طرفتون ناخوداگاه با تمام احترام با شما برخورد میکنه……. بازم تحسین می کنم مریم خانم رو که با اعتماد به نفس عالی خواستن از فروشنده که پرینت بگیره براشون …. ماشالا هزار ماشالا به این اعتماد به نفس …. وقتی خودتون رو لایق میدونید بقیه کارا رو خدا انجام میده……. من که کیف کردم وقتی دیدم استاد با عشق به بهشت میرسه و ردیفش می کنه. تراکتور که هیچ من شک ندارم اگر هدایت بشین که باید چیزای بیشتر و بزرگتری بخرین حتما این کارو میکنید این یعنی شما قلبا و عملا ایمان دارین که نعمت خدا بی انتهاست پس با خیال راحتت در مسیری که هدایت شدین هزینه میکنید…… این یعنی ایمان واقعی به وفور نعمت و فراوانی ثروت….
در پناه خدای مهربون و دردونه و عزیزم خوشبخت باشین…..
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD447MB30 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 47142MB30 دقیقه
به نام فرمانروای کل کیهان و هستی و کائنات
سلام به استاد عزیزم و مریم مهربانم
سلام به دوستان هم فرکانسی خوبم
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که یه روز دیگه بهم فرصت دادی که همراه و هم قدم استاد عزیزم باشم
استاد من امروز صبح فایل و دیدم ولی کامنت نذاشتم چون امروز باید به حرفهایی که میزدم عمل میکردم و باید میرفتم تو دل ترس هام
به خودم گفتم الان کامنت نمیزاری چون امروز روز عمل کردن به درسهایی هست که یاد میگیری حرف قشنگ زدن که هنر نیست درسته که زیبایی های هر فایل و میبینی و می نویسی ولی هر وقت بهشون عمل کردی اون موقع میتونی حرفی برای گفتن داشته باشی
من همیشه میخواستم که تو کارم حرفه ای بشم و وقتی کار و انجام میدادم و خوب میشد خوب خیلی راضی بودم ولی به خودم اومدم و دیدم من همیشه در کنار عشقم که خیلی از من حرفه ای تره میتونم کار و خوب انجام بدم
من همیشه خیالم راحته که اسماعیل هست و اگه مشکلی پیش بیاد اون میتونه حل کنه
من همیشه تو محل کار خودم خوب بودم چون به اونجا تسلط داشتم
من همیشه با تجهیزات خودم کار کردم چون به اون مسلط بودم
آیا اگه یه جایی برم بهم یه تجهیزات دیگه بدن میتونم از پسش بر بیام ؟
میتونم کارو پیش ببرم ؟ اگه اسماعیل کنارم نباشه میتونم تنهایی کارو انجام بدم ؟
همیشه وقتی یه موقعیتی پیش میومد که قرار بود اسماعیل کنارم نباشه یا قرار بود تجهیزات خودم نباشه از خدا میخواستم که یه شرایطی بشه که من با ابزار خودم کار کنم یا اسماعیل همراهم باشه یا نخوام خارج از محل کارم برم اونم تنهایی و چیزی که برام جالب بود این بود که خدا دقیقا خواسته منو اجابت میکرد و من خوشحال بودم ولی نمی فهمیدم که این ترس منه یه ترس مخفی
ولی به خودم اومدم و دیدم من دارم چی کار میکنم با خودم
من میخوام که پیشرفت کنم ولی از روبه رو شدن با موقعیت های جدید میترسم
و امروز دقیقا شرایطی پیش اومد که من باید تنها میرفتم سر کار با آدمهای جدید با ابزار جدید که تا حالا باهاش کار نکرده بودم و تنها بدون اسماعیل و خارج از محل کار همیشگی خودم
یا باید از خدا میخواستم که شرایط طبق روال قبل پیش بره و من همون مونای ترسو باقی بمونم یا نه اینکه از خدا بخوام برم تو دل ترسم و باهاش روبه رو بشم و ازش عبور کنم
گفتم مونا باید باهاش روبه رو بشی باید تنها باشی باید اگه مسئله ای پیش اومد خودت حلش کنی باید ابزار جدید بگیری دستت یاد بگیری
باید با آدمهای جدید بری بدون اسماعیل
و صدای خدا دقیقا اومد تو گوشم
مومنان کسانی هستند که نه ترسی بر آنان هست و نه اندوهگین میشوند
منم با تمام وجودم خواستم که خدا کمکم کنه و همراهم باشه و گفتم دوتایی با خدا میریم و کار و به بهترین شکل انجام میدیم
مگه میشه خدا کنارت باشه و کار خوب درنیاد
و خدارو بی نهایت سپاسگزارم که کنارم بود و من با ترسم روبه رو شدم و همه چیز بدون کوچکترین مشکلی خوب و عالی پیش رفت
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که امروز همراهم بودی
من فهمیدم که این دفعه با دفعه های قبل فرق داشت چون نجواهای شیطان خیلی کمرنگ بود و صدای خدا بلند تر بود پس فهمیدم که من بزرگتر شدم من قوی تر شدم من دارم رو خودم کار میکنم
من فهمیدم برای رسیدن به هر خواسته ای که دارم اول باید رو عزت نفسم کار کنم
من وقتی میتونم ثروتمند بشم که به توانایی هام باور داشته باشم
من وقتی میتونم ثروتمند بشم که برم تو دل ترسهام
من وقتی میتونم ثروتمند بشم که اول عزت نفسم و ببرم بالا
من وقتی میتونم گاز بدم و برم جلو که پام و از رو ترمز بردارم
من وقتی میتونم باورهای مناسب بسازم که در جهت اون باورهام قدم بردارم و حرکت کنم
من به توانایی هام ایمان دارم من با ایمان به خدا حرکت میکنم من یه قدم بر میدارم و خداوند قدم بعدی رو بهم نشون میده
من فهمیدم که من هر چیزی رو که بخوام خدا منو به همون سمت هدایت میکنه این نهایت عدل خداست پس من باید انقدر رو خودم کار کنم که بفهمم چی و میخوام
من فهمیدم نباید هیچ وقت تو منطقه امن خودم و دایره راحتی خودم بمونم
من فهمیدم نقطه مقابل ترس ایمان هست
اگه من میگم به خدا ایمان دارم پس باید حرکت کنم حتی اگه هیچ چراغی نباشه چون خدا چراغ راهم میشه
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
استاد من امروز یه گام بزرگ در جهت رسیدن به خواسته هام برداشتم و خوشحالم که هرروز دارم از آموزشهای شما نتیجه میگیرم
انقدر خوشحالم که با اینکه خیلی دیر از سرکار اومدیم و ساعت ۱۲و نیم شب هست دارم می نویسم
خسته نیستم چون عاشق کارم هستم
استاد بی نهایت ازت سپاسگزارم
خدایا مهربون من بی نهایت ازت سپاسگزارم که همیشه و همه جا کنارم هستی
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که همواره به مسیر صحیح هدایتم میکنی
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که بهم فرصت نوشتن دادی
خدایا همواره به راه راست هدایتم کن راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه کسانی که بر آنان غضب کرده ای ونه گمراهان