سریال زندگی در بهشت | قسمت 49

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «ستاره» به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

به نام یگانه فرمانروای جهان هستی همان رب مهربانی که مرا آفرید برای تجربه ی خواسته هایم و جهانی سرشار از فراوانی و تنوع را برای من خلق کرد تا بتوانم از آن لذت ببرم و سپاسگزارتر باشم تا به مسیرهای بهتر هدایت شوم.

کمپینگ یکی از علایق عمیق قلبی منه زمانی که مجرد بودم با پدرم اینا شمال و کاشان و شیراز و جاهای زیادی رو تجربه کردم و خیلی جاها چادر میزدیم و چقدر لذت میبردیم بعد از ازدواج همسرم علاقه ای به سفرهای اینطوری نداشت و حتما باید توی هتل یا ویلا اقامت میکردیم و این خواسته به شدت در وجود من پررنگ شده که به کمپینگ برم چون از این تجربه خیلی لذت میبرم. حالا که این بچه ها رو دیدم ذهنم شروع کرد گفت ببین خوش به حال اینا دارن از سن کم این خواسته ها رو تجربه میکنن اگه تو هم اونجا به دنیا اومده بودی میتونستی و یکم احساسم و بد کرد ولی سریع ندای الله اومد بالا و گفت ستاره اگه دارم اینا رو نشونت میدم به این دلیله که بتونی این خواسته رو اول توی ذهنت تجسم کنی با وضوح و بعد اون رو در زندگیت خلق کنی. خدا بهم گفت میبینی چقدر مسیر عالی قراره توی زندگیت تجربه کنی میبینی چقدر خواسته و هدف توی زندگیت میتونی تعیین کنی پس حس زنده بودن کن حس زندگی کردن حس خالق بودن. گفتم چطوری خلقش کنم چطوری این شرایط و تجربه کنم چطوری مهاجرت کنم از کجا شروع کنم؟ گفت از همینجایی که هستی توی همین شرایطی که قرار داری آروم آروم تکاملت رو طی میکنی.

خدایا شکرت چقدر تنوع توی این دنیا هست چقدر فراوانی توی همه چیز چقدر ثروت چقدر نعمت و من تحسین میکنم این همه تنوع و فراوانی رو تا خداوند هدایتم کنه تا توی زندگیم لمس و خلقش کنم من عاشق خدایی هستم که این دنیای بی نظیر و خلق کرده و منو خالق زندگی خودم قرار داده. خدای من مهموناتون چقدر از دیدن پارادایس ذوق زده شدند با خودشون میگن وای یه ایرانی چطوری تونسته چه جای به این زیبایی رو پیدا کنه و صاحبش بشه و استاد میگه خدا. بعد خدا به من میگه ببین ستاره توحید چیکار میکنه ببین تکیه بر من میتونه تورو به چه چیزایی برسونه و من میگم آره همینه با وجود تو هر خواسته ای امکان پذیره چقدر دوست دارم فرمول رسیدن به خواسته هارو خدا میگه محدودیت هارو از ذهنت بردار عوامل بیرونی رو از این فرمول حذف کن فقط من و تو هستیم، دستت و بزار توی دستای من تا برسی به هرچی که میخوای و من میبینم که چقدر موانع بیرونی برای خلق خواسته هام ساخته ام و بهشون قدرت دادم عوامل بیرونی مثل کشوری که توش زندگی میکنم مثل همسرم مثل فرزندم و هزار و یک عامل بیرونی دیگه. خدا میگه اگه این عوامل بیرونی رو مانع ندونی اگه از فرمول رسیدن به خواسته هات اینا رو حذف کنی تمام این عوامل بیرونی محرکهای قوی میشن برات در جهت رسیدن به تک تک خواسته هات به شرطی که به من ایمان بیاری به شرطی که به من توکل کنی به شرطی که من رو راس تمام امور زندگیت قرار بدی. چقدر منو باور داری؟ به همون میزان به خواسته هات میرسونمت، چقدر روی بقیه حساب میکنی و بقیه رو مانع میدونی؟ به همون میزان از خواسته هات دور میشی. اینجاست که خدا میگه هر خیری که بهتون میرسه از جانب منه و هر شر و زیانی هست به واسطه ی آنچیزیه که خودتون از قبل فرستادید. چیه ستاره؟ فکر میکنی چون همسن این بچه ها نیستی چون مسئولیت بچه داری و همسر داری به عهده اته نمیتونی؟ نه ستاره جونم تو فقط مسئول خودتی مسئول برآورده کردن آرزوهای خودت و مطمئن باش که تمام اون چیزی که تو به عنوان مسئولیت بهش نگاه میکنی اومدن توی زندگیت تا بیشتر کمکت کنن چون من همه چیزو مدیریت میکنم منم که قلب ها رو برات نرم میکنم به هزار و صد روش که تو اصلا نمیتونی تصورش و بکنی. فکر کن ببین تا حالا چطوری به خواسته هات رسوندمت. یادته دلت میخواست با عشقت لب دریا اسب سواری کنی؟ یادته عزیزدلت از اسب هم فرار میکرد چه برسه به اسب سواری چی شد که همه چیز عوض شد چی شد که امسال توی سفر شمالت خود همسرت خود عزیزدلت اومد گفت ستاره بپر بالا این اسبه تا اسب سواری کنیم. صحنه ای که دیدی باورت نمیشد. محمد سوار یه اسب کنار ساحل داشت میتازوند، اینا رو کی انجام داد کی بود که کن فیکون کرد؟ من بودم خدای تو. من هر کار غیر ممکنی رو ممکن میکنم پس تکیه کن پس سپاسگزار باش پس مراقب افکارت و کانون توجهت باش پس احساساتت رو مدیریت کن پس کنترل عواطفت رو به دست بگیر پس روی خودت کار کردن رو ادامه بده که من کارم و خوب بلدم من قسمت خودم و خوب بلدم.

استاد اینا نجواهای ذهنم و الهامات درونمه اینا مکالمه های جذاب و دلنشینیه که بین من و خدا هر لحظه داره رد و بدل میشه. من نوشتمشون نمیدونم به چه دلیل ولی میدونم که خدا گفت بنویس و من نوشتمشون. استاد این ارتباطم عمیقا وصلم به خدا خود خود ثروته خود خود نعمته تا وقتی که به این ارتباطه وصلیم ثروتمندترینیم. اینا رو از فایلای شما یاد گرفتم تشخیص تفاوت نجوای شیطان با الهام درون رو از آموزش های شما یاد گرفتم حتی تشخیص احساس خوب و بد خودم رو هم از آموزش های شما یاد گرفتم. آخه شما عجیب ماهیگیری رو خوب یادمون میدید. چقدر خوشبختم خدا که توی این مسیر و این فرکانسم چقدر خوشبختم که میتونم با تکرار باورهای درست حالمو خوب کنم چقدر خوشبختم که زبون خودم و خوب بلدم چقدر خوشبختم که دارم خودم و بهتر میشناسم خدایا شکرت. عاشقتونم و بی نهایت مشتاق دیدن روزهای بعدی سریال و دیدن این سه خانواده در پارادایسم. دارم تصور میکنم روزی رو که با بچه های سایت میایم پارادایس و مهمونتون میشیم. میایم و هَمَک هامونو میبندیم به درختای پارادایس میایم توی دریاچه ی پارادایس شنا میکنیم. چقدر اون روز خوش میگذره منم میام باهاتون درختارو حرص میکنم علف هرزها رو میکنم کلی کمکتون میکنم چقدر مشتاق رسیدن اون روز زیبام. چقدر لذت بخشه هر لحظه فرکانسم به استادم نزدیک تر میشه خدایا شکرت. عاشقتونم مریم مهربونم و استاد نازنینم.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    320MB
    21 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 49
    96MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

213 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حامد بهراد» در این صفحه: 1
  1. -
    حامد بهراد گفته:
    مدت عضویت: 1454 روز

    معجزه…..

    چهل بهار و تابستان و پائیز وزمستان از عشق بازی من و خدای مهربانم سپری شده است…. و از وقتی خود راشناختم در نجواهای درونم غرق در معبود هستی بودم و روش سنتی حاکم بر جامعه را طی طریق می کردم…. موفقیت …. موفقیت …. موفقیتی که محصول ذهنی بود که دائم در تلاش بود و سخت ترین کارها اولویت این ذهن قرار داشتند. همیشه به دنبال این بودم …. خدایا از من راضی هستی؟؟؟؟ و نجوای درون نهیب میزد که چه کرده ای… که به خود اجازه میدهی با خالق جهان هستی اینگونه سخن بگویی؟؟؟؟

    و این من بودم وکشاکش درونم بود و طوفانی از علامتهای سوال…

    به لطف خدا جوایز زیادی از معشوق یگانه ام خدای مهربانم گرفته ام…. همسرم بهترین آن جوایز است که به معنی واقعی معجزه ای بی بدیل است…. فرشته ای که هنوز نفس قدسی خداوند را در قلب خود زنده نگه داشته است….

    ایشان ۵ سال پیش مرا با شخصی آشنا نمود که حرفهایش حساب بود و تمام سوالات نا جواب مرا جواب… ولی شکستن اعتقاداتی که مانند بتن های مسلح در زیر برجهای سربه فلک کشیده آسمان خراش خرافات بودند کار آسانی نبود . ۵ سال صدای مردی از جنس معجزه مردی بزرگ بنام سید حسین عباسمنش در لابلای زندگیم موج می زد …. ولی کو گوش جان شنوا؟؟؟ فرزندانم با این صدا تک تک سلولهایشان را پردازش می کردند و من ….. کو گوش جان شنوا؟؟؟؟

    من استاد دانشگاه هستم و استدلال منطقی باید اثبات کند تا بپذیرم. این حرفهای استاد در دلم جایی نداشت….. و قایق زندگیم رفته رفته از ساحل ارامش دور می شد من به سمتی پارو میزدم و همسر عزیزتراز جانم به سمتی دیگر….

    ولی در کنج دلم کشش عجیبی به حرفهای استاد داشتم … طوری که شنیدن صدایش تمام تمرکزم را تمام وجودم را جلب می کرد….

    تا اینکه در سایت ثبت نام کردیم و همسرم با تنها پس اندازی که داشت فایل ثروت را خرید و رفته رفته بتن های سنگین دلم سست شد….

    معجزه…. معجزه….

    چیست این معجزه؟ تصورم بر این بود و اعتقادی محکم که معجزه از آن پیامبران بود و بس…

    تا اینکه امروز در سایت دیدم نوشته شده هدایتم کن….

    من که شدیدا بعد از دل سپردن به استاد به دنبال تغییر بودم…. و کلام استاد که فرمودند در اوج کار تغییر مسیر میدادند در درونم زمزمه ایجاد می کرد که تو هم در اوج هستی و باید تغییر کنی.

    و با این نیت انتخاب کردم. و نیت کردم خداوندا هدایتم کن که شغلم را که مانع ثروتمند شدن است کنار بگذارم….

    و فایل زندگی در بهشت ۴۹ باز شد….

    و آنجا بو که شکستم….. و دریافتم به تعداد همه انسانهای جهان معجزه وجود دارد… شاید اگر گزاف نگویم برای هر لحظه انسانها معجزه خلق شده است و کافیست که چشم دل بگشاییم و خوشه های شیرین معجزه را در تاکستان زندگیمان لمس کنیم و شهد شیرین آن را به تمام سلولهای بدنمان تقدیم کنیم….

    حال معجزه چه بود.؟ بنده علاوه بر استادی دانشگاه و داشتن مدرک دکتری تخصصی. سرهنگ هم هستم… و به تازگی نجواهای درونم تکرار میکردند برای خوشبختی و ثروت و لذت بردن باید استعفا بدهی و دیگر سرهنگ نباشی چون نظامی گری بال پروازت را می بندد و….

    فایل که باز شد دیدم مهمانهای استاد که در اوج لذت و ثروت و خوشبختی هستند نظامی هستند و خانم سرهنگ بازنشسته و آقا همچنان مشغول خدمت….

    خداوندا شکر که معجزه ات را درک کردم… شاید برای اولین بار اشک شوق و شوکه شدن را باهم تجربه می کردم…. خداوندا …. مگر می شود اینچنین جوابم را بدهی؟؟؟

    می شود سرهنگ بود….و ثروتمند…. می شود سرهنگ بود و خوشبخت…. می شود سرهنگ بود و آزاد…می شود سرهنگ بود و عاشق… می شود سرهنگ بود و بر فراز زیباییها پر گشود و از آسمان برای تمام انسانهای خوشبخت دنیا دست تکان داد….

    خدایا شکرت که ظرف وجودم را وسعت بخشیدی… خدایا شاید پیامبر خاتم تو آخرین هدایت گر بشریت بودند…..

    ولی از تو اجازه می خواهم که این را فاش بگویم….. این بنده تو که حسین نام دارد و مانند حسین ع در دل تاریکیها فانوس در دست گرفته است و هل من ناصر ینصرنی را فریاد می زند و با منش و عباسگونه اش درس وفاداری را به بندگانت هدیه می دهد… پیامبر نیست ولی پیام آوری است که دلهای تاریک ما را با نور ایمان به تو روشن می سازد و زنگارهای سخت آئینه درونمان را می زداید….

    خدایا شاکر درگاهت هستم و زبانم ناتوان از شکر درگاهت

    خدایا شکر که هنوز اوتادی چون این سید بزرگوار حسین عباسمنش بر زمین گام بر میدارند و من در هوایی نفس میکشم که او نیز نفس می کشد…

    هر نسیمی که به من بوی خراسان آرد چون دم عیسی درکالبدم جان آرد…

    گفتنی بسیار است و مجال کوتاه…

    استاد … بزرگ مرد تاریخ معاصر …. من لم یشکر مخلوق لم یشکر الخالق… تورا سپاس که سپاس از تو مرا لایق سپاسگزاری از خداوند مهربان نموده است …..

    منتظر معجزات دیگری که درک میکنم باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: