سریال زندگی در بهشت | قسمت 49 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

213 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3257 روز

    چقدر خوب که همیشه شما مهمون دارید.

    اون هم مهمونی های بسیار متفاوت.

    چقدر خونه تمیزه چوب ها همه برق میزنن.

    چه فضای زیبا و لذت بخشی.

    چه موتور قدرتمند و خوبی.

    ماشین های غول امریکایی شولت.

    چه مهمون های زیاد و متنوعی.

    چه سگ های باحالو فانی اصن از خوشحالی در پوست خودشون نمی گنجند.

    فراوانی درخت اب ماهی غذا مهمونای خوب .

    چقدر لذت بخش و خوب زندگی در دل طبیعت.

    خیلی دوست دارم یه بار تنها در طبیعت زندگی کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    نرگس گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    به نام خدای مهربان

    امروز میخوام از زیبایی های این قسمت از سریال زندگی در بهشت بنویسم، از favorite های من هست این چند قسمت.

    اول از همه آسان گرفتن و دغدغه نداشتن میزبان برای پذیرایی از مهمونا اونم سه تا خانواده پرجمعیت، به این شکل که کلا تنها چیزی که تغییر می‌کنه، ظرف های یک بار مصرف میاد روی میز، به همین راحتی

    مهمونا اومدن با چه ماشین های هیولا

    چه مهمون های شاد و خوش برخوردی هستند.. البته که استاد ما و خانم شایسته نیز با اینکه دو تا از خانواده‌ها جدید بودن خیلی گرم و صمیمی استقبال کردند، واقعا احسنت

    چقدر همگی به وجد اومدن از دیدن این حد از زیبایی، اون خانوم که اسمش هم وزن اسم مری بود، (آقای ریک چه شوخی بامزه کرد..)

    میگفت this is beautiful ، خانوم شایسته هم با عزت نفس گفتن yeah

    حتی اون دو تا سگ هم از خوشحالی نمیدونستن کدوم طرف برن :-) خیلی این صحنه‌ها فوق‌العاده بود

    خانوم جولی زیبایی پرادایس رو تحسین می‌کنه و ناباورانه میپرسه چطور یه همچین جایی رو گرفتید؟ (البته فکر کنم یه همچین سوالی پرسید) .. استاد هم می‌فرماید god help us ️

    کاملا مشخصه که به هیچ وجه انتظار این حد از زیبایی و امکانات و وسعت رو توی یک ملک شخصی نداشتند همه چیز براشون تحسین برانگیز بود و بارها تایید میکردن.

    خدای من چه وسایل حرفه‌ای چقدر فراوانی و ثروت چه کوله های مجهز و حرفه‌ای

    چقدر وسیله توی ماشین

    خانم شایسته؛ همه‌ی ما به خاطر علائق متفاوت، سبک زندگی مختلف هم داریم و این خیلی زندگی رو جذاب کرده که همه ما عاشق یه چیز یا به دنبال یک شیوه زندگی یا لذت بردن نیستیم اما نقطه مشترک همه یک چیزه اونم لذت از فراوانی و تنوعی که توی این جهان هست.

    خانم شایسته عزیز خیلی سپاسگزارم بابت ثبت این لحظات برای ما. به شخصه خیلی دوست داشتم از نزدیک همیشه با سبک زندگی شخصی امریکایی ها آشنا بشم مخصوصا با فرهنگ روابط و فرزند پروی اونا.

    قبلا توی یه لایو استاد گفتن که امریکایی ها سبک متفاوتی دارند در تربیت فرزند و توی آمریکا افرادی که یه رگه های آسیایی دارند نسبت به بچه‌ها احساسی عمل کنند.

    والدین امریکایی یه جورایی انگار کمتر احساساتی می‌شند و کمتر مسئولیت تمام ابعاد زندگی بچه ها رو قبول می‌کنند.

    من این رو واقعا توی این چند قسمت دیدم که اتفاقا بین سه تا خانواده مشترک بود و پدر و مادر ها تقریبا اصلا خودشون رو وقف بچه‌ها نکردن و هر کس مسئول لذت خودش بود..

    البته آقای راین و همسرشون هم با اینکه امریکایی هستند کاملا متفاوت بودن با این خانواده ها.. یعنی خیلی ایرانی طور به بچه‌ها توجه می‌کردن و من آقای راین و خانوم hope رو خیلی تحسین می‌کردم. همیشه به معنای واقعی امکانات و شرایط فوق‌العاده ای برا هر کدوم از بچه‌ها شون با توجه به علاقه ش فراهم کرده بودند. در هر صورت نتیجه تربیت هر دو خوب بوده ولی بچه‌های آقای ریک خیلی مستقل تر هستند.

    خب برگردیم به کمپ زدن بچه‌ها، چه همک های زیبا و خوش‌رنگ همه شون مجهز شدن به پشه‌بند و کاور ضد آب.. چقدر ایده گرفتم ازشون

    تشک های سبک وسایل ها همه سبک و کم جا که بتونند به راحتی داخل کوله پشتی بزارن .

    ماشاالله پرادایس ما هم که اینقدر فراوانی داره که به اندازه همه، همه چیز هست

    چقدر تو این لحظه به لحظه کمپ زدن بچه‌ها خودم رو اونجا تصور کردم..

    من با اون که عاشق کمپینگ هستم ولی تجربه‌ اش رو نداشتم، مسافرت های ما همیشه به این شکله که از قبل هتل یا اقامتگاه رزرو می‌کنیم و نهایت شاید برای گشت بریم توی جنگل و کنار رودخونه ولی تجربه‌ی شب توی طبیعت رو ندارم..

    اتفاقا ما همیشه به پدرم میگیم که یه سوئیت حالا نه خیلی بزرگ توی باغ بسازه که بتونیم شب رو توی طبیعت بمونیم. تا الآن که موافقت نکردن.. هر چند دیگه مهم هم نیست، از خداوند متعال میخوام یک باغ زیبا که privacy واسه خودم باشه روزی ام کنه.. تا به هر شکل که میخوام استفاده کنم..

    یا حق…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    Beh Afarin گفته:
    مدت عضویت: 1900 روز

    به نام رب تنها خالق و مالک و فرمانروای دنیا

    به نام خدایی که من رو خالق زندگی خودم قرار داده

    سلام بر استاد عزیزم،مریم نازنینم و همه ی دوستان بهشتی ام

    استاد جان،نمیدونم چطور بیان کنم حس درونم رو،

    درک عظمتی که پشت پرده ی این قسمت بود اونقدر برام حجیم بود که بار اولش نتونستم تا آخر پیش برم و همون ۱۰ یا ۱۵ دقیقه ی اولش بود که فایل رو نگه داشتم و رفتم و مشغول کار کردن شدم،و مدام تو ی ذهنم این اتفاقات رو مرور میکردم و با خودم این مسیر زیبایی که شما رو تا این حد قوی و مستقل ساخته مرور میکردم

    واقعا تحسین بر انگیزه

    واقعا تحسین برانگیزههههه

    استاد شما بی نظیرین

    شما زندگی رو ساختین که بدون شک هر کسی بهتون نزدیک میشه و از نزدیک شاهد زندگیتون میشه متعجب میشه

    شما بی نظیرین

    شما فوق العاده این

    درک عظمت این زندگیی که خودتون خشت به خشتشو بنا کردین هنوز برام سنگینه و عادی نشده

    شما از قدرتی که خدای بزرگمون در وجود همه ی ما قرار داده تونستین این زندگی رو برای خودتون درست کنین

    شما در واقع فقط به خودتون خیر نرسوندین شما دارین با این زندگی که الان دارین به خیلیا خیر میرسونین

    چه ماهایی که داریم از برنامه هاتون استفاده میکنیم و با دیدن موفقیت های بینظیر شما باورهامون قوی تر و قوی تر میشه،چه کسانی که با خرید کردن ازشون باعث ثروتمند شدنشون میشین و چه دوستاتون که با مهمون شدن به خونه شما دارن از امکاناتی که شما خودتون ساختین دارن نهایت لذت رو میبرن

    وای خدای من

    واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    خدای من شکرت،شکرت،شکرت

    استاد جانم شما توی قسمت ۶ سفر به دور آمریکاا وقتی که هدایت شدین به اون ملک خصوصی که بالای ۵۰۰ هکتار بود(اون ملکی که زمین گلف داشت،سینما داشت،محل برای پیاده رویی داشت) و داشتین با ذوق ازش حرف میزدین و با چشمانی که اشک توش جمع شده بود میگفتین این رویای شما بوده که زمینی به اون بزرگی داشته باشین و این امکانات رو فراهم میکردین که مردم بیان و لذت ببرن

    خواستم بگم استاد خواسته تون براورده شده،در زمینی به ۲۰ هکتار،شما توی این ۲۰ هکتار زمین هم کلی سرگرمی و هیجان دارین برای خودتون و دوستانتون فراهم میکنین

    مطمنم مطنم که آرزوی زمین بالای ۵۰۰ هکتار هم به زودی تحقق پیدا میکنه و مشتاقانه میخوام ببینم اونجا چقدر امکانات میخواین فراهم کنین؟؟

    ای خدای من،چقدر من لذت میبرم از دیدن نتایج عینی شما

    چقدر من لذت میبرم که وقتی نتایج چیزایی رو در زندگی خودتون میبینم که بارهای بار در فایلاتون دارین فریادش میزین

    استاد من امروز چند بار این فایلو دیدم و وقتی که کمی آروم تر شدم گفتم برم حسو بیان کنم،وگرنه از شدت هیجان که آروم و قرار نداشتم

    اخه ببینین ساکنان خود آمریکا هم که در شرایط عالی بزرگ شدن و دیدگاهای توحیدی تری نسبت به ما دارن باز با دیدن املاک و دارایی های شما به وجد میان؛چطور من به وجد نیام؟

    من فکر میکردم داشتن این امکانات در کشوری مثل آمریکا عادیه

    ولی خدای من،نه ،نه ،هم خانواده آقای راسل و هم این دوستان جدید با دیدن این زیبایی ها و بزرگی و وسعت این ملک به وجد میان و تعجب میکنن

    هیچ وقت یادم نمیره وقتی بچه های عزیز آقای راسل برای دومین بار با مادرشون برگشتن چطور با هیجان به مادرشون نقطه به نقطه ی پردایسو نشون میدادن و میخواستن مادرشونم آشنا بشه با بی نظیری اونجا

    استاد جانم روز به روز بیشتر دارم ایمان میارم به این قانون زیبای خداوند،به اینکه خداوند ما رو خالق زندگی خودمون قرار داده،که اگه غیر این بود شما توی همون بندرعباس مونده بودین و نهایت حقوقتون الان به ۴ یا ۵ میلیون در ماه میرسید ولی شما اون زندگی رو نخواستین و خودتون با دستای خودتون اونجوری که دلتون میخواست خلقش کردین..

    با دیدن زندگی شخصی شما واقعا هر بار بییشتر از بار قبل هیجان زده میشم

    بی نظیرین استاد،بی نظیرین

    باعث افتخاره که دارم ازتون درس زندگی کردن رو یاد میگیرم

    از ته دلم با تمام وجودم بهتون افتخار میکنم

    چقدر همه خوشحال و هیجان زده بودن،حتی دو تا سگ دوست داشتنی،چقدر حیوانات فرکانس مثبت رو قشنگ دریافت میکنن،با اون قدرت حسی ماورایشون قشنگ مثبت بودن فرکانس محیط رو دریافت کردن

    خدای من،خدای من چی بگم؟؟زبانم قاصره از بیان این همه نعمت

    استاد شما دایم در حال سپاسگزاری هستین،حقتونه خب این نتایج بزرگ،حتی توی این قسمت چندین بار از بی نظیری هوا صحبت کردین و شکرگزار بودین

    خدای من،ایه ی قرانه که میگه وقتی که شکرگزرا باشین بر شما میافزایمم،باید روز به روز به شما افزوده بشه،چون شما هر لحظه تون در حال حس خوب و شکرگزاری هستین

    نمیدونم اون خانومه چی بهتون گفت،ولی عاشق جواب شما شدم که گفتین خدا کمکمون میکنه،شما با افتخار همیشه از کمک خدا حرف زدین

    شما خدا رو واقعا یار و یاروتون میدوین

    شما واقعا به خدا اعتماد دارین

    خدای من شکرت شکرت شکرت

    اونقدر که شگفت زده ی این نتیجه ی بی نظیر شمام که دوست دارم حالا حالاها در موردتون بینویسم و تحسینتون کنم

    استاد جانممم،بی نهایت ازتون سپاسگزارم

    بینهایت ممنونم که اینقدر عالی قدم به قدم جلو رفتین تا به این زندگی رسیدین

    میدونم که خیلی بیشتر از این پیشرفت میکنین و روز به روزتون عالی تر از دیروزتون میشه

    از ته دلم بهتون افتخار میکنم و تمام سعی خودم رو میکنم که از دل هر فایل سبک زندگی شخصیتون رو برای خودم تحلیل کنم و به هر فایل فقط به شکل یک فیلم زیبا نگاه نکنم،بلکه به عنوان یک مستند آموزشی نگاه کنم

    اون قسمتهایی که دوستاتون میاین دیدن شما باورم به قانون خیلی بیشتر میشه چون به چشم میبنم و درک میکنم که اونا هم چقدر متعجبن از این نعمات موجود در زندگی شما و با خودم میگم رد پای استاد و پیدا کنم و برم جلو،چون اون مسیر خوب مسیریه

    صراط مستقیمه

    مسیریه که من رو به لذت ها و نعمات بیشتری هدایت میکنه

    این مسیر رو باید با نهایت لذت و حس خوب و شکر گذاری طی کنم و قدم به قدم هدایت بشم به جاهای بهتر

    عاشقتونممم

    دوستتون دارم

    مریم جانم دست گلت درد نکنه که باز برامون فایل تهیه کردین

    استاد جونم بازم مرسی بابت همه چیز،

    در پناه خدا هر روزتون عالی تر وبهتر از دیروزتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    معصومه میر گفته:
    مدت عضویت: 3482 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون زیبا

    سلام به دوستان خوبم

    دو فایل آخری که روی سایت اومد همزمان دیدم و غرق زیبایی پارادایس شدم 😍

    خدای من آدم هر چقدر سپاسگزاری کنه کمه بی نهایت زیباست

    این فایلی که گزاشتین خیلی مخصوص منه

    آخه من طبیعت گردم و مرتب میرم طبیعت کوه رودخونه جنگل آبشار دشت

    و تا دیدم این قسمتو گزاشتین که استاد لایوش هم گزاشته بود گفتم بدو بیام کامنت بزارم بگم چقدر ذوق کردم اصلا وقتی اومدن معلوم بود از ماشین که این کارن.😁

    من اصلا اون تجهیزات دیدم دیوانه شدم خیلی خفن بود همه هم کامل وای قشنگ معلومه طبیعت گردن

    چه کوله های هیولایی فکر کنم باید ۶۰ لیتری باشن.

    مریم جون به نکته خیلی مهمی اشاره کردن بابت تفاوت علائق آدم ها دقیقا همینطوره من انقدر که عاشق کمپ زدن تو دل جنگلم اصلا علاقه ای به موندن توی هتل ندارم.

    انقدر که عاشق دویدن لب یک پرتگاهم هیچ چیز دیگه نمیتونه بهم انقدر حس هیجان بده.

    پارو زدن به مدت ۲ ساعت یه جوری که دوستام تعجب میکنن، اونا هر نیم ساعت جابه جا میشن ولی من با این که لاغرم ولی عین ۲ ساعت پارو میزنم و خیلی عجیبه حتی خسته نمیشم انقدر که انرژیم بالاست و این به خاطر این که به شدت علاقه دارم.

    یا مثلا وقتی میرم کوه نوردی اصلا خستگی برام معنا نداره انقدر غرق اون زیبایی میشم،

    یعنی من زمانی که در طبیعتم خیلی خوب وصلم به منبع خیلی هماهنگم اصلا روحم تازه میشه خیلی سپاسگزارترم، سپاسگزاریم خیلی خالص تره خودم حس میکنم خیلی عمیق تره یه جوری که کاملا اشک تو چشام جمع میشه و حتی شده ۲ ساعت فقط به غروب نگاه کردم و اصلا دوست نداشتم پلک بزنم من شاید صدها بار غروب خورشیدو تماشا کرده باشم اونم از بالای یک کوه و یه جایی که انقدر نزدیک خورشیدی که باهات فاصله ای نداره ولی هربار برام تازگی داره هربار حس میکنم این عین معجزه است انگار یک گوی طلایی خداوند تو آسمون آویزون کرده حتی فراتر از معجزه واقعا کلمات نمیتونن قدرت خداوند رو نشون بدن.

    یا وقتی که میشینم به صدای آبشار گوش میدم اصلا نمیفهمم زمان چطوری میگذره یا صدای پرنده ها تو دل کوه مخصوصا بعد یه بارون انقدر زیباست که زبان قاصره.

    وقتی که داری کوه نوردی میکنی بارون هم بیاد ولی خداجون یه جوری بارون ریز بزنه که اصلا اذیت نمیشی این دیگه نهایت خوشبختیه.

    یا موقعی که میبینم ماهی ها چطور از آب میپرن بیرون و بازی میکنن میگم این دیگه فوق العاده است.

    یا وقتی که از بین کلی گل رد میشم که پروانه ها دورمو گرفتن میگم اگه اینجا بهشت نیست پس کجاست.

    یا وقتی که از توی یه دره باریک که پاهام تا زانو توی آب یخه و دستام به دیواره سنگیه، انگار وسط یه دالان تاریکیم که خدا از بالا نور میندازه و تو سرتو میبری بالا و اشعه های نور بهت میخوره و قطرات آب از جداره های دیواره میخوره تو صورتت و چشات میبندی و غرق این همه زیبایی میشی، بعد از عبور از دالان بهشت میرسی به منطقه ای که یک آبشار زلال داره و زیبایی ها تموم نمیشن هربار خداوند سوپرایزت میکنه.

    هربار که میگی اینجا دیگه قشنگ ترین جاییه که دیدم باز شوکه میشی با یه زیبایی دیگه.

    وقتی میری بالای کوه، آسمون و دشت بی نهایتو میبینی، کوه ها رو میبینی و روحت جلا داده میشه. وقتی یخچال های طبیعیو میبینی در حالی که دارن آب میشن و دستتو پر آب یخ میکنی و نوش جان میکنی و با خودت میگی خدایا یعنی آبی از این خوشمزه تر هم هست.

    وقتی از کوه میای پایین میری پیش عشایر و با مهربونی یه ماستی بهت میدن که تو عمرت هم نخوردی همچین مزه ای و یه جوری سیرت میکنه که تا شب پرانرژی میمونی و میگی خدایا آخه توی این ماست چیه که انقدر آدمو سیر میکنه و دیگه گشنش نمیشه.

    وقتی سوار آفرودی و از لبه یه دره داری میگذری هیجانی که آدم میتونه تجربه کنه بی نهایته و انقدر خیالت راحته که خدا مراقبته که فقط از هیجان میخندی و لذت میبری.

    وقتی عطر یه چاییو بو میکشی درحالی که بارون داره ریز ریز میباره و تو میگی الان خوشبخت ترینم.

    وقتی انقدر از کوه بالا میری بعد میرسی به یه چشمه که یه آب خنک داره و از دل کوه میاد میرون و میگی خداوند چه جایزه ای بهم داده، جایزه های خداوند همیشه محشره.

    وقتی تو قایقی وسط رودخونه بارون میگیره و تو دراز میکشی کف قایق و بارونو با جون و دل بقل میکنی و کیف میکنی از این حجم نعمت.

    وقتی انقدر آب رودخونه شفافه که تمامه حجم آسمونو منعکس کرده و فکر میکنی آسمون اومده پیش تو یا تو رفتی پیشه آسمون و داری به ابرها دست میزنی در حالی که دستت هم خنک میشه.

    وقتی ابرای خوشگلو میبینی هربار، سیر نمیشی از دیدنش، هربار به خدا میگی بازم میخوام بیشتر از این آسمون قشنگ، هربار برام قشنگ ترش کن و خداوند هدایتت میکنه به یه آسمون خوشگل تر.

    وقتی روی آب دراز میکشی و معلق میمونی انگار خداوند میگه تو فقط لذت ببر خیالت راحت من مراقبم. اون حس سبکی روی آب، تو خیالت راحته جریان آب تو رو با خودش میبره و خودتو رها کردی میگی من خیالم راحته منو میبری به ساحل و فقط لذت میبری چون جریان خیلی آروم داره میبرتت و به آسمون نگاه میکنی و ابرا رو میبینی و صدای پرنده ها رو میشنوی، عطر طبیعتو استشمام میکنی و خداوندو نزدیک تر از همیشه به خودت میبینی و فقط خدا رو شکر میکنی.

    وقتی که بعد از یه بارون حسابی، خداوند زیباییه بعد از بارونشو ازت دریغ نمیکنه و تو محو مه روی کوههایی و با خودت میگی چطور این ابرا انقدر پایین اومدن که تا نصف کوه رو ابر پوشونده و سمت دیگه آسمون خورشید داره خودشو بین ابرا میکشه بیرون، میخواد انوار طلاییشو بندازه بروی صورتت.

    وقتی میبینی که آبشار فصلی به خاطر بارون از دل یک دیواره سنگی میزنه بیرون و تو این حجم زیباییو فقط تحسین میکنی و کلی گوسفند خوشگل میبینی که مث دونه های برف توی یک دشت سرسبز دارن خودنمایی میکنن میگی خدایا میخوای دیونم کنی.

    یا وقتی تا چشمت میبینه سفیدیه برفه و پاتو میزاری تو برف و تا زانو پات تو برف میره و تو حتی عاشق اون یخ زدگی پاهات میشی و دراز میکشی روی برف هایی که دیگه سفت شده و تو رو تو بقل خودشون نگه میدارن و انقدر سفیده که تا حالا همچین رنگ سفیدی ندیدی.

    یا وقتی که به افق خیره میشی و به حدی آسمون تمیزه که تو میتونی تا کیلومترها کوه های زاگرس رو ببینی و حتی قله هاشون که بعد از یه بارون حسابی تمیز شدن یعنی خدا انقدر دوستت داشته که هوا رو انقدر تمیز کرده که تو بتونی از این فاصله دور قله های پوشیده از برفو ببینی که خیلی ازت دوره و فقط مبهوت این همه زیبایی میمونی و زبونت بند میاد.

    وقتی یه غروبیو میبینی که به عمرت ندیدی یه غروبی که سخته توصیف کردنش. انگار نصف گوی طلایی زیر ابر سیاهه نصف دیگش خودشو آورده بیرون از پشت ابرهای تیره ای که آسمونو گرفتن و تو نمیتونی برای اون ابر ها یه رنگیو پیدا کنی، یه چیزی شبیه سرمه ای و تو مبهوت تضاد رنگ سرمه ای ابرها و رنگ نارنجی خورشید میمونی فقط میگی خدایا قلب من طاقت این همه زیبایی نداره.

    میدونم داری بهم نشون میدی زیبایی هات بی انتهاست، قدرتت بی انتهاست معجزاتت بی انتهاست. من هرچقدر سپاسگزار باشم بازم کمه هر چقدر شکرگزار باشم بازم نمیتونم اونجور که باید شکرگزاریتو به جا بیارم.

    من اگه بخوهام از زیبایی هایی که دیدم بنویسم فکر کنم کتاب ها بشه تا حالا اینجوری ننوشته بودم اصلا وقتی شروع کردم میخواستم راجع به یه چیز دیگه صحبت کنم ولی این نوشته ها خودش اومد منم فقط تایپ کردم به یاد سفرهایی که رفتم و زیبایی هایی که دیدم اشک ریختم و دوباره همون حس بودن در اون زیبایی ها رو تجربه کردم.

    و هنوز هم تشنه دیدن زیبایی بیشترم، تشنه دیدن معجزات بیشتر و نه برای این تشنگی حدی هست نه برای این زیبایی، همه چیز بی نهایته همه چیز بی انتهاست همه چیز از جنس خداست.

    خدایا شکرت

    سپاسگزارم مریم جون به خاطر یه فایل فوق العاده دیگه.

    خداقوت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمدعلی مهرجوی گفته:
      مدت عضویت: 2164 روز

      سلام خانم میر 🌹💙

      مررسی برای این دیدگاه زیبا

      حال و احساسم کلا عوض کرد

      هر آنچه نوشتید داشتم تصور میکردم

      ایشالا یه روزی همه با هم یه گردش حسابی ،یه کمپ عالی برقرار میکنیم

      ایشالا همیشه به تفریح و شادی مسافرت

      برایتان بهترینها را از خداوند بزرگ آرزومندم 💖💖

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2116 روز

    به نام فرمانروای کل کیهان و هستی و کائنات

    سلام به استاد عزیزم و مریم مهربانم

    سلام به دوستان هم فرکانسی عزیزم

    خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که یه روز دیگه بهم فرصت دادی که همراه و هم قدم استاد عزیزم باشم

    خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که بهم فرصت تجربه یه روز قشنگ دیگه رو در این بهشت الهی دادی

    خدای مهربانم بی نهایت ازت سپاسگزارم برای این فایل عالی که پر از درس و آگاهی بود و اولین نکته ای که به ذهنم رسید این بود که ثروتمند بودن چقدر لذت بخشه

    چون تو میتونی با ثروتمند شدنت موجب شادی و تفریح دیگران بشی و جلوه ای از وجود خدا رو برای دیگران نمایان کنی

    خدایا بهشتی که تو و استادم به همراه مریم عزیزم ساختین به قدری چشم نواز و خیره کننده است و بقدری زیباست که مهمونا کلی شگفت زده شدن از این همه زیبایی خیره کننده

    مگه میشه این بهشت ملک شخصی یه نفر باشه ؟ آره با خدا همه چیز ممکنه

    انقدر این بهشت زیباست که حتی دوستان امریکایی که به ظاهر اونها هم ثروتمند هستن ( چون از ماشین هاشون مشخصه ) از این همه زیبایی و فراوانی و ثروت شگفت زده شدن

    حتی اون سگ هم کلی خوشحال شده که اومده تو پارادایس

    خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که اگه من بخوام و اگه دستم تو دستان تو باشه میتونم از فرش به عرش برسم

    خدایا شکرت به خاطر ثروت و عزتی که به استادم عطا کردی

    مریم عزیزم چقدر لذت میبرم که وقتی مهمونا اومدن خیلی راحت به کار خودت ادامه دادی و فیلم گرفتی و در عین حال به مهمونا خوش آمد گفتی و باهاشون احوال پرسی کردی

    فیلم گرفتن و قطع نکردی و دقیقا خودت بودی حالا این همه مهمون اومدن و شما و استاد بدون استرسی راحت و آسوده به کار خودتون ادامه میدین

    هیچ نگرانی بابت هیچ چیز نیست چون شما و مهموناتون با هم هم فرکانس هستین و خداوند همه چیز و مدیریت میکنه

    مثل همینکه وقتی مهمونا اومدن بر خلاف اون چیزی که من همیشه دیدم نرفتین ازشون پذیرایی کنین حالا تازه از راه رسیدن و این حرفا نداریم اینجا و مهمونا سریع و بدون تعارف وسایلشون و بردن داخل اتاق

    شما با هم هم فرکانس هستین پس اونا هم از شما توقعی ندارن که ازشون پذیرایی کنید یا کار خاصی براشون انجام بدین

    همه با هم و با خودشون در صلح هستن

    همه با لباسهای راحتی اومدن با موهای ساده با دمپایی معمولی چون هیچ کسی نمیخواد خودشو به بقیه نشون بده چون همه فقط میخوان راحت باشن و لذت ببرن

    و لذت میبرم که ظرف یکبار مصرف میزارین برای مهمونا چون اول به خودتون فکر میکنید چون نمیخواین خودتون و اذیت کنید و قطعا که مهمونا هم از این روش راضی تر هستن

    چقدر برام جالب بود که این خانواده ۶ تا بچه داشتن در صورتی که الان تو ایران تقریبا ۶ تا بچه پذیرفته نیست و یه جورایی بی کلاسی میدونن و همیشه ما فکر میکنیم که امریکایی ها یا اروپایی ها به خانواده های کم جمعیت معروف هستن ولی الان داریم از جنبه متفاوت تر نگاه میکنیم

    خیلی از ایرانی ها بچه ی زیاد دوست دارن ولی به خاطر حرف مردم یک یا نهایت دو تا بچه دارن

    چقدر همکاری و هماهنگی بین خانم و آقا و بچه ها موج میزنه هرکسی مسئول کارهای خودشه مخصوصا بچه ها بدون دخالت پدر و مادر وظایف خودشون و انجام میدن چون اینطوری آموزش دیدن و پدر و مادر اصلا براشون دلسوزی نمیکنن

    ولی من بارها دیدم که اولا پدر و مادرها حتی تا وقتی که بچه هاشون ازدواج میکنن حمایتشون میکنن و اگه یه مشکلی برای فرزندشون پیش بیاد اون بچه پدر و مادرشو مقصر میدونه و هیچ وقت بهشون نمیگه دستتون درد نکنه که منو انقدر حمایت کردید بلکه برعکس پدر و مادرشو مقصر اون اشتباهش یا اون مشکلش میدونه و همیشه ازشون گله و شکایت داره و آخرش هم پدر و مادر همیشه احساس قربانی بودن دارن

    و درس دیگه ای که گرفتم این بود که این دنیا پر از آدمهای متنوع با علایق و سلیقه های متنوع هست پس هرکسی باید سبک شخصی خودش و علایق خودش رو داشته باشه ولی ازش لذت ببره پس هرکسی برای خودش یه چیزی آورده بود که باهاش لذت ببره یکی همک داشت یکی چادر میزد یکی پشه بند میزد و …………………………………………….

    و در عین حال کسی به کسی کاری نداشت و هرکی کار خودشو طبق سلیقه و علایق خودش انجام میداد

    و چقدر کار رو برای خودشون راحت کرده بودن به آسان ترین و سبک ترین شکل ممکن وسایل رو با خودش آورده بودن چون هم حمل و نقلشون راحت باشه و هم برای نصب و جمع کردن خیلی زمان و انرژی نذارن

    درس دیگه ای که گرفتم چون این افراد همیشه تو طبیعت بودن و لذت میبردن و قطعا سپاسگزار هم بودن این دفعه هدایت شدن به پارادایس به یه جای رویایی که هم جنگل داره و هم دریاچه به جایی که شاید فراتر از تصوراتشون بود و میتونن چندین برابر قبل لذت ببرن

    و نکته مثبت دیگه هم تو این مهمونی این بود که استادم و مریم جان کلی مهارت یاد گرفتن برای بودن در طبیعت و کلی ایده ها به ذهنشون میاد که اگه این وسیله رو داشته باشن چقدر کارشون راحت و سفرشون سبک تر میشه و کلی خواسته های جدید در وجودشون شکل گرفت

    خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که بهم فرصت نوشتن دادی

    خدایا شکرت برای آگاهی های امروزم

    خدایا شکرت برای ارسال فرکانس های قشنگم

    خدایا شکرت برای اتفاقات قشنگی که تو راه هستند

    خدایا ازت سپاسگزارم تا ابد و تورا بی نهایت شکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    لیلا طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 3185 روز

    سلام دوستان

    استاد عزیز و خانم شایسته عزیز ازتون تشکر میکنم بابت ساختن این سفرنامه واقعاً نمیدونید چه درسای بزرگی من خودم به شخصه دارم میگیرم. ممنونم که با عشق دارید این سریال رو تهیه می کنید، سپاسگزارم .💗💗

    چیزی که امروز خیلی تحسین کردم این علاقه شما به آدمها، علاقه شما به تحسین کردن آدمها ،علاقه شما به شناختن آدمهای دیگه ست و خیلی خیلی تحسین می کنم اینو چون این خودِ خود عشقه و عشق همه چیزه .چقدر زندگی با عشق زیباست واقعاً این جمله درسته که پرسش هر چه باشد پاسخ همواره عشق است و ما اینجا عشق ورزی رو در عمل می بینیم و خوش به حال ما که داریم عملاً عشق ورزی رو یاد می گیریم چقدر خوبه که آدم عاشق باشه عاشق خودش، عاشق آدم ها با تمام چیزهایی که هستند با خوبی ها و بدی هاشون و فقط تحسینشون کنه. با عشق زندگی کردن زیباست، زیبا ..من عاشقِ عاشق شدنم و شما هر لحظه عاشق میشید.. هر لحظه تون رو دارید با عشق زندگی می کنید و این همیشگیه، هر لحظه عاشق آب و هوا و خورشید و درخت و انسان و ابر و همه چیزید. عاشق خدایید در واقع عاشق جلوه های متفاوت و زیبای خداوند در همه کس و همه چیز. و من عاشق شمام.❤ و عاشق بچه های این سایت که بهترینها هستن.❤

    و عاشق اون صندلی های تاشو هم شدم که سبک و قابل حملن و نشستن تو طبیعت رو اینقدر راحت میکنن.

    و عاشق صحبتهای خانم شایسته درباره اهمیت ایکنه اجازه بدیم آدما صدمه هم ببینن ولی عوضش یاد بگیرن مستقل و توانمند بار بیان.

    بینهایت سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    اکرم پیشه ور گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    باید پارو نزد وا داد

    و الله بگویدت چون باید کرد

    سلام استاد بزرگوارم

    سلام گل مریم زیبا

    اولین بار است مینویسم برایتان

    اما هرروز دفترم پر میشود از صدق بالحسنی از سریال حقیقی زندگی در بهشت

    اکنون من و همسرم در بهشت زندگی میکنیم زیرا که هدایت میشویم و ستاره قطبی راه را روشن میکند

    اما در قسمت ۴۸ک باران زیبایی وصف نشدنی را ب ما هدیه کرد

    شب که با همسرم رفتیم دوری بزنیم چون وقت نداشت ببینه براش تعریف کردم و تیکه های بارون بهش نشون دادم

    همونجا از تو ی کوچه رد شدیم که همسر عزیزم ی ساختمون نشون داد گفت این بالاخره تموم شد ببین چ زیباست

    برگشتیم دوتایی و از ذوق فریاد زدیم

    چون اسم ساختمون پرادایس بود و این نشونه زیبا حالمون حسمون عالیترررر کرد.عکس گرفتیم اما نمیدونم چطور نیشه عکسشو براتون بذارم.🤩

    ممنونم گه زیبایی هارو ب تجربه ما میرسونین.

    و باران رحمتها هدیه هرروزتون.🙏🙏🙏🙏🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2371 روز

    هزاران سلام و درود بر استاد و مریمی عزیزم… استاد لطفاً لطفاً لطفاً این کامنت رو بخون و به درخواستم فکر کن … امیدوارم جواب مثبت بدهد…. این برای چندمین باره که دارم این درخواست رو مطرح میکنم… اگه لازم باشه اونقدر اصرار میکنم تا بالاخره جواب مثبت بگیرم… استاد عزیزم، مریم عزیم، تو رو خدا قسمت ها هر روز آپلود نکنید، یک روز درمیان یا هر چند روز یکبار…. دلایل بسیار قانع کننده زیادی رو هم در کامنت های قبل ذکر کردم، که اینجوری به نفع هممونه و همه نفع و سود میبرن… جون هر کی دوست دارید لااقل فردا قسمت جدید نذارید، تا من به قافله برسم… هنوز چند تا از قسمت های قبل رو ندیدم، اصلاً نرسیدم که اون حجم کامنت های سنگین و گرانبار رو بخونم با اینکه فردی تندخوان هستم…. حیفه بخدا …

    استاد خدایی خودت راجع به این سریال چی فکر کردی؟!؟! فکر میکنی وقتی میگیم بهترین سریال تاریخ، داریم زیادی اغراق میکنیم؟!… بابا به پیر به پیغمبر منی که دنیای فیلم و سریال رو قبلا درو کردم، حتی نزدیک به همچین چیزی ندیدم … مگه سریال زندگی در بهشت یه سریال نمایش خانگیه ؟!یا شبکه آی فیلمه؟! یا نت فلیکسه؟! یا فیلم و سریال های مضخرف و پوچه؟! بخدا استاد تک تک قسمت ها گنجه …گنج …. دنیا دنیا درس زندگیه… دنیا دنیا زیبایی و نکات مثبته… تو چرا نمی‌خوای بفهمی استاد من؟؟؟😂😂😂😂😁😄😆😉😊😋😍😘

    پَ چرا اینقدر عجولانه و تند تند فایل میزارید؟؛؟ مگه اینا فایل معمولین ؟!؟ مگه یوتیوبه که هر روز فایل آپلود کنید؟؛؟ بابا آدم می‌تونه چند روز فقط روی هر قسمت تمرکز کنه…. کامنت بزاره و کامنت بخونه…. یکم یواش تر… رفتم قسمت ۴۴ رو ببینم که دیدم بازم قسمت جدید ۴۹ … ماشاالله قسمت پشت قسمت… استاد جان این برای چندمین باره دارم صادقانه ازتون درخواست میکنم اونم با ذکر دلایل قانع کننده و منصفانه، لطفاً تجدید نظر کنید …. مریم جان نظر شما چیه؟!

    عصری بعد از فراغت کارام، کیفمو برداشتم توش گوشی، میوه، و دفترم رو گذاشتم… موتور رو روشن کردم با توکل بر خدا رفتم بیرون از شهر … نمیدونستم کجا میخام برم… با هدایت خدا روندم رفتم ناکجاآباد… موتور گذاشتم همون پایین و رفتم روی یجای بلند تپه مانندی …. وای خدا من …. خدا رو بی نهایت سپاسگزارم که لحظه به لحظه زندگیم داره زیباتر میشه و هر روز به سمت اتفاقات، ایده ها، و زیبایی های بیشتر و جدیدتری هدایت میشم…. باورم نمیشد اینجا کجا بود دیگه … یه چیز عجیب غریبی بود… موقعی که داشتم ازش بالا میرفتم اون قسمت رو به من ، خاکی و گلی بود؛ وقتی رسیدم اون بالا روی نوکش، یلحظه فکر کردم دارم خواب میبینم و اشتباهی اومدم؛ نمی‌دونم باور میکنید یا نه، اون قسمت پشتی رو وقتی از بالا دیدم انگار روی نوک هرم اهرام مصر بودم…. سنگ های مربع و مشبک شکل منظمی روی هم و در کنار هم فشرده و چسبیده در کنار هم چیده بود… شیب صاف و تخت و بسیار تندی رو تشکیل میداد… هر چی دقت کردم نتونستم به نتیجه مشخصی برسم که این بنا ساخته دست انسان های هزاران سال پیشه این منطقس یا ساخت طبیعت و حاصل گذشت زمان و سنگ های رسوبی لایه ایه؟!؟ بعید میدونم طبیعی بوده باشه یجوری بود… استاد ایالت ما کهگیلویه، پُر گنج و آثار باستانی بکر و ناشناخته است…. توی زمین و ملک های مادر بزرگم اینا چندین گنج بزرگ خدا تومن میلیاردیه…. هر چی بهشون میگم به من اعتماد کنید و بیاید دست بکار شیم و ازین گنج و ثروت خدادادی نهایت استفاده رو ببریم… نه جنمی نه جراتی… همشون بز دلن… کل خانواده و طایفه پدری و مادریم، اصلا کل شجرنامه، همشون ذهن فقیر و تنگی دارن…. حرص…طمع… حسادت … قهر … ناهماهنگی …. ترس…. باورهای محدود کننده…. باورهای فقیر… عدم احساس لیاقت و ثروت …. اصلاً داغونن داغون …. یه وضیه که نگو… این گنج ها رو سالیان سال زیر زمین خاک میخوره، تا اینکه یه عده شیاد کلاه بردار، مافیاها، و ارگان های دولتی یه روز در سال ها و نسل های آینده به چنگش میارن… جهنم … من که هیچ وقت توی فاز این حرفا نبودم ولی برای مصلحت جمع میخواستم …. مهمترین سرمایه گذاری من، روی خودم ، استعداد های ناب، باورها، و علایق خارق العادمه…. و صدالبته خدااااااا…..

    داشتم میگفتم استاد؛ توی همون حس زیبای سپاس گزاری و حیرت، روی تخته سنگی در ارتفاع نشستم، باد ملایم گرم تابستونی می‌وزید … پیراهنمو دراوردم تا نوازش خدا رو لمس کنم…. یه نگاه به افق انداختم ….وای خدا من چی بگم از این قدرت توجه و فرکانس… مریم عزیزم باورت نمیشه خورشید غروب کرده بود و ابرا و آسمون رنگارنگ؛ قرمز…صورتی…. زرد… نارنجی…. بنفش…. سفید …. آبی… طیف گسترده ای از رنگ های ترکیبی…ابرا به شکل های مینیاتوری و عجیبی درومدند… مشابه چیزی که امروز صبح توی قسمت ۴۸ دیدم…. اینه آره خود خودشه … من امروز صبح قسمت ۴۸ رو دیدم و با تمام وجودم توجه و تحسین و سپاس کردم براش… یه کامنت نامنظم عجیبی واسش گذاشتم ، بعدش خدا همون روز موقع غروب به همچین صحنه و منظره ای توی آسمون ایالت خودمون هدایتم کرد…. به این میگن زیبایی پشت زیبایی… به این میگن قانون جذب… خدایا باورم نمیشه انگار دارم خواب میبینم …. روزی نیست که به زیبایی و نکات مثبت بیشتری هدایت نشم … هر روز واسم بهترین روزه… و اینا رو خود من خلق کردم … وای خدایا شکرت که بهمون قدرت خلق کردن رو دادی…

    همونجا توی حالت آرامش و شادی خودم، شروع کردم به خواندن کامنت ها… پناه بر خدا …. واقعا داشتم دیوانه میشدم… اینا چی میگن ؟!؟ مهمون های جدید؟!؟ چچچچی؟؛؟ قلبم از شدت هیجان تند تند میزد…. غرق شده بودم… سرمو بلند کردم دیدم یا خدا هوا کاملا تاریک شده… بلند شدم و با صدای بسیار بلندی فریاد زدم؛

    خدایاااا شکرررررت… عاااااشقتم خدااااا… اآآآآ… صدام با برخورد به کوه های مقابل معکوس میزد … مثل اکو… توی حموم…😂😃😆😄😊

    (چقدر لذت بخشه که آدم به دور از فضای زندگی شهری و آپارتمانی و آلودگی صوتی و بشری یه جای دنج داشته باشه که با خیال راحت فریاد بزنه بدون نگرانی… یه جای بهشتی مثل پرادایس … وای میمیرم براش)

    استاد دیگه طاقت نیاوردم عین یوز پلنگ دوویدم پایین… موتور سریع روشن کردم چنان روندم انگار توی پیست مسابقم …(اینترنتی اونجا نبود و سریع برگشتم که این قسمتی بچه ها ازش تعریف کردن رو دانلود کنم… نتونستم بیشتر ازین صبر کنم…)

    برگشتم… ورزشمو حرفه ای انجام دادم…

    دوش آب سرد گرفتم…

    غذای مورد علاقم ساندویچ شامی کتلت رو درست کردم و نوش جان کردم…

    وای استاد هر زور زدم نتونستم … نتونستم این قسمتو نگاه کنم… همون لحظه اول که مریم خانم عزیزم گفت، سه تا خانواده جدید مهمونمومه؛ من از دیدن ادامه فایل منصرف شدم… یعنی طاقت نداشتم… خسته هم بودم و میخام با بهترین حالت فرکانسی نگاه کنم و با تمام وجود لذت ببرم و یاد بگیرم…. واقعاً دلشو ندارم که این حجم هولناک از اتفاقات فوق العاده رو ببینم … خدایا این چجور سیستمیه که کوانتومی و طوفانی ، زیبایی ها و اتفاقات مثبت رو به سمت شما و بالطبع ما ، جذب و هدایت می‌کنه … خدا به خیر بگذورنه واسم…

    میخابم و سحر به عشق خدا و مطالعه قرآن ، دیدن قسمت ۴۹ و خوندن متن های دوستان عزیزم بیدار میشم….

    استاد راستی این رو هم بگم؛ دیشب خوابتون رو دیدم… داشتید با مایک بازی میکردید و بگو بخند میکردید… صدای زیبای مریم گلی هم از توی اتاق پشتی میومد که داشت فایل تدوین میکرد… همون‌طور که همیشه روی فایل ها فقط صدا و حرفای زیبا دلنشینش رو می‌شنویم و تصویری ازش نداریم… امیدوارم که کم کم تکامل طی بشه و خیلی راحت و بدون قضاوت و حرف دیگران بیای جلو دوربین تا راحت تر و صمیمی تر باشید… عاشقتم مریم جان که به من بینهایت درس زندگی دادی…

    استاد اینو قبلاً گفتم؛ بازم میگم؛ …..«تشویق»….؛

    مایک بزرگ و مستقل شده رفته پی زندگی خودش ….

    وقتشه شما و مریم خانم بچه دار شید …. والا…. مگه حرفه بدی میزنم!؟…. تصورش هم آدمو از شوق و ذوق، به گریه میندازه… روی باورها و ترمزهاتون کار کنید … خدا بزرگه…. از ته دلم دوستون دارم

    نکنی فردا قسمت جدید بزاری… حالاها کار داریم با این قسمت و کامنتاش… الهی به امید تو

    عاشق شما«میلا»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    sara گفته:
    مدت عضویت: 1848 روز

    خدای من معجزه رو همین حالا تو همین ثانیه ها به چشم خودم دیدم

    سلام استاد ماهَم ، من هنوز حتی فایل رو نگاه نکردم.. همین چند دقیقه پیش بعد کلی خنده و شادی و انجام کار مورد علاقه ام یه لحظه تو سکوت باخودم فرو رفتم .. حس کردم دوباره اون صدای قبل تو ذهنم میپیچه :

    اولش اینطوری شروع شد : خیلی هنوز مونده به اون مداری ک خودتو لایقش میدونی برسی طبق تکامل فاصله زیادی تا اون مدار داری

    بعد بهش گفتم : اشکال نداره عوضش از مسیر لذت میبرم ؛ استادم بهم گفته مقصدی وجود نداره مقصد همین مسیره همین روزای قشنگمه همین خرگوش نرم و خوشگل منه ک رو تختمه و محکم بغلش کردم

    صدا بهم گفت : ولی هنوز خیلی دوره

    تصویر رویام اومد تو ذهنم و صدا بهم گفت اصن ببینم چرا تاالان به خواسته ات نرسیدی ؟ ۳ سال داری تلاش میکنی ..

    بهش گفتم دارم تکاملم و طی میکنم و الانم نسبت به ۳ سال قبل خیلی خیلی تغییر کردم و هرروز دارم رشد میکنم

    بهم گفت چرا فلانی این ماشین و داره این کسب و کارو داره؟ تو چرا از اول تو خونواده ای بدنیا نیومدی ک ماشین دلخواهت (ماشین دلخواهم حدودا ۲ تومنه )و از اول بابا بگیره واست

    خلاصه ک داشت رو اعصابم میومد ک بهم الهام شد برو نشونه ات و ببین گفتم اخه هنوز ۲۴ ساعت نشده! گفت برو ببین

    اومدم تو سایت (که البته همین دوساعت پیشم تو سایت بودم) زدم رو نشونه این فایل اومد

    بهم گفت نه .. وایسا !

    نرو پایین

    همین نظر اول همین متن انتخابی و بخون

    منم شروع کردم به خوندن

    باورم نمیشه خدای من دقیقا از خط ۱۵ ام (ببین خوشبحال تینا ک از کودکی دارن این حس و تجربه میکنند) یهو چشام پراشک شد

    خدای من خدای سریع الجواب من

    اخه ثانیه نکشید ک داری جواب منو میدی

    خدای من چقدر این گفتگوهای درونی خانم ستاره عالی بود

    یعنی دقیقا احساس کردم که همین الان خداست داره با من حرف میزنه

    استاد من قبلا دوره های زیادی رفتم

    به جرئت میگم این سایت این فضا این صمیمیت این حس خوب تو هیچ جایی از دنیا به این شکل نیست

    خدارو سپاس ک تو این فضا دارم متحول میشم🌸رشد میکنم و هرروز و هرلحظه آگاه تر و کامل تر میشم🍃

    این کامنت خیلی دلی بود و برای نوشتن هیچ جمله ای فکر نکردم فقط نوشتم

    دم همه بچه های این سایت و استاد نازنینم گرم

    🍃تا کامنتی دیگه خدایارو نگه دارتون🍃

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    حامد بهراد گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    معجزه…..

    چهل بهار و تابستان و پائیز وزمستان از عشق بازی من و خدای مهربانم سپری شده است…. و از وقتی خود راشناختم در نجواهای درونم غرق در معبود هستی بودم و روش سنتی حاکم بر جامعه را طی طریق می کردم…. موفقیت …. موفقیت …. موفقیتی که محصول ذهنی بود که دائم در تلاش بود و سخت ترین کارها اولویت این ذهن قرار داشتند. همیشه به دنبال این بودم …. خدایا از من راضی هستی؟؟؟؟ و نجوای درون نهیب میزد که چه کرده ای… که به خود اجازه میدهی با خالق جهان هستی اینگونه سخن بگویی؟؟؟؟

    و این من بودم وکشاکش درونم بود و طوفانی از علامتهای سوال…

    به لطف خدا جوایز زیادی از معشوق یگانه ام خدای مهربانم گرفته ام…. همسرم بهترین آن جوایز است که به معنی واقعی معجزه ای بی بدیل است…. فرشته ای که هنوز نفس قدسی خداوند را در قلب خود زنده نگه داشته است….

    ایشان ۵ سال پیش مرا با شخصی آشنا نمود که حرفهایش حساب بود و تمام سوالات نا جواب مرا جواب… ولی شکستن اعتقاداتی که مانند بتن های مسلح در زیر برجهای سربه فلک کشیده آسمان خراش خرافات بودند کار آسانی نبود . ۵ سال صدای مردی از جنس معجزه مردی بزرگ بنام سید حسین عباسمنش در لابلای زندگیم موج می زد …. ولی کو گوش جان شنوا؟؟؟ فرزندانم با این صدا تک تک سلولهایشان را پردازش می کردند و من ….. کو گوش جان شنوا؟؟؟؟

    من استاد دانشگاه هستم و استدلال منطقی باید اثبات کند تا بپذیرم. این حرفهای استاد در دلم جایی نداشت….. و قایق زندگیم رفته رفته از ساحل ارامش دور می شد من به سمتی پارو میزدم و همسر عزیزتراز جانم به سمتی دیگر….

    ولی در کنج دلم کشش عجیبی به حرفهای استاد داشتم … طوری که شنیدن صدایش تمام تمرکزم را تمام وجودم را جلب می کرد….

    تا اینکه در سایت ثبت نام کردیم و همسرم با تنها پس اندازی که داشت فایل ثروت را خرید و رفته رفته بتن های سنگین دلم سست شد….

    معجزه…. معجزه….

    چیست این معجزه؟ تصورم بر این بود و اعتقادی محکم که معجزه از آن پیامبران بود و بس…

    تا اینکه امروز در سایت دیدم نوشته شده هدایتم کن….

    من که شدیدا بعد از دل سپردن به استاد به دنبال تغییر بودم…. و کلام استاد که فرمودند در اوج کار تغییر مسیر میدادند در درونم زمزمه ایجاد می کرد که تو هم در اوج هستی و باید تغییر کنی.

    و با این نیت انتخاب کردم. و نیت کردم خداوندا هدایتم کن که شغلم را که مانع ثروتمند شدن است کنار بگذارم….

    و فایل زندگی در بهشت ۴۹ باز شد….

    و آنجا بو که شکستم….. و دریافتم به تعداد همه انسانهای جهان معجزه وجود دارد… شاید اگر گزاف نگویم برای هر لحظه انسانها معجزه خلق شده است و کافیست که چشم دل بگشاییم و خوشه های شیرین معجزه را در تاکستان زندگیمان لمس کنیم و شهد شیرین آن را به تمام سلولهای بدنمان تقدیم کنیم….

    حال معجزه چه بود.؟ بنده علاوه بر استادی دانشگاه و داشتن مدرک دکتری تخصصی. سرهنگ هم هستم… و به تازگی نجواهای درونم تکرار میکردند برای خوشبختی و ثروت و لذت بردن باید استعفا بدهی و دیگر سرهنگ نباشی چون نظامی گری بال پروازت را می بندد و….

    فایل که باز شد دیدم مهمانهای استاد که در اوج لذت و ثروت و خوشبختی هستند نظامی هستند و خانم سرهنگ بازنشسته و آقا همچنان مشغول خدمت….

    خداوندا شکر که معجزه ات را درک کردم… شاید برای اولین بار اشک شوق و شوکه شدن را باهم تجربه می کردم…. خداوندا …. مگر می شود اینچنین جوابم را بدهی؟؟؟

    می شود سرهنگ بود….و ثروتمند…. می شود سرهنگ بود و خوشبخت…. می شود سرهنگ بود و آزاد…می شود سرهنگ بود و عاشق… می شود سرهنگ بود و بر فراز زیباییها پر گشود و از آسمان برای تمام انسانهای خوشبخت دنیا دست تکان داد….

    خدایا شکرت که ظرف وجودم را وسعت بخشیدی… خدایا شاید پیامبر خاتم تو آخرین هدایت گر بشریت بودند…..

    ولی از تو اجازه می خواهم که این را فاش بگویم….. این بنده تو که حسین نام دارد و مانند حسین ع در دل تاریکیها فانوس در دست گرفته است و هل من ناصر ینصرنی را فریاد می زند و با منش و عباسگونه اش درس وفاداری را به بندگانت هدیه می دهد… پیامبر نیست ولی پیام آوری است که دلهای تاریک ما را با نور ایمان به تو روشن می سازد و زنگارهای سخت آئینه درونمان را می زداید….

    خدایا شاکر درگاهت هستم و زبانم ناتوان از شکر درگاهت

    خدایا شکر که هنوز اوتادی چون این سید بزرگوار حسین عباسمنش بر زمین گام بر میدارند و من در هوایی نفس میکشم که او نیز نفس می کشد…

    هر نسیمی که به من بوی خراسان آرد چون دم عیسی درکالبدم جان آرد…

    گفتنی بسیار است و مجال کوتاه…

    استاد … بزرگ مرد تاریخ معاصر …. من لم یشکر مخلوق لم یشکر الخالق… تورا سپاس که سپاس از تو مرا لایق سپاسگزاری از خداوند مهربان نموده است …..

    منتظر معجزات دیگری که درک میکنم باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: