https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-20 08:04:242025-04-03 18:03:24سریال زندگی در بهشت | قسمت 50
266نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این فایل نشونه امروز من بود که از خداوند برای کل زندگیم خواستم(روابط،سلامتی،کسب و کار)
و خیلی جالبه مثل دیروز که کتاب سوم رویاهایی که رویا نیستند اومد امروز هم فایلی اومد که توضیحات انتخابیش توسط استاد توضیحاتی بود راجب کنترل کانون توجه
و جالبه این پیام رو از طرف خدا زیاد دریافت میکنم که کانون توجهت رو کنترل کن،حست رو خوب نگه دار اونم به شیوه های مختلف
و منطقی هم هست
آدم وقتی توجهش روی نکات مثبته و به هرچیز از زاویه ای نگاه میکنه که احساس بهتری رو بهش بده الهاماتو دریافت میکنه و ایده ها بهش میرسه و در مدار خواسته هاش قرار میگیره
بعضی وقتا انتظار یه چیز عجیب غریبو دارم یا مثلا فکر میکنم خداوند باید یه الهام عجیب غریبی رو بهم بگه بعد همیشه و هربار سوپرایز میشم که نه بابا همه چیز خیلی ساده تر از این حرفاست
به قول دوستمون با همین کنترل کانون توجه آدم یه جوری هدایت میشه که نه از شرایط بد به خوب بلکه از خوب به عالی و عالی تر حرکت کنه
شما تصور کن تو ایران شمال کشور ویلا داشته باشی و توپ توپ زندگی کنی بعد تو مسافرت یه جایی در ترکیه بری از ویلای شمالتم بهتر و بعدش تو فلوریدای آمریکا در جایی زندگی کنی که قابل مقایسه با این دوتا نباشه!!!
خیلی نکته مهمیه و اینارو برای خودم مینویسم که یادم باشه همیشه اصل چیه
آدم تو این ویدیو میبینه استاد داره عشق میکنه موقع کارش داره حال میکنه و همینطور زندگیش بهتر و بهتر میشه و باید از خودش بپرسه چطور و چرا و اینهارو تبدیل به دلیل و منطقی کنه تا احساساتشو و ذهنش رو کنترل بکنه و از زاویه ای به مسائل نگاه کنه تا احساس بهتری رو تجربه کنه
به شخصه گاهی دلایلم برای کنترل ذهن سست میشن و نوشتن این نظر و مرور کردنش باعث میشه این اتفاق کمتر بیوفته هم واسه من هم واسه شما رفیق خوبم که داری نظر منو میخونی
احساس خوب و اون دیدگاه قدرتمند در نهایت میشه هدایت شدن به مسیر درست،به مسیر بندگانی که خداوند به اونها ثروت و نعمت داده و آسان شدن برای آسانی ها
دیدگاه قدرتمند کننده که باعث احساس خوب میشه باعث میشه آدم راحت تر خودشو بپذیره و به همین واسطه ترمزهاشو راحت تر پیدا کنه و در کنارش باورهای حمایت گر بیشتری رو بسازه
احساس خوب باعث میشه آدم این چند صباحی رو که در دنیا هست راحت تر زندگی کنه و لذت ببره
داشتم یه فایلی رو گوش میدادم که استاد میگفت اگر برگردم اون موقع بیشتر لذت میبرم از مسیر و بیشتر ریلکس میمونم
این یه جرقه ای رو توی ذهنم زد که علی اجازه نده سرت به سنگ بخوره تا این نکته رو متوجه بشی و از کسی که این جاده رو آسفالت کرده و این مسیر رو رفته اینو بگیر و گوش بده بهش و از مسیرت لذت ببر برای حال خوبت و رسیدن راحت تر به هدفت چون در نهایت اهداف برای لذت بردن و خوشبختی ما هستن،خوشبختی پایدار و لذت همیشگی نه چیزهای زودگذری که عملا توهم لذت رو به ما میدن و در نهایت به پوچی منجر میشن
لذت واقعی و اون خوشبختی مارو به خدا نزدیک تر میکنه و خب چی بهتر از این؟چی بهتر از اینکه آدم بدونه همه چیز اون کنترل ذهن و کانون توجه و ایمانه است؟همه چیز باوره است؟
جالبه مکاتب و ادیان مختلف سر این موضوع هم نظرن که نشون میده این اصل چقدر اعتبار داره منتهی استاد خیلی ساده و کامل و درستوحسابی بدون اضافه کردن چیزای فرعی این موضوع رو درس میده و آدم کیف میکنه از کیفیت مطالب
اونجاییش جالب تر میشه که همه این ایده ها الهامیه
یعنی خداوند گفته استاد انجام داده
ببینید چقدر استاد با خداوند تقسیم کار کرده
بنازم استاد بنازم
هم برای شما هم برای خانم شایسته بهترین هارو آرزو میکنم
چقدر عالی که انقدر راحت دارن بازی میکنن چقدر راحت بدون ترس میپرن و از این اب بازی لذت میبرن و پدر و مادراشون و بزرگترها را من ندیدم در واقع بچه ها برای خودشون سرگرم هستن
و در تاریکی پریدن در دریاچه واقعا متفاوته و واقعا شجاعت مبخواد
چقدر خوب اموزش دیدن که هم شنا بلدن هم نمیترسن و حتی اونها که کمی ترس داشتن هم بخاطر شجاعت بقیه پریدن
اینجا میشه چرخه دوست و روابط روی رفتارمون دید وقتی همه دوستات یک کاری انجام بدن حتی اگه بترسی هم انجامش میدی چون میبینی که تونستن و الگو میشن و دقیقا این بچه ها علتیکه انقدر خوب رشد کردن الگو قراردادن همدیگه هستن حتی برای کمپ زدن هم این حس رقابت و اینکه منم میتونم باعث شده انقدر عالی بشن و پیشرفت کنن
یک چیز مشهود در هر دو خانواده امریکایی بود خانواده رایان و این خانواده، بزرگسالان کازی به رفتار بچه ها ندارن و دخالت نمیکنن امر و نهی نمیکنن مواظبت نمیکنن نگهداری نمیکنن خدمات نمیدن غذا نمیپزن و اشپزی که مخصوص بچه ها باشه یا رسیدکی مخصوص بچه ها نیست در واقع خیلی مستقل هستن و حتی خانواده ها هم لذت میبرن
انقدر برای من متفاوته که ذهنم میگه چطور مادرهاشون نگرانشون نمیشن چطور الان بدون استرس رفتن سراغ کارهای خودشون و چطور ذهنشون منفی نمیشه
و این ریشه در یک فرهنگ داره که متاسفانه ما زیاد دازیم انقدر که ما میگیم خدا محافظ ما، خدا نگهدار ما هست اونها نمیگن اما در عمل ما همش نگرانیم و اونها اسوده
یعنی ایمان واقعی به خدا را اونها دارن نه ما
من هر بار به خودم باید یاد اوری کنم نترس خدا هست
نترس خدا کنارته
و با تمرین یکم بهتر شدم
ممنون استاد و مریم جان عزیز که این الگو های عالی نشونمون میدین
استاد شایسته عزیز و استاد عباس منش عزیز،دارید تحسین میکنید و وادار میکنید بچه ها بپرن
جایی که شما پریدین و لذت بردین و دوست دارید دیگران بپرن و لذت ببرن.
اما چند دسته آدم وجود داره یکی یه کم فکر میکنه و بعد میپره و یکی بدون فکر کردم میپره و یکی هم بزور باید چسبید و اونو انداخت و دیگری هم هرگز نپرید و لذت نبرد.
به هر حال عمر ماندن در پرادایس و کنار دریاچه هم مدتی داره و در این مدت فرصت هست بپری و وقتی مدت تموم بشه دیگه از کنار دریاچه میری و نمیتونی بپری.
پس بپر داخل ،اگر لذت نبردی دوباره نرو
هیجان انگیز بود و شور و حال بچه ها رو دوست داشتم.
شاید اگه اونجا یه نفر میگفت علیگیدور داره هیچ کدوما نمیپرسند ولی استاد گفت هیچی نگو.
واقعا بعضی اوقات تمساحی وجود نداره و ذهن تمساح رو برامون بوجود آورده و تو باید به ذهنت غلبه کنی.
محیط بچه ها چقدر تمرکز بر لذت داشت و برای ما تعجب برانگیزه ،ببینید چقدر رشد در محیطها باعث باورهای درست یا نادرست میشه؟!
استاد جان ارتباط گیری شما عالیه،باورهای ارتباطی تون عالیه .
قرار نیست پیش فرضهای نادرست جلو رابطه درست ما رو بگیره
خیلی آزادیهای مالی،زمانی،مکانی،ارتباطی تون رو تحسین میکنم.
خیلی اون عزت نفس و احساس لیاقت که از درون ساخته شده رو تحسین میکنم
خیلی دوست دارم تمام آزادی ها رو داشته باشم و میدونم که باید تکامل طی بشه و میدونم که باید ایمان و تقوا رو در خودم زیاد کنم.
امروز سوره احزاب روزیم شد و خوندم و چه منطقی داره و چه قشنگ خدا میگه همه چی منم و چقدر زیبا با توکل و صلاه کردن میتونیم به او نزدیک بشیم.
امیدوارم روزی برسه بر همه موانع ذهنی غلبه کنم و جنسی از ایمان در خودم بوجود بیارم که من باشم و خدا و بعد خدا باشه و بس.
خدایا تو برای ما کافی هستی،خدایا ایمان ما رو زیاد و تقوی رو در مغزمون بوجود بیار.
قلب پر از خدا و مغز خالی از غیر خدا میتونه کن فیکون کنه
استاد عزیزم مثل پرژکتور برامون نور رو روشن کردید و هدایت شدیم و از خدا براتون خیر میخام.
وای شما نمیدونید واقعا این سریال با مغز من چه کرده بی نهایت ازتون سپاسگذارم یعنی بسیار بسیار غذای خوبیه برای اروم کردن ذهنم خدایا شکرت مرسی مریم عزیزم حتما خیرش به شما برمیگرده
بریم سراغ سریال وای که چقدر لذت بردم با لذتاتون اتفاقا منم همین چندوقت پیش استخر بودم و این دفعه مثل سری های قبل ترسم یکم کمتر بود و الان که میدیدم بچه ها شیرجه میزنن کاملا حسشون و لذتشون رو درک کردم حتی حس اون دختر بچه ای که اولش میترسید و مقاومت داشت بعد دیگه خودش میپرید نمیشد از اب جمعش کرد :) چقدر افراد موفق میتونن الگوی خوبی باشن حتی فردی که قبلا یه کاری روکرده مثلا همین دختر بچه که اولش میترسید وقتی دید اون یکی دوستشم میترسیده و از قضا اونم پریده تو اب راحت تر اعتماد کرد و پرید من خودمم با همین الگو یکم ترسم از اب ریخت وقتی با دوستم اولین بار پریدیم تو استخرو هیچوقت یادم نمیره از همونجا استارت خورد
چقدر لذت بود تو فایل چقدر شادی چقدر حال خوب همه داشتن لذت میبردن دمتون گرم عاشقتونم
بنام خدایی که هرلحظه با من است دردرون من است ،ومرا در هرلحظه به سمت خواسته هایم هدایت میکند ،بنام او که هر چه دارم از اوست
سلام به استاد ارجمندم ومریم بانوی زیبا ودوستان بهشتی ام
خدایا تو را هزاران هزار بار شکر وسپاس بخاطر یه روز ویه فرصت دیگه
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر رزق بی حسابی که هرروز از بی نهایت طریق وارد زندگی ام می کنی
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر سلامتی جسم وروحم به خاطر جسم قدرتمندم وروح خدایی ام
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر وجود عزیزانم
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان الهی ام وبودنم در این مکان الهی
ای جانم من عاشقتم مریم جان که با عشق میگین آقا بچه ها را هوایی کردواستاد عزیزم که با یه احساس فوقالعاده در تایید میگه آره الان موقعه اش هست که بپرند تو آب ولذت ببرند
خدای من این آواز پرندگان در لابه لای درختان سرسبز وزیبای این بهشت زیبا وشور واشتیاق بچه هابرای تجربه کردن لذت شنا در این دریاچه آبی چه حس فوقالعادهای دارد خدایا شکرت به خاطر این حد از نعمت وثروت وفراوانی آن در جهان
ای جانم که این دوست جدیدمون هم با خوشحالی میگه دوتا ماهی گرفتم وچقدر خوشحال هست وبچه هایی که با عشق مشغول لذت بردن از این فضا هستند
خدای من ماهیها را نگاه که به قصد خوردن غذا میان ولی شکار میشوند
ای جانم این دختر خانم با مائو آبی که قبل از همه آماده شده عجب اعتماد به نفسی دارد احسنت
خدای من پسرا که به ترتیب داخل دریاچه میپرند چه ذوقی می کنند
ای جانم استاد جان هم به پسرا داخل دریاچه ملحق شد ولکسین را هم تشویق میکند تا داخل آب بره وچه شجاعانه وبدون کوچکترین ترسی این کار را انجام داد وبه بقیه داخل آب ملحق شد چه لذتی را دارند تجربه می کنند خدایا شکرت انرژی قطره قطره آب را با تمام وجود جذب می کنند وذوق می کنند ومیخندند
خدای من خانم ریگ چه بامزه میخنده ودرمورد عمق دریاچه از مریم جان سوال میکند
خدای من هاپو را نگاه که جلیقه نجات تنش کردند با اینکه داره اوضاع را بررسی میکنه ولی هنوز مردد هست که بپره یا نه
خدای من این دختر خانم که مائو سورمه ای با نوار آبی پوشیده بود من رو یاد مواقعی انداخت که خودم را از خیلی لذت ها محروم میکردم چرا که به شیطان اجازه می دادم از روزنه ترس در وجودم رخنه کند با اینکه با تمام وجود دوست داشتم بعضی کارها را تجربه کنم ولی تا ترس با من بود اجازه این تجربه را به من نمی داد چون قلب انسان یا جایگاه ترس هست یا ایمان وتوکل ووقتی من بترسم نجواها کنترل مرا در دست می گیرند
ای جانم لکسین چه شیرجه ای زد ایول به این شجاعتش احسنت به این اعتماد به نفسش ووقتی مریم جان ازش خواست دوباره بپره با کمال میل اینکار را انجام داد
واستاد جان که استاد تحسین کردن هستند
وآن دختر خانم که هنوز مردد هست ونتونسته بر ترسش غلبه کند
ای جانم بقیه بچه ها آمدند خدای من که با هر بار پرش داخل دریاچه انگار براشون عادی میشود ودفعات بعد راحت تر وبا حرکات متنوع تر این کار را انجام می دهند
عاشقتم مریم جان که آمدید تا چراغ را برای بچه ها روشن کنید
خدایا شکرت که با نصب این پروژکتور سطح دریاچه آنقدر روشن شده که گویا روز هست
خدایا شکرت که روز به روز جهان در حال گسترش هست و ثروت ونعمت روز به روز در حال بیشتر شدن
الان بهتر درک میکنم این جمله که در هرلحظه خداوند بیش تر از آنچه نیاز بشر هست ،نعمت می آفریند
همه با کلی وسایل آمدند تخت موقتی تاشو ،کوله های متعدد ،تخت پادشاهی …… واینها همه نشانه هایی است بر این باور که ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان است وبا ثروتمند شدن به گسترش جهان کمک می کنم
خدای من سطح دریاچه عین روز روشن روشنه وبچه ها چه لذتی را دارند تجربه می کنند فارغ از جنسیتشون فقط دنبال تجربه شادی ولذت بیشتر هستند
وآن دختر خانم احسنت بلاخره بر ترسش غلبه کرد وبه کمک دوستش وتشویق استادجان ومریم جان داخل آب پرید وبرای دفعات بعد اینکار براش راحت تر شد چون متوجه شد این ترس فقط یه توهم بود که میخواست او را از این تجربه لذت بخش محروم کند
خدایا شکرت…شکرت…شکرت
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
چقدر دوست دارم فایل های زندگی در بهشت رو (اوایل درکی ازشون نداشتمو نگاه نمیکردم)ولی بعد از دیدن یکی دوقسمت دیدم چه ورودی هلیی داره به ذهنم میده چه خواسته هایی رو داره درمن ایجاد میکنه همش لبخند رو لبمه در طول دیدن ایناو گفتم خوب پس دیگه چی میخوای؟ وبه جای رفتن تو شبکه های اجتماعی و ورودی نامناسب دادن به ذهنتو وقت تلف کردن اینارو ببین
خدای من چقدر پرادایس قشنگه چقدررر دوست دارم از نزدیک ببینم اینجارو
چقدر این حس در وجودم شکوفا تر شد که بیشتر به طبعیت و نعمت های اطرافم توجه کنم
خداشکرت خدایا صدهزار بار برای دیدن زیبایی هات شکرت
این آبی که توش شنا میکردین چقدر دماش مناسب بود که حتی میشد تو شبم داخلش بود
و اون دختر با مایو آبیش چقدر حرفه ای بود در شنا چقدر من شنا کردنو دوست دارم یعنی هربار که به زادگاه پدریم میرم پدربزرگم یه استخری داره تو فضای باز و من اونجا انقدر سعی و تلاش میکنم که هی مهارت های جدید شنا کردن رو یاد بگیرم و واقعا هم خیلی روی اعتماد به نفسم رو حال خوبم یعنی اصلا طوریه که تا شب خبری از نجواهای.. نیست اصلا زمانی که دارم خوش میگذرونم و حالم واقعا از قلبم خوبه خدام بیشتر هوامو داره همش احساس بهتر میاد تو همون زمانا مشتری هاو ثروت هم هی برام میادو و این حرف لستاد که حال خوب اتفاقات خوب واقعا درک میشه و اینجا این خنده هاو خوشحالی های داخل آب افتادنو از ته قلبم حس میکردم و حالم واقعا خوب میشد خدایا شکرت
و این نکته که اون دختر با مایو مشکی چقدر ترسش باعث شد تا ساعتها لذت نبره و یاد این موضوع افتادم که گاهی یه سری مسائل رو انقدر برای خودمون بزرگ میکنیم که نمیتونیم از اون موقعیت به اون خوبی استفاده لازم رو ببریم
و چقدر زیبا که اومدن کمکش کردن و پا روی ترسش گذاشت و هی میخواست تکرارش کنه و هربار داشت براش آسون تر میشد و نشون میداد پا تو دل ترس ها چقدر اعتمادبه نفسمون رو بالاتر میبره چقدر حس بهتری به خودمون داریم
وای خدای من چقدر مرتب وسایلشون رو چیده بودن هرکس منحصر به خودش و یاد مادرم افتادم که توی مسافرت ها انقدر باید به ما لباس میداد و جمع میکرد و…که خودش عملا مسافرتی نبود براش ولی زمانی که همه مسئولیت زندگی و کارهای خودشونو بپذیرن میشه نتیجه اش این هماهنگی و این لذت های بی انتها
خداوندا هزاران بار برای دیدن زیبایی هایت سپاسگزارم
خدا فرمود: این روزی است که راستان را راستی و صدقشان سود دهد. برای آنان بهشت هایی است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، همیشه در آن جاودانه اند، خدا از آنان خشنود و آنان هم از خدا خشنودند؛ این است رستگاری بزرگ.
مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست، فقط در سیطره خداست، و او بر هر کاری تواناست.
===================================
نشانه ی امروز من به تاریخ ١5/٨/١4٠٣
سلام به استاد عباسمنش عزیزم
سلام به استاد شایسته جانم
سلام به یاران غار حرای من
خداروصد هزار مرتبه شکر برای یک روز فرصت زندگی دیگه،برای اینکه بیدار شدم،زنده م،نفس میکشم،سلامتم و هنوز فرصت خلق زندگی دلخواهم رو دارم .خداروشکر برای نور قشنگی که از پنجره داره میتابه توی خونه،خداروشکر برای نعمت شکرگزاری و بوسیدن کله ی خدا،خداروشکر برای روشنی قلبم،برای روح به پرواز درومده،برای فاصله گرفتن از مسیر مقاومت ذهنی و حرکت در صراط المستقیم،خداروشکر برای همین لحظه،همین حالا،همین امروز ،خداروشکر برای نعمت آیه های قرآن ،خداروشکر که خدا قسم خورده به جایگاه ستارگان که این کتاب کریمه،عظیمه،که حرفای خود خدا توشه!خداروشکر که تو قرآن همه ش میگه با توحید هم این دنیا تون بهشت میشه هم آخرتتون،خداروشکر برای نعمت هدایت شدنم به سایت استاد،خداروشکر برای نعمت سریال زندگی در بهشت ،برای بهشتی که نهر ها زیر خونه ی چوبی قشنگ استادم روانه …خداروشکر که دارم وعده ی صدق الهی رو میبینم و لذت میبرم ،خداروشکر که همممه چیز خوبه …
خدایا مرسی که نزاشتی گم بشم،خدایا مرسی که دوباره دستامو سفت گرفتی،خدایا شکرت که دوباره دیدمت …لابه لای دست های گره خورده ی نیلا نیکا وقتی دارند باهم میرند مدرسه،وقتی میگن مامانی تو همینجا وایسا ما رو نگاه کن ،این تیکه رو خودمون تنهایی بریم،بعد همون یک تیکه رو ده بار برمیگردن پشت سرشون رو نگاه میکنند مطمئن بشند من اونجا وایسادم …خدایا شکرت که همیشه پشت سرمون مراقبمون وایسادی،خدایا شکرت که حتی اگر ما برنگردیم عقب و نگاه کنیم،تو حواست هست و جایی نمیری،خدایا شکرت برای سلامتی پدر و مادرم ،برای اینکه مامانم حتی از منم زودتر بیدار میشه و صبحونه ی بچه هارو با عشق آماده میکنه،خدایا شکرت که بابام وقتی میخنده صورتش چال میفته،خیلی چال صورتش رو دوست دارم ،خدایا شکرت برای سلامتی مادربزرگم که سقف خونه ش پناه من شده،خدایا شکرت برای ثروت پدربزرگم که حتی وقتی خودش نیست خیرش داره به نسل های بعدش میرسه،خدایاشکرت که یک اتاق بزرگ دارم با کلی امکانات …رایگانِ رایگان…
خدایا شکرت که بهم کارت بانکی دادی و خودت شارژش میکنی،خدایا شکرت که به قول شهرزاد جان منو کارمند خودت کردی،خدایا شکرت که برای این آزادی زمانی که همه ش از آن خودته،خدایا شکرت برای این تنهایی توحیدی دلچسب،خدایا شکرت که کلی فایل دارم بهش گوش بدم،خدایاشکرت که کمکم میکنی با عشق خودت کتابمو بنویسم ،خدایا شکرت که بازهم میتونم باهات حرف بزنم و باهات بخندم ،باهات برقصم ،باهات تموم زندگیم رو پر از نور کنم،خدایا شکرت که همیشه منو دست بهترین هات میسپاری،خدایا شکرت برای تموم رفیق های توحیدی قشنگم،خدایا شکرت که هر طرف زندگیم رو نگاه میکنم نور تورو میبینم ،خدایا شکرت که دیشب مادرم سفت بغل کردم و بوسیدمش و گفتم عاشقتم مامان رب اناری،اسفناجی،گل کلمی:) آخه مامانم همیشه برای خودش پروژه داره …یک روز داره تو حیاط رب انار درست میکنه ،یک روز در حال تفت دادن اسفناجه،الانم مشغول ریختن شورِ گل کلم و یارم مسی :) هرچقدرم میگم مامان انقدر خودتو اذیت نکن میگه دوست دارم همه چیز دست پخت خودم باشه …لذت میبرم وقتی شما ازش دست پخت من میخورید…با اینکه کمرش درد میکنه ولی از عشق خانواده از صبح تا شب در حال کاره،الانم با بابا رفتن به باغشون سر بزنن…خدایا میگم تو که این عشق رو تو دل مامان ها گذاشتی،پس خودت چقدر عاشقی؟خودت چقدر مهربونی؟خدایا عشق تو در تصور من نمیگنجه…
خدایا ازت ممنونم برای حمایت پدرم،برای اینکه قلبشو برام نرم کردی،برای اینکه تموم قد داره از خانواده حمایت میکنه،یک وقتایی میبینم نیلا نیکا یک جوری سفت بغلش کردن و دارند از سروکولش بالا میبرند میگم کاش منم میتونستم انقدر محکم بغلش کنم،ولی خب هنوز به مدارش نرسیدم ،بازم خداروشکر که نیلا نیکا میتونن طعم آغوش پدرونه ش رو راحت بچشن…چند روز پیش نوشته بودم اگر قرار باشه فردا بمیرم،یکی از کارهایی که دوست دارم انجامش بدم اینکه برم چال صورت بابامو ببوسم،همون روز مشغول کارهای خونه بودم ،دیدم نیلا محکم بغلش کرده و داره کلی چالشو میبوسه،گفتم خدایا شکرت که آرزوم رو برآورده کردی،لذت این بوسه به جان منم رسید.
خدایا شکرت برای چشم های که از شکرگزاری تو خیسه،خدایا شکرت که تموم دار و ندارم از آن توعه،خدایا شکرت که انقدر زندگیم رو پر از نعمت کردی،خدایاشکرت که سه ساله دارم هوای مهربونیت رو نفس میکشم،خدایاشکرت که قدرت فقط دست توعه،خدایاشکرت که این قدرت رو به منم امانت دادی،خدایاشکرت که اجازه دادی به این دنیای مادی بیایم و این قدرت رو تجربه کنیم و باهاش هرچی که دوست داریم خلق کنیم.خدایاشکرت که منو از بدنه ی جامعه جدا کردی و اجازه دادی تو مسیر السابقونت حرکت کنم،خدایاشکرت که هر روز برام کلی نقطهی آبی پربرکت میاد،خدایاشکرت که انقدر اینجا همه چیز خوبه،خدایاشکرت که هنوز میتونم بنویسم،خدایا شکرت که بازم اجازه ی وصل شدن دادی،خدایا تو نباشی من چیکار کنم؟اگر میزاشتی تو بازار گم بمونم و دیگه پیدات نکنم چی؟اگر تاریک میموندم و تاریک از دنیا میرفتم چی؟اگر قبل مردنم دیگه نمیتونستم باهات حرف بزنم چی؟اگر دیگه بهم اجازه ی شکرگزاری نمیدادی چی؟خدایا هرچی دارم مال توعه،من چی داشتم از خودم ؟مگه من یک سلول تو دل مادرم نبودم تو بهم همه چیز دادی؟ مگه چشم هام رو خودم ساختم ؟دستامو چی؟این قلبی که داره منظم میزنه چی؟! خدایا تو صاحب منی،تو خالق منی،تو نفس منی،تو زندگی منی،خدایا هیچ کس نباشه و هیچی نباشه و تو باشی و تو باشی و تو باشی ….خدایا تو بهشت منی،تو زندگی منی،تو پدرمی،مادرمی،عشقمی،دخترامی،تو قلب مهربون بچه های سایتی،تو قدرت توحید استادمی،تو زیبایی خانم شایسته ای،تویی خدا…همه چیز تویی …خدایا نزار یک لحظه ازت دور بمونم باشه؟نزار دیگه گمت کنم باشه؟منو یک لحظه به حال خودم وا نزار باشه؟ آسمون آبی قشنگم،صدای جیک جیک پرنده ها،نور دلچسب خورشید پائیزی،هوای خنک آبان ماه،من همیشه و همیشه و همیشه به تو فقیرم.من به تو تشنه م.من رو برای خودت بخر،سرم رو همیشه جلوی خودت پایین نگه دار ،من رو از شر نجوای ذهن و شیطان نجات بده.خدایا برای همین لحظه،همین ثانیه،همین قلب روشن،همین صورت خیس اشک،همین جمله ها،برای همین جای زندگیم ازت سپاسگزارم.دوستت دارم خدا.دوستت دارم تموم دارو ندارم.تو بهترینی.
من اسلامشهر زندگی میکنم همین امروز داشتم حساب میکردم از 26 شهریور تا امروز روی دلنشین و نورانی پدر و مادر عزیزم که قائمشهر زندکی میکنن ندیدم …
با خدا حرف میزدم گفتم خدایا خیلی دلم تنگ شده برای پدرم برای خنده های پدرم وقتی به خنده هاش فکر میکردم دقیقا اون چهره ی پراز محبتش میومد جلو چشام ،گفتم خدایا دلم برای اون صدایی که موقع غذا خوردنش میاد تنگ شده چایی میخوره سوپ میخوره صدا میده میگم نکن میگه داغه آب میخوره صدا میده میگم نکن میگه سرده گفتم خدایااا قول میدم اینبار هیچی نگم فقط از صدای غذا خوردنش لذت ببرم گفتم خدایاااا دلم برای رقصیدنش اون قر دادنش و گردن زدنش تنگ شده گفتم خدایااااا دلم برای شوخیاش تنگ شده گفتم خدایاااا داداشم هفته ی بعد از کربلا میاد دلم میخاد یکی دو روزه برم و بابامو مامانمو محکم و سفت بغل کنم و در کنارشون لذت ببرم و برگردم گفتم خدایاااا برام جورش کن …
اونقدر دوستم دارن مخصوصا پدرم خیلی دوسم داره 6 تا بچه ایم درسته من آخریم اما خداجونم اونقدر قلب پدر و مادر عزیزمو برای من نرم کرده وقتی زنگ میزنم بابام گوشی مامانمو جواب میده میگه جون دلم جیگر من قلب من نفس من بابای من ، بابام بمن میگه هااااااا ، دو روز عجیب دلتنگ پدر عزیزم مادر مهربونم هستم روزشماری میکنم برم از نزدیک دست بوسشون و اوووففففف سفت بغل کنم یه ماچ صدا دار به صورت ماه و نورانی فرشته های زمینی کنم .
انشاالله خداوند سایه ی همه پدر مادرهای عزیز و همچنین پدر مادر عزیز شما و پدر مادر عزیز خودمو حفظ کنه انشاالله تن و بدنشون سالم و سلامت باشه …
با خوندن کامنت شما یاد حال و احوال خودم افتادم دوست داشتم منم بنویسم از لطف و محبت و کرامت خداوند برای دو نعمت گرانبهایی که در زندگیم قرار داد…
سلام دوست عزیز سعیده جان ممنون بابت کامنت زیباتون کللی درس ازش گرفتم اینکه تو شکرگزاری تون به قول استاد ادا درنمیارین و از صمیم قلب سپاسگزار خدا هستین من سه بار متن شما رو خوندم هر بار اشک بی اراده از چشمانم جاری شد واقعا ما از خیلی چیزا تو زندگی مون سرسری ازشون رد میشیم بدون هیچ تشکری از خدا و چقدر نعمت ها داریم که حواسمون بهشون نیست و غافلیم. چقدر قشنگ حس و حال عاشقانه با خدا رو بهمون دادین خدایا شکرت که در این مسیر و خانواده و فرکانس و مدارات إلهی قرار گرفتم براتون بهترین ها را از خدا آرزومندم شاد و موفق باشید
سعیده جان با هر سپاسگزاری که کردی منم سپاسگزاری کردم واشک ریختم با هر ذوقی که کردی ذوق کردم وآن حس ناب تجربه کردم سپاسگزاری صبح تو شد سپاسگزاری غروب من ازت ممنونم، ممنونم وچه جالب که منم صبح به خدا می گفتم این آزادی زمانی را تو برام ردیف کردی تازه دارم یاد میگیرم به جنبه های خوب ومثبت هر چیزی نگاه کنم
تا قبل از این تا مسئله ای پیش میومد ذهنم می گفت اگر سرکار بودی حقوقت چند برابر پول بازنشستگی ای بود که الان به حسابت میاد،ولی گفتم خدا به من وعده رزق بی حساب داده و الان من تو خونه خوابیدم راحت وآسوده بدون هیچ دغدغه ای هر ماه کارتم شارژ میشه خدایا شکرت، اینا را تو برام ردیف کردی اگر به من وعقل من بود که هرروز میرفتم سرکاری که فقط منتظر یه تعطیلی بودم ولی تو ردیف کردی تا زمان بیشتری داشته باشم که معنای زندگی را درک کنم وتورا بهتر بشناسم ودر تاریکی نمیرم
سعیده جان با خواندن کامنتت از خدا خواستم یه روزی بتونم کتابت را داشته باشم وبا عشق بخوانم
یک تجربه ای از خودم می خوام بگم ، چون ربط داره به اتفاقات این فایل
همه بچه ها با کمی ترسی که داشتن به خصوص دخترها پریدن تو آب و یک نفر بود که زمان برد تا به ترسش غلبه کنه وبپره تو آب
اتفاق الان منم دقیقا همین ترسه هست که باعث شد به یک خواسته ام که می خواستم بهش برسم ولی نشد
ماجرا از این قراربود که من یک پراید داشتم و همیشه دوست داشتم عوض کنم با اینکه از لحاظ مالی شرایط شو داشتیم پراید رو عوض کنیم ولی ترس هایی که در من بود مثل اینکه ماشین دیگه خرجش زیاده ، تو شهر این قدر شلوغه که همش بهت می زنند ، تو رانندگیت خوب نیست ، تو خانمی و آقایون تو رانندگی مزاح چشم میشن و باعث میشه تصادف کنی و …. و این ترس ها باعث شد 6 سال پراید عوض نشه
تا اینکه از اونجایی منم مثل این دختر دوست داشتم ماشین بهتر داشته باشم تا لذت ببرم ، در مرداد ماه خواهرم زنگ گفت ما می خوایم حواله 207 رو بفروشیم شما نمی خواین؟ من به همسرم گفتم و سریع گفت قبوله
ولی ما پول نقد نداشتیم و خواهرم از اونجایی که خیلی مهربونه و به کل پول نیاز نداشتن گفت شما تا 1 ماه تصفیه کنید و من اونجا خوشحال ترین بودم ولی ته قلبم همون ترس ها دوباره اومدومن تونستم کنترل کنم و سریع تقریبا نصف مبلغ ماشین رو فردا بهشون دادیم و بعد 3 هفته پرایدم فروختم و پولش دادم و کمی هم موند که مجبور شدم وام بگیرم (طبق صحبت استاد نباید قرض بگیریم ولی من گرفتم )
و نکته جالب از زمانی که پرایدم فروخته شد بازهم من ماشین داشتم تا اینکه اواخر شهریور بود که کل مبلغ 207 پرداخت شد و پراید هم به خریدار جدید تحویل دادم
از اپن روز من با اتوبوس ،مترو و تاکسی رفت و آمد می کردم که همین هم کلی برای من تجربه و حس خوب داشت مهم تربنش این بود که روی سایت تمرکز بیشتر گذاشتم و ساعت کمتری بیرون می رفتم ولی درآمدم بیشتر شده بود
تا اینکه بعد از 3هفته خرید ماشین جدید تو ذهنم اومد که 207 روگرفتیم بفروشیم و 100 میلیون بداریم و ایکس 22 بگیریم
دوباره نجواها شروع شد : این ماشین بزرگه تو نمی تونی رانندگی کنی ،همش تصادف می کنی ، هزینهاش زیاده ,از پارکینگ نمی تونی ببری بیرون ، خونه مامانت بری جای پارک نداری ،ومهم تر 100 میلیون کم داری
ولی من باز دوباره ادامه دادن به گشتن تو دیوار و نگاه کردن قیمت و آپشن ها و تفاوت ها
تا اینکه 7/28 ماشین 207 تحویل گرفتیم و اومد تو پارکینگ ،چقدر لذت بردم از داشتن این ماشین و چه حس خوبی داشتم چقدر راحت بودم و دوست داشتم این حس و حالم
از ماشین استفاده نکردیم تا بفروشیم برای 100 میلیون منتظر بودیم قرعه خونگی که 100 میلیون هست به ما بیفته و با خودم گفتم بیفته میگیریم ایکس 22
و از اونجایی که حدس می زنید این قرعه به ما نیفتاد ولی من هنوز خسته نشده بودم
وقتی که قرعه به نام من نیفتاد خیلی ناراحت شدم و همسرم به خاطر اینکه منو خوشحال کنه گفت که از مدیران خودرو میگیریم 50 تومن کم داشتیم و همسرم گفت جورش می کنم این اتفاقات برای 5 آبان بود و من خوشحال شدم ولی ته قلبم از هزینه هایش می ترسیدم و امروز که به برادرم گفتم اونم گفت 207 بهتره و در نهایت همسرم هم گفت 207 سوارمیشیم و تمام .
دارم فکر میکنم که این ترس من باعث شد 6 سال سوار پراید بشم و الان هم این اتفاق افتاد
هرچند که خیلی ناراحت نیستم ، به خدا گفتم حتما باید تکامل طی بشه ،حتما الان موقش نبوده و می دونم خداوند بهترین ها رو برام رقم زده
و از الان به فکر خرید ماشین سوناتا هستم
ممنون استاد عزیزم
این تجربه رو نوشتم که یادم باشه که تکاملم روطی کردم و هر روز یک قدم رشد کردم
اولش خیلی سرعت تغییر کمه، ولی تصاعدی تغییرات هم بزرگ تر میشه
خدایاشکرت بابت این که دوباره هدایت شدم به دیدن این بهشت زیبا
خدایا بارالها شکرت بابت دیدن پارادایس زیبا
خدایا شکرت بابت وجود استاد عزیز و این همه آگاهی که برای ما دارن
پروردگارا شکرت بابت وجود خانم شایسته عزیز و اینکه اینهمه با عشق فیلم میگیره و برامون میگذارند
خدایا شکرت بابت این که واقعا این همه ذوق و شوق و آرامش و خوشی رو دیدم و همه میتونن همینقدر ریلکس و در آرامش در کنار هم تفریح کنند
بارالها شکرت بابت این بهشت بی نظیر از همه لحاظ از محیطی آرام برای شنا کردن و لذت بردن در آب
خدایا هزاران بار شکرت
وخدایا شکرت از این نشانه امروز من ،واقعا من رو برد به 15 سال پیش که شرایط زندگی من چی بود الان شرایط زندگیم رو میبینم چقدر بهبود یافته و خدا رو هزاران بار شکر بابت این تکامل….
الهی شکر بابت این که من امروز با همسرم دوره دوازده قدم رو تهیه کردیم و اینکه عالی هست و بی نظیر….
خدایا شکرت بابت همه چیز بابت اینکه تا به امروز هدایت شدیم به مسیری عالی و بی نظیر
خدایا هزاران بار شکرت از بابت این همه نعمت که به زندگی من وارد کردی و اگر روزها و شبها سر به سجده بگذارم باز کمه
خدایا شکرت و هزاران بار شکرت بابت آشنا شدن با سایت استاد عزیزم.
ما خانوادگی هر روز ظهر و هر شب از قسمت های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا سایت بی نظیر استاد میبینیم و لذت میبریم واقعا بی نظیر هست
به نام رب و فرمانروای جهان هستی
سلام استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته مهربون
این فایل نشونه امروز من بود که از خداوند برای کل زندگیم خواستم(روابط،سلامتی،کسب و کار)
و خیلی جالبه مثل دیروز که کتاب سوم رویاهایی که رویا نیستند اومد امروز هم فایلی اومد که توضیحات انتخابیش توسط استاد توضیحاتی بود راجب کنترل کانون توجه
و جالبه این پیام رو از طرف خدا زیاد دریافت میکنم که کانون توجهت رو کنترل کن،حست رو خوب نگه دار اونم به شیوه های مختلف
و منطقی هم هست
آدم وقتی توجهش روی نکات مثبته و به هرچیز از زاویه ای نگاه میکنه که احساس بهتری رو بهش بده الهاماتو دریافت میکنه و ایده ها بهش میرسه و در مدار خواسته هاش قرار میگیره
بعضی وقتا انتظار یه چیز عجیب غریبو دارم یا مثلا فکر میکنم خداوند باید یه الهام عجیب غریبی رو بهم بگه بعد همیشه و هربار سوپرایز میشم که نه بابا همه چیز خیلی ساده تر از این حرفاست
به قول دوستمون با همین کنترل کانون توجه آدم یه جوری هدایت میشه که نه از شرایط بد به خوب بلکه از خوب به عالی و عالی تر حرکت کنه
شما تصور کن تو ایران شمال کشور ویلا داشته باشی و توپ توپ زندگی کنی بعد تو مسافرت یه جایی در ترکیه بری از ویلای شمالتم بهتر و بعدش تو فلوریدای آمریکا در جایی زندگی کنی که قابل مقایسه با این دوتا نباشه!!!
خیلی نکته مهمیه و اینارو برای خودم مینویسم که یادم باشه همیشه اصل چیه
آدم تو این ویدیو میبینه استاد داره عشق میکنه موقع کارش داره حال میکنه و همینطور زندگیش بهتر و بهتر میشه و باید از خودش بپرسه چطور و چرا و اینهارو تبدیل به دلیل و منطقی کنه تا احساساتشو و ذهنش رو کنترل بکنه و از زاویه ای به مسائل نگاه کنه تا احساس بهتری رو تجربه کنه
به شخصه گاهی دلایلم برای کنترل ذهن سست میشن و نوشتن این نظر و مرور کردنش باعث میشه این اتفاق کمتر بیوفته هم واسه من هم واسه شما رفیق خوبم که داری نظر منو میخونی
احساس خوب و اون دیدگاه قدرتمند در نهایت میشه هدایت شدن به مسیر درست،به مسیر بندگانی که خداوند به اونها ثروت و نعمت داده و آسان شدن برای آسانی ها
دیدگاه قدرتمند کننده که باعث احساس خوب میشه باعث میشه آدم راحت تر خودشو بپذیره و به همین واسطه ترمزهاشو راحت تر پیدا کنه و در کنارش باورهای حمایت گر بیشتری رو بسازه
احساس خوب باعث میشه آدم این چند صباحی رو که در دنیا هست راحت تر زندگی کنه و لذت ببره
داشتم یه فایلی رو گوش میدادم که استاد میگفت اگر برگردم اون موقع بیشتر لذت میبرم از مسیر و بیشتر ریلکس میمونم
این یه جرقه ای رو توی ذهنم زد که علی اجازه نده سرت به سنگ بخوره تا این نکته رو متوجه بشی و از کسی که این جاده رو آسفالت کرده و این مسیر رو رفته اینو بگیر و گوش بده بهش و از مسیرت لذت ببر برای حال خوبت و رسیدن راحت تر به هدفت چون در نهایت اهداف برای لذت بردن و خوشبختی ما هستن،خوشبختی پایدار و لذت همیشگی نه چیزهای زودگذری که عملا توهم لذت رو به ما میدن و در نهایت به پوچی منجر میشن
لذت واقعی و اون خوشبختی مارو به خدا نزدیک تر میکنه و خب چی بهتر از این؟چی بهتر از اینکه آدم بدونه همه چیز اون کنترل ذهن و کانون توجه و ایمانه است؟همه چیز باوره است؟
جالبه مکاتب و ادیان مختلف سر این موضوع هم نظرن که نشون میده این اصل چقدر اعتبار داره منتهی استاد خیلی ساده و کامل و درستوحسابی بدون اضافه کردن چیزای فرعی این موضوع رو درس میده و آدم کیف میکنه از کیفیت مطالب
اونجاییش جالب تر میشه که همه این ایده ها الهامیه
یعنی خداوند گفته استاد انجام داده
ببینید چقدر استاد با خداوند تقسیم کار کرده
بنازم استاد بنازم
هم برای شما هم برای خانم شایسته بهترین هارو آرزو میکنم
چه بچه های نازنین و زیبایی
چقدر عالی که انقدر راحت دارن بازی میکنن چقدر راحت بدون ترس میپرن و از این اب بازی لذت میبرن و پدر و مادراشون و بزرگترها را من ندیدم در واقع بچه ها برای خودشون سرگرم هستن
و در تاریکی پریدن در دریاچه واقعا متفاوته و واقعا شجاعت مبخواد
چقدر خوب اموزش دیدن که هم شنا بلدن هم نمیترسن و حتی اونها که کمی ترس داشتن هم بخاطر شجاعت بقیه پریدن
اینجا میشه چرخه دوست و روابط روی رفتارمون دید وقتی همه دوستات یک کاری انجام بدن حتی اگه بترسی هم انجامش میدی چون میبینی که تونستن و الگو میشن و دقیقا این بچه ها علتیکه انقدر خوب رشد کردن الگو قراردادن همدیگه هستن حتی برای کمپ زدن هم این حس رقابت و اینکه منم میتونم باعث شده انقدر عالی بشن و پیشرفت کنن
یک چیز مشهود در هر دو خانواده امریکایی بود خانواده رایان و این خانواده، بزرگسالان کازی به رفتار بچه ها ندارن و دخالت نمیکنن امر و نهی نمیکنن مواظبت نمیکنن نگهداری نمیکنن خدمات نمیدن غذا نمیپزن و اشپزی که مخصوص بچه ها باشه یا رسیدکی مخصوص بچه ها نیست در واقع خیلی مستقل هستن و حتی خانواده ها هم لذت میبرن
انقدر برای من متفاوته که ذهنم میگه چطور مادرهاشون نگرانشون نمیشن چطور الان بدون استرس رفتن سراغ کارهای خودشون و چطور ذهنشون منفی نمیشه
و این ریشه در یک فرهنگ داره که متاسفانه ما زیاد دازیم انقدر که ما میگیم خدا محافظ ما، خدا نگهدار ما هست اونها نمیگن اما در عمل ما همش نگرانیم و اونها اسوده
یعنی ایمان واقعی به خدا را اونها دارن نه ما
من هر بار به خودم باید یاد اوری کنم نترس خدا هست
نترس خدا کنارته
و با تمرین یکم بهتر شدم
ممنون استاد و مریم جان عزیز که این الگو های عالی نشونمون میدین
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
تحسین کردن خوبیهای دیگران خودش قابل تحسینه
استاد شایسته عزیز و استاد عباس منش عزیز،دارید تحسین میکنید و وادار میکنید بچه ها بپرن
جایی که شما پریدین و لذت بردین و دوست دارید دیگران بپرن و لذت ببرن.
اما چند دسته آدم وجود داره یکی یه کم فکر میکنه و بعد میپره و یکی بدون فکر کردم میپره و یکی هم بزور باید چسبید و اونو انداخت و دیگری هم هرگز نپرید و لذت نبرد.
به هر حال عمر ماندن در پرادایس و کنار دریاچه هم مدتی داره و در این مدت فرصت هست بپری و وقتی مدت تموم بشه دیگه از کنار دریاچه میری و نمیتونی بپری.
پس بپر داخل ،اگر لذت نبردی دوباره نرو
هیجان انگیز بود و شور و حال بچه ها رو دوست داشتم.
شاید اگه اونجا یه نفر میگفت علیگیدور داره هیچ کدوما نمیپرسند ولی استاد گفت هیچی نگو.
واقعا بعضی اوقات تمساحی وجود نداره و ذهن تمساح رو برامون بوجود آورده و تو باید به ذهنت غلبه کنی.
محیط بچه ها چقدر تمرکز بر لذت داشت و برای ما تعجب برانگیزه ،ببینید چقدر رشد در محیطها باعث باورهای درست یا نادرست میشه؟!
استاد جان ارتباط گیری شما عالیه،باورهای ارتباطی تون عالیه .
قرار نیست پیش فرضهای نادرست جلو رابطه درست ما رو بگیره
خیلی آزادیهای مالی،زمانی،مکانی،ارتباطی تون رو تحسین میکنم.
خیلی اون عزت نفس و احساس لیاقت که از درون ساخته شده رو تحسین میکنم
خیلی دوست دارم تمام آزادی ها رو داشته باشم و میدونم که باید تکامل طی بشه و میدونم که باید ایمان و تقوا رو در خودم زیاد کنم.
امروز سوره احزاب روزیم شد و خوندم و چه منطقی داره و چه قشنگ خدا میگه همه چی منم و چقدر زیبا با توکل و صلاه کردن میتونیم به او نزدیک بشیم.
امیدوارم روزی برسه بر همه موانع ذهنی غلبه کنم و جنسی از ایمان در خودم بوجود بیارم که من باشم و خدا و بعد خدا باشه و بس.
خدایا تو برای ما کافی هستی،خدایا ایمان ما رو زیاد و تقوی رو در مغزمون بوجود بیار.
قلب پر از خدا و مغز خالی از غیر خدا میتونه کن فیکون کنه
استاد عزیزم مثل پرژکتور برامون نور رو روشن کردید و هدایت شدیم و از خدا براتون خیر میخام.
خدا نگهدار هدایتگرتون باشه استاد شایسته عزیز
سلام به بهشت و بهشتیان
وای شما نمیدونید واقعا این سریال با مغز من چه کرده بی نهایت ازتون سپاسگذارم یعنی بسیار بسیار غذای خوبیه برای اروم کردن ذهنم خدایا شکرت مرسی مریم عزیزم حتما خیرش به شما برمیگرده
بریم سراغ سریال وای که چقدر لذت بردم با لذتاتون اتفاقا منم همین چندوقت پیش استخر بودم و این دفعه مثل سری های قبل ترسم یکم کمتر بود و الان که میدیدم بچه ها شیرجه میزنن کاملا حسشون و لذتشون رو درک کردم حتی حس اون دختر بچه ای که اولش میترسید و مقاومت داشت بعد دیگه خودش میپرید نمیشد از اب جمعش کرد :) چقدر افراد موفق میتونن الگوی خوبی باشن حتی فردی که قبلا یه کاری روکرده مثلا همین دختر بچه که اولش میترسید وقتی دید اون یکی دوستشم میترسیده و از قضا اونم پریده تو اب راحت تر اعتماد کرد و پرید من خودمم با همین الگو یکم ترسم از اب ریخت وقتی با دوستم اولین بار پریدیم تو استخرو هیچوقت یادم نمیره از همونجا استارت خورد
چقدر لذت بود تو فایل چقدر شادی چقدر حال خوب همه داشتن لذت میبردن دمتون گرم عاشقتونم
بنام خدایی که هرلحظه با من است دردرون من است ،ومرا در هرلحظه به سمت خواسته هایم هدایت میکند ،بنام او که هر چه دارم از اوست
سلام به استاد ارجمندم ومریم بانوی زیبا ودوستان بهشتی ام
خدایا تو را هزاران هزار بار شکر وسپاس بخاطر یه روز ویه فرصت دیگه
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر رزق بی حسابی که هرروز از بی نهایت طریق وارد زندگی ام می کنی
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر سلامتی جسم وروحم به خاطر جسم قدرتمندم وروح خدایی ام
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر وجود عزیزانم
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان الهی ام وبودنم در این مکان الهی
ای جانم من عاشقتم مریم جان که با عشق میگین آقا بچه ها را هوایی کردواستاد عزیزم که با یه احساس فوقالعاده در تایید میگه آره الان موقعه اش هست که بپرند تو آب ولذت ببرند
خدای من این آواز پرندگان در لابه لای درختان سرسبز وزیبای این بهشت زیبا وشور واشتیاق بچه هابرای تجربه کردن لذت شنا در این دریاچه آبی چه حس فوقالعادهای دارد خدایا شکرت به خاطر این حد از نعمت وثروت وفراوانی آن در جهان
ای جانم که این دوست جدیدمون هم با خوشحالی میگه دوتا ماهی گرفتم وچقدر خوشحال هست وبچه هایی که با عشق مشغول لذت بردن از این فضا هستند
خدای من ماهیها را نگاه که به قصد خوردن غذا میان ولی شکار میشوند
ای جانم این دختر خانم با مائو آبی که قبل از همه آماده شده عجب اعتماد به نفسی دارد احسنت
خدای من پسرا که به ترتیب داخل دریاچه میپرند چه ذوقی می کنند
ای جانم استاد جان هم به پسرا داخل دریاچه ملحق شد ولکسین را هم تشویق میکند تا داخل آب بره وچه شجاعانه وبدون کوچکترین ترسی این کار را انجام داد وبه بقیه داخل آب ملحق شد چه لذتی را دارند تجربه می کنند خدایا شکرت انرژی قطره قطره آب را با تمام وجود جذب می کنند وذوق می کنند ومیخندند
خدای من خانم ریگ چه بامزه میخنده ودرمورد عمق دریاچه از مریم جان سوال میکند
خدای من هاپو را نگاه که جلیقه نجات تنش کردند با اینکه داره اوضاع را بررسی میکنه ولی هنوز مردد هست که بپره یا نه
خدای من این دختر خانم که مائو سورمه ای با نوار آبی پوشیده بود من رو یاد مواقعی انداخت که خودم را از خیلی لذت ها محروم میکردم چرا که به شیطان اجازه می دادم از روزنه ترس در وجودم رخنه کند با اینکه با تمام وجود دوست داشتم بعضی کارها را تجربه کنم ولی تا ترس با من بود اجازه این تجربه را به من نمی داد چون قلب انسان یا جایگاه ترس هست یا ایمان وتوکل ووقتی من بترسم نجواها کنترل مرا در دست می گیرند
ای جانم لکسین چه شیرجه ای زد ایول به این شجاعتش احسنت به این اعتماد به نفسش ووقتی مریم جان ازش خواست دوباره بپره با کمال میل اینکار را انجام داد
واستاد جان که استاد تحسین کردن هستند
وآن دختر خانم که هنوز مردد هست ونتونسته بر ترسش غلبه کند
ای جانم بقیه بچه ها آمدند خدای من که با هر بار پرش داخل دریاچه انگار براشون عادی میشود ودفعات بعد راحت تر وبا حرکات متنوع تر این کار را انجام می دهند
عاشقتم مریم جان که آمدید تا چراغ را برای بچه ها روشن کنید
خدایا شکرت که با نصب این پروژکتور سطح دریاچه آنقدر روشن شده که گویا روز هست
خدایا شکرت که روز به روز جهان در حال گسترش هست و ثروت ونعمت روز به روز در حال بیشتر شدن
الان بهتر درک میکنم این جمله که در هرلحظه خداوند بیش تر از آنچه نیاز بشر هست ،نعمت می آفریند
همه با کلی وسایل آمدند تخت موقتی تاشو ،کوله های متعدد ،تخت پادشاهی …… واینها همه نشانه هایی است بر این باور که ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان است وبا ثروتمند شدن به گسترش جهان کمک می کنم
خدای من سطح دریاچه عین روز روشن روشنه وبچه ها چه لذتی را دارند تجربه می کنند فارغ از جنسیتشون فقط دنبال تجربه شادی ولذت بیشتر هستند
وآن دختر خانم احسنت بلاخره بر ترسش غلبه کرد وبه کمک دوستش وتشویق استادجان ومریم جان داخل آب پرید وبرای دفعات بعد اینکار براش راحت تر شد چون متوجه شد این ترس فقط یه توهم بود که میخواست او را از این تجربه لذت بخش محروم کند
خدایا شکرت…شکرت…شکرت
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
چقد زندگی میتونه لذت بخش باشه
عاشقتونم
سلام ب همه
دوستمون نوشته بود همیشه میتونه زندگی لذت بخش تر و لذت بخش تر بشه
عاشقتم تحسینت میکنم با این نگاه قشنگت
جدیدا چن وقتیه ک وقتی از خودم سوال میپرسم که از زندذگیت راضی هستی –بعد در جواب به خودم میگم هرگز فک نمیکردم زندگی اینقدر لذت بخش و ساده باشه
بعد نجوای شیطان میگه چرت و پرت نگو
در جوابش الهام خداوندم مجبور میشه برام منطقیش کنه که چقدر ساده و لذت بخشه
فک میکنم بهم میگه ک
حسام یادته دور اولی ک سریالها رو میدیدی تقریبا یکسال پیش آرزوت بود توی همچین جایی باشی و آب تنی کنی و شیرجه بزنی توی دریاچه
جواب خودمو میدم و میگم خوب ک چی
خدا در جوابم میگه ک الان توی اون استیت هستی یا نه یعنی الان مشابهشو داری یا نه
میگم تقریبا
خدا جون میگه بیشتر توضیح بده
بهش میگم پارسال من سریالها رو میدیدم بعد از چن وقتش شهرداری مرکزی ستاد اعلام کردن کارمندا میتونن برن استخر فلان رایگان شنا کنن
منم اوکیش کردم و الان توی اون استیت هستم ک هفته ای دو بار با بابام میریم استخر و کلی لذت میبریم
یعنی اون قانونی ک استاد میگفتن تمرکز به همراه چاشنی لذت و احساس خوب
واقعا ک ب من جواب داده
من توجه کردم و لذت بردم از آبتنی استاد
جهان هم وظیفشو انجام داد و هدایتم کرد ب استخر
آخه خدا جون قربونت برم – فدای چشای خوشکل و درشتت برم –
ببوسم همه جای قشنگتو
خدا جون آخه چقد آسون گرفتی برا من
تا این حد آسونم کردی ک
من توی خونه میشینم و لم میدم و لذت میبرم
از اونطرف مقدمات هدایت به لذت بیشتر رو اوکی میکنی
به خودت قسم ک اگ پیشم بودی و جسم داشتی صد تا بوس به همه جای بدنت میکردم
اینقد ک عاشق مهربونیت شدم
البته اینکه آسون گرفتی
طبیعیش هم همینه
یعنی چی
طبیعی اینه ک ثروت و سلامتی و شادی و خنده و تفریح ب راحتی وارد زندگیم بشه
طبیعی اینه ک از ارتباطاتم لذت ببرم از کسب و کارم لذت ببرم
و غیر طبیعی اینه ک سختی بکشم
چرا؟؟؟
چون هیچ پدر و مادری نیس ک بچه شونو به زجر و بد بختی بندازن
تمام بابا و مامانا بچه هاشونو عاشقونه دوس دارن و تمام امکانات رو رایگان در اختیارش میزارن
تو ک از پدر و مادر مهربونتری
خدا جون امروز تصمیم دارم سکوت کنم جاهایی ک باید سکوت کنم و از نشتی انرژی جلو گیری کنم و توجهمو بزارم روی جمع کردن انرژی بیشتر
کمکم کن
عاشقتم
و دست آخر اینکه خدا جون
دیروز ک هدایتم کردی ب استخر
چقدر انرژی داره این آب
چقدر لذت بخشه این آب
چقدر این رنگ آبی کاشی های آبی ته استخر انرژی داره
عاشقشم
چقدر فضا فضای خنده و شادی و بازیه برام
چقدر آب روی پوست دستم نرمه
چقدر وقتی شنا میکنم انگار همه چیز آب به تسخیر من در اومده
آخه نمیفهمم مگه خدا جون تو توی آب چی گذاشتی ک وقتی من میرم استخر اینقدر حالم خوب میشه
عاشقتم
سلام به استاد جانم و خانم شایسته عزیز
و همه دوستان عزیزم
چقدر دوست دارم فایل های زندگی در بهشت رو (اوایل درکی ازشون نداشتمو نگاه نمیکردم)ولی بعد از دیدن یکی دوقسمت دیدم چه ورودی هلیی داره به ذهنم میده چه خواسته هایی رو داره درمن ایجاد میکنه همش لبخند رو لبمه در طول دیدن ایناو گفتم خوب پس دیگه چی میخوای؟ وبه جای رفتن تو شبکه های اجتماعی و ورودی نامناسب دادن به ذهنتو وقت تلف کردن اینارو ببین
خدای من چقدر پرادایس قشنگه چقدررر دوست دارم از نزدیک ببینم اینجارو
چقدر این حس در وجودم شکوفا تر شد که بیشتر به طبعیت و نعمت های اطرافم توجه کنم
خداشکرت خدایا صدهزار بار برای دیدن زیبایی هات شکرت
این آبی که توش شنا میکردین چقدر دماش مناسب بود که حتی میشد تو شبم داخلش بود
و اون دختر با مایو آبیش چقدر حرفه ای بود در شنا چقدر من شنا کردنو دوست دارم یعنی هربار که به زادگاه پدریم میرم پدربزرگم یه استخری داره تو فضای باز و من اونجا انقدر سعی و تلاش میکنم که هی مهارت های جدید شنا کردن رو یاد بگیرم و واقعا هم خیلی روی اعتماد به نفسم رو حال خوبم یعنی اصلا طوریه که تا شب خبری از نجواهای.. نیست اصلا زمانی که دارم خوش میگذرونم و حالم واقعا از قلبم خوبه خدام بیشتر هوامو داره همش احساس بهتر میاد تو همون زمانا مشتری هاو ثروت هم هی برام میادو و این حرف لستاد که حال خوب اتفاقات خوب واقعا درک میشه و اینجا این خنده هاو خوشحالی های داخل آب افتادنو از ته قلبم حس میکردم و حالم واقعا خوب میشد خدایا شکرت
و این نکته که اون دختر با مایو مشکی چقدر ترسش باعث شد تا ساعتها لذت نبره و یاد این موضوع افتادم که گاهی یه سری مسائل رو انقدر برای خودمون بزرگ میکنیم که نمیتونیم از اون موقعیت به اون خوبی استفاده لازم رو ببریم
و چقدر زیبا که اومدن کمکش کردن و پا روی ترسش گذاشت و هی میخواست تکرارش کنه و هربار داشت براش آسون تر میشد و نشون میداد پا تو دل ترس ها چقدر اعتمادبه نفسمون رو بالاتر میبره چقدر حس بهتری به خودمون داریم
وای خدای من چقدر مرتب وسایلشون رو چیده بودن هرکس منحصر به خودش و یاد مادرم افتادم که توی مسافرت ها انقدر باید به ما لباس میداد و جمع میکرد و…که خودش عملا مسافرتی نبود براش ولی زمانی که همه مسئولیت زندگی و کارهای خودشونو بپذیرن میشه نتیجه اش این هماهنگی و این لذت های بی انتها
خداوندا هزاران بار برای دیدن زیبایی هایت سپاسگزارم
درپناه خدای خالق باشین:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
قَالَ اللَّهُ هَٰذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ ۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۚ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿١١٩﴾
خدا فرمود: این روزی است که راستان را راستی و صدقشان سود دهد. برای آنان بهشت هایی است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، همیشه در آن جاودانه اند، خدا از آنان خشنود و آنان هم از خدا خشنودند؛ این است رستگاری بزرگ.
لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِیهِنَّ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿١٢٠﴾
مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست، فقط در سیطره خداست، و او بر هر کاری تواناست.
===================================
نشانه ی امروز من به تاریخ ١5/٨/١4٠٣
سلام به استاد عباسمنش عزیزم
سلام به استاد شایسته جانم
سلام به یاران غار حرای من
خداروصد هزار مرتبه شکر برای یک روز فرصت زندگی دیگه،برای اینکه بیدار شدم،زنده م،نفس میکشم،سلامتم و هنوز فرصت خلق زندگی دلخواهم رو دارم .خداروشکر برای نور قشنگی که از پنجره داره میتابه توی خونه،خداروشکر برای نعمت شکرگزاری و بوسیدن کله ی خدا،خداروشکر برای روشنی قلبم،برای روح به پرواز درومده،برای فاصله گرفتن از مسیر مقاومت ذهنی و حرکت در صراط المستقیم،خداروشکر برای همین لحظه،همین حالا،همین امروز ،خداروشکر برای نعمت آیه های قرآن ،خداروشکر که خدا قسم خورده به جایگاه ستارگان که این کتاب کریمه،عظیمه،که حرفای خود خدا توشه!خداروشکر که تو قرآن همه ش میگه با توحید هم این دنیا تون بهشت میشه هم آخرتتون،خداروشکر برای نعمت هدایت شدنم به سایت استاد،خداروشکر برای نعمت سریال زندگی در بهشت ،برای بهشتی که نهر ها زیر خونه ی چوبی قشنگ استادم روانه …خداروشکر که دارم وعده ی صدق الهی رو میبینم و لذت میبرم ،خداروشکر که همممه چیز خوبه …
خدایا مرسی که نزاشتی گم بشم،خدایا مرسی که دوباره دستامو سفت گرفتی،خدایا شکرت که دوباره دیدمت …لابه لای دست های گره خورده ی نیلا نیکا وقتی دارند باهم میرند مدرسه،وقتی میگن مامانی تو همینجا وایسا ما رو نگاه کن ،این تیکه رو خودمون تنهایی بریم،بعد همون یک تیکه رو ده بار برمیگردن پشت سرشون رو نگاه میکنند مطمئن بشند من اونجا وایسادم …خدایا شکرت که همیشه پشت سرمون مراقبمون وایسادی،خدایا شکرت که حتی اگر ما برنگردیم عقب و نگاه کنیم،تو حواست هست و جایی نمیری،خدایا شکرت برای سلامتی پدر و مادرم ،برای اینکه مامانم حتی از منم زودتر بیدار میشه و صبحونه ی بچه هارو با عشق آماده میکنه،خدایا شکرت که بابام وقتی میخنده صورتش چال میفته،خیلی چال صورتش رو دوست دارم ،خدایا شکرت برای سلامتی مادربزرگم که سقف خونه ش پناه من شده،خدایا شکرت برای ثروت پدربزرگم که حتی وقتی خودش نیست خیرش داره به نسل های بعدش میرسه،خدایاشکرت که یک اتاق بزرگ دارم با کلی امکانات …رایگانِ رایگان…
خدایا شکرت که بهم کارت بانکی دادی و خودت شارژش میکنی،خدایا شکرت که به قول شهرزاد جان منو کارمند خودت کردی،خدایا شکرت که برای این آزادی زمانی که همه ش از آن خودته،خدایا شکرت برای این تنهایی توحیدی دلچسب،خدایا شکرت که کلی فایل دارم بهش گوش بدم،خدایاشکرت که کمکم میکنی با عشق خودت کتابمو بنویسم ،خدایا شکرت که بازهم میتونم باهات حرف بزنم و باهات بخندم ،باهات برقصم ،باهات تموم زندگیم رو پر از نور کنم،خدایا شکرت که همیشه منو دست بهترین هات میسپاری،خدایا شکرت برای تموم رفیق های توحیدی قشنگم،خدایا شکرت که هر طرف زندگیم رو نگاه میکنم نور تورو میبینم ،خدایا شکرت که دیشب مادرم سفت بغل کردم و بوسیدمش و گفتم عاشقتم مامان رب اناری،اسفناجی،گل کلمی:) آخه مامانم همیشه برای خودش پروژه داره …یک روز داره تو حیاط رب انار درست میکنه ،یک روز در حال تفت دادن اسفناجه،الانم مشغول ریختن شورِ گل کلم و یارم مسی :) هرچقدرم میگم مامان انقدر خودتو اذیت نکن میگه دوست دارم همه چیز دست پخت خودم باشه …لذت میبرم وقتی شما ازش دست پخت من میخورید…با اینکه کمرش درد میکنه ولی از عشق خانواده از صبح تا شب در حال کاره،الانم با بابا رفتن به باغشون سر بزنن…خدایا میگم تو که این عشق رو تو دل مامان ها گذاشتی،پس خودت چقدر عاشقی؟خودت چقدر مهربونی؟خدایا عشق تو در تصور من نمیگنجه…
خدایا ازت ممنونم برای حمایت پدرم،برای اینکه قلبشو برام نرم کردی،برای اینکه تموم قد داره از خانواده حمایت میکنه،یک وقتایی میبینم نیلا نیکا یک جوری سفت بغلش کردن و دارند از سروکولش بالا میبرند میگم کاش منم میتونستم انقدر محکم بغلش کنم،ولی خب هنوز به مدارش نرسیدم ،بازم خداروشکر که نیلا نیکا میتونن طعم آغوش پدرونه ش رو راحت بچشن…چند روز پیش نوشته بودم اگر قرار باشه فردا بمیرم،یکی از کارهایی که دوست دارم انجامش بدم اینکه برم چال صورت بابامو ببوسم،همون روز مشغول کارهای خونه بودم ،دیدم نیلا محکم بغلش کرده و داره کلی چالشو میبوسه،گفتم خدایا شکرت که آرزوم رو برآورده کردی،لذت این بوسه به جان منم رسید.
خدایا شکرت برای چشم های که از شکرگزاری تو خیسه،خدایا شکرت که تموم دار و ندارم از آن توعه،خدایا شکرت که انقدر زندگیم رو پر از نعمت کردی،خدایاشکرت که سه ساله دارم هوای مهربونیت رو نفس میکشم،خدایاشکرت که قدرت فقط دست توعه،خدایاشکرت که این قدرت رو به منم امانت دادی،خدایاشکرت که اجازه دادی به این دنیای مادی بیایم و این قدرت رو تجربه کنیم و باهاش هرچی که دوست داریم خلق کنیم.خدایاشکرت که منو از بدنه ی جامعه جدا کردی و اجازه دادی تو مسیر السابقونت حرکت کنم،خدایاشکرت که هر روز برام کلی نقطهی آبی پربرکت میاد،خدایاشکرت که انقدر اینجا همه چیز خوبه،خدایاشکرت که هنوز میتونم بنویسم،خدایا شکرت که بازم اجازه ی وصل شدن دادی،خدایا تو نباشی من چیکار کنم؟اگر میزاشتی تو بازار گم بمونم و دیگه پیدات نکنم چی؟اگر تاریک میموندم و تاریک از دنیا میرفتم چی؟اگر قبل مردنم دیگه نمیتونستم باهات حرف بزنم چی؟اگر دیگه بهم اجازه ی شکرگزاری نمیدادی چی؟خدایا هرچی دارم مال توعه،من چی داشتم از خودم ؟مگه من یک سلول تو دل مادرم نبودم تو بهم همه چیز دادی؟ مگه چشم هام رو خودم ساختم ؟دستامو چی؟این قلبی که داره منظم میزنه چی؟! خدایا تو صاحب منی،تو خالق منی،تو نفس منی،تو زندگی منی،خدایا هیچ کس نباشه و هیچی نباشه و تو باشی و تو باشی و تو باشی ….خدایا تو بهشت منی،تو زندگی منی،تو پدرمی،مادرمی،عشقمی،دخترامی،تو قلب مهربون بچه های سایتی،تو قدرت توحید استادمی،تو زیبایی خانم شایسته ای،تویی خدا…همه چیز تویی …خدایا نزار یک لحظه ازت دور بمونم باشه؟نزار دیگه گمت کنم باشه؟منو یک لحظه به حال خودم وا نزار باشه؟ آسمون آبی قشنگم،صدای جیک جیک پرنده ها،نور دلچسب خورشید پائیزی،هوای خنک آبان ماه،من همیشه و همیشه و همیشه به تو فقیرم.من به تو تشنه م.من رو برای خودت بخر،سرم رو همیشه جلوی خودت پایین نگه دار ،من رو از شر نجوای ذهن و شیطان نجات بده.خدایا برای همین لحظه،همین ثانیه،همین قلب روشن،همین صورت خیس اشک،همین جمله ها،برای همین جای زندگیم ازت سپاسگزارم.دوستت دارم خدا.دوستت دارم تموم دارو ندارم.تو بهترینی.
سلام سعیده جان
چه همزمانی جالبی
من اسلامشهر زندگی میکنم همین امروز داشتم حساب میکردم از 26 شهریور تا امروز روی دلنشین و نورانی پدر و مادر عزیزم که قائمشهر زندکی میکنن ندیدم …
با خدا حرف میزدم گفتم خدایا خیلی دلم تنگ شده برای پدرم برای خنده های پدرم وقتی به خنده هاش فکر میکردم دقیقا اون چهره ی پراز محبتش میومد جلو چشام ،گفتم خدایا دلم برای اون صدایی که موقع غذا خوردنش میاد تنگ شده چایی میخوره سوپ میخوره صدا میده میگم نکن میگه داغه آب میخوره صدا میده میگم نکن میگه سرده گفتم خدایااا قول میدم اینبار هیچی نگم فقط از صدای غذا خوردنش لذت ببرم گفتم خدایاااا دلم برای رقصیدنش اون قر دادنش و گردن زدنش تنگ شده گفتم خدایااااا دلم برای شوخیاش تنگ شده گفتم خدایاااا داداشم هفته ی بعد از کربلا میاد دلم میخاد یکی دو روزه برم و بابامو مامانمو محکم و سفت بغل کنم و در کنارشون لذت ببرم و برگردم گفتم خدایاااا برام جورش کن …
اونقدر دوستم دارن مخصوصا پدرم خیلی دوسم داره 6 تا بچه ایم درسته من آخریم اما خداجونم اونقدر قلب پدر و مادر عزیزمو برای من نرم کرده وقتی زنگ میزنم بابام گوشی مامانمو جواب میده میگه جون دلم جیگر من قلب من نفس من بابای من ، بابام بمن میگه هااااااا ، دو روز عجیب دلتنگ پدر عزیزم مادر مهربونم هستم روزشماری میکنم برم از نزدیک دست بوسشون و اوووففففف سفت بغل کنم یه ماچ صدا دار به صورت ماه و نورانی فرشته های زمینی کنم .
انشاالله خداوند سایه ی همه پدر مادرهای عزیز و همچنین پدر مادر عزیز شما و پدر مادر عزیز خودمو حفظ کنه انشاالله تن و بدنشون سالم و سلامت باشه …
با خوندن کامنت شما یاد حال و احوال خودم افتادم دوست داشتم منم بنویسم از لطف و محبت و کرامت خداوند برای دو نعمت گرانبهایی که در زندگیم قرار داد…
خدایــــاااا شــــکـــرت…
سلام زهره خانم،شب شما بخیر
امیدوارم حالتون عالی باشه.
من همون زمان پاسخ شما رو دادم و کلی راهنمایی و حتی آدرس پزشک در تهران برایتان نوشتم.
اما متاسفانه اجازه انتشار پیدا نکرد.
برایتان از خداوند مهربان شادی سلامتی خوشبختی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم و به خدای مهربان میسپارمتان.خدانگهدار.
سلام دوست عزیز سعیده جان ممنون بابت کامنت زیباتون کللی درس ازش گرفتم اینکه تو شکرگزاری تون به قول استاد ادا درنمیارین و از صمیم قلب سپاسگزار خدا هستین من سه بار متن شما رو خوندم هر بار اشک بی اراده از چشمانم جاری شد واقعا ما از خیلی چیزا تو زندگی مون سرسری ازشون رد میشیم بدون هیچ تشکری از خدا و چقدر نعمت ها داریم که حواسمون بهشون نیست و غافلیم. چقدر قشنگ حس و حال عاشقانه با خدا رو بهمون دادین خدایا شکرت که در این مسیر و خانواده و فرکانس و مدارات إلهی قرار گرفتم براتون بهترین ها را از خدا آرزومندم شاد و موفق باشید
بنام الله مهربان
سلام به سعیده نورانی وقشنگم
احسنت به تو که اینقدر بی نظیری
سعیده جان با هر سپاسگزاری که کردی منم سپاسگزاری کردم واشک ریختم با هر ذوقی که کردی ذوق کردم وآن حس ناب تجربه کردم سپاسگزاری صبح تو شد سپاسگزاری غروب من ازت ممنونم، ممنونم وچه جالب که منم صبح به خدا می گفتم این آزادی زمانی را تو برام ردیف کردی تازه دارم یاد میگیرم به جنبه های خوب ومثبت هر چیزی نگاه کنم
تا قبل از این تا مسئله ای پیش میومد ذهنم می گفت اگر سرکار بودی حقوقت چند برابر پول بازنشستگی ای بود که الان به حسابت میاد،ولی گفتم خدا به من وعده رزق بی حساب داده و الان من تو خونه خوابیدم راحت وآسوده بدون هیچ دغدغه ای هر ماه کارتم شارژ میشه خدایا شکرت، اینا را تو برام ردیف کردی اگر به من وعقل من بود که هرروز میرفتم سرکاری که فقط منتظر یه تعطیلی بودم ولی تو ردیف کردی تا زمان بیشتری داشته باشم که معنای زندگی را درک کنم وتورا بهتر بشناسم ودر تاریکی نمیرم
سعیده جان با خواندن کامنتت از خدا خواستم یه روزی بتونم کتابت را داشته باشم وبا عشق بخوانم
خیلی دوست دارم
به دستان پرمهر رب العالمین می سپارمت
درود برشما خواهر گلم
چقدر قشنگ مینویسید
چقدر قشنگ باخدا حرف میزنید
چقدر زیبا کلمات را کنار هم قرار میدید.
واقعا ازاین ارتباط که با خدا دارید حسودیم میشه.
خیلی از کامنتهای شمارو خوندم
واقعا با خوندن این جملات و متنهای شما من احساس شعف شور و شوق را در وجود خودم میبینم. حسش میکنم.
من یقین دارم که خودتون در یک احساس فوقالعادهای هستید که این مطالب را مینویسید چون انرژی جملات و کلمات را میشه حس کرد.
واینکه خودتون چه احساسی دارید که این مطالب را مینویسید،
اینقدر شیوا و زیبا بیان میکنید من نمیتونم تصورش کنم، امیدوارم که یه روز تجربه کنم.
خدارا شکر میکنم که توی این مسیر هستم و این مطالب و نوشته های ارزشمند را میتونم بخونم.
از شما هم بسیار سپاسگذارم بابت اینکه وقت گذاشتید و این مطالب را نوشتید.
هرکجا که هستید در پناه خداوند مهربان سلامت تندرست سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام استاد جان
یک تجربه ای از خودم می خوام بگم ، چون ربط داره به اتفاقات این فایل
همه بچه ها با کمی ترسی که داشتن به خصوص دخترها پریدن تو آب و یک نفر بود که زمان برد تا به ترسش غلبه کنه وبپره تو آب
اتفاق الان منم دقیقا همین ترسه هست که باعث شد به یک خواسته ام که می خواستم بهش برسم ولی نشد
ماجرا از این قراربود که من یک پراید داشتم و همیشه دوست داشتم عوض کنم با اینکه از لحاظ مالی شرایط شو داشتیم پراید رو عوض کنیم ولی ترس هایی که در من بود مثل اینکه ماشین دیگه خرجش زیاده ، تو شهر این قدر شلوغه که همش بهت می زنند ، تو رانندگیت خوب نیست ، تو خانمی و آقایون تو رانندگی مزاح چشم میشن و باعث میشه تصادف کنی و …. و این ترس ها باعث شد 6 سال پراید عوض نشه
تا اینکه از اونجایی منم مثل این دختر دوست داشتم ماشین بهتر داشته باشم تا لذت ببرم ، در مرداد ماه خواهرم زنگ گفت ما می خوایم حواله 207 رو بفروشیم شما نمی خواین؟ من به همسرم گفتم و سریع گفت قبوله
ولی ما پول نقد نداشتیم و خواهرم از اونجایی که خیلی مهربونه و به کل پول نیاز نداشتن گفت شما تا 1 ماه تصفیه کنید و من اونجا خوشحال ترین بودم ولی ته قلبم همون ترس ها دوباره اومدومن تونستم کنترل کنم و سریع تقریبا نصف مبلغ ماشین رو فردا بهشون دادیم و بعد 3 هفته پرایدم فروختم و پولش دادم و کمی هم موند که مجبور شدم وام بگیرم (طبق صحبت استاد نباید قرض بگیریم ولی من گرفتم )
و نکته جالب از زمانی که پرایدم فروخته شد بازهم من ماشین داشتم تا اینکه اواخر شهریور بود که کل مبلغ 207 پرداخت شد و پراید هم به خریدار جدید تحویل دادم
از اپن روز من با اتوبوس ،مترو و تاکسی رفت و آمد می کردم که همین هم کلی برای من تجربه و حس خوب داشت مهم تربنش این بود که روی سایت تمرکز بیشتر گذاشتم و ساعت کمتری بیرون می رفتم ولی درآمدم بیشتر شده بود
تا اینکه بعد از 3هفته خرید ماشین جدید تو ذهنم اومد که 207 روگرفتیم بفروشیم و 100 میلیون بداریم و ایکس 22 بگیریم
دوباره نجواها شروع شد : این ماشین بزرگه تو نمی تونی رانندگی کنی ،همش تصادف می کنی ، هزینهاش زیاده ,از پارکینگ نمی تونی ببری بیرون ، خونه مامانت بری جای پارک نداری ،ومهم تر 100 میلیون کم داری
ولی من باز دوباره ادامه دادن به گشتن تو دیوار و نگاه کردن قیمت و آپشن ها و تفاوت ها
تا اینکه 7/28 ماشین 207 تحویل گرفتیم و اومد تو پارکینگ ،چقدر لذت بردم از داشتن این ماشین و چه حس خوبی داشتم چقدر راحت بودم و دوست داشتم این حس و حالم
از ماشین استفاده نکردیم تا بفروشیم برای 100 میلیون منتظر بودیم قرعه خونگی که 100 میلیون هست به ما بیفته و با خودم گفتم بیفته میگیریم ایکس 22
و از اونجایی که حدس می زنید این قرعه به ما نیفتاد ولی من هنوز خسته نشده بودم
وقتی که قرعه به نام من نیفتاد خیلی ناراحت شدم و همسرم به خاطر اینکه منو خوشحال کنه گفت که از مدیران خودرو میگیریم 50 تومن کم داشتیم و همسرم گفت جورش می کنم این اتفاقات برای 5 آبان بود و من خوشحال شدم ولی ته قلبم از هزینه هایش می ترسیدم و امروز که به برادرم گفتم اونم گفت 207 بهتره و در نهایت همسرم هم گفت 207 سوارمیشیم و تمام .
دارم فکر میکنم که این ترس من باعث شد 6 سال سوار پراید بشم و الان هم این اتفاق افتاد
هرچند که خیلی ناراحت نیستم ، به خدا گفتم حتما باید تکامل طی بشه ،حتما الان موقش نبوده و می دونم خداوند بهترین ها رو برام رقم زده
و از الان به فکر خرید ماشین سوناتا هستم
ممنون استاد عزیزم
این تجربه رو نوشتم که یادم باشه که تکاملم روطی کردم و هر روز یک قدم رشد کردم
اولش خیلی سرعت تغییر کمه، ولی تصاعدی تغییرات هم بزرگ تر میشه
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
الهی هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
بابت دیدن اینهمه زیبایی و نعمت
خدایاشکرت بابت این که دوباره هدایت شدم به دیدن این بهشت زیبا
خدایا بارالها شکرت بابت دیدن پارادایس زیبا
خدایا شکرت بابت وجود استاد عزیز و این همه آگاهی که برای ما دارن
پروردگارا شکرت بابت وجود خانم شایسته عزیز و اینکه اینهمه با عشق فیلم میگیره و برامون میگذارند
خدایا شکرت بابت این که واقعا این همه ذوق و شوق و آرامش و خوشی رو دیدم و همه میتونن همینقدر ریلکس و در آرامش در کنار هم تفریح کنند
بارالها شکرت بابت این بهشت بی نظیر از همه لحاظ از محیطی آرام برای شنا کردن و لذت بردن در آب
خدایا هزاران بار شکرت
وخدایا شکرت از این نشانه امروز من ،واقعا من رو برد به 15 سال پیش که شرایط زندگی من چی بود الان شرایط زندگیم رو میبینم چقدر بهبود یافته و خدا رو هزاران بار شکر بابت این تکامل….
الهی شکر بابت این که من امروز با همسرم دوره دوازده قدم رو تهیه کردیم و اینکه عالی هست و بی نظیر….
خدایا شکرت بابت همه چیز بابت اینکه تا به امروز هدایت شدیم به مسیری عالی و بی نظیر
خدایا هزاران بار شکرت از بابت این همه نعمت که به زندگی من وارد کردی و اگر روزها و شبها سر به سجده بگذارم باز کمه
خدایا شکرت و هزاران بار شکرت بابت آشنا شدن با سایت استاد عزیزم.
ما خانوادگی هر روز ظهر و هر شب از قسمت های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا سایت بی نظیر استاد میبینیم و لذت میبریم واقعا بی نظیر هست
الهی شکرت
الهی شکرت
الهی شکرت