https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-20 08:04:242025-04-03 18:03:24سریال زندگی در بهشت | قسمت 50
266نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
هر شنبه به بهانه ی روضه ی کوتاهی مهمان های خودمانی و تمیزکاری داریم …
اما دیشب تا تقریبا صبح برای کمک به برادرم در درسش بیدار بودم پس عادی بود که بدون نوشتن کار های فردایم خوابم ببرد …
از دیروزم رضایتمند بودم ..
اما از آنجا که پیش فرض مغزم روی شنبه های تمیز کاری بود …امروز فقط تمیز کاری کردم …
بماند که ظهر که پا شدم واقعا حوصله هیچ کاری را نداشتم …کمی غمگین به نظر میرسیدم چون انگار به یاد آوری خاطراتم دلتنگی ام بیشتر شد …دوباره کانون توجهم روی کسی بود که نمیخواستم اما با جون و دل تجربه ی دوست داشته شدن را با او داشتم …
چیزی که در این چند ماه فهمیدم این بود که من به آن فرد وابسته نشدم به حسی که به من می داد وابسته شدم و این از باور کمبود من است که فکر میکنم این چنین حس زیبایی را به علاوه آن رویا ها و فانتزی های خودم
که دوست دارم نمیتوانم از کس دیگر بگیرم …
کانون توجهم کم کم داشت مرا فلج میکرد…اعصابم خورد شده بود …
تا گفتم بگذار روی نشانه ام بزنم ..
و این صفحه امد …جملاتی که میخواندم گویای همان حسم بود …به من اخطار میداد که نباید رشد را فراموش کنم…نباید باور فراوانی را فراموش کنم …نباید هدف اصلی لذت بردن از تمام جنبه های زندگی را فراموش کنم
نباید قانون وفور و فراوانی خداوند را فراموش کنم …
با دیدن این همه شادی و انرژی و این بچه ها آنچنان شادی در من مثل گوله برفی رشد کرد که بعد از آن مثل فرفره با شادی خانه را جارو و پارو میکردم …
راستی امروز از امام علی چیزی آموختم …میانه روی در همه چیز …
کمی فکر کردم …این شعر را یادتان هست …
اندازه نگه دار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست …
کمی که فکر کردم دیدم ارتباطم با آن فرد به خاطر همین قطع شد …بیش از اندازه و طی نکردن تکامل …
چقدر این دو قانون مهم است …
راستی…
آن لحظاتی که آن دختر در آب نمیپرید و میترسید…چقدر خودم را درونش دیدم ..دقیقا من هم ..درباره ی یکسری ترس هایم… یا بهانه می آورم یا از آن فرار میکنم …
ایمان نشان نمیدهم…
هر بار در دلم به آن دختر میگفتم تو میتونی برو بپر …کاری به بدی هاش نداشته باش به لذت هاش فکر کن …بپر و آب بازی کن …و چقدر آن دختران و پسران را تحسین میکردم که فرا تر از شنا از کنار خانه …با آن حرکات نمایشی لذت پریدن در آب را تجربه میکردند…
خدایاشکرت …
به خودم گفتم باید دختر نترس و کنجکاو و فعال خودم را بهتر و بزرگ تر کنم تا تمام وجودم را در بر بگیرد …
راستی امروز اتفاقات خوب هم افتاد …
پیام دادن دوستی که کنار زاینده رود با او اشنا شدم و کلی منو تحسین کرد …
من رو
رفتارم رو
زیبایی ام رو
انرژی ام …
و امشب باز هم یه کاری که مدت ها بود در ذهنم بود و همان پریشب نوشتمش را انجام دادم …
امروز فهمیدم پولی که قرار بود به حساب بیاید واریز شده و چون مبلغش زیاده یک روز تا دو روز دیگه به دستم میرسه و دارم به خرید قدم اول نزدیک میشم …
خدایاشکرت …
خب برم پس درس هام رو اجرا کنم …7 تا خواسته با خدایاشکرت بنویسم و برنامه ی پیش فرض فردام رو بنویسم …عاشقتونم …
حتی بعداز چند سال دیدن این زیباییها انرژی مثبت تاثیر خودش را داره.
فراوانی و احساس خوب، شادی و نشاط،
بازی کردن و لذت بردن از زندگی، که در کامنت بسیار زیبا و تاثیرگذارِ خانم( پریا)که در بالا خوندم واقعا لذت بردن و درسها جدیدی برام داشت بسیار عالی نوشته بودن.
این سوالی بود که چندین وقت هر لحظه از خودم میپرسیدم ولی چون قانون رهایی را رعایت نمیکردم یا شاید هم بخاطر اینکه در مدارش نبودم جوابم را نمیگرفتم.
وبا این کامنت کلی از سوالهایم جوابش رسید.
خدایا شکرت که لطف تو باعث شده درهایی( سایت استاد عباسمنش )به روی من باز بشه که هیچکس نمیتونه ببنده.
هرکجا که هستید در پناه خداوند مهربان سلامت وشاد، سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام الله هدایتگرم ب سمت زیبایی ها و خواسته هامون
سلام ب همگی
سلام ب استاد جان و مریم جون
عاقا سال نو همگی مبارک
خیلی وقته اینقدر ب لطف الله درگیر عشق و محبت و زیبایی و سفرم ک وقت نکردم کامنت بزارم
خدای من چقدر قانون جواب میده
واقعا خدایا شکرت بابت قوانین ثابت جهان
استاد تقریبا یک ماه پیش این قسمت رو دیدم و اصلا فکرشو نمیکردم هدایت بشم ب همچین جایی ک منم شیرجه بزنم اونم همینطور یک جمع دوستانه و شاد ک فقط لذت ببرم
استاد من از طریق عشق الهیم هدایت شدم با یک تور بریم جنوب ایران و استاد خداشاهده اینقدر زیبایی دیدم ک هنوز بعد ده روز برگشتن از اونجا قلبم هنوز از یادآوری این همه زیبایی و خوشی ب وجد میاد
استاد بخدا اگه تو بهمن ماه بهم میگفتن قراره بری واسه تفریح عید همچین جایی فک میکردم طرف مقابلم دیوونس، ولی واقعا استاد من رفتم
استاد من نمیدونم پولش چجوری جور شد ولی از در و دیوار پولش اومد
رفتم جزیره مارو ک معروفه ب مالدیو ایران ( دقیقا چند قسمت قبل شما رفته بودین با خانواده راین یک ساحل ک ماسه سفید داشت و دقیقا ماسه های جزیره مارو سفید بود)
استاد رفتم ساحل مکسر
رفتم گردنه عشاق
خدای من ساحل هایی ک میرفتم اینقدر آب زلال و زیبا بود ک ماهی از زیر پات رد میشد
اینقدر هتل زیبا بود دقیقا لب دریا
استاد رفتم تنگه بوچین دقیقا مثل اینجا شنا کردم
دقیقا شیرجه زدیم
و دقیقا منم میگفتم دوباره دوباره
خدایاااااا چقدر قانون دقیق عمل میکنه
بخدا من فقط با دیدن این صحنه ها ذوق کردم چون اصلا پول و شرایط رفتن ب مسافرت نداشتم ولی خدا ب ذوق کردنم پاسخ داد
استاد در طول عمر32 سالم همچین مسافرت بالذتی نرفته بودم
برای اولین بار با پول خودم برای خودم از عسلویه کفش برند خریدم
خدای من نمیدونم چجوری باید سپاسگزاری کنم ک فقط بتونم یک ساعت از این مسافرت رو جبران کنم
واقعا جای همگی خالی بود
خیلی لذتبخش بود
چقدر ایمانم قوی تر شد
خدایا واقعا ممنونم ازت
استاد ممنونم ازتون ک راه بهشت رو رفتین و ب ماهم آدرسشو دادین
مریم جونم منم تو این سفر بیشتر سعی کردم فیلم بگیرم و الان میفهمم چقدر کار شما سخته
بنظرم خیلی سخته هم بخوای لذت ببری هم بخوای اون لذت رو با بقیه ب اشتراک بزاری
واقعا حرفه ای هستین
خداروهزاران هزاران هزاران مرتبه شکر ک هدایتم کرد
شکر خدا ک تنم سالم بود تونستم کامل از این همه زیبایی و نعمت و فراوانی لذت ببرم
و دایم به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین بر تو فرا رسد.
=====================================
نشانه ی امروز من:٢٨ اسفند ١4٠٣
سلام به استاد عباس منش عزیزم،سلام به استاد شایسته جانم،سلام به بچه های کوه آلپ …
این آخری جدید بودا:)نمیدونم از کجا اومد،ولی چیز خوبی بود،دوسش داشتم.
صدای من رو می شنوید از وسط باغ پرندگان،با سمفونی صدای جیک جیکشون،بال زدن هاشون تو آب استخر …پر زدن هاشون توی هوا …فلامینگوهای صورتی دلبر،پلیکان دهن گنده،طاووس های پر از ناز و….
انواع و اقسام پرنده های عجیب و غریب که با نگاه کردن به هرکدومشون دیوونه و متحیر قدرت الله میشی که خدایا تو چه جوری این همه موجودات رو خلق کردی،این چه سیستم و نظم و قانونی که نتنها مو لای درزش نمیره که به شگفت انگیز ترین حالت ممکن ران شده …برنامه نویس کی بودی تو پسر!چقد خووووبی توووووو!
الهی شکرت.الهی صدهزار مرتبه شکرت.
دیگه جونم براتون بگه که …یک آسمون آبی با ابرهای پنبه ای که مثل سایه های سفید اکلیلیِ پشت چشم ها به آسمون زیبایی داده …هوا ملس… به قول نیلا نیکا که هر روز تو راه مدرسه واسه شکرگزاریشون میگفتن :خدایا شکرت که هوا نه سرده،نه گرمه،ما میتونیم راحت پیاده بریم مدرسه …
چرا ٣ بار نوشتمش؟!الان میگم!دقیقا مثل بچه های این قسمت سریال که فرت و فرت میپریدن توی آب…اینجا هم همه دارن فرت و فرت ویروس میگیرند چپه میشن:)
منم مثل فلورانس نایتینگل به همون سرعت فرت و فرت دارم به همه شون سرم وصل میکنم …با یک لبخند ملیح :)محکم مثل رستم دستان :))
الهی صدهزار مرتبه شکر بخاطر مداری که توش هستم…به قول استاد تو جلسه ١ قدم٧: مهم نیست کجایی،دسترسی فرکانسی مهمه،مدارت مهمه …اگر تو مدار خوبی باشی،بیماری بهت دسترسی نداره،آدم بد بهت دسترسی نداره،شرایط بد مالی بهت دسترسی نداره…
آها راستی،الهی صد هزار مرتبه شکر که جریان ثروت داره راه میفته…هر روز پول میاد از جاهایی که فکرش رو نمیکنم …هر روز تمرین کد نویسیِ خدایا من یک نعمت غیر منتظره میخوام تا ظهر نشده تیک میخوره …چرا؟! چون چرخ دوچرخه ی مومنتومم دارم نرم تر میچرخه …وگرنه این نعمت ها که طبیعیه…به قول استاد ثروت مثل اکسیژنه…من بودم که ناآگاهانه با مومنتوم منفی جلوی ورودش رو میگرفتم …
اما خداروصدهزارمرتبه شکر،دیگه دارم کم کم اصول بازی رو یاد میگیرم …از صفر مثل روز اول!خیلی چیزها دستم اومده،خیلی از پترن ها رو پیدا کردم،خیلی الهامات خوبی رو دارم دریافت میکنم …
با تمرین های دوره ی جدید به یادم اومد که قبلا روی چه اصولی حرکت میکردم که خیلی شیک ومجلسی رو دوش خدا نشسته بودم ومن ازون بالا با دیدن مناظر لذت میبردم و خدا هم برام قدم برمیداشت…
اوکی سعیده!اصول رو پیدا کردی ؟!همونارو بزار روی تکرار…
شکرگزاری،ستاره ی قطبی،توجه به نکات مثبت زندگی،به یاد آوردن نتایج بزرگ قبلی،دیدن نتایج جدیدی که داره میاد،تکرارشون،نوشتنشون،سپاسگزاری بابتشون …و….استمرار در این مسیر قطعا شمارا به سمت نشستن روی دوش خداوند میرساند.ایزی ایزی تامام تامام.
البته یک نکته ی کاربردی دیگه…
ساخت جعبه ابزار توحیدی برای قطع مومنتوم منفی،برای ساکت کردن نجواهای شیطان در لحظه ی ورود،چقدر به این جعبه ابزار نیاز داشتم و چقدر استاد ماهرانه دوره رو با این تمرین شروع کردند…
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
با یک ساعت تاخیر ،ادامه ی کامنت:
ولی خداوکیلی کسی هم هست سر راهش بیمارستان رو ببینه و از ته دلش ذوق کنه و بخنده؟!یا من تنها دیوونه ی عالمم…؟!
تو مسیر برگشت به خونه،چشمم خورد به محل کار سابقم،ناخودآگاه دیدم دارم میخندم،ناخودآگاه گفتم الهی شکرت برای همه ی روز ها وشب هایی که اینجا سپری شد…
چقدر با محجوبه و هاجر یواشکی تو اتاق ها رقصیدیم:)
چقدر سر به سر رشید و حمید گذاشتیم.
چقدر موقع راند مریض ها آهنگ شاد گذاشتیم و بشکن زدیم.
چقدر به لای جرز دیوار خندیدیم…
یعنی ساعت ملاقات icu وقتی همراه ها میومدن پشت شیشه برای اینکه عزیزشون رو ببیند،اگر ماسک نداشتیم حتما باید ماسک میزدیم چون اون بندگان خدا که نمیدونستن ما برای چیز دیگه میخندیم،اگر میدیدن توی اون وضعیت پرستار ها دارند میخندن شیشه ی icu رو میآورند پایین:)))
الهی شکرت،خدایا شکرت که اون روز ها داشتم عالی به قانون عمل میکردم،خدایا شکرت که دارم با دوره ی جدید یاد میگیرم که چطوری دوباره به عملکرد اون روز ها برگردم،خدایا شکرت که خیلی لطیفی،خیلی حلیمی،خیلی نازی،خیلی صبوری،خدایا شکرت که سیستمت جواب ناسپاسی هامون رو سریع نمیده اما به محض کوچکترین سپاسگزاری درهای رحمت رو باز میکنی …خدایا عااااااشششششقققققتم.
حالا که تا اینجا اومدم یک خاطره از icu تعریف کنم ؟!
ما یک مریض پیر داشتیم که روی تخت 5 بستری بود،بعد خب تو icu حتما باید دندون مصنوعی ها رو دربیاری و بزاری توی کمد یا تحویل همراه مریض بدی تا وقت ترخیص …مگر اینکه مریض انقدر سرحال بشه که کاملا هوشیاربتونه بشینه و غذا بخوره …
همون روز هم یک مریض اومد روی تخت 4 …از قضا ایشونم پیر بود و دندون مصنوعی داشت.خلاصه دندون این بنده ی خدا هم بدو ورود درومد…
وبعد به لطف خدا بعد از چند روز جفتشون سلامیتشون رو به دست آورد و مرخص شدند…
بعد از یک هفته همراه یکی از مریض ها بهمون زنگ زد گفت خانوم این دندون مصنوعی پدر ما اصلا روی لثه ش واینمیسته،نمیتونه درست غذا بخوره فکر کنم اشتباه شده …
هیچی دیگه :) گلاب به روتون …
در اکتشافات به عمل آمده،معلوم شد دندون مصنوعی ها جا به جا شده بوده :))))
حالا باز خدا خیر بده یکیشون بعد یک هفته استفاده از دندون فهمید که این دندون خودش نیست :))) اون یکی که اصلا تا بهش خبر ندادن نفهمیده بود داره با دندون یکی دیگه غذا میخوره :))))))))
آره خلاصه:) ما کلی داستان های باحال داشتیم توی icu… خیلی هاشم منشوریه،نمیشه اصلا بنویسیش:))))
ولی هروقت بهشون فکر میکنم،یهو میزنم زیر خنده…بعد همون موقع یاد حرف معلمم میفتم که همه ش میگفت : خووود گووویی و خود خندی! عجب زن هنرمندی :))))
آره !خندیدن و خوشحال بودن و علی بی غم بودن خودش یک هنررررره…
خدایا شکرت که منو هنرمند آفریدی!بوس به کله ت خدا!خیلی دوستت دارم!خیلی دمت گرمه،تو جان منی خدا…
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی…
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی…
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی…
تو همایی و من خسته بیچاره گدای
پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی…
عااااشقتم پادشاه عااااااالم،تاج بندگیت رو از سرم نگیر که تموم دار و ندار منه،دلبر دل انگیز دل خواه من،شیرین تر از عسل،لطیف تر از ابریشم،نورانی تر از خورشید،مهربان تر از مادر،آبی تر از آسمون و دریا…
من به تو،به نور تو،به عشق تو،به قدرت تو،به نگاه تو،به هر خیری که از سمت تو به من برسه و من رو با تو هم جهت تر کنه،سخت فقیرم.
(اوست که نشانه های خود را به شما نشان می دهد، و از آسمان برای شما روزی نازل می کند؛ و فقط کسانی متذکّر می شوند که به سوی خدا باز می گردند)
توی این آیه هم داره همینو میگه که از آسمان برای شما روزی نازل میکنم
یادمه قبلاً من توی سایت ناسا داشتم در مورد کیهان مطالعه میکردم، دیدم توی بعضی قسمت ها ناسا از کلمه universe استفاده کرده بود و در بعضی جاها هم از کلمه sky استفاده کرده بود
بعد، اولش یکم شک کردم که درست باشه یا نه، چون sky یعنی آسمان، ولی جهان به انگلیسی میشه universe که حالا بعدش متوجه شدم توی علم کیهان شناسی به کل کیهان، آسمان هم میگن
یعنی کلمه آسمان فقط مخصوص آسمان سیاره زمین نیست، مربوط به گستره ای از کل جهان مادی میشه
بعد اگر دقت کرده باشی میبینی که آسمون اصلاً سر و تَه نداره یعنی هیچ مسیر مشخصی نداره همه چیزش یکسان هستش و بی انتهاست
یاد حرف استاد عباسمنش توی فایل هاشون افتادم که میگفت خدا از بی نهایت طریق هدایت میکنه یعنی از جاییکه به فکرت نمیرسه
اگر با یک تلسکوپ به آسمون کیهان نگاه بکنی میبینی که همه چیز فِلَته، یعنی غرب و شرق یا شمال و جنوب نداره و براش اندازه ای وجود نداره
بابت همینم هست که خدا توی این آیه گفته رزق شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است یعنی از بی نهایت طریق بهت میرسونه چون آسمون بی انتهاست
(عیسى بن مریم گفت: بار خدایا، اى پروردگار ما، براى ما مائدهاى از آسمان بفرست، تا ما را و آنان را که بعد از ما مىآیند عیدى و نشانى از تو باشد، و ما را روزى ده که تو بهترین روزىدهندگان هستى)
توی این آیه هم حضرت عیسی اشاره داره میکنه به آسمون یعنی داره به جایی اشاره میکنه که مسیر مشخصی نداره
که به قول شما بنده جان چرا روی زمین دنبال رزق و روزی میگردی؟ تو وصل شو به منبع انرژی ، به الله ، به سرچشمه ، اون سیرابت میکنه
امدم یه سرچ کوچیکی هم توی اینترنت زدم که ببینم گیاهان و میوه هایی هستند که بدون دخالت انسان، خودشون رشد کرده باشند
یعنی توسط خداوند و سیستمش
متوجه شدم بله، فراوان هم هست
مثلاً جنگلهای شمال ایران، به خصوص جنگلهای هیرکانی، یکی از غنیترین زیستبومها در جهان محسوب میشه، میدونستی؟!
و میزبان انواع گیاهان و میوههایی هستند که به صورت خودجوش رشد میکنند که حدود 2 میلیون هکتار وسعت دارند! اگر در نظر بگیریم که در هر هکتار، بسته به تراکم گونهها و نوع پوشش گیاهی، بین 10 تا 20 تُن پوشش گیاهی زنده (درختان، بوتهها، علفها و میوههای وحشی) وجود داشته باشه، به طور تقریبی میشه گفت که حجم پوشش گیاهی بین 20 تا 40 میلیون تُن توی این جنگلها تخمین زده میشه
ببین فراوانی رو فقط، اونم فقط توی شمال ایران
بعضی از نمونههاشون شامل اینا میشه:
درختان میوههای وحشی: شامل زالزالک، آلوچه، توتفرنگی وحشی و تمشک
گیاهان دارویی: مانند گل گاوزبان، بابونه، آویشن و پونه
قارچهای وحشی: انواع قارچهای خوراکی و دارویی توی زمینهای مرطوب این جنگلها پیدا میشه
گیاهان علفی و پوششی: مانند سرخسها، جگنها، و گیاهان آبدوست در کنار چشمهها و رودخونهها
گلهای وحشی: مثل شقایقهای جنگلی و انواع گلهای بومی
آخرش هم نوشته بود، این جنگلها نهتنها برای گیاهان خودجوش بلکه برای جانوران وحشی نیز اهمیت حیاتی دارند و اکوسیستم بسیار پایداری ایجاد کردهاند
یعنی نعمت و برکت از بی نهایت طریق توسط خداوند داره از دل زمین رشد میکنه
حالا این چیزی که من سرچ زدم فقط برای ایران بود بماند جاهای دیگه دنیا
================================
اینم از این سعیده جان
اینم از خدایی که واقعاً، هم خودش بی انتهاست و هم جهانش بی انتهاست
اصلاً چون خودش بی انتهاست همه چیزی که توی دنیا هست بی انتهاست
امیدوارم هر جاییکه هستی بهت کلی خوش بگذره و لذتشو ببری و همیشه نعمت و برکت فراوان وارد زندگیت بشه
سعیده جون من اون آخرای کلاس نشستم و شما شاگرد اول ها را با لذت نگاه میکنم و تحسین میکنم مدت هاست زنگوله کامنتت را فعال کردم تا کامنت میزاری میام کامنت های توحیدی و قشنگت را میخونم چه حال و هوایی داری دختر
کیف میکنم حالم خوب میشه لذت میبرم یاد میگیرم تحسینت میکنم این دفعه که این کامنت عالی تو خوندم اشک تو چشمام حلقه زد سجده شکر به جا آوردم حال دلم عالی شد دیگه گفتم بی معرفتیه این همه حال خوب نصیبم کنی و مستقیم سپاسگزاری نکنم تحسینت نکنم خیلی چیزها از کامنت هات برام روشن میشه ممنونم که باورهای زیبا و توحیدیت را معاشقه های قشنگت با خدا را ، حال خوبت را با ما به اشتراک میزاری
کلا کامنتت خنده و اشک را با هم قاطی میکنه خانوم هنرمند
خداروشکر شکر که اصول بازی یادت اومد منم دارم بیشتر رو خودم کار میکنم که یاد بگیرم و نتیجه های بزرگ و زیبا رقم بزنم و با کمک خدا برسم بتون
چقدر جمله ای که از استاد نوشتی را دوست داشتم یادداشت کردم تکرار کردم و بخاطرش شکرگزاری کردم
وااای چقدر از خاطره دندون مصنوعی هم خندیدم هم چندشم شد خیلییی خوب بود
منم خنده و خوشحالی و علی بی غم بودن را دوست دارم خیلی دوستت دارم از اصفهان زیبا میبوسمت
برات بهترین و قشنگترین و پایدارترین مومنتوم های مثبت را از الله یکتا خواستارم
قانون اصله و چیزی جز این نیست خدایا شکرت .
وقتی من به ربوبیت خداوند ایمان دارم نمی تونم بگم کامله کامل ولی به زبان که می توان گفت به
قلب که می تونم نشون بدهم پس خداوند هست
خداوند عادله اون هم عادله مطلق خدایا شکرت.
چند روزی بود خیلی روی ورودی ثروت روی خودم کار می کردم اما چی میشه که همیشه ورودی ثروت
جریان دارد؟ آیا غیر از این است که من بنده باید
توجه کنم به ثروت هام. توجه کنم به ثروتی که دارم.
به ثروت هایی که وارد حسابم شد
خود خدا باعث شد که من ثروت را دریافت کنم
و خودش هم همیشه هست و حامیه منه
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
1404/2/13
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام سلام سلام ….
قربونت برم خدا با این نشانه های قشنگت …
اینم از رد پای امروز من ؛
هر شنبه به بهانه ی روضه ی کوتاهی مهمان های خودمانی و تمیزکاری داریم …
اما دیشب تا تقریبا صبح برای کمک به برادرم در درسش بیدار بودم پس عادی بود که بدون نوشتن کار های فردایم خوابم ببرد …
از دیروزم رضایتمند بودم ..
اما از آنجا که پیش فرض مغزم روی شنبه های تمیز کاری بود …امروز فقط تمیز کاری کردم …
بماند که ظهر که پا شدم واقعا حوصله هیچ کاری را نداشتم …کمی غمگین به نظر میرسیدم چون انگار به یاد آوری خاطراتم دلتنگی ام بیشتر شد …دوباره کانون توجهم روی کسی بود که نمیخواستم اما با جون و دل تجربه ی دوست داشته شدن را با او داشتم …
چیزی که در این چند ماه فهمیدم این بود که من به آن فرد وابسته نشدم به حسی که به من می داد وابسته شدم و این از باور کمبود من است که فکر میکنم این چنین حس زیبایی را به علاوه آن رویا ها و فانتزی های خودم
که دوست دارم نمیتوانم از کس دیگر بگیرم …
کانون توجهم کم کم داشت مرا فلج میکرد…اعصابم خورد شده بود …
تا گفتم بگذار روی نشانه ام بزنم ..
و این صفحه امد …جملاتی که میخواندم گویای همان حسم بود …به من اخطار میداد که نباید رشد را فراموش کنم…نباید باور فراوانی را فراموش کنم …نباید هدف اصلی لذت بردن از تمام جنبه های زندگی را فراموش کنم
نباید قانون وفور و فراوانی خداوند را فراموش کنم …
با دیدن این همه شادی و انرژی و این بچه ها آنچنان شادی در من مثل گوله برفی رشد کرد که بعد از آن مثل فرفره با شادی خانه را جارو و پارو میکردم …
راستی امروز از امام علی چیزی آموختم …میانه روی در همه چیز …
کمی فکر کردم …این شعر را یادتان هست …
اندازه نگه دار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست …
کمی که فکر کردم دیدم ارتباطم با آن فرد به خاطر همین قطع شد …بیش از اندازه و طی نکردن تکامل …
چقدر این دو قانون مهم است …
راستی…
آن لحظاتی که آن دختر در آب نمیپرید و میترسید…چقدر خودم را درونش دیدم ..دقیقا من هم ..درباره ی یکسری ترس هایم… یا بهانه می آورم یا از آن فرار میکنم …
ایمان نشان نمیدهم…
هر بار در دلم به آن دختر میگفتم تو میتونی برو بپر …کاری به بدی هاش نداشته باش به لذت هاش فکر کن …بپر و آب بازی کن …و چقدر آن دختران و پسران را تحسین میکردم که فرا تر از شنا از کنار خانه …با آن حرکات نمایشی لذت پریدن در آب را تجربه میکردند…
خدایاشکرت …
به خودم گفتم باید دختر نترس و کنجکاو و فعال خودم را بهتر و بزرگ تر کنم تا تمام وجودم را در بر بگیرد …
راستی امروز اتفاقات خوب هم افتاد …
پیام دادن دوستی که کنار زاینده رود با او اشنا شدم و کلی منو تحسین کرد …
من رو
رفتارم رو
زیبایی ام رو
انرژی ام …
و امشب باز هم یه کاری که مدت ها بود در ذهنم بود و همان پریشب نوشتمش را انجام دادم …
امروز فهمیدم پولی که قرار بود به حساب بیاید واریز شده و چون مبلغش زیاده یک روز تا دو روز دیگه به دستم میرسه و دارم به خرید قدم اول نزدیک میشم …
خدایاشکرت …
خب برم پس درس هام رو اجرا کنم …7 تا خواسته با خدایاشکرت بنویسم و برنامه ی پیش فرض فردام رو بنویسم …عاشقتونم …
در پناه الله یکتا باشید
بنام خداوند بخشنده مهربـان
سلام به همه همفرکانسیهای عزیز در این سایت توحیدی
خدایا من هر آنچه که هستم از سر لطف توست
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست
خدایاشکرت برای نعمت سلامتی که مرا زنده نگه داشته
چقدر این محیط و این انرژی مثبت خوبه
حتی بعداز چند سال دیدن این زیباییها انرژی مثبت تاثیر خودش را داره.
فراوانی و احساس خوب، شادی و نشاط،
بازی کردن و لذت بردن از زندگی، که در کامنت بسیار زیبا و تاثیرگذارِ خانم( پریا)که در بالا خوندم واقعا لذت بردن و درسها جدیدی برام داشت بسیار عالی نوشته بودن.
این سوالی بود که چندین وقت هر لحظه از خودم میپرسیدم ولی چون قانون رهایی را رعایت نمیکردم یا شاید هم بخاطر اینکه در مدارش نبودم جوابم را نمیگرفتم.
وبا این کامنت کلی از سوالهایم جوابش رسید.
خدایا شکرت که لطف تو باعث شده درهایی( سایت استاد عباسمنش )به روی من باز بشه که هیچکس نمیتونه ببنده.
هرکجا که هستید در پناه خداوند مهربان سلامت وشاد، سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام الله هدایتگرم ب سمت زیبایی ها و خواسته هامون
سلام ب همگی
سلام ب استاد جان و مریم جون
عاقا سال نو همگی مبارک
خیلی وقته اینقدر ب لطف الله درگیر عشق و محبت و زیبایی و سفرم ک وقت نکردم کامنت بزارم
خدای من چقدر قانون جواب میده
واقعا خدایا شکرت بابت قوانین ثابت جهان
استاد تقریبا یک ماه پیش این قسمت رو دیدم و اصلا فکرشو نمیکردم هدایت بشم ب همچین جایی ک منم شیرجه بزنم اونم همینطور یک جمع دوستانه و شاد ک فقط لذت ببرم
استاد من از طریق عشق الهیم هدایت شدم با یک تور بریم جنوب ایران و استاد خداشاهده اینقدر زیبایی دیدم ک هنوز بعد ده روز برگشتن از اونجا قلبم هنوز از یادآوری این همه زیبایی و خوشی ب وجد میاد
استاد بخدا اگه تو بهمن ماه بهم میگفتن قراره بری واسه تفریح عید همچین جایی فک میکردم طرف مقابلم دیوونس، ولی واقعا استاد من رفتم
استاد من نمیدونم پولش چجوری جور شد ولی از در و دیوار پولش اومد
رفتم جزیره مارو ک معروفه ب مالدیو ایران ( دقیقا چند قسمت قبل شما رفته بودین با خانواده راین یک ساحل ک ماسه سفید داشت و دقیقا ماسه های جزیره مارو سفید بود)
استاد رفتم ساحل مکسر
رفتم گردنه عشاق
خدای من ساحل هایی ک میرفتم اینقدر آب زلال و زیبا بود ک ماهی از زیر پات رد میشد
اینقدر هتل زیبا بود دقیقا لب دریا
استاد رفتم تنگه بوچین دقیقا مثل اینجا شنا کردم
دقیقا شیرجه زدیم
و دقیقا منم میگفتم دوباره دوباره
خدایاااااا چقدر قانون دقیق عمل میکنه
بخدا من فقط با دیدن این صحنه ها ذوق کردم چون اصلا پول و شرایط رفتن ب مسافرت نداشتم ولی خدا ب ذوق کردنم پاسخ داد
استاد در طول عمر32 سالم همچین مسافرت بالذتی نرفته بودم
برای اولین بار با پول خودم برای خودم از عسلویه کفش برند خریدم
خدای من نمیدونم چجوری باید سپاسگزاری کنم ک فقط بتونم یک ساعت از این مسافرت رو جبران کنم
واقعا جای همگی خالی بود
خیلی لذتبخش بود
چقدر ایمانم قوی تر شد
خدایا واقعا ممنونم ازت
استاد ممنونم ازتون ک راه بهشت رو رفتین و ب ماهم آدرسشو دادین
مریم جونم منم تو این سفر بیشتر سعی کردم فیلم بگیرم و الان میفهمم چقدر کار شما سخته
بنظرم خیلی سخته هم بخوای لذت ببری هم بخوای اون لذت رو با بقیه ب اشتراک بزاری
واقعا حرفه ای هستین
خداروهزاران هزاران هزاران مرتبه شکر ک هدایتم کرد
شکر خدا ک تنم سالم بود تونستم کامل از این همه زیبایی و نعمت و فراوانی لذت ببرم
عاشقتونم
تا درودی دیگر بدرود
به نام خداوند زیباییها
سپاس بابت این فایل
چقدر حال آدم خوب میشه که این همه صمیمیت و شادی رو میبینه . استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم از هر دوی شما ممنون که این حال خوب رو به اشتراک گذاشتید .
آب بازی و شنا و شادی در آب گرم پارادایس زیبا
یک عالمه دل خوش
یادم به کودکی های خودم افتاد که چقدر باغ رفتن و پیک نیک برامون لذت بخش بود .
یک غذای خوب دور همی
یک شب بیاد موندنی
یک آب بازی و شنای عالی
امید ، خنده ،شادی
خداوند رو هزاران بار شکر میکنم که شاهد این همه نعمت و شادی و فراوانی بودم .
یک بعد از ظهر گرم که تا غروب مشغول آب تنی و لذت بردن از نعمت های خداوند هستیم .
شب هنگام صدای برخورد توپ به میز تنیس که نشون میده بچه ها باز هم انرژی دارند و دوست دارند دوباره ادامه بدن .
بازی زندگی بچه هاست .
خیلی از درس های زندگی رو میشه در بازی به بچه ها آموزش داد.
دوستی ها و محبت ها
مهارت ها
استاد عزیزم و خانم شایسته جان باز هم ممنون .
خداوندا بابت این همه آگاهی و حال خوب ازت ممنونم .
برای خودم و همه ی شما دوستان عزیزم آرزوی بهترینها رو دارم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ ﴿٩٧حجر﴾
ما می دانیم که تو از آنچه می گویند، دلتنگ می شوی.
فَسَبِّـحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ ﴿٩٨حجر﴾
پس پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی و از سجده کنان باش.
وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿٩٩حجر﴾
و دایم به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین بر تو فرا رسد.
=====================================
نشانه ی امروز من:٢٨ اسفند ١4٠٣
سلام به استاد عباس منش عزیزم،سلام به استاد شایسته جانم،سلام به بچه های کوه آلپ …
این آخری جدید بودا:)نمیدونم از کجا اومد،ولی چیز خوبی بود،دوسش داشتم.
صدای من رو می شنوید از وسط باغ پرندگان،با سمفونی صدای جیک جیکشون،بال زدن هاشون تو آب استخر …پر زدن هاشون توی هوا …فلامینگوهای صورتی دلبر،پلیکان دهن گنده،طاووس های پر از ناز و….
انواع و اقسام پرنده های عجیب و غریب که با نگاه کردن به هرکدومشون دیوونه و متحیر قدرت الله میشی که خدایا تو چه جوری این همه موجودات رو خلق کردی،این چه سیستم و نظم و قانونی که نتنها مو لای درزش نمیره که به شگفت انگیز ترین حالت ممکن ران شده …برنامه نویس کی بودی تو پسر!چقد خووووبی توووووو!
الهی شکرت.الهی صدهزار مرتبه شکرت.
دیگه جونم براتون بگه که …یک آسمون آبی با ابرهای پنبه ای که مثل سایه های سفید اکلیلیِ پشت چشم ها به آسمون زیبایی داده …هوا ملس… به قول نیلا نیکا که هر روز تو راه مدرسه واسه شکرگزاریشون میگفتن :خدایا شکرت که هوا نه سرده،نه گرمه،ما میتونیم راحت پیاده بریم مدرسه …
خدایا شکرت که هوا خیلی خوبه،ملسه،آفتاب هست،باد خنک هست،نور هست،اکسیژن هست،سلامتی هست…سلامتی هست…سلامتی هست…
چرا ٣ بار نوشتمش؟!الان میگم!دقیقا مثل بچه های این قسمت سریال که فرت و فرت میپریدن توی آب…اینجا هم همه دارن فرت و فرت ویروس میگیرند چپه میشن:)
منم مثل فلورانس نایتینگل به همون سرعت فرت و فرت دارم به همه شون سرم وصل میکنم …با یک لبخند ملیح :)محکم مثل رستم دستان :))
الهی صدهزار مرتبه شکر بخاطر مداری که توش هستم…به قول استاد تو جلسه ١ قدم٧: مهم نیست کجایی،دسترسی فرکانسی مهمه،مدارت مهمه …اگر تو مدار خوبی باشی،بیماری بهت دسترسی نداره،آدم بد بهت دسترسی نداره،شرایط بد مالی بهت دسترسی نداره…
آها راستی،الهی صد هزار مرتبه شکر که جریان ثروت داره راه میفته…هر روز پول میاد از جاهایی که فکرش رو نمیکنم …هر روز تمرین کد نویسیِ خدایا من یک نعمت غیر منتظره میخوام تا ظهر نشده تیک میخوره …چرا؟! چون چرخ دوچرخه ی مومنتومم دارم نرم تر میچرخه …وگرنه این نعمت ها که طبیعیه…به قول استاد ثروت مثل اکسیژنه…من بودم که ناآگاهانه با مومنتوم منفی جلوی ورودش رو میگرفتم …
اما خداروصدهزارمرتبه شکر،دیگه دارم کم کم اصول بازی رو یاد میگیرم …از صفر مثل روز اول!خیلی چیزها دستم اومده،خیلی از پترن ها رو پیدا کردم،خیلی الهامات خوبی رو دارم دریافت میکنم …
با تمرین های دوره ی جدید به یادم اومد که قبلا روی چه اصولی حرکت میکردم که خیلی شیک ومجلسی رو دوش خدا نشسته بودم ومن ازون بالا با دیدن مناظر لذت میبردم و خدا هم برام قدم برمیداشت…
اوکی سعیده!اصول رو پیدا کردی ؟!همونارو بزار روی تکرار…
شکرگزاری،ستاره ی قطبی،توجه به نکات مثبت زندگی،به یاد آوردن نتایج بزرگ قبلی،دیدن نتایج جدیدی که داره میاد،تکرارشون،نوشتنشون،سپاسگزاری بابتشون …و….استمرار در این مسیر قطعا شمارا به سمت نشستن روی دوش خداوند میرساند.ایزی ایزی تامام تامام.
البته یک نکته ی کاربردی دیگه…
ساخت جعبه ابزار توحیدی برای قطع مومنتوم منفی،برای ساکت کردن نجواهای شیطان در لحظه ی ورود،چقدر به این جعبه ابزار نیاز داشتم و چقدر استاد ماهرانه دوره رو با این تمرین شروع کردند…
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
با یک ساعت تاخیر ،ادامه ی کامنت:
ولی خداوکیلی کسی هم هست سر راهش بیمارستان رو ببینه و از ته دلش ذوق کنه و بخنده؟!یا من تنها دیوونه ی عالمم…؟!
تو مسیر برگشت به خونه،چشمم خورد به محل کار سابقم،ناخودآگاه دیدم دارم میخندم،ناخودآگاه گفتم الهی شکرت برای همه ی روز ها وشب هایی که اینجا سپری شد…
چقدر با محجوبه و هاجر یواشکی تو اتاق ها رقصیدیم:)
چقدر سر به سر رشید و حمید گذاشتیم.
چقدر موقع راند مریض ها آهنگ شاد گذاشتیم و بشکن زدیم.
چقدر به لای جرز دیوار خندیدیم…
یعنی ساعت ملاقات icu وقتی همراه ها میومدن پشت شیشه برای اینکه عزیزشون رو ببیند،اگر ماسک نداشتیم حتما باید ماسک میزدیم چون اون بندگان خدا که نمیدونستن ما برای چیز دیگه میخندیم،اگر میدیدن توی اون وضعیت پرستار ها دارند میخندن شیشه ی icu رو میآورند پایین:)))
الهی شکرت،خدایا شکرت که اون روز ها داشتم عالی به قانون عمل میکردم،خدایا شکرت که دارم با دوره ی جدید یاد میگیرم که چطوری دوباره به عملکرد اون روز ها برگردم،خدایا شکرت که خیلی لطیفی،خیلی حلیمی،خیلی نازی،خیلی صبوری،خدایا شکرت که سیستمت جواب ناسپاسی هامون رو سریع نمیده اما به محض کوچکترین سپاسگزاری درهای رحمت رو باز میکنی …خدایا عااااااشششششقققققتم.
حالا که تا اینجا اومدم یک خاطره از icu تعریف کنم ؟!
ما یک مریض پیر داشتیم که روی تخت 5 بستری بود،بعد خب تو icu حتما باید دندون مصنوعی ها رو دربیاری و بزاری توی کمد یا تحویل همراه مریض بدی تا وقت ترخیص …مگر اینکه مریض انقدر سرحال بشه که کاملا هوشیاربتونه بشینه و غذا بخوره …
همون روز هم یک مریض اومد روی تخت 4 …از قضا ایشونم پیر بود و دندون مصنوعی داشت.خلاصه دندون این بنده ی خدا هم بدو ورود درومد…
وبعد به لطف خدا بعد از چند روز جفتشون سلامیتشون رو به دست آورد و مرخص شدند…
بعد از یک هفته همراه یکی از مریض ها بهمون زنگ زد گفت خانوم این دندون مصنوعی پدر ما اصلا روی لثه ش واینمیسته،نمیتونه درست غذا بخوره فکر کنم اشتباه شده …
هیچی دیگه :) گلاب به روتون …
در اکتشافات به عمل آمده،معلوم شد دندون مصنوعی ها جا به جا شده بوده :))))
حالا باز خدا خیر بده یکیشون بعد یک هفته استفاده از دندون فهمید که این دندون خودش نیست :))) اون یکی که اصلا تا بهش خبر ندادن نفهمیده بود داره با دندون یکی دیگه غذا میخوره :))))))))
آره خلاصه:) ما کلی داستان های باحال داشتیم توی icu… خیلی هاشم منشوریه،نمیشه اصلا بنویسیش:))))
ولی هروقت بهشون فکر میکنم،یهو میزنم زیر خنده…بعد همون موقع یاد حرف معلمم میفتم که همه ش میگفت : خووود گووویی و خود خندی! عجب زن هنرمندی :))))
آره !خندیدن و خوشحال بودن و علی بی غم بودن خودش یک هنررررره…
خدایا شکرت که منو هنرمند آفریدی!بوس به کله ت خدا!خیلی دوستت دارم!خیلی دمت گرمه،تو جان منی خدا…
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی…
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی…
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی…
تو همایی و من خسته بیچاره گدای
پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی…
عااااشقتم پادشاه عااااااالم،تاج بندگیت رو از سرم نگیر که تموم دار و ندار منه،دلبر دل انگیز دل خواه من،شیرین تر از عسل،لطیف تر از ابریشم،نورانی تر از خورشید،مهربان تر از مادر،آبی تر از آسمون و دریا…
من به تو،به نور تو،به عشق تو،به قدرت تو،به نگاه تو،به هر خیری که از سمت تو به من برسه و من رو با تو هم جهت تر کنه،سخت فقیرم.
دووووووووست دارم تنها رفیق من.
سلام خواهری
امیدوارم حالت عالی باشه
به جبران کامنت قبلی که برات نوشته بودم، میخوام یه کامنت مثبت تر برات بنویسم
یادمه توی یکی از کامنت هات در مورد آیاتی از سوره ذاریات نوشته بودی که این آیه رو گفته بودی
وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ
(و رزق شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است)
آیه 22 سوره ذاریات میشه
خیلی این آیه به من احساس خوبی داد بابت همین امدم در موردش توی قرآن سرچ زدم
با این آیه هم مواجه شدم
هُوَ الَّذِی یُرِیکُمْ آیَاتِهِ وَیُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا ۚ وَمَا یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَنْ یُنِیبُ (آیه 13 غافر)
(اوست که نشانه های خود را به شما نشان می دهد، و از آسمان برای شما روزی نازل می کند؛ و فقط کسانی متذکّر می شوند که به سوی خدا باز می گردند)
توی این آیه هم داره همینو میگه که از آسمان برای شما روزی نازل میکنم
یادمه قبلاً من توی سایت ناسا داشتم در مورد کیهان مطالعه میکردم، دیدم توی بعضی قسمت ها ناسا از کلمه universe استفاده کرده بود و در بعضی جاها هم از کلمه sky استفاده کرده بود
بعد، اولش یکم شک کردم که درست باشه یا نه، چون sky یعنی آسمان، ولی جهان به انگلیسی میشه universe که حالا بعدش متوجه شدم توی علم کیهان شناسی به کل کیهان، آسمان هم میگن
یعنی کلمه آسمان فقط مخصوص آسمان سیاره زمین نیست، مربوط به گستره ای از کل جهان مادی میشه
بعد اگر دقت کرده باشی میبینی که آسمون اصلاً سر و تَه نداره یعنی هیچ مسیر مشخصی نداره همه چیزش یکسان هستش و بی انتهاست
یاد حرف استاد عباسمنش توی فایل هاشون افتادم که میگفت خدا از بی نهایت طریق هدایت میکنه یعنی از جاییکه به فکرت نمیرسه
اگر با یک تلسکوپ به آسمون کیهان نگاه بکنی میبینی که همه چیز فِلَته، یعنی غرب و شرق یا شمال و جنوب نداره و براش اندازه ای وجود نداره
بابت همینم هست که خدا توی این آیه گفته رزق شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است یعنی از بی نهایت طریق بهت میرسونه چون آسمون بی انتهاست
مثلاً این آیه رو نگاه کن
قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَهً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیَهً مِنْکَ ۖ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ (آیه 114 مائده)
(عیسى بن مریم گفت: بار خدایا، اى پروردگار ما، براى ما مائدهاى از آسمان بفرست، تا ما را و آنان را که بعد از ما مىآیند عیدى و نشانى از تو باشد، و ما را روزى ده که تو بهترین روزىدهندگان هستى)
توی این آیه هم حضرت عیسی اشاره داره میکنه به آسمون یعنی داره به جایی اشاره میکنه که مسیر مشخصی نداره
که به قول شما بنده جان چرا روی زمین دنبال رزق و روزی میگردی؟ تو وصل شو به منبع انرژی ، به الله ، به سرچشمه ، اون سیرابت میکنه
امدم یه سرچ کوچیکی هم توی اینترنت زدم که ببینم گیاهان و میوه هایی هستند که بدون دخالت انسان، خودشون رشد کرده باشند
یعنی توسط خداوند و سیستمش
متوجه شدم بله، فراوان هم هست
مثلاً جنگلهای شمال ایران، به خصوص جنگلهای هیرکانی، یکی از غنیترین زیستبومها در جهان محسوب میشه، میدونستی؟!
و میزبان انواع گیاهان و میوههایی هستند که به صورت خودجوش رشد میکنند که حدود 2 میلیون هکتار وسعت دارند! اگر در نظر بگیریم که در هر هکتار، بسته به تراکم گونهها و نوع پوشش گیاهی، بین 10 تا 20 تُن پوشش گیاهی زنده (درختان، بوتهها، علفها و میوههای وحشی) وجود داشته باشه، به طور تقریبی میشه گفت که حجم پوشش گیاهی بین 20 تا 40 میلیون تُن توی این جنگلها تخمین زده میشه
ببین فراوانی رو فقط، اونم فقط توی شمال ایران
بعضی از نمونههاشون شامل اینا میشه:
درختان میوههای وحشی: شامل زالزالک، آلوچه، توتفرنگی وحشی و تمشک
گیاهان دارویی: مانند گل گاوزبان، بابونه، آویشن و پونه
قارچهای وحشی: انواع قارچهای خوراکی و دارویی توی زمینهای مرطوب این جنگلها پیدا میشه
گیاهان علفی و پوششی: مانند سرخسها، جگنها، و گیاهان آبدوست در کنار چشمهها و رودخونهها
گلهای وحشی: مثل شقایقهای جنگلی و انواع گلهای بومی
آخرش هم نوشته بود، این جنگلها نهتنها برای گیاهان خودجوش بلکه برای جانوران وحشی نیز اهمیت حیاتی دارند و اکوسیستم بسیار پایداری ایجاد کردهاند
یعنی نعمت و برکت از بی نهایت طریق توسط خداوند داره از دل زمین رشد میکنه
حالا این چیزی که من سرچ زدم فقط برای ایران بود بماند جاهای دیگه دنیا
================================
اینم از این سعیده جان
اینم از خدایی که واقعاً، هم خودش بی انتهاست و هم جهانش بی انتهاست
اصلاً چون خودش بی انتهاست همه چیزی که توی دنیا هست بی انتهاست
امیدوارم هر جاییکه هستی بهت کلی خوش بگذره و لذتشو ببری و همیشه نعمت و برکت فراوان وارد زندگیت بشه
به خدای رحمان میسپارمت
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَنُمِیتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ (آیه 23 حجر)
(و بىتردید، این ماییم که زنده مىکنیم و مىمیرانیم، و ما وارث هستیم)
سلام آقای گرامی عزیز.
سال نو شما مبارک.
خواستم تشکر کنم از شما به خاطر سرچ هایی که انجام میدید و با ما به اشتراک میگذارید.
خییییلی خییییلی عالی هستند
.دیشب هم اتفاقی به یکی دیگه از همین کامنتهاتون هدایت شدم و اون هم خیییلی عالی بود همون کامنتی که در فایل تسلیم بودن در برابر خدا گذاشته بودید.
چقدر قشنگ سرچ می کنید و چقدر زیباتر انتقال میدید.
امیدوارم باز هم بیشتر از این کامنتها برامون بنویسید و ما لذت ببریم. سپاسگزارم
سلام به استاد عزیزم و عزیز دلش
و عزیز دل ما مریم جان شایسته
سلام به شاگرد اول کلاس سعیده عزیزم
سعیده جون من اون آخرای کلاس نشستم و شما شاگرد اول ها را با لذت نگاه میکنم و تحسین میکنم مدت هاست زنگوله کامنتت را فعال کردم تا کامنت میزاری میام کامنت های توحیدی و قشنگت را میخونم چه حال و هوایی داری دختر
کیف میکنم حالم خوب میشه لذت میبرم یاد میگیرم تحسینت میکنم این دفعه که این کامنت عالی تو خوندم اشک تو چشمام حلقه زد سجده شکر به جا آوردم حال دلم عالی شد دیگه گفتم بی معرفتیه این همه حال خوب نصیبم کنی و مستقیم سپاسگزاری نکنم تحسینت نکنم خیلی چیزها از کامنت هات برام روشن میشه ممنونم که باورهای زیبا و توحیدیت را معاشقه های قشنگت با خدا را ، حال خوبت را با ما به اشتراک میزاری
کلا کامنتت خنده و اشک را با هم قاطی میکنه خانوم هنرمند
خداروشکر شکر که اصول بازی یادت اومد منم دارم بیشتر رو خودم کار میکنم که یاد بگیرم و نتیجه های بزرگ و زیبا رقم بزنم و با کمک خدا برسم بتون
چقدر جمله ای که از استاد نوشتی را دوست داشتم یادداشت کردم تکرار کردم و بخاطرش شکرگزاری کردم
وااای چقدر از خاطره دندون مصنوعی هم خندیدم هم چندشم شد خیلییی خوب بود
منم خنده و خوشحالی و علی بی غم بودن را دوست دارم خیلی دوستت دارم از اصفهان زیبا میبوسمت
برات بهترین و قشنگترین و پایدارترین مومنتوم های مثبت را از الله یکتا خواستارم