سریال زندگی در بهشت | قسمت 52 - صفحه 3

193 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید ساسان حسامی گفته:
    مدت عضویت: 1903 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    به به چه جمعه زیبایی با قسمت جدید زندگی در بهشت که دقیقا با عادت زیبا برام تبدیل شده خدایا شکرت که تو مداری بودم که هدایت شدم به بهشت برین به این جمع توحیدی

    که هر روز یه درس جدید یه اگاهی ناب که میشه دید باور کرد انشالله بعد از باور تبدیل بشه به واقعیت واین درسی که استاد داره هر روز اونو برامون تکرار میکنه تا ملک ذهنمون بشه که میشود با کنترل ذهن از کجا به کجا رسید وبا عزت نفس چه طور ادم هایی هم فرکانس وهم مدار جذب کرد خدایا شکرت .

    و اما اشپزی امروز سر اشپز عزیز ریک که چقدر با نظم خاص کار انجام میده وچه قدر به طبیعت احترام میزارن که حتی پوست پیاز روی زمین نمیرزن و چه امکانات خفنی دارن از سایه بان صد در صد ضد اب گرفته ویخچالشون قابلمه که دارن حتی اون دستگیره مخصوص درب قابلمه فکر هم چیز کردن واشپز خونه صحرایی تاشو اون دستمال کاغذی که هست از درست کردن اتیش با اون کبریت خفن اول با چوب کوچیک زدن عینک برای خرد کردن پیاز وچه قدر مسلط و با عشق کار میکنه به جای اینکه غر بزنه کارشو انجام میده وتوقع کمک هم از کسی نداره حتی اون دوستش که با استا مشغول گفتن ارزو هاش هست و استاد که هر لحظه در حال تمرکز به نکات مثبت و ورودی های مناسب هست و خانم شایسته عزیز که همزمان هم فیلمبرداری میکنه بدون لرزش هم هم صحبت میکنه هم اشپزی میکنه هم ابراز عشق میکنه و واقعا باید مورد تحسین قرار بگیره از طرف ریک و همه ما اعضای خانواده عباسمنش که ممنون دارش هستیم .

    امروز استاد هدایت به جای که در موردش صحبت کرد بود وتحسینش کرده بود همون که داخل سفر به امریکا خانم شایسته هدایت شد به اون خونه ای که تو کتاب معماری در موردش خوانده بو و جهان هدایتش کرد به اون سمت وچقدر قدرت توجهه زیاد هست خدای شکرت بابت این جهان منظم وبه این نکته جهان بیرون ایینه درون ماست.

    داخل یکی از کامنت ها یکی از دوستان اشاره کرد به موفقیت زیدان و قدرت توجهه اش ازش درباره موفقیت هاش سوال کردن و اون گفته بود وقنی یه هدفی داشته هرشب قبل خواب اینقدر بهش فکر میکرده تا بهش برسه گرچه استاد یه راه سر راستری بهمون گفته

    که یه حد از کمال رو بزاریم وسط و هر روز سعی کنیم بیشتر بهش نزدیک بشیم.

    به امید دیدار همون در پردایس به میزبانی استاد و بانو و با تمام تجیهزات لازم برای تفریح ولذت.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محسن قنادی عرب گفته:
    مدت عضویت: 1886 روز

    سلام

    ودورد خدا بر شما

    پرادایس واقعا زیباست

    بهشت مگر چیست آنجا که انسان که خدایی ست ترسان ترس هایش تعصبهایش را کنار میگذارد

    و با طبیعت در صلح در می آید انسان بودن همه را قبول میکنداینجاست که بهشت واقعی رنگ میگیرد و نعمتها در خدمت انسان در میآید

    بسیار خرسندم که انسان ها را شاد میبینم و خداروشکر میکنم برای این همه زیبایی و اگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    باران نجاری گفته:
    مدت عضویت: 3940 روز

    سلام سلام سلام

    سلام به استاد عملگرا

    سلام به مریم عزیز

    و سلام به دوستان عزیزم در بهشت پرادایس

    امروز اومدم از داستان هدایت و قانون لاجرم

    بگم براتون

    بالاخره دیدن سریال زندگی در بهشت و تمرکز روی زیباییها و تحسین کردنشون و احساس خوب داشتن باید نتیجه هم بده دیگه

    خب منم لاجرم هدایت شدم

    به کجا؟

    به جایی که وقتی زیباییها رو میدیدم و تحسین میکردم از خدا میخواستم که منو به زیباییهای بیشتر هدایت کنه و هدایت کرد

    شاید شکل زیباییهایی که این مدت در بهشت دیدم متفاوت از جایی بود که بهش هدایت شدم ولی مگه میشه نعمتها و موهبتها و زیباییهای جهان خداوند رو برتر دونست

    هر قسمتش یه زیبایی منحصر بفرد داره

    خداروشکر

    چند روزی رفتم و از نزدیک لمس کردم غروبهای زیبای خورشید رو که شبیهشو در بهشت پرادایس تحسین کردم

    ابرهای زیبایی رو دیدم که بارها شبیهشو در پرادایس دیدم و شکر خدا کردم

    اوم مه زیبایی که بارها روی دریاچه رو گرفته بود و بقول مریم عزیز انگار روی قالیچه سلیمانی شبیهشو لمس کردم…خدایا لذتش قابل وصف نیست وقتی توی مه گم میشی اصلا دیگه اون لحظه ذهن شیطانیت هم ساکت میشه از دیدن این زیبایی غیر قابل وصف و فقط دلت میخواد نگاه کنی و بازم نگاه کنی

    هدایت شدم به جنگلهایی که شبیه بهشت پرادایس بود…خدای من این همه زیبایی

    چه درختهای سربه فلک کشیده ای که دلم میخواست برم توی جنگلش و خودمو گم کنم چون دیگه ترس نبود که درونم بود فقط گم شدن در زیباییهای الله بود

    باور کنید وقتی توی دل جنگل بودم دلم میخواست واقعا برم و برم به کجاشو نمیدونم فقط میخواستم برم نه به وحشی بودنش فکر میکردم نه شب بودنش ولی چه کنم که نشد که همراه خانواده بودم

    دریایی رو پاگذاشتم توش که یاد سواحل مکزیک افتادم وقتی با قایق از ساحل دور شدم و انگار که وسط دریا خودمو دیدم هیچ ترسی درونم نبود بجز فقط سپاسگزاری

    الله اکبر ازین همه زیبایی

    اولین بار بود دریای عظیم رو از درونش لمس میکردم…خواستم همونجا بپرم توی آب و کنی شنا کنم که بازم خانواده سدم شدن

    چه آرامشی داشت خدای بزرگ …دریایی که از کنار ساحل وقتی میبینیش انگار که وحشیه و میخواد همه چیزو در دلش ببلعه ولی درونش که میری آرامتر از هر چیزی که فکرشو میکنیه

    اینا رو این زیباییها رو اینبار تونستم ببینم که قانون رو یاد گرفتم وگرنه صدها بار رفتمو اصلا این چیزا به چشمم و ذهنم نیومدن

    خدایا شکرت

    دلم میخواد اینو بگم که هر کجا قدم گذاشتم از خدا خواستم همه ی دوستانم دوستان هم مدارم که در این جمع صمیمی هستن یروزی کنار هم این تجربه ها رو داشته باشیم….سعی میکردم از قانون تجسم استفاده کنم…در دل جنگل دوستانمو کنارم دیدم…در دل دریا

    در دل مه

    و هر کجا که رفتم حتی یوقتایی اسم بعضی دوستان که توی ذهنم بود رو تجسم میکردم

    الهی که این خواسته به حقیقت بپیونده

    یکی از شبهایی که هدایت شده بودم به این فضاهای زیبا و خوابیده بودم خواب دیدم

    که رفتم تو اسمون همون شهر همون جنگل و دریا و مدام دارم سپاسگزاری میکنم از خدا دلم میخواد فریاد بزنم و از حسم بگم وقتی که بیدار شده بودم از خواب چه انرژی داشتم و چه حال عجیبی…آخه مدام اون چند روز سپاسگزاری میکردم از خدا…چون نتیجه داده بود اون همه تمرکز اون همه سپاسگزاری اون همه تحسین زندگی در بهشت

    آخه اصلا تصمیم به سفر رفتن نداشتم…ولی لاجرم اتفاقش افتاد

    خدایا شکرت

    اونجا بود که وقتی چشمم به یه ابشار یا رودخانه یا مه یا…… میفتاد و حال عجیبم رو میدیدم حال استاد و مریم عزیز رو میفهمیدم که با دیدن این همه زیبایی حق دارن غالب تهی کنن…..همونجا از خودم پرسیدم که اگر برای بار دوم و سوم و ……بیام و این فضاها رو ببینم آیا حس و حالم مثل همون دفعه ی اوله؟

    مطمئنا من خیلی جای کار دارم تا مثل استاد و مریم عزیز بشم که هر روز که چشممون به کلبه به دریاچه به بهشت میفته انگار روز اوله اونجا رو میبینن و چنان سپاسگزاری میکنن که خدا میبینه چاره ای نداره بجز لازیدنهم….که اصلا باید بیفزاید بر نعمتهای این دو عزیز

    هر چقدر چشمم زیباییها رو میدید و سپاسگزاری میکردم دلم راضی نمیشد…انگار دلم میخواست از ماشین پیاده بشم و سر سجده بذارم زمین ِِ…بازم میدونم راضی نمیشدم

    تو بگو بگو خدای من چه کنم از دیدن این همه زیبایی که آدم رو دیوانه میکنه

    دلم نمیخواست برگردم

    یاد استاد و مریم عزیز افتادم که نیاز نیست برگردن نیاز نیست فاصله بگیرن ازین همه زیبایی…اینا همیشه و هر لحظه جلو چشماشونه

    خدایا ما رو هم هدایت کن …هدایت کن به فضایی که نخوایم برگردیم و فاصله بگیریم از دیدن این همه زیبایی….روزی بشه که فقط مثل استاد هر روزمون بهتر از روز قبل باشه…روزی که نخوایم از بد به خوب بریم…فقط از خوب به خوبتر و بهتر بریم

    فقط به سمت جلو باشیم….فقط جلو

    خدایا شکرت شکرت که تحسین و تمرکز و سپاسگزاری نتیجه میده که قوانینت جواب میده…قوانین بدون تغییر

    فقط اینو میگم که چیزی که در این سفر متوجه شدم که باید خیلی روش کار بشه تمرکز روی نکات مثبت افراده که یه جاهایی اذیت شدم…شاید تضاد بودن برام ولی میخوام همینجا بنویسمش که یه تعهدی باشه برام که ازین به بعد بیشتر روی نکات مثبت افراد تمرکز کنم….این همه در زندگی در بهشت و اومدن مهمونا تمرکزم روی زیباییهای افراد بود و نوشتم و تمرکز کردم خب باید به عمل هم بینجامد وگرنه حرفام مفته…همینجا متعهد میشم که ازین به بعد سعی کنم هر کجا رفتم هر سفری هر مهمونیی و هرجا فقط و فقط تمرکزم روی نکات مثبت اطرافیانم باشه

    خداروشکر که بازم برگشتم در جمع خانواده عزیزم..دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    حدیث امرللهی بیوکی گفته:
    مدت عضویت: 1937 روز

    سلام بچه های زندگی در بهشت

    و سلام استاد عباس منش نازنین و مریم جان شایسته،هر بار که فایل های استاد رو گوش میدم یا سفرنامه یا زندگی در بهشتو میبینم واقعا واقعاااا خدامو هزاران هزاران بااار شکر میکنم که منو به این خونه و به این آدمای فوق العاده هدایت کرده،من همیشه دوست داشتم و دارم که در طبیعت باشه و مطمئنم که میرسم به این آرزوم و زیبایی های بیشتری و میبینم و تحسین میکنم 😍💪چه برسه به این که بخوام در کناااار این طبیعت زیبا آشپزی کنم و آشپز خونه ی صحرایی به قول مریم جون😅به نظرم بگیم آشپز خونه ی جنگلی🤔🤣😍

    واقعا تحسین برانگیزه که ان قد زندگی و سادو راحت میشه گرفت .من واقعا با فرکانسم و باورهام تمام سعیمو میکنم که به چنین فضاها و افرادی جذب شم که زندگی و مهمونیو راحت میگیرن،واقعا مهمه وقتی ادم فکر میکنه مهمونی میگیریم که در کنار هم شاد باشیم و حال کنیم نه این که فقط ۲،۳‌نفر محدودبهشون فشار بیاد و بشورنو بپزن😐تو فرهنگ ما به نظرم بر عکس صاحب خونه به مهمون زیادی خوش میگذره😂زمانی که مادرم مهمون میده و موقع ظرف شستن میرسه بیشتر ظرف هارو قایم میکنه که مهمون نشوره و ما خودمون فردا بشوریم و همیشه از این روند ناراحت بودم که ادم مهمون دعوت میکنه که خوش بگذره نه این که تا چند روووز بعد از مهمونی خسته باشه🤦🏻‍♀️اینا رو گفتم که واقعا بگم استاد خیلی درست میگین و ما فرهنگی رو داریم که باید سعی کنیم تغییرش بدیم.وقتی فکر میکنم شما با مهموناتون که الان این قققدر ماشاالله زیاد هستن چه طور راحت و خوب خوش میگذرین هم برام عجیب و هم خیییلی تحسینتون میکنم .شما همه ی اون فکرایی که به نظرم عالی تریینه و دارین و از خدای خودم سپاسگزارم که شما هستین

    چه قددر خوبه که ما سعی نمیکنیم به خودمونو بقیه فشار بیاریم برای این که چون به اصطلاح با همیم با هم لذت ببریم و بازی کنیم یا هر چیزه دیگه،هر کسی هر جوری که دوست داره در اون طبیعت بی نظیییییییییییر و آرامش بخش و زیبا و بتور نکردنی و هزاران صفات دیگه که زبان و فکرم قاصره😍😍😍😍کار میکنه و لذت میره مثل ریک که با علاقه و حوصله و تمیزی،به قول مریم جون چه جوری همه ی تیکه های پیاری که خرد کرده تقریبا به یک اندازه و داره از کارش لذت میبره یا دختراکه دارن تو آب معتدل و خوب پردایس آب تنی میکنن با مامان و خوش میگذرونن یا پسر دوم که تیراندازی میکنه و…

    واقعا همون جوری که مریم جان میگن ما مسئول سرگرم کردن و خوشی بقیه نیستیم ،ما خودمون باید سعی کنیم اون جوری که راحت تریم و شاد تریم زندگی کنیم.واقعا واقعا استاد زندگیتون سراسر درسه که شاید الان من نتونم همشو درک کنم.

    چه قدر جالبه خیلی از افراد و دوستانتون که با شما استاد در ارتباطن دوست دارن فارسی و یاد بگیرن و واقعا منو به وجد میاره .

    خلاصه که هر چی بگم کم گفتم فقط میتونم بگم استاد و مریم نازنین دوستتون دارم و ممنونم که این حال خوبتونو و طبیعت زیبای اطرافتونو ما با به اشتراک میذارین.واقعا براتون خیر دنیا و آخرت بیشتری و از خدا میخوام.و امیدوارم که خداوند من و همه ی دوستان خوبم در این خونه ی پر رمز و رازو بیشتر از قبل به راه کسانی که به آن ها نعمت داده نه آن هایی که غضب کرده هدایت کنه🙏🙏🙏🙏

    در پناه الله یکتا باشین شاد و با آرامش و ثروتمند و سعادت مند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    محمد صادق کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2511 روز

    سلام . به قول استاد قلبم باز شده و با یکم اشک شوق دارم این پیامو مینویسم. واقعا این کامنتا دنیایی از آگاهیه دنیایی از تکاملو قانون رو تکرار می کنند واقعا سپاس گزار خدام بابت این همه اسنان های هم فرکانسی و این هدایت به خوندن کامنت ها که حالمو انقدر عوض کرده. وای خدا. تکرار تکرار تکرار. واقعا دنیامون جداست واقعا هرکدوممون یه دنیا داریم برای خودمون که هیچ کسی توش دخل و تصرفی نداره و ما با خدامون میتونیم دنیای خودمون رو اونجوری که میخوایم بسازیم . از روح خودش در من دمیده یعنی منو توی زندگیه خودم، توی دنیای خودم، خدا کرده و صاحب اختیار . که هرجور میخوام بسازمش . این سریال داره عیننا به ذهن ایراد گیرمون با منطق میفهمونه که ببین، هیچی نیست که بخوای و نشه اونم به آسونی به راحتی نه اینکه پدرت دربیاد ببین ترو خدا ببین، خوشگل میچینه . میگه منو باور کن، باور کن یعنی چی؟ یعنی درک کن که این جهان هیچ چیز نیست جز خدا، جز انرژی که اسمش خداست. جز انرژی که با افکار من تشکیل ماده میده. ترمزامو دارم درمیارم دارم تا جایی که میتونم خودمو تغییر میدم باید بیشتر متعهد باشم، چون واقعا زود فراموش میکنم. شیطان کارشو خوب انجام میده. بولی بخدا میشه بخدا میشه خیلی نتیجه گرفتم تو زندگیم خیلی. سربازی معاف شدم، سرمایه واسه کارم جور شده، دستگاهی رو طراحی کردم که خودش یه پروژه کارشناسی رشته مکانیکه ( من رشتم متالورژی صنعتی بوده). ادمای بدرد نخور از زندگیم رفتن ( شاید اون موقع دلیلشو نمیفهمیدم)، بخدا از یه جاهایی واسم پول میرسه که اصن تعجب میکنم، خیلی چیزا که یادم نیست . من نکردما من هیچی نیستم به خداوندی خدا من هیچی نیستم همشو خدا کرده. بابا خدای من خود خود جهانه، شکل میگیره اونجوری که من میخوام اصن دیوونه شدم. تو سریال زندگی در بهشت عاشق این عشقم بین ادما . عاشق این کشورم عاشق او بچه هام، عاشق ثروتم عاشق ازادی و استقلال مالیم، عاشق عاشق شدنم ، خیلی دوستدارم همیشه همینجوری دیوونه بمونم باید متعهد باشم باید تکامل دیوونگیو طی کنم. بخدا همچین میده که همچین درست میکنه که به خودم میام میبینم پسر وسط ارزوهامم. الان که دارم مینویسم هی تو ذهنم میاد که جوری بنویسم که لایک بگیره بعد میگم آخه لایک به چه درد من میخوره، کجای زندگیمو تغییر میده؟؟بعد دیگه ذهنه لال میشه. هممون از یه منبعیم ، هممون از عشق افریده شدیم هممون با ارزشیم اگر کسی تو زندگیمون نیست قطعا لیاقتمون و سطح مدارمون بالا تر از اون فرد یا اون موقعیت بوده. استاد تصویر سازی که میکنم قلبم باز میشه همون چیزی که توی سینم ترش میشه و خنکم میکنه. استاد قول میدم بهت خیلی زود خیلی خیلی زود تو امریکا هم دگیرو ملاقات میکنیم تعریف میکنم که به یاری خدا چقد موفق و خوشبختم تعریف میکنم که از خاورمیانه تا کانادا وفلوریدا چند تا ملک دارم چند نفر به وسیله من دارن تو سراسر دنیا خدا نون میرسونه سر سفرشون. واسه ازدواج یکیو میخوام که عباسمنشی باشه همراهم باشه قانون جذبی باشه درک کنه خواسته هامو درک کنه اهدافمو، هدفای همگام و هم مسیرداشته باشیم ، عشق کنیم و زندگی کنیم که نوشتم همه مشخصاتشو. دوستدارم تا صبح بنویسم خیلی خوبه همه چیز همه چیز . خیلی بیشتر خدارو میبینم حس میکنم، خیلی بیشتر .

    خانم شایسته محترم، استاد با عشق و مهربون و خوش تیپ و زیبا به وقتش سخت گیر و همه اعضای بی نظیر سایت که قطعا بی دلیل اینجا نیستیتن و این پیام رو نمی خونین. عاشقانه دوستون دارم چون نماد خدایین چون اصلم رو به یادم میارین .شب بخیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2454 روز

    بنام خدایی که بشدت کافیست

    سلام به دوستان بهشتی ام

    می خوام با این بیت شعر که امروز بهش هدایت شدم شروع کنم:

    شراب لطف خداوند را کرانی نیست/ وگر کرانه نماید قصور جام بود

    بقول استاد همه ما انسانها به یک منبع وصلیم، اینکه ما چقدر داریم از این منبع دریافت می کنیم به خودمون برمی گرده، اینکه الان تو این سایت هستیم و براحتی می تونیم تسحین کنیم و لذت ببریم از این نعمت ها و ثروتها ، اینکه با خوندن کامنت های دوستانمون در این سایت بدون اینکه همدیگر رو بشناسیم خییلی راحت تر از قبل می تونیم تحسین کنیم موفقیت های همدیگر رو و نعمت ها و ثروت هایی که خلق کردیم و کلللللی برای هم خوشحال باشیم و کییییییییف کنیم برای این هست که ظرفمون داره هی بزرگ و بزرگ تر میشه، خدایا شکرررررررررررررررررت

    اون دستشویی بیرون خونه تو پرادایس چقدر عالیه، چقدر کار رو راحت تر کرده واقعا، خدایا شکرت

    چقدر اون آشپزخونه صحرایی عالیه خدای من، من عاشق این وسایلم که راحت میشه جمعش کنیم و فضای خیلی کمی رو میگیره و میشه راحت همه جا برد و وقتی باز میشه حرفه ای میشه ازش استفاده کرد🙆😍 اون دربرداره چقدر کاربردی و خفنه، چقدر همه چی هر روز داره راحت تر میشه خدایا شکرررررررررررررررررررررررت این عالیه

    چقدر لذت بردم از دقت و آرامش ریک تو آشپزی، چه اون موقع که پیازها رو خورد میکرد چه اونجا که کره رو با چاقو جدا میکرد و میزاشت تو قابلمه ، عالیه این بشر ، همون لحظه اول که اومد پرادایس، انرژی عجیبی ازش گرفتم، خییلی منظم و با آرامش و تمیز کارهاش رو انجام میده، عاااالیه 😍

    عاااااشقتم مریم جان که اینقدر قشنگ و با اعتمادبنفس با عزیزم گفتن هات به همه محبت می کنی چه کوچیک چه بزرگ ، قبلا من خییلی سخت می تونستم ابراز محبت کنم ولی الان عاشقتم شده تیکه کلامم 🙆😍 خدایا شکرررررررت

    چقدر لذت بردم وقتی دیدم استاد با دوست جدیدشون صحبت می کردن و اون آقا خیلی راحت و با اشتیاق از آرزوهایی که میخواد خلقشون کنه واسه استاد صحبت می کرد که این بخاطر توانایی خود استاد هست که اینقدر قشنگ روی خودش کار کرده و همچنان آگاهانه با تحسین کردن دیگران این کار رو انجام میده که باعث میشه دیگران اینطور راحت لذت ببرن از کنار اون بودن و بهترین وجهشون رو بروز بدن، از جیکاپ گرفته تا این دوست جدید استاد ، من و هزاران دوست عزیزم در این سایت که کلللی یاد گرفتیم از استاد عباسمنش که فقط یه دونه دست از هزاران و بی نهایت دست های خداست که جوابی برا یخوساته ما از خداوند بوده، چی میکنه این تحسین کردن خدای من ، همین یه دونه رو تو زندگیمون عالی اجرا کنیم چه نعمت ها و ثروتهایی رو م یتونیم تو زندگی مون خلق کنیم و کییییییییییف کنیم ، خدایا شکرت که بوسیله این سریال و فایل های دیگه و محصولاتی که خدا رو شکر توسنتم هر محصول رو راحت تر از حصول قبلی بخرم ، تحسین کردن راحت تر و راحت تر شده واسم ، مثلا همین یک هفته پیش تقریبا که از وقتی تو فایل تجسم تو یکی از تمرین های 12 قدم واسه خودم درست کردم که یکی اش یه ون مسافرتی شیک و تممیز بود و از اون موقع کلللللی نشونه دارم می بینم که یکی اش همین تقریبا یه هفته پیش بود که تو تو اینستا دیدم یه نفر که اصلا نمی شناسمش یه ون خیلی خوشگل و تمیز رو آماده کرده که بزنه به جاده و طبیعت و یه مسافرت توپ و حرفه ای داشته باشه، با اینکه قبلا واقعا تحسین کردن مخصوصا کسانی که نمی شناختم یخت بود ول یاین بار همون لحظه که دیدمش هم تو دلم هم با نوشتن واسش تحسین کردم، خدایا شکرررررررررررررت

    مریم جان هم که همیشه حواس جمع و حرفه ای هم در حال فیلم گرفتن اونم خییلی عالی، همزمان داره یک کار دیگه رو هم عال یانجام میده و این بار کمک کردن به ریک فوق العاده در آشپزی که باعث تحسین ریک هم شد، چقدر خوبه که تحسین کردن تو فرهنگ آمریکایی هست، چقدر کِییییییییف کردم، واقعا دمشون خیییییییییلی گرم🙆😍

    خدایا شکرررررررت برای هداستم به این زیبایی ها به این ثروت به این نعمت ها به این آدم های فو قالعاده دوست داشتنی و با اعتماد به نفس ، به این آدم های مسئولیت پذیر با روحیه همکاری فوق العاده و البته مستقل ، خدایا شکرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررت 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    پریا گفته:
    مدت عضویت: 3081 روز

    من فقط ی چیز بیشتر از هرچیز دیگه ای توی این قسمت دیدم و اون عجله نداشتن و بودن در لحظه بود….همه ی ماها حس میکنیم اصل زندگی اینه ی پولی دربیاری ازدواج کنی بچه دار شی خونه و ماشین بخری….انگار چاقو گذاشتن لب گردنمون و عجله داریم ک زود غذا بپزیم زود بخوریم زود تفریح کنیم و بخوابیم و زود و زود و زود….ک ب اونا برسیم….و هرچی ام همه لحظاتو زود رد میکنیم اصن ب اون موارد هم نمیرسیم…..حتی وقتی میاییم بودن در لحظه رو انجام میدیم مث این بخش سریال ،فقط در ظاهر اجراش میکنیم،توی وجودمون حس میکنیم جنگه،حس میکنیم بدتر تحت فشار قرار گرفتیم ک داریم وقت تلف میکنیم و اینا حاشیه اس! اینا وقت تلف کنیِ.هرچی ام سنمون بالاتر میره و بخاطر همین نبودن در لحظه ها ک باعث شدن نتونیم جذب هم کنیم،بدتر میشه این اخلاقمون ،میگیم اینهمه سنمه پس دیگه اصن درست نیس اینجوری وقت تلف کنم!

    واقعا ذهن با ما چ میکنه…🤦‍♀️

    هرچقد میخوای توی لحظه باشی انگار ته مغزت و حس اصلی توی قلبت ،اینه ک “ولی الان باید ی کار دیگه میکردی نه اینو”……

    خود من صدبار میخواستم بگم خب گوشت رو میذاشتین توی ماکروفر یخش باز میشد بعد هی میگفتم چ کاریِ ،عجله نیس ک،اینم ی جور سرگرمیه ک یخ گوشتو اینجوری باز کنی😂😆

    این بخش سریالو از این بابت خیلی دوس داشتم

    حتی همش میزدم جلو تر بعد ک متوجه میشدم چرا زدم جلو،فیلمو برمیگردوندم سرجاش😂😂🤦‍♀️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    فاطمه_می نویسد گفته:
    مدت عضویت: 2860 روز

    سلام

    استاد عزیز و خانوم شایسته گرامی با توجه به اینکه فیلمبرداری معمولا با تلفن همراه و تو فضای ازاد انجام میشه پیشنهاد می کنم از کیت های فیلمبرداری گوشی‌های هوشمند مثلا برند movo که تو امازون هم وجود داره استفاده کنید هم نسبت به تجهیزات ضبط دیگه وزن و حجم کمتری دارند و هم باعث میشن کیفیت ضبط ویدیوها بسیار بالا بره و ما صحبت های خانوم شایسته رو در مدت فیلمبرداری بهتر بشنویم

    با عشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    نوشین صنعتی گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    سلام استاد عزیزم.

    به نام خداون وهاب روزی رسان

    حدود دوهفته پیش بعد ازینکه از خدا خواستم رسالتم رو برام اشکار کنه و قصه نویسی بهم الهام شد تا امروز سیزده قسمت نوشتم

    دیشب برای اشنایی با یک برند انتشاراتی معروف به خدای وهابم نامه نوشتم وامروز صبح در حالیکه یک کلیپ ارسالی راجع به آهنگ مراببوس رو نگاه می کردم گوینده گفت اولین بار این‌اهنگ توسط اقای جعفری بنیانگذار موسسه انتشاراتی امیر کبیر منتشر شد اول دوزاریم نیوفتاد بعد اومدم تو سایت شما که فیلم زندگی در بهشت امروز رو ببینم که متن اول اومد بالا که اگر میخوای هدایت بشی روی این کلید بزن وبا این نیت که به سمت انتشاراتی مناسب هدایت بشم روی کلید رو زدم و همون لحظه یاد کلیپ و اسم انتشارت امیر کبیر افتادم.

    استاد انقدر گریه کردم که به سرفه افتادم له خدا می گفتم بابا قربون قوانینت برم آخه تو چقدر خوش قولی چقدر بامعرفتی .

    من بدون تو چطور زندگی می کردم قدر رئوفی چقدر باگذشتی که این همه سال صدات نزدم ولی حمایتم کردی همینکه تا الان سالمم و مستونی چندین صباح رو در کنار تو عشقبازی کنم نهایت عشقت رو نسبت به من نشون می دی.خلاصه کلی باهاش لاس زدم .

    حالا فردا برای چاپ داستانهام زنگ می زنم .خدا با منه.خودش بهم گفت بنویس پس خودش تک تک درها رو باز می کنه.

    دوستتون دارم ای راه نمای من

    واز زیبایی های زتدگیتون و افکار زیباتون لذت می برم.خداوندم یار و نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: