سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵۴

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان مونا به عنوان متن انتخابی این قسمت:

به نام پروردگار کل کیهان و هستی و کائنات

به نام خدایی که تو قلب منه و هر لحظه منو هدایت میکنه

سلام به استاد عزیزم و مریم مهربانم

سلام به دوستان هم فرکانسی خوبم

خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که بهم فرصت تجربه یه روز قشنگ دیگه رو تو این بهشت الهی دادی

من از استاد یاد گرفتم که ما همیشه دنیا رو از زاویه دید خودمون نگاه کردیم ولی باید درک کنیم که دنیا زیبایی های بیشتر و فرهنگ های بهتر هم داره

ما ایرانی ها همیشه به مهمان نوازی معروف هستیم ولی واقعا معنی مهمان نوازی واقعی رو نفهمیدیم

ما مهمان نوازی رو به این معنی درک کردیم که چی کار کنم مهمونم تمام و کمال راضی باشه

چی کار کنم بهش خوش بگذره

چی کار کنم وقتی از خونه من رفت پشت سرم حرف نزنه

ولی مهمان نوازی و واقعی و دارم اینجا میبینم که استاد خونه شو در اختیار مهمان ها گذاشته ولی قوانین خونه رو بهشون گفته مثل همینکه مهمونا با کفش داخل خونه نمیرن ولی دیگه مسئول غذا و یا تفریحشون نیست

کدوم یک از ما برامون مهمان اومده و ما به روش استاد عمل کردیم؟

واقعا یک سری از آداب و رسوم غلط تو ایران جا افتاده و اسمش شده فرهنگ تازه بهش افتخارم میکنیم

البته ما باید درک کنیم تمام این حرفها به معنی بی احترامی به مهمون نیست بلکه حرف از تعادل و داشتن عزت نفس هست و به نظرم کسانی که دارن زندگی در بهشت و دنبال میکنن کاملا متوجه این حرفها و رفتار استاد و خانم شایسته میشن

من خیلی دیدم که افراد میگن خارجی ها بی احساسن بی عاطفه هستند یا به زبان خودمونی خیلی سردن ولی به نظر من اونا دارن درست رفتار میکنن ما خیلی احساسی و عاطفی هستیم ما خیلی وابستگی داریم ما دیگه از اون طرف بوم افتادیم

به خاطر همین من دیدم خیلی از افراد مهاجرت میکنن ولی اصلا راضی نیستن و نمیتونن اونجا زندگی کنن و حاضر نیستن خودشون و تغییر بدن چون اینطوری بزرگ شدن

ولی من دارم یاد میگیرم قرار نیست هرچی از بچه گی کردن تو ذهنم و بپذیرم قرار نیست من کورکورانه دنباله رو مردم باشم من باید آگاهانه زندگی کنم

من باید بپذیرم که دنیا خیلی بزرگتر از اون چیزی هست که من همیشه و با زاویه دید خودم نگاه میکردم پس من باید زاویه نگاهم رو وسیع تر کنم

من باید به این درک برسم که میشه بهتر و راحت تر و قشنگ تر زندگی کرد

همین اول فایل دیدیم که لیلی مسئول تمیز کردن آشپزخونه بود واقعا تا حالا کدوم یک از ما تونستیم بریم به تفریح یا استراحتمون برسیم و مسئولیت کارها رو بسپریم به فرزندمون

این اصلا به معنی بی احساسی و یا دوست نداشتن فرزندمون نیست این یعنی فرزند من یاد میگیره مسئولیت پذیر باشه

این یعنی به همون اندازه که فرزند من در تفریح و خوش گزرونی سهم داره منم سهم دارم

یا مثلا اون خانم و آقا کارها رو تقسیم کردن و یکی ظرف میشوره و یکی خشک میکنه و باهم یه رابطه عالی دارن

وقتی اینطوری تقسیم کار میشه تو زندگی مشترک هیچ کسی خسته نمیشه و همین باعث قشنگ تر شدن رابطه میشه و همه چیز رو دوش یک نفر نیست

من این و دارم تو زندگیم کاملا احساس میکنم تمام کارها بین من و عشقم تقسیم میشه همه جا هم تو خونه هم تو محل کار و هم تو مسافرت

واقعا خیلی لذت بخشه واقعا رابطه مون قشنگتر شده خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم

یه نکته دیگه که خیلی دوست داشتم این بود که مریم جان چقدر قشنگ با اون سه تا آقا ارتباط برقرار کرد این نشون دهنده روابط عمومی قوی مریم جان هست که بر میگرده به عزت نفسش با اینکه هیچ خانمی تو اون جمع نبود و استاد هم نبود کلی از بودن در کنار هم لذت بردن ولی اینجا یه کم این موضوع سخت گرفته میشه شاید یه آقا نیاد تو جمع خانم ها و برعکس یه خانم نره تو جمع آقایون شایدم برن ولی خیلی راحت ارتباط برقرار نمیکنن بر این اساس که اونا دارن حرفهای مردونه میزنن یا خانم ها دارن حرفهای زنونه میزنن حالا من برم تو جمع اونا چی کار کنم ؟؟؟ زشته حالا میگن این چی میخواد اومده اینجا و …………. و در کل این فرهنگ های غلطی که هست

ولی به نظر من قانون قانونه اینجا و امریکا هم نداره من باید انجام یک سری از کارها و تمرین عزت نفسم و از همین جا شروع کنم

موضوع دیگه اینکه مریم جان بازم با عزت نفس درخواست غذای بیشتر کرد و اولش بازم سادگی در کارها رو دیدم که به جای بشقاب از دستمال استفاده کردن که دمه دست تر بود

اصلا همینکه مریم جان از همه فیلم میگیره حتی از زمان استراحت مهمونا خودش اوج عزت نفسه و در مقابل کسی هم بهش نمیگه از من فیلم نگیر یا چرا میگیری

و بازم از مریم جانم بگم که در اون بسته رو باز نکرد چون حتما مربوط به استاد بوده و کنجکاو هم نشد که باز کنه چون لزومی نداشته

چقدر یک سری از کارها به من مربوط نبوده ولی صرفا جهت کنجکاوی انجام دادم ؟

این هم یک مورد احترام گذاشتن میشه به هم دیگه یعنی تو کاری که به من مربوط نیست و به همسرم ربط داره خودم و درگیر نکنم اگه لازم باشه خودش بهم میگه

نکته مهم دیگه که استاد گفت و منم الان دارم خیلی روش کار میکنم اینه که روی تصمیمی که گرفتم بمونم

اصلا فرق انسانهای موفق با بقیه هم همینه که روی تصمیمشون میمونن

مثلا من تصمیم گرفتم که تو اینستا به جز پیج استاد تو هیچ پیج دیگه ای نرم و به جای اینستا وقتم رو روی سایت بزارم

چند روز پیش یه موضوعی پیش اومده بود و همش نجواهای شیطان میگفت برو تو پیج فلانی ببین چی شده یا چی گفته ولی منم با قدرت تمام زدم تو دهنش و گفتم من به خودم تعهد دادم که وقتم و صرف زباله ها نکنم و در مورد کسی قضاوت نکنم و خیلی هم به خودم افتخار میکنم و دارم نتیجه میگیرم به لطف الله

خدایا شکرت که دارم تغییر و میبینم تو خودم

نکته دیگه این که با اینکه بارون اومده بود و چوب ها خیس بود آقای ریک نگفت ولش کن بابا آتیش نمیگیره به جاش تلاش کرد و ادامه داد و ادامه داد و ادامه داد تا آتیش و روشن کرد

حالا من همین موضوع رو باید تو تمام جنبه های زندگیم رعایت کنم

مهم ترین درسی که از استاد یاد گرفتم این بود که ادامه بدم……………

نکته ای که برام جالبه و مهم هست اینه که ما داریم قانون رو آموزش میبینیم و یاد میگیریم و الان داریم تازه تو زندگیمون عمل میکنیم ولی امریکایی ها نا خود آگاه دارن این کار و انجام میدن یعنی همشون دارن عمل میکنن یعنی تو کشورشون این موارد که برای ما تازگی داره و ما داریم یاد میگیریم برای اونا عادیه پس اینجا به من ثابت میشه که یک سری از باورهای محدود کننده تو ایران وجود داره که از قدیم به ما گفتن و ما بدون آگاهی پذیرفتیم و اشتباه هم هست چون استاد داره قانون رو یاد میده و من دارم تو رفتار امریکایی ها همون چیزی که استاد میگه رو میبینم پس بازم به من ثابت میشه که استاد داره درست میگه

خدایا شکرت برای درک این آگاهی ها

خدایا شکرت که بهم فرصت نوشتن دادی

خدایا شکرت که امروز هم همراه و هم قدم استادم بودم

خدایا شکرت که امروز هم یه قدم برای یادگیری قانون بدون تغییر تو برداشتم

خدایا شکرت که به راه راست هدایتم میکنی

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    393MB
    26 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵۴
    124MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

233 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مانلیا» در این صفحه: 1
  1. -
    مانلیا گفته:
    مدت عضویت: 1590 روز

    سلاااااام استاد عشق و نازنینم و شایسته جان عزیزه دلمممم

    سلااااام خدمت تمااام بچه های گل سایت روی ماه تک تکتونو میبوسم عاشقتونم بچه ها عاااشقتونممممممم

    خب توی قسمت قبلی موردی دیدم که دوست داشتم دربارش حرف بزنم و اون هم قانون تقسیم غذا بود که گفتید اونها خیلی روی قانون هستن و وقتی برنامه میچینن و هر کسی مشخص میکنه غذاشو دیگه اون برنامه قابل تغییر نیست

    راستش من اولش خیلی خوشم نیومد از این نوع روش چون خودم همیشه دوست دارم غذاها به اشتراک گذاشته بشن توی مسافرت و مهمونید

    و اون جایی که پسره غذا نداشت و اومد کنارشون نشست اصن داشتم از تعجب چشام میزد بیرون که واقعا بی رحمانه اس که بقیه دارن غذا میخورن و هیچ کس بهش تعارف نمیکنه هیچ کس براش مهم نیست این پسر گوشنه اس حالا اینهمه غذا هست چرا اون نتونه بخوره ؟؟؟ چرا کسی بهش تعارف نمیکنه ؟؟ چرا نشسته داره غذا خوردنه بقیه رو نگاه میکنه ؟؟

    و به نظرم این حد از قانونمندی و سخت گیری شون درست نبود و به دلم ننشست و خوشم نیومد

    اما میدونید بعدش چی شد و چه فکری به ذهنم اومد و نظرمو عوض کرد

    میدونید یادم به چی افتاد و خداوند چع الهانی برای واضح کردن موضوع به من کرد

    .

    .

    من یادم به قانون اصل بقای اصلح افتاد …

    جهان هیچ رحم نمیکنه به ادمای ضعیف و کسایی که انضباط شخصی ندارن

    من فهمیدم که دقیقا اون کاری که اون خانواده کردن درواقع همون قانون جهان و کائناته همون خداست که دلش برای هیییچ کس نمیسوزه و قانونی که تعیین شده رو لاجرم اجرا میکنه

    و متوجه شدم چه قدر این خانواده دارن خداگونه و طبق قوانین حهان هستی عمل میکنن

    هیچ رحم و دلسوزی در کار نیست

    قانون بااااید اجرا بشه

    و وقتی این قانون یادم اومد فهمیدم چهههههه قدر روش درستی رو این خانواده در پیش گرفتن و درست ترین کارهارو انجام میدن و کارشون منطقی به نظرم اومد و حتی گفتم من هم دوست دارم همچین برخوردی رو با خانواده ام و بچه هام داشته باشم …

    موضوع رو یه بار دیگه بررسی کنیم

    قبل از اینکه ظهر برسه و ناهار درست بشه شاید صبحش  شاید شب قبلش روز قبلش یا حتی یک هفته قبل از مسافرت

    یعنی زمان بسیار کافی بوده برای تصمیم گیری

    اونها اومدن برنامه ریختن که توی این مسافرت هر کسی چه غذایی داره تا وظایف هر فرد مشخص بشه و در کنار تفریح عوامل دیگه روزمره به درستی پیش بره

    اون موقع اون دختر ریک تصمیم خودش رو اعلام کرده من با شما غذا میخورم

    خب حالا نسبت به این تصمیم وظایفی هم به اون داده شده مثلا اینکه ظرفای بعد غذا رو اون جمع کنه

    اما همون موقع یه پسر دیگه میگه نه من از غذای شما خوشم نمیاد و دوست دارم برم ساندویچ درست کنم بخورم من با شما نیستم

    پس اون از برنامه میره کنار به اون هیچ وظیفه ای در قبال تهیه غذا داده نمیشه و میتونه ازاد بره هر کار دیگه ای بکنه .

    حالا روز موعود فرا رسیده و غذا اماده اس

    میبینیم که اون پسر تمام روز مشغول بازی بوده و به فکر ناهارش نبوده و الان بی غذا و گوشنه هست

    این به ماااا هیچ ربطی نداره

    حتی اگه غذای ما زیادی و اضافه هم باشه اون حق خوردن از غذا رو نداره

    چون تصمیمیه که گرفته و قانون عوض نمیشه و باید یاد بگیره که روی تصمیمش بمونه یا اگر تصمیم درستی نگرفته باید مسئولیتش که گرسنگی هست رو بپذیره و تحمل کنه تا براش درس بشه دفعه ی بعدی تصمیم درستی بگیره

    در غیر اینصورت باز این عمل رو تکرار خواهد کرد

    تصمیم نادرست و یا اگه از غذا بخوره چون مسئولیتی بهش داده نشده تنبل و بی مسئول بار میاد

    و خیلی نکات دیگه که این ویژگی ها توی زندگیش وارد میشه و باعث اختلال ایجاد کردن در زندگیش میشه چون یاد گرفته تصمیم درست نگیره و پای نتایج تصمیمش نایسته و مسئولیت قبول نکنه و …

    و برای همین این قانونمندی مهمه

    دقیقا مثل چیزی که جهان هست

    ما قبل از اینکه به دنیا بیایم خداوند قوانینی برای این جهان تبیین کرده … ما قبل از به دنیا اومدنمپن این قوانین رو میدونیستیم و پذیرفتیم که به دنیا بیایم تا با این قوانین زندگیمون رو خلق کنیم

    حالا اگر بعد از به دنیا اومدنمون خودمون رو سرگرم بتزی و لهو و لعب کردیم و طبق قانون پیش نرفتیم پس سزاوار نتایج و عواقب کارمون هستیم

    خداوند هیچ رحم و مروتی نداره قانون صد در صد اجرا میشه

    اگر من طبق قانون عمل کنم و توجه به خواسته هام و نکات مثبت کنم و باورسازی کنم کنترل ورودی کنم و …. من طبق قانونی که از قبل به دنیا اومدنم تعیین شده و من قبولش کردم قبل به دنیا اومدنم … نتایجش رو میبینم خداوند به من نعمت ها و ثروت ها و سعادت دنیا و اخرت رو میبخشه …

    اما اگه طبق قانون پیش نرم ، درواقع قانون رو فراموش کنم نخوام برم دنبالش و مثل همه ی جامعه شکایت کنم به کمبود باور داشته باشم و ورودی هامو کنترل نکنم … لاجرم نتیجه اش رو میبینم که بدبختی فقر  کمبود بیماری هست … و مهم نیست چه قدر زجر بکشم و گوشنه ام باشه و به تنگدستی بیوفتم و عذاب بکشم مهم نیست … قانون اجرا میشه و نه خداوند دلسوزی میکنه  و نه اون بنده هایی که مورد رحمت قرار گرفتن نباید ذره ای دلسوزی کنن چون اون نتیجه ی تصمیم خودش رو داره میبینه …

    خداروشکر میکنم که این دیدگاه بهم الهام شد و بیشتر با خودم و اون خانواده و این حهان در صلح قرار گرفتم

    این جهان قانونمنده ما باید یاد بگیریم دقیقا طبق قانون پیش بریم مگه نه دلسوزی کردن ادمهارو گدا و ضعیف بار میاره .

    خدا جونم شکرت بابت هدایتت .

    خب این مال قسمت قبلی بود بریم سراغ این قسمت

    اینجا هم میبینیم که لیلی داره طبق قانون پیش میره و مسئولیت بر عهده گرفته رو انجام میده و این نتیجه ی پدر مادریه که اون قانون رو بدون استثنا احرا کردن و به بچه ها یاد دادن هیچ دلسوزی نیست و باید مسئولیت انجام بشه

    اگر اون پدر مادر دلسوزی میکردن این دختر میگفت ولش کن چرا من انجام بدم و میرفت میخوابید و همین هم هست توی جامعه امروزی که میبینیم بچه ها غذا رو میخورن و میرن …

    و پدر مادر هم مسئول تهیه ی غذا و هم جمع کردن بعدش هستن …

    و این نتیجه ی اجرای قانون بی چون و چرا هست که خیلی بهشون الان افتخار میکنم و تحسینشون میکنم …

    مورد بعدی که دوست دارم اشاره کنم عزت نفس خانم شایسته جااااان هست .

    الهی من قربونت برم شایسته جاااانم نمیدونی من چههههه قدر تحسینت کردممممممم

    نمیدونی نمیدونی نمیدونی

    اینکه همیشه توی مهمونی ها در حال فیلم گرفتم هستی و واقعا این خیییلی اعتماد به نفس میخواد که اینکارو بکنی … فکر کن مهمون اومده خونه ات غذا درست میکنه تو دمو دیقه ازش فیلم بگیری … داره اشپزخونه رو تمیز میکنه ازش فیلم بگیری ، داره کرم خاکی جمع میکنه ازش فیلم بگیری ، داره شنا میکنه ازش فیلم بگیری ، داره رو صندلی استراحت میکنه ازش فیلم بگیری ، داره با عروسکاش بازی میکنه ازش فیلم بگیری ، داره غذا میخوره ازش فیلم بگیری و …

    به خداااااااا تحسین داره خییییلی این ویژگی تون تحسین داره شایسته جاااانم بهتون افتخار میکنم که اینقدر هم اعتماد به نفس دارید و هم باورای قدرتمند کننده ای ساختید در این موضوع که یادمع یه بار تو یه فایلی گفتید که راجب فیلم گرفتن باورهای قدرتمند کننده ساختید که باعث شده همه جلوی دوربین شما راحت باشن و با شما راحت باشن و حتی خداوند بهترین هارو جلوی دوربین شما بیاره …

    شایسته جانم میبوسمتون برای اینهمه شایستگی تون …

    شما واقعا فوق العاااااده اید

    واقعا بچه ها یه بار امتحان کنید یه روز فیلم بگیرید از همه ببینید تا ببینید هم چه عزت نفسی میخواد هم چه باورای قدرتمند کننده ای … شاید کسی مثل خانم شایسته باورای درست نساخته باشه اینکارو بکنه بقیه بهش ایراد بگیرن که یعنی چی دمو دیقه داری فیلم میگیری از ما …

    اما خانم شابسته نه تنها کسی ایراد نمیگیره …

    بلکه بقیه خوشحال میشن و جلوی دوربینش خود خودشون رو نشون میدن و کامل راحت و عادی رفتار میکنن …

    بلکه بقیه دوست دارن فیلماشو قشنگتر کنن مثل دوباره قشمت قبلی که ریک اومد گفت بیا از باز شدن در غذا و اماده شدنش فیلم بگیر…

    عاشقتم شایسته جاااانم شما واقعا شایسته ای عاااشقتونممممم

    مورد  بعدی

    طرز تهیه استیک هست که من این فایل یاد گرفتم

    حدودا یک ساله توی دوره ی سلامتی ام ولی باورتون میشه یه استیک درست حسابی نخوردم … خخخخخ

    یه بار بابام استیک گرفت و توی ماهیتابه عادیا گذاشتیم سرخش کردیم اقا اینقددددرررر سفت شده بود عییین لاستیک ماااشین … خخخخخخخخخ

    و میگفتم جللق الخالق این خارجیا چطور استیک میخورن …

    و این فایل باعث شد من متوجه اشتباه بشم

    استیک درست کردن نیاز به حرارت بسیاااااار بالا در زمان کم میخواد  یا حرارت متوسط در زمان طولانی …

    تو این فایل شنیدم که گفتن این گوشت 15_16 ساعته که توی اون اجاق بوده که مثل گاو صندوق بود خخخخخخخ

    در حالیکه ما یا حرارت کم تو زمان کم میذاشتیمش و نمیدونستیم روش پختش رو که اینجا من فهمیدم خدایا شکررررررت ممنون بابت توضیحاتتون خانم شایسته جانممممم

    یه رد پایی هم از اینروزام بذارم حدودا یک هفته اس دارم هر روز بالای 8 ساعت روی قانون کار میکنم یکی دو روز هم به 12_10 ساعت کشید …

    فقط بگم تا حالا توی عمرم اینقدر تشنه نشده بودم . یادمه دو سال پیش روزی دو ساعت کار میکردم اصن خندم میگیره وقتی به اون موقع ام فکر میکنم . الان حتی هشت ساعت و ده ساعت هم اون احساس کافی بودن رو بهم نمیده … روی یه رول افتادم و هی میرم جلو تشنه تر میشم … پربروز 12 ساعت رو خودم کار کردم و قوانین و باورام … احساس سیری نمیکنم احساس میکنم کمه احساس میکنم خیییلی جای کار دارم احساس میکنم هنوز خیلی چیزا هست باید یاد بگیرم هنوز خیلی باورا مونده بسازم و تا به حالا همچین حس و مرحله و درکی قرار نگرفته بودم …

    قبلنا رسیدن به این حد و درجه ارزوم بود و میگفتم اخه مکه میشه چطور ؟! خسته نمیشه ادم ؟!

    الان رسیدم و واقعا لذت بخشه وااااقعا لذت بخشه اصن اینقدر لذت میبرم واقعا نمیدونم خستگی چیه … نمیدونم چطور شد به این مرحله و درجه رسیدم که 12 ساعت روی خودم و باورام کار میکنم و باز حس میکنم کم بود کافی نبود و نه تنها خسته نمیشم بلکه انگار روحم به پرواز تازه در اومده و اگه ولش کنم این پرواز میخوابه رو زمین و حس خوب از بین میره …

    واقعا سپاسگزار خداوندم که اگه الان به این حد و درجه رسیدم فقط از کمک ها و لطف اون الله بوده .

    الان که دارم رد پا میذارم یه چیز دیگه هم اضافه کنم .

    الان من به اون ارزوم رسیدم که بتونم بدون ذره ای خستگی 12 ساعت روی خودم کار کنم و تشنه تر بشم … یکی از ارزو هایی که الان دارم و بهش نرسیدم اینه که از ذوق و شوق سپاسگزاری و لطف و کرم خداوند و حس صحبت کردن باهاش به پهنای صورت گریه کنم و اشک بریزم و نتونم جلوش رو بگیرم و دسته خودم نباشه و فقط از احساس وجود و لطف و رحمت خداوند و لذت صحبت کردن باهاش گریه کنم …

    الان این خیلی وقته ارزومه و بهش نرسیدم …

    و واقعا درکش هم ندارم نمیدونم چطوری میشه ادم به این درجه برسه که گریه اش بگیره از ذوق و شوق وصال به حق …

    نمیدونم فقط حسم میگه مثل این که تکاملم رو طی کردم این هم طی میشه و بهش میرسم .

    خداوندا سپاسگزارم ازت مه هر چی دارم از تو دارم من هیچی نیستم در برابر عظمت تو و محتاج و نیازمند هر خیری ام از سمت تو .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: