سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵۴ - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

233 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محسن گفته:
    مدت عضویت: 1448 روز

    به نام الله مهربان و هدایتگر به نعمت‌ها به آسانی با لذت

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته بزرگوار و دوستان همراه

    نشانه امروز من قسمت 54زندگی در بهشت هست. همین که دارم سریالی رو دنبال میکنم که هم اسم زیبایی داره و آدم رو یاد چیزهای خوب و آزادی ها میندازه هم مکانی سراسر زیباییه با آدم های خوب که در مدار زیبایی ها هستند و این قانون خداونده که آدم های در مدار خوب جایی زندگی میکنن که مدار خوب هست به قول خانوم شایسته نقل قول از کامنت مت دوستانم که جایی که زندگی می‌کنیم مداری هست که توش هستیم نه خود اون شهر.. چقد قشنگ

    خدارو شکر میکنم البته منم در جایی زندگی میکنم که اسمش پردیس هست همون پرادایس.. که نسبت به مکان قبلی واقعا زیبایی های بیشتری داره و آدم های ثروتمند و مهربان و دوست داشتنی رو درکنار خودم دارم..

    قصه از اینجا شروع میشه که من ترس از شنا کردن کارم با اینکه میرم تو آب ولی همین که اسم رودخانه و دریا میاد ترسم هم میاد. حالا شما فکر کن یه رودخانه عظیم کنارت باشه ولی بخاطر ترسات نمیتونی ازش بهره مند بشی..

    برای چیزای دیگه هم همینطوره.. اگر ثروتی باشه موقعیتی باشه یا آدم خوبی، بخاطر ترس ها ست که چیزی از اون نعمت ها نصیبت نمیشه وگرنه نعمت ها وتروت ها و ایده ها و آدم‌ها هستند در همونجا..

    منم که بخاطر ترسم اقدام نمیکنم و چیزی هم نصیبم نمیشه..

    ممکنه این درست باشه که اگر جایی ترسی داشتی یعنی اونجا یه نعمتی هست که برات قرار داده شده.. اگر رفتی تو دل ترسات پس اون نعمت ارزانی ت نشه و گرنه تا هزار سال دیگه هم چیزی گیرت نمیاد تاااااا به دل اون ترست وارد بشی.

    این فایل هم کلی زیبایی با خودش داشت و درس.

    از اینکه استاد چقد مهربان و خوش خنده بود و همینطور خانوم شایسته.. از دوربین با کیفیتش که براون رو از فاصله دور به خوبی نشون میاد..

    از راحتی مهمونا حتی تو لباس پوشیدنشون..

    از وظایفی که هرنفر انجام می‌داد و با لذت پذیرا بوداز کاری که برعهده ش بود..

    از لیلی گرفته تا آقای ریک..

    هین آتیش درست کردن هم تکامل داشت. اول از برگای کوچیک شروع کرد کم کم برگا بزرگتر و ساخته ها قوی تر شدند و نتیجه اون آتیشی شد که دیدیم.

    سکوت اونجایی که با قایق پدالی داشتند تو دل دریاچه حرکت می‌کردند رو دوست داشتم.. خیلی چیزا هست که هنوز باید یاد بگیرم و عمل کنم..

    خداروشکر که هدایت خداوند همیشگی هست و همینطور نعمت هاش..

    استاد و خانوم شایسته ازتون ممنونم بایت این فایل زیبا

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1847 روز

    خدایا شکرت ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

    تنها کلید هر چیزی اول حال خوبه. دور و برم ممکنه خیلی چیزای نادرست باشه ولی من اگاهانه ذهنمو کنترل میکنم و یکی از جاهایی که در بحرانی ترین شرایط که نمیشه ذهن رو کنترل کرد بهش پناه میارم همین زندگی در بهشته که فوق العاده اس. کافیه حالتو خوب نگه داری تا کلی اتفاق خوب بیفته . کلی ایده همیشه داشته باشی. بهت الهام بشه.

    خدایا شکرت . کسب و کارم جلو میره . حتی امروز به یه نوازنده پیانو ژاپنی درخواست همکاری دادم و با خوشحالی قبول کرد . خدایا شکرت که همه چی به خوبی پیش میره . این نوازنده تو یوتیوب مثل خودمه ، تازه شروع کرده و مرتب فیلم میزاره. هر روز و بعضی روز ها حتی دوتا فیلم. و فیلم هاش هم دونه به دونه بهتر میشه . چیزای جدید تو فیلم های جدیدش امتحان میکنه و خوب پیش میره. منم با الگو گرفتن از اون کارمو جدی گرفتم. خدایا شکرت که هموین ادم های فوق العاده ای رو مقابلم قرار میدی شکرت که راحت هدایت میشم.

    شکرت که همیشه برای کارم ایده دارم و جلو میرم.

    شکرت برای تمام ایده هایی که به ما انسان ها الهام میکنی.

    مثل همین ارام پزی که با دود کار میکنه. مثل همین وسایل تاشو راحت که کار مارو واقعا راحت میکنه. مثل ایده ساخت همین دریاچه. این خونه .

    ایده درست کردن اتیش به راحت ترین شیوه و با استفاده از زغال های اتیش دفعه قبل.

    شکرت بابت این اسمون ابی . ابرای گوله گوله. اب تمیز.

    شکرت بابت این غذای خوشمزه. عاشق اینم گوشت نرم باشه و تو دهن اب بشه. خدایا شکرت بابت استاد عزیز و تین عزم راسخش در مسیری که پیش میگیره.

    چقدر قشنگ همه مسئولیت کار هاشونو به عهده میگیرن و همکاری میکنن.

    همیشه به خودم میگفتم دوس دارم به عنوان یه همسر با عزیز دلم همکاری کنم . کارهارو باهم پیش ببریم . شکرت خدایا که به همچین ادم هایی هدایتم کردی. چقدر قشنگ وقتی خانم شایسته فیلم میگیره اونا توضیح میدن تا به نوع خودشون به بهتر شدن این فیلم ها کمک کنن.

    خدایا شکرت.

    همتونو دوست دارم

    عاشقتونم

    فعلا ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    خانم اکبرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1035 روز

    سلام بر استاد عباسمنش عزیز و استاد شایسته عزیز

    نشانه امروزم بود این فایل زیبا .چند وقتی است تصمیم جدی گرفتم که زبان انگلیسی ام را عالی کنم البته قبل تر ها فقط به مرحله نیت می رسید و به اجرا نمی رسید اما چنددو ماه هست که می‌خواهم تمرکزی و لیزری تا عید کار کنم. این قسمت که مکالمات اغلب انگلیسی هست حس خوب گرفتم وبه عنوان نشانه مثبت می بینم. چند بار این قسمت را دیده ام و کلی لذت برده ام اما هر بار مطالب ونکته های ناب دارد برای هم آموختن وهم لذت بردن .

    سپاس مریم جان عزیز که پخت گوشت را با جزئیات توضیح دادید.

    زیبایی های بهشتی و رنگ آبی آب درختان سبز ، مهمانهای فوق‌العاده که میزبان شان هم فوق العاده هستند .خیلی خوش بگذره و عالی ترش تکرار شود.

    بچه ها که کار می‌کنند برایم جالب بود .آن سالها که بچه بودیم اغلب خانه کسی مهمانی میرفتیم و چند بچه داشتند خانمی که خاله یا عمه صداش می کردند در کارهای خانه کمک می کردند .هر کسی مقداری وضع مالیش بهتر بود کارگر در منزل هم داشت .چه خوب که به بچه ها مسئولیت می دهند.

    هر کسی به طریقی لذت می‌برد یاد دوران کودکی و نوجوانی ام افتادم آن موقع ها اغلب خانواده ها پر جمعیت بودند وبچه های قد ونیم قد .و بیشتر شان یک اتاق بسیار بزرگ که مهمان خانه بود و داخلش مبل ،بهترین وسفیدترین رختخواب ها و ظرفهای گران را برای مهمان می‌گذاشتند. وخودشان در حال و اتاق های کوچک زندگی می‌کردند البته مختص خراسان نبود این رفتار چون دوستان پدرم که در اصفهان بودند و رفت وآمد داشتیم همچنین، تهران هم یکی از دوستان شهرک غرب خانه زیبایی داشتند که اتاق تاریک تلویزیون و آشپزخانه کوچک و مهمان خانه که سه دست مبلمان سلطنتی در را باز کردم از زیبایی خشکم زد در مقایسه با ورودی ساده و فرش رنگ رفته و تلویزیون معمولی داخل هال.حتی سال 83 حفاری قزوین می رفتیم خانه همکلاسی ام رفتم یه بار وارد خانه شدم هال پنجره نداشت و از دکه کوچک سقف نور میگرفت آنجا بودند مامانش و خاله اش صحبت می کردند وارد شدیم خیلی در ذهنم مانده ، در مهمان خانه را باز کرد مبل های آنچنانی،فرشهای لاکی دست بافت و تزئینی ها.

    یکی از اقوام سال 70 خانه دوبلکس آنچنانی داشت اما میرفتم آنجا خوش نمی گذشت بچه هاش با یک موکت در اتاقی بودند که از پاسیو نور می گرفت ،یا روی مبل ها را می پوشاندند وقتی مهمان می آمد برمیداشتن بعد مهمان دوباره می انداختند بچه ها حق نداشتند روش بشینند خراب میشه ، کثیف میشه.\شاید الان فراوانی یا دلایل مختلف برای رفتار آن دوران بگوییم اما خیلی ها هم بودند که نظرات متفاوت ورفتارداشتند\

    ● لذت بردن را یاد بگیریم اما مادر و پدرم که خدا حفظشون کنه و الان هم ازشون دورم،برعکس آن 90درصد بودند و همیشه هم بهشون ایراد میگرفتن. خانه ما ملامین غذا نمی خوردیم چینی ،لیوان های آب و چایخوری مون سالها قبل تر از سفر سوریه خریده بودند چک اصل و فوق العاده زیبا چندین سرویس میوه خوری وغذا ،بهترین پتوها ،بهترین غذاها ، مهمان خانه بزرگ با در ورودی جدا برای ما کامل باز بود و اغلب آنجا بازی می کردیم بعضی موقع می خوابیدیم پرجمعیت بودیم و در شهری تنها دور از اقوام وخیلی خیلی ثروتمند نبودیم. خلاصه مهمان هم قدیما زیاد رفت و آمد داشتند یه هفته هم با 10 نفر عادی بود.به مامان و بابام ایراد می گرفتند و می‌گفتند خیلی بچه هات را آزاد میزاری یا لوس میکنی ،تا حالا یکی شون را سیلی زدی، دعوا کردی و با رفتار خانواده های دیگر مقایسه می کردند . یکبار که منم بودم مامانم جواب جالبی داد گفت:{چرا باید در مهمان خانه را قفل کنم ،مهمان واقعی بچه هام هستند که معلوم نیست بزرگ شدند کجا باشند،چرا تو ظرف چینی غذا نخورن که ممکنه بشکنه، چرا پتو کهنه استفاده کنند که مبادا شستن خراب بشه، بزار الان هر کار می توانم براشون بکنم راحت باشندوآرامش داشته باشند آینده را کسی خبر نداره.}

    یه خاطره بگم بابام چند تا روزنامه و مجله بود آن موقع ها اشتراک داشت البته شغلش آزاد بود فرش دستبافت. اما عاشق کتاب و روزنامه .چند بار از بیرون آمد و کلی روزنامه بقلش بود من شاید 12 ساله بودم گفت تمام اتاق را پر روزنامه کنیم همان مهمان خانه را چند ردیف رو هم چیدیم بعد روش دراز بکشید حالا مطلب بخونید برای هر کسی جالب بود برای بقیه تعریف کنه برای خواهر برادر کوچکم که سواد نداشتند گفت عکس خوب دیدید بگید بیاییم ببینیم و غیر مستقیم ما را به کتاب خواندن علاقمند کرد.

    آن عزیزانی که متولد دهه 50 ،60 هستند اصلا وقتی با گذشته مقایسه می کنیم خیلی موارد هستند عوض شدند خوب یا بدش را قضاوت نمی کنیم چقدر تغییرات در رفتار و خانه های اقوام مسن تر ،چه تغییرات عالی در خریدن چندین ماشین در یک خانواده ،آن موقع ها هر چند خانواده یکی داشت،تلفن همسایه ها هم استفاده می کردند الان بچه 5 ساله در روستاها به مبایل دسترسی داره خدا یا شکرت ،واقعا وقتی دقت میکنی چقدر در این بازه زمانی جهان تغییر کرده

    با دیدن سگ زیبای مهمان یادم آمد ،از سگها وحشت داشتم حتی کوچولوها اما بعد از کار کردن رو خودم چند ماه هست حتی بزرگ هم باشند و نزدیکم اوکی هستم.

    باز هم سپاسگذار خداوند و اساتید عزیز و سایر عزیزان که دلیل هدایت و پیشرفتم شدند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 603 روز

    یا وهاب بی حساب

    داستان مستند زهرا <>

    9 ماهی هست که به لطف خدا ی همیشه مهربانم، دانشجوی این دانشگاه منحصرب فرد هستم میتونم بگم که با خرید دوره عزت نفس ،عزت نفسم از 100 درجه زیر صفر میتونم به جرعت بگم به 70 درصد بالای صفر رسیده

    تصمیم گیری هایم جدی تر ، منطقی تر ، دقیق تر و همچنین سریعتر شده ،اراده ام در انجام کارها به لطف خدا صد برابر شده ،

    با خرید دوره احساس لیاقت در کارم با افراد و مقامات بزرگی جلسه داشتم از جمله سرهنگهای ارتش ، مدیران دانشگاه و اساتید مهم هنر موسیقی ،من از ایشان درخواست کردم و طبق قانون درخواست که استاد عزیزمون در قانون آفرینش می فرمایند ،آنها نیز در خواست من را به راحتی آب خوردن پذیرفتند

    امروز نسبت به مسیر پیشرفتم و راهی که میروم سر در گم شده بودم راستش کمی خسته شدم ولی خدارو صد هزار مرتبه شکر آرامش بی نظیری دارم

    با خودم گفتم با نشانه ها پیش برم

    اومدم تو سایت به قسمت من را به سو ی نشانه ام هدایت کن

    راهنمایی شدم به قسمت 54 سریال زندگی در بهشت

    واااااااای خدای من اونجا که استاد فرمود من روی تصمیمم مونده بودم که گیاه خوارم و گوشت درست شده توسط دوستان را هر چه اصرار کردند میل نکردم و بعدش به خودم افتخار کردم

    متوجه شدم که این نتیجه تصمیم من در پیشبرد اهدافم می باشد

    مسیرم مسیر الهی ست و خستگی طبیعی ست بیشتر از پیش از خداوند متعال سپاسگزارم و درخواست راهنمایی های بیشتری هستم

    واز استاد فوق العاده مان و خانم شایسته گرامی بسیار سپاسگزارم

    و یک مطلب و آن ،اینکه از نظر شخصی من هر فردی که در این دانشگاه الهی حضور دارد بی شک با هر طریقی که وارد شده، دستان خداوند راهنمایش بوده و بدون شک و صد در صد نتیجه می‌گیرد و این دیگر بسته به باورها و جدیت، در تمرین‌هایی است که استاد فرموده که باید آنها را به انجام برسانیم

    به امید روزی که استاد عزیزمان به ایران تشریف بیاورند و همگی با نتایجمان هم در درگاه خداوند سربلند باشیم ،هم باعث شگفتی استاد جانمان شویم و هم خودمان و هم به قول استاد که در دوره روانشناسی ثروت 1 میفرمایند ما با ثروتمند شدنمان به گسترش جهان کمک می‌کنیم و هم اینکه خدا خیلی بیشتر از ما می‌خواهد که ما ثروتمند شویم

    الهی آمین

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1489 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان خوبم

    من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوعرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم الهی شکرت

    درموردیک موضوعی ازخداوندهدایت خواستم وزدم روی دکمه نشانه واین فایل اومد

    گفت تصمیم بگیر وروی تصمیمت بمون وعضله تصمیم گیریتوقوی کن واینقدرسخت نگیرزندگیتوفقط تصمیم بگیروبروجلوولذت ببراززندگیت وحالتوخوب نگه دار

    تومسئول زندگی دیگران نیستی

    توفقط مسعول زندگی خودت هستی خودت وخودت

    عزت نفستوبالاببرمثل خانم شایسته که راحت باافرادغریبه ارتباط برقرارمیکنه وتوهم همینجوری که الان هستی ارزشمندی ودوست داشتنی هستی

    خودتورودستکم نگیراحمد

    توهم میتونی به این جایگاه استادحتی خیلی بهتربرسی

    این هاپیام خداوندبه من بوددراین فایل زیبا

    إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰکِنَّ اللهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ

    ـــــــــــــــ

    «هدایت فقط دست خدا است»

    قطعا تو نمی توانی کسی را که دوست داری، هدایت کنی. ولی خدای تعالی هر که را بخواهد، هدایت می کند و او به کسانی که هدایت پذیرند، داناتر است.

    (سوره القصص، آیه 56)

    تواین ایه میگه هدایت فقط ازطرف خداست وتومسعول زندگی دیگران نیستی ونمیتونی کسی روتغییربدی

    خداوندهرلحظه داره ماروهدایت میکنه

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1975 روز

    زیبایی هایی که توی قسمت 54 یاد گرفتم

    سلام به همه

    صبح قشنگ و زیباتون هم بخیر

    یکی از اون مواردی ک امروز میخوام برا خودم ماندگار بشه اینه ک نوشتن کامنت برا من یه چیز حیاتیه چون باید باور کنم که انرژی این نوشته من صدصد بارها بیشترش به من برمیگرده

    اینطوری راحت تر میفهمم که نه تنها وقتم هدر نمیره بلکه انرژی این اتفاقات قشنگ و نوشتن من به زندگیم برمیگرده

    نجواهای شیطان گاهی بهم میگه وقتتو بزار توی دوره هایی که داری و منم همینجا بهش میگم فایل های رایگان با دوره ها از نظر محتوا هیچ فرقی ندارن چون همین فایل های رایگان بود که مدار منو برد به سمت خرید دوره ها

    من یاد گرفتم که آدمهای زیادی هستن که معاشرت با مهمون رو خیلی بهتر از من بلدن و بهتر نتیجه گرفتن

    یاد گرفتم که استاد خونه شو در اختیار مهمان ها گذاشته ولی قوانین خونه رو بهشون گفته مثل همینکه مهمونا با کفش داخل خونه نمیرن ولی دیگه مسئول غذا و یا تفریحشون نیست

    من یاد گرفتم که دنیا خیلی بزرگتر از اون چیزی هست که من همیشه و با زاویه دید خودم نگاه میکردم پس من باید زاویه نگاهم رو وسیع تر کنم

    من یاد گرفتم که میشه بهتر و راحت تر و قشنگ تر زندگی کرد

    من یاد گرفتم که میتونم به تفریح یا استراحتم برسم و مسئولیت کارها رو بسپرم به فرزندم این یعنی فرزند من یاد میگیره مسئولیت پذیر باشه

    این یعنی به همون اندازه که فرزند من در تفریح و خوش گزرونی سهم داره منم سهم دارم

    من یاد گرفتم که توی ظرف شستم و کارای خونه با همسرم شریک بشم

    وقتی اینطوری تقسیم کار میشه تو زندگی مشترک هیچ کسی خسته نمیشه و همین باعث قشنگ تر شدن رابطه میشه و همه چیز رو دوش یک نفر نیست

    یه نکته دیگه که خیلی دوست داشتم این بود که مریم جان چقدر قشنگ با اون سه تا آقا ارتباط برقرار کرد این نشون دهنده روابط عمومی قوی مریم جان هست که بر میگرده به عزت نفسش با اینکه هیچ خانمی تو اون جمع نبود و استاد هم نبود کلی از بودن در کنار هم لذت بردن ولی اینجا یه کم این موضوع سخت گرفته میشه شاید یه آقا نیاد تو جمع خانم ها و برعکس یه خانم نره تو جمع آقایون شایدم برن ولی خیلی راحت ارتباط برقرار نمیکنن بر این اساس که اونا دارن حرفهای مردونه میزنن یا خانم ها دارن حرفهای زنونه میزنن حالا من برم تو جمع اونا چی کار کنم ؟؟؟ زشته حالا میگن این چی میخواد اومده اینجا و …………. و در کل این فرهنگ های غلطی که هست

    نکته مهم دیگه که استاد گفت و منم الان دارم خیلی روش کار میکنم اینه که روی تصمیمی که گرفتم بمونم

    اصلا فرق انسانهای موفق با بقیه هم همینه که روی تصمیمشون میمونن

    خدایا شکرت که دارم تغییر و میبینم تو خودم

    نکته دیگه این که با اینکه بارون اومده بود و چوب ها خیس بود آقای ریک نگفت ولش کن بابا آتیش نمیگیره به جاش تلاش کرد و ادامه داد و ادامه داد و ادامه داد تا آتیش و روشن کرد

    حالا من همین موضوع رو باید تو تمام جنبه های زندگیم رعایت کنم

    مهم ترین درسی که از استاد یاد گرفتم این بود که ادامه بدم……………

    واینکه وقتی من با مشتری هام درارتباطم باید با کمال احترام قوانین محل کارمو خیلی خیلی مودبانه بهشون بگم که سوع تفاهمی پیش نیاد مثلا مراقب تمیز نگه داشتن محل کارم باشن

    خدایا شکرت برای درک این آگاهی ها

    خدایا شکرت که بهم فرصت نوشتن دادی

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 888 روز

    روز زیبای دیگه در کنار دوستان عزیز

    چه لذت بخش شنا کذدن در چنین دریاچه زیبایی

    اب گرم و عالی و فضای سرسبز

    ادم دلش میخواد روی تیوب بشینه و روی اب باشه و این فضا را ببینه من اونجا بودم مدلم میشد دقیقا مثل اون خانم که یک نوشیدنی تو دستش روی تیوپ داره لذت میبره

    و همکاری مجدد برای غذا و چه غذایی عالی

    اینکه مریم جان از غذایی تعریف کنع و بخوره یعنی عالی بوده چون مشخصه هم اشپز هست هم هر غذایی نمیتونه بخوره و این غذا خیلی لذیذ باید باشه که علاقمند شدن

    ظروف چدن عالی که مرتب و تمیز جمع شدن

    همکاری بچه ها در کارها، تمیز کردن اشپزخانه و نوبتی انجام کارها

    کمپ زدن ها در دل طبیعت

    چقدر عالی

    خدایا شکرت کلی زیبایی نشونم دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 639 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همه دوستان عزیز

    نکات مثبت مورد توجهم

    اینکه با قانون تکامل میشه از هیچ هم آفرید ….. از هیچ اتیشی میشه یه آتیش بزرگ خلق کرد

    از یه تک سلولی که بودیم یه انسان با این همه سلول ایجاد شدیم

    با قانون تکامل با خلق کردن ….

    خدایا شکرت

    مهمه که نا امید نشه و ادامه بده خود این‌جهان به سمت توسعه و گسترش هست حالا اگر در مسیر بهبودی چه خوب بهترین ها رو بیتشر می کنی

    یکی از اتفاقاتی که امروز افتاد برای خانواده ما

    خب اردک ما رو یه ماشین زیر گرفت

    ‌واگذار قبلا بود ممطمینم‌ یه آدم ناتو گیر مادرم میوفتاد

    ولی من می دونم انقد که با دیدن سریال ها ویژگی مثبت افراد رو تحسین کردم

    آقای راننده به زور به مادرم پول داد

    تازه بعد از ظهر هر دیدیم یکی در میزنه همون آقا اومد با یه بسته چای محلی تولید خودشون ….

    واقعا تحسینش کردم یه مرد چقد می تونه مسیولیت پذیر و مهربان باشه

    اینجا هم آقای ریک رو میبینم که وقتی مریم جان از یه نفر دیگه سوال میپرسه خودش داوطلبانه با عشق به مریم جواب میده

    انگار آقای ریک خیلی زیبا در لحظه زندگی میکنه

    وقتی می خواد توضیح بده کاملا حواسش هست و توضیح میده

    بر عکس اینکه نظامی هست ملایم ‌‌مهربان هست

    خیلی هم فعال هست

    و‌چقد خوبه به بچه ها از بچگی مسئولیت پذیری حتی تو یک جمع و مهمونی و سفر رو‌هم یاد میدن که در کنار لذت بردن کار ها رو هم انجام بدن

    ابزار های مجهزشون رو‌تحسین میکنم‌

    واقعا با همین تجهیزات سفر ها خیلی لذت بخش تر میشه

    هرچند اساس کمپ و طبیعت گردی اینه که مثل گذشتگان ادم‌بتونه تو طبیعت کارهاشو پیش ببره با کمترین تجهیزات ‌کمک گرفتن از ابزار

    این‌همه افراد با 3 خانواده دور هم چند روز زندگی میکنن هر کس هم وظیفه خودش رو میدونه ‌خیلی راحت نه ناراحتی پیش میاد نه دلخوری وقتی آدم با خودش و جهانش در صلح باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    جواد جمشیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1655 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و مریم خانوم گل

    خداقوت بهتون میگم واقعا بخاطر اینهمه فعالیتتون و خیلی لذت میبرم وقتی میبینم انرژی فوق العاده ای پشت ساختن و تصویربرداری از اینهمه زیباییه.

    یه نکته جالب که تو این سریال ها دارم میبینم اینه که مهموناتون هیچکدومشون اهل هیچ نوع دود و دمی نیستن،نه سیگار نه قلیون نه هیچ چیز دیگه و‌از تفریحات سالم نهایت لذت رو میبرن.چقدر دوست دارم خودم تو چنین موقعیتی باشم که وقتی به طبیعتی برم فقط از زیبایی ها لذت ببرم و با سلامت کامل و بدون ضرر رسوندن به بدنمون از تفریحات نهایت لذت رو ببریم.تو تفریحات لذت سفر رو خیلیا تو دود و دم و قلیون وشروب سفر میبینن اما من خیلی لذت میبرم وقتی میبینم تموم آمریکایی ها انقدر سالم،انقدر باشخصیت،انقدر مرتب و منظم هستن.و خداروشکر که چنین مردمانی وجود داره و چنین جایی در دنیا هست که من دقیقا چنین شرایطی رو میخوام.خداروصدهزار بار شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1530 روز

    سلام به استاد نازنینم و مریم بانوی مهربان

    امروز وقتی امدم توی سایت وخواستم نشانه های امروزم رو ببینم این فایل زیبا رو دیدم . چقدر خوبه که انسان همه چیش روی قانون و نظم باشه . من چقدر از این انسان های شریف خوشم امد چقدر خوب بودن وقتی داشتم فایلو نگاه میکردم همش این میومد توی ذهنم که خدایا چقدر خوبن بر خلاف چیزهایی که به ما گفتن چقدر خاکی بودن و راحت از همه چیز لذت میبردن از شنا کردن ،آشپزی کردن،استراحت کردن و من چقدر دوست داشتم در کنارشون بودم خدایا صد هزاران مرتبه شکرت بخاطر این همه خوبی و زیبایی چقدر هوا عالی بود با اون ابرهای زیبایی که دل ادم رو با خودش میبرد من عاشق طبیعتم .

    یه نکته جالب دیگه که توی فایل دیدم این بود که یه آنباکسین برای استاد امده بود و مهمون های استاد اورده بودن گذاشته بودن کنار درختی که روبه روی اروی بود .

    خدایا سپاسگزارم بخاطر دیدن این همه خوبی و زیبایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: