سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵5

نوشته زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان به آفرین به عنوان متن انتخابی این قسمت

به نام رب تنها خالق و مالک و فرمانروای دنیا

به نام خدایی که من رو خالق زندگی خودم قرار داده

سلام به همه اهالی زیبای بهشت

خدای من،دوباره صبح زیبا در بهشتمون شروع شده،خدایا شکرت بابت این بهشت جادوییمون که هر روزش پر از زیباییه

خدایا شکرت بابت ابرای زیبا و آسمون زیبای بهشتمون

خدایا شکرت بابت هوای پاک و بی نظیرش

خدایا شکرت بابت درختان زیبا و فراوانش که نمادی از فراوانی رو برام تجلی میکنه

خدایا شکرت بابت دریاچه زیبا و روانش که علاوه بر زیبایش کلی هم سرگرمی برامون ایجاد کرده

خدایا شکرت بابت مهمانهای فوق العاده مون که دارن خودشون از خودشون پذیرایی میکنند

باورمم نمیشد وقتی دیدم مسول غذا پختن یکی از بچه هاست،چقدر تحسین میکنم این شیووه تربیت رو،بارهای بار باید تحسین کنم،تحسین میکنم چیزاهایی رو که در زندگی من و اطرافیانم نبوده و الان دارم در این بهشت زیبا تجربه میکنم

تحسین میکنم تربیت عالی فرزندان رو که با مسولیت و منظم و با اعتماد به نفس بار میان،تحسین میکنم دیدگاه توحیدی خانواده هاشون رو که بهترین شیوه تربیت رو انتخاب کردن

بارهای بار خوندم که بهترین شیوه ی تریبت،آن تربیتی است که تعادل حفظ بشه،یعنی هم به بچه ها محبت بشه هم اینکه اونا مسولیت پذیر بار بیاریم،متاسفانه در اطرافیانم شاهد تریبت بچه هایی هستم که بیش از اندازه بی مسولیت دارن بار میان،تک فرزندهایی که تا در خانواده اند بهشون خوش میگذره ولی وقتی که بخوان وارد جامعه بشن به شدت از طرف جامعه مورد ناکامی قرار میگیرند چون جامعه مثل خانواده رفتار نمیکنه،جامعه افراد مسولیت پذیر رو میخواد و اونایی که در خانواده های به شدت آسان گیر بزرگ شد،به شدت هم در جامعه سرکوب میشن

توی ایران که چند دهه قبل به شدت سختگیرانه رفتار میشد،الان به شدت سهل گیرانه که هر دو اشتباهه،شیوه ی تربیت صحیح همان شیوه اییی که ما اینجا در این چند مورد خانواده دیدم،مخصوصا خانواده راسل که خیلی بیشتر با بچه ها آشنا شدیم،در عین حال که بهشون محبت میشد و با اعتماد بنفس با اومده بودن،ولی هر کدوم موظف به رعایت قوانینی بودن که در خانواده براشون تعیین شده بود

خدایاا شکرت که بارهای بار دارم میبنم و تکرار میکنم که خودم درس بگیرم و در آینده بچه هایی با شخصیتی کاملا سالم و با مسولیت بار بیارمم،خدا رو شکر که امروزم این صحنه ی زیبا رو در آشپزخونه زیبای صحرایمون دیدم و باز برام تکرار شد.

خدایا شکرت بابت این پیاده روی زیبامون

من باورم نیمشه که از این پیاده روی لذت بردم،اخه واقعا من زیاد از این برنامه ها لذت نمیردم ولی با حضورم اینجا و تغببر کردن مدارم عاشق طبیعت و پیاده روویش شدم

مریم جانم شما الگوی تمام عیار منین،خانمی با عزت نفس بالا و قوی و قدرتمند که اونقدر با خودش در صلحه که هر جا رفته با روی خوش ازش استقبال کردند و الان هم که دوربین به دست و با اعتماد به نفس کامل داره از راههای سخت و صعب العبور میگذره

راستی یادم رفت بهتون بگم،من از وقتی که موهای کوتاه شما رو دیدم،اینقدر دلم میخواست موهامو کوتاه کنم،ولی نمیدونم چرا مقاومت داشتم،هر جند فکرمیکردم چرا میخوام موهام بلند باشه؟به حرف مردم برمیگشتم،که الان کوتاه کنم فلان دوستم میاد میگه واا چطور دلت اومد و …

تا اینکه بلاخره چند روز پیش کوتاه کردم و چقدر سبک شدم،خدای من وقتی میخوای حرف مردمو نادیده بگیری و به حرف دلت گوش بدی،چقدر سبک میشی،چقدرم بهم میاد اتفاقا…خدا رو هزرااان مرتبه شکر بابت این تصمیمم که راحتی خودم مهمه و سلیقه ی خودم، و من نباید به خاطر دیگران خودمو از لذتای شخصیم دور کنم

ممنونم ازت مریم جانم که اینقدر عالی هستی و الگوی اکثر خانومهای سایتی

اها حتی تازگیا که رفتیم بیرون شهر،من تنهایی رفتم یه جاییی،برای اولین بارم بودا اون جا میرفتم،اولش نجوا میخواست منو منصرف کنه،ولی من همش شما رو توی ذهنم تصور میکردم که ببین مریم جان چقدر با اعتماد بنفسه،چقدر هر جا میره همه باهاش خوبن،توم خجالت نکش و برو و رفتم توی دل ترسم و خیلی خوشحالم از اولین قدمم برای این ترس از رفتن به جاهای جدید

خب بریم سراغ پیاده روی رویایمون

استاد یادتونه توی لایو ۱۴ ما رو با خودتون بردین تا اون طرف دریاچه

خدای من،اون موقع اصلا فکرشو نمیکردیم که هر قراره هر روز با هم این بهشتو زیبا تر کنیم

چقدر عالی بارهای بار این درختچه های هرز رو با باورهای محدود کننده تشبیه کردین

خدای من،بارهای بار مرحله به مرحله این پاکسازی رو انجام دادین و برامون مرور شد که همواره باید در حال پاکسازی باشیم

چقدر هر بار که پاکسازی میکردیم سبکتر میشدیم،ما ذهنمون رو شما بهشت زیبامون رو

این بهشت این محیطش انگار از سالهای قبل برای بچه های زندگی در بهشت آماده شده بوده،که یه روزی شما بیاین و با نشون دادنش به ما بفهمونین که محیط ذهنمون وقتی سالها روش کار نکنیم چقدر کثیف شده و باید دست به کار بشیم و مشغول پاکسازیش بشیم و تازه باید این پاکسازی دایمی باشه و هر چند وقت یکبار بهش سربزنیم و باز شاخ و برگای اضافی رو از ش بکنیم

وقتی اون قسمتهایی که صعب العبور بودن رو با قسمتهایی که پاکسازی شده بود مقایسه میکردم میتونستم درک کنم ذهنی مثل ذهن شما که سالها روش کار شده چقدر با ذهن کسی مثل من که سالها به حال خودش رهاش کردم فرق داره

ذهن شما اونقدر پاکسازی شده که به راحتی جریانی از سلامتی ،ثروت،خوشیختی و .. بهش ورود پیدا میکنه ولی ذهن من به سختی،چون حق داره،در مسیرش به کلی از باورهای غلط و محدود کننده میرسه که سرعت ورودشون به زندگیم رو گرفته

منم اگه میخوام همه چیز به سرعت بالاتری به زندگیم وارد بشه باید دست به کار بشم و شروع کنم به پاکسازی همه چیز

خدایاا شکرتتتت،چقدر عالی میشه با دیدن این تصاویر مقایسه کنیم ذهنای فقیر و ثروتمند رو،یا به طور کلی ذهنای قوی رو با ضعیف رو

چقدرلذت بخش بود که اون بخش از جزیره رو که پاکسازی کردین علفای سبز جوانه زده بودن و بیرون اومده بودن و قبلا که به خاطر علفای هرز این سرسبزی نبود و الان به راحتی جا باز شده و داره نعمت سرسبزی وارد جزیره میشه

باید آتش نشانا بیان و بیین که علت اینکه استاد این منطقه رو آتیش زده این بوده و الان ثمره کار به عینی دیده میشه

خدایا شکرت،هزاران مرتبه شکرت

واقعا دیدن و درک کردن این قسمتا میتونه خیلی بهمون کمک کنه

میتونیم خودمون رو با افرادی که خیلی روی خودشون کار کردن مقایسه کنیم و دیگه ناامید نشیم وقتی یکی زودتر و سریعتر نتیجه میگیره،کافیه بگیم علفای هرز ذهن ما زیادن مال اون نیست و ما هم میتونیم با پاکسازی و کار کردن روی خودمون به اون سطح برسیم

میتونین هر چند وقت یکبار با دیدن این قسمتا به خودمون یادآوری کنیم که پاکسازی روی ذهن کاری دایمی و همیشگیه ،و باید استمرار داشته باشیم و تا آخر عمر ادامه بدیم

خدایااا شکرت بابت درک امروزم وآگاهی های نابی که از این قسمت گرفتم

در اخر هم سپاسگزار خداوندمم بابت این باران زیبا و فوق العاده و لذت استاد در این فضای رویایی،نوش جونتونننن استاد،نوش جونتون این همه زیبایی،شما خودتون خلق کردین تمام این زیبای ها رو..شما خالق تمام این زیبایی ها و لذت ها هستین

خدا رو هزران مرتبه شکر بابت فراوانی باران،که هر روز در بهشتمون روی میده

خدا رو شکر بابت نعمت آر وی که مریم جون میتونه به راحتی بره و دوش بگیره با وجود اینکه توی کلبه مون کلی مهمون هست ولی با داشتن نعمت آر وی ،لذت دوش گرفتن گرفته نشد

خدا رو هزاران مرتبه شکر که ثروت باعث ایجاد این همه راحتی شده

ممنونم بابت این قسمت زیبااا

قدم به قدم باهاتون اومدم

خیلی جاها ناخوداگاه خودمو خم کردم تا سرم به شاخه ها گیر نکنه

و من با این تجسم زیبااا این آگاهی ها رو درک کردم.

ممنونم

ممنونم

هزاران بار میگم ممنونم

دوستتون دارم

در پناه خدا هر روزتون عالی تر و بهتر از دیروزتون باشه

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    393MB
    26 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵5
    122MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

229 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسین» در این صفحه: 1
  1. -
    حسین گفته:
    مدت عضویت: 2435 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان و خیلی خیلی ممنونم از مریم خانم عزیز که زحمت فیلم برداری عالی رو میکشن، انشالله هر روز سالم تر و شاداب تر باشید.

    توی این مدتی که روی خودم کار میکنم و شماره تمرین امروزم شده 240 که هر روز 3 تا تمرین شکرگذاری، باورهای من و ستاره قطبی یکسان دارن میرن جلو، به یک حفره بسیار جالب برخوردم، و اون هم قانون درخواست هستش، این ایده و گپ توی چند قسمت قبل بود که مریم جان از مغازه داره دار درخواست کپی کردن، در من ایجاد شد.

    سر اون خیلی فکر کردم، دیدم من ایراد دارم، قبلا من درخواست میکردم ولی انگار به خاطر غرور خودم هست، یا ترس از رد شنیدن از مشتری ام درخواست پول نمیکردم که برادر من کارت تموم شده، پول رو بده ;-) که بحث ترس اش برمیگشت به دورانی که من تازه کارم رو شروع کرده بودم و برای دایی ام یک کاری انجام دادم و با شجاعت درخواست پول کردم، اون هم نامرد زد اعتماد به نفس مارو ترکوند ;)) اما دمش گرم باز هم خیلی چیز های زیادی یاد گرفتم ازش.

    عموما روزانه به طور مثال یکی از تمرین هام این است: که در بخش شکرگذاری هام روزانه ام میگم خدایاشکرت هر روز ترمز های بیشتری رو شناسایی میکنم و تمرین باور که من باور دارم هر روز ترمز هایم را به آسانی پیدا میکنم و برطرف میکنم و تمرین ستاره قطبی که دوست دارم امروز یکی از ترمز هامو پیدا کنم و برطرف کنمش.

    برای این کار رفتم دوره قانون آفرینش استاد عباس منش رو گوش کردم، البته یک ایده ایی بود که گفت برو اون فایل رو گوش کن، حتی نمی دونستم که اینقدر پاشنه آشیل ام باشه، اون بخش درخواست رو 3 بار گوش کردم، دیدم که بله پیدا کردم داستان رو. خلاصه امروز بعد از کلی سروکله زدن به خودم این داستان رو پیدا کردم و انجام دادم. و نتیجه داد.

    خواستم بگم درخواست کنید، درخواست خیلی خوبه، جواب میده، یک فایلی استاد داره به نام فقط خدا، نمی دونم بالای 1000 بار این فایل رو گوش کردم یک تیکه اش میگه :”من اگر از کسی دارم درخواست میکنم که کمکم کنه اما توی ذهن ام اینه که فقط اون میتونه بهم کمک کنه اگر کمک نکنه زندگیم اینور و اونور میشه، من دارم شرک می ورزم، اگر توکل ام به خداست، خیلی راحت درخواست میکنم، اگر جواب نداد، میگم خدا از یک در دیگه میخواد بهم میده، نه ناراحت میشم از دستش نه فکر میکنم الان اتفاقی میافته.درونش ،توی قلبش، توی وجودش یکی دیگه رو داره میپرسته، رب رو میپرسته از اون کمک میخواد، میگه این یک دستی ممکنه باشه، این نبود، احتمالا یک دست دیگه تو از یک جای دیگه تو به وجود میاری، من ناراحت نیستم ، من امیدوارم، من بهم نمی ریزم”

    ارادت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: