سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵6

نوشته زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان سعید به عنوان متن انتخابی این قسمت:

سلام بچه های مسیر عشق و استاد عزیزم

قبل از هر حرفی وظیفه خودم میدونم از استاد عباس منش و خانم شایسته تشکر کنم بخاطر تمام لحظات زیبایی که باهامون به اشتراک می ذارن و کانون تمرکز مارو بیشتر و بیشتر به سمت زیبایی ها میبرن خدا رو شکر میکنم بخاطر چنین نعمت هایی که در زندگی بمن داده و منو به این سایت و مسیر زیبایی ها هدایت کرده

پارادایس تکیه از بهشت زمینیه که خانواده عباس منش اونجا زندگی میکنن و باورهاشونو شکل میدن خدا رو بیشتر میشناسن و وسیع تر میشن برای دریافت نعمت های بیشتر چقدر زیباست این زندگی در بهشت، مگه میشه با کلمات توصیفش کرد؟ هیچ کلمه ای برای توصیف این زندگی وجود ندارد فقط احساسه احساسه فوق العاده سبکی، ارامش بی انتها، پرواز به سمت خدا احساس یکی شدن با تمام هستی با تک تک اتفاقاتی که در پارادایس می افته و درک بهتر قانون

استاد عزیز نوش جونتون اون دسر خوشمزه ای که می خوردین و لذت میبردین، اتفاقی که افتاد خیلی جای تحسین و تعقل داشت چقدر فرقِ بین باورها و نوع دیدگاه ها مردمان نتایج هم که گویاست، موقع کشیدن دسر بچه ها بدون غر زدن به ارامی منتظر دریافت دسر بودن و هیچ احساس بدی در وجودشون و چهرشون نبود دیدگاه های این ملت باعث شده زندگی بسیار لذتبخشی رو تجربه کنند با اینکه پدر و مادرها خودشونو مسئول خوشبخت کردن بچه ها نمی دونند و اجازه میدن بچه ها ازادانه زندگی بکنند و مسئولیت زندگی خودشونو به عهده بگیرند و بچه ها اینقدر شاد و سپاس گذار هستند و البته قانونمند

قوانین زندگیشونو بدون هیچ غصه ای بدون هیچ زجری به خوبی بعمل میارند و اینا باعث میشه یک زندگی بر پایه سادگی و لذت و اصول درست داشته باشند و طبق قانون برای افرادی با این نوع دیدگاه ها اتفاقات بهتری هم رقم خواهد خورد بسیار هم موفق خواهند شد

میشه گفت لذت بردن مهمترین کار روزانه این مردمان هست وقتی پیش هم هستند بجای غیبت کردن و بحث های بیهوده نشستن و از پیش هم بودن نهایت استفاده رو میبرن و این یک تصمیمه و عمل کردن به اون تصمیم باعث ایجاد تفاوت ها میشود در جهانی که همه بدنبال بحث های بیهوده و نگرانی ها هستند فقط اون تک درصدی از مردم که تصمیم می گیرند ذهنشونو کنترل کنند و بهش عمل می کنند یک زندگی تماما شادی و ارامش را تجربه می کنند سپاس گذارترن و جایگاهی والا هم در این دنیا و هم در اخرت خواهند داشت مثل مهمونا و استاد عزیزمون نشستن و با صلح با شادی بازی میکنند هم لذت میبرن و هم باورهاشون تقویت میشه این درس بسیار بزرگیه که لحظه به لحظه رو زندگی کنیم و تمرکز خودمونو روی نکات مثبت زندگی معطوف کنیم تضادها هستن ولی قرار نیست ما از زندگی لذت نبریم و همش خودمونو با اون تضاده درگیر کنیم بلکه برعکسه هرچقدر از تضادها اعراض کنیم به راه حلهاشون هدایت میشیم

دختر کوچولوی سریال ما اگه اشتباه نکنم تِتوم بدون توجه به اطرافش داره با عروسکاش زندگی میکنه و خوش میگذرونه اره زندگی میکنه نه فقط بازی، چقدر این دوستان یا حتی خانواده راین الگوهای خوبی برای تربیت فرزند هستند من یادم میاد وقتی تقریبا هم سن ایشون بودم تا میخواستم کنجکاوی بکنم یا با اسباب بازی هام بازی کنم میگفتن تو دیگه بزرگ شدی یا برو بدرست برس یا مثلا برو به پدرت کمک کن بازی کردنامونم باید مخفیانه می بود ولی در این سریال من دیدم نوع تربیت فرزندانو یا صحبت های خانوم هوپ رو در مورد تربیت بچه هاش و لذت بردم از این دیدگاه ها اینکه هر کسی مشغول کار خودشه به طرز عجیبی کارا بخوبی پیش میره و هیچ کسی ناراحت نمیشه بلکه برعکس صمیمیت ها بیشتر شده و این ها بسیار بسیار لذتبخشه برای من خدایاشکرت خدایاشکرت

سریال زندگی در بهشت قبل از اینکه زیبایی های دریاچه بی نظیر یا درختان بزرگ و سرسبز یا اسمان هفت رنگ یا غذاهای خوشمزه و … رو برامون ب تصویر بکشه ما رو با اصل خودمون اشنا میکنه با باورهای درست و توحیدی اشنامون میکنه نحوه یک زندگی سراسر خوشبختی و سعادتمند رو بهمون یاد میده دیدگاه های استاد عزیز جملات زیبای خانم شایسته کلام و رفتارهای بی نظیر مهمونای عزیزمون و ارامش و صمیمیتی که بین این افراد جاریه

زندگی در بهشت پر است از باورهای توحیدی ثروت ساز خوشبختی ارامش خدایا کمکم کن بیشتر و بهتر در این مسیر حرکت کنم

براتون بهترین بهترینا رو ارزو میکنم

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    288MB
    19 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵6
    89MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

311 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد فتحی» در این صفحه: 4
  1. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3833 روز

    به نام خداوندِ شادی آفرین

    یوهــــو …… سلام … بزن بریم! ( استیکرِ ذوق و شوق» ذوق و شوق از فرصت دوباره ی زندگی، یک صبحِ دوباره دیگه، فرصتِ نوشتن دوباره، توجه و تمرکزِ روی زیبایی ها و زیبایی هاااا، فرصتِ سپاسگزاری، و حالا رقص و شادی و پایکوبی و تحسین و تحسین و تبریک .. )

    این قسمت از اون قسمت هایی هست که باید گذاشت توی پوشه ی تموم نشدنی ها!!

    مگه چقدر عمرِ یک آدم، نگو چرا هر چی بده سهمِ منِ، بذاررر کلِ دنیاا بکنه باورت، زیباترین ستاره .. رو زمینی خدا دوست داره .. تو بهتری از همـــه به حرفِ آدما محل نده .. یک معجزه است خنده هات ..

    یک خبر خوب بدم اول اینکه پرونده ی چهارساله ( لامصب به اندازه ی یک مدرک دانشگاه) گواهی نامه دیروز بالاخره پایان یافتمش .. الحمدلله ( لبخند وشادی و رقص و پایکوبی، این و گفتم چون فکر کنم توی این سال های اخیرر و امسال بارهاا گفتم میخوام این پرونده را تمومش کنم .. خخخ )

    Let’s Do IT

    تجســــم

    عزیزممم این عزیزِ دوست داشتنی این همـــه عروسک داره و این همه شخصیت ساخته این همه از قدرتِ تجسمش استفاده کرده، تازه این همه اسم گذاشته واسشون.

    از دوران کودکیم یادمه که، من عاشق یک سری ماشین های کوشولو و شخصیت ها بودم، یادمه بیشتر ماشین و موتور و این چیزها داشتم و از همون کوچیکی اصلا خدای من! از همون موقع من همیشه توی سفر بودم .. شخصیت ها را به سفر میبردم .. مارکو( نشان از شخصیتی شجاع دل که همواره دوست داره روحش را به پرواز در بیاره به جلو به UP TO UP به سفرهای دور و دراز برای دیدن و تجربه کردن چیزهای جدید و بیشتـــر برای مصاحبت های جدید … ) بودن الانم پیش زمینه اش از همون کوچیکی من بوده .. از همون کوچیکی دوست داشتم همیشه توی سفر باشم و رها و آزاد از هر قید و بندی و رهای رها .. و آزاد از هر وابستگی و دل بستگی .. از همون کوچیکی یادمه آدمی بودم که همیشه بیرون میرفتم اونم بدون اجازه، هیچچچچ وقتتت دوست نداشتممم به خانواده ام بگم که من کجا میخوام برم ولی هر بار توی همون کوچیکی با سرزنش خانواده ام روبه رو میشدم .. خیلی داستان ها هم اتفاق میافتاد خیلی وقت هاا از نظر خانواده ام من گُم میشدم و همه دنبال من میگشتند اماا من دلم آروم بود و وقتی برمیگشتم خونه آره یادمه تعجب!!! میکردم که چرا این رفتار را دارند مگه من کجااا رفتم! همینجاااهاا بودم دیگه مگه چه اتفاق ِ بدی باید بیافته .. از همون کوچیکی اذیت میشدم متنفر بودم که کسی نگران من باشه .. از همون کوچیکی این ذاتمم بوده که نخوام ونمیـــونم اصلااا نگران کسی باشممم از همون کوچیکی هاا .. و حالا میفهم و درک میکنم این چیزی نبوده جز ِ خواسته ی قلبی من جز اینکه روحِ من میخواد که همیشه پرواز کنه .. و نمیتونه نگران کسی باشم نه پدر نه مادر نه خواهرام و برادرهام (دقیقا مثلِ پدرمعنویم استاد عزیز که در فایل عشق واقعی گفت) .. با دیدن این کوچولو که البته خودمم کوچیک میدونم تا آخر عمرمم و گفتن این قسمت در مورد قدرت تجسم و استفاده ای که استاد کرده و در قدم دوم حسابی در موردش گفته این آگاهی ها به یادم اومد .. و خداروشکر میکنم و تبریک میگم برای بچه هایی که این قدم دوم را تهیه کردند و همینطور هم جلو رفتند و میروند ..

    ممنونم مری جان که وقت گذاشتی بین اون همه عزیز و رفتی با ایشون بازی کردی من از شما تشکر میکنم برای این قدم. قطعا این عمل نیکِ شما در ابتدا به خیر و سود شما بوده.

    نکته های در هنگامِ بازی پوکر

    استاد: یادمه خیلی موقعا اون موقع که سنم کم بود یادمه اگر مهمونی هایی میرفتیم یا کسی میومد همش بحث های سیاسی بود که چه کسی باید رئیس جمهور بشه کی نباید بشه فلان وزیر چکار کرد و چقدر اشتباه کرده و فلانی باید تغییر کنه .. خلاصه: صحبت کردن در مورد چیـــزهای بی‌ربط که اگر میلیون ها ساعت در موردشون صحبت میکردی هیــــچ تغییری در زندگی افراد نمیدیدی و جالبه که همیـــشه این روند (اشتباه ه ه ه ه ) تکرار و تکرار میشد!!!!( و میشود) ( نکته ی بینظیری که توی این قسمت برای من هست اینه که استاد گفت تغییر در زندگی افراد و نگفت تغییر در مثلا اینکه با صحبت کردن و حالا فرضا به نتیجه رسیدن! انتخاب ها تغییر میکنه مثلا در انتخاب یک رئیس جمهور با این حرفا … در واقع، برای پدر با شخصیتی توحیدی اصلااا مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور بشه چون همچین افرادی باور دارند حتی اگر سید حسین عباسمنش رئیس جمهور بشه بازمم اون افرادی که درک کردند خودشون مسئولیت کامل زندگی خودشون را برعهده دارند کاری به اون فرد بیرونی ندارند این افراد ارزشمندترین میان و بازم تمرکزشون را میذارند روی خودشون: در واقع این نگاه برمیگرده به اصل دیگه به همین که بدونی و باور داشته باشی که هیچ عامل بیرونی در زندگی تو در تغییر تو تاثیری ندارد، حالا چه این فرد باشه چه اون .. داستان اینه که این افراد مسئول کسب و کار تو نیستند هر کسی میخواد باشه داستان اینه که این افراد مسئول اینکه تو خونه بخری نیستند مسئول ارسال فرکانس به جای تو نیستند .. هر کسی خودش مسئولیت زندگی خودشون را به عهده دارند، و این نگاهم برمیگرده به چی؟ به توحید .. توحید .. | تبریک تبریک به خودم تبریک به استاد تبریک به خانواده ام .. هه هه ) یوهـــــــو

    در ادامه: وقتی قانون را درک کردم، یاد گرفتم قانون را، سعـــی کردم از این فضــاها بیام بیرون، خیلی موقعا توی این جمعا که وقتی مهمونی شکل میگیره یا در مورد صحبت سیاسی و یا غیبـــتِ .. در مورد کسی که میشناسمیمش و بین مااا نیست .. وقتی ما داریم غیبت میکنیم و توجـــه میکنیم به وجه نازیبای جهان داریم از همین وجه بیشتر وارد زندگیمون میکنیم. از وقتی که قانون را درک کردم با اینکه دوستان زیادی داشتم سعی کردم آگاهانه تمرکز کنم روی زیبایی ها و از رفتن به جایی که تهمت و دروغ و غیبت میزنند نرم .. و حتی با دوستانی که حتی توی همون زمانی که بهم احساس خوب میداد هاا ولی از وقتی سطح من مدار من بالاتر رفت دیگه با اون دری وری ها خوش نبودم دیگه حتی با همون دوستان هم نمیرفتم .. اینو درک میکردم که دیگه بودن توی همون جمعی که بهم احساس خوب میداد دیگه بهم نمیده و احساس میکردم که دارم وقتم را تلف میکنم .. و در ادامه باز سعی کردم تمرکز روی زیبایی ها +++ تمرکـــز نکردن روی دیگران و غیبت و .. هر چی بیرون از خودمه بذارمم کنار و بیام در مورد خودممم تمرکزم را بذارم روی خودم

    در مورد اهدافم

    در مورد رابطه ام با خدا

    در مورد برنامه هام

    در مورد قوانین

    در مورد خواسته هام صحبت کنم، فکر کنم …

    اگر بدونید تمام اتفاقات زندگی ما توی این لحظه با تمرکز این لحظه ی ما اینده ی ما ساخته میشه .. بیم بَرَ بوم بمبببب… (لبخند)

    +

    NEXT DAY

    تا اینجا که نوشتم، * در حالی که پرتر داشتم میشدم از دیدن زیبایی ها و توجه بر نکات مثبت توی این خط و بند بالایی متوجه شدم از احســـاسم که عِه!!! چرا احساسم فروکش کرده! و در واقع از لذت برام خارج شد نوشتن و توجه بر این قسمت .. به خاطر همین پرونده نُت را بستم و توی حالت مراقبه رفتم و حسم گفت الان وقت شنیدن فایل نشانه ی امروز من ( البته دیروز من بود – هه هه ) فایل قسمت ۳۲ سفربه دورآمریکا (جزئیاتی که دیده نشده – همون مسابقه برای بهترین قسمت تا قسمت های قبل ) و شروع کردم به شنیدن این فایل چند ثانیه ی اول کاملا احساس کردم که مقاومـــت دارم به شنیدن این فایل بهش توجه کردم و گفتم ادامه میدم چند دقیقه بعد با شنیدن صدای مریم جان صدای خداوند صدای شما استاد دلم پر از آرامش شد انگارر دقیقا همون بهترن زمان و مکان شنیدن این نشانه ای بود که حالا یک روز بعد از درخواست من برای اینکه خدایا میخوام این فایل را هدایتم کنی که در بهترین زمان و مکان گوش کنم .. هدایت شدم و گوش کردم خدای من خدای من .. انقدررررر نکته هاا توش بود که نه فقط یکبار بلکه یکبار دیگه هم صوتش را گوش دادم و این بار شروع کردم به نوشتن نکات کاری که تکمیل میکنه دیدن و همین وقت گذاشتن برای توجه به نکات مثبت، زیبایی ها .. و دیگه بایستی میرفتم کافه و گفتم که برگشتم حتماا به امید خدا باید وقت بذارم و همه ی نکاتش را بنویسم و از کوچک ترین نکته هم نگذرم … این قدمیه که در مسیر درستم نشان از نشان احساس خوبم باید انجامش بدم | به خودم گفتم این قدم قدمیه که منو به قدمِ بعد متصل میکنه … و بخوام زکات علمم را به اشتراک بذارم با افراد هدایت یافته، .. پس خلاصه کنم و میخوام که الان نکات اون فایل را اینجاا بنویسممم و این برای اولین بار هست برای من که بخوام به این شکل تمام نکات یک فایل دیگه را به صورت هدایتی توی یک فایل دیگه بنویسم و خدای من خدای من خدای من چقدرر این دو فایل به هم ربط داره چقدر بهم وصلند .. توکل بر خدا .. بسم الله .. )

    + خدای من شکرت به خاطر این قسمت ۳۲ و این قسمت ۵۶ که اینجوری حالا با ناضر بودن من و کشیدنِ نکات مثبت باورهااا چقدر به خودم به این شکل دارم این هدیــــه ی عالی را میدم که پر از احساس خوب باشم و احساسِ خوبِ من که داره خواسته ها را به سمت میکشونه .. درن درن

    از همین لحظه به عنوان اولین نکته، همین ذوق و شوق این زوج بینظیرِ الهی از ظبط این فایل پشت صحنه، چقدر میتونم خوب احساسش کنم و لــــذت ببرم و الانم که با این لبخند شیرینم خدای من شکرت شکرت شکرت

    + چقدر درک بینظیر مریم جان که صحبت های احساسی میکنه همون اول فایل تحسین میکنم ..

    ما زاده ی سفر هستیم چقدر این نکته که نگاه شما در مورد این سفر چی هست .. اینکه بازیگرای این سفر و سریال چه کسانی هستند .. سفر و سریالی که جریانِ طبیعی یک زندگی را نشان میده که بک گراندش اینه که بازیگرا نخواستند مثل اکثر جامعه باشند نخواستند نگاه بقیه را داشته باشند خواستنددد بلکه خودشون باشند، اصلِ خودشون باشنــد.

    + سفری که واقعا نشون داد اتفاقاتی که افتاد نشون داد که اون افرادی که می اومدند استیت پارک را رزرو کنند از یکسال قبل باید اینکارو کنند ولیی شما تصمیم گرفتید که برنامه ریزی این سفر با تجربه های قبلی شما نباشه بلکه در همین لحظه و با هدایت الله یکتا باشه و این هدایت این توفیقِ چقدر تسلیم بودن میخواد در برابر رب

    + مهم این تیکه است که ندونی چه ابزارهایی میخوای بقیه مسیر چطوره ولی ولی ولی، حرکت کنی .. و میدونی باور داری که یک جوری درست میشه .. درست میشه . .خداوند یک کاریش میکنه ..

    + چقدر این نکته را تحسین میکنم که استاد یک چیزی میگه بعد تحسین میکنه مریم جان ایشون را: مریم جان یک چیزی میگه استاد تحسین میکنه ایشون را .. میبینی محمد؟! خدای من .. چه زوجِ تحسین برانگیزی خدای من، قطعا هیچ کسی کامل نیست و این دو فرد هم کامل نیستنددد امااا چقدر این نکته تحسین برانگیز که توجه یعنی اون نقطه ی تمرکزی توجه نسبت به هم وقتی که مثل الان دارند با هم صحبت میکنند روی نکات مثبتِ روی ن ک ا ت ِ ++ روی نکات مثبتِ هم ِ نه منفی .. و تحسین میکنند تحسین تحسین تحسین .. خدای من .. عاشقتونممممم مننن عاشق خودمم هستم

    + و چقدر تحسین میکنم شما را مریم جان که یک روزی توی خونه تمپااا میایید اون دوربین را میبرید روی نقشه آمریکا در حالی که نمیدونستید چی باید بگید نه برنامه ای ساخته بودید نه فیلم ساخته بودید نه ادیتی کرده بودید نه سناریویی داشتید ولی دقیقااا شدید همین مصداق این جمله که میگه؛

    THE JOURNEY OF A THOUSAND MILES MUST BEGIN WITH A SINGLE STEP

    و بازم مصداق دیگه اش که انتخاب میکنم قرآنی اش راا بنویسم .. همین آیه‌ی ابتدایی سوره بقره هست که میگه:

    الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ

    حالا در ادامه اش از شما توی مثلا کامنت های سفر به دور آمریکا نوشته بودند که مریم جان از مهارت فیلم برداری بهمون بگو و باز این پاسخ شما که چقدر نشون از درکِ والایی هست و بازم تحسین میکنم این درک را .. خدایا شکرت

    اینکه:

    چیزی خیـــــــــلی فراتر از مهارت هست و اون …. هدایــــت هست، و اون عشقی هست که به انجام کاری که داری و ایمانی هست که به هدایت داری، هدایت میشی به چگونگی اش .. ( و اینجااا بازم استاد داره توی بک گراند تحسین میکنه این پاسخ را این فرکانس را . داره صدق بالحسنی میشه .. تا مسیر خودش برای آسانی ها آسون تر بشه .. و منمم هر دوی شماا را تحسین میکنم )

    و اینجا مریم جان میگه در مورد ایمانش .. در مورد جسارتش .. در مورد ایمانش .. ایمان به چیزی که شنیده و باورش کرده .. اینکه باورهایی که دوست داره را بیاد بهشون عمل کنه .. اینجا مریم جان بک میزنه به زمانی که روانشناسی ثروت ۳ قسمت دوم و سوم که استاد در مورد هدایت میگه .. میگه مشتری میخوای از خدا هدایت بخواه .. ایده ی خاصی میخوای از خدا هدایت بخواه .. میخوای کسب و کارت را بزنی ولی نمیدونی از کجا شروع کنی از خدا هدایت بخواه و .. اینکه چیزهای جدید از بیرون ترسناک میان ولی وقتی میری تو دلشون اوه اوه خیر .. اینکه گفتید وقتی حرکت میکنی واقعااا با همون عشق با همون ایمان خداوندددد وقتی این اراده ی شما را میبینه دست هاشو میفرسته که مثلا توی اینجا: وقتی شما اصلا ادیت نکرده بودید یک برنامه را استاد میگه با اون برنامه ادیت میکردید فقط دو جلسه .. بعدد خداوند در همین راستای ایمان بیشتر شما و در خواست شما برای آسانی بیشتر، خداوند باز این بار با همین دست هم میاد برنامه ی پریمیر را بهتون یاد میده برنامه ای که به سختی برای خود استاد یاد گرفته ولییی شماا توی یک روز فقط .. ( شما مهارت نداشتید ولی جسارت نشون دادید و خواستید اون آگاهیی هایی که شنیدید و حالا تمام وجودتون را فرا گرفته میخواستید که پیاده کنید عمل کنید ))

    باور اینجوری ساخته میشه دیگه، شما آگاهی را میشنوی و سعی میکنی اجراش کنی .. || ایمان و عمل صالح در کنار هم

    و اینکه چقدر زیبا بازم نظاره گر این مصاحبت هستم .. اینکه اینجا مریم جان در مورد باورهاش و اتفاقاتی که با باورهاش رقم زده در مورد اینکه بهترین اتفاقات و هم زمانی ها جلوی دوربین میافته ..

    و استاد چقدر بعد از اینکه مریم جان نکته ی در مورد این که خداوند همه را انگار هدایت میکنه که جلوی دوربین باشن با بهترین وجه اشون .. این اوکی حالا استاد میگه و نظر خودش را میگه میگه که این همون بودن در بهترین زمان و مکان مناسب هست: افرادی که هم فرکانس حال ما، باورهای ما هستند ..

    و یک جایی بعد از اینکه استاد میگه الان دیگه شمااا هم filmmaker هم هستید .. پاسخ مریم جان خیلی خیلی تحسین برانگیز:

    اینکه مریم جان میاد و مثل همیشه و حالا بازم آگاهانه، اعتبار این مهارت را به خداوند میدهد، و میگه اونه که فیلم گرفته اونه که کارها را انجام داده .. اون همه کاره است ..

    دوس دارم خودم این نکته را اضافه اش کنم:

    این چندین روزه که توی همین ابتدای کسب و کار شخصی خودم دارم انجام میدم اینه که دارم سعی میکنم توی اولین قدم ذهنم را با الگوهای موفق و ثروت آفرین پر کنم که از توجه ام روی جزییات این افراد هست تا الان که به ۲۰ تا الگورسیده یکی از همون اصل هایی که دوباره توی مسیرِ | JOURNEY زیبای مریم جان دارم میبینم همون تکرار اصل اینه که مریم جاننن یک سری خواسته ها داشته جهان یک سری خواسته هاا داره .. و این ایده ای که به ذهنِ مریم جان میرسه دقیقااا این ایده یک ایده ی جدید نبوده! در واقع ایده ای بوده که سال هاست مدت هاست داره این کارو انجام میده .. مثلا اینجا مریم جان خب خیلیی وقته به قول خودش از همون موقع که روسیه بودند و حتی بندرعباس و قبل تر ها .. در واقع از تجربیاتش اومده این الهامِ .. الانِ که بیشتر دارم این جمله را درک میکنم .. چون اون افرادی که من دیدم و بررسی کردم حرف هاشون و کشیدم بیرون اون باورها دقیقااا اون ایده اومده و طرف نمیدونسته هیچ بعدش را نمیدونسته ولی با ایمان با عشق با لــــذت با احساس خوب قدم برداشته و رفته جلو و خداوند هم که میخواد جهان رشد کنه در واقع روی همین اساس هم ساخته شد .. قدم های بعدی را بهش الهام میکنه با نشانه ها .. من مطمئنممم اگر مریم جان شما ادامه بدی که ماشاا.. ادامه دادی و همینجورم روی باورهای ثروت آفرینت کار کنی .. که میکنی یک غولی میشه توی این کار که خدا میداند .. اینوو الانن دیگه واقعااا بااا یقیننن و نه فقط ایمان میگم .. دمم گرمم خودم را تحسین میکنم برای این نوشته برای این نوشتن برای این وقت گذاشتن خداروشکر که خودم دارم لذت میبرم

    یعنی کل ِ داستان همون جلسه شش قدم اول:

    برای رسیدن به هر هدفی دو فاکتور اساسی لازم داریم

    یکی: ذوق و شوق شدید اشتیاق شدید

    دوم: باورهای مناسب هم راستای خواسته، حالا شما ذوق و شوقش را دارید ولی باورهای مناسبش را ایجاددددد کردید میدونید که باید با عمل ایجاد کنید .. و هر بار با هر نتیجه ای که میگیرید ( همون جلسه چهار قدم اول) شما اون نتیجه را به اون باورهاااای مشخص لینک میدید و اینجوری هر بارر اون باورهاا را تغذیه کردید و قوی تر کردید و با هر بار قوی تر کردن شما هم به سمت نتایج بزرگترر و بیشتر هدایـــــت شدید .. ( مثلا میدونم که از همون نظرهایی که برای شما نوشته میشد که مریم جان مثلاچقدرر فوق العاده شما سناریو ساختی چقدر زیبااا داری بیان میکنی چقدر این افرااددد اصلا هر کسی را پشت دوربین نگاه میکنیم میبینیم که دارند سلام میکنند .. و شمااا از همین نظرات بازیگرای این سریال استفاده کردید آگاهانه و اون باورها را قوی تررر کردید )

    و چقدر این نکته را هم دوس دارم بگم .. در مورد مقاومت استاد و مایکی از این فیلم گرفتن ها .. ولیی مریم جانننن رفت که رفت .. ادامه داد با تمام غرهای یار الهی اش .. (( تحسین تحسین تحسین عزیزمممم )

    و همون عشقققق همون باور همون ذوق و شوق هموناا بود که اینجوریییییی حالا میبینممم و میبینیم که خود استاد چقدرر علاقه مند هست به گرفتن این تصاویر .. ( مخصوصا اون جایی که توی همین سریال دارم میبینم که استاد به مریم جان میگه .. خُب عزیزم اینو به بچه هاا گفتی .. و بعد با ذوق و شوق و لبخند شیرینش شروع میکنه به گفتن داستانی که اتفاق افتاد با فرکانسشون .. )

    و این نکته را هم اضافه کنم: اینکه استاد یک جایی میگه توی این فایل که با همون مقاومت هاش .. در حالی که تا حالا خب کسی نیومده این کارو کنه و اینجوری قسمت ها را ظبط کنه و لانچ بشه توی سایت .. دقیقاا استاد میگه که وقتی که قسمت های اولیه را گذاشتیم با (( تمام مقاومت هااا)) دیدمم که بچه هاا هم خوششون اومده و دارند لذت میبرند و کلی احساس خوب و به وضوح رسیدن خواسته ها هست و …

    یعنی من این نکته را این برداشت کردم که استااددد برای کسب و کار شخصی خودش، یک سری the rules داره و این عشقِ تونسته توی این قوانین توی کسب و کار شخصی ایشون جای بگیره .. و حالا اتفاقی که افتاده اینه که هم کسب و کار ایشون بزرگتر شده هم خیلی بهتر شده کاراتر شده و هر نکته ی مثبت دیگه ای ..

    ((( من اینوو بگم که خیلیی وقت بود که اینجوری ننشسته بودم پای توجه بر نکات مثبت و نوشتن به این شکل و واقعااا الان هدایتی شده که اومدم و با همین هدایت ِ من دارمم کلییی بیشتر از همیشه لذت میبرم از همین نوشتن از همین عشق از همین به اشتراک گذاری صادقانه هر چیزی که درک کردم .خدایا سپاس گزارم، اینه یک زندگی هدایتی یک انتخاب هدایتی یک خرید هدایتیی … ))

    عاشق این خنده هاتون و این داستان خاموشی گوشی شدم .. چقدر خندیدم … چقدر خوبه آدماا همیشه اینجوری به این شکل درست با توجه بر نکات مثبت خنده کنن (لبخند) و نه با توجه بر گفتن چیزهای چرت و پرت و شوخی های مسخره ..

    و چقدر من شما را تحسین میکنم مریم جان شما را .. که هم نشونم دادید که میشه هم فیلم گرفت هم آشپزی کرد | هم اینجوری با سناریوی عالی فیلم ساخت ادیت کرد جلو رفت با عشق هر بار هر روز همیشههه تمییز کنید نظافت کنید هم روی سایت کار کنید هم آشپزی غذاهای ایرانی کنید که وقت میخواد هم ادیت و صداگذاری .. خلاصه بی نهایت کار را دارید به نحوِ احسن انجام میدید و واقعااا ازتون درس میگیرم تحسین میکنم شما را تشکر میکنم از شما .. انصافااا چه نیروی درونی چه ذوقی سوختِ جت شمااا بی نهایت تحسین برانگیز بی نهایت شگفت انگیز .. خدا خیرتون بده خیر کثیرا بدهد .. عاشقتونممم من

    نکته ی مثبت دیگه که دارم گوش میدم و حسش میکنم اینه توی بحثِ مصاحبت .. اینکه حرف هم را قطع نمیکنید .. بلکه میذارید با عشق طرف مقابل شما صحبت کنه و بعد وقتی که پایان گرفت بااا تماممم ذوق و شوقی که دارید موقعی که داره صحبت میکنه .. اما صبـــر میکنید و بعدش که پایان یافت شما ادامه میدید، اون وقت صحبت میکنید .. واقعا این رفتار را تحسین میکنم

    الان بازم بیشتر دارم درک میکنم که وقتی میگید بااباا ماا ساعت هاا حتی ۸ ساعت نان استاپ در مورد قانون با هم صحبت میکنیم .. و این چقدر تحسین برانگیز چقدر شگفت انگیز .. و چقدر درس داره برای من .. و البته خداروشکر که منم همین ساعت های طولانی را با احساس عالییی با همین اعضای گرم و صمیمی خانواده ام هم فرکانسم تجربه کردم و میکنم .. خداروشکر خداروشکر خداروشکر برای نعمتِ موبایل نعمت اینترنت نعمت پی سی .. خدایا شکرت شکرت شکرت ..

    چقدر عاشققققق خودمون هستم عاشق این خانواده عاشق این خدایی که خودش این رب خودش داره این خانواده را هدایت میکنه به سمت بهتر شدن، داره گستررشش میده خدا میدونه چه نابغه هایی چه افرادی از همین توی دلِ همین خانواده بیرون میاد و همین افراد که خواستند با تغییر خودشون با ایمان به خودشون به خداوند چه الگویی میشن چه تغییراتی توی کل دنیاا ایجاد میکنند چقدر با شادیشون دنیاا را به جای بهتر و خداگونه تری میکنند .. الله اعلم .. خدایا شکرت

    + نکته نکته:

    استاد: این حرفی که خدا میگه اگر تمام درختان را قلم کنی و تمام اقیانوس ها را جوهر کنی بازممم نمیتونیم و نمیتونند تمام نعمت های خداوند را بشمارند .. من دارممم *هر لحظـــــه احساسش میکنم در سلامتی .. فرزند .. از زیبایی ها که میبینیم .. از راحتی هایی که میبینیم .. از آدم هایی که هدایت میشند برای اینکه کار ما را انجام بدند .. از اینکه مثلا توی یک نقطه هستیم و بعد مثل همیشه توجه امون بر نکات مثبت و لذت بردن هست و بعد میایمم میگیم بذار سرچ کنیم که زیباترین این نقطه ی شهر کجاست و بعد نگاه میکنیم که عِـــــــــــه بابااا همین نقطه ای که هستیم بدون اینکه بدونیم ما ااینجاااا هدایت شدیم، هدایت به سمت زیباترین و بهترین مکان .. خدای من ..

    خدایا شکرت

    استاد جان میدونی من از این چه برداشتی میکنم اینکه: بذار اینجوری بگم! مگه داستان باور نیست؟!

    خب یک باور چطور قوی میشه؟

    مثلا باور فراوانی ..

    شماا از همون سال ۸۵ (مثلا) که مثالش را زدید که اومدید روی تخته نوشتید که اقا این مسیر چی ها را میتونه بهم بده .. و الان که سال ِ ۹۸ این فایل ۳۲ ظبط شده بود بعد از این همه سال دقیقااا همون خواسته ها که هیچ بلکههه خیلییی بیشترش را هم بدست آوردید .. برگردم سر فراوانی و درکِ من از این

    اینکه شماا اینجوری در هر لحظه تونستید این احساس را داشته باشید این نشون میده به منِ محمد که چقدررر شماا هر بار هر لحظه سعی کردید با کنترل اگاهانه ذهن اتون توجه اتون، بیایید این همـــه فراوانی را که میبینید لینک بدید به باورهای فراوانی .. انقدرر این کارررر را ادامه دادید که الان اینو میشنوم خدای من ..

    یعنی این نتیجه من بایدد بیاممم به اون زمانی برگردم که شما اومدید بذر را کاشید بعد نور کافی آب کافی کود مناسب بهش دادیدد و هر روزز واقعاا متعهدانه ادامه دادید .. و الان میشه نتیجه را دید به این بزرگی به این عظمت تاازه شما میگید که این هیچی نیست بابا .. و این تازه اولِ کاره خدای من ..

    + همینا همینا باعث شد که الان اینجا باشیم دیگه … استاد و مریم جان در RV به این شکل زندگی با این احساس عالی … *

    چی باعث شد؟

    زندگی خیلی آسون میشه وقتی که آدم اجازه میده هدایت بشه، آدم رها میکنه، خیلی سخت نمیگیره زندگی را، و میاد تمرکز میکنه روی نکات مثبت .. و توی همین لحظه توجه میکنه روی نکات مثبت سپاس گزاری میکنه(به جای کفران نعمت)، تحسین میکنه (به جای حسادت)، و از همون چیزهایی که داره لذت میبره عشق میکنه به احساس خوب میرسونه خودش را .. و به خودش میگه من از همین چیزهایی که دارم لذت میبرم نگران و غصه ی اون چیزهایی که ندارم نیستم و نخواهم شد ایــــــن همه چیز دارم خدایاا شکرت به خاطر همین هاا که خیلیی هم هستند و بی پایانن حالا اونی که ندارم و میخوام هم میاد .. با چی؟؟ با همین ادامه دادن توجه بر نکات مثبت

    اینکه لذت بردن را به زمانی خاص به زمانی که به خواسته ای که میخواید موکول نمیکنید به آدم خاص به شرایط خاص .. نه نه با همون چیزییکه دارید لذت میبرید عشق میکنید … این اراده ی شمااا چقدر تحسین برانگیز که همیشه سعی میکنید توجه اتون را بذارید روی نکات مثبت و مثبت و مثبت .. بشید واقعاا صدق بالحسنی تا بشید شاهد واقعی مسیر راحتی هاا ..

    مریم جان میگه: لذت بردن چقدر ساده است و در دسترس همه امون هست .. فراتر از از مهارت من در آشپزی میخوام بگم که مثلا از درست کردن یک تخم مرغ ساده چقدر میشه لذت ایجاد کرد و با همین لذت هاا به سمت لذت های بیشتری هدایت بشیم.. میشه از چیزهای کوچیک شادی های بزرگ را ساخت که اینم البته تکامل میخواد

    و استاد بازم تحسین میکنه این حرف را و میگه که مثلا خییلیی وقت پیش، زمانی که قم بوده با یک یاماها ۱۰۰ با اون موتور به اون شکل و وضعیت با ۳۵ تومن، میرفته شمال و عشق میکرده .. داستان اینه که این فردی که من دارم به عنوان ناضر حرفش را گوش میدم حس میکنم همون لذتی که برده از همون موتور سواری همون لذت بیشترش را وقتی که مثلا با تکاملش مثلا با همون ماشین ساده رفته سفر بعد با النترا و سانتافه رفته ترکیه و کشورهای اطراف ایران .. یعنی لذت ِ همون ِ .. و بعدهاا باز استاد هدایت شده به ماشینی بهتر و بهتر تا اینکه مثلا الان به RV هدایت شده .. با امکانات بهتر سفر کنه ..

    یعنی این آر وی سفر رفتنِ هدایت به این وسیله .. نتیجه ی تکرار یک روند درست | نتیجه های بهتر زمانی میاد که از همین لحظه از همین خلقتی که دارم با ذهنم ایجاد میکنم لذت ببرم .. یعنی بهترین نتیجه را باید درک کنم هر بار به خودم بگم که این خودش بهترین نتیجه است، احساس خوب ..

    و حالا من از خداوند میخوام که هدایتم کنه ثابت قدمم کنه توی همین مسیر درست که بخوام این روند درست را با ذوق و شوق بیشتر ادامه بدم به امید خدا .. همینطور برای هم پاره های عزیزم این دعا را دارم.

    آخر این متن را میخوام با مرور تعهد پایان بدم ..

    من محمد، به خودم تعهد میدم که بخوام توی مسیر درست ادامه بدم تکرار این روند را تکرار توجه بر نکات مثبت را، سپاس گزار بودن را، تحسین کردن را، لذت بردن از همین لحظه ی حال را و تعهد میدم که سعـــی کنم همواره از هدایت هام پیروی کنم تا بشم مصداق کسی که نه غمی از گذشته داره و نه ترسی از آینده .. تا به امید خدا سعادتمند و رستگار در دو دنیا باشم

    عاشقتونم.

    ممنونم که همراهی کردید.

    در پناه الله یکتا شادتر و ثروتمندتر از همیشه باشید. عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3833 روز

    والا دوست دارم .. چی بگم .. اه خدای من .. پرم از احساس خوب

    انقدررر پرم از احساس خوب که نمیتونستم این فایل را به فردا موکول کنم نمیتونستم ننویسم امروز و این لحظه را .. نمیتونستم رد کنم در لحظه بودنم را نمیتونستم احساس خوب و انرژی زیادم را نخوام و نتونم به اشتراک بذارم ..

    به خاطر همین گفتم خدا جون بیا .. بیا دوباره بنویسم اگر امشب بعد از این فایل خوابیدم و دیگه بلند نشدم حداقل میدونی دیگه حسرتی نیست که چرا اون وقتی که اون لحظه ای که پر از احساس خوب بودم ننوشتم .. آره

    خدای من خدایا شکرت شکرت شکرت

    شکرت برای این لبخند زیبام .. شکرت برای اینکه خدا جون تو در تمام رگ های من جریان قوی داری تو در تمام وجود ارزشمندم هستی تو در این موسیقی زیبایی که هدایتم کردی توی ساندکلود، تو این نور چشمان من هستی که میتونم ببینم تو این انگشتان هستی که میتونم تایپ کنم تو این اکسیژن نامحدود و پنهان هستی و توو هستی این بینی که میتونی خودت را بکشی و من میتونم حالا با تمرکز آگاهانه ام روی این نعمت درک کنم که تویی، خدایا شکرت و خدایا شکرت که میدونی انقـــدر نعمت هات زیاده که نمیتونم بشمارم در واقع شکرت برای اینکه نمیتونم بشمارممم و این چه خبر فوق العاده ایه هه هه، چقدر بزرگی تو را میرسونه، اصلا وقتی میشینم توی همون جای خودم سپاس گزاری میکنم یا صبحا میایم کنار رود زیر نور آفتابِ خوزستان توی این هوای فوق العاده با صدای چه چه پرنده ها و سرسبزی و آب روانن اوووم انگارر که از یک دنیای دیگه به این دنیا اومدم، انگار که توی این جامعه نیستم .. خدایا شکرت شکرت شکرت برای جدا شدن از غالبِ جامعه، شکرت برای احساس خود ارزشی ام، شکرت برای اینکه من را اشرف مخلوقات قرار دادی، فرشته های عزیز برای من سجده کردند، و شما چه خلق کردی رب ِ من .. چی خلق کردی .. خلق کردی از هیچـــــی همه چی .. هه ) و فتبارک الله احسن الخالقین .. واقعا بهت تبریک میگم خدا جون رب ِ من پروردگار یکتای من .. ممنونم از تمام دست هات که برای من کارهایم را انجام دادی، سپاس گزارم برای اینجاا این کهکشان ( سایت ) سپاس گزارم برای تک تک محصولات بینظیرش، سپاس گزارم برای تک تک فایل هاش، سفرنامه به دورآمریکاش که صدق بالحسنی ناب و خالص، که ژنراتور تولید فرکانس مثبت و همین حس و حال برای این سریال زندگی در بهشت سپاس گزارم برای تک تک فرشته هاش که شدند خانواده ی گرم و صمیمی بینظیر من که با خواندن تک تک کامنت هاشون پررر میشم از احساس خوب از عشق از تو از شادی سپاس گزارم، سپاس گزارم خدا جون به خاطر اینکه میدونم و میتونم که این سپاس گزاریی را تا ساعت های ساعت زمینی اادامه بدم و هر بار با همین احساس خوبم به خودم بگم آگاهانه که پادشاه جان، ببین این احساسِ توست که داره کارها را جلو میبره این احساس مقدسِ توست که داره به جهان میگه من عالی ترین فرکانس ها را میفرستم با احساسم و این احساس چقدر کلیدِ رب جانم، چقدر کلید باشکوهی هست برای تولید هر محصولی که قراره با این محصول دنیاا را رشد بیشتری بدیم با این محصول قراره مسئله های بزرگتر و بیشتری حل بشه و به همین میزان ثروت خلق بشه

    و چقدر ثروت باشکوه و ثروتمند بودن طبیعی و چقدر ثروتمندتـــر شدن باشکوه تر، معنوی تر، فضیل تر هست ..

    خدایا شکرت که من ثروتمندترینِ ثروتمندترین هاا هستم عالی ترین تجلی حضورم در این دنیا با این احساس خوبم اوووم شیرین ترر ازهر شیرینی شده حالا برای من ..

    سپاس گزارم خداوندا برای آزادی مالی ام، سپاس گزارم که همیشه بیشتر از نیازم پول دارم و انقدر پوللل دارم که میتونم هر چیزی که میخوام را به راحتی از هر جای دنیاا تهیه کنم .. عشق کنم با عشق تهیه کنم بخرم لذت ببرم ..

    خدایا شکرت به خاطر اینکه به راحتی پول خلق میکنم به راحتی پول خرج میکنم و به راحتی پول میبخشم

    سپاس گزارم خدا جون به خاطر نعمت پول .. پول ارزشمند مقدسِ معنوی و این نعمت بینظیر من را به شما نزدیک و نزدیک تر میکنه .. سپاس گزارم خدا جون که هر جااا میرم و هر جا هستم افراد ثروتمند و پولدار پرره خدایا شکرت

    خدایاشکرت که هر جا میرم پر از افراد موفق و شاد و با اعتماد به نفس و عزت نفسِ .. خدایا شکرت که با شادی و موفقیت دیگران هم پاره هام در سرتاسر دنیااا دنیایی که خونه ی من سرای منه، شادتر میشم خوشحال تر میشم سپاس گزارتر میشم .. و شکرت که هم پاره هام با موفقیت های من شادی من شادتر میشند سپاس گزارتر میشوند ..

    خدایا شکرت پروردگارا سپاس گزارم برای آزادی زمانی و مکانی ام، سپاس گزارم برای اینکه هر جااااااااااییی که دوست دارم میتونم برم با عشقم با خانواده ام با دوستان و فرشته های نازنینم .. نگین جان .. الهام جان .. سمیه جان ها .. نگار .. محمد جان … محمدصادق .. الهه جان .. فرنوش جان .. نیما و فریدون و لیلا .. بهناز و بهنام .. غزل و سیدکاظم .. سیدعلی و عادله .. یزدان و الهام .. ساناز .. سوگول و شیرین و لیلا .. هلنای عزیز و متی و نیکو و زهرا .. ستایش و زهررا و غزل و بهار و محمد و .. بی نهایتتتت فرشته های نازنین دیگه .. بیایم و میتونممم خدا جون ساعت هاااا در مورد تو در مورد قانون با این عزیزانم صحبت کنم صحبت کنم با پدر معنوی کسی که اراده اش واقعا تحسین برانگیز ..

    خدایا شکرت برای اینکه من زاده ی سفر هستم .. زاده ی سفر ..

    پروردگارا این زمین این زندگی یک دانشگاه ِ .. که همش بایددرس فرا بگیری و برای هر تجربه نیاز به پرداخت بها داره .. بهاا باید کامل پرداخت بشه .. چقدر این زمینت شگفت انگیز چقدر این درس ها شگفت انگیز .. چقدر خوبه که معلمی مثل تو داریم معلمِ معلم هاا، پادشاه پادشاه ها .. ممنونم پروردگارم سپاس و ستایش تنها و تنها از انِ توست .. تنها از تو یاری میجویم و تنها از تو میخواهیم که مارا به راه راست هدایتی کنی به راه راستی که به آن ها نعمت روز افزون عطا میکنی و نه گمراهان .. سپاس سپاس سپاس

    خدایا سپاس گزارم برای قانون برای درک عالیِ روز افزون قانون، برای عملکردِ عالی تر از دیروزم ..

    سپاس گزارم برای همه ی حس های دنیاا و سپاس گزارتر برای همه ی حس های خوب دنیاا مخصوصاا فرکانس سپاس گزاری و سپاس گزارم برای اینکه نوشته ی من وجود من را حالا پر از بالاترین فرکانس ِ دنیاست .. و سپاس گزارم برای درکِ بد و خوب .. احساس بد و احساس خوب .. و سپاس گزارتر هستم برای اینکه میتونم درک کنم تفاوتِ این دو و سپاس گزارمم که حالا که میتونم درک کنم پس میدونمممم که چطوری میتونم اگر توی احساس بد باشم به سمت ِ احساس خوب برم تکاملی، و اگر خوب باشمم باز به خودم بگم که ببین پادشاه جان، این احساس خوب توست که داره کارها را جلو میبره پس ادامه بده و این بار احساس خوب بیشتر به خودم هدیه میدم .. .

    سپاس گزارم پروردگارا برای صحبت کردنِ دائمی تو با من .. و بازم سپاس گزارترم برای اینکه میتونم زبانِ نشانه ها را درک کنم .. وقتی فرکانس میفرستم و تو نشونه میدی و من درک میکنم یا میشنوم یا میبینم یا حس میکنم یا به قلبم الهام میکنی در هر صورت درکش میکنم و اون وقت بازم پر تر میشم از تو و میگم ممنونم مثل الان که داری باا من حرف میزنی .. عاشقتم عاشقتم عاشقتم مننن

    خب خدا جونم ممنونم .. عاشقتم و میدونم هزاران برابر از عشق مادرم به من، تو عاشقترمممی ..

    تو بیشتر از من میخوای که بهت نزدیک و نزدیک تر بشم اونم تنها با یک راه، اونم ثروتمندشدنم غنی شدنم از مسیر عشق و علاقه ام که زیباترین و راحت ترین و لذت بخش ترین مسیر برای من هست .. اونم توی فراوانی مسیر برای رسیدن به تو درک بیشتر تو یکی شدن با تو ..

    تو بیشتر از من میخوای که آزاد باشم .. آزاد باشم چون اصلا منو آزاد آفریدی ..

    تو بیشتر ز من میخوای که به تک تک خواسته هامم برسم چون رسیدن من به هر خواسته ام دقیقااا مساوی است با رشد بیشتر دنیااا .. چون وقتی من رشد میکنم و تجربه میکنم و برای هر خواسته ام ذهنم را کنترل میکنم باورهای قوی تر میسازم باورهای محدودکننده ام را پیدا میکنم به لطف و کمک تو، هر بار با هر رسیدنم و تجربه کردنم من بزرگتر میشم ظرف وجودی من بزرگتر میشه برای دریافت نعمت های بیشتر .و بیشتر ..

    تو بیشتر از من میخوای که به دور دنیا سفر کنم کسب و کار خودم را داشته باشم ..

    چون واقعاا ثروتمندبودن معنوی ترین کار دنیاست ..

    بهم فرصت دادی خدا جون که از وقت اندکم استفاده کنم تو تمام چیزهایی که برای خلق ثروت نیاز دارم درون من قرار دادی .. ازت ممنونم برای هدایت لحظه به لحظه ایم به سمت راهِ خویش …. به سمت مسیر سعادتمندی و رستگاری در دو دنیاااااا .. عاشقتم عاشقتم عاشقتمم ..

    دیگه داره چشمام بسته میشه .. چه خوابی بشه پادشاه .. اوممم

    من خوشبخت ترینِ عالم و آدم هستم .. سپاس گزارم ربِ بینظیر و روزی رسان و و هدایتگر و معلم ِ من عاشقتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3833 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    راستش میخواستم شب بیام دوباره این کامنت را بخوانم و اون موقع بنویسم برات ..

    اما دیدم مردِ شبش نیستم .. یک سوال: تا شب مگه میدونی زنده ای؟ ..

    نفیسه جان چقدر نَفَسِت، ارزشمند و پربرکت.

    به نظرم نوشتن یک کامنت همینکه بخوام نگاهم این باشه که یک تشکرکرده باشم خیلی ارزشمند و انجام اصلِ

    چون جز همون تشکرون ها می باشی در لحظه .. و تشکر از کی؟

    از مخلقوق خدایی که = تشکر ازز خالق.

    چقدر خوب شد که مرورش کردم اصلا

    نفیسه جان، دوست و هم پاره ی ارزشمندم به خاطر وجود تحسین برانگیز و مقدس و آرام و در صلحت سپاس گزارم.

    من و تمام اعضای گرم و صمیمی خانواده امون سپاس گزارتریم. ممنونیم که هستی و نوشتی برای خودت برای جهان برای رشد دنیا.سپاس سپاس سپاس.

    تماممم نوشته ات را تایید کردم و تحسین کردم.

    الحمدلله رب العالمین.

    دوست دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3833 روز

    یاااافتم ! یافتم آن نکته که میخواستمش (قوانین)، با شکوفایی خورشید و گلفشانی لبخند تو (خودم) آراستمش !

    تار و پودش را از خوبی و مهر ، خوشتر از تافته ی یاس و سحر بافته ام ،

    دوستت دارم را (عزت نفس) …

    به نام خداوند یکتای جهان آفرین: هدایتگر مطلق: روزی رسانِ بی حساب ..

    هدایت شدم به خواندن این نظر، .. خط به خط خواندم .. یک تغییری در درونم احساس کردم ..

    احساس کردم اون کسی که این پیام را نوشته انگار خودِ من .. انگار نزدیک منِ ..

    میتونستم احساسش کنم .. حسِ خیلی خوبی بود ..

    بعدش از خودم پرسیدم الان این وقت ِ زمینی هم پاره ی من بازم دنبال لذت بردن بیشتر ..

    به خودم گفتم اگر براش بنویسم و ازش تشکر کنم که چه احساس خوب تری در درونم ایجاد شد با خواندن همین کامنت قطعا در زمان و مکان مناسب این پیام را میبینه و منجر میشه که به یاد بیاره این روزی که این نوشته را نوشته به یاد بیاره اون روزها را .. به یاد بیاره ..

    گفتم پس بسم الله .. بذار بنویسم .. و فقط توی دلم هم پاره ام را تحسین نکنم .. بذار این تحسین حالا به دنیای فیزیکی بیاد .. بذار حس بشه با کلمات .. بذار جاویدان بمونه .. و به همین شکل منجر به رشدِ بیشتر دنیا شو ..

    عاشقتم.

    سپاس گزارم از تو هم پاره جان عزیز و مهربون و دوست داشتنی خدایم .. عاشقتم

    روز و لحظه به لحظه زندگی ات پر از عشق پر از اتصالِ عمیق به رب العالمین ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: