سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵7

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار یزدان عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

گوش کنید!

جیک جیک جیک … !

صدای زیبای پرنده ی مشهور و معروف پرادایسه که مشغول خوندنه و زحمت موزیک بک گراند فیلم رو میکشه!

میبینم که … مهمونای گلمون قصد رفتن کردن. هر کردوم از افراد مشغول انجام یه کاری هستن. انگار هر کردوم به صورت پیش فرض وظیفه ی خودشون رو میدونن! مثلا هر کردوم از بچه ها مسئول جمع کردن تمام وسایل بازی و شخصی خودشون هستن و همه رو جمع کردن و گذاشتن کنار ماشین و منتظرن تا وسایلای بزرگتر رو بزرگترا جمع کنن. از این میان، لکسی زودتر از همه وسایلشو جمع کرده و آمادست و ترجیح داده ننو رو جمع نکنه فعلا تا بتونه به صورت آماده باش داره استراحت کنه.

این رفتارشون رو که همه جا رو تمیز و کرتب کردن خیلی برای من قابل تحسین و قابل توجه بود. از آشپزخونه تا خونه و اتاق رو همه مرتب کردن. این رفتار حتی بین ایرانیا کم دیده میشه و چه خوبه که داریم این فرهنگ و رفتار رو یاد میگیریم.

خانم شایسته مابین صحبتاشون به نکته ی ظریفی اشاره کردن! یه جور پاشنه آشیل! منظورم همون ترمزهای قدرتمند وجود خیلی از ماها نسبت به خیلی از خواسته از جمله مهاجرت ماست! مثلا ما میخوایم مهاجرت کنیم اما حواسمون نیست که کلی زنجیر ما رو نگه داشته! به قول استاد هم میخوایم کویر رو نگه داریم و هم توش برنج بکاریم! بعد هی تلاش میکنیم وگاز میدیم که ماشین خواسته مون حرکت کنه اما هیچی! حواسمون نیست زنجیرها و ترمز ها ما رو نگه داشته و تا زمانی که پامون رو از روی ترمزها بنداریم و زنجیرها رو پاره نکنیم، هیچ حرکتی رخ نخواهد داد. زنجیر …مثلا من میخوام مهاجرت کنم اما به طرز شدیدی وابسته اطرافیانم هستم. از یه طرف وابسته اونام و از یه طرف خواسته من مهاجرت و دور شدن از اوناست! این یعنی تقابل اوج گرفتن و زنجیزی که اجازه نمیده اوج بگیریم! من میخوام مهاجرت کنم اما حواسم نیست که همش نگران اینم اگه مهاجرت کنم خانوادم چی میشن یا دوستان و آشناهام … کارم … زندگیم … . همه یعنی زنجیر!

ترمز یعنی نگرانی، یعنی من نگران اینم که اگه برم یه کشور دیگه زبون و قوانینش رو بلد نیستم یا مثلا مخارج و مالیات اونجا رو میخوام چیکار کنم … یا مثلا امنیت اونجا ممکنه فلان باشه و .. همه این نگرانی های مخفی در دل ما یعنی ترمز و تا زمانی اینا باشن خبری از رخ دادن خواسته نیست!

همه اینا رو گفتم که برسم به حرف خانم شایسته عزیز که گفتن از همون بچگیش این خواسته ی جهان گردی و دیدن ملت های مختلف رو داشتن اما در عین حال به طرز محشری هیچ زنجیر و ترمز خاصی نداشتن و اگه چندتایی بوده قطعا برطرفش کردن که الان به این کشور آباد و آزاد رسیدن! روز اول هم به اینجا نرسیدن … به صورت کاملا تکاملی تکاملشون رو طی کردن تا به اینجا رسیدن.

این حرف کوتاه خانم شایسته، یکی از بحث های مهمه که استاد در فایلای مختلف در موردش صحبت کردن. خداروشکر که فرصت شد این قانون مهم رو دوباره یادآوری کنیم.

+ راستی خانم شایسته چه خوبه تازگیا یه سری صحنه ها رو رو دور تند میزنید! خلی حرفه ای و خوشگل تر میشه فیلمتون.

با توضیحات استاد درمورد ماشین، و مناسب بودن این ماشین برای خانواده ی ریک، یاد حرف رایان افتادم. مهمونای قبلیمون رو میگم … پدر بچه ها! وقتی استاد بهش گفت چقدر تجیهزات دارین در جواب گفتش … Too many Kids ! با اون لهجه ی زیبا و معرکه ی امریکایی که عشق منه. و این شد که با خودم گفتم چه جالبه … اون از مهمونای قبلی ما که کلی بچه داشتن، اینم از اینا که هر کدوم از خانواده ها کلی بچه دارن! امریکایی ها چقدر خانواده های پرجمعیتی هستن جدا ! ما ایرانیا جدیدا اینطور نیستیم. یادمه از بچگی میشنیدم که این دوره زمونه دیگه کسی زیاد بچه نمیاره و نهایتا دوتا میاره! اما این افراد امریکایی هم برای همن دوره زمونه هستن چی میشه که اونا هنوزم کلی بچه دارن ولی ما … .چه باوری پشت رفتار ما ایرانیا هست که جدیدا حتی یه دونه بیشترز نمیارن! بذار بگم … باور به کمبود و فقر! یعنی اصلی ترین دلیلش همین باور به کمبوده ثروته! طرف میترسه از پس مخارج بچه ها برنیاد! ( البته منم اگه جای اون شخص بودم با همون باورهای ثروت و همون نتایج مالی، هیج بعید نبود همین حرف رو بزنم!) . باور دیگه اینه که اگه بچه زیاد بیاریم، ممکنه وقت نکنیم که تمام مسائل هرکدومشون رو زیر نظر بگیریم و نتونیم اونا رو به جایی برسونیم! دقت کردین؟! اونا رو به جایی برسونیم! یعنی ما ایرانیا باور داریم که اگه الان به جایی نرسیدیم ( البته منظورشون اینه دکتر مهندس نشدیم! ) به خاطر پرجمعیت بودن خانواده مون بوده و کسی نبود ما رو هدایت کنه به جاهای خوبی برسیم! نمیخوایم این اتفاق برای بچه های خودمون بیفته به همین خاطر میخوایم تمام تمرکزمون رو بر روی همین یکی دوتا بچه بذاریم تا اینا رو به جای خوبی برسونیم! ایراد نداره از اهدافم میزنم، از خرج خودم میزنم تا اینا رو به جایی برسونم و وظیفه م رو انجام داده باشم! تا اینا رو خوشبخت کنم! اینا نشان از کلی باوره ! یعنی ما ایرانیا معتقد هستیم که وظیفه ماست که بچه هامون رو به جایی برسونیم! ( که 99 درصد منظورشون اینه بچه هاشون دکتر بشن! ) کاش به جای این حرف میکفتن که وظیفه من اینه بچم از لحاظ روانی و تربیتی اول از همه یک شخص سالم و سلامت باشه! یعنی میخوام بگم ایرانیا چون خانوادشون رو مقصر این میدونن که الان دکتر مهندس نشدن و وضعیت مالی خوبی ندارن ( که اینم خودش هزار تا باور نامناسب درش موج میزنه! ) به همین خاطر باور دارن یکی دوتا بچه بیارن که بتونن اونا رو دکتر کنن! به همین خاطر خیلی بیش تر از اونچه که باید بهش اهمیت میدن و این بچه حتی اگه سی سالش بشه تبدیل به یک شخص وابسته میشه از هر لحاظی!

اینا رو نگفتم که کسی رو قضاوت کنم و بگم که بچه زیادش خوبه یا کمش بده ها … من مطمئنم اگه منم جای اون افراد بودم … یعنی همون باورای نامناسب و همون نتایج نامناسب رو داشتم به احتمال زیاد منم همین حرفا رو میزدم و همین جوری زندگی میکردم. اینا رو گفتم که به صورت ملموس برای خودم باز کنم که تک تک اعمال و رفتار ما، تک تک جوانب زندگی ما رو خودمون با باورای خودمون میسازیم!

چه بسا همون امریکایی بچه های زیادی داشته باشه، اما یکی از یکی عالی تر و مودب تر و مسئولیت پذیر تر باشه! هر کدوم به تنهایی مستقل بودن رو یاد بگیرن و بتونن از همون اوایل جوانی گلیم خودشون رو به خوبی از آب بیرون بکشن! و همونطور که میبنیم از لحاظ مالی هیچ نشانه و اثری از کمبود در هیچ کدوم از بچه ها ندیدم. از کفش پاشون بگیر تا وسایل مختلف و حرفه ای کمپینگ و بازی شون! با اینکه اون خانمه کارمند آمازون بوده فقط و یا ریک یه ارتشیه فقط! اتفاقا همین الان به یه درکی رسیدم … . این طرز فکری چون باعث میشه بچه ها مستقل بار بیان، و خیلی زود از همون جوانی هر کدوم جدا میشن و خودشون مسئولیت زندگی شون رو برعهده می گیرن، همین باعث میشه اون مادر و پدر و اون خانواده این همه دردسر بچه ها رو نداشته باشن! اینجا طرف ممکنه بچه های کمی داشته باشه اما اون بچه ها تا 40 سالگی هم برای پدر و مادر دردسر درست کنن و وابسته اونا باشن اما همین امریکایی ممکنه 6 تا بچه داشته باشه اما چون هر کدومشون مستقل بار اومدن، اون مادر و اون پدر دیگه اینقدر دنبال کارای مختلف بچه هاشون نیستن! خدایا شکرت برای این آگاهی ها! کی فکرشو میکرد این فایل مستند، این همه آگاهی بهم بده؟!

اون خانمه که استاد داره باهاش مصاحبه میکنه، همون که گفت من برای آمازون کار می کردم و ده ساله اونجام … در جواب سوال استاد که ازش پرسیدن چرا دیگه آمازون کار نمیکنی یه جواب خیره کننده داد! گفت من برای اینکه ایام بیشتری رو با خانوادم باشم این کار کردم! این یعنی چی؟! نشان از چه باوریه؟! کمتر کسی پیدا میشه کارمند یه شرکت عالی باشه اما در اوج، استعفا بده! این یعنی این قدر به پول نچسبیده و رها هست نسبت به پول! یعنی میدونه پول تموم نمیشه که هیچ، بلکه از جای دیگه میاد و مهم اینه کنار خانوادش لذت ببره! خدای من این افراد به طور نا خواگاه قانون رو اجرا میکننن! مگه میشه هم مدار با استاد عباس منش باشی و مهمونش بشی، اما قانون مند نباشی؟! آخه جالب اینجاست ایشون و خانوادش تا به حالا با استاد و مریم ملاقات نکرده بودن و همو نمیشناختن! اما ببین عملکرد دقیق قانون رو که همیشه بهترین افراد رو در مسیر هم قرار میده!

+ عه ظاهرا آقای برونی و سگ بزرگه باهم دوست شدنا! البته آقای برونی که خیلی سنگین و متین هیچ مشکلی باهاش نداشت اما سگه یه خورده ازش میترسید اما الان ظاهرا باهم کنار اومدن!

+ خوشم میاد اینا هم مثل ما موقع عکس دسته جمعی شاخ دار میشن! خخخخ

+ عه اون یادداشت چی میتونه باشه؟! احتمالا یه متن کوتاه تشکر باشه! ولی نههههههه هر کدومشون متن شخصی خودشونو گذاشتن خدای من! چه حرکت قشنگ و خوشحال کننده ای خدای من! خیلی دوست داشتنیه! یاد مهمون خودم افتادم که تابستون سال پیش از سوئیس مهمون ما بود. آره .. اتفاقا اونم موقع برگشت یه پرچم سوئیس کاغذی خوشگل به ما داد که روش نوشته بود : Thank you for letting me stay at your home! دقیقا مثل همین جمله ای که برای شما نوشته بودن! انگار اینا فرهنگشون همینه که که وقتی جایی مهمون باشن به نشانه ی تشکر یه همچین متنی رو جا بذارن. خیلی زیباست! خیلی خوشم اومد و هر لحظه خودم رو نزدیک تر میبنم به خواسته هام.

+استاد حتی وقتی خوابه الهام میگه ها !!! میگه مسیر سخت، مسیر اشتباه است! این جمله رو باید با طلا نوشت خدای من!

+ اون سکوت آخر فیلم که منظره ی پرادایس رو نشون دادین شدیدا منه جذب کرد! خصوصا اون لحظه اخر که اسکله ی کوچیک رو نشون دادین که نرده هاشو بریده بودین. جون میده آدم بشینه لبه ی اون اسکله و فقط پاهاشون تکون بده و محو منظره بشه. خدایا شکرت

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    398MB
    26 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵7
    121MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

277 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مرضيه ابراهيمي» در این صفحه: 2
  1. -
    مرضيه ابراهيمي گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم

    به نام خدایی که به من توانایی حل هر مسئله ایی رو داده تا براحتی گذر کنم از هر تضادی

    سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام

    من باور دارم توانایی انجام هر کاری رو دارم💚

    خدای من چه صبح دل انگیزی،چه هوای عالی و تمیزی،بینظیره خدایا شکرت

    خدای من مهمانهامون دارند میرن،بعد از خانواده ی آقای رسلای اصلا فکرشم نمیکردم دیگه بخوایم در این سریال رویایی،بهشتمون میزبان مهمانهای دیگه ایی باشه اما وقتی خانواده ی آقای ریک و دوستانش اومدن گفتم خدای من،منو دوستان چه فرکانسی فرستادیم که به این زودی دوباره بهشتمون میزبان مهمانهای بینظیری شده،با اومدن و رفتن این مهمانها یاد گرفتم به هیچ چیز و هیچکس وابسته نشم،چون ایمان دارم زیبایی های بیشتری و ادمهای متفاوت تری در انتظارمه‌،دیگه وقتی جایی میرم سعی میکنم نهایت لذت رو ببرم و براحتی از اون مکانها یا آدمها خدافظی میکنم چون یاد گرفتم وابسته نباشم،خدایا شکرت

    خدای من همکاری این آدمها منو به وجد میاره،همین همکاری که باعث شده هیچکسی خسته نشه،و همش لذت باشه و لذت،چقدر این آدمها قوانین خداوند رو درک کردنه،اصل و اساس زندگیشون بر پایه لذت بردنه،هم دارند وسایل رو با عشق و لذت جمع و جور میکنند هم دارند میگن و میخندن‌‌،واقعا اینها همش درس،درس مسئولیت پذیری،همکاری،لذت بردن،احترام و…خدایا شکرت

    خدای من چقدر وسیله دارند،چقدر ثروت،چقدر فراوانی،چقدر نعمت،واقعا تحسین برانگیزه،خدایا شکرت

    تحسین میکنم مدیریت آقای ریک رو که بی نهایت لذت بردم از این مدیریت

    تحسین میکنم همکاری و همدلی مهمانهای بهشتمون که ازشون یاد گرفتم همکاری و مسئولیت پذیری رو

    تحسین میکنم خودم رو که خیلی عالی دارم تکاملمو طی میکنم

    تحسین میکنم استاد عزیزم و مریم جان رو که کلی ازشون درس میزبانی رو یاد گرفتم

    خدای من این ادمها بینظیر هستند،بخدا حس پرواز دارم برای بودن با همچین آدمهایی،برای همین باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم و عملگرا باشم،خدایا شکرت

    استاد منی که اونقدر تنبل بودم تووی کارهام،از وقتی این مهمانها رو دیدم و درس مسئولیت پذیری و همکاری رو یاد گرفتم دارم دیگه کارهامو با عشق انجام میدم،مدام با خودم یادآوری میکنم که انجام کارهام یعنی در صلح بودن با خودم،خدارو شکر دارم تکاملمو عالی طی میکنم چون حسم عالیه.خدایا شکرت

    خدای من چقدر وسیله‌،کوله پشتی هایی که پر از وسیله برای راحتی و لذت بردنشون هست،مریم جانم روز اول که اومدن با کوله پشتی ها رفتن داخل‌،احساس کردم چقدر سنگین هستند اما حالا که شما توضیح دادی گفتم خدای من این آدمها همه چیزشون رو بر حسب راحتی و لذت بردن انتخاب میکنند‌ واقعا تحسین برانگیزه.خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت اینهمه فراوانی،نعمت و ثروت

    خدایا شکرت بابت این کوله پشتی های حرفه ایی

    خدایا شکرت بابت این آرام پز حرفه ایی و هیولا

    خدایا شکرت بابت ابرهای زیبا و پراکنده در آسمون

    خدایا شکرت بابت این درختهای سرسبز و زیبا

    خدایا شکرت بابت دریاچه ی بسیار زیبا و رویایی

    خدایا شکرت بابت این خونه ی چوبی که از دیدنش سیر نمیشم

    خدایا شکرت بابت پرودایس که دارم بهشت رو در این دنیا میبینم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    خدای من خانم جولی داره خونه رو جارو میکشه،چقدر همه جا رو تمیز و مرتب کردن،انگار نه کسی اومده،نه کسی رفته‌،واقعا رفتارهای این ادمها تحسین برانگیزه‌،آخه این آدمها چقدر خوبن،چقدر بینظیرن،خدایا شکرت

    آقای ریک با تموم وجودم تحسینت میکنم اونقدر مدیریتت عالیه،آخه پیش ما مدیر فقط نظارت میکنه و دستور میده انگار بقیه نوکرشن،اما شما چی مدیریت یعنی همکاری،بخدا دارم دیوانه میشم،اخه شما چقدر خوبین،همش فکر میکنم من همه عمرم داشتم کجا زندگی میکردم،همین تضادها بودن که درونم نمیپذیرفتشون و با تموم وجودم تغییر میخواستم،از خداوند میخواستم راهی بزاره سر راهم که تغییر کنم و خداوند منو به مسیر صراط مستقیم هدایت کرد،هر چقدر خدارو شکر کنم،بخدا کمه

    خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکررررررررررررررررت

    مریم جانم برای من اینقدر تجربه ی عالی بود که فقط دارم لذت میبرم،آخه من قبل از بودن با شماها و دیدن این آدمها هر کاری رو وقت تلف کردن میدونستم و با مقاومت شدید انجام میدادم،خیلی از کارها رو هم انجام نمیدادم،مادرم برام انجام میداد،اما از وقتی که شما تووی قسمتهای قبلی گفتی هر کاری رو انجام دادن یعنی در صلح بودن با خود،دیگه دارم سعی میکنم هر کاری رو با لذت انجام بدم،مقاومت درونم خیلی زیاده اما خب من دست پروده ی عباسمنشم و دوست دارم مثه استادم عملگرا باشم و از هر بابت مستقل،خدایا شکرت

    از زبان مریم جانم:ملاقات با آدمهای جدید،دامنه ی تجربه های ادم هر چقدر بالاتر میره،هم ترس آدم کمتر میشه،هم خلاقیت آدم بیشتر میشه،هم جسارت آدم بیشتر میشه برای اینکه به دل ناشناخته های بیشتری بره

    خیلی خیلی وسعت تجارب به جسارت و شجاعت برای غلبه بر ترسها و همچنین خلاقیت کمک میکنه،هر چه ناشناخته های بیشتری رو تجربه کنیم،بیشتر شجاعت پیدا میکنیم برای رفتن توو دل ترسها

    مریم جانم من قبل از اینکه با شما باشم،هر روز از خداوند میخواستم منو به بودن با ادمهای جدید هدایت کنه،همش فکر میکردم تنها راهش مهاجرت به شهر دیگه ست،داشتم تلاش میکردم برای مهاجرت،بدون اینکه تکاملمو طی کنم،اصلا اونموقع نمیدونستم تکامل یعنی چی،بعد هدایت شدم به سایت و بودن با شماها و دوستان عزیزم در این گنج بی نهایت در واقع من مهاجرت کردم به سایت شما،و خدا میدونه از وقتی با شما هستم چه تجارب خوبی رو تجربه کردم،چقدر شجاعتم بیشتر شده،بر خیلی از ترسهام غلبه کردم،خدا میدونه اگه اونموقع مهاجرت میکردم به شهر دیگه چه سختی هایی رو در پیش داشتم،اما خداوند منو هدایت کرد به سایت شما تا هم خواسته مو مستجاب کنه(بودن با آدمهای جدید) و هم تکاملمو طی کنم برای مهاجرت،خدایا شکرت

    مریم جانم با تموم وجودم تحسینت میکنم،شما الگوی بینظیری برای من هستی تا به هیچکس و هیچ چیز وابسته نشم و پی خواسته های خودم برم،خدایا شکرت

    خدای من،مریم جانم وقتی گفتی آروم آروم هدایت شدی،تموم وجودم سرشار از حس آرامش شد تا بیشتر تلاش کنم و قانون تکامل رو تووی زندگیم رعایت کنم،خدایا شکرت

    نیاز به کمک،شما شروع بکن،کمک هم از راه میرسه،شما قدم اول رو بردار،قدمهای بعدی بهت گفته میشه،خدایا شکرت

    خدای من همکاری این مهمانها تحسین برانگیزه،چقدر با لذت کارها رو انجام میدن،چقدر عالی و با حوصله ظرفها رو حرارت میدن،عزیزم آقای ریک با چه اعتماد به نفسی‌،با چه دقتی و با چه حوصله ایی آشپزخونه ی صحرایی رو داره تمیز میکنه،خدا میدونه اگه من بودم چقدر هول هولی وسایل رو جمع و جور میکردم و معذب که نکنه میزبان داره اذیت میشه،وقتشونو نگیرم،سریعتر جمع کنمو برم،اینم از کمبود عزت نفس و اعتماد به نفسمه،خدای من دیدن این الگوها چقدر دارند بهم کمک میکنند تا بیشتر با خودم در صلح قرار بگیرم،تا بیشتر روی اعتماد به نفس و عزت نفسم کار کنم‌خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت این آشپزخونه ی صحرایی که فقط برای مهمانهامون راحتی و لذت داشت

    خدایا شکرت بابت این ماشین هیولا GMC MAJESTIC

    خدایا شکرت بابت این ماشین حرفه ایی و بزرگ

    خدایا شکرت بابت صندلی های بزرگ و راحت ماشین GMC

    خدایا شکرت بابت پرده های باحال و زیبای ماشین GMC

    خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

    خدای من چه ماشین هیولایی،تلویزیون توو ماشین😳آخه چقدر ثروت،چقدر فراوانی،خدایا شکرت

    استاد این ماشین هیولا و حرفه ایی نمونه ی بارزی از شعار امریکایی هاست

    Work Hard,Play Hard🇺🇸

    تحسین میکنم استاد عزیزم رو که هم اونقدر با خودش در صلحه که هم داره با مهمانها همکاری میکنه و تجربه کسب میکنه برای جمع کردن سایبون

    تحسین میکنم سازنده های اینهمه وسایل رو که برای خریدار فقط راحتی و لذت دارند

    تحسین میکنم آزادی مالی مهمانهای بهشتمون

    تحسین میکنم این خانم مهربون و با اعتماد به نفس رو

    خدای من براونی اومده،براونی تو چقدر خوبی آخه،استاد میخواد بره بیرون میای بدرقه،مهمان میخواد بره میای بدرقه،چقدر عالی فرکانسها رو حس میکنی،چقدر مهمان نوازی آخه،عشق منی تو،خدایا شکرت

    خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت بابت این اسب بینظیره😍😍

    براوووووووو به مهمانهامون که اینقدر عالی همه جا رو تمیز و مرتب کردن مثه دسته گل،خدای من مهمان وقتی میاد خونه ما،وقتی میرن یه کوله بار کار رو دست میزبان میزارند،اما این مهمانها رو ببین چیکار کردن،این فرق بین مهمانها نیستا،این فرق بین فرکانسهای ما و فرکانسهای استاد و مریم جانه،واقعا لذت بردم،واقعا تحسین میکنم فرکانسهای عالی استاد و مریم جان رو

    خدای من چه کارت پستال زیبایی،براوووووو به این مهمانها که با این کار زیباشون چقدر من لذت بردم،خدایا شکرت

    و جمله ی استادم که وقتی شنیدمش،هاج واج موندم،هنگ کردم از این آگاهی

    “هر مسیر سخت،مسیر اشتباهی ست”

    استاد بخدا بخدا این جمله رو باید با طلا نوشت،هر مسیر سخت،مسیر اشتباهی ست،بخدا دیوانه شدم،خدایا شکرت

    تحسین میکنم رابطه ی بینظیر استاد عزیزم و مریم جانم

    تحسین میکنم بهشت خدا رو که با زیبایی هاش بخدا معجون شدم

    تحسین میکنم ابرهای زیبا و پراکنده در آسمون بهشتمون رو

    تحسین میکنم درختهای سر سبز و زیبای بهشتمون

    تحسین میکنم تمیزی هوای پرودایس رو

    تحسین میکنم دریاچه ی زیبای خدا رو

    تحسین میکنم مریم جانم رو که همیشه در زمان مناسب و در مکان مناسب قرار میگیره

    تحسین میکنم خدایی رو که اینهمه زیبایی خلق کرده

    تحسین میکنم خودم رو که در مدار تماشای این زیبایی ها هستم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    ممنونم استاد عزیزم

    ممنونم مریم جانم

    پروردگارم از تو بی نهایت بابت همه چیز سپاسگزارم

    دوستون دارم💚🇺🇸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    مرضيه ابراهيمي گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    سلام عزیزم،مرسی بابت اینهمه انرژی مثبتی که بهم میدی،چقدر خوبه که در این دنیا دوست خوبی چون شما دارم

    از ته قلبم برات بهترینهارو از خداوند خواستارم

    چقدر خوبه که هستی

    دوست دارم عزیزم👩‍❤️‍👩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: