دیدگاه زیبا و تأثیرگزار یزدان عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
گوش کنید!
جیک جیک جیک … !
صدای زیبای پرنده ی مشهور و معروف پرادایسه که مشغول خوندنه و زحمت موزیک بک گراند فیلم رو میکشه!
میبینم که … مهمونای گلمون قصد رفتن کردن. هر کردوم از افراد مشغول انجام یه کاری هستن. انگار هر کردوم به صورت پیش فرض وظیفه ی خودشون رو میدونن! مثلا هر کردوم از بچه ها مسئول جمع کردن تمام وسایل بازی و شخصی خودشون هستن و همه رو جمع کردن و گذاشتن کنار ماشین و منتظرن تا وسایلای بزرگتر رو بزرگترا جمع کنن. از این میان، لکسی زودتر از همه وسایلشو جمع کرده و آمادست و ترجیح داده ننو رو جمع نکنه فعلا تا بتونه به صورت آماده باش داره استراحت کنه.
این رفتارشون رو که همه جا رو تمیز و کرتب کردن خیلی برای من قابل تحسین و قابل توجه بود. از آشپزخونه تا خونه و اتاق رو همه مرتب کردن. این رفتار حتی بین ایرانیا کم دیده میشه و چه خوبه که داریم این فرهنگ و رفتار رو یاد میگیریم.
خانم شایسته مابین صحبتاشون به نکته ی ظریفی اشاره کردن! یه جور پاشنه آشیل! منظورم همون ترمزهای قدرتمند وجود خیلی از ماها نسبت به خیلی از خواسته از جمله مهاجرت ماست! مثلا ما میخوایم مهاجرت کنیم اما حواسمون نیست که کلی زنجیر ما رو نگه داشته! به قول استاد هم میخوایم کویر رو نگه داریم و هم توش برنج بکاریم! بعد هی تلاش میکنیم وگاز میدیم که ماشین خواسته مون حرکت کنه اما هیچی! حواسمون نیست زنجیرها و ترمز ها ما رو نگه داشته و تا زمانی که پامون رو از روی ترمزها بنداریم و زنجیرها رو پاره نکنیم، هیچ حرکتی رخ نخواهد داد. زنجیر …مثلا من میخوام مهاجرت کنم اما به طرز شدیدی وابسته اطرافیانم هستم. از یه طرف وابسته اونام و از یه طرف خواسته من مهاجرت و دور شدن از اوناست! این یعنی تقابل اوج گرفتن و زنجیزی که اجازه نمیده اوج بگیریم! من میخوام مهاجرت کنم اما حواسم نیست که همش نگران اینم اگه مهاجرت کنم خانوادم چی میشن یا دوستان و آشناهام … کارم … زندگیم … . همه یعنی زنجیر!
ترمز یعنی نگرانی، یعنی من نگران اینم که اگه برم یه کشور دیگه زبون و قوانینش رو بلد نیستم یا مثلا مخارج و مالیات اونجا رو میخوام چیکار کنم … یا مثلا امنیت اونجا ممکنه فلان باشه و .. همه این نگرانی های مخفی در دل ما یعنی ترمز و تا زمانی اینا باشن خبری از رخ دادن خواسته نیست!
همه اینا رو گفتم که برسم به حرف خانم شایسته عزیز که گفتن از همون بچگیش این خواسته ی جهان گردی و دیدن ملت های مختلف رو داشتن اما در عین حال به طرز محشری هیچ زنجیر و ترمز خاصی نداشتن و اگه چندتایی بوده قطعا برطرفش کردن که الان به این کشور آباد و آزاد رسیدن! روز اول هم به اینجا نرسیدن … به صورت کاملا تکاملی تکاملشون رو طی کردن تا به اینجا رسیدن.
این حرف کوتاه خانم شایسته، یکی از بحث های مهمه که استاد در فایلای مختلف در موردش صحبت کردن. خداروشکر که فرصت شد این قانون مهم رو دوباره یادآوری کنیم.
+ راستی خانم شایسته چه خوبه تازگیا یه سری صحنه ها رو رو دور تند میزنید! خلی حرفه ای و خوشگل تر میشه فیلمتون.
با توضیحات استاد درمورد ماشین، و مناسب بودن این ماشین برای خانواده ی ریک، یاد حرف رایان افتادم. مهمونای قبلیمون رو میگم … پدر بچه ها! وقتی استاد بهش گفت چقدر تجیهزات دارین در جواب گفتش … Too many Kids ! با اون لهجه ی زیبا و معرکه ی امریکایی که عشق منه. و این شد که با خودم گفتم چه جالبه … اون از مهمونای قبلی ما که کلی بچه داشتن، اینم از اینا که هر کدوم از خانواده ها کلی بچه دارن! امریکایی ها چقدر خانواده های پرجمعیتی هستن جدا ! ما ایرانیا جدیدا اینطور نیستیم. یادمه از بچگی میشنیدم که این دوره زمونه دیگه کسی زیاد بچه نمیاره و نهایتا دوتا میاره! اما این افراد امریکایی هم برای همن دوره زمونه هستن چی میشه که اونا هنوزم کلی بچه دارن ولی ما … .چه باوری پشت رفتار ما ایرانیا هست که جدیدا حتی یه دونه بیشترز نمیارن! بذار بگم … باور به کمبود و فقر! یعنی اصلی ترین دلیلش همین باور به کمبوده ثروته! طرف میترسه از پس مخارج بچه ها برنیاد! ( البته منم اگه جای اون شخص بودم با همون باورهای ثروت و همون نتایج مالی، هیج بعید نبود همین حرف رو بزنم!) . باور دیگه اینه که اگه بچه زیاد بیاریم، ممکنه وقت نکنیم که تمام مسائل هرکدومشون رو زیر نظر بگیریم و نتونیم اونا رو به جایی برسونیم! دقت کردین؟! اونا رو به جایی برسونیم! یعنی ما ایرانیا باور داریم که اگه الان به جایی نرسیدیم ( البته منظورشون اینه دکتر مهندس نشدیم! ) به خاطر پرجمعیت بودن خانواده مون بوده و کسی نبود ما رو هدایت کنه به جاهای خوبی برسیم! نمیخوایم این اتفاق برای بچه های خودمون بیفته به همین خاطر میخوایم تمام تمرکزمون رو بر روی همین یکی دوتا بچه بذاریم تا اینا رو به جای خوبی برسونیم! ایراد نداره از اهدافم میزنم، از خرج خودم میزنم تا اینا رو به جایی برسونم و وظیفه م رو انجام داده باشم! تا اینا رو خوشبخت کنم! اینا نشان از کلی باوره ! یعنی ما ایرانیا معتقد هستیم که وظیفه ماست که بچه هامون رو به جایی برسونیم! ( که 99 درصد منظورشون اینه بچه هاشون دکتر بشن! ) کاش به جای این حرف میکفتن که وظیفه من اینه بچم از لحاظ روانی و تربیتی اول از همه یک شخص سالم و سلامت باشه! یعنی میخوام بگم ایرانیا چون خانوادشون رو مقصر این میدونن که الان دکتر مهندس نشدن و وضعیت مالی خوبی ندارن ( که اینم خودش هزار تا باور نامناسب درش موج میزنه! ) به همین خاطر باور دارن یکی دوتا بچه بیارن که بتونن اونا رو دکتر کنن! به همین خاطر خیلی بیش تر از اونچه که باید بهش اهمیت میدن و این بچه حتی اگه سی سالش بشه تبدیل به یک شخص وابسته میشه از هر لحاظی!
اینا رو نگفتم که کسی رو قضاوت کنم و بگم که بچه زیادش خوبه یا کمش بده ها … من مطمئنم اگه منم جای اون افراد بودم … یعنی همون باورای نامناسب و همون نتایج نامناسب رو داشتم به احتمال زیاد منم همین حرفا رو میزدم و همین جوری زندگی میکردم. اینا رو گفتم که به صورت ملموس برای خودم باز کنم که تک تک اعمال و رفتار ما، تک تک جوانب زندگی ما رو خودمون با باورای خودمون میسازیم!
چه بسا همون امریکایی بچه های زیادی داشته باشه، اما یکی از یکی عالی تر و مودب تر و مسئولیت پذیر تر باشه! هر کدوم به تنهایی مستقل بودن رو یاد بگیرن و بتونن از همون اوایل جوانی گلیم خودشون رو به خوبی از آب بیرون بکشن! و همونطور که میبنیم از لحاظ مالی هیچ نشانه و اثری از کمبود در هیچ کدوم از بچه ها ندیدم. از کفش پاشون بگیر تا وسایل مختلف و حرفه ای کمپینگ و بازی شون! با اینکه اون خانمه کارمند آمازون بوده فقط و یا ریک یه ارتشیه فقط! اتفاقا همین الان به یه درکی رسیدم … . این طرز فکری چون باعث میشه بچه ها مستقل بار بیان، و خیلی زود از همون جوانی هر کدوم جدا میشن و خودشون مسئولیت زندگی شون رو برعهده می گیرن، همین باعث میشه اون مادر و پدر و اون خانواده این همه دردسر بچه ها رو نداشته باشن! اینجا طرف ممکنه بچه های کمی داشته باشه اما اون بچه ها تا 40 سالگی هم برای پدر و مادر دردسر درست کنن و وابسته اونا باشن اما همین امریکایی ممکنه 6 تا بچه داشته باشه اما چون هر کدومشون مستقل بار اومدن، اون مادر و اون پدر دیگه اینقدر دنبال کارای مختلف بچه هاشون نیستن! خدایا شکرت برای این آگاهی ها! کی فکرشو میکرد این فایل مستند، این همه آگاهی بهم بده؟!
اون خانمه که استاد داره باهاش مصاحبه میکنه، همون که گفت من برای آمازون کار می کردم و ده ساله اونجام … در جواب سوال استاد که ازش پرسیدن چرا دیگه آمازون کار نمیکنی یه جواب خیره کننده داد! گفت من برای اینکه ایام بیشتری رو با خانوادم باشم این کار کردم! این یعنی چی؟! نشان از چه باوریه؟! کمتر کسی پیدا میشه کارمند یه شرکت عالی باشه اما در اوج، استعفا بده! این یعنی این قدر به پول نچسبیده و رها هست نسبت به پول! یعنی میدونه پول تموم نمیشه که هیچ، بلکه از جای دیگه میاد و مهم اینه کنار خانوادش لذت ببره! خدای من این افراد به طور نا خواگاه قانون رو اجرا میکننن! مگه میشه هم مدار با استاد عباس منش باشی و مهمونش بشی، اما قانون مند نباشی؟! آخه جالب اینجاست ایشون و خانوادش تا به حالا با استاد و مریم ملاقات نکرده بودن و همو نمیشناختن! اما ببین عملکرد دقیق قانون رو که همیشه بهترین افراد رو در مسیر هم قرار میده!
+ عه ظاهرا آقای برونی و سگ بزرگه باهم دوست شدنا! البته آقای برونی که خیلی سنگین و متین هیچ مشکلی باهاش نداشت اما سگه یه خورده ازش میترسید اما الان ظاهرا باهم کنار اومدن!
+ خوشم میاد اینا هم مثل ما موقع عکس دسته جمعی شاخ دار میشن! خخخخ
+ عه اون یادداشت چی میتونه باشه؟! احتمالا یه متن کوتاه تشکر باشه! ولی نههههههه هر کدومشون متن شخصی خودشونو گذاشتن خدای من! چه حرکت قشنگ و خوشحال کننده ای خدای من! خیلی دوست داشتنیه! یاد مهمون خودم افتادم که تابستون سال پیش از سوئیس مهمون ما بود. آره .. اتفاقا اونم موقع برگشت یه پرچم سوئیس کاغذی خوشگل به ما داد که روش نوشته بود : Thank you for letting me stay at your home! دقیقا مثل همین جمله ای که برای شما نوشته بودن! انگار اینا فرهنگشون همینه که که وقتی جایی مهمون باشن به نشانه ی تشکر یه همچین متنی رو جا بذارن. خیلی زیباست! خیلی خوشم اومد و هر لحظه خودم رو نزدیک تر میبنم به خواسته هام.
+استاد حتی وقتی خوابه الهام میگه ها !!! میگه مسیر سخت، مسیر اشتباه است! این جمله رو باید با طلا نوشت خدای من!
+ اون سکوت آخر فیلم که منظره ی پرادایس رو نشون دادین شدیدا منه جذب کرد! خصوصا اون لحظه اخر که اسکله ی کوچیک رو نشون دادین که نرده هاشو بریده بودین. جون میده آدم بشینه لبه ی اون اسکله و فقط پاهاشون تکون بده و محو منظره بشه. خدایا شکرت
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD398MB26 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵7121MB26 دقیقه
به نام الله مهربان وبخشنده ی عزت دهنده
سلام برخدای بزرگ و قدرتمندم،سپاسگزارلطف بی کران خداوندم که یک فرصت دیگه بهم داد تا چشمانم رو به روی زیبایی های این فضای بهشتی وخداگونه بازکنم و از درسهای مهم این سریال درزندگیم استفاده کنم
سلامودرود بر شما استادعزیزومریم جان دویارعزیز ودوست داشتنی و مهمون نواز
امروز بعداز چند روز مهمون پرادایس بودن وکلی خوش گذروندن الان هرکی به فکره که مثل همون روز اولی کهوارد پرادیس شدن،مسئول جمع کردن وسایل شخصی خودشون باشن
انصافا عجب بچه های خودکار و مسئولیت پذیری باراومدن،خیلی این ویژگیشون رو تحسین میکنم که انقدرهمه ترتمیزومرتب کارهای خودش رو انجام میده
وآقای ریک عزیز که ازهمون اولی که رفتارهاشوموقع آشپزی میدیدم باخودم میگفتم این ازون ویژگیها داره که باید تو کارش باظرافت و تمیز پیش بره،و الان هم که میخوان این فضای بهشتی رو ترک کنند باهمون ظرافتی که آشپزی میکرد،باهمون ظرافت همداره وسایل رو جمع آوری میکنه خدایاشکرت
مریم جان عاشقتم که ازهمون اول ازویژگی های مثبت و تمیزی این خانواده ها صحبت کردید و تا همین امروزی که قراره کلبه ی رؤیایی رو ترک کنند از تمیزبودن و مسئولیت پذیری اونها صحبت میکنید،ازینکه باکلی امکانات عالی اومدن صحبت میکنید و همین تمرکز شمابرویژگی های خوب اونها بود که تواین مدت با برانگیختن ویژگی های خوبشون اونها هم کلی عشقو خوبی به شما نشون دادن
من بودم شاید با نگرانی ازینکه اینقدر تعدادشون زیاده و من فقط با شخصیت یک خانواده آشنایی دارم،چطور میتونم بااون دوتاخانواده کناربیام و بااونها برخورد داشته باشم،نمیتونستم ارتباط خوبی برقرارکنم و یاهمش نگرانی داشتم ازینکه چطور میتونم از پس اینهمه آدم بربیام…
ولی ازونجایی که شما وارد دل ترسهاتون شدید،این شجاعت رو خدا بهتونداده که اتفاقا با برخورد باادمای جدید وارد دل ترس جدیدتون بشید و هربار اعتمادبنفستون رو بهتررشد بدید،واین موقعیت رو مناسب میدونید برای اینکه خودتون رو به چالش بکشید تا قدرت خلاقیتتون تو برخورد باادمهارو بهتر درک کنید و بهتر عمل کنید واقعا خداروشکر میکنم که دارید به من درس مهم ارتباط برقرارکردن باادمای جدید رو یادمیدید واینکه مهم نیست هرادمی با چه نژاد وقومیتی باشه،مهم اینه که باایمان و شجاعت و اینکه خداهدایت میکنه قدم برداری و آرام ارام بهت گفته میشه که چه برخوردی داشته باشی تا اونها هم اون وجه خوبشون رو به شما نشون بدن
تحسین میکنم خانم جولی رو که همه چیز روترتمیزومرتب سرجای خودش قرارمیده و همونطور که کلبه ی زیبامون رو تمیزوشسته رو تحویل گرفتن به همون شکل تحویل میدن،خدایاشکرت
مریم جان تحسینتون میکنم که ازهمون کودکیتون دوست داشتید کشورای دیگه رو امتحان کنید و ببینید که اون جاهای دور به چه شکل هست و همین چیزی که دوست داشتید تجربه کنید باعث شد که وابسته به خانواده وو دورواطرافتون نباشید و خداخیلی راحت شمارو به جایی که فرهنگها و علایق زیادی وجود داره هدایتتون کرد
من هم مثل شما تقریبا وابستگی خاصی به دورواطرافم ندارم و خیلی عاشق اینم که به جاهایی برم که با عقاید علایق و فرهنگای جدید آشنابشم و واقعا دوست دارم زندگیم یک زندگی خلاقی باشه که بااین نوع فرهنگها و بااین نوع آدمها آشنابشم و یک رنگ تازه ای به شجاعت ایمان و ارتباطم با دنیا بدم
چقدر این ماشینهای هیولاشون رو تحسین کردم که ده نفر جا برای نشستن داشت به غیراز اون وسایلی که پشت ماشین جامیگرفت،واقعا دم سازندش گرم که با طی تکامل الان به جایی رسونده این پیشرفت ساخت ماشین رو که هرخانواده بابیشترین تعداد میتونه بدون هیچ نگرانیی به دل طبیعت بزنه و سفرکنه و بابهترین تجهیزات و امکانات روزها در دل طبیعت سپری کنند خدایاشکرت
چقدر تحسین کردم این ویژگیشون رو که انقدر عالی از وسایلشون مواظبت میکنند و انقدر تمیزوشسته رفته ظرفهای غذا رو شستند و باحرارت خشکشون کردند،واقعا این آدما حتی باوسایلشون هم بااحتراک برخوردمیکنند و اونچیزی رو که دارند به بهترین شکل ممکن ازش استفاده میکنند خدایاشکرت
چقدر آشپزخونه ی صحرایی رو با دقت عالیی جمع اوری کردند،واقعاباورم نمیشد که تااینقد کوچیک جمع بشه و فضای کمی رو اشغال کنه
سازنده ی این محصول فقط با باور اینکه چطور ازین راحتتر و فضای کمتر به این ایده ی خلاقانه هدایت شده و ثروت و ارزش خوبی ازین محصول خلق کرده خدایاشکرت
اون خانمی که بااستاد داشتن صحبت میکردند چقدر باحوصله و باارامش خاصی به سوالای استاد جواب میداد،استاد واقعا تحسین برانگیزی که انقدر باسوالای خوب و مفید بهترین جواب هارو تحویل میگیری،چقدر ایشون رو تحسین کردم که بااینکه کارمندچندساله ی امازون بود ولی چون اولویتش این بوده که وقتش رو بیشترباخانوادش بگذرونه از اونموقعیت خوب گذر میکنه و اجازه میده خدااونو به یه جای بهترهدایت کنه و نخواسته اون چیزی که اولویتش بوده بخاطر فقط پول ازش بگذره،خدایاشکرت که اینقدر خوب درمورد سوالای استاد توضیح دادن
خدایاشکرت که همه چیز این مدت به خیروخوشی تموم شد و الان هم یک عکس یادگاری ازهمه گرفته میشه تا خاطرات این روزهای خوب و پرازلذت با دیدن تصاویرشون با یاد همه بمونه الهی شکرت
چقدر همه جای کلبه مثل همون روزاول تمیزومرتب سرجاش قرارگرفته خدایاشکرت
این نوشته ای که همه به عنوان قدردانی تواین پاکت نامه نوشته بودن چقدر تحسین کردم این ویژگیشون رو که بایک نوشته ی ساده از میزبانیِ مریم جان قدردانی کردند خدایاشکرت
ودرآخر خوابی که استاد ساده ترین شکل ممکنش رو انتخاب میکنه و باجمله ی طلایی مسیری که سخت باشد اشتباه است،به خودش یاداوری میکنه که درهرشرایطی آسانی وراحتی اولویته خدایاشکرت
چقدر این منظره ی سرسبز پرازسکوت رو تحسین میکنم،چقدر صدای جیک جیک پرندگان چشم نواز و ستودنیه خدایاشکرت
مریم جان ازت ممنونم بابت این روزایی که میزبانی خوبی برای مهموناتون بودید و همچنین فیلمبردار خوبی راجب موضوعات مختلف برای مابچه ها کردید،ازتون بی نهایت بارسپاسگزارم که به الهام درونتون گوش فرا میدید و صحنه هایی رو برای ما شکار میکنید که سرشار ازنکات مثبت و پراز درسه الهی شکرت
داستان بهبود شخصیتم درراستای توجه به نکات مثبت و الگوگرفتن از انسانهای شریف این سریال ادامه دارد…